ارتقاي روستاها به شهر و نقش آن در بهبود كيفيت زندگي ساكنان محلي (مطالعه موردي: شهرهاي فيروزآباد و صا

روستايي و هم در شهرها به دنبال داشته است. سياست ها و راهبردهاي مختلفي براي كاستن از آثار منفي اين مشكلات و پاسخ به نيازهاي زندگي در سكونتگاه هاي شهري و روستايي در كشورهاي در حال توسعه و از جمله ايران در پيش گرفته شده اس ت. براين اساس، ايجاد و توسعه شهرهاي كوچك همواره به عنوان يكي از سياست هاي عمده در امر برنامه ريزي كشورهاي در حال توسعه مدنظر بوده است. در كشور ما نيز توسعه شهرهاي كوچك از طريق اجراي سياست ارتقاي روستاهاي بزرگ و مستعد به شهر شدن، يكي از مهمترين اقداماتي بوده كه با هدف بهبود كيفيت و استانداردهاي زندگي در نواحي روستايي، كاهش مهاجرت به شهرهاي بزرگ و جذب مهاجران در شهرهاي كوچك انجام گرفته است. برخي مطالعات نيز مؤيد كاركردهاي بالقوه و بالفعل توسع ها ِ ي تبديل مراكز روستايي به شهر است؛ زيرا شهرهاي كوچك با ايجاد فرص ت هاي شغلي غيرزراعي و ارائه خدمات مورد نياز ساكنان، در كاهش مهاجرت روستاييان به شهرهاي بزرگ تر نقش مؤثري ايفا مي كنند و زمينة توزيع متعادل جمعيت، امكانات و سرمايه رافراهم مي آورند (ركن الدين افتخاري و ايزدي خرامه، ۱۳۸۱ ). ه مسو با اين سياست، طي چند دهة گذشته تعداد زيادي از نقاط روستايي در كشور به نقاط شهري تبديل شده اند.

۱۳۳۵ ، تعداد ۷۸ روستا به شهر ارتقا يافتند. افزايش تعداد شهرها - در طي سال هاي ۴۵ ۱۳۶۵ به ترتيب - ۱۳۵۵ و ۷۵ -۶۵ ،۱۳۴۵- از طريق ارتقاي روستاها در طي سال هاي ۵۵

۱۳۷۵ با رشدي - ۱۲۳ و ۱۱۶ شهر بوده است، و اين تعداد در فاصله سال هاي ۸۵ ،۹۶

چشمگير، به ۴۰۶ شهر مي رسد.

به عبارت ديگر، از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ ، تعداد ۸۱۷ شهر به شهرهاي كشور افزوده شده است. از اين تعداد ۲۵ نقطه، شهرهاي جديد و نوبنيادي بوده كه در اطرافكلان شهرها با هدف جذب جمعيت مازاد و سرريز آنها ايجاد شد ه اند، ولي بقيهروستاهايي بوده اند كه به دلايلي مانند تقاضا و پيگيري مردم محلي، مشاركت مالي مردم محلي، موقعيت مناسب يا خاص جغرافيايي، موقعيت خاص سياسي (مركزيت بخش درتقسيمات كشوري، جمعيت نسبتًا زياد، پيگيري نماينده شهرستان در مجلس ، و درنهايت با موافقت مسئولان در سطح بخش، شهرستان، استان ، وزارت كشور و كميسيون سياسي و دفاعي دولت) به شهر ارتقا يافت ه ان د. در اين ز مينه، تبصره ماده ۴ قانون تقسيمات كشوري نقش مؤثري در تشديد روند تبديل نقاط روستايي به شهر داشته مراكز بخش با هر ميزان جمعيت و همچنين روستاهاي واجد » است. طبق اين تبصره شرايط (مندرج در ماده ۴ قانون تعاريف و ضوابط تقسيمات كشوري) چنانچه در تراكم كم داراي ۴۰۰۰ نفر و در تراكم متوسط بالغ بر ۶۰۰۰ نفر جمعيت باشند م يتوانند به .( دفتر تقسيمات كشوري، ۱۳۸۵ ) « عنوان شهر شناخته شوند تاكنون در داخل كشور در زمينه ارتقاي روستاها به شهر و تأثيرات آن بر توسعه نواحي روستاي ِ ي اطراف، مطالعاتي صورت گرفته است كه از آن جمله م يتوان به مطالعات حسيني حاصل ( ۱۳۷۸ )، ايزدي خرامه ( ۱۳۸۰ )، رستمي ( ۱۳۸۰ )، شيخي

۱۳۸۲ )، فني ( ۱۳۸۲ ) و قادرمزي ( ۱۳۸۳ ) اشاره كرد؛ ولي در خصوص تأثيرات اين ) ارتقا بر ابعاد و قلمروهاي كيفيت زندگي ساكنان محلي و روستاهاي اطراف ، تحقيقات مشخصي انجام نشده است.

روند شتابان ارتقاي روستاها به شهر در ايران با تقاضاهاي گستردة مردم در جهت بهبود وضع زندگي و برخورداري از امكانات و خدمات بهتر شكل گرفته است، از اين رو لازم به بررسي است كه اين انتظارات پس از گذشت زماني معين تا چه اندازه برآورده شده اند. هدف مقاله حاضر تبيين اثرگذاري ارتقاي روستاها به شهر در بهبود كيفيت زندگي ساكنان شهرهاي ايجاد شده است. پرسش اساسي اين است كه ارتقاي روستاها به شهر در ايران تا چه حد به بهبود كيفيت و استانداردهاي زندگي در سكونتگا ههاي

شهري انجاميده است. براي اين منظور، به مطالعة دو روستاي ارتقايافته به شهر، يكي در استان لرستان (فيروزآباد) و ديگري در استان كردستان (صاحب) اقدام شده اس ت. هر چند انتخاب نمونه هاي بيشتر و در نواحي متنوع تر مي توانست مفيدتر باشد، ولي با توجه به اينكه هدف تحقيق حاضر دستيابي به تعميمي كلي در اين زمينه نبوده و از طرفي،محدوديت هايي براي نويسندگان در زمينة جم ع آوري داده هاي ميداني وجود داشته است، انتخاب نمونه ها به همين دو مورد خلاصه گرديد. به هر حال اگرچه هدف پژوهش حاضر، مقايسة دو شهر انتخاب شده با يكديگر نيست، ولي انتخاب حتي دو شهر اين امكان را به دست مي دهد كه آن دسته از ادراكات مردم از مؤلف ه هاي مختلف كيفيت زندگي كه به طور قوي با عمل سياست گذاران عمومي مرتب ط اند، شناسايي گردند و نظامي مؤثر براي پشتيباني از تصميمات مربوط به حوز ه ها، راهبردها و اولوي ت هاي مربوط به اقدامات عمومي تدوين گردد.

شهرهاي كوچك و توسعه محلي

راهبرد توسعه شهرهاي كوچك از دهه ۱۹۷۰ به منظور ايجاد نظام سكونتگاهي متناسب و يك پارچه و الگوي عادلانه تر اقتصادي و اجتماعي مورد توجه قرار گرف ت. عدم تعادل در نظام سلسله مراتب سكونتگاهي، توزيع مكاني نامتعادل جمعيت، دوگانگي بين نواحي روستايي و شهري، ناديده گرفته شدن منابع روستايي، تشد يد مهاجرت روستاييان به شهرهاي بزرگ، نظام متمركز مديريتي، همراه با آثار نامطلوب اجراي رويكردهاي ي نظير قطب رشد، سبب شد كه راهبرد توسعه شهرهاي كوچك كه مبتني بر ديدگاه توسعه از پايين به بالاست، در جهت اهداف توسعه شهري، روستايي، منطقه اي و ملي مطرح شود و در سياست گذاري ها و برنامه ريزي هاي كشورها ب هويژه كشورهاي در حال توسعه

.(۱۵۰ ، مورد توجه و عنايت قرار گيرد (قادرمزي، ۱۳۸۳

اين راهبرد از آغاز دهه ۱۹۸۰ مورد توجه بيشتري واقع شد، به گون ه اي كه در كنفرانس هاي بين المللي جمعيت و آينده مناطق شهري در شهر رم، نياز به عدم تمركز .(۲۶ ، و توسعه شهرهاي كوچك تر مورد تأكيد قرار گرفت (جعفرزاده راستين، ۱۳۶۶

بدين ترتيب در بيشتر كشورهاي در حال توسعه، جهت گيري به سوي شهرهاي كوچك  يا روستاشهرها با اهداف بهبود رفاه و كيفيت زندگي مردم در شهرها و روستاهاي اطراف، كاهش نابرابر ي هاي موج ود بين سكونتگا هها، بهبود نظام سلسل همراتب سكونتگاهي، كاهش مهاجرت روستاييان به شهرهاي بزرگ، و تمركززدايي از نظام تصميم گيري به يكي از وجوه مشخص سياس ت هاي برنام ه ريزي و عمران منطق ه اي تبديل شد. آرا و عقايد متفاوت و مختلفي در مورد نقش شهرهاي كوچك در نوسازي،

تأثيرات آنها در توسعه مناطق روستايي ، عملكرد آنها به عنوان مراكز خدمات، و نيز نقش آنها در جلوگيري از مهاجرت روستايي مطرح است (زبردست، ۱۳۸۳ ). آلنسو از جمله افرادي است كه نقش چنداني براي شهرهاي كوچك در جذب جمعيت مازاد قائل نيست، اما وجود آنها را در تكميل شبكه اسكان و ايجاد مفصلي مناسب در برقراري تعادل بين زيستگاه هاي شهري و روستايي الزامي مي داند. تيسدل در مورد توزيع شهرها از لحاظ تعداد و اندازه معتقد است، با توجه به اينكه نيروهاي طبيعي بازار قادر به ايجاد

نظام بهينه توزيع جمعيت در سكونتگاه هاي سرزمين نيستند، برايش پيشگيري از تمركز در برخي از نقاط، توجه به رشد شهرهاي كوچك مقياس و ميا نمقياس بايد ب هعنوان .(۵۰ ، راهي در سياست گذاري نظام اسكان مورد تأكيد قرار گيرد (امكچي، ۱۳۸۳

نيل هنسن در بيان نقش شهرهاي كوچك در توسعه ملي، شهرنشيني اشاعه يافته از پايين (سياست از پايين) را كه توسعة شهرهاي كوچك و مياني را دربردارد، عاملي در جهت توسعه كشورهاي در حال توسعه مي داند كه هدف آن كمك به رفع نيازهاي اندك ۸۵ ). اغلب سياس ت گذاران و ، روستايي در مجاورت زندگي آنان است (باقري، ۱۳۷۵

برنامه ريزان منطقه اي، بر نقش اساسي شهرهاي كوچك ب ه عنوان مراكز خدماتي منطقه اي در توسعة نواحي روستايي از طريق پيوندهاي مستقيم توليد و نيز پيامدهاي توزيع و رخنه به پايين تأكيد مي ورزند. به نظر آنها، وجود شهرهاي كوچك، پي شنياز۲۵ ). اغلب كشورهاي رو به رشد، ، توسعه روستايي و منطقه اي است (زبردست، ۱۳۸۳

عدم توازن و تعادل در اسكان جمعيت شان را ناشي از جريان نامطلوب و غيرمنطقي مهاجرت ها به شهرهاي بزرگ مي دانند. با اطمينان مي توان پذيرفت كه شهرهاي كوچك با زمينه سازي و فراهم آوردن شرايط مساعد، مي توانند در برقراري يك نظام منطقي

سلسله مراتبي از حيث جمعيت و كاركرد موفق باشند. با تقويت و توسعه اين شهرها، ظرفيت پذيرش جمعيت آنها افزايش مي يابد و به سبب قرار گرفتن بر سر راه مهاجرهاي روستايي، جريان مهاجرتي را به سوي خود و ديگر نقاط كوچك شهري، هدايت مي كند

۴۵ ). به هر حال، راهبرد توسعه شهرهاي كوچك با توجه به اهداف و ، (فني، ۱۳۸۲كاركرد خود مي تواند هدف هاي اساسي توسعه روستايي را از طريق ايجاد زمين ههاي مناسب كسب وكار و زندگي در محيط هاي روستايي، كاهش فاصله عملكردي بين شهرها از طريق ايجاد روستاشهرها به عنوان مراكز فعال روستايي، و جلب مشاركت مردم در

.(۹ ، فعاليت هاي مربوط به توسعه، محقق سازد (ايزدي خرامه، ۱۳۸۰در برخي از كشورهاي در حال توسعه نظير چين، كنيا، مصر، مالزي و برخي ديگر، به منظور جلوگيري از تمركز شديد شهري، ايجاد فرص ت هاي شغلي جديد، كاهش

مهاجرت هاي روستاييان به شهرهاي بزرگ تر، خدمات رساني به روستاها و اهدافي از اين دست، به امر توسعه و ايجاد شهرهاي كوچك از طريق تقويت كانون هاي روستايي بزرگ و ارتقاي آنها در سلسله مراتب سكونتگاهي توجه گرديده است. تجربه كشورهاي در حال توسعه در ايجاد شهرهاي كوچك جديد روستايي نيز حاكي از آن است كه بيشتر تأكيدات بر روي توزيع خدمات پايه در حوزه هاي نفوذ كشاورزي به منظور تقويت جامعة روستايي از طريق فرايند شهرنشيني روستايي صورت گرفته است (ايزدي خرامه،

.(۲۰۳ ،۱۳۸۰تحقيقات انجام شده در ايران نيز نشان مي دهد كه يكي از اهداف اصلي دولت در پيگيري اين سياست، حضور و نفوذ بيشتر در روستاها ب هويژه در سا لهاي پ يش از انقلاب بوده است، زيرا هر چند پايه هاي اقتصادي دولت تا پيش از اصلاحات ارضي سال ۱۳۴۱ بر اقتصاد كشاورزي با ساختار روستايي استوار بود، اما مناسبات آن با روستا از طريق نظام سنتي حاكم بر جامعه انجام مي گرفت (رزاقي، ۱۳۶۷ ديگري در اين زمينه نشان مي دهد، تبديل روستا به شهر در كاهش مهاجر تهاي

روستاييان به شهرهاي بزرگ تر و تثبيت جمعيت در نواحي روستايي، افزايش فرصت هاي شغلي ب هويژه در بخش خدمات اداري و تجاري افزايش و بهبود كاركردهاي خدماتي ۵)، افزايش درآمد و رونق اقتصادي ، تنوع شغلي و افزايش ، (ايزدي خرامه، ۱۳۸۰فرصت هاي اشتغال، رونق و تقويت صنعت و فعاليت هاي صنعتي، افزايش سطح سواد و۱۵۵ ) مؤثر ، سرمايه اجتماعي در شهرهاي ايجاد شده و حوزه نفوذ (قادرمزي، ۱۳۸۳بوده است.

كيفيت زندگي

كيفيت زندگي، مفهومي پيچيده و چندبعدي است كه تحت تأثير مؤلف ههايي چون زمان و مكان، ارزش هاي فردي و اجتماعي قرار دارد، و از اين رو معاني گوناگوني براي افراد و گروه هاي مختلف بر آن مترتب است. برخي آن را به عنوان قابليت زيس ت پذيري يك ناحيه، برخي ديگر به عنوان اندازه اي براي ميزان جذابيت و برخي به عنوان رفاه عمومي، بهزيستي اجتماعي، شادكامي، رضايتمندي و مواردي از اين دست تعبير كرد ه اند.(Epley and Menon, 2007)

رابطه بين ادراكات فردي و احساسات » همچنين كيفيت زندگي مي تواند به عنوا تعريف شود « مردم با تجربه هاي آنها در درون فضايي كه در آن زندگي م يكنن د فو ( 2000 ) كيفيت زندگي را رضايت كلي فرد از زندگي خود .(Wish, 1986,94)

قلمداد مي كند. داس ( 2008 ) كيفيت زندگي را به عنوان بهزيستي يا عدم بهزيستي مردم و محيط زندگي آنها تعريف كرده است.

پسيون

١ در سال ۱۹۹۵ كيفيت زندگي را چنين تعريف م يكن د: اصطلاح كيفيت زندگي به طور كلي به وضعيت محيطي كه مردم در آن زندگي مي كنند (نظير آلودگي و كيفيت مسكن) و همچنين به برخي شرايط شخص ِ ي افراد (نظير سلامت و ميزان

تحصيلات) اشاره دارد. به طور كلي مي توان كيفيت زندگي را به عنوان برهم كنش ميان ميزان برآورده شدن نيازهاي انساني و رضايت افراد و گروه ها از تأمين نيازها ي خود در .( يك ناحيه خاص تعريف كرد (رضواني و ديگران، ۱۳۸۷

در مطالعات اخير، كيفيت زندگي به دو روش انداز ه گيري م ي شو د. روش اول، شاخص هاي عيني را براي سنجش كيفيت زندگي مورد استفاده قرار م ي ده د. شاخص هاي عيني، شاخص هاي اجتماعي و اقتصادي قابل سنجش براي انعكاس مي زان

تأمين نيازهاي انساني هستند كه با استفاده از گزار شها و آمارهاي رسمي بررسي مي شوند. اين شاخص ها وضعيت ظاهري و ملموس زندگي را نشان م يدهن د. در اين روش از شاخص هايي مانند توليد ناخالص داخلي، شاخص پيشرفت اصلي، شاخص

سلامت اجتماعي و شاخص توسعه انساني براي مقايسه هاي ملي و بي ن المللي استفاده م يشود.

در روش دوم، شاخص هاي ذهني قرار دارند كه سطح رضايت افراد و گروه ها را كه

Costanza et al., اصطلاحًا به زيستي ذهني ناميده مي شود ارزيابي م يكنند ( , 2006

268

). اين شاخص ها مبتني بر گزارش شخصي افراد از ادراكات شان در مورد جنب ههاي مختلف زندگي اس ت. اين شاخ ص ها كه مكمل متغيرهاي اجتماعي، اقتصادي و محيطي اند، ادراكات و ارزشياب ي هاي افراد را از وضعيت عيني زندگ ي شان نمايش م يدهد.

افزون بر مسئله تعريف و ابعاد كيفيت زندگي، بح ثهاي زيادي دربارة قلمروهاي مورد استفاده در مطالعة كيفيت زندگي وجود دارد. كامينز

١ در تعريف خود از كيفيت زندگي كه هر دو بعد عيني و ذهني را در نظر گرفته است، بيان م ي كند كه از هفت

قلمرو مهم شامل به زيستي مادي، سلامت، بهر ه وري، تعلق، امنيت، اجتماع محلي و ب هزيستي عاطفي مي توان براي محاسبه شاخص تركيبي كيفيت زندگي استفاده كرد.

اسميت

٢ در سال ۱۹۷۳ ، شش قلمرو اصلي را كه ب ه طور گسترد ه اي در مطالعات كيفيت زندگي در كشورهاي مختلف مورد استفاده قرار گرفت ه اند، شناسايي كر د:

۱) درآمد، ثروت و كار؛ ۲) محيط؛ ۳) سلامت؛ ۴) آموزش؛ ۵) مشاركت؛

۶) ناهنجاري هاي اجتماعي نظير جرم و جنايت.

هاگرتي

٣ و همكاران در سال ۲۰۰۱ اظهار داشتند كه هفت قلمرو شامل روابط با خانواده، به زيستي عاطفي، به زيستي مادي، سلامت، كار و فعاليت مولد، احساس تعلق به اجتماع و امنيت فردي مي توانند فضاي كيفيت زندگي را به خوبي پوشش دهند. رضواني و همكاران در سال ۱۳۸۷ ب همنظور ارزيابي كيفيت زندگي در نواحي روستايي، سه قلمرو اساسي از نيازها شامل نيازهاي اوليه، ب هزيستي و فرصت و فراغت را مورد توجه قرار دادند.

در مطالعه حاضر، كيفيت زندگي به عنوان بره م كنش ميان منابع، امكانات و فرصت هاي فراهم شده براي تأمين نيازهاي انساني و همچنين دريافت، ارزيابي و رضايت افراد و گروه ها از برآورده شدن نيازهاي شان در يك مكان خاص در نظر گرفته شد

است

با توجه به اينكه هنوز روش شناسي واحدي براي تعيين تعداد قلمروهاي زندگي وجود ندارد و انتخاب قلمروها و معرف هاي مربوط به هر قلمرو براساس قضاو ت هاي شخصي پژوهشگر، داده هاي در دسترس، ويژگي هاي ناحية مورد مطالعه و اهداف تحقيق صورت مي گيرد، در اين مطالعه ۱۰ قلمرو شامل كيفيت محيط، مسكن، آموزش، سلامت، به زيستي فردي، مشاركت، تفريح و اوقات فراغت، اطلاعات و ارتباطات، كار، و درآمد و ثروت براي مطالعه كيفيت زندگي در ناحيه مورد مطالعه انتخاب شده است

.( (شكل ۱

شكل ۱. مدل مفهومي تحقيق

شهرنشيني و كيفيت زندگي

با وجود آنكه شهرنشيني در كشورهاي در حال توسعه با مشكلات متعددي از قبيل كمبود مسكن و اشتغال همراه است، اما سياس ت گذاران و برنام هريزان در سطوح بين المللي و ملي بر قابليت هاي شهرها، به ويژه شهرهاي كوچك و متوسط براي بهبود

كيفيت زندگي انسان ها تأكيد دارند (

2007شهرنشيني پاسخي اجتناب ناپذير به زوال يا ركود شرايط در نواحي روستايي است. اغلب مشاغل جديد در نواحي شهري به وجود مي آيد و اقتصاد شهري سها م دار عمده براي تنوع اقتصادي، رقابت و رشد منطقه اي به شمار مي آيد. مراكز شهري سهم بسزايي در دارند و ب ه طور معناداري بهر هوري خدمات و صنعت (GDP) توليد ناخالص داخلي

شهري در مقايسه با فعاليت هاي روستايي بالاتر اس ت. مردم در نواحي شهري تمرك ز مي يابند، زيرا شهر جايي است كه سرمايه گذاري جديد و شغل هاي جديد خلق مي شوند، به عبارت ديگر شهرنشيني بازتاب موفقيت اقتصادي است. شهرنشيني، توسعه اجتماعي را نيز در كشورهاي در حال توسعه تسهيل كرده است. تدارك خدمات اساسي شامل سلامت و آموزش براي جمعيت روستاي ِ ي به شدت پراكنده، به مراتب دشوارتر و پرخرج تر از جمعيت هاي متمركز در نواحي شهري است.

با وجود فوايد زياد شهرنشيني، بسياري از سياس تگذاران در كشورهاي در حال توسعه روند فزاينده شهرنشيني را زنگ خطري مي دانند. آنها تأثير عميق بر سن تها و روابط مرسوم و مشكل تدارك و آماده سازي خدمات و زيرساخ تهاي عمومي، تكثير

سكونت گاه هاي غيررسمي، بدتر شدن شرايط محيطي، و افزايش مسائل اجتماعي مربوط به بيكاري و كم كاري را خاطرنشان مي كنند. بيكاري و معضلات اجتماعي در بسياري از نواحي شهري كشورهاي در حال توسعه روندي فزاينده دارد، شرايط محيطي و سلامت روسوي زوال دارند، نابرابري در دسترسي به درآمد شديدتر شده است و شواهد فقر، آسيب پذيري و نااميدي به طور فزاينده اي در ميان مردم نواحي شهري نمود م ي يابد، و همين مشكلات كيفيت زندگي را كاهش مي دهند.

در مجموع لازم است بين آثار منفي حاصل از شهرنشي ني ب يرويه و شتابان به صورت گسترش شهرهاي بزرگ و پيامدهاي حاصل از ارتقاي روستاها به شهرهاي كوچك و گسترش كاركردهاي شهري در آنها، تفكيك قائل شد؛ زيرا مسائل و مشكلات

حاصل از  ترش شهرنشيني را عمدتًا در شهرهاي بزرگ و كلان شهرها مي توان ياف ت. در شهرهاي كوچك و متوسط چنين مشكلاتي وجود ندارد و يا شدت آن بسيار كم است، چرا كه بسياري از مطالعات انجام شده نقش شهرهاي كوچك را كه عمدتًا از طريق ارتقاي روستاها به شهر به وجود م يآيند در توسعة ناحي هاي و محلي مثبت ارزيابي كرده اند. بنابراين، مدل مفهومي تحقيق حاضر بر اين اساس استوار گرديده كه با توجه به رابطة ميان شهرنشيني و كيفيت زندگي، ارتقاي روستاها به شهر مي تواند باعث بهبود ابعاد عيني و ذهني كيفيت زندگي در قلمروهاي ده گانة آن شود.

روش شناسي

در مطالعه حاضر به منظور ارزيابي نقش ارتقاي روستاها به شهر در بهبود كيفيت زندگي مردم با استفاده از شاخص هاي ذهني، سطوح رضايت در قلمروهاي د ه گانة كيفيت محيط، مسكن، آموزش، سلامت، به زيستي فردي، مشاركت، تفريح و اوقات فراغت،

اطلاعات و ارتباطات، كار و درآمد و ثروت مورد بررسي قرار گرفته اس ت. قلمروهاي ده گانه و شاخص هاي مربوط به هر كدام در جدول ۱ آمده است. روش انجام تحقيق به صورت توصيفي تحليلي اس ت. براي انجام تحقيق ۲۰۲ نمونه از بين ساكنان دو شهر

فيروزآباد و صاحب به صورت تصادف ِ ي ساده انتخاب شده اند و با استفاده از شاخ ص هاي ذهني، آثار ارتقاي روستا به شهر بر كيفيت زندگي آنها مطالعه شده است. ابزار گرد آوري اطلاعات، پرسش نامه اي است كه محقق آن را با توجه به اهداف پژوهش تهيه كرده است. پرسش نامة مورد استفاده، اساسًا از سؤالات بسته با پاسخ هاي در طيف ليكرت پنج مقياسي (خيلي بهتر شده: ۵، تا خيلي بدتر شده: ۱) تشكيل شده، كه سؤالات آن در محدودة ده قلمرو عمدة زندگي تعريف شده اند.

 


مطالب مشابه :


خبر

تاکید بر احداث پروژه سالن آمفی تئاتر مرکز خرامه سیستم جامع گلستان سامانه گلستان




توصیف دانشگاه پیام نور

صفحه اول آرشيو مطالب پست الكترونيك rss 2.0 سیستم جامع گلستان پیام




ارتقاي روستاها به شهر و نقش آن در بهبود كيفيت زندگي ساكنان محلي (مطالعه موردي: شهرهاي فيروزآباد و صا

اخبار سیستم جامع گلستان . فهرست وب سایتهای (ركن الدين افتخاري و ايزدي خرامه، ۱۳۸۱ ).




خبرهای 21 آذر 92

اخباردانشگاه پیام نوراستان فارس - خبرهای 21 آذر 92 - Normal 0 false false false EN-US X-NONE




قسمت دوم :ارتقاي روستاها به شهر و نقش آن در بهبود كيفيت زندگي ساكنان محلي (مطالعه موردي: شهرهاي فيرو

اخبار سیستم جامع گلستان . ايزدي خرامه، حسن، ۱۳۸۰ ، نقش تبديل روستاها به شهر در توسعه




آدرس سایت دانشگاهای پیام نور

سیستم جامع دانشگاهی خرامه. http://Kherameh.Fars.pnu.ac.ir.




عناوین پژوهش وپایان نامه های موجود درکتابخانه عمومی شهید دستغیب 8

طرحهای جامع تدوین کاربردمنطق فازی دربهینه سازی سیستم سیستم جامع دانشگاهی گلستان




آدرس اینترنتی دانشگاههای ایران

وبلاگ شیمی خرامه قابلیت ذخیره هر قسمت مورد علاقه بر روی سیستم یا تبلت دانشگاه جامع




سیستم ارسال پستی کتاب به تمام نقاط جهان

سیستم ارسال پستی کتاب به تمام نقاط سيستم جامع انتخاب واحد گلستان. خرامه خمینی‌شهر




فروش تلفنی کتاب به تمام نقاط جهانTelephone book sales worldwide

سيستم جامع انتخاب واحد گلستان. خرامه خمینی‌شهر خوسف گرگان گلستان گنبد کاووس




برچسب :