تنها چیزی که باید از آن ترسید - چیزهایی که باید از ان ترسید

تنها چیزی که باید از آن ترسید

امام علی علیه السلام فرمودند : ‌لا تَخَفْ إِلاَّ ذَنْبَکَ.  ؛ جز از گناه خویش مترس.

چیزهایی که باید از ان ترسید

چیزهایی که باید از ان ترسید

در پیشگاه خدا

امام على علیه السلام فرمود:

«مَنْ قَرَعَ بابَ اللَّهِ فُتِحَ لَهُ. » ؛ هر کس آستان خدا را بکوبد، در به رویش گشوده مى‏شود. (غررالحکم ج5 ص267)

مهربانى‏هاى خدا بى‏پایان است.

از بندگان خواسته است که او را بخوانند، تا جواب دهد، درخواست کنند تا عطا کند.

چه لطفى بالاتر از این؟! وعده آمرزش نیز داده است. دعا و نیایش و استغفار، کوبیدن آستانه و درگاه خداست. بى‏شک، نیایش‏هاى خالصانه را بى‏پاسخ نمى‏گذارد و استغفارهاى راستین را مى‏پذیرد و گناهان را مى‏بخشاید.

 گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟

در دعاى افتتاح، در شبهاى رمضان مى‏خوانید که خداوند، اجازه داده تا او را بخوانند و اجابت را هم تضمین کرده است. حالِ عبادت یافتن نیز، موهبتى الهى است.

هم دعا از تو، اجابت هم زتو.

مهم، دعاى خالصانه و خواستن صمیمى و اصرار و التماس در پیشگاه اوست.

کسى که درى را بکوبد و ادامه دهد، اگر در خانه کسى باشد، بالأخره در را مى‏گشاید. چرا آستان خدا چنین نباشد؟! خدا که شنواتر، مهربان‏تر و کریم‏تر است!

اگر صدا مى‏زنیم و جواب نمى‏شنویم، باید ب بینی م کجاى کار خراب است؟

فرصتهاى این ایام را نباید راحت و رایگان از کف داد. شبها، سراسر برکت‏اند و رحم ت، روزها هم فرصت بندگى و اطاعت.

قصور در کجاست؟ در رحم ت خدا یا خواستن ما؟

در سایه محاسبه است که انسان به عیوب و کاستیهاى خود واقف مى‏شود و اگر واقعاً در مسیر کمال است، آنها را اصلاح مى‏کند و زمینه رشد را فراهم مى‏آورد

فرصت محاسبه

امام على علیه السلام فرمود:

ثَمَرَةُ الُْمحاسَبَةِ صَلاحُ النَّفْسِ ؛ ثمره محاسبه، اصلاح شدن نفس است. (غررالحکم ج3 ص334)

هیچ خردمندى راضى به خسران و زیان در معامله نمى‏شود.

لیکن، شناخت سود و زیان مهم است.

چه بسیارند کسانى که نفع و ضرر را به جاى هم اشتباه مى‏گیرند و گاهى عمرى خسارت مى‏برند، اما خود را برنده مى‏پندارند. چه خوب است که دفترچه محاسبه نفس افتتاح کنیم.

برنامه اخلاقى و تربیتى محاسبه، براى آن است که انسان به سود و زیان عمر خویش بنگرد و سرمایه عمر را که خرج مى‏کند بازدهى هم برایش داشته باشد.

کتاب نفس را هم باید ورق زد و خواند.

در شناخت نیت‏ها، خصلتهاى خوب و بد و رذایل و فضایل خود هم باید کوشا بود و فرصت رمضان و شبهاى قدرش و سحرهاى بیدارگرش، بهترین موقعیت است.

کسى مى‏تواند مدعى خودسازى باشد که خودشناسى هم داشته باشد.

شگفتا!... انسان براى مقدارى سرمایه مادى و سرمایه‏گذارى تجارى و سپرده بانکى کلى حساب و کتاب و دفتر جزء و کل و... دارد، اما سرمایه‏هاى خویش را بى‏ملاحظه برباد مى‏دهد و خسران‏هاى روحى را خسارت به حساب نمى‏آورد.

نتیجه محاسبه خویش، اصلاح خود است.

,نهج البلاغه

در سایه محاسبه است که انسان به عیوب و کاستیهاى خود واقف مى‏شود و اگر واقعاً در مسیر کمال است، آنها را اصلاح مى‏کند و زمینه رشد را فراهم مى‏آورد.

روزى چند دقیقه، از خودتان حساب مى‏کشید؟...

ترس از گناهان

امام على علیه السلام فرمود: لا تَخَفْ إِلاَّ ذَنْبَکَ؛ جز از گناه خویش مترس. (غررالحکم ج6 ص262)

گناه، دست از دامن گناهکار نمى‏کشد، تا او را رسوا کند. وقتى بساط عدالت گسترده شود، پاى اهل ستم در تله مى‏افتد و ظلم، دامنگیر ظالم مى‏شود.

اگر بنا شود مجرمان تعقیب و مجازات شوند، هر جرم و گناهى، دامى است که موجب گرفتار شدن مجرم مى‏شود. آخرت، مرحله دادرسى، کیفر و مجازات خطاکاران است و... البته مرحله مزد و پاداش نیکوکاران نیز.

خداوند هم، عادل است و عالم، دقیق است و حسیب. گرچه به لطف و رحم تش امیدها بسته‏ایم، اما اگر نه به فضل و لطفش، بلکه به عدلش با ما رفتار کند، کیست که از کیفرش برهد؟

ذره ذره گناهان، تبدیل به کوه معصیت مى‏شوند، که هرگز دوش‏هاى ضعیفمان یاراى تحمل آن را ندارد.

قطره قطره معاصى، تبدیل به دریاى جرایم مى‏شوند، که ما را در کام امواجش غرق مى‏سازد.

پس، دشمن‏ترین دشمنان ما، گناه ماست که ما را گرفتار یا رسوا خواهد ساخت و اگر در دنیا هم بگریزیم، گریزى از فرداى قیامت نیست.

باید ترسمان نه از قانون و محکمه، بلکه از حساب و بررسى اعمال و گناهانمان باشد، والا آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟

توبه راهى است براى محو سیئات.

تا این فرصت باقى است، دام‏هاى رسواگر گناه را برچینیم!

اگر بنا شود مجرمان تعقیب و مجازات شوند، هر جرم و گناهى، دامى است که موجب گرفتار شدن مجرم مى‏شود. آخرت، مرحله دادرسى، کیفر و مجازات خطاکاران است و... البته مرحله مزد و پاداش نیکوکاران نیز

عبرت‏ها

امام على علیه السلام فرمود:

ما أَکْثَرَ الْعِبَرُ وَ أَقَلَّ الإِعْتِبارُ ؛ وسایل عبرت گرفتن چه بسیارند، اما عبرت گرفتن چه اندک است!(غررالحکم ج6 ص68)

شکست‏هایى که براى عده‏اى پیش مى‏آیند، مى‏توانند براى دیگران درس پیروزى داشته باشند.

ناکامى‏هاى برخى برنامه‏ها، مى‏توانند برنامه‏ریزان را به تغییر شیوه وادارند، تا در کارها موفق شوند و به اهداف برسند.

مرگ و میرهاى هر روزه، مى‏توانند براى ما مایه بیدارى و سرمایه تنبّه شوند.

دیدن صحنه‏هاى تصادف، به رانندگان درس احتیاط مى‏دهد و فرجام شوم معتادان براى اهل هوس، آیینه عبرت است و رسوایى اهل معصیت، براى دیگران یک موعظه است.

همه اینها درست، ولى وقتى که چشم عبرت‏بین باز و تصمیم بر پند آموختن در کار باشد!

خاقانى، ایوان مدائن را آیینه عبرت مى‏داند، ولى براى که؟ براى دل عبرت‏بین!

قرآن کریم و نهج‏البلاغه عزیز، از عبرت‏ها پندها، آموزش‏ها، هشدارها و اعلام خطرها، موج مى‏زنند. ولى براى دلهاى آگاه و چشم‏هاى باز.

دوروبر خود ما و همین عمر اندک‏مان، کلى عبرت براى ما ارائه مى‏دهد. ولى آنجا که دیده عبرت‏بین را بسته باشیم و خود را به آن کوچه بزنیم، از این همه عبرت‏ها چه اعتبار؟

دواى دردها موجود است، اما اگر از آنها استفاده نکنیم، درمانى هم در کار نیست.

راندن در جاده بى‏علامت، خطرناک است.

رانندگى در جاده‏اى هم که پر از علایم رانندگى و تابلوهاى هشدار دهنده است، اگر راننده نخواهد به آنها توجه کند همان خطرها را دارد.

مایه عبرت فراوان است، ولى آنچه کم داریم، پندآموزى و عبرت گرفتن است.

بخش نهج البلاغه تبیان

منبع : tebyan.net


,