گربه هاي مرتضي علي ايرنا – ناصر انصافي مقدم

امان از «باند و باندبازی»، امان از «دوست و رفیق بازی» و امان از جريان «فک و فامیل بازی و قوم و خویش بازی» به خصوص در کارهای اداری که در پس آن فقط مسایل مادی و دنیوی برای باندبازها و همدستان آنان نهفته و بلعکس، نامرادی ها و نامردی هایی را با خود برای دیگران دارد.

باند و باندبازی و گروه گرایی در داخل ادارات و بخش های دولتی به خودی خود و به صورت طبیعی می تواند زمینه های حق خوری و حق کشی و ضعیف کشی و همچنین بروز هنجارشکنی هایی از جانب سایر کارمندان و کارکنان به قصد انتقام گیری و مسایلی از این دست در مقابله و مبارزه با جریان باندبازی و رفیق بازی را فراهم کند.

باند و باندبازی و دوست و رفیق بازی و جریان فامیل بازی در ایرنا همیشه رواج داشته و تاکنون نیز چنین بوده است.

اگر مبنای جریان باندبازی و رفیق بازی در ایرنا را از اواخر دهه 50 هجری شمسی قرار دهیم و بدون آنکه اسمی از اشخاص به میان آوریم، تا به امروز و با گذشت بیش از 3 دهه فعالیت خبری و رسانه ای این سازمان (البته از تاریخ ذکر شده) که تنها ارگان و دستگاه رسمی خبری دولت است، افراد بسیاری در قالب گروه ها، دسته ها و طیف های مختلف جناحی آمده و رفته اند که خیلی از آنها بیش از آنکه به فکر مصالح و منافع ملی و مردم و نظام باشند، به لحاظ جریان باندبازی و ارتباطات و دوستی های ظاهری که بین خود داشته اند و با تفکر منفعت طلبی و سودجویی، فقط به فکر مصالح و منافع شخصی خود بوده اند.

تقسیم پست های مدیریتی و کلیدی با اشل حقوقی بالا،‌ رفتن به سفرهای خارجی کوتاه مدت به انحای مختلف در طول سال و نیز در اختیار گرفتن مسوولیت های دفاتر خارجی ایرنا با ماموریت های طویل مدت چهار ساله، شش ساله، هشت ساله و بیشتر برای خود و خودی ها، همه و همه گواهی بر ادعای رواج پدیده ناهنجار و غوغای جریان باند و باندبازی در ایرنا بوده است!

در همه این سال ها، چه دل هایی که خون نشد و چه حق های افراد ضعیفی که زیر پا ضایع و له نشد و چه انگیزه هایی که در درون خفه نشد و چه کانون گرم و پرمهر خانواده ها پریشان نگشت و موجبات شرمندگی مردان واقعی و زحمت کشان ایرنا را مقابل زن و فرزندان آنان فراهم نساخت.

خون دل خوردن و حق خوری و حق کشی برای کسانی بود که راهی و جایی به درون جریان مخوف باند و باندبازی نداشته و یا اینکه از سر صداقت، شرافت و نجابت خود و پرهیز از فضولی، همیشه سر در لاک خود داشتند! این جریان مخوف که همیشه همه چیزهای خوب و دست به نقد و منافع را برای خود می خواست و یا اینکه برای خود می خواهد ولاغیر (به قول معروف که تنگ گلاب از من و کاسه خون از تو)، همواره دشمن سرسخت تفکرات سالم، نجیب و پاک بود.

تفکراتی که استقلال شخصیتی و نجابت با پایبندی به ویژگی های اخلاقی و رفتاری از جمله وجدان و شرافت کاری و شغلی را با خود داشت اما چنین اشخاصی هیچگاه راه به جایی نبردند و در گمنامی محض پس از 30 سال کار و خدمت خالصانه و صادقانه (البته برخی ها کمتر و برخی دیگر بیشتر از 30 سال) از بدنه و چرخه ایرنا خارج شدند! انسان های آزاده و شریفی که پس از بیش از سه دهه فعالیت در ایرنا در موقع رفتن و زمان بازنشستگی خود در حالیکه چیزی دست آنها را نگرفته است، جزء شرمندگی و شرمساری، عایدی برای همسر و فرزندان خود ندارند و این درد بزرگی است.

به زبان آوردن سه دهه به ظاهر ساده است، در حالیکه طرف، در مدت بیش از 30 سال خدمت، در واقع جوانی، نیرو و قدرت،‌ جمال و زیبایی، نشاط و البته بهترین دوران زندگی خود را در طبق اخلاص برای ایرنا گذاشته است. برای اینکه مدت طولانی 30 سال و یا 35 سال کار و تلاش، جلوی چشم مجسم و کاملا قابل فهم و درک شود،‌ مثال زیر می تواند مورد توجه قرار گیرد: در یک پروسه و یا دوره زمانی 30 و 35 ساله، زن و مردی با هم آشنا شده و با یکدیگر ازدواج می کنند.

بعد به مبارکی و خجستگی صاحب فرزند و یا فرزندانی می شوند، آن فرزند و یا فرزندان به یاری خدا رشد و نمو می کنند و بزرگ می شوند. دوران کودکی، خردسالی،‌ نونهالی و نوجوانی و جوانی با رفتن به مدرسه پشت سر گذاشته می شود و بعد آنان به دانشگاه می روند.

فرزندانی که پسر باشند، سپس خدمت سربازی را تجربه می کنند، آنگاه کار و شغلی برای خود دست و پا می کنند و سرآخر، خود همچون پدر و مادر و اجداد بزرگوارشان برای ازدواج سر سفره عقد می نشیند و مسوولیت زندگی جدیدی را می پذیرند و بعد آنان هم صاحب فرزند و یا فرزندانی می شوند و نسل هاي ديگري بوجود مي آيند. بنابراين چرخه زندگی همچنان ادامه مي يابد.

یعنی در یک چرخه و بازه زمانی 30 و یا 35 ساله، اتفاقات بزرگی می افتد.

فرزندی که از رحم مادر خود متولد می شود، پس از 30 و یا 35 سال تبدیل به شخص بزرگی در جامعه شده و به اصطلاح، برای خود «یلی» و «شخصیتی» می شود.

پس 30 و 35 سال، مدت زمان کمی نیست که از سوی برخی افراد منافع طلب و فرصت طلب باندباز به بازی گرفته شود و آنان سرنوشت دیگران را رقم زنند! جریان مخوف باندبازی در ایرنا و افراد داخل این جریان را می توان «همه چیز خواهان برای خود» و یا به عبارت دیگر «همه چیز خواران» هم نامید و آنان را در کنار واژه ها و عبارت هایی همچون (پول خواری،‌ زمین خواری، رانت خواري، ويژه خواري، رشوه خواري و ربا خواری) قرار داد.

تنها سهم و ارتباط افراد شریف و پاک نهاد با جریان باند و باندبازی، سلام و علیک های به ظاهر و قلابی و از سر ناچاری با منافع طلبان و همه چیز خواهان بود.

اگرچه بسیاری از سلام و علیک ها و چاق سلامتی های افراد در ایرنا با هم، سطحی و به ظاهر است و افراد اعم از زن و مرد چه حرف هایی پشت سر یکدیگر روا نمی دارند و چشم ديدن هم را ندارند! غیبت و بدگویی کردن و چند چهرگی از جمله رفتارهای زشت و ناپسندی است که در کنار ایجاد کدورت ها،‌ جریان مخوف باند و باندبازی و رفیق بازی و «همه چیز خواهی عده ای از افراد» در ایرنا به دنبال داشته است.

در همه این سال ها،‌ باندی ها و همه چیز خواهان و به عبارت بهتر «همه چیز خواران» که جزو افراد خارج برو و به اصطلاح «کثیرالسفر» و یا «دائم السفر» شناخته می شدند،‌ از فرط خوشحالی با انگشتان خود «بشکن» می زدند و دست افشان و پایکوبان و رقصان، به اصطلاح با دم خود فندق، پسته و گردو هم می شکستند! چرا که اینان هیچوقت معنی مستاجری و اجاره نشینی و دغدغه و نگرانی عقب افتادن کرایه خانه خود را نداشتند.

انبان و توشه منازل آنها همیشه پر از آذوقه و خواروبار بود و یخچال و فریزرهای «سای بای ساید»‌ با برندهای ژاپنی، كره اي و اروپایی آنان برخلاف یخچال های ایرانی و خالی سایر کارمندان که حکم «کمد و قفسه» را داشت، پر از مواد غذایی از جمله انواع میوه جات و سبزیجات تازه فصل، لبنیات،‌ كيك بستنی و مرغ و گوشت و ماهی بود! همه باندی ها و رفیق بازها که فقط خود را می دیدند،‌ خانه و کاشانه ای گرم و نرم در بهترین نقاط پایتخت داشتند و حساب های بانکی آنها همچون خزاین دولت ها هیچگاه خالی از پول و ارز نمی شد.

آنان همه چیزهای خوب را فقط برای خود می خواستند و نه برای دیگران و این از فطرت پست آدمی است! تنها دغدغه و نگرانی آنها فقط از بابت بالا و پایین آمدن قیمت ارز و دلار و سکه و اتومبیل و اینجور چیزها بود که از سفرهای متعهد و پی در پی خارجی و شرکت در مجامع و جلسات داخلی و بین المللی به ثروت های خود اضافه کرده بودند.

حال آنکه در بیخ گوش آنها و در کنار آنها بودند کسانی که شرافتمندانه زندگی می کردند و در شرایطی که شرمنده زن و فرزندان خود بودند،‌ صورت خود را با سیلی سرخ نگه می داشتند. نیروهای زیردست و دون پایه و البته نه فرومایه، بلکه آزاده، شریف و نجیب. در واقع باندی ها و باندبازها و رفیق بازهای پول پرست و ثروت اندوز، رسم انسانیت و جوانمردی و مروت را به خوبی برای زیردستان خود تمام کردند!! هر کدام از افراد باندی ها به جای یک خانه، چند دستگاه خانه و آپارتمان از قبل ایرنا بدست آورده بود و آنان خانه ها و آپارتمان های اضافی خود را به اجاره گذاشته بودند.

اینها فقط قسمتی از مال و اموال دنیایی آنان بود که مغازه و ویلاهای شمال کشور و همینطور اراضی برای ساخت و ساز و نیز برای کشاورزی و همچنین باغات میوه در نقاط مختلف کشور به همراه چند دستگاه اتومبیل را باید به سرمایه های هنگفت آنان اضافه کرد. بيزينس و تجارت، ساختمان سازی و برج سازی نیز جزیی از فعالیت رسانه ای برخی از آنان شده بود! بعضی از آنها فرزندان خود را برای ادامه تحصیل نیز به کشورهای اروپایی و کانادا و آمریکا فرستادند.

آنها برای خود حسابی ثروت و سرمایه ای به هم زدند. در واقع گوشت، پوست و خون آنها، همه و همه از بدنه و از قبل خبرگزاری ایرنا بود.

برخی از آنها که برای رضای خدا و خدمت به مردم، مسوولیت دفاتر ایرنا در خارج از کشور را قبول کرده بودند، پس از پایان دوره قانونی ماموریت خارجی خود که قاعدتا چهار ساله بود،‌ حاضر به بازگشت به مرکز نمی شدند و ماموریت خود را کش می دادند و دوره آن را طولانی می کردند و ممکن بود یک دوره ماموریت چهار ساله به هشت سال هم بکشد! البته همه چیز بستگی به فرد مورد نظر آن باند مخوف داشت.

طرف اگر پشتش خیلی قرص و محکم و قوی بود و به اصطلاح پارتي كله گنده و گردن كلفتي داشت، ماموریتش شاید ازهشت سال هم بیشتر می شد و به 12 سال هم می رسید! برخی از آنها هم ماندن و اقامت در خارج از کشور بویژه در اروپا را به ماندن در وطن ترجیح داده و دیگر حاضر به بازگشت به وطن نشدند و با زن و بچه در همان کشوری که برای رضای خدا و خلق خدا خدمت کرده بودند، برای همیشه ماندگار شدند.

** «گربه های مرتضی علی»

«گربه های مرتضی علی» عنوانی است که می توان به برخی از باندبازها و «همه چیز خواهان» و «همه چیز خواران» نسبت داد که در همه دوره های جابجایی مدیران عامل ایرنا با هر خط و جناح سیاسی، آنان خیلی زود چهره و رنگ عوض کرده و خود را کاملا با شرایط و محیط تطبیق می دادند.

«گربه های مرتضی علی» به هر طرف و سمتی که پرت می شدند، چهار دست و پا به روی زمین فرو می آمدند. از در بیرون انداخته می شدند اما پررو پررو، دوباره از پنجره وارد می شدند.

آنها هیچوقت دست بردار ایرنا نبودند و همیشه با گرفتن پست های کلیدی فقط برای رضای خدا کار می کردند!! تفکرات آنها برخلاف ظاهر و لباس های ساده آنها، بسیار پيچيده و مادی بود و همه چیز را با پول می سنجیدند. برای هر کاری مثل بقال ها و خواروبار فروش ها و حاجی بازاری ها، چرتکه انداخته و حساب و کتاب می کردند که مثلا این کار آیا در نهایت برای آنها سود و منفعت خوبی دارد یا نه.

آنها فقط پول را خیلی خوب می شناختند و اگر سود خوبی در کار نبود،‌ آن کار را ولو نیمه کاره رها کرده و به زمین می گذاشتند.

الحق که حساب آنها بسیار دقیق هم بود! مسوولیت چند دوره دفاتر خارجی ایرنا که پول های هنگفت خارجی در آنها بسیار فراوان بود،‌ از دیگر ویژگی های اینان (گربه های مرتضی علی) بود. همه این افراد، خائنان واقعی به ایرنا و مصالح و منافع ملی بودند و با فرصت طلبی خود فقط به منافع و مصالح شخصی خود فکر می کردند. همه آنهایی که جزو باند و باندبازی ها و دوست و رفیق بازی ها و جريان فامیل بازی بودند، (دار و دسته از ما بهتران) موقع رفتن از ایرنا، به اصطلاح «چپشان» حسابی پر و پیمان شده بود و با ثروت های هفتگفت و شکم های برآمده از مال و حق و حقوق دیگران به منظور مسخره کردن سایر افراد ایرنا برای آنها فقط دست تکان می دادند!!

ناصر انصافی مقدم - تیر ماه 1393

گربه هاي مرتضي علي ايرنا – ناصر انصافي مقدم

مطالب مشابه :

ال جی

اینم تکست اهنگ ندار از تتلو و طعمه

فروشی پراید141 دوگانه سوز مدل 86

گربه هاي مرتضي علي ايرنا – ناصر انصافي مقدم

طنز بختياري7

آموزش کامل و جامع اینترنت اکسپلورر

راهنمای خرید یخچال فریزر ساید بای ساید