پلي هيدر آمينوس
پلي هيدر آمينوس
منبع / نويسنده : سهيلا نظرپور
مقدمه
در طي نيمه اول حاملگي ، مايع آمنيوتيك با عبور آب و ملكولهاي كوجك ديگر از ميان پرده امنيون و پوست جنين ساخته مي شود . در تريمستر دوم سه ماهه جنين شروع به ادرار كردن ، بلع و استنشاق مايع آمنيون مي كند و بدين ترتيب ماتيع آمنيوتيك كنترل مي شود . حجم مايع آمنيوتيك بطور طبيعي در هفته 36 بارداري به يك ليتر يا كمي بيشتر مي رسد . اما پس از اين زمان حجم مجدداً كاهش يابد . ميزان نرمال آن در زمان ترم حدود هشتصد ميلي ليتر است . پس از سپري شدن موعد زايمان ممكن است كه ميزان مايع تنها چند ميلي ليتر و يا كمتر باشد . افزايش غيرطبيعي در حجم مايع آمنيوتيك مي تواند منجر به مشكلات عديده اي در حاملگي شود كه نياز به تشخيص و درمان به موقع دارد .
تعريف
افزايش حجم مايع آمنيوتيك بيش از دو هزار ميلي ليتر بيشتر از حد طبيعي را تحت عنوان هيدرآمنيوس و يا پلي هيدر آمنيوس مي خوانند . هيدرآمنيوس ممكن است به صورت مزمن ايجاد شود و يا در عرض چند روز بصورت حاد عارض شود .
امروزه پلي هيدرآمنيوس قبل از پارگي پرده هاي جنيني با استفاده از سونوگرافي به يك علت اشاره خواهد داشت اما در بيشتر از 3/2 موارد ، نهايتاً هيدرآمنيوس بعنوان ايديوپاتيك ( Idiopathic ) ( با علت ناشناخته ) شناخته مي شود . نخستين اقدام با كاربرد سونوگرافي جهت تعيين هيدرآمنيوس ، اندازه گيري عميق ترين قطر عمودي در فضاي مايع آمنيوتيك بوده كه حجم مايع مايع آمنيوتيك بيش از حد طبيعي بصورت فضاي آمنيوتيك با قطر عمودي بيش از هشت سانتي متر تعريف مي شد . سپس گوهي ديگر از محققين ، شاخص مايع آمنيوتيك ( Amoniotic Fluid Index ) را به عنوان معيار استاندارد دقيق و موثرتري جهت تعيين حجم مايع آمنيوتيك پيشنهاد نمودند . شاخص فوق از جمع كردن اندازه عمق عمودي بزرگترين فضاي موجود در هر يك از چهار ربع رحم بدست مي آيد با استفاده از روش اندازه گيري اي . اف . آي محققين پلي – هيدرآمنيوس واضح را بصورت ميزان شاخص بالاتر از 24 سانتي متر معرفي نمودند . با استفاده از اين شاخص معمولاً اي . اف . آي پلي هيدرآمنيوس خفيف 25-30 سانتي متر ،متوسط 1/35 سانتيمتر در نظر گرفته مي شود .
شيوع
تعريف پلي هيدرآمنيوس بر شيوع گزارش شده آن تاثير خواهد گذاشت . بطور كلي شيوع پلي هيدرآمنيوس يك در شصت در 750 متغير است .
گروهي از محققين كه حجم مايع آمنيوتيك را در بيشتر از هفده هزار بررسي سونوگرافي انجام شده از نهصد بيمار ، مورد ارزيابي قرار دادند ، شيوع كلي آن را 93/0 درصد گزارش نمودند .
علت شناسي
علل هيدرآمنيوس متعدد است و بستگي به عوامل مادري و جنيني بسياري دارد . بطور كلي موارد اتيولوژيك با خطر ساز بروز پلي هيدرآمنيوس با توجه به مجموعه بررسيهاي متعدد بعمل آمده عبارتند از :
1- اختلال در دستگاه گوارشي جنين مثل آترزي مري ( Esophageal Atresia ) ، آترزي دئودنوم ( Duodenal Atresia ) .
2- اختلال در CNS آناسفالي ( Anacephaly ) و اسپينابيفيدا ( Spina Bifida ) .
3- اختلال در كليه جنين مثل توبولهاي كليوي ديلاته ( ادرار زياد )
4- اختلال در ريه جنين مثل ريه هاي هيپوبلاستيك ( Lung Hypoblastic ) .
5- نقايص قلبي عروقي جنين .
6- جفت بزرگ مثل اريتروبلاستوز جنيني .
7- چندقلويي ( معمولاً در دوقلوهاي تك تخمكي )
8- ديابت مليتوس مادر
9- سيگار كشيدن مادر
10- كوريوآنژيوم ( Chorioangioma )
11- ايزوايمونيزاسيون ( Isimmunzation )
12- كمبود رسپتورهاي پرولاكتين ( Prolactin ) در كوريون بعنوان علت احتمال هيدر آمنيوس ايديوپاتيك مزمن : همچنين در بررسي هاي همراهي ديابت بيمزه مادر ، همودياليز مادر ، ديسپلازي توراكوپلويك ( Thoracopelvic ) جنين ( يك ديسپلازي قفسه سينه اي آسفيكسي دهنده و يك بيماري اسكلتي است و بدين وسيله توراكس كوچك ناهنجاريهاي لگني و ساير كمپلكس هاي شخصي مي شود و با آنوماليهايي شامل هيپومليا ، پلي داكتيلي و آنوماليهاي كليوي همراه است ) و مجموعه VATER در جنين نيز مطرح شده است .
علائم باليني
علائم ناشي از اثرات مكانيكي هيدر آمنيوس است كه عبارتند از : علائم تنفسي ( تنگي نفس ) ، ادم بخصوص در اندام تحتاني ولو و ديواره شكم ، انسداد حالب و اوليگوري در موارد نادر . در هيدر آمنيوس حاد تمايل دارد كه در مراحل ابتدايي تر حاملگي ( اغلب 16 تا 20 هفتگي ) رخ مي دهد . بعنوان يك قاعده ، هيدر آمنيوس حاد منجر به شروع زايمان قبل از 28 هفتگي مي شود .
عوارض مادري ، جنيني
پلي هيدرآمنيوس با عوارض مادري و جنيني بسياري همراه است و واضح است كه پيشرفت پلي هيدرآمنيوس در زمان شيوع عوارض دخالت دارد . از عوارض مادري و جنيني پلي هيدرآمنيوس مي توان به موارد زير اشاره نمود :
دكولمان ، اختلال فونكسيون رحم ( آتوني ) ، خونريزي بعد از زايمان ، پايين آمدن وپرولاپس بند ناف ، پارگي زود رس كيسه آب ، افزايش مرگ و مير پره ناتال ، ناهنجاريهاي جنيني و اختلالات كروموزني ، اريتروبلاستوز ( Erythroblastosis ) ، نمايش هاي غير طبيعي ، مشكلات مربوط به نوزادان مادران ديابتي زايمان زودرس ، افزايش سزارين ، پي . اي .اچ ، عفونت دستگاه ادراري ، بند ناف دور گردن .
مطالعات نشان مي دهد خطرات نسبي ناهنجاريهاي مادرزادي جنين با شدت هيدر آمنيوس افزايش نشان مي دهد و نوزاد زودرس متولد شده در موارد هيدر آمنيوس ناهنجاريهاي بالاتري نسبت به نوزدان ترم دارد وبطور كلي هيدر آمنيوس شديد اس .جي . اي و زايمان زودرس عوامل خطرزاي مهم ، براي ناهنجاريهاي جنيني هستند .
ارزيابي
يافته هاي معاينه فيزيكي پلي هيدرآمنيوس شامل رحم بزرگ ، اشكالي در لمس اعضاي جنين از روي شكم و در سمع صداي قلب جنين است . زمانيكه پلي هيدرآمنيوس تشخيص داده شد ، بايستي جهت تعيين وجود ناهنجاريهاي ساختماني يا وجود هيدروپس سونوگرافي انجام شود . علاوه براين بايد احتمال حاملگي چند قلويي در نظر گرفته شود . در ارزيابي پلي هيدرآمنيوس ، بررسي آنانوميكي دقيق الزامي است و بايد دستگاه گوارش و سيستم اعصاب مركزي بدقت بررسي شوند . زيرا اكثر ناهنجاريهاي جنيني در اين قسمتها رخ مي دهد . با افزايش درجه شدت هيدرآمينوس بايد به اين مسائل بيشتر مشكوك شد . زماني كه سونوگرافي در دسترس نباشد ، گاهي استفاده از راديوگرافي شده است . در صورت همراهي هيدروپس جنيني مشخص شود كه آيا هيدروپس علت ايمني يا غير ايمني دارد . بيماريابي براساس وجود آنتي بادي مثبت مادري نشان مي دهد كه علت هيدروپسها ، بيماري هموليتيك جنين و نوزاد است . آنتي باديهاي ضد آنتي ژنهاي kell,C,D( Duffy,(k1( Kidd,(Fya (,GKb (JKa علل مهم و برجسته آلوايمونيزاسيون اريتروسيتها را در حاملگي تشكيل مي دهند . بايد آزمايشات تهاجمي بر روي جنين به صورت كاربرد آمنيوسنتز جهت تعيين AOD450 و يا كاربرد كوردوسنتز جهت تعيين مستقيم هماتوكريت جنيني انجام شود . چنانچه نتيجه بررسي آنتي بادي مادري منفي باشد ، به احتمال زياد علت هيدروپس جنيني از انواع غير ايمني است . آزمايشات مقدماتي بر روي مادران بايد شامل رنگ آميزي كلاي هاوربتكه ( Kleihauerbetke Stain ) براي بررسي خونريزي خودبخودي جنيني مادري VDRL و بررسي تيتراژ ايمونوگلوبولين M( IgM ) براي تعيين سرخك ، سيتومگالوويروس ( Cytomegalovirus ) و توكسوپلاسموز ( Toxoplasmosis ) باشد . شرح دقيق سابقه بيماري فرد و شجره نامه خانوادگي او نكاتي هستند كه در انتخاب آزمايشات تشخيصي بعدي موثر خواهد بود . بيماران با نژاد آسيايي ممكن است براي آلفا تالاسمي ، هتروزيگوت باشند . در اين موارد ، وقتي در بررسي شاخصهاي اريتروسيت ، وضعيت ميكروسيتيك مشخص شود و بررسي ميزان آهن نشان دهنده ميزان طبيعي آن باشد و با استفاده از الكتروفورز سطح هموگلوبين A2 در حد طبيعي تعيين شود ، نشان دهنده وضعيت ناقل فرد است . شواهد حاكي از قرابت خانوادگي مي تواند به اشكال نادر بيماريهاي متابوليك ( نظير بيماري گاوجر ( Gauchers Disease ) ، سياليدوز ( Sialidosis ) و موكوپلي ساكاريدوز ( Mucopoly Saccharridosis ) ، نقص بتا گلوكونيداز ( Beta Gluconidase ) اشاره نمود . وجود سابقه سوء استفاده مزمن از داروهاي مهار كننده سنتزپروستاگلاندينها باعث مي شود كه نياز به اكوكارديوگرافي جنيني ، بررسي بسته شدن مجراي شرياني ( Ductus Arteriosus ) باشد .
مرحله بعدي در ارزيابي تشخيصي شامل آزمايشات تهاجمي است . بايد به منظور تعيين كاريوتيپ جنيني از آمنيوسنتز و براي تعيين عفونتهاي مادرزادي و ويروسي از آزمايشي واكنش زنجيره پليمراز ( polymerase Chain Reaction)(PCR) استفاده نمود . در موارد لزوم ، براي تعيين سريع كاريوتيپ ، انجام كورتوسنتز جهت بدست آوردن خون جنيني مفيد است . همچنين روش كورتوسنتز براي بررسي شمارش كامل خون ( CBC ) ، تشخيص آنمي ناشي از خونريزي جنيني – مادري ، عفونت پاروويروس ( Parvovirus) يا هموليز ناشي از نقص گلوكز 6 فسفاتاز ( G6PD ) مفيد مي باشد . يافتن هموگلوبين بارتز ( Barts Hemogolobin ) با الكتروفوز خون جنيني ، تشخيص آلفا تالاسمي را مسجل مي كند . در صورت عدم وجود ناهنجاريهاي ساختماني جنيني يا هيدروپس جنيني ، تشخيص افتراقي براي علت پلي هيدرآمينوس محدود مي شود . ممكن است عامل مسبب ، وجود ديابت تشخيص دادن نشده مادر باشد . بنابراين علت ديگر هيدرآمينوس كه اغلب ناديده گرفته مي شود ، سندرم آكينزيا ، هيپوكنيزيا ( Akinesia/Hypokinesia Syndrome ) جنيني است ( آكينز يا فقدان غيرطبيعي حركات عضلاني و هيپوكينز يا كاهش فعاليت حركتي است . ) ارزيابي طولاني مدت توسط سونوگرافي جهت بررسي كيفيت و كميت حركات جنيني توصيه مي شود . حركات غيرعادي جنيني همراه با در موارد وجود استيروفي ميتونيك مادرزادي و مياستني گراو مادرزادي گزارش شده كه در هر دو مورد علايم مادري وجود نداشته است . امروزه از طريق انجام آمينوسنتز ، تشخيص ديسترفي ميوتونيك در دوره پره ناتال امكان پذير است .
راههاي درماني
درمان مستقيم جنيني
در تعداد معدودي از موارد ، درمان پلي هيدرآمينوس مي تواند به علت جنيني انجام شود . در حاملگيهاي عارضه دار همراه با هيدروپس جنيني نوع ايمني ، ترانسفوزيون مستقيم داخل عروقي اريتروسيتها موجب بقاي جنيني در بيش از 84 % موارد شده است . در صورت وجود هيدروپس جنيني از انواع غيز ايمني ، با رفع مسئله هيدروپس و هيدروآمينوس ، تعدادي از بيماريهاي جنيني در رحم بطور موفقيت آميزي درمان شده اند ، مصرف وراپاميل ( Verapamill ) ، پروپرانولول ( Propranolol ) پروكائين آميد ( Procainmide ) ، كينيدين ( Quindine ) و فلكانيد همراه يا بعد از درمان با ديگوكسين ( Digoxin ) مي تواند با تبديل تاكيكاردي فوق بطني جنيني به ريتم سينوسي موثر باشد . همچنين خونريزي مزمن جنيني – مادري با انتقال خون داخل رحمي بطور موفقيت آميزي درمان شده است . از طرفي انتقال خون داخل رحمي ، در موارد وجود هيدروپس جنيني از نوع غير ايمني ناشي از پاروويروس B19 انساني ، بقاي جنيني را افزايش مي دهد . سندرم انتقال خون شديد بين قلها در اوايل سه ماهه دوم به همراه هيدرآمينوس شديد ، با ميزان بالاي مرگ دوره پري ناتال در ارتباط است . روشهاي درماني نظير تجويز ديگوكسين به مادر ، تخريب جراحي يك قل و تامپوناد قلب جنين توسط تزريق داخل سينه اي سالين با راهنمايي سنوگرافي ، با موفقيت محدودي بكار برده شده است . اخيراً به كاربرد ليزر با راهنمايي فتوسكوپ براي قطع عروق ارتباطي گردش خون جنيني توجه شده است كه در اين مورد نظرات متفاوتي وجود دارد .
اداره محافظه كارانه : هنگام وجود هيدرآمينوس ايديوپاتيك در بيماران بدون علامت ، كاربرد يك روش محافظه كارانه در بيشتر از نيمي از موارد باعث بهبود خودبخود شرايط شده اشت . بدين منظور جهت ارزيابي اي . اف . آي تعيين رشد جنيني بايد سونوگرافي سريال هر سه تا چهار يكبار انجام شود .
درجات خفيف و متوسط هيدرآمينوس معمولاً نياز به مداخله ندارد و استراحت دربستر كمك كننده است ، مگر در موارديكه زايمان شروع شده يا كيسه آب خودبخود پاره شده باشد كه بيمار براي زايمان بستري شود .
هنگام زايمان ، طرح درماني بايد شامل دكمپرسيون رحم ( تخليه مايع آمنيوتيك ) از طريق شكم در مراحل اوليه ليبر باشد كه اين روش از پرولاپس بندناف يا كنده شدن جفت در اثر تخليه ناگهاني رحم با پارگي خودبخود پرده ها جلوگيري مي كند . اگر بيمار دچار هيدرآمينوس شديد شده و شواهدي دال بر اختلالات تنفسي يا افزايش فعاليت رحمي را در طول دوره پره ناتال نشان دهد . روش درماني شامل آمنيوسنتز براي تخليه مايع آمنيوتيك و درمان با ايندومتاسين است .
آمنيوسنتزسريال
انديكاسيون مهم انجام آمنيوسنتز سريال ، درمان هيدرآمينوس به دنبال سندرم انتقال خون بين قلها يا ناهنجاري جنيني است . هدف اصلي تخفيف ناراحتي مادر است كه تاثير آن موقتي مي باشد و گاهي اوقات آمنيوسنتز موجب تسريع زايمان مي شود . در طي آمنيوسنتز ميزان حجم خارج شده بايد طوري تنظيم شود كه در هر ساعت پانصد سي سي مايع خارج شود . در غير اين صورت احتمال پرولاپس بند ناف ودكولمان جفت افزايش مي يابد . معمولاً با كشيدن 5/1 -2 ليتر از مايع آمنيوتيك ، اندازه رحم به حد نرمال برميگردد و آمنيوسنتز متوقف مي شود . اگر بررسي سونوگرافي بعد از تكميل برنامه درماني ، هنوز وجود پلي هيدرآمينوس را نشان دهد ، روز بعد اين برنامه تكرار مي شود . هنگاميكه تكرار برنامه درماني لازم باشد ، نشانه هايي نظير درد زايمان زودرس يا مشكلات تنفسي در بيمار ، قابل مشاهده است . مطالعه نشان داده است دكمپرسيون توسط آمنيوسنتز بعنوان يك روش درماني موجب تغييرات قابل توجه حاد يا مزمن در مايع آمنيوتيك نمي شود .
مهار كننده هاي سنتز پروستاگلاندين
ايندومتاسين كه يك مهاركننده سنتز پروستاگلاندين است ، بطور وسيعي در درمان پلي هيدرآمينوس بكار برده مي شود . حداقل سه مكانيسم براي توجيه اثرات درماني ايندومتاسين در مورد هيدرآمينوس مطرح شده است كه عبارتند از : افزايش جذب يا ايجاد اختلال در توليد مايعات توسط كاهش توليد ادرار جنيني و افزايش حركت مايع از بخش جنيني به پرده هاي جنيني . مطالعات انجام شده در كالج پزشكي بايلور نشان داده شده است كه به دنبال مصرف ايندومتاسين ، سطح پروستاگلاندين در پارانشيم كليه كاهش مي يابد و اثرات مهاركننده طبيعي آن روي آرژنين وازوپرسين از بين مي رود . باز جذب آب آزاد در قسمت ديستال ( انتهايي ) نفرون افزايش مي يابد و باعث كاهش توليد ادرار مي شود . همچنين در اثر مصرف مهاركننده پروستاگلاندين ، بازجذب توبولي آب و سديم از قسمت پروگزيمال افزايش مي يابد و ممكن است در كاهش ادرار جنين موثر باشد . از آنجا كه پرده هاي جنيني بعنوان منبع غني از پروستاگلاندين در نظر گرفته مي شود ، پس ممكن است ايندومتاسين با تغيير در هموستاز حجم مايع آمنيوتيك نيز اعمال اثر كند .
اثرات جانبي مادري
در گزارشات ، اثرات جانبي مادري عمده با مصرف ايندومتاسين ، محدود به دستگاه گوارش بوده كه شامل تهوع يا نارحتي معده مي شود . استفاده دارو از راه ركتال اغلب با تحرك ركتال بعد از مصرف طولاني همراه است . از جمله عوارض ديگري كه مادر با مصرف ايندومتاسين در تحقيقات مختلف اشاره شده است ، عبارتند از : بروز اليگوري ، افزايش موقت كراتينين و عدم كفايت موقت كليوي ، زردي كلستاتيك و ادم ريوي .
اثرات جانبي جنيني
پروستاگلاندينها نقش مهمي را در توليد كافي ادرار جنيني بازي مي كنند . در گزارشات بدست آمده در بيماران دچار هيدرآمينوس بكار رفته باشد ، پزشك بايد همواره از نظر بروز اليگو هيدرآمينوس ، هوشاير باشد و اي. اف .آي بايد دو بار در هفته توسط سونوگرافي ارزيابي شود . گروهي از محققين پيشنهاد نمودند كه وقتي اي . اف .آي بدست آمده به ميزان بيشتر از دو سوم خود كاهش يافته باشد ، مصرف ايندومتاسين ادامه نيابد .
نقش بزرگتر ديگر پروستاگلاندينها در نگهداشتن مجاري شرياني است و نگراني عمده در مورد ايندومتاسين خطر بسته شدن زودرس اين مجراست . بطوريكه ايندومتاسين بعنوان يك مهار كننده سنتز پروستاگلاندين سبب انقباض اين مجرا مي شود و انقباض طولاني مدت مجرا مي تواند سبب انحراف ميزان قابل توجهي از جريان خون بطن راست به داخل عروق ريوي شود . در نتيجه اين توزيع غيرطبيعي خون خروجي از قلب ، هيپرتروفي شريان ريوي بروز مي كند . علاوه بر اين ، در اثر افزايش مقاومت خروجي بطن راست ، در طول سيستول قلبي شنت جريان خون از دريچه سه لتي ( برگشت سه لتي ( Tricuspid ) ايجاد شود . بعد از تولد ايجاد شنت جريان خون از سوراخ بيضي ، سبب هيپوكسي نوزادان مي شود كه به مقاومت گردش خون جنيني اشاره دارد . كاربرد طولاني مدت ايندومتاسين بخصوص در اواخر بارداري با بروز هيدروپس جنيني و مقاومت گردش خون جنيني در دوره نوزادي ، در ارتباط است . از طرفي با پيشرفت حاملگي ، مجراي شراياني جنين به اثرات انقباضي ايندومتاسين حساستر مي شود .
اگر طرح درماني مصرف طولاني مدت ايندومتاسين را پيشنهاد مي نمايد ، بايد در 24 ساعت اول بعد از آغاز مصرف ايندومتاسين و سپس بعد از آن هر هفته ، اكوكارديوگرام جنيني را تهيه نمود . با توجه به يافته هاي بدست آمده از اكوكارديوگرافي ، تصميم به كاهش دوز و يا قطع درمان با ايندومتاسين گرفته مي شود . لازم است افزايش خطر بروز اقباض مجراي شرياني از اثرات ايندومتاسين مصرف شده بعد از 32 هفته حاملگي و مزاياي مصرف اين دارو جهت طولاني نمودن دوره حاملگي ، با هم مقايسه شوند و در مركز درماني با توجه به آمار ، ميزان بقاي نوزادان تصميم گيري شود . آخرين عارضه دوره نوزادي ناشي از تماس داخل رحمي با ايندومتاسين ، سوراخ شدن ايليوم و بروز آنتركوليت نكروزان ( Necrotizing Enterocolitis ) است . يك گزارش نشان مي دهد كه اين عارضه شش تا شهت روز بعد از تولد در سه نوزاد كه تماس داخل رحمي با ايندومتاسين داشتند ، رخ داده است .
سولينداك
توجه به ساير مهاركننده هاي پروستاگلاندين در درمان پلي هيدرآمينوس باعث شده كه سولينداك در اين رابطه مورد بررسي قرار گيرد . اين داروي غير استروئيدي ، بصورت يك پيش دارو تجويز مي شود و نياز به متابوليزه شدن در كبد دارد كه به مشتق سولفيد خود تبديل شود تا بتواند اثرات فيزيولوژيكي خود را داشته باشد . احتمالاً از آنجاييكه جنين نارس ، فاقد آنزيمهاي كبدي مورد نياز براي اين تبديل است ، انتظار مي رود كه اثرات ضد پروستاگلانديني سولينداك در اين جنينها شدت كمتري نسبت به اثرات بدست آمده از مصرف ايندومتاسين دارد و كاهش توليد ادرار جنيني با مصرف سولينداك بيشتر است . بنابراين اثرات انتخابي اين دارو بر روي مايع آمنيوتيك ، ممكن است باعث شود كه سولينداك براي درمان هيدرآمينوس علامت دار ، داروي ايده ال باشد ، اگر چه تا اين تاريخ مطالعات باليني كافي گزارش نشده اند اما در آينده بررسيها ، مسئله را مشخص مي كنند.
نتيجه گيري
زمانيكه با انجام اولتراسوند ، پلي هيدرآمينوس گزارش شود ، ارزيابي كامل جنين از نظر ناهنجاريهاي مادرزادي حائز اهميت است . بخصوص اگر هيدرآمينوس شديد بوده يا با شروع حاد باشد ، بايد توسط اولتراسوند حركات جنيني به منظور رد سندرومهاي آكينزيا يا هيپوكنيزيا مشاهده شود . بررسي كاريوتيپ حتي بدون وجود انقباض ساختمان ، بايد انجام شود . احتمال ديابت مليتوس مادر بايد بررسي شود . در موارد شديد پلي هيدرآمينوس كه در ارتباط با سندرم انتقال . خون بين قلها است ، ممكن است مبادرت به انجام آمنيوسنتز مكرر جهت كاهش حجم مايع آمينيوتيك نمود تا نشانه هاي مادري تسكين يابد و حاملگي طولاني شود . در موارد ديگر پلي هيدرآمينوس علامتدار ، ممكن است درمان با ايندومتاسين مفيد باشد . نظارت دقيق بر روي اثرات جانبي مادري و جنيني لازم است .در بررسيهاي آينده، ممكن است اين مسئله ثابت شود كه سولينداك بعنوان مهار كننده سنتز پروستاگلاندين براي درمان هيدرآمينوس مفيدتر است .
مطالب مشابه :
كوریوآمنیونیت
این افراد مبتلا به كوریوآمنیونیت بالینی می شوند كه یكی از مهم ترین علل - پرولاپس بندناف
كوريو آمنيونيت Corioamnionitis
علل مساعد كننده زايمان زودرس، پرولاپس بندناف گير كردن يا پرولاپس بند ناف و يا
پرستاري بهداشت مادران و نوزادان
پرولاپس بندناف تعريف، علل، انواع، روشهاي تشخيصي، درمان و تدابير پرستاري در پيشگيري از
پلي هيدر آمينوس
علل از طريق شكم در مراحل اوليه ليبر باشد كه اين روش از پرولاپس بندناف يا كنده
حاملگی های پر خطر
پرولاپس بندناف(لمس توده بندناف 3) ←تشخیص احتمالی سوء اتغذیه اقدام←برحسب علل سوء
بررسی مزایا و معایب زایمان طبیعی و سزارین
خطر محرومیت از اکسیژن در صورتیکه بندناف فشار وارد جنسی، پرولاپس ارگان لگن علل پیدایش
نگهداری شترمرغ
این عفونت می تواند از طریق تخم، دستگاه جوجه كشی، بندناف و از دیگر علل مرگ و -پرولاپس
برچسب :
علل پرولاپس بندناف