نهنگهاي گوژپشت؛ خوانندگان حرفهاي اقيانوسها
جذابيتهاي علم
نهنگهاي گوژپشت؛ خوانندگان حرفهاي اقيانوسها
بررسيهاي اخير پژوهشگران در مورد نهنگهاي گوژپشت سواحل استراليا و فرانسه اسرار حيرتانگيزي از زندگي اين حيوان عظيمالجثه دريايي را آشكار كرده است. يكي از شگفتيهاي خلقت اين حيوان، خلق آواهايي با تن منظم و دقيق (شبيه آنچه انسان در صنعت موسيقي به عنوان آهنگ يا ترانه ميسازد) است. نهنگ گوژپشت يا كوهاندار، حيواني دريايي و پرانرژي است كه اغلب به بالاي سطح آب ميپرد و خود را مجددا درون آب مياندازد.به طور كلي خوراك اين ماهي غولپيكر، ماهيان ريز، سختپوستان و نرمتنان هستند و البته اين نهنگها در زمستان چيزي نميخورند و فقط از چربيهاي ذخيرهشده بدن خود استفاده ميكنند. طول نهنگ گوژپشت 11 تا 16 متر و رنگش در ناحيه پشت و پهلوهاي بدن سياه و گاهي همراه با آثار قهوهاي رنگ است. اين موجود دريايي از نوعي يافته عصبي برخوردار است كه تنها در انسان، ميمونهاي بزرگ و دلفينها ديده ميشود كه ميتواند دليل مشاهده مهارتهاي پيچيده ارتباطي و اتحاد و همكاري بين گروه خود اين نهنگها باشد. هماكنون 80 هزار نهنگ گوژپشت در آبهاي جهان وجود دارند كه البته در آبهاي ايران نيز يافت ميشوند. متاسفانه شكار بيرويه اين نوع آبزيان باعث به خطر افتادن نسل آنها شده است، به طوري كه سال 2008 كشور ژاپن ناچار شد برنامه كشتن 50 نهنگ گوژپشت را به خاطر انتقادهاي شديد بينالمللي لغو كند. دستور لغو شكار اين نهنگها در حالي اعلام شد كه ژاپن مدعي بود براي تحقيق و پژوهش اقدام به صيد نهنگهاي گوژپشت ميكند در حالي كه به نظر ميرسيد نيات سودجويانه و استفاده از پوست اين حيوان دريايي دليل واقعي صيدشان بود. اين در حالي است كه ديگر كشورهاي جهان ازجمله استراليا و فرانسه كه سواحلشان زيستگاه اصلي اين نوع نهنگ است و صنعت توريسم آنها به خاطر وجود اين موجودات شگفتانگيز پررونق شده، ميگويند هر گونه تحقيق و پژوهش روي نهنگهاي گوژپشت بايد از طريق روشهاي غيرمرگبار انجام شود. خلقت نهنگهاي گوژپشت به گونهاي است كه تنها تماشاي اين موجود غولپيكر، حيرت و شگفتي انسان را برميانگيزد، ولي جالبترين بعد زندگي آنها ايجاد نواها و خواندن آواز است كه براي توليد اين صداهاي آوازگونه انرژي زيادي نيز صرف ميكنند. نهنگهاي گوژپشت نر، آواهاي قرينه ويژه و پيچيدهاي سر ميدهند كه 10 الي 20 دقيقه طول ميكشد و گاه ساعتها تكرار ميشود. پژوهشگران با همكاري اعضاي اتحاديه تحقيق و تفحص روي نهنگها، در 6 كشور مجاور اقيانوس آرام ازجمله استراليا و فرانسه در طي يك دهه، با بررسي صداهاي ضبط شده اين موجودات عظيم به نتايج حيرتانگيزي دست يافتند. هنگامي كه نهنگهاي گوژپشت كوچ خود را از سواحل شرقي استراليا به سمت سواحل فرانسه آغاز ميكنند، آوازخواني آنها شروع ميشود. آواها در ابتدا همان آواهاي قبلي ضبط شده است، ولي در طول مسير، نهنگها، ريتم و آهنگ اين آواها را آگاهانه تغيير ميدهند و هر بار آوايي جديدتر و فريبندهتر از خود سر ميدهند. به طوري كه در فصل كوچ آنها مكررا، آواهايي با تنهاي متفاوت از طرف غرب به شرق اقيانوس به گوش ميرسد. پژوهشگران معتقدند، تغيير هنري اين آواها در مقياس گسترده و قابل تشخيص است. آواهايي متعدد كه گاه شبيه زمزمههاي ملايم موسيقي و گاه آوايي شبيه موسيقي پاپ است. جالبتر آن كه نوع اين آواها هنگام حركت از سمت غرب به شرق در طول مسير تغيير ميكند. به طوري كه در سواحل شرقي استراليا، بسيار زيباتر و زمان آن طولانيتر است كه شايد يكي از دلايل آن گستردگي و زيبايي اين سواحل باشد. همچنين نوع آواها بسته به تعداد نهنگهاي نر كوچكننده با يكديگر متفاوت است. آواهايي كه نهنگهاي گوژپشت هنگام شناي دستهجمعي از خود سر ميدهند به طرز عجيبي تركيبي از آواهاي گذشته و جديد آنهاست. درست مثل تركيب و تلفيق آهنگهاي قديمي و جديد كه توسط موسيقيدانها صورت ميگيرد. ادامه اين پژوهش آشكار كرد كه نوع آواهاي نهنگهاي گوژپشت در زمان انتخاب جفت و در فصل زاد و ولد نيز با يكديگر متفاوت است. آواهاي آنها در طول مدت خواندن مرتبا در حال تغيير است و نهايتا با اوجگيري آوا به پايان ميرسد. با تمام اين تفاسير هنوز كاملا معلوم نشده كه چرا اين نهنگها فقط در مسير كوچ و هنگام جفتگيري آواز ميخوانند. اين آواها احتمالا يك نوع نمايش قدرت براي جلب توجه نهنگهاي ماده يا وسيلهاي براي دور كردن نهنگهاي نر رقيب به شمار ميرود، ولي به هر حال اين آواها بسيار دقيق و حساب شده هستند كه همراه با حركات آكروباتيك همواره باعث محبوبيت فراوان اين موجودات خاص دريايي در ميان جهانگردان شده است.
منبع:
Science
توليد سوخت از جلبكهاي سبز
قيمت بالاي نفت و نگراني در مورد وضعيت اقتصادي و محيط زيست باعث شده نگاهها به سمت استفاده از نفت مشتق شده از جلبكها به عنوان جايگزيني براي سوختهاي فسيلي معطوف شود، پرورش جلبكها يا هر منبع زيستسوختي ديگري نيازمند آب فراوان است. البته مطالعات جديد نشان ميدهد انتخاب درست مكان رشد جلبكها، مقدار آب مورد نياز جهت رشد جلبكها را شديدا كاهش ميدهد. براساس مقالهاي كه در مجله منابع آبي به چاپ رسيده است چنانچه كشت جلبكها از نظر ميزان مصرف آب معقول به نظر برسد، ميتوان 17 درصد از واردات نفت ايالات متحده در بخش حمل و نقل را كاهش داد. محققان بخش انرژي لابراتوار ملي Pacific Northwest به اين نتيجه رسيدهاند كه چنانچه جلبكها در آفتابيترين و مطلوبترين مناطق آمريكا همچون سواحل خليج كه از جنوب شرقي دريا و درياچههاي آب شيرين شمال آمريكا قرار گيرند ميزان آب مورد نياز به حداقل ميرسد.اخيرا در بحث توليد زيستسوختها جلبكها به سوژه داغ روز بدل شدهاند، اما هيچكس تا امروز به جزئياتي نظير اين كه آمريكا گنجايش توليد چه مقدار جلبك را دارد و براي كشت آن به چه مقدار زمين و آب نياز داريم، توجهي نكرده بود.مارك ويگمرست، يكي از محققان اين لابراتوار ميگويد: اين تحقيقات برآوردهاي اوليه و پايهاي مورد نياز براي جهتدهي بهتر به اين بحث را فراهم آورد.سياستمداران و محققان به دليل توليد كمتر گازهاي گلخانهاي و انتشار زيستسوختها نسبت به سوختهاي فسيلي به اين بحث علاقهمندند. در سال 2009 كمي بيشاز 50 درصد نفت مصرفي در ايالات متحده از محل واردات بوده است.جلبكها در تالابهاي باز، آب شور و درياچههاي مصنوعي مسقف قابل رشد هستند، اما تمركز محققان روي توليد جلبك در درياچههاي طبيعي است، چرا كه امروزه بيشتر جلبك تجاري توليد شده در درياچههاي طبيعي است.براي اين كار محققان يك پايگاه داده جامع ملي كه ايالتهاي مجاور را به لحاظ جمعيت، توپوگرافي و زمينهاي قابل استفاده آناليز كرده بود ايجاد كردند. با استفاده از اين بانك اطلاعاتي مكانهاي مناسب رشد جلبكها به راحتي مشخص ميشد. مناطقي همچون دشتها و جلگههايي كه دور از شهرها بوده و به منظور كشاورزي استفاده نميشد از اين قبيل بودند. در قدم بعد محققان اطلاعات مربوط به 30سال هواشناسي را جمعآوري كردند تا به كمك آن ميزان نور خورشيدي كه جلبكها براي فتوسنتز لازم دارند و همچنين مقدار گرماي درياچهها مشخص شود.اين اطلاعات در كنار مدلهاي رياضي براي پيشبيني ميزان رشد جلبكها در شرايط ياد شده بالا به محققان اجازه ميداد تا بدانند در مكانهاي مشخص شده هر ساعت چقدر جلبك رشد ميكند.صرفنظر از آب شيرين مورد نياز، جلبكها مزاياي متعددي نسبت به ديگر منابع زيست سوخت دارند.به عنوان مثال جلبكها هر سال در يك هكتار زمين 80 برابر بيش از ذرت روغن توليد ميكنند، همچنين برخلاف ذرت و سويا منابع غذايي گستردهاي براي انسان محسوب نميشوند. جلبكها ورود دياكسيدكربن به جو را به تاخير مياندازند.جلبكها قادر به هضم نيتروژن و فسفر كه از آلايندههاي معمول آب هستند، ميباشند و اين به آن معناست كه جلبكها قادر به رشد حتي در آب فاضلابهاي شهري هستند، هنگامي كه شما به دنبال يك منبع سوخت زيستي هستيد، آب نقش بسيار مهمي ايفا ميكند. شايد جلبكها بخشي از راهحل پازل انرژي جهاني باشند.
منبع:
Sciencedaily
گوزن زرد ايراني در تلاش براي ورود به كرمانشاه
گوزن زرد ايراني يكي از انواع چهارپايان بسيار مقاوم است كه به خوبي ميتواند خود را در شرايط مختلف زيست محيطي تطبيق دهد كه راز بقا و زنده ماندن اين حيوان در مناطق بسيار بد آب و هوا نشان از قدرت سازگاري اوست. از سال 85 رايزنيهايي صورت گرفت تا اين حيوان را به استان كرمانشاه كه از نظر آب و هوايي و شرايط نگهداري مناسب زيست اينگونه كمياب است انتقال دهند، اما پس از گذشت سالها هنوز اين اتفاق نيفتاده است. سايت قلاجه با توجه به دارابودن اقليم مناسب و وجود جنگلهاي بلوط فراوان از نظر كارشناسان، محيطي مطلوب براي نگهداري گوزن زرد ايراني است، اما با استناد به وجود مقدمات و شرايط هنوز انتقال اين گوزن انجام نشده است. قرار بر اين بود كه اين گونه گوزن را از جزيره كبودان درياچه اروميه به كرمانشاه انتقال دهند، اما به علت نابودي درياچه اروميه و به علت اينكه جزيره مذكور با انباشت نمكها به هم وصل شدهاند امكان جابهجايي گوزن ميسر نبود. فضايي به مساحت 10 هكتار به اضافه يك هكتار قرنطينه براي زيستگاه اين گوزن آماده شده است، اما بهدليل آن كه طرحهاي ارائهشده توجيه علمي و فني ندارند و نقصهايي در آنها ديده ميشود تاكنون نتوانستهاند موافقت سازمان را كسب كنند و طرح انتقال با شكست روبهرو شده است. در خصوص زيستگاه اصلي گوزن زرد ايراني ، منطقه كرخه در دزفول به سبب اقليم نيمهگرمسيري و جنگلهاي متراكم زاگرس به خاطر داشتن درختهاي بلوط فراوان از اصليترين زيستگاههاي اين گوزن است. اين گوزن در شرايط توپوگرافي خشن دوام نميآورد كه سايت قلاجه قسمتي از اين شرايط خشن را دارد. به دليل وجود مشكلاتي در اين سايت با توجه به دارا بودن آلودگي صوتي فراوان به لحاظ قرابت با جاده اصلي، وجود روستاهاي فراوان در نزديكي اين سايت، ورود راحت روستاييان به سايت، عدم وجود امنيت كافي و شكار راحت آنها توسط شكارچيان غيرمجاز انتقال اين گونه گوزن با مشكل مواجه شده است. چراي بيش از حد دامها در مراتع، تخريب شديد جنگل در استان، از بين رفتن عرصههاي طبيعي، در معرض خطر بودن گونههاي گياهي مختلف در استان و 2 برابر بودن ظرفيت دامها نسبت به مراتع از دلايل ديگري است كه شرايط را براي ميزباني دشوار ساخته است. اگر شرايط منع شكار، مقدمات توليدمثل پايدار و امنيت كافي بعد از رهاسازي فراهم شود هيچ مشكلي براي انتقال گوزن زرد ايراني به استان كرمانشاه وجود ندارد. آيا نسل اينگونه كمياب گوزن در حال انقراض است يا خير: چند سال گذشته خطر انقراض اين حيوان را تهديد ميكرد، اما با تلاش كارشناسان و دستاندركاران كار تكثير آن صورت گرفت و اين گوزن از خطر انقراض نجات يافت. به نظر من اصليترين وظيفه محيط زيست احياي مناطق طبيعي حفاظتشده تحت مديريت است و تا زماني كه اين مناطق را از نظر كيفي در شرايط مطلوبي قرار ندهيم اضافه كردن مناطق جديدالتاسيس مشكلي را حل نكرده و ارزشي ندارد. گوزن مينياتوري يا همان شوكا ، در حال حاضر بين 20 تا 30 راس از اين گوزن در يكي از مناطق حفاظتشده كرمانشاه وجود دارد كه اين موضوع تأييد ميكند استان براي نگهداري گونههاي كمياب و در حال انقراض گوزنها هيچ مشكلي ندارد. وزن گوزن زرد ايراني بين 100 تا 150 كيلوگرم است، طول كلي بدنش 150 تا 250 سانتيمتر، ارتفاع شانه 90 تا 140 سانتيمتر و مدت حاملگي آن 7 تا 8 ماه و حداكثر عمرش نيز 20 سال است. در فصل تابستان موهاي بدن كوتاه است و رنگ پشت و پهلوها زرد متمايل به قرمز است. در قسمت پشت و پهلوها خالهاي سفيد مشخصي دارد. حس بينايي بسيار قوي دارد و شناگر قابلي است. علاوه بر خصوصيات فوق اين حيوان قابل تكثير بوده و مانند حيوانات اهلي پرواربندي و توليد گوشت از آن ممكن است.
كهنسال ترين چنار كشور در انتظار ثبت ملي
تاكنون 2 چنار قديمي در دنيا شناسايي شده كه يكي از آنها با 1500 سال در تركمنستان و ديگري با 1400 سال در شهر خامنه آذربايجان شرقي قرار دارد. سالهاي سال است كه 2 درخت زيباي چنار، روح مردم شهر خامنه و تمامي رهگذران را با سايه فرحبخش خود به آرامش دعوت ميكنند. اين درختان كه مانند مادر و فرزند مهربان نقش زيادي در جذب گردشگر و دوستداران محيط زيست ايفا ميكنند، حدود 30 متر از همديگر فاصله دارند. به طوري كه هركسي گذرش به شهر خامنه ميافتد بلادرنگ سري به اين درختان كهنسال و دلسوز و حوادث تلخ و شيرين روزگار چشيده، ميزند و از نزديك ديدگان خود را به جمال زيبا و رنجديده آنها روشن ميكند. اين درختان در شرق خامنه و در محله چنار واقع شدهاند. يكي از اين درختان با 1400 سال، قديميترين درخت چنار كشور محسوب ميشود، در مظهر قناتي به همين نام واقع شده و به دليل وقوع حوادث طبيعي از جمله صاعقه و اصطكاك چندين بار دچار آتشسوزي شده و نيمي از تنه آن از بين رفته است.مشاهده تنه سياه و توخالي و زغالي شكل آن چشم هر رهگذري را معطوف به وقوع حوادث طبيعي كه سالها پيش و در چندين مرحله رخ داده، ميكند. قطر اين درخت در جايي كه با زمين در تماس است به اندازه 4 متر و 15 سانتيمتر و ارتفاع آن حدود 10 متر است. گذشت زمان و وقوع حوادث و سوانح طبيعي باعث شده هم اينك تنها شاخه اين درخت كه در سمت راست آن زنده است توسط يك ستون آهني و 4 تير چوبي محافظت شود. درخت چنار بعدي حدود 700 سال عمر دارد و با كمي بيش از 2 متر قطر و ارتفاعي در حدود 25 متر در كنار مسجد كوچكي كه قدمت آن به دوران قاجار ميرسد قرار گرفته و به علت ارتفاع بلندش از تمامي نقاط شهر خامنه قابل مشاهده است. بنا به شواهد موجود تاكنون 2 چنار قديمي در دنيا شناسايي شده كه يكي از آنها با 1500 سال در تركمنستان و ديگري با 1400 سال در شهر خامنه آذربايجان شرقي است. محوطه اين درختان كهنسال 5000 متر مربع است و باتوجه به وجود قنات چنار در كنار اين درختان، اين محوطه موقعيت مناسبي براي احداث يك بوستان مسافر بين راهي تبريز ـ سلماس را دارد.
روستاي كندلوس نگين مازندران
اگر از هياهوي زندگي شهري و جنجالهاي روزانه كلافه شدهايد و به دنبال جايي هستيد كه بتوانيد كمي با خود خلوت كنيد و آرامش گم شده خود را به دست آوريد، جايي هست كه شايد كمتر نامش را شنيده باشيد ولي زيباييهايش به قدري است كه شما را مدهوش خواهد كرد. جايي كه سادگي مردمانش انسان را به ياد زلال چشمهها مياندازد. نامش كندلوس است، روستايي كوهستاني در خطه سرسبز مازندران كه با آهنگ زيباي طبيعتش، به مسافرانش آرامش را هديه ميدهد. روستاي كندلوس با تاريخي 4000 ساله، در دل كوهستانهاي البرز، چشم براه همدمي است تا سفره دل باز كند و از زنان و مرداني پاك سرشت و سختكوش سخن گويد. اين روستا بحق و به انصاف يكي از زيباترين روستاهاي ايران محسوب ميشود كه همچون نگيني در دل طبيعت زيباي البرز شمالي ميدرخشد. كندلوس، در امتداد دره زانوس و منطقه سرسبز كجور، يكي از اولين و كهنترين سكونتگاههاي بشر در استان مازندران قرار دارد. براي رفتن به كندلوس بايد در جاده چالوس بعد از گذشتن از شهر مرزنآباد، 6 كيلومتر رانندگي كنيد تا به جادهاي فرعي و آسفالته در سمت راست به نام دوآب كجور برسيد، بعد از پيمودن 42 كيلومتر در همين جاده زيبا و باتوجه به تابلوهاي موجود در مسير وارد كندلوس ميشويد. اگر به روستاهاي مختلف ايران رفته باشيد و آنها را با كندلوس مقايسه كنيد، اولين خصوصيتي كه متوجه آن ميشويد، پاكيزگي و حفظ بافت سنتي خانهها در اين روستاست. در همه جاي روستا سطلهاي زباله وجود دارد و همه اهالي در حفظ زيبايي و پاكيزگي دهكده تلاش ميكنند، پس يادمان باشد ما گردشگران هم بايد با احترام به اين فرهنگ والا و خودداري از ريختن زباله و صدمه زدن به طبيعت، در حفظ اين زيبايي سهيم باشيم. با توجه به اين كه ميهن عزيزمان ايران، در طول هزاران سال تاريخ تاريك و روشن خود، بارها عرصه تاخت و تاز بيگانگان و دشمنان داخلي و خارجي بوده و بيشتر آثار تمدن و اشياء و كتابخانهها و اسناد تاريخي شهرهاي آن، با اين جنگها از بين رفته است، بايد فصلهاي ناگفته تاريخ را در دل روستاهاي اين سرزمين جستجو كنيم. تعداد زيادي از روستاهاي ايران، به دليل قرار گرفتن در مناطق صعبالعبور و كوهستاني، از گزند اين ويرانيها و حملات وحشيانه در امان بوده و ميتوانند كمك بزرگي به روشن شدن تاريخ كشورمان كنند. در اين بين، كندلوس گواه روشني است كه كشف اشياء باارزش تاريخي مانند جامهاي سفالي و ابزارهاي زندگي و كشاورزي، سلاحها و قفلها و اشياء زينتي، نمايانگر تمدن كهني است كه قدمت آن حداقل به 4000 سال ميرسد. اين روستا در منطقهاي خوشآب و هوا و در بين كوههاي پوشيده از جنگل قرار گرفته و رودخانهاي پرآب از ميان روستا ميگذرد. در اطراف روستا چند چشمه آب با خواص درماني وجود دارد كه مردم از آنها براي مصارف گوناگون استفاده ميكنند. قدم زدن در كوچههاي سنگفرش شده روستا و در زير سايهسار درختان بيد و شنيدن آواز پرندگان و لمس نور خورشيد كه رقص كنان از بين شاخ و برگ درختان ميگذرد، آدمي را به ياد تابلوهاي نقاشي مياندازد كه هميشه آرزوي ديدنش را داشته است. يكي از جاذبههاي كندلوس خانهها و كلبههاي زيبايش است. در ساختن خانههاي روستا از مصالحي كه در طبيعت اطراف يافت ميشود استفاده شده و بيشتر خانهها به شكل سنتي، با ديوارهاي كاهگلي و چوبي بنا شدهاند. حياط همه خانهها با باغچههاي زيبا و گلدانها تزئين شده و حصاري چوبي اطراف آن را فرا گرفته است. سقف خانهها از چوب و پوست ضخيم درختان پوشيده شده است و هنگام بارش باران و مرطوب شدن اين چوبها، عطري دلانگيز در فضاي خانهها ميپيچد. در گويش محلي به اين خانهها كلهچو ميگويند. فضاي داخلي كلهچوها معمولا با جاجيم و صنايع دستي زيبا تزيين ميشود و عطر چوب و كاهگل و گلهاي خوشبو هميشه به مشام ميرسد. درون خانهها از گرماي محبت و صميميت اعضاي خانواده، گرم و به نور ساده زيستي و قناعت، روشن است. موسيقي در بين اهالي كندلوس جايگاه خاصي دارد. مردم در جشنها و مراسم مختلف به نواختن ني، دهل و سرنا ميپردازند و همين موضوع نشانگر ذوق و روحيه بالاي اهالي خونگرم كندلوس است. صداي آرامبخش جويبارها و نغمه پرندگان و طبيعت زيباي منطقه، همه و همه دست به دست هم داده تا موسيقي به عنوان فرهنگي جدانشدني با زندگي مردم عجين شود. يكي از جاذبههاي گردشگري اين منطقه، موزه مردمشناسي و موزه گياهشناسي كندلوس ميباشد كه اطلاعات بسيار جالب و مفيدي درباره تاريخ كهن و تمدن پررمز و راز اين ديار، در اختيار ما ميگذارد. در اين موزه منحصر به فرد، آثار و اشياي تاريخي كشف شده در كندلوس و مناطق ديگر به نمايش گذاشته شده و همه روزه پذيراي مهمانان و گردشگران داخلي و خارجي ميباشد. اين موزه كه در سال 1368 افتتاح شد حاصل تلاش كمنظير آقاي دكتر علياصغر جهانگيري يكي از اهالي دلسوز و زحمتكش همين روستاست كه نقش بسزايي در آباداني كندلوس داشته است. دكتر جهانگيرى، موسس مجموعه فرهنگى كندلوس درباره زادگاهش كندلوس مىگويد: كندلوس كه بخشى از ميخساز محسوب مىشود، در دامنههاى سرسبز و كوهستانى البرز در منطقه كجور مازندران قرار گرفته است و شاهد تمدنهاى گوناگونى در ادوار مختلف تاريخ بوده و نشانههايى از تمدن قبل از ميلاد، تمدن ايران قبل از اسلام و تمدن ايران بعد از اسلام را در خود جاى داده است. مردم كندلوس خانههايشان گلى ولى چشمههايشان گوارا، امكاناتشان اندك، اما مهربان و مهماننواز، سوخته از آفتاب و رنج كشيده از زمانه ولى صبور و بردبارند. هنوز بانگ خروس و پرندگان رنگدهنده روزشان و زوزه شغال و صداى رودخانه زمزمه خواب شبانگاهشان است. كار و پيشه اهالى اين دهكده از قديمالايام تهيه و توليد چوب و زغال در زمستان و كشاورزى در تابستان بوده است و اكنون به دليل قانون مراقبت از جنگل، اهالى علاوه بر كشاورزى به خياطى و نجارى روى آوردهاند. از صنايع دستى اين دهكده مى توان به بافتن جاجيم، ايزار (پارچه پشمى چارخانه دستباف) جوراب، دستكش و بلوز پشمى گلدار و نمدمالى اشاره كرد. به گفته وى، علاوه بر نى (نى هفتبند) كه متداولترين آلت موسيقى كندلوس است، دهل و سرنا نيز از سابقه و شهرت قابل توجهى در اين منطقه برخوردار است. سرنا در محل به پسپسى معروف است كه از چوب شمشاد تراشيده مىشود. مردم دهكده كندلوس بخصوص بوميان آن سفيدپوست و در بعضى موارد بور و چشم آبى هستند. اهالى كندلوس مردمانى مهربان و مهمان نوازند و هرگز محبتى را بىپاسخ نمىگذارند. در اين اين دهكده گدا وجود ندارد مردم عموما قانعاند و پرتلاش. با آن كه 9 ماه از سال اكثر خانهها خالى از سكنه است و درهاى همه منازل هم باز است، هرگز سرقت، قتل و جنايت در اين دهكده صورت نگرفته است. در اين دهكده به ندرت شنيده شده است كه زنى طلاق گرفته باشد. زنان بيشتر از مردان براى تامين هزينه زندگى و خانواده تلاش مىكنند. آسياب كردن گندم، سفيد كردن خانه، شكستن هيزم براى تنور، دوشيدن گاو، جاليزكارى و كاشتن سبزى خوردن ازجمله وظايف قطعى يك زن كندلوسى به شمار مىرود. ازجمله مراسم بسيار زيبايى كه در نوروز و حلول سال نو اجرا مىشود مراسم سال مج (خوشقدم) ميباشد كه به شرح ذيل است:
ابتدا نام چند كودك يا نوجوان خانواده را انتخاب و با استخاره از قرآن مجيد نام هر يك كه خوب آمد به عنوان سال مج انتخاب مىشود. اين كودك يا نوجوان به محض تحويل سال نو با سينى محتوى كلامالله مجيد، سبزه، شيرينى و يك ظرف پرآب قبل از ديگران وارد خانه مى شود و با ظرف آبى كه در دست دارد آب در گوشه اتاقها مىريزد و به اين ترتيب سالى پربار و پربركت براى خانواده به ارمغان مىآورد. ازجمله فعاليتهايى كه به كندلوس در كنار زيبايىهاى طبيعى جلوهاى خاص بخشيده و موجب شده است، اين دهكده از شهرت بسزايى برخوردار شود، برپايى دو موزه مردمشناسى و موزه گياهان دارويى است. موزه مجموعه فرهنگى كندلوس يكى از موزههاى منحصر به فرد استان مازندران است كه در آن آثارى از سفال، آبگينه، سكه، ظروف چينى و وسايل روشنايى از هزاره دوم قبل از ميلاد تا دوره قاجاريه و بخش اسناد و كتب خطى، ادوات موسيقي، انواع عينكها و قفل و قيچيهاي قديمي، نسخ خطى كلامالله مجيد، ديوان اشعار، عقدنامه و فرامين حاكمان جمعآورى شده است. داشتن طبيعت دلانگيز، موزه و آثار تاريخي، بافت سنتي و آداب و رسوم جالب مردم مهماننواز اين روستا، هر مسافري را مجذوب خود خواهد كرد. به هر حال اگر تاكنون به كندلوس نرفتهايد، سفر به اين دهكده زيبا را به شما توصيه ميكنيم.
ميراث دايناسورها براي پرندگان
ميليونها سال پيش موجودات بالدار حس بويايي قوي و قابل ملاحظهاي داشتهاند
پرندگان بيش از حس بويايي به خاطر حس بينايي و شنواييشان شهره عام و خاص هستند، اما اكنون تحقيقات دانشمندان دانشگاه كالگري، موزه سلطنتي تايرل و دانشكده پزشكي دانشگاه اوهايو نشان ميدهد ميليونها سال پيش موجودات بالدار حس بويايي قوي و قابل ملاحظهاي داشتهاند. طبق نظريهاي ديرين طي دوره تكامل از دايناسورها تا پرندگان همچنان كه حس بينايي، شنوايي و قدرت تعادل در پرواز پرندگان افزايش يافت در عوض حس بويايي با نزول همراه بود. براي تست اين نظريه محققان غدد بويايي در مغز 157 گونه از دايناسورها و پرندگان دنياي كهن و پرندگان امروزي را مقايسه كردند. نتايج اين تحقيق كه در مجله اقدامات جامعه سلطنتي به چاپ رسيد، تئوري قديمي را رد ميكند. محققان كشف كردند كه حس بويايي طي دوره تكامل پرندگان قديم افزايش يافته و ميليونها سال قبل هنگام رقابت پرندگان با دايناسورها و گونههاي قديميتر خانواده پرندگان به اوج خود رسيده است. پيش از اين تصور ميشد رشد حس بينايي، تعادل و هماهنگي براي پرواز به قدري بوده كه ميزان رشد حس بويايي تحت تاثير آن كمتر و نزولي بوده است، اما در كمال تعجب و پس از تحقيقات مشخص شد كه در حقيقت در طول دوره تكامل دايناسورها و پرندگان، همانند حس بينايي و تعادل در پرواز، حس بويايي هم بهبود يافته است. به منظور تطابق هر چه بيشتر مطالعات با تاريخ تكامل حس بويايي، تيم محققان سيتياسكنهايي از جمجمه دايناسورها و پرندگان منقرض شده جهت بازسازي مغز آنها تهيه كرد. اين سيتياسكنها براي تعيين اندازه پياز بويايي در مغز اين مخلوقات استفاده شد. در ميان پستانداران و پرندگان امروزي پيازهاي بويايي بزرگتر به معناي داشتن حس بويايي قويتر است. البته مجسم ساختن اندازه بافتهاي مغزي از روي فسيل مغز به وسيله سيتياسكن و نرمافزارهاي كامپيوتري ميسر شد. ادامه مطالعات جزئياتي را نشان ميداد كه چگونه پرندگان حس بوياييشان را از دايناسورها به ارث بردهاند. قديميترين پرنده جهان به نام «آركائوپتريكس» حس بويايي خود را از دايناسور گوشتخوار كوچكي حدود 150ميليون سال قبل به ارث برده است. بعد از آن و در حدود 95 ميليون سال قبل اجداد تمام پرندههاي مدرن امروزي توانايي بويايي به مراتب بهتري از قبل پيدا كردند. اگر چه مقايسه حس بويايي حيوانات دنياي كهن با جانوران مدرن امروزي به طور كامل و جامع امكانپذير نيست، اما محققان توانستند تا حدودي مقايسه مستقيم بين بعضي گونهها داشته باشند به عنوان مثال حس بويايي «آركائوپتريكس» مانند كبوتران امروزي بوده است. پس اگر پرندگان قديمي چنين حس بويايي قوي داشتهاند چرا پرندگان امروز به دليل حس بويايي ضعيف شهرت يافتهاند؟ شايد به اين دليل باشد كه معمولا انسانها با پرندگاني نظير كلاغ، مرغ، سهره و طوطيهاي اهلي سرو كار دارند و اين پرندگان از حس بويايي قوي برخوردار نيستند.
منبع:
سايت Physorg
دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار
بعضی از دایناسورها گوشتخوار بودند. اما بیشتر دایناسورها گیاهخوار بودند. در هر زنجیره غذایی، باید موجودات زنده بیشتری در سطحهای پایین تر زنجیره غذایی وجود داشته باشد وگرنه انتقال انرژی غذا کافی نخواهد بود. شمار زیادی از گیاهان (تولید کنندگان یا آنها که خودبخود تغذیه میکنند) غذای تعداد کمتری از گیاهخواران (مصرف کنندگان اولیه نامیده میشوند) را تأمین میکنند. این گیاهخواران به وسیله تعداد کمتری از گوشتخواران (مصرف کنندگان ثانویه نامیده میشوند) خورده میشوند. برای مثال صدها جریب گیاه لازم بوده تا گروه کوچکی از تریکراتوپها تغذیه شوند. این گروه تریکراتوپها میتوانستند غذای تنها یک تی رکس را تأمین کنند تا تی رکس به زندگیش ادامه دهد. اگر شما به انواع دایناسورها نگاه کنید، میبینید که ۶۵ درصد دایناسورها گیاهخوار بودند و تنها ۳۵ درصد آنها گوشتخوار بودند. اگر به فسیلهای پیدا شده هم نگاه کنید میبینید که درصد گیاهخواران حتی بیش از این افزایش مییابد. چون که فسیلهای زیادی از بعضی از دایناسورهای گیاهخوار پیدا شده. برای مثال بیش از صد فسیل پروتوسراتوپها پیدا شده، در حالی که در مقابل تنها چند فسیل تی رکس پیدا شدهاست.
معنی واژه دایناسور :
طبقهبندی دایناسورها رسماً در سال ۱۸۴۲ توسط دیرینشناس انگلیسی ریچارد اوون نامیده شده بود، که برای اشاره کردن به «تبار جدا یا از زیرراسته خزندگان سوسماری» استفاده کرد، در نتیجه در انگلستان و سراسر دنیا به رسمیت شناخته شد. این اصطلاح از کلمهٔ یونانی δεινός (دنیوس به معنی وحشتناک، نیرومند یا شگفتانگیز) و کلمهٔ یونانی σαύρα (سورا به معنی مارمولک یا حیوان خزنده) مشتق شدهاست. با این وجود نام طبقهبندی اغلب به دندان، چنگالهای و دیگر مشخصات ترسناک دایناسورها اشاره دارد، ریچارد اوون صرفاً قصد داشته به اندازه و عظمتشان برگردان کند. در زبان عامیانه انگلستان دایناسور بعضی اوقات برای شرح دادن کهنه یا ناموفق بودن یک چیزی یا شخصی، بکار گرفته میشود با وجود اینکه دایناسورها ۱۶۰ میلیون سال روی کرهٔ زمین حکومت میکردند و فراوانی و تنوع آنها و تنوع وارثانشان (پرندگان) زیاد بودهاست. این کاربرد تا موقعی که دایناسورها به عنوان موجوداتی خونسرد و تنبل تلقی میشدند متداول شد. دایناسورها، (به انگلیسی: (dinosaur) گروهی از خزندگان مهرهداری بودند که برای بیش از ۱۶۰ میلیون سال حاکم اکوسیستمهای زمین بودند. قبل از دورهٔ تریاس (حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش) تا آخر دوره کرتاسه (حدود ۶۵ میلیون سال پیش) بیشتر آنها در رویداد انقراض دوران سوم کرتاسه منقرض شدند.اکتشافاتی از آرکئوپتریکس در ۱۸۶۱ نشان دهنده یک رابطه بین دایناسورها و پرندگان است. صرف نظر از حضور اثرهای فسیل شده، آرکئوپتریکس خیلی مانند کامپسوناتوس (دایناسور درنده کوچک) است. تحقیقاتی که حدود سال ۱۹۷۰ انجام شد نشان میدهد دایناسور ددپایان به احتمال زیاد اجداد پرندگان هستند؛ در واقع، بسیاری از دیرینشناسان پرندگان را مانند دایناسورهای بازمانده درنظر میگیرند و اعتقاد دارند دایناسورها و پرندگان باید با هم زیر یک ردهٔ زیستشناسی قرار داده شوند. امروزه ۱۰۰۰۰ گونه از پرندگان به این گروه تعلق دارند.حدوداً نیمه نخست قرن ۲۰ دانشمندان دایناسورها را حیواناتی تنبل، خنگ و خونسرد در نظر میگرفتند. با این وجود تحقیقات گستردهای در سال ۱۹۷۰ انجام شد این نظریه را پشتیبانی میکند که آنها حیواناتی با دگرگونیهای بدنی زیاد بودند و اغلب خود را با واکنشهای متقابل اجتماعی تطابق میدادند. مدرکی از پرندگانی مربوط به دسته ددپا شدیداً این تغییر نظریه را تحت تأثیر قرار میدهد.از زمانی که اولین فسیلهای دایناسور در قرن نوزدهم شناخته شدند اسکلت آنها زیبنده موزهها در سراسر دنیا شدهاند و دایناسورها یک بخش از فرهنگ جهانی شدهاند و میان بچهها و بزرگسالها باقی خواهند ماند. آنها در پرفروش ترین کتابها و فیلمها (مثلاً پارک ژوراسیک)، چهره بودهاند و اکتشافات جدید از رسانهها پوشش داده میشوند.بعضی اوقات به طور غیررسمی هرگونه خزندهٔ ما قبل تاریخ نظیر دیمترودون، پتروسور بالدار و ایکتیوسور آبزی، پلسیوسارو و موساسور را به دایناسور باز خوانند در حالی که در معنای دقیق کلمه هیچیک از موجودات نامبرده دایناسور نیستند.
مطالب مشابه :
آقاي ولي ملكي
نوشابه و ماءالعشیر در گچساران سازمان فني و حرفه اي پرتال دانشگاهي
فیلم آموزش طراحی و ساخت کیف به روش بافت تخت بصورت صوتی و تصویری
دوستان عزیز این فیلم توسط دفتر تاليف کتب درسي فني و حرفه اي و گچساران; حرفه حرفه وفن (کار
ترانس برق جان سارق سابقه دار را گرفت
آيين نامه هاي حفاظت فني و حرفه اي در صنعت شهرستان گچساران در محل حاضر شدند
استاندار تهران : روابط عمومي يک جايگاه کاملا حرفه اي است
روابط عمومي يک جايگاه کاملا حرفه اي مديران ارشد، مياني، فني و سرپرستان سازمان ها و
ايمني و بهداشت كار
پرتال ايمني و آيين نامه هاي حفاظت فني و سومين همايش ايمني و بهداشت حرفه اي در
لیست مقالات و پایان نامه های روانشناسی
آموزشكده فني و حرفه اي دخترانه پرتال سنجش آموزان مدارس متوسطه شهرستان گچساران مي
اطلاعیه شماره:(1)-تاريخ ، محل و نحوه توزيع كارت ورود به جلسه آزمون ورودي
گچساران (706 هنرستان حرفهاي الزهرا (س) 2-حوزه برادران : هنرستان فني شهيد مرادي
نهنگهاي گوژپشت؛ خوانندگان حرفهاي اقيانوسها
نهنگهاي گوژپشت؛ خوانندگان حرفهاي شده توجيه علمي و فني ندارند و نقصهايي پرتال
برچسب :
پرتال فني حرفه اي گچساران