ما در كفش هايمان « خس و خاشاك» نداريم
نامه سرگشاده به عباس فلاح، نماينده اهر و هريس در مجلس شوراي اسلامي
ما در كفش هايمان « خس و خاشاك» نداريم
جناب آقاي عباس فلاح، نماينده محترم مردم شريف اهر و هريس در مجلس شوراي اسلامي
با سلام و اداي احترام؛
دوست دارم اين نامه را با كلامي زرّين از مولاي متقيان و امير مؤمنان آغاز كنم. امام علی (ع) خطاب به مردم فرمود: « وظیفه شماست كه از من در خفا و آشكار انتقاد كنید».
آقاي فلاح! من با شما در نظرگاه اختلاف زاويه ي شديد دارم و با شما متفاوتم اما به اين تفاوت و اختلاف احترام قائلم. اساساً تفاوت و تنوع اجتناب ناپذير و حتي ضروري است. چنانچه پيامبر اعظم (ص)؛ فرموده است؛ «اِختِلافُ اُمَّتی رَحمَةٌ »، كه؛« اختلاف امت من رحمت است». زيبايي در تفاوت هاست و با وجود تفاوت هاست كه « انتخاب» هم معنا مي يابد. پس چه بهتر كه متفاوت باشيم و تفاوت هايمان مرزهاي روشني داشته باشند.
من با شما نيستم و اين به معناي آن نيست كه بر شما هستم. منش تماميت خواهان و اقتدارگراهاست كه جامعه را به خودي و غيرخودي تقسيم مي كنند و غيرخودي را نه رقيب و نه مخالف كه دشمن خود و اگر توانستند دشمن اسلام و خدا قلمداد مي كنند. من به شما رأي نداده ام چون به عنوان يك « شهروند» شما را فرد شايسته اي براي نمايندگي خود در مجلس نمي دانستم و هنوز هم نمي دانم. اما وقتي قانوناً به عنوان نماينده اهر و هريس در مجلس معرفي شديد، نماينده من هم هستيد و همه كساني كه به شما رأي نداده اند.
پيش از انتخابات و درست آنگاه كه هنوز رقيب اصلي تان به ميدان تبليغات پاي ننهاده بود و دروازه براي گُل زدن شما و هورا كشيدن اطرافيان شما خالي بود، نوشتم كه با دنده سنگين حركت كنيد. چون شما قبل از آن كه قدرتي پيدا كنيد، بر همكار روزنامه نگار من عتاب كرده بوديد كه چرا چنان نوشته ايد. شايد آن موقع نمي دانستيد كه براساس ماده 4 قانون مطبوعات؛« هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله ای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و كنترل نشریات مبادرت كند... متخلف ... با حكم دادگاه به انفصال خدمت از شش ماه تا دوسال و در صورت تكرار به انفصال دایم از خدمات دولتی محكوم خواهد شد».
شما نماينده شديد و ما به رسم معمول هرچه گفتيد در « گويا» منتشر كرديم و حتي با شما گفتگوي اختصاصي ترتيب داديم. به ويژه در موضوع زلزله با شما هم نظر بوديم و هستيم چون نظر مردم همين است. چنان با شما بوديم كه بسياري گفتند به بلندگوي نماينده تبديل شده ايد. حالا 30 درصد عمر نمايندگي شما طي شده است و براي اول بار قلم در نقد عملكرد شما برآورديم. اين كار چنان براي بسياري عجيب مي نمود كه حتي شهروندي پيام داد كه؛ « .... واقعاً به اين جسارت تان تبريك مي گويم و طلب حلاليت از اين بابت كه فكر مي كردم شما هم رسالت سنگين قلم را به بودن با نماينده ترجيح داده ايد. حلالم كنيد. موفق باشيد...». ناگفته نماند كه رويكرد ما در انعكاس سخنان شما تفاوتي نخواهد كرد و تا آخر نمايندگي تان ادامه خواهد يافت.
آقاي نماينده! من و همه ي « من» ها به عنوان شهروند وظيفه داريم خطاهاي احتمالي شما را هشدار دهيم. چون ما ناسلامتي رئيس شما هستيم و شما كارمند حقوق بگير ما هستيد. اجازه دهيد در مباني مردم سالاري و الفباي آن مثالي آورم. ما جمعي شهروند، باغي داريم كه خود توان و وقت و مهارت اداره آن را نداريم. پس دنبال باغباني هستيم براي استخدام. از بين تعدادي نامزد يكي را برمي گزينيم. حالا باغبان كه رئيس ما نيست. او جانشين ماست و به جاي ما باغمان را اداره مي كند. ما قراردادي براي ميثاق مي نويسيم تا نقشه راه مشخص باشد. حالا اگر باغباني كه خودمان استخدام كرده ايم و از بيت المال برايش حقوق مي دهيم، در كارش ضعف و قصور نشان دهد، ما حق نداريم تذكر بدهيم. بله، چنين است. آقاي نماينده باغ مال ماست. مملكت مال ماست. شهر مال ماست. مس مال ماست. همه چيز مال ماست.
آقاي فلاح! من همان بار نوشتم كه شما تازه مي خواهيد وارد يكي از اركان جمهوري كشور شويد و ما چندين سال است كه در ركن مهمي از اين جمهوري داريم تلاش مي كنيم. پس من هم به عنوان شهروند اهري رئيس شما هستم و از طرفي در مقام روزنامه نگار مواظب شما هستم. هزاران شهروند يك حوزه انتخابيه و ميليون ها شهروند يك كشور وقت، توان و تخصص لازم براي رصد مداوم منتخبين و مستخدمين خود را ندارند، لذا اين مهم بر عهده مطبوعات است. پس ملاحظه مي فرماييد كه مسئوليت من ( و من هاي ديگر) از شما سنگين تر است.
حالا عطف به جلسه شوراي اداري عصر روز شنبه 26 مردادماه كه گفتيد؛ « ...گويا.... توقع داريم دست ما را بگيرند، مشكل آفريني نكنند، جوسازي نكنند... آنها كه در كفش هاي خود خس و خاشاك و سنگ و ماسه دارند، جو سازي مي كنند، حرف درست مي كنند، مشكل آفريني مي كنند. انشاءا... مشكل آفريني نمي كنند، آن ها هم مقابل مردم نمي ايستند چون سنگ اندازي مقابل فرماندار و نماينده به غير از مشكل آفريني براي مردم هيچ نتيجه اي ندارد. ضررش به مردم مي رسد...». برداشت و فهم من از جملات شما اين است كه معتقديد؛ گويا ريگي به كفش دارد. چرا؟ لابد چون در نقد عملكرد شما قلم زده است.آقاي فلاح من قلباً نه تنها از اين سخنان شما ناراحت نيستم، بلكه وقتي اين حرف ها شنيدم، خدا را شكر كردم. چرا؟ چون مي بينم مؤثر هستيم. چون تا حالا اين قدر پيام تشكر به خاطر انتقاد از يك نماينده نداشته ايم. چون شما به شفاف تر و روشن تر شدن اختلاف و تفاوت ميان نظرواره و گفتمان هاي موجود كمك مي كنيد. بالاخره همه بايد بدانند تفاوت و اختلاف ها در چيست و براي چيست؟ پس به همين دليل از شما صميمانه تشكر مي كنم.
آقاي فلاح من اين نامه و گفتار را با كلامي گوهرين از اميرالمؤمنين آغاز كردم. حالا اجازه دهيد سخني از يك مسئول ( توجه كنيد يك مسئول) و از قضا در اهر نقل كنم كه براي شما درس آموز است. برايش سؤالاتي فرستاده بوديم جهت ترتيب دادن مصاحبه. ديدار رقم خورد و متوجه شدم چندان از سؤالات خوشش نيامده است. فكر كردم به او برخورده است، اما گفت: « در سؤالات تان ملاحظه كاري داريد. شما بدون واهمه بايد سؤالات تان را طرح كنيد. حتي سؤالي كه من جواب درست و حسابي نداشته باشم. خجل شوم، شرمنده شوم تا همه مسئولان و مردم بدانند كه مطبوعات چه مي تواند بكند....». بله اينجا را پيوند مي دهم به سخني گوهرين از آقاي « محمود سریعالقلم» كه گويد؛ « سياستمدار بايد اول از خدا و بعد از خبرنگار بترسد». همين استاد نقل مي كند؛ « در آمریکا، دو خبرنگار بودند که تحقیق کردند و متوجه شدند نیکسون در کنگره مخالفانش دستگاه شنود کار گذاشته است و با اثبات این موضوع، نیکسون اولین رئیس جمهوری بود که در آمریکا استعفا داد». من اينجا كاري به عملكرد شهردار اهر ندارم، اما در سال هاي اخير با طعنه و طنز و كنايه و گاه به طور شفاف او را زير سؤال برده ايم، جز يكبار كه با فشار برخي از اعضاي شورا بوده، گلايه اي از ما نكرده است. او مي داند كه مسئولان با تحمل انتقادات ( حتي گاه تند ) و اظهارات آزادانه و شجاعانه ( حتي گاه نادرست) مي توانند به شكل گيري رسانه هاي قوي و استوار و تربيت روزنامه نگاران و خبرنگاران نترس و جسور در منطقه كمك كنند. اين هم بخشي از رشد و توسعه حوزه انتخابيه ماست. يادتان هست كه وقتي نويسندگان ما بي واهمه قلم بر نقد عملكرد مسعودي ريحان ( نماينده سابق) بر مي كشيدند، خوشحال مي شديد و از « جسارت » و « شجاعت شان» مي گفتيد. يادتان هست روزهاي پس از زلزله را، وقتي عكسي با عنوان « عكس يادگاري با علي دايي» در گويا آورديم كه در آن يك مدير ارشدمان نيز بود، شما با خوشحالي از تأثيرات آن مي گفتيد.... يادم است در دوره نمايندگي آقاي مسعودي ريحان، ذيل اعلاميه ترحيم شهروندي آمده بود؛ « از طرف غلامحسين مسعودي ريحان نماينده مردم اهر و هريس در مجلس و...» ما نوشيم اين غلط است. نماينده نمي تواند براي يك شهروند اعلاميه از طرف بدهد. با نام خودش مي تواند هرچند صحيح نيست اما با عنوان نماينده نمي تواند و اگر دوست دارد بايد براي تمامي اموات در اهر و هريس چنين كند. حالا شما بنري زده ايد در چند نقطه شهر كه نمي دانم مجوز نصب از طرف شهرداري دارد يا نه؟ يعني آيا پول ( حق الناس ) نصب چنين بنري به حساب شهرداري واريز شده است يا نه؟ بنري از نامه شما به رئيس جمهور و حاشيه نوشت آقاي روحاني بر آن، كه يك جمله است. آيا شما مي خواهيد به مردم برسانيد كه رئيس چه گفته است؟ اصلا آن يك جمله حتي از نزديك هم به سختي قابل خواندن است و... مي بينيد كه ما بايد مو را از ماست نماينده بيرون بكشيم.... بله رسانه خوب است هم براي ما و هم براي همسايه.
البته كه در بحث آزادي بيان و قلم نه غرب، كه ما جلوداريم. خوانديد كه امام (ع) به مردم مي فرمايد ؛ « وظیفه شماست كه از من در خفا و آشكار انتقاد كنید». آن حضرت در منشوري كه به مالك اشتر سپرد، تصريح دارد؛« اگر کسی در جامعهای نتواند بدون دغدغه سئوال خود را طرح کند، این را باید نشانۀ مرگ آن جامعه دانست». و حضرت امام خميني (ره) می فرماید: « هر فردی حق دارد كه مستقیماً در برابر سایرین، زمامداران مسلمین را استیضاح و به او انتقاد كند».و شهيد مطهري (ره) گفته است؛ « هر مقام غیر معصومی اگر در جایگاه غیر قابل انتقاد قرار گیرد هم خودش فاسد می شود و هم جامعه را فاسد می کند». حتي اصل هشتم قانون اساسي تصريح كرده است كه؛ « در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی».
آقاي فلاح! من در آن نوشتارِ پيش از انتخابات پيشنهاد كرده بودم كه اگر نماينده شديد، بهتر است از آقاي مسعودي ريحان ( نماينده سابق اهر و هريس) مقداري هنر تحمل انتقاد بياموزيد. ما چهار سال در گويا تندترين انتقادات را در مورد عملكردش نوشتيم و همواره متحمل بود و بارها با شيريني به دفتر گويا آمد و به خاطر انتقادات از ما تشكر كرد. تا آخر از او انتقاد كرديم. البته همه اظهاراتش را و به ويژه نطق هايش را هم تماماً منتشر كرديم. وقتي هم كه آخرين بار در جلسه شوراي اداري اهر سخن مي گفت، از گويا تشكر كرد. او امسال پيش از آن كه روز خبرنگار برسد در تماس تلفني، اين مناسبت را به ما تبريك گفت و آرزوي موفقيت نمود، در حالي كه اكنون شما نماينده ايد و هيچ وقعي به اين مناسبت ننهاديد.
به گويا»ي قره داغ و به منتقدين مي گوييد؛ «ريگي به كفش دارند»، « جوسازي مي كنند» و... . ما رويكردهاي شما را نقد كرديم اما توهين نكرديم. اما شما مي گوييد ما ريگي به كفش داريم. كسي نبايد از اظهارات شما ناراحت بشود و ما هم نيستيم. پس بياييد گفتگو كنيم و ديدگاه هايمان را مطرح كنيم. بياييد در زير زبان هايمان مخفي نباشيم تا عيب و هنرمان نهفته نماند. بياييد به يكديگر علي رغم اختلافات و تفاوت ها احترام بگذاريم. همه آزادند در بيان و پس از بيان. اما ناسزا و تهمت درست نيست. ما هم شما را نصيحت كرديم، بر عملكرد شما نقد نوشتيم و تذكر داديم، چون مسئوليت داريم. شما مي گوييد ريگي به كفش داريد و ما مي گوييم ريگي به كفش نداريم. شما بر گِرهگاه مهمي انگشت گذاشتيد، حكايت « ريگ » و « كفش». اي كاش چنان شود كه امكان رويت داخل كفش هاي همه ممكن باشد، تا مردم كساني را كه در كفش هايشان به تعبير شما؛ « خس و خاشاك» و حتي؛ « سنگ و ماسه» دارند، بشناسند.
شما انرژي زايدالوصفي داريد و در « گويا » هم نوشته بوديم كه؛ « حالا ديگر در شجاعت و جسارت فلاح ترديدي نيست». پس آن را در پيشرفت حوزه انتخابيه مان به كار ببر. نماينده كاملي باش، نماينده همه مردم با تمام سلايق. نماينده همه اركان و عناصر حوزه انتخابيه ات. نماينده خواسته ها و مطالبات و از طرفي؛ تاريخ، فرهنگ، زبان، هنر، ميراث فرهنگي، محيط زيست و.... طوري كه وقتي شما در مجلس هستي، انگار همه ما در مجلس هستيم. از طرفي شما بر اساس قانون اساسي نماينده تمام ملت هستي و با وجود اين توجه به مصلحت و منافع و خواسته هاي مردم حوزه انتخابيه ات واجب تر است. خوب مي داني كه همه چيز را نمي داني، پس؛ از مشاوران مختلف استفاده كن. يادت هست كه مي گفتي در اهر « خانه ملت» بنا مي كنم و كميسيون هاي مختلف فرهنگي، هنري، ورزشي و... در آن فعاليت مي كنند... يادتان كه نرفته است....از آن « خانه ملت» مورد نظرتان صدايي بلند نيست.
آقاي فلاح! ما امسال در « روز خبرنگار » و « روز مطبوعات ارسباران» يادكرد ويژه اي از نخستين نشريه اين منطقه و پدر مطبوعات ارسباران كرديم. شهاب اهر نياي شجاع گوياست. در شماره 33 شهاب اهر ( روز سه شنبه، 6 مرداد ماه 1332) نامه سرگشاده اي براي دكتر امامي اهري ( نماينده وقت ارسباران در مجلس شوراي ملي) به چاپ رسيده است كه گوشه اي از شجاعت پدران مان در ميانه استبداد محمدرضا شاه را نشان مي دهد. خداي ناكرده قصد تشابه در ميان نيست. فقط بدانيد كه در دوره طاغوت چنان بود رويه يك نشريه در گوشه كشور و امروز ما به بركت انقلاب اسلامي و نظام مردم سالاري ديني جرأت و جسارتي مضاعف داريم كه در بيان وقايع و اداي وظيفه مان دلهره و لكنت زبان نداشته باشيم.
بخشي از آن نامه چنين است؛ «... آقای امامی اهری، امروز ما بدون هیچگونه محظور اخلاقی اذعان می کنیم که دوران وکالت جنابعالی بر خلاف وعده و عیدهای عریض و وطویل نفعی به حال مردم ارسباران نداشته فقط معدودی از آن نمد برای خود کلاه ساخته و امروز بر روی اجساد مفلوک مردم فقیر و در عین حال شریف و نجیب کاخ های فرعونی ساخته مقدرات ما را با عزل و نصب مأمورین و سوگلی ها بشرط طرفداری مطلق بازیچه هوی و هوس خود ساخته اند ولی مردمیکه همیت و مردانگی آن ها در صفحات پر افتخار تاریخ ضبط است بیش از این تحمل شلاق های طرفداران تحمیلی شما را که بصورت های مبتذل بر گرده مردم بیچاره این سامان فرود میآیند ندارند...».
حالا خود قضاوت كنيد.
در پايان يك نكته را صريح عرض مي كنم و آن اين كه من و دوستان من از اطرافيان شما به شما نزديك تريم و از آن ها دلسوزتر. ما دغدغه اي جز رشد و توسعه و سرافرازي موطن مادري مان و كشورمان نداريم و همه نقدهايمان از اين دغدغه مايه مي گيرد. اگر مقداري انصاف به خرج دهيد، متوجه مي شويد كه از ما هيچ ضرري به شما نمي رسد.
در نمايندگي مردم شريف اهر و هريس موفق باشيد.
مطالب مشابه :
فهرست قبولشدگان اصلي و ذخيره آزمون استخدامي شهرداريهاي آذربايجان شرقي ( تبريز ) در سال 1390
کافی نت سهنديه تبريز 04134431814 - فهرست قبولشدگان اصلي و ذخيره آزمون استخدامي شهرداريهاي
الگوی تعرفه شهرداریها 1
استخدام شهرداریها 5- گروه اهر با محوريت شهرداري اهر. 6- گروه مرند با محوريت شهرداري مرند. 7
استخدام بانك سپه
ايجاب نيوز - استخدام بانك سپه | ايجاب نيوز,اخبار آگهي هاي استخدامي,اخبار امریه,معافيت خدمت
آگهی استخدام۸۷۲ نفر در بانک قرض الحسنه مهر ایران
شهرداري تبريز به ليگ ۲۰ نفر تبریز/۲ نفر ورزقان/ ا نفر اهر/۲ نفر متن آگهی استخدام با
مسائل و مشكلات مرتبط با مديريت شهري و روستائي با حضور علیلو نماینده شبستر بررسی شد.
دل معاون عمران و توسعه امور شهري و روستائي وزير كشور و رئيس سازمان شهرداري استخدام در
ما در كفش هايمان « خس و خاشاك» نداريم
نامه سرگشاده به عباس فلاح، نماينده اهر و استخدام كرده ايم و از طرف شهرداري
معرفی گرایش عمران - راه و ترابری
دانشگاه آزاد اهر . مشغول بکار شوند و يا در اداراتي نظير راه و ترابري، شهرداري و استخدام
87 كشته و 600 مصدوم؛ آخرين آمار از قربانیان زلزله
به گفته ساعي، چهار شهر اهر، ورزقان، هريس و كليدر و خدمات ايمني شهرداري استخدام.
برچسب :
استخدام شهرداري اهر