ضربالمثلهاي انگليسي به همراه معادل فارسي
800x600
ضربالمثلهاي انگليسي
به همراه معادل فارسي
·
"A poor workman blames his tools."
·
ترجمه: «کارگر بيمهارت،
ابزار کارش را مقصر ميداند.»
o
متراف فارسي: «عروس نميتوانست
برقصد،
ميگفت زمين ناهموار است.»
·
"A bird in the hand is worth two in the bush."
·
ترجمه«يک پرنده در دست، بهتر
از دوتا روي درخت است.»
o
مترادف فارسي: «سرکه نقد
به از حلواي نسيه.»
·
"Absence makes the heart grow fonder."
·
ترجمه: «دوري باعث علاقمندي مي
شود.»
o
مترادف فارسي: «دوري و دوستي.»
·
"A cat may look at a king."
·
ترجمه: «شايد که گربه
به شاهي نظر کند.»
o
مترادف فارسي: «به اسب شاه
گفته يابو.»
·
"A chain is no stronger than its weakest link."
·
ترجمه: «استحکام زنجير به
اندازه ضعيفترين حلقه آن است.» ويليام شکسپير در نمايشنامه ژوليوس سزار
·
"A coward dies a thousand times before his
death. The valiant never taste of death but once."
·
ترجمه: «ترسو هزاربار پيش از
مرگ ميميرد. آدم نترس فقط يکبار مزه مرگ را ميچشد.»
o
مترادف فارسي: «ترس برادر
مرگ است.»
o
مترادف فارسي: «ترسو مرد!»
·
"A creaking door hangs longest." and "A creaking
gate hangs long."
·
ترجمه: «دري که غژغژ ميکند
عمرش بيشتر است.»
·
"Actions speak louder than words."
·
ترجمه: «صداي عمل رساتر از
حرف است.»
o
مترادف فارسي: «به عمل کار
برآيد به سخنداني نيست.»
·
"Advice when most needed is least heeded."
·
ترجمه: «هرجا که پند و اندرز
لازم آيد، کمتر گوش شنوا است»
·
"A fool and his money are easily
parted."
·
ترجمه: «احمق و پولش به راحتي
از هم جداشدني هستند»
مشابه فارسي:"تا
ابله در جهانه، مفلس در نميماند"
·
"A fox smells its own lair first." and " A fox
smells its own stink first."
·
ترجمه: «روباه بوي
گندش را زودتر از ديگران استشمام ميکند»
o
مترادف فارسي: «چوب را که
بلند کني، گربه دزده فرار ميکند»
·
"A friend in need is a friend indeed."
·
ترجمه: «به هنگام نياز، دوست
واقعي شناخته ميشود.»
o
مترادف فارسي: «دوست
آن باشد که گيرد دست دوست// در پريشانحالي و درماندگي»
·
"After a storm comes a calm."
·
ترجمه: «پس از طوفان، آرامش
گسترده ميگردد.»
o
مشابه فارسي: «بعد از خشم
پشيماني است»
·
"After dinner sit a while, after supper walk a mile."
·
ترجمه: «بعد از نهار کمي
استراحت کنيد، بعد از شام يک کيلومتر راه برويد.»
·
"A good beginning makes a good
ending."
·
ترجمه: «يک شروع خوب، پايان
خوبي در پي دارد.»
o
خلاف فارسي: «خشت اول چون
نهد معمار کج// تا ثريا مي رود ديوار کج» مولوي
·
"A good man in an evil society seems the greatest villain
of all."
·
ترجمه: «انسان نيک در جمع
اشرار، شريرترين آنها به نظر ميرسد.»
·
"A good surgeon has an eagle's eye, a
lion's heart, and a lady's hand."
·
ترجمه: «يک جراح خوب داراي
چشمي همانند عقاب،
دلي مثل شير
و دستي زنانه است.»
·
"A guilty conscience needs no
accuser."
·
ترجمه: «يک وجدان گناهکار به
سرزنش ديگران محتاج نيست»
·
"A jack of all trades is master of
none."
·
ترجمه: «کسي که همهکار انجام
ميدهد استاد هيچکاري نيست.»
o
مترادف فارسي: « همهکاره و هيچکاره.»
·
"A lie has no legs."
·
ترجمه: «دروغ پا ندارد.»
o
مترادف فارسي: «دروغگو تا
در خانهاش.»
·
"A lie can be halfway around the world before the truth
gets its boots on."
·
ترجمه: «حقيقت تا چکمههايش
را بپوشد، دروغ نيمي از جهان را دور زده است.» منسوب به وينستون چرچيل
·
"A little knowledge is a dangerous
thing."
·
ترجمه: «دانش
ناقص خطرناک است.»
o
مترادف فارسي: «نيمطبيب
خطر جان، نيمفقيه خطر ايمان»
o
تمثيل: «دوکس دشمن ملک و دينند
يکي پادشاه بي حلم و ديگري زاهد بي علم»
سعدي
o
تمثيل: «آنکه نداند رقمي
بهر نام// به ز فقيهي که بود ناتمام» امير خسرو
·
"A merry heart makes a long life."
·
ترجمه: «دلشاد بودن، عمر
انسان را طولاني ميکند.»
·
A miss by an inch is a miss by a mile.
·
ترجمه: «لغزش در عمل چه يک اينچ،
چه يک مايل.»
o
مترادف فارسي: «آب که از
سر گذشت چه يک وجب چه صد وجب»
·
"A penny saved is a penny earned." منسوب به فرانکلين
·
ترجمه: «هر پول سياهي که پسانداز
شود، سودي است که کسب شده است.»
o
مترادف: «قطره قطره است
وانگهي دريا»
·
"A person is known by the company he keeps."
·
ترجمه: «شخص به اطرافيانش
شناخته مي شود»
o
مترادف فارسي: «تو اول بگو
با کيان دوستي// پسآنگه بگويم که تو کيستي» سعدي
·
"A picture is worth a thousand words."
·
ترجمه: «تصوير از هزاران جمله
گوياتر است»
o
مترادف فارسي: «زليخا گفتن
و يوسف شنيدن// شنيدن کي بود مانند ديدن»
·
"A pot of milk is ruined by a drop of poison."
·
ترجمه: «يک باديه پر از شير
به قطرهاي زهر، فاسد ميگردد»
·
"A rolling stone gathers no moss."
·
ترجمه: «بر سنگ غلطان سبزه
نرويد»
o
مترادف فارسي: «که بر سنگ
گردان نرويد نبات» سعدي
·
"A sound mind in a sound body."
·
ترجمه: «مغز سالم در بدن
سالم»
o
اصل لاتيني: «mens sana in corpore sano»
o
مترادف فارسي: «عقل سالم
در بدن سالم است»
·
منسوب به بنيامين فرانکلين
"A stitch in time saves nine."
·
ترجمه: «يک ضربه بموقع، باعث
صرفهجويي در نه ضربه ديگر است»
o
مترادف فارسي: «يک ضربه
کاري از ضربات بعدي جلوگيري ميکند»
·
"All cats love fish but hate to get their paws wet."
·
ترجمه: «هر گربهاي
ماهي
را دوست دارد اما از اينکه پنجولش خيس شود بيزار است»
·
"All flowers are not in one garland."
·
ترجمه: «هيچ گلستاني تمام
انواع گلها را ندارد»
o
مترادف فارسي: «گل بيعلت
و بيعيب خداست» پروين اعتصامي
·
"All frills and no knickers."
·
ترجمه: «زينت فراوان، بدون
شلوار»
o
مترادف فارسي: «هرچه داره
به بر داره، به خونه دست خر داره»
·
"All good things come to an end."
·
ترجمه: «هرچيز خوبي به پايان
ميرسد»
·
"All hat and no cattle"
·
ترجمه: همه کلاه است، پيشبند
وجود ندارد»
o
مترادف فارسي: «همه من
هستند، هيچکس نيممن نيست»
·
"All roads lead to Rome."
·
ترجمه: «همه راهها به رم راهبرند»
o
مترادف فارسي: «همه راهها
به رم ختم ميشوند»
·
"All's fair in love and war."
·
ترجمه: «عدالت در دوستي
و جنگ»
·
"All's well that ends well."
·
ترجمه: «همهچيز خوب، پايانش
نيز خوب»
o
متضاد فارسي: «خشت اول چون
نهد معمار کج// تا ثريا ميرود ديوار کج» مولوي
·
"All that glisters is not gold."
·
ترجمه: «هرچه ميدرخشد طلا نيست»
o
مترادف فارسي: «هرچه ميدرخشد
طلا نيست»
o
مترادف فارسي: «هر گردي
گردو نيست»
·
"All things come to he who waits."
·
ترجمه: «هرکه صبر کند به همه
چيز ميرسد»
o
مترادف فارسي: «گر صبر کني
ز غوره حلوا سازي»
·
"All work and no play makes Jack a dull boy."
·
ترجمه: «هماش کار بدون سرگرمي،
جک را به بچهاي خل تبديل ميکند»
·
"An apple a day keeps the doctor
away."
·
ترجمه: «يکعدد سيب در روز،
دکتر را دور نگهميدارد»
·
"An eye
for an eye and a tooth for a tooth."
·
ترجمه: «چشم براي چشم و دندان
براي دندان» انجيل عهد عتيق
o
مترادف: «چشم در عوض چشم و
دندان در عوض دندان»
·
"Another man's poison is not necessarily yours."
·
ترجمه: «سم ديگران نبايد
الزامأ براي تو باشد»
o
مترادف لاتيني: "One man's medicine is another man's poison."
o
ترجمه: (داروي يکي، کشنده ديگري
است)
·
"An ounce of prevention is worth a pound of cure."
·
ترجمه: «يک اونس پيشگيري
بهتر از يک پاوند مداوا است»
o
مترادف فارسي: «چرم را تا سگ
نبرده بايد حفظ کرد»
o
مترادف فارسي: «گوشت را
نبايد دم چنگ گربه گذاشت»
·
"April showers bring May flowers."
·
ترجمه: «رگبار آوريل، باعث
فراواني گل در ماه مه است»
·
"Ask and you shall receive."
·
ترجمه: «سؤال کن تا بيابي»
o
مترادف فارسي: «پرسان
پرسان ميروند هنوستان»
·
"Ask me no questions, I'll tell you no lies."
·
ترجمه: «از من نپرس تا به تو
دروغ نگويم»
·
"Ask no questions and hear no lies."
·
ترجمه: «نپرس تا دروغ نشنوي»
·
"As you make your bed, so you must lie in
it."
·
ترجمه: «رختخوابت را که پهن
کردي بايد در آن هم بخوابي»
o
مترادف فارسي: «آش کشک
خالته، بخوري پاته نخوري پاته»
o
مشابه فارسي: «خودکرده را
تدبير نيست»
·
"As you sow, so shall you reap."
·
ترجمه: «چوکاشتي بايد بدروي»
o
مترادف فارسي: «چو جو کاشتي،
جو حاصل آيد»
o
مترادف فارسي: «هرچه بکاري
تو، همان بدروي»
·
"A watched kettle (pot) never boils."
·
ترجمه: «کتري که موظباش باشي
هرگز نميجوشد»
o
مشابه فارسي: «اگر خودم
بالاي سرش بودم پسر ميزاييد»
·
"A woman's work is never done."
·
ترجمه: «کار زن پايانپذير نيست»
o
بيتي از شعر: "A man may work from sun to sun, but a woman's
work is never done"
o
ترجمه: (مرد اگر از طلوع تا
به غروب در تلاش معاش دلبنداست// زن هميشه به کار ِخانه خويش چست و چالاک در
جهداست»
o
مترادف فارسي: «کار کدبانو
(کار منزل) تمامشدني نيست»
·
"A woman needs a man like a fish needs a bicycle."
·
ترجمه: «يک زن به مرد همانقدر
محتاج است که يک ماهي به دوچرخه» (طنز)
·
"A word to the wise is enough" (or
"sufficient.")
·
ترجمه: «کلمهاي به دانا کفايت
کند»
o
اصل لاتيني: «Verbum sapienti saepet.»
o
مترادف فارسي: «در خانه
اگر کس است يک حرف بس است»
·
"A word spoken is past recalling."
·
ترجمه: «جملهاي که گفته شد
قابل بازگشت نيست»
o
متراف فارسي: «تيري که رها
شد به چله باز نگردد»
·
"Barking dogs seldom bite."
·
ترجمه: «سگي که پارس ميکند،
به ندرت گاز ميگيرد»
o
مترادف فارسي: «سگ لاينده، گيرنده
نباشد»
·
"Be careful what you wish for, you might just get it."
·
ترجمه: «چيزي را که براي ديگران
آرزو
ميکني ممکن است نصيب خودت شود»
·
"Beauty is in the eye of the
beholder."
·
ترجمه: «زيبايي در چشم بيننده
است»
o
مترادف فارسي: «علف به دهن
بزي شيرين است»
·
"Beauty is only skin deep, but ugly goes straight to the
bone."
·
ترجمه: «زيبايي سطحي است اما
زشتي تا استخوان نفوذ ميکند»
·
"Beauty may open doors but only virtue
enters."
·
ترجمه: «زيبايي درهاي بسته را
ميگشايد اما فقط پرهيزگاران داخل ميشوند»
·
"Beer before liquor, you'll never be
sicker, but liquor before beer and you're in the clear."
·
ترجمه: «آبجو پيش از ليکور
سالم نيست، اما ليکور پيش از آبجو سرحالآورنده است»
·
"Beggars can't be choosers."
·
ترجمه: «گدا، انتخابکننده نيست»
·
"Better be alone than in bad
company."
·
ترجمه: «تنهايي بهتر از بودن
در جمع دوستان بد است»
o
مترادف فارسي: «دلا خو کن
به تنهايي که از تنها بلا خيزد»
·
"Better to be thought a fool, than to open your mouth and
remove all doubt."
·
ترجمه: «اگر به نظر ابله آيي،
بهتر از آن است که دهانت را باز کني و بلاهتت ثابت شود»
·
"Better late than never."
·
ترجمه: «تأخير داشتن بهتر از
هرگز نرسيدن است»
o
مترادف فارسي: «دير رسيدن
بهتر از هرگز نرسيدن است»
·
"Better safe than sorry."
·
ترجمه: «ايمني بهتر از تأسف
است»
o
مترادف فارسي: «علاج واقعه
قبل از وقوع بايد كرد// دريغ سود ندارد چو رفت كار از دست» سعدي
·
"Better the devil you know than the devil you don't."
·
ترجمه: «ابليس آشنا بهتر از
ناآشنا است»
·
"Birds of a feather flock together."
·
ترجمه: «پرندگان همجنس با هم
پرواز ميکنند»
o
مترادف فارسي: «کبوتر با
کبوتر، باز با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»
·
"Bitter pills may have blessed effects."
·
ترجمه: «داروي تلخ شفابخشتر
است»
·
"Blood is thicker than water."
·
ترجمه: «خون از آب غليظتر
است»
o
مترادف فارسي: «اول خويش،
سپس درويش»
·
"Blood will out." (This has a parallel in Chaucer:
Murder will out.)
ترجمه: «خون فوران
خواهد کرد» بر اساس نقلقولي از شاسر: قتل برملا خواهد شد»
·
"Boys will be boys." A Latin proverb
·
ترجمه: «پسربچه، ميخواهد
پسربچه باشد»
o
اصل لاتيني: «Sunt pueri pueri, pueri puerilia»
o
ترجمه: «پسربچه، پسربچه است و
ميخواهد بازيهاي پسرانه کند»
·
"Brain is better than brawn."
·
ترجمه: «عقل، بهتر از زور
بازو است»
·
"Bread is the staff of life."
·
ترجمه: «نان، قوت زندگي است»
·
"Breakfast like a king, lunch like a
prince, dine like a pauper."
·
ترجمه: «صبحانه مانند يک شاه،
نهار مثل يک شاهزاده، شام مثل يک فقير»
o
مترادف فارسي: «صبحانه را
تنها، ناهار را با دوستان و شام را با دشمنت صرف کن»
·
"Butter is gold in the morning, silver at noon, lead at
night."
·
ترجمه: «کره در صبح مانند
طلا، در ظهر مانند نقره، در شب مثل سرب است»
·
"Chance favors the prepared mind."
·
ترجمه: «بخت به ياري انديشههاي
پيشرو وارد ميدان ميشود.» لويي پاستور
·
"Cider on beer, never fear; beer upon
cider, makes a bad rider."
·
ترجمه: «از نوشيدن شراب سيب
روي آبجو هرگز نترس؛ اما نوشيدن آبجو روي شراب سيب سوارکار بدي از تو ميسازد.»
·
"Close but no cigar."
·
ترجمه: «نزديک بود، اما سيگار
را نبردي.»
·
"Close only counts in horseshoes and
hand-grenades."
·
"Clothes make(th) the man."
·
ترجمه: «احترام مرد به لباس
است.»
o
مترادف فارسي: «آستين نو
پلو بخور!»
·
"Clothes don't make the man."
·
ترجمه: «احترام مرد به لباس نيست.»
o
مترادف فارسي: «آدم را به
جامه نشناسند»
o
تمثيل: «لباس طريقت به
تقوا بود// نه در جبه و دلق و خضرا بود»
o
تمثيل: «تن آدمي شريف است
به جان آدميت// نه همين لباس زيباست نشان آدميت» سعدي
·
"Common sense ain't common."
·
ترجمه: «همهگان از شعور
برخوردار نيستند.» ولتر
·
"Cowards die many times, but a brave man
only dies once."
·
ترجمه: «آدم ترسو چندين بار ميميرد،
اما آدم شجاع فقط يکبار.»
o
مترادف فارسي: «ترسو مرد»
o
مترادف فارسي: «ترس برادر
مرگ است»
·
"Cross the stream where it is the shallowest."
·
ترجمه: «از کمعمقترين محل
رودخانه گذر کن!»
o
مترادف فارسي: «بيگدار به
آب نزن!»
·
"Curiosity killed the cat. Satisfaction brought it
back"
·
ترجمه: «کنجکاوي باعث مرگ گربه
است، رضامندي زندگي دوباره به او ميبخشد.»
·
"Cut your coat according to your
cloth."
·
ترجمه: «جامه خود را به
اندازه پارچهات بدوز!»
o
مترادف فارسي: «پا را به
اندازه گليم خود دراز کن!»
دنياي ضرب المثل انگليسي
مرگ
End
The end
makes all egual
- اين سخن کنايه از اين است که بهنگام مرگ همه با هم برابر
مي شوند
- اهلي شيرازي
مي فرمايد :
خواجه در ابريشم و ما
در گليم
عاقبت اي دل همه يکسر
گليم
- شيخ اجل مي
فرمايد :
به دروازه مرگ چون در
شويم
به يک هفته باهم برابر
شويم
- رودکي مي
گويد :
مهتران جهان همه مردند
مرگ را سر همي فرو بردند
ز هزاران هزار نعمت و ناز
نه به آخر به جز کفن
بردند
تک مثل (14) عدالت
Do as you
would be done by
Treat
others as you would like to be treated
- بر کس مپسند انچه ترا نيست پسند .
- شيخ اجل سعدي مي فرمايد :
چيست داني سر دلداري و دانشمندي
آن
روا دار که گر بر تو رود
بپسندي
- تمثيل
:
ياد دارم ز پير دانشمند
تو
هم از من ياد دار اين
پند
هر چه بر نفس خويش مپسندي
نيز
بر نفس ديگري
مپسند
- تمثيل
:
آن گوي که طاقت جوابش داري
گندم
نبري به خانه چون جو
کاري
ضرب المثل هاي در
مورد Thief
THIEF
There is honour among thieves
One thief will not rob another
- منظور از اين مثل حميت همکاران و هم صنفان است
.
- اسب و استر به هم لگد نزنند .
- کولي ، کولي را ميبيند چوبش را به زمين مي
اندازد .
- دزد به دزد که ميرسد چماق خود را مي دزدد .
- فاميل اگه گوشت هم رو هم بخورند استخوانشان را
جلوي غريبه نمي اندازد .
- نظامي تمثيل زيبايي دارد :
به دزدي شدن پشت دزادن خطاست
تو دزدي و من دزد ، نيز اين رواست
Hang a thief when he's young T and
he'll no steal when he is old
- اگر دزدي را در جواني به دار آويزي ، در پيري ديگر
دزدي نخواهد کرد.
- سعدي مي فرمايد :
سر گرگ بايد هم اول بريد
نه چون گوسفندان مردم دريد
و باز شيخ اجل ميفرمايد :
مبخشاي بر هر کجا ظالميست
که رحمت بر او جور بر عالميست
هر آنکس که بر دزد رحمت کند
به بازوي خود کاروان ميزند
جفاپيشگان را بده سر به باد
ستم بر ستم پيشه عدل است و داد
سرنوشت و تقدير الاهي
FAITH
FAITH
No
use striving against faith
What
must be , must be
No
Flying from fate
- اين سخن در بيان سرنوشت و تقدير است و معتقد است که انسان مقهور تقدير الاهي
و قوانين لامتغير عالم آفرينش است و مبارزه با تقدير الاهي امري محال است .
- اين مثل در زبان و ادبيات کهن فارسي معادل هاي فراواني دارد :
- سرما و تقدير خدا
- تقدير را نمي توان تدبير کرد
- تمثيل:
قضاي نوشته نشايد
سترد
که کار خدايي نه
کاري است خرد
- تمثيل :
با قضا کارزار نتوان کرد
گله از
روزگار نتوان کرد
- تمثيل :
گليم بخت کسي را که بافتند سياه
به
آب کوثر و زمزم سفيد نتوان کرد
- سعدي ميگويد :
خدا کشتي آنجا که خواهد برد
اگر
ناخدا جامه بر تن درد
- ابن يمين تمثيلي دارد :
مرد فرزانه کز قضا ترسد
عجب
از فکر او خطا نبود
زانکه اين حال از دو بيرون نيست
يا
قضا هست يا قضا نبود
گر قضا هست جهد نيست مفيد
ور
قضا نيست خود بلا نبود
- شيخ شيراز مي فرميايد :
دو چيز محال عقل است ، خوردن بيش از رزق مقسوم و مردن پيش از وقت معلوم
- تمثيل :
قضا دگر نشود ور هزار ناله و آه
به کفر يا شکايت برآيد از دهني
- تمثيل :
جهد ار کني وگر نکني
برساند
خداي عز و جلال
ور روي در دهان شير و پلنگ
نخورندت مگر به روز اجل
- تمثيل :
بنده چو دعوي کند حکم خداوند راست
گر بکشي حاکمي
، گر بنوازي رواست
ضرب المثل هاي ارسالي
)3(
S/he tried
to pluck under her/his eyebrow, but blinded the eye
آمد زير ابروشو
برداره، چشمش را کور کرد
If s/he has
seven blind daughters, s/he will marry them in an hour
اگه هفت تا دختر کور
داشته باشه، يکساعته
شوهر ميده
Look at the
strainer that tells the skimmer: You have three holes
آبکش و نگاه کن که به
کفگير ميگه تو سه سوراخ داري
Don't
borrow from a baby-boomer, if you borrow, don't spend it
از نو کيسه قرض مکن،
قرض کردي خرج نکن
A good
beginning makes a good ending
يک شروع خوب، پايان
خوبي در پي دارد
خشت اول چون نهاد
معمار کج
تا ثريا ميرود
ديوار کج
strike
while the iron is hot
تا تنور داغه نونو بچسبون
kill two
bird with one stone
با يه تير دو نشون زدن
the life is
between the old dogs
يعني دود از كنده
بلند ميشه
تک مثل (13) دانايي
سلام به همه دوستايي
که در ايام نوروز مارو
شرمنده کردند و ضرب المثل هاي مارو خوندند و نظر دادند
اولين پست
سال 87 رو با اين تک مثل شروع ميکنيم
- Knowledge is power .
دانايي توانايي نيست
، بينايي است .
فردوسي ميگويد :
توانا بود هرکه دانا
بود
ز دانش دل پير برنا بود
نظامي ميگويد :
هرکه در او جوهر دانايي
است
در همه چيزش
توانايي است
ضرب المثل هاي متنوع
سلام دوستاي عزيز به علت اينکه ميخواهيم بريم
سفر يعني امشب راه ميفتيم يه پست کامل از چندين ضرب المثل زيبا و قشنگ کار کرديم
البته به وبلاگ سر ميزنيم ولي احتمالا يه چند روزي از آپ شرمنده ايم
فعلا با اين مثل ها حال کنيد تا بعد
راستي تو ادامه مطلب کلي ضرب المثل وجود داره
، از دست ندي ها !!!
ضرب المثل ها درباره
Cake-Camel-Pool-Sup-sun-buy-busy-mad-Lying-all هستش :
چندتا نمونه :
His cake is dough
دستش نمک نداره !
All is for the best
الخير و في ما وقع
بقيه در ادامه مطلب
تک مثل (12) همسايه
A good
neighbour is a blessing
A good
neighbour , a good morrow
- همسايه نيک
در جهان فضل خداست
- قيمت خانه
به همسايه است
- خانه اي
که همسايه خوبي دارد قيمتش
بالاتر و گرانتر است
- تمثيل :
تا نداني
که کيست همسايه
؟
به عمارت تلف مکن مايه
ضرب المثل هايي
درباره همسر قسمت دوم (WIFE)
WIFE
___Part 2 ___
A
cheerful wife is the joy of life .
( A
good wife is a good prize , said Solomon the wise ) .
- اين مثل در ستايش و کرامت و فضيلت زن است .
- در قابوس نامه آمده است : زن نيک عافيت زندگاني بود .
- زن خوب آسايش مرد ، آباداني خانه ، و سرزندگي و شادابي زندگي است .
- " سولومون " پير و خردمند ميگويد : زن خوب جائزه اي خوب است .
- تمثيل :
جهان را نعمتي بهتر ز زن نيست
ز
زن مطبوع تر گل در چمن نيست
- تمثيل :
ز نعمتهاي گوناگون به از زن
سر خوان طبيعت بي سخن
نيست
نبي فرموده چيزي جز زن و عطر
زدنياي شما مطبوع تر نيست
سخن واضح بگويم ، مرد بي زن
چراغش قابل افروختن نيست
- مکتبي ميگويد :
زن پرهيزگار زاينده
مرد را دولتي است پاينده
زن که مستور و نيک خو باشد
نيست
عيب ارنه خوب رو باشد
Who has a fair wife , needs more than two eyes .
- کسي که زن زيبا دارد ، به بيش از دو چشم نياز دارد ( منظور از اين مثل مراقبت
و نگهداري زنهاي زيباست که کاري سخت و گاهي مشگل آفرين است ) .
Choose a wife on a Saturday rather than Sunday .
- سعي کن همسر خود را روز شنبه انتخاب کني نه يک شنبه !
در کشور هاي مسيحي روز يکشنبه روز کليسا و عبادت است ، معمولا همه افراد اعم
از زن و مرد با آرايش کامل و ظاهري زيبا و آراسته در اين مراسم شرکت ميکنند !
معادل هاي فارسي :
- براي انتخاب دختر و ديدن زيبايي واقعي او بهتر است صبح کله سحر که از خواب پا
ميشوند ببيني و قضاوت کني !
- زن زيبا بعد از بيرون آمدن ار حمام مشخص ميشود !
ضرب المثل هاي
پرکاربرد و رايج سري (د)
Harp on one
string .
پا توي يک کفش کردن
They will
never go in double harness
آبشان تو يک جوي نميرود
Neither
extreme is good
ميانه روي بهترين
کارهاست
Cut your
coat according to your cloth
پايت را به اندازه گليمت
دراز کن
A great
ship must have deep water
هرکه بامش بيش برفش بيشتر
Action
speak louder than words
دو صد گفته چون نيم
کردار نيست
Better a
lock than doubt
در را قفل کن همسايه
ات را دزد نکن
He that
seeks finds
جوينده يابنده است
Speaks the
truth and shame the devill
آن را که حساب پاک
است از محاسبه چه باک است
تک مثل (11)
FAME
يک ضرب المثل انگليسي
با کلي معادل فارسي شيرين و زيبا
Frome fame
to infamy , is a beaten road .
- از مردي تا
نامردي ، از جوانمردي تا ناجوانمردي
- از پيروزي تا
سقوط و از شاهزادگي تا دريوزگي
- و از فضيلت و نيکنامي
تا انحطاط و سقوط به تار موئي بسته است
نظامي ميگويد :
ز هستي تا
عدم موئي اميد است
ولي آن موي
خود موي سفيد است
سخن در نيک و بد دارد
بسي روي
ميان نيک
و بد باشد يکي موي
تمثيل:
ز خورشيد تا سايه موئي
بود
که اين
روشن آن تيره روئي بود
پورياي ولي تمثيلي زيبا
دارد :
بهشت و دوزخت را يک
کليد است
کليدي اينچنين
هرگز که ديده است
بخيري گر بگرداني نعيم
است
بشرّي گر
بجنباني حجيم است
جک هاي انگليسي سري
A
سلام يه موضوع جديد
به فعاليت هاي وبلاگ اضافه کرديم که اونم جک هاي انگليسي هستش البته بخاطر اينکه برداشت از
جک ها متفاوت هستش ما ترجمه جک
هارو نميذاريم تا نوع برداشت ما تاثيري نداشته باشه يه موضوع جديد ديگه
هم اضافه خواهيم کرد البته بعد ها .....
ضرب المثل هاي ارسالي
)2(
Comfortable
is s/he who doesn't have a donkey /// Doesn't know of its straw and barley
آسوده کسي که خر
ندارد
از کاه و جوش خبر نداره
Bake the
bread while the oven is hot
تا تنور داغه نونو بچسبون
Water does
not trickle out of his hand
آب از دستش نميچکه !
( کنايه از خسيسي)
but me no
buds
مرغ من يه پا داره !
pigs might
fly
خواب ديدي خير باشه !
ارسالي از "
زرورا " [email protected]
ضرب المثل هاي
پرکاربرد و رايج سري (ج)
A good name
is better than riches
نام نيکو گر بماند ز آدمي
به کز او ماند سراي زرنگار
When you
are in Rome ,
do as Romans do
خواهي نشوي رسوا همرنگ
جماعت شو
All men
think all men are mortal but themselves
مرگ حق است . اما فقط
براي همسايه
Better face
a danger once than be always in danger
مرگ يه بار شيون هم يه
بار
No use so
crying over split milk
آب رفته به جوي بر نميگردد
روغني که ريخت نميتوان آن را جمع
کرد
Nothing is
so grand as forgiveness
در عفو لذتي است که در
انتقام نيست
A burnt
child dreads the fire
مار گزيده از ريسمان
سياه و سفيد ميترسه
Between tow
stools one falls to the ground
با يک دست نيمتوان دو
هندوانه برداشت
Human blood
is all of a colour
بني آدم اعضاي يکديگرند
که در
آفرينش ز يک گوهرند
پنج ضرب المثل هم معني
Great promise , small performance
Lightning without rain
All sound and no sense
An empty promise
Much cry and little wood
- سنگ بزرگ
علامت نزدن است
- برات
عاشقان بر شاخ آهوست (کنايه از وعده هاي
دروغ)
- هزار قبا
ميدوزد يکي آستين ندارد
- صد کوزه ميسازد
يکي دسته ندارد
- تمثيل :
وفا به عهد نکرد از
هزار و يک آري
هزار وعده خوبان يکي وفا
نکند
- مير
فندرسکي ميگويد :
قول زيبا نيست بي
کردار نيکو سودمند
قول باکردار زيبا دلکش
زيباستي
ضرب المثل هاي ارسالي
)1(
Eat bread
and leek for one year, eat bread and butter for a hundred years
يه سال بخور نون و تره ، صد سال بخور نون کره
ارسالي از طرف علي
اکبر
there is no
rose without a thorn
هيچ گلي بي خار نيست
the mill of
God grid slowly,yet they grid exceedly small
چوب خدا صدا نداره
از طرف دوست خوبم
بابک
short
reckoning makes long friendes
حساب حسابه ، کاکا
برادر
ضرب المثل هاي پر
کاربرد و رايج سري ( ب )
The cat
dreams of mice
شتر در خواب بيند پنبه دانه ، گهي لف لف
خورد گه دانه دانه
You must ask your neighbour if you shall live in peace
اول همسايه ات را بشناس بعد خانه را بخر
The darkest
hour is just before the dawn
در نااميدي بسي اميد است ، پايان شب سيه سفيد است
When one
door shut , another opens
خدا گر ز حکمت ببندد دري ، ز رحمت گشايد
در ديگري
Begin your
web T and god will send you the thread
از تو حرکت از خدا برکت
He went for
wool , but came home shorn
رفت آب بياره کوزه را هم شکست
خواست ابروشو برداره زد چشمش را هم کور کرد
واقعا بي انصافي است اگه نظر نديد
هيچ ربطي به ضرب
المثل انگليسي نداره !!!
ميان دو خر بهر چون جنگ
شد
لگد زد يکي ديگري لنگ
شد
برآشفت از خشم و گفتا همي
يقينا تو خر نيستي
آدمي !
روانيست خر خوانمت
زانکه خر
نيازارد ابناء خود
چون بشر !!!!
((( قابل توجه
زور گو ها )))
ضرب المثل هاي
پرکاربرد و رايج سري (الف)
Saying and
doing are two thing
دو صد گفته چون نيم کردار نيست
Speak when
you are spoken to
چيزي که نپرسند تو از پيش مگوي
What
is done cannot be undone
آب رفته به جوي بر نميگردد
Cleanliness
is next to godliness
نظافت قسمتي از ايمان است
Fools
tie knots , and wise men loose them
يک ديوانه سنگي را به چاه مي اندازد که
صد عاقل نمي توانند
آن را در بياورند
After
death , the doctor
نوش دارو پس از مرگ سهراب !
Where there
is awill there is way
خواستن توانستن است
No
pain , no gain
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود
Every cook praises his own broth
هيچ بقالي نمي گويد ، ماستش ترش است
ضرب المثل هاي در
مورد کلمه Nothing
ضرب المثل هاي انگليسي به
همراه معادل فارسي در مورد کلمه
NOTHING
نمونه :
:"
People give nothing for nothing "
- هيچ گربه اي محض رضاي
خدا موش نمي گيرد .
براي مشاهده ادامه
ضرب المثل ها به ادامه
مطلب برويد
در ادامه مطلب بيش از
۲۰ ضرب المثل انگليسي به
همراه بيش از ۵۰ معادل
فارسي و شعر و تمثيل مربوط به مثل قرار
دارد .
تک مثل (10)خاصيت
گربه CAT !!!
When the
cat is away , the mice will play .
- در خانه کسي که گربه
نباشد موش کدخداست .
- غيبت گربه ضيافت موشهاست .
- تمثيل :
چشمه خورشيد چو پنهان شود
شب پره بازيگر ميدان شود
- سنايي ميگويد :
تا بود گربه مهتر بازار
نبود موش جلد دکاندار
تک مثل ( 9 ) فرصت
Make hay , while the sun shines .
- اين مثل
در مورد غنيمت شمردن و از دست
ندان فرصت به کار مي رود .
- تا تنور
گرم است ، نان بايد بست .
- سنايي ميگويد :
چون تنورت گرم
شد
آن به که
بر بندي فطير
- تمثيل :
بودم جوان که گفت مرا
پير اوستاد :
فرصت غنيمت است
نبايد ز دست داد
تک مثل (8) چاه مکن......
The biter
is sometimes bit _ten
- چاه کن هميشه ته چاه است .
- چاه مکن بهر کسي اول خودت دوم کسي .
- چاه مکن که خود افتي،بد مکن که بد افتي .
- تمثيل
:
درفتاد اندر چهي کو کنده بود
زانکه
ظلمي بر سرش آينده بود
- مولانا مي فرمايد:
اي که تو از ظلم ، چاه مي کني
از براي خويش دامن مي تني
گرد خود چون کرم پيله برمتن
بهر
خود چه ميکني اندازه کن
- تمثيل
:
هرکه در راه خلق دام نهاد
عاقبت
هم خودش به دام افتاد
شاخ نيکي ، سعادت آرد بار
گل
نچيند کسي که کارد خار
تک مثل (7) کار
اقتصادي !
خدايي اين مثل خييييلي باحاله !
به قول شاعر که ميگه :
نظر نديد // خيلي بديد !
There is no
economy in going to bed early
منظور از اين مثل اين
است ، چيني ها
براي صرفه جويي از روشنايي و انرژي زودتر به خواب مي رفتند ولي در عوض بازار بچه رواج داشت
! وتعداد بچه ها روز به روز زيادتر مي شد ، به همين دليل مي گويند اين رفتار به هيچ
وجه اقتصادي نيست ....!
تک مثل (6) شنيدن
و....؟
To see is
to believe .
Seeing is
believe .
- شنيدن کي بود مانند ديدن ؟
- اسدي مي فرمايد :
گمان است در هر شنيدن نخست
شنيدن چو ديدن نباشد درست
- تمثيل :
(*) مکن باور سخن هاي شنيده
شنيده کي بود مانند ديده
(*) زليخا گفتن و يوسف شنيدن
شنيدن
کي بود مانند
ديدن
(*) ز عشق ليلي و مجنون شنيدن
شنيدن
کي بود
مانند ديدن
- جامي ميگويد :
از ديده بسي فرق بود تا به شنيده
تو گوش نهادستي و ما ديده به ديوار
- فردوسي مي
فرمايد :
اگر هست خود جاي گفتار نيست
وليکن شنيدن چو ديدار نيست
ضرب المثل هايي در
باره همسر WIFE قسمت اول
WIFE
ضرب المثل هايي در
باره همسر
لطفا براي ديدن ضرب
المثل ها به ادامه
مطلب رجوع کنيد
نظر هم يادتون نره ......
تک مثل (5) مرگ يا
ذلت
Honourable
death is better an inglorious life
مرگ با عزت بهتر از
زندگي با ذلت است .
مردن به نام به که
زندگي به ننگ
بميرم به
نام و نميرم به ننگ
امام حسين(ع) مي فرمايند :
من مرگ با عزت را به زندگاني با ذلت ترجيح ميدهم .
فرا رسيدن محرم سالار
شهيدان امام حسين
(ع) بر تمام عاشقان آن حضرت تسليت باد .
تک مثل (4) خدا
One may
live without father or mother but one can not live without god
بدون پدر ، يا مادر
مي توان زندگي کرد ،
ولي بدون خدا
هرگز
ضرب المثل هايي
درباره کلماته :
PRESENT-PRETENTION-CHOOSE-CHURCH-CIVILITY
ضرب المثل هاي
آموزنده انگليسي در مورد کلماته :
PRESENT
- PRETENTION - CHOOSE - CHURCH -
CIVILITY
ضرب المثل ها در باره
ادب و نزاکت ،
هديه دادن ، کليسا و ياد خدا
و موارد ديگر هستند .
لطفا براي مشاهده
تمامي ضرب المثل ها
به ادامه مطلب رجوع کنيد .
نمونه :
- Having no pretention to begin with .
- خر ما از کره گي دم نداشت !
- تمثيل :
از طلا گشتن پشيمان گشته ايم
مرحمت
فرموده ما را مس کنيد
تک مثل (3) مرگ
. Death
keeps no calendar
مرگ خبر نمي کند .
عزرائيل در نمي زند .!
ضرب
المثل
انگليسي: طمع به همه چيز، از
دست دادن همه چيز است.
ترکي:
پايان جدايي ملاقات مجدد
است.
عربي:
هيچ کس را وادار به دو کار نکن، جنگيدن و زن گرفتن.
تازي: پرده اشک را با سوالات پاره کن!
انگليسي:
ضربات کوچک درختان بزرگ را از پاي در مي
آورند.
ايتاليايي:
معني همه چيز دانستن هيچ ندانستن است.
تازي:
مشورت با کسي کن که تو را به گريه مي
اندازد نه با کسي که تو را مي خنداند.
روسي:
براي کسي که شکمش خالي است، هر نوع
باري سنگين است.
ژاپني:
«ملاقات» آغاز جدايي است.
دانمارکي:
وقتي که آش از آسمان مي بارد گدا قاشق ندارد.
لاتين: « مردگان» بهترين مشاورانند.
لهستاني:
يک دروغگو مي تواند دور دنيا برود ولي نمي تواند مراجعت کند.
يوناني:
همه کس قوم و خويش آدم ثروتمند است.
فارسي:
پيکان از جراحت به در آيد و آزار در
دل بماند.
عربي:
«عشق» را نمي شود با پنهان کردن پنهان
کرد.
سوئدي:
«مرگ» آخرين پزشک است.
آفريقايي:
يک دوست خوب را با هر دو دستت
نگاهدار.
فارسي:
مرد حکيم خرده نگيرد بر آينه.
يوناني:
يا حرفي بزن که از
خاموشي بهتر باشد يا خاموش باش.
اسپانيولي:
بدي اشخاص احمق، هم تراز نيکي اشخاص
عاقل است.
فارسي:
صدقه، راه به خانه ي صاحبش مي برد.
لاتين:
يگانگي هدف، دوستي ايجاد مي کند.
اسپانيولي:
مرد براي آسايش زن مي گيرد و زن به خاطر کنجکاوي شوهر مي کند.
فارسي:
«علم» از بهر دين پروردن است نه از بهر دنيا خوردن.
طبرستاني:
به من رفيقي بده که با من گريه کند، دوستي که با من بخندد را خودم پيدا مي کنم.
فنلاندي:
هميشه کمي بترس تا هرگز محتاج نشوي زياد بترسي.
اسلواکي:
تا وقتي که «زبان» زنده است «ملّت» نمرده.
بوسني:
مرحله اول بلاهت آن است که خود را عاقل
بدانيم.
لهستاني:
يک کليد طلايي به هر دري مي خورد.
بلژيکي:
متنبه کردن بهتر از متنبه شدن است.
انگليسي:
شوهر به مرد کن نه به
پول.
مثل ايتاليائي :عشق يعني ترس از دست دادن
تو.
مثل لاتيني : انديشه ي گوينده از گفتارش مهم تر
است.
مثل
انگليسي: يک متر يک متر سخت است ولي يک سانت يک سانت مثل آب خوردن است.
مثل
مصري : تندرستي ، تاجي است بر سر
انسان سالم ولي هيچ
کس جز يک بيمار اين تاج رانمي بيند .
ضرب
المثل ژاپني : بايد حريف را به کمک
حريف ديگري بدام انداخت
مثل
هندي : سکوت هرگز اشتباه نمي کند و هر چه طولاني
تر باشد ، بهتر قضاوت مي کند
مثل قديمي
: اگر سخن نقره است ،خاموشي طلا است
ضرب المثل
سوئدي:دوست کنار بطري شراب،دشمن بزرگ جيب است.
ضرب المثل
ترکي:دوست به سر مي نگرد و دشمن به پا
ضرب المثل يوناني:دوست
در جهنم هم که باشد،نيکوست.
ضرب المثل
روسي:دوست همه دوست هيچ کس نيست.
ضرب المثل انگليسي:دوست
آيينه موفقيت دوست است.
ضرب المثل
پاکستاني:دوست حقيقي غايب هم که باشد در حکم حاضر است.
ضرب المثل
انگليسي:دوست زمان احتياج دوست حقيقي است.
ضرب المثل
حبشه اي:دوست نيرومند دشمني نيرومند مي شود.
ضرب المثل
پاکستاني:دوست من صبرکن بهار خواهد رسيد.
ضرب المثل
هندي:دوستان،نزديکان خويشاوندانند.
ضرب المثل
بلژيکي:دوستان دوستان من هم ،دوستان من هستند.
ضرب المثل
اسکاتلندي:دوستان را با تاني انتخاب کن و با تاني هم عوضشان کن.
ضرب المثل
ماداگاسکاري:دوستان مانند کساني هستند که داراي يک پدرند و عاشقان هم مانند کساني
هستند که داراي يک مادرند.
ضرب المثل ايراني:دوستان
وفادار بهتر از خورشيدند.
ضرب المثل
لهستاني:دوستان،دزدان اوقات شما هستند.
ضرب المثل
روسي:دوستت را دوست بدار ولي مواظب خود باش.
ضرب المثل
چکسلواکي:ذوستت را با دستهايي که دستکش پرنيان دارد بدست آور و او را با قلچماق
نگاه دار.
ضرب المثل
چکسلواکي: دوستت را در خفا سرزنش کن و در ملا عام به تعريفش بپرداز.
ضرب المثل
پاکستاني:دوستت هرچه قدر هم شيرين شد سعي کن او را نخوري.
ضرب المثل يوناني:دوستت
را با معايب اخلاقي و نقاط ضعفش دوست بدار.
ضرب المثل
ماداگاسکاري:دوستي مانند طناب سست است.اگر بکشي پاره مي شود و اگر سست از هم بکشي
از هم مي گسلد.
ضرب المثل
آلماني:دوستي واقعي در زمستان منجمد نمي شود.
ضرب المثل
آلماني:دوستي ناني است که تا زماني که بيات نشده خوشمزه است.
ضرب المثل
پرتقالي:دوستي که براي يک علت جزئي قهر مي کند هرگز قهر نمي کند.
ضرب المثل
آفريقايي:دوستي ميان احمق و پولش زياد پايدار نيست و بزودي آن دو از هم جدا مي
شوند.
ضرب المثل
اوگاندايي:دوستي به قيمي زياد تمام مي شود.
ضرب المثل
فرانسوي:دوستي عشق است منهاي بالهايش
ضرب المثل
آلماني:دوستي عشق است توام با عقل
يك گل
دوست بدتر از هزار سنگ دشمن
سنگ دوست
كشنده است
مطالب مشابه :
جملات زبان انگلیسی در مورد اثاثیه منزل Furniture
اقای انگلیسی - جملات زبان انگلیسی در مورد اثاثیه منزل Furniture - یادگیری انگلیسی مثل اب خوردن
فیزیوتراپی در منزل (تهران)
فیزیوتراپی (Physiotherapy) - فیزیوتراپی در منزل (تهران) - فیزیوتراپیست ابراهیم (ترجمه متن و وب )
نکته های طلایی در یادگیری مکالمه زبان انگلیسی
آموزش زبان انگلیسی - نکته های طلایی در یادگیری مکالمه زبان انگلیسی - مظاهر بابایی
طرح درس پايه سوم راهنمایی نوبت اول
ترجمه درس 1و . كار در منزل 1. حل كار در منزل.
ضربالمثلهاي انگليسي به همراه معادل فارسي
· ترجمه: «لغزش در عمل چه يک اينچ، چه يک مايل.» o مترادف فارسي: «آب که از سر گذشت (کار منزل)
برچسب :
ترجمه در منزل