خودمختاری در عراق، گفت و شنود در ترکیه - روی آوردن بختی تاریخی به کُردها
اعلام مذاکراتی میان آنکارا و حزب کارگران کردستان شگفتی آفرید، تا بدآنجا که همه کنشگران منطقه آنرا چون تصریحی بر موقعیت تازه ای نگریسته اند که «مسئله کُرد» به آن دست یافته است، جایگاهی که شورش سوریه نیز آنرا مسجل ساخته. کردستان عراق که از سال ١٩٩١ از کنترل بغداد رهید، اکنون مایل است مطالبات ملی خلقی را میسر سازد و تحقق بخشد که تاریخ فراموش کرده بود.
اربیل، پایتخت منطقه خودگردان شمال عراق، شهری در گرماگرم گسترش است. مراکز بازرگانی، فروشگاه های بزرگ، مهمانخانه ها، ساختمان های چند اشکوبه مسکونی جای خانه های تک افتاده آجری را می گیرند. پیرامون شهر پوشیده از برزن هائی است که یا تازه سازند و یا همچنان در دست ساخت و ساز، تا پذیرای لایه های میانه حال گردند. مغازه ها مصالح ساختمانی، اثاث خانگی و وسائل برقی عرضه می دارند. انبوه اتومبیل های 4x4 گذرگاه های پهناور شهر را بند می آورند. عراقی ها از سراسر کشور به آنسو روانند تا خرید کنند یا خوش بگذرانند. سوداگران لبنانی، کاسبکاران ترک، کارکنان هندی هتل داری در این شهر مستقر می شوند تا پول و پله ای به هم رسانند.
امنیت و پول نفت، استان خاک آلودی را که پیشترها کردستان عراق بود به پهنه آرامش بخشی مبدل ساخته و گوشه ای باب روز برای تمام منطقه کرده است. اما این رونق و رفاه چهره پنهانی نیز دارد. وابستگی به طلای سیاه مقامات این اقلیم را به جائی کشانده است که از کشاورزی غفلت ورزند: اکنون بیشتر خواروبار آن خطه را از خارج وارد می کنند. و نابرابری ها شکاف ژرفتری در جامعه می گستراند.
تاریخ با کُردها بد تا کرده است. پس از سقوط امپراتوری عثمانی، هنگامی که قدرت های اروپائی مرزهای نو را ترسیم می کردند، کُردها فراموش شدند، از داشتن دولتی بی بهره ماندند، و در چهار کشور پراکنده گردیدند: عراق، ایران، سوریه و ترکیه. در آن روزگاران جنبش ملی آنها بنیه ناتوانی داشت؛ اما به حاشیه راندن، و تبعیض و سرکوب ناگزیر می رفت تا جنبش کُردها را که از افت و خیز هم بری نبود، به پیش راند. جابر غدیر تاریخدان یاد آوری کرده که «کُردها خود تا اندازه ای مسئول دشواری های گذشته خویش اند. گسستگی و تفرقه آنان بازتاب امارات پیشین کُردها و دلبستگی های قبیله ای است که در احزاب سیاسی همچنان برجای مانده.»
ستیزه کرکوک بر مناسبات میان بغداد و اربیل سنگینی می کند
حالا غدیر خشنود است که «نخستین بار در دوران جدید، تاریخ در بختی به روی کُردها واگشوده. همه چیز با لشکرکشی عراق به کویت در سال ١٩٩٠ و انتفاضة [برشوریدن] کُردها که در پی آن رخ داد آغاز شد. منع پرواز بر فراز خاک کشور که ایالات متحده به نیروی هوائی صدام حسین تحمیل کرد، منطقه کردستان را پناهگاهی ساخت ایمن از تاخت و تاز قدرت مرکزی، و در اوضاع و احوالی آنهمه دشوار که رژیم صدام همچنان برجای مانده بود، انتخابات مجلس را ممکن ساخت». برای نخستین بار، کُردهای عراق قدرتی، بهتر بگوئیم ابرقدرتی در دوردست چون ایالات متحده را همپیمان خویش یافتند.
در سال ٢٠٠٣، لشکرکشی به عراق (١) و سرنگونی دیکتاتوری بعثی، به پیشمرگان، جنگاوران کُرد، رخصت داد تا به سمت جنوب پیش روند و بر بخشی از زرادخانه صدام حسین دست اندازند. شناسائی وضعیت حقوقی اقلیم خودمختار کردستان در قانون اساسی سال ٢٠٠۵، امیدواری ها و مطالباتی را در میان کُردهای کشورهای همسایه برانگیخت. تشکیل منطقه ای کُرد، برخوردار از خودمختاری، مجلس قانونگذاری و پیشمرگان به رسمیت شناخته شده، قلمرو کُردنشین را گرانیگاه همه تدابیر در باره کُردها و کنشگر مهمی در عرصه سیاسی خاور میانه ساخته است.
زمانی که نیروهای ارتش آمریکا رژیم صدام حسین را سرنگون می کردند، کُردهای عراق یگانه نیروی سیاسی و نظامی سازمان یافته را در اختیار داشتند. از اینرو توانستند تکیه گاه مهمی برای سپاهیان متجاوز فراهم آورند و هسته مرکزی ارتش جدید ملی را تشکیل دهند. از اینرو شمار بزرگی از زمامداران بلندپایه عراق تبار کُردی دارند، از جلال طالبانی رئیس جمهور گرفته تا هوشیار زیباری وزیر امور خارجه و ژنرال ابوبکر زیباری رئیس ستاد ارتش.
اما حضور کُردها در مواضع قدرت بغداد به نفوذ سیاسی راستینی نیانجامیده؛ نمودار آن بحرانی بود که در ماه نوامبر ٢٠١٢ میان نوری المالکی و حکومت منطقه ای کُرد درگرفت. در ماه ژوئیه ٢٠١٢ آقای المالکی نیروی نظامی جدیدی را به نام فرماندهی عملیات جیلا برپا داشت. ژنرال عبدالامیر الزایدی فرمانده آن، یگانهائی از پیاده نظام و زرهپوش را در مناطقی در جنوب کرکوک و سپس در ماه مارس ٢٠١٣ در استان سنجر، برگماشت که اکثر جمعیت آن ها کُرد و یزیدی اند (٢). رهبران کُرد به هراس افتادند و هزاران پیشمرگه را راهی آن نواحی کردند. بیم ستیزه تازه ای به راستی در میان است و گفتگوهای میان دوطرف چیزی را تاکنون سامان نداده.
سیاستمداران کُرد عراقی منطقه خویش را چونان پناهگاهی امن برای اقلیت ها برمی شمارند؛ بینشی اندکی آرمانی و ساده انگارانه. در اربیل در محله عهنكاوه (عنكاوا به عربی)، جمعیت مسیحی به یقین سبک سنتی زندگی خویش را نگه داشته است. هرچند پیشمرگان در گذشته با جوامع مسیحی گوناگون به نبرد بر می خاستند، باز سرکوبی که در دوران فرمانروائی بعث بر کُردها، آسوری–کلدانی ها (٣) و یزیدی ها روا می داشتند، احساسی از همدلی میان آنان پدید آورده بود. اما در کرکوک هنوز کشاکش هائی میان دستگاه دولتی و پلیس آن که بیشتر مأمورانش کُردند و جمعیت های ترکمن و خصوصا عرب برجاست.
نزاع کرکوک از میراث های دوران فرمانروائی حزب بعث است، روزگاری که بغداد به تحمیل سیاست عربی کردن منطقه ای سوق الجیشی می پرداخت که ١٠% ذخایر سوختی کشور در زیر زمین های آن نهان است. در آن دوران سیصد هزار تن از کُردها و نیز آسوری–کلدانی ها و یزیدی ها را از زادگاهشان بیرون راندند و قبایل عرب را به جای آنان نشاندند. برخی از ساکنان تازه از اهالی الأنبار و دیگران از شیعیان جنوب بودند. پس از لشکر کشی آمریکا، پیشمرگان کُرد کنترل این مناطق را در دست گرفتند. ماده ١٤٠ قانون اساسی تازه با ترغیب مهاجر نشینان عرب به مراجعت به زاد و بوم خود در ازاء تاوان ها و کمک خرجی بازگشت، «نصحیح» بی عدالتی ها را تجویز می کند. قرار است در فرجام این پویه، یک سرشماری پیش درآمد همه پرسی انجام گیرد تا معلوم شود که آیا این منطقه را باید به کردستان پیوند داد یا خیر. این همه پرسی که بدوا برای سال ٢٠٠۷ پیشبینی شده بود، به مهلت نامعلومی موکول گردیده است.
وضعیت کرکوک آئینه رویاروئی عرب ها و کُردها و نمایانگر رو در روئی بغداد و اربیل است (٤). شهر اربیل خود بخشی از سرزمینی مورد منازعه آندوست که به سمت جنوب تا استان های صلاح الدین و دیاله (به کُردی سيروان) امتداد یافته. پلیس آن شهر را کُردها می گردانند، و با وجود استقرار یگان های حکومت مرکزی، منطقه را از لحاظ سیاسی اتحادیه میهنی کردستان به رهبری آقای طالبانی در کنترل خود دارد. هرگونه جابجائی سپاهیان اعتراضاتی را در اربیل بر می انگیزد، که از مذاکره بغداد با مسکو برای بستن قراردادهای خیره کننده خرید اسلحه نگران است.
از سوی دیگر اقلیم کُردنشین نظر بغداد را در باره وضعیت حقوقی پیشمرگان بر نمی تابد. به زعم مقامات منطقه، این جنگاوران بخشی از دستگاه دفاع ملی اند. و از اینرو دولت می باید ضمن حفظ خودمختاری آنها، منابع مالی و تسلیحات سنگین در اختیارشان بگذارد؛ بغداد این رویکرد را نمی پذیرد و می خواهد آنها را تابع فرماندهی مرکزی سازد.
سرانجام، دعوا بر سر عواید نفت و گاز است. به تصریح قانون اساسی، کردستان می باید ١۷% از بودجه کشور را دریافت دارد که اساسا از درآمد [صادرات] نفت تأمین می شود (۵)، همان منبع رونق و رفاه کُردها که همچنین یگانه بند نافی است که مناطق کُرد نشین را به بقیه عراق می پیوندد. بغداد مسئولان اربیل را به عدم رعایت قواعد و صدور مواد سوختی از راه ترکیه متهم می کند و مدعی است که آنها بدون واریز این درآمد به خزانه حکومت مرکزی، خود به تنهائی از آن بهره بر می گیرند. اما این منابع به هرحال محدودند، و تولید منطقه کُردنشین از سیصدهزار بشکه در روز در نمی گذرد.
داو آنکارا اینک به روی بارزانی رئیس حکومت اقلیم کردستان نهاده است
اگر چاره ای در رفع این ستیزه ها یافت نمی شود بخشی به سبب خصومت فزاینده میان المالکی نخست وزیر عراق و آقای مسعود بارزانی رئیس حکومت اقلیم کردستان است که در ماه ژوئن سال ٢٠١٢ تأثیر عمیقی بر تلاش مخالفان در مجلس برای سرنگونی آقای مالکی داشت. مانور نمایندگان به شکست انجامید، اما همین کوشش آنها برخورد و کشاکش هائی میان آندو بر انگیحت. در اربیل خرده گبری ها از نخست وزیر جدی است. آقای فلاح مصطفی، وزیر امور خارجه حکومت کردستان اعلام کرده که «المالکی از اعتماد مردم عراق برخوردار نیست»؛ و آقای فوأد حسین رئیس ستاد کل و فردی نزدیک به آقای بارزانی روی دست او بلند شده که: «دفتر او کارخانه مشکل سازی است.»
نیاید هراس هائی که فشار نظامی حکومت مرکزی در اقلیت کُرد بیدار می کند را دست کم گرفت. از همان بدو تولد کشور عراق در فردای جنگ اول جهانی، کُردها همواره از سیاست های زورگویانه بغداد رنج برده اند. با به قدرت رسیدن بعثی ها از سال ١٩۶٣، سرکوب این قوم بی امان شد تا بعدها در دوران جنگ علیه ایران (١٩٨٨–١٩٨٠)، با درآمیختن ناسیونالیسم عرب گذشت ناپذیری، بُعد نسل کشی به خود گیرد: در اینجا بمباران شیمیائی پنج هزار کُرد در حلبچه را کسی از یاد نبرده است (۶).
و اینک دلائل تازه ای برای هراسیدن وجود دارد: هر ستیزه مسلحانه ای در منطقه کرکوک به زیان اقتصاد کردستان تمام خواهد شد، دفتر سرمایه گذاری ها را خواهد بست و شرکت های چند ملیتی را فراری خواهد داد. آقای فوأد حسین بی پروا می گفت که «بغداد به امنیت و رونق ما رشک می برد. مگر نه اینکه در بصره و ناصریه هم ثبات حکمفرماست؛ پس چرا شبکه های برق رسانی و توزیع آب این مناطق را تعمیر نمی کنند، چرا به جای خریدن هواپیماهای شکاری اف– ١۶، بیمارستان و مدرسه در آن خطه ها نمی سازند؟»
اعمال فشار حکومت مرکزی دست کم سهمی در وحدت تشکل های سیاسی کُرد داشته، که نفاق و تفرقه میان آنها زبانزد است. حتی طالبانی رئیس جمهور کشور که همواره آماده مذاکره با احزاب عرب بوده نیز ناچار از رفتار بغداد خرده گرفت و مصرا خواست که فرماندهی عملیات جیلا برچیده شود و سپاهیانش واپس نشینند. حتی در حالی که گسست مردم از دار و دسته رهبرانی تشدید گردیده که به ویژه به لطف عواید نفت به سرعت ثروت اندوخته اند، باز جامعه کُرد پشت به پشت هم داده است: در ماه مارس ٢٠١١، درست وقتی که جهان عرب سر به شورش برداشته بود، تظاهراتی به راه افتاد که ساختمان های رسمی در سلیمانیه و کوت را آماج خود گرفته بودند.
کشاکش ها با بغداد، قرابت غیرمترقبه ای میان اربیل و آنکارا را نیز در پی آورده است. در سال ٢٠٠٣ ترکیه با لشرکشی به عراق مخالفت ورزیده بود: می ترسید که مبادا واژگونی رژیم صدام حسین به ایجاد کشوری کُرد بیانجامد و شاید امیدهائی را در دل جمعیت مهم کُردهای ترکیه برانگیزاند. این جامعه از آغاز شورش حزب کارگران کردستان در سال ١٩٨٤ به ویژه سرکش و نافرمان گشته؛ با اینحال، روابط [میان کُردهای ترکیه و حکومت آن کشور] تازگی ها بهبود چشمگیری یافته است.
بازرگانی بین المللی کردستان از مسیر ترکیه جریان می یابد و شرکت های ترک در آن اقلیم سرمایه گذاری های سرشاری کرده اند: آنها به بهره گیری از نفت منطقه کرکوک امید بسته اند که به رغم حضور یگان هائی از ارتش ملی عراق، در عمل در دست مقامات کُرد مانده (۷). ترکیه که ابتدا خصم مقامات کُرد بود، وضعیت تازه را به شکل موجود پذیرفت و آقای بارزانی را طرف مذاکره قابل اعتمادی یافت. ترکیه پایبند به سنت دفاع از جامعه ترکمن های عراق، اکنون خود را قهرمان خودمختاری کُردهای این کشور نیز جلوه داده است. در حالی که رسانه های بین الملی نفوذ ایران در عراق را کانون توجه خود ساخته اند، بغداد خصوصا نگران نفوذ فزاینده آنکارا نزد برخی از چهره های سیاسی است. نفوذ آنکارا نزد سیاستمداران سنّی نیز احساس می شود: طارق الهاشمی معاون پیشین رئیس جمهور که متهم به داشتن رشته های پیوندهائی با تروریسم است، به ترکیه پناه برده.
کشمکش های بغداد و اربیل، آقای طالبانی و حزبش را به موقعیت باریکی کشانده است. اتحاد میهنی کردستان، دومین تشکل سیاسی کُرد پس از حزب دموکراتیک کردستان، همواره مناسبات خوبی با ایران داشته و از اینرو هوادار محور تهران– بغداد بوده است، حال آنکه حزب دموکرات کردستان بیش از پیش به جانب ترک ها گرایش یافته. چیزی که هست وضع جسمانی شکننده آقای طالبانی دیگر به وی اجازه نمی دهد تا در صحنه سیاسی نقش آرام کننده ای بر عهده گیرد.
اما آینده کُردهای عراق همچنین به نبردی بستگی دارد که هم اکنون در سوریه در جریان است. آقای بهجت بشیر نماینده حزب دموکراتیک کُرد سوریه در اربیل خرسند بود که «فرصتی زرین به ما روی آورده. باید خود را برای آن آماده سازیم، زیرا احتمال اندکی هست که باز این فرصت روی نماید. چندین سناریو در سوریه را می توان انگاشت، اما حتی در بدترین حالت هم کُردها برنده خواهند بود، زیرا کمش اینست که در خان و مان خویش فرمانروا خواهند بود.»
در واقع چنین می نماید که کُردهای سوری به آستانه چیدن ثمره درخت انقلاب رسیده باشند. آنها نیز از بدرفتاری رژیمی بعثی رنح برده اند که در شیفتگی به ناسیونالیسم عرب، از بازشناسی هویت این قوم رویگردان بود. هم از لحاظ سیاسی و هم از چشم انداز اقتصادی کُردهای سوری را نیز به حاشیه رانده، تابعیت صد هزار تنی از آنها را پس گرفته بودند، و زمامداران کشور قبایل عرب را به مناطقی کوچاندند که آنها در آن می زیستند. هنگامی که در سال ٢٠٠٤ پس از نزاعی میان هواداران فوتبال شورشی در دير الزور درگرفت، سرکوبی دد منشانه تار و مارشان کرد. در همان حال که اقلیت های دیگری چون ارامنه یا آسوری–کلدانی هائی سکنا گزیده در همان پهنه جغرافیائی، از حق گشودن مدارس خویش برخوردار بودند، کُردهای سوری را از آموزش زبان خویش باز می داشتند.
و باز به همینسان برگزاری عمومی جشن نوروز، آغاز سال نو کُردها، را قدغن کرده، نام شهرها و دهکده ها را به عربی برگردانده و کتاب های درسی را از هرگونه ارجاع به هویت کُردی پالوده بودند (٨).
سوریه با اینهمه، تردیدی به خود راه نمی داد تا به موازات این تضیقات پذیرای گروه های کُرد مسلحی شود که از کشورهای همسایه سر می رسیدند تا بر بغداد یا آنکارا فشار آورد. در سال ١٩۷۵ آقای طالبانی در همین دمشق که دیری در آن می زیست بود که سازمان خویش را بنیاد نهاد. اما حزب کارگران کردستان، حزب دیگری از خطه شمال است که بهتر در میان کُردهای سوری رخنه کرده.
مناطق کُرد نشین سوریه گهواره شورشی که اینک در جریان است نبوده اند. علیرغم تظاهرات چندی در القامشلی (Qamişlo)، شهر اصلی کُردنشین، کسی در آنجا به مرحله مسلح انقلاب نپیوست. در ماه اوت ٢٠١١، هنگامی که مخالفان [رژیم حاکم] شورای ملی سوریه را شکل می دادند، کُردهای سوری خواستند که رنج و حرمان گذشته آنها را به رسمیت بشناسند و تعهداتی در باره هویت فرهنگی و خود مختاری سیاسی قوم ایشان برعهده گیرند. شورا در این خواسته نشانی از وطن شیفتگی دید و از کُردها دعوت کرد که در جنبش انقلابی ذوب شوند و ساماندهی دشواری هائی این گونه را بر عهده سوریه دموکراتیک آینده بگذارند. ایجاد شورای ملی سوریه را در استانبول اعلام کردند و ارتش سوریه آزاد پایگاه خویش را در استان ختای ترکیه قرار داد؛ از اینرو کُردهای سوری هوادار حزب کارگران کردستان بدگمان اند که مخالفان بازیچه دست آنکارا باشند.
زمامداران دمشق هم مراقب بوده اند که از گشودن جبهه تاره ای در شمال شرق کشور بپرهیزند. آنها در سال ٢٠١١ سیصدهزار شناسنامه شهروندی را به کُردها بازگرداندند و بسیاری از زندانیان سیاسی را آزاد کردند. اما اینهمه به سرکوب مبارزانی چون مشعل تامو که در ماه اکتبر ٢٠١١ در خانه اش به قتل رسید پایان نبخشید.
کُردهای سوری در گذار تاریخ، بیشتر به دلیل پراکندگی کمایش خود، هرگز خودمختاری از دمشق نخواسته بودند. این امر آنها را به جذبه دو جنبش نیرومند شمال (ترکیه) و شرق (عراق) حساس کرده است. نخستین گروهی که بر هویتی کُردی پافشاری کرده حزب اتحاد برای دموکراسی (Partiya Yekîtiya Demokrat) بوده که به حزب کارگران کردستان [ترکیه] وابسته است و توانسته از تکیه گاه تشکل اخیر در سوریه بهره گیرد (٩).
حزب کارگران کردستان را که دانشجویان کُرد درسال ١٩۷٨ در آنکارا بنیاد نهاده بودند، چند سالی پس از کودتای نظامی سال ١٩٨٠ ترکیه مبارزه مسلحانه ای را علیه این کشور به راه انداخت. حزب در دمشق، شهری که آقای عبدالله اوجلان رئیس تاریخیش مقیم آن بود پشتیبانی یافت؛ توانست در دره بقاع لبنان که آنوقت سوریه بر آن سیطره داشت اردوگاه های آموزشی برپا دارد؛ و فرصتی به وی روی آورد تا آزادانه از میان کُردهای سوری عضو گیری کند. جوانانی که به حزب می پیوستند از خدمت اجباری سربازی معاف می شدند. برآوردها متغیرند اما میان سه تا ده هزار کُرد سوری زیر بیرق حزب کارگران کردستان جان باختند (١٠)، و تا به امروز هم زادگاه بیش از یک سوم چریک های حزب کارگران کردستان مستقر در کوهستان های شمال عراق، سوریه است.
سربازگیری رزمجویان تا «نقشی در سوریه بر عهده گیرند»
در سال ١٩٩٨، سوریه از هراس تهدید ترکیه به جنگ علیه وی، پایگاه های حزب کارگران کردستان را بست و رئیس آنرا از کشور بیرون راند، که سرانجام مأموران امنیتی ترک در کنیا، کشوری که به آن پناه برده بود به وی دست یافتند و بازداشتش کردند. پس از آن بود که باد از جهتی دیگر وزیدن گرفت. دمشق مناسبات حسنه ای با آنکارا برقرار ساخت و صدها تن از مبارزان حزب کارگران کردستان را به زندان انداخت. این تشکل پس از بازداشت رئیسش خود را در موقعیتی بسیار تضعیف شده باز یافت و جنگاورانش به کوهساران قندیل در شمال خاوری عراق واپس نشستند. در آن روزگار همه کشورهای منطقه در تعقیب رزمندگان آن حزب بودند. ضرب المثلی قدیمی می گوید «کوهستان یگانه دوست کُردهاست».
اما انقلاب های عرب، داده ها را عوض کردند. در پایان سال ٢٠١١، صدها تن از مبارزان حزب کارگران کردستان و حزب اتحاد برای دموکراسی از کوهساران فرود آمدند تا در شمال سوریه که «کردستان باختری» می نامند موضع گیرند. در تابستان ٢٠١٢ هنگامی که نبردهای دمشق و حلب درگرفت، رژیم سوریه دیگر قادر نبود تمام کشور را کنترل کند و نیروهای خود را از برخی شهرهای کُردنشین بیرون کشید. در ماه ژوئن ٢٠١٢ مبارزان حزب اتحاد برای دموکراسی کنترل المالکیه (Dayrik)، عین العرب (Kobane)، عامودا (Amûdê) و عفرین (Efrîn) را در دست گرفتند. آقای حسن کوجر سخنگوی حزب اتحاد برای دموکراسی شرح می داد که «کار رژیم به آخر رسیده، حضورش روز به روز ضعیف تر می شود. ما به هیچ رو نمی توانیم عهدی به همپیمانی با وی ببندیم». به عقیده وی اتهامات همدستی حزب اتحاد برای دموکراسی با دمشق «از ترکیه آب می خورد. صدها تن از شهدای ما در زیر شکنجه در زندان های بعث جان باخته اند».
قدرتنمائی حزب اتحاد برای دموکراسی بدگمانی احزاب دیگر را بر انگیخته و التهاب دلنگرانی های آنکارا را تیز تر کرده است (١١). شانزده حزب کُرد سوری که شورای ملی کُرد را برپا کرده اند، به کمک مقامات کُرد عراقی، و با برگماری هزاران جوان کُردی که از صفوف ارتش سوریه گریخته اند تا در اردوگاه دومیز شمال عراق پناه جویند، نیروهای خاص خود را تشکیل داده اند.
افسران پیشمرگه بدینگونه توانسته اند حدود یک هزار و ششصد رزمنده را استخدام کنند و آنها را آموزش دهند تا به قول آقای بارزانی «هنگامی که رژیم [سوریه] فروپاشید و خلاء قدرتی به وجود آمد، نقشی ایفا کنند (١٢)» رویاروی واهمه هائی که امکان برخورد میان حزب اتحاد برای دموکراسی و رقیبانش بر انگیخته است، رئیس اقلیم کردستان هنگام دو گردهمائی در اربیل در ماه های ژوئن و نوامبر ٢٠١٢ میانجیگری کرد. تکاپوی وی به ایجاد یک محفل همکاری سیاسی و نظامی میان حزب اتحاد برای دموکراسی و شورای ملی کُرد به نام کمیته عالی کردستان انجامید. در حال حاضر با اینکه مناسبات همچنان تشنج زاست، هیچ خبری از وقوع حادثه ای به گوش نرسیده است.
امکان جنگی میان رزمندگان کُرد و شورشیان سوری دومین خطری است که سایه افکنده. تاکنون هم چندین برخورد در عفرین و حلب، در محله اشرفیه روی داده است. جدی ترین آنها در ماه نوامبر ٢٠١٢ در رأس العین جریان یافت. مبارزان کُرد سه روز تمام با دار و دسته های اسلام گرای مرتبط با غرباء الشام از جبهه النصرة به زد و خورد پرداختند. سرانجام آتش بسی برقرار شد، اما آنرا رعایت نکردند و باز درگیری های خشنی را در ماه ژانویه ٢٠١٣ از سر گرفتند تا به زعامت میشل کیلو ار مخالفان رژیم قرار آتش بس دومی گذاشتند.
چنانچه مناطق کُردنشین سوریه زیر نفوذ توامان حزب کارگران کردستان و حزب اتحاد برای دموکراسی بیافتند، میان دو قدرت متخاصم در تنگنا خواهند افتاد: ترکیه در شمال و شورشیان سوری در جنوب. چیزی که هست این مناطق باریکه ای درازند که چندان راه دست نبردهای چریکی نیست. از اینرو کُردهای سوری گزینه ای پیش رو دارند؛ که شاید مذکرات میان حزب کارگران کردستان و آنکارا برگرفتنش را آسان کند.
روز اول ژانویه ٢٠١٣، رسانه های ترک خبر از جریان مذاکراتی میان آقای اوجلان، رهبر حزب کارگران کردستان و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی ترک دادند، که به نظر می رسد تاکنون به مرحله پیشرفته ای رسیده باشد. از نمایندگان کُرد در مجلس ترکیه دعوت کرده اند که از آقای اوچلان در زندان دیدار کنند تا تائیدی بر عزم ترکیه به انجام گفتگو باشد. روز ٩ ژانویه ٢٠١٣، سه مبارز زن حزب کارگران کردستان که سکینه کانسیز از بنیانگذاران حزب هم در میان آنها بود در پاریس به قتل رسیدند. منابع کرد (١٣) رد قاتلان اجیرشده را در این قتل ها می بینند که هدف آمرانشان به بن بست کشاندن مذاکراتی بوده که در جریان است. مراسم خاکسپاری کالبد سه زن در دیارالبکر، شهر پهناور کُردنشین در جنوب شرق ترکیه با حضور جمعیتی انبوه برگزار شد. شعارهائی که تشییع کنندگان سر دست گرفته بودند، فراخوانی نه به کین خواهی که به صلح بود.
رئیس حزب کارگران کردستان پایان نبرد مسلحانه را اعلام داشت
به رغم این قتل ها، مذاکرات میان آنکارا و حزب کارگران کردستان ادامه یافته است. روز ٢١ مارس، آغاز سال نو کُردها، نامه آقای اوجلان را که در آن «پایان نبرد مسلحانه» را اعلام می داشت، در دیار البکر، در پیشگاه جمعیت عظیمی خواندند. رهبر زندانی کُرد در آن نامه از چریک های حزب کارگران کردستان نیز خواسته بود تا از ترکیه عقب بنشینند و اسلحه را برزمین بگذارند. خانان کرد در بلندی های قندیل هم بی درنگ اعلام کردند که رزمجویان آنها که شمارشان را به سه هزار و پانصد تن تخمین می زنند، به عقب نشینی آغاز خواهند کرد.
این رویدادها بیشتر از آنرو غیرمترقبه اند که در سال ٢٠١٢ شاهد بالاگرفتن عملیات حزب کارگران کردستان بودیم. به زعم برخی این مذاکرات شاید بی ارتباط با بلندپروازی های انتخاباتی رجب طیب اردوان نخست وزیر ترکیه نباشد که می خواهد رئیس جمهوری قوی و مورد احترام بشود. با اینحال دشوار بتوان از پیش گفت که دو طرف مذاکره توفیق خواهند یافت که موانع متعددی را پشت سر بگذارند، که کمترین آنها فقدان اعتماد متقابل نیست. هر چه پیش آید این رویدادها نتایجی برای آینده سوریه نیز در بر خواهند داشت، جائی که در آن نبردها شدت می یابند.
پی نوشت ها
١. پرونده «کارنامه یک مداخله غربی» را در شماره ماه مارس ٢٠١٣ لوموند دیپلوماتیک بخوانید.
٢. یزیدی ها پیروان مذهبی یکتا پرست اند که به کویشی از زبان کُردی سخن می گویند.
٣. آسوری– کلدانی ها پیروان دیانت مسیح اند و به زبان آرامی جدید سخن می گویند.
٤. Stefan Wolff، «حکمرانی (در) کرکوک: ساماندهی وضعیت حقوقی سرزمینی مورد منازعه در عراق در دوران پس از [خروج] آمریکا»، International Affairs، جلد ٨۶ شماره ۶، لندن،٢٠١٠.
۵. بودجه عراق برای سال ٢٠١٣ به ٨۷ میلیار یورو بالغ می گردد.
۶. مقاله Kendal Nezan، «وقتی رفیق "ما" صدام بر سر کُردها بمب های سمی می بارید» را در شماره ماه مارس ١٩٩٨ لوموند دیپلوماتیک بخوانید.
۷. Ben Van Heuvelen، «ترکیه داد و ستد بنیادین نفت با کُردستان عراق را سبک سنگین می کند»، واشنگتن پست، ١١ دسامبر ٢٠١٢.
٨. «نفی یک گروه: سرکوب حقوق سیاسی و فرهنگی کُرد در سوریه»، گزارش دیده بان حقوق بشر، نوامبر ٢٠٠٩ (
٩. حزب اتحاد برای دموکراسی بازوی مسلح خاص خود موسوم به Yekîneyên Parastina Gel (یگان های دفاع مردمی) را دارد.
١٠. Jordi Tejel, Syria’s Kurds, Routledge, Londres et New York, 2009 ١١. نگاه کنید به: Ilhan Tanir, Wladimir Van Wilgenburg et Omar Hossino, «Unity or PYD power play? Syrian Kurdish dynamics after the Erbil agreement », The Henry Jackson Society, Londres, 2012.
١٢. Jane Araf، «مسعود بارزانی: برافراشتن پرچم کردستان»، الجزیره، ٢٩ ژوئیه ٢٠١٢: www.aljazeera.com
١٣«به رغم قتل های پاریس اردوان همچنان به گفتگو با پ کا کا ادامه می دهد»، Al- Monitor، ١٣ژانویه ٢٠١٣: www.al-monitor.com
تنوع و تفرقه
سمیر حما
کُردها میان چهار کشور خاور میانه پراکنده اند: ایران، ترکیه، عراق و سوریه. جمعیت آنها بسته به تخمین ها میان ٢۵ تا ٣۷ میلیون تن در نوسان است.
ترکیه: کُردهای ترکیه که نزدیک به ٢٠ میلیون تن اند، اساسا در شرق کشور به سر می برند، گرچه شماری از آنها به سوی شهرهای بزرگ غرب کوچیده اند. نمایندگی آنها را در مجلس حزب خواستار صلح و دموکراسی بر عهده دارد که به حزب کارگران کردستان نزدیک است. آقای عبدالله اوجلان رهبر حزب اخیر از درون زندان باب مذاکراتی را با دولت گشوده است تا به مبارزه مسلحانه پایان دهد.
عراق: گویا ۵ ملیون کُرد در عراق زندگی کنند. کردستان عراق اقلیم سیاسی فدرالی است که قانون اساسی کشور بازشناخته و خودمختاری آنرا تضمین کرده. دو حزب بزرگ بر جامعه کُردها چیرگی دارند: حزب دموکراتیک کردستان، به رهبری آقای مسعود بارزانی که ریاست اقلیم نیز با اوست؛ و دیگری اتحاد میهنی کردستان که هدایت آنر آقای جلال طالبانی بر عهده دارد که رئیس جمهور عراق نیز هست.
سوریه: جمعیت جامعه کُرد این کشور شاید به ٢ میلیون نفر برسد. اعضای آن عمدتا در شمال خاوری کشور به سر می برند، اما پراکنده مانده اند. حزب اتحاد برای دموکراسی با مرامی نزدیک به حزب کارگران کردستان در آن کشور نفوذ بیشتری دارد. یک شورای ملی کُرد نزدیک به آقای بارزانی هم تشکیل گردیده، که شانزده حزب را در خود گرد آورده است؛ اینها، همراه با حزب اتحاد برای دموکراسی، کمیته عالی کردستان را برپا داشته اند.
ایران: کردهای ایران با جمعیتی حدود ٨ میلیون تن، پیش از آنکه به مخالفت با رژیم برخیزند در انقلاب سال ١٩۷٩ مشارکت جسته بودند. سازمان آنها، حزب دموکراتیک کردستان ایران، که در سال ١٩٤۵ بنیاد نهاده شد، در راه استقلال منطقه ای و حکومتی عرفی (لائیک) مبارزه می کند، اما سرکوب ها آنرا بسیار تضعیف کرده است. از سال ٢٠٠٤ سازمانی مرتبط با حزب کارگران کردستان، بنام حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، عملیات مسلحانه ای را پیش می برد؛ پایگاه های پشت جبهه این تشکل در کردستان عراق جای دارند.
منبع : لوموند
نویسنده : Vicken CHETERIAN
مطالب مشابه :
اربیل (هولیر)(4)
پرسه بر زمین - اربیل (هولیر)(4) - دانسته ها، دیده ها، شنیده ها و چشیده هام از سفر
تبلیغات اینترنتی در اربیل عراق (اطلاع رساني،تبليغ تجاري در اربيل-سليمانيه)
استخدام بازاریاب در سراسر کشور ایران - تبلیغات اینترنتی در اربیل عراق مغازه ها, كردستان
سفرنامه سلیمانیه
در این وبلاگ سعی شده سلیمانیه و اربیل و همچنین سفرنامه مغازه مشروب فروشی
سفری به کردستان آزاد
در شهر اربیل، منطقه ای وجود دارد که فقط مسیحی ها ساکنند و مغازه ها و در اربیل به صورت
استخدام شرکت فرانسوی از سوی عراق برای ساخت نیروگاه های برق
رایزن بازرگانی ایران در عراق - استخدام شرکت فرانسوی از سوی عراق برای ساخت نیروگاه های برق
خودمختاری در عراق، گفت و شنود در ترکیه - روی آوردن بختی تاریخی به کُردها
مغازه ها مصالح ساختمانی، اثاث خانگی و وسائل برقی عرضه در اربیل خرده گبری ها از نخست وزیر
وضعیت عمومی بازار و قیمت ها در کردستان عراق
اجناس موجود در مغازه ها از جمله خوراكی های شهرهای سلیمانیه و اربیل از نقاط مهم سیاسی
سفر به کشور عراق
قبل از عید و در اوایل اسفند ماه سفر دیگری به عراق داشتم که آغاز آن از اربیل یک مغازه
کاسب لُری که بهترین کاسب قرن شد
نوشته شده در تاريخ دوشنبه پنجم آبان ۱۳۹۳ توسط پایگاه فرهنگی لُرویر
برچسب :
مغازه در اربیل