تذهيب


مقدمه:

تذهيب. اين واژه از ريشه ذَهَب (= زر، طلا) مشتق شده و به‌معناي زرنگار كردن، زراندود كردن، زرگرفتن، زركاري، و طلاكاري است  و در اصطلاح، به هنرآراستن و تزيين كتب خطي گفته مي‌شود. اين آرايش‌ها استفاده از روش‌هايي ويژه و به‌كار بردن طرح‌ها و نقش‌هاي متنوع با محلول طلا و نقره است كه بيشتر در حاشيه و صفحات آغازين و انجام كتب؛ سرسوره‌ها و كتيبه‌ها در قرآن؛ كتب ادبي، علمي، و ديني؛ قطعه‌هاي زيباي خط؛  يا پيرامون عناوين و سرفصل‌ها و جاهاي ديگر صورت مي‌گيرد. گاهي به‌جاي طلا، از طلاي فرنگي، اكليل؛ و رنگ‌هاي ديگر نيز در امر تذهيب استفاده مي‌شود. در واقع، آراستن و تزيين زرين و سيمين بعدها به رنگين تبديل شد

در آذين رنگين عموماً از رنگ‌هاي لاجورد، سفيداب، زعفران، شنگرف، سيلو، مركب، و رنگيزه‌هاي ديگر استفاده مي‌شود (26:16). اين هنر، همواره دوشادوش هنرهاي ديگري از قبيل خوشنويسي، كاغذسازي، صحافي، ورّاقي، و جلدسازي در امر كتاب‌آرايينقشي بسزا داشته است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاريخچه. سابقه هنر تذهيب به دوره ساساني مي‌رسد. پس از رواج اسلام در ايران، اين هنر در اختيار حكومت‌هاي اسلامي قرار گرفت و در زمره هنرهاي اسلامي در آمد؛ گرچه طي دوره‌هاي مختلف فراز و نشيب‌هايي نيز داشته است

در دوره سلجوقيان، مذهّبان بيشتر به آراستن قرآن، ابزار، ظروف، بِناها، و جز آن مي‌پرداختند. در عصر تيموريان، اين هنر به اوج خود رسيد و هنرمندان و تذهيب‌گران اين دوره از سراسر ايران فرا خوانده شدند و در كتابخانه‌هاي مهم پايتخت به امر تذهيب كتب ارزشمند ديني، علمي، و ادبي پرداختند

در عصر صفويان، نقاشي، تذهيب، و خوشنويسي به‌نحوي بارز در خدمت كتاب‌آرايي قرار گرفت و آثار پديد آمده در آن زمان، زينت بخش موزه‌هاي ايران و جهان شد؛ هرچند كه اين هنر در اواخر دوره صفوي رو به افول نهاد 18:

در دوره‌هاي افشاريان، زنديان، و قاجاريان، هنر تذهيب ايران هنرمنداني برجسته به جهان معرفي نكرد؛ با اين همه، به حركت كند خود ادامه داد و به همت هنرمنداني سخت‌كوش توانست خود را زنده نگه دارد

انواع تذهيب. دو نوع برجسته از تذهيب را مي‌توان مورد اشاره قرار داد؛ يكي تذهيب شانه‌اي كه بر روي كاغذ ابري صورت مي‌گرفته و مبدع آن آقا ابوطالب مدرّس، از دانشمندان عهد قاجار، بوده است (15: 594) و ديگري تذهيب مُعَرّق، نقش‌هاي اسليمي، فرنگي، يا نقوش ديگري است كه در حاشيه كتاب طراحي مي‌شود و سپس مُذهّب يا صحّاف آن را با شفره (ابزاري آهنين و تيز با سر پهن كه جلدسازان در برش چرم از آن استفاده مي‌كردند) بريده و بيرون مي‌آورد (7: ج 4، ذيل "تذهيب"). سپس آن را روي كاغذي با رنگ تيره افكنده و آن نقش را از روي اين كاغذ جدا كرده بر حاشيه كتاب مي‌چسباند. در مرحله بعدي، مُذهّب اطراف آن را مُهره زده با زر مي‌نويسد و ميان آن‌را، با نقوش مورد نظر، طلااندازي مي‌كند. اين نوع تذهيب در عهد صفويان، از روزگار شاه طهماسب، متداول بود و عموماً بر حاشيه نسخه‌هايي تعبيه مي‌شد كه كاغذ آنها از نوع ختايي و ضخيم بوده و قابليت پوست كردن را داشته است. پس از دوره صفويه، اين نوع تذهيب از ميان رفت و امروزه نيز متروك است (18: چهل‌وسه ـ چهل‌وچهار).

مُذهّبان برجسته. از مُذهّبان مهم قرن دوم قمري مي‌توان از استاداني چون يقطيني، ابراهيم صغير، ابوموسي بن عمّار، ابن سقطي، و ابوعبدالله خزيمي نام برد. از استادان تذهيب كار قرن چهارم نيز مي‌توان به ابوبكر محمدبن حسن نقاش اشاره كرد كه متأسفانه اثري از وي در دست نيست. در دوره غزنويان، عثمان ورّاق خوشنويس (كه در تذهيب نيز استاد بود)، ابونصر نقاش، و عبدالملك (نقاش و مهندس سلطان مسعود غزنوي) از برجسته‌ترين تذهيب‌گران به‌حساب مي‌آمدند

در سده پنجم قمري، عبدالرحمان محمد دامغاني شهرت بسيار دارد كه آثار برجاي مانده از وي نشانگر قدرت قلم او است در سده‌هاي ششم و هفتم، استاداني همچون عبدالعزيز مُذهّب، زين‌الدين خطاط، جمال‌الدين نقاش اصفهاني، فخرالدين حسين بن بديع، شيخ بدرالدين نقاش، احمدبن ابي‌نصر عتيق، و محمدبن مسعود سرآمد ديگران بودند

مُذهّبان چيره‌دست سده‌هاي هشتم، نهم، و دهم عبارتند از محمدبن ايبك، حمزه بن محمد علوي، محمدبن محمد علي طوسي، احمد موسي، ميرك المذهّب و فرزندش قوام الدين مسعود، عبدالوهاب شيرازي، محمد امين خطاط، عبدالله شيرازي، مولانا محسن مجلّد، حافظ ملامسيح‌الله مُذهّب، عليرضا عباسي (خطاط، نقاش، و مذهّب مشهور)، و خواجه ميرك (استاد علم تصوير و تذهيب

در سده‌هاي يازدهم، دوازدهم، و سيزدهم مُذهّباني شايسته و نخبه پاي به عرصه وجود گذاشتند كه بعضي از آنها عبارتند از: صالح مُذهّب، شرف‌الدين علي مُذهّب، علينقي مُذهّب، علي محمد مُذهّب ـ نقاش و تذهيب‌كار شيرين قلمِ دوره قاجار كه غير از علي‌محمد، تذهيب‌كار عهد فتحعليشاه است ـ سيد جعفر مُذهّب، ميرزا اسدالله شيرازي، عبدالوهاب مُذهّب باشي شيرازي (كه از سوي ناصرالدين شاه اين لقب را دريافت كرد)، ميرزا شكرالله مُذهّب، و غياث‌الدين محمود مُذهّب باشي

از معروف‌ترين و برجسته‌ترين استادان تذهيب معاصر بايد از افرادي چون نعمت‌اللهي، علي درودي، استاد يوسفي، استاد حاجي اسلاميان، حسين صفوي، مصورالممالكي، ابوطالب مقيمي، هادي تجويدي، استاد حسين بهزاد، عيسي بهادري، محمدعلي زاويه، محمود فرشچيان، محمدباقر آقاميري، و اردشير مجرد تاكستاني نام برد كه آثار ارزنده‌اي از خود به‌جاي گذاشته‌اند

مكتب‌هاي تذهيب. مهم‌ترين مكتب‌هاي تذهيب عبارتند از: سلجوقي، مغولي، تيموري، صفوي، افشاري، زندي، و قاجاري. از مهم‌ترين مكتب‌هاي هنري تذهيب ايراني مي‌توان به مكتب شيراز، اصفهان، تبريز، خراسان (هرات)، بخارا، و بغداد اشاره كرد

برخي نسخه‌هاي خطي فارسي در كشورهاي ديگر كتابت و تزيين شده‌اند كه سبك‌هاي غيرايراني و منحصر به خود داشته‌اند كه از جمله آنها مي‌توان به سبك‌هاي هندي، چيني، تركي، تركستاني، عربي، مصري، ونيزي، و مغربي اشاره كرد

در مكتب‌هاي مختلف تذهيب، نوع و كاربرد رنگ‌ها و نيز نحوه استقرار نقوش و تنظيم آنها داراي تفاوت‌هايي است. به‌طور مثال، در مكتب بخارا از رنگ‌هاي زنگار، شنگرف، سرنج، و سياه استفاده مي‌شود و حال آنكه در ديگر مكاتب اين رنگ‌ها كاربرد كمتري تذهيب در دوره‌هاي گوناگون بيانگر روحيات، حالات، و حتي اوضاع اجتماعي است. تذهيب‌هاي قرن چهارم، ساده و بي‌پيرايه؛ سده‌هاي پنجم و ششم، متين و منسجم؛ قرن هشتم، نيرومند و پر شكوه؛ و سده‌هاي نهم و دهم، ظريف و تجملي بوده‌اند

در بررسي آثار مُذهّب، مي‌توان تأثير فراوان هنر تذهيب ايران را در ديگر سرزمين‌هاي اسلامي چون هند، عثماني، و كشورهاي عربي مشاهده كرد. مُذهّباني كه در دوره صفوي به هند مهاجرت كردند بنيانگذار مكتب نقاشي و تذهيب هند شدند. آثار برجاي مانده از مكتب مغولي هند مؤيّد اين واقعيت است

در عثماني، هنرمندان مُذهّب زيادي جلوه نكردند و درخشش كوتاه اين هنر به‌واسطه هنرمندان مهاجر ايراني به عثماني بود كه واضع مكتب هنري آنجا شدند. در كشورهاي عربي نيز، به‌سبب بازگشت مُذهّبان ايراني از آن كشورها، هنر تذهيب اوجي نيافت

هنر تذهيب ايران در جهان منحصر به فرد است  در اروپا، به نوعي از آذين و آرايش تذهيب مي‌گويند و گاهي تذهيب ايراني را با آن مقايسه مي‌كنند؛ اما تذهيب اروپايي با تذهيب ايراني تفاوت اساسي دارد. طرح‌هاي تذهيب اروپايي از ساقه‌هاي مو و برگ‌هاي رنگين تشكيل شده و گاه نيز از اشكال پرندگان، حيوان‌ها، صورت‌هاي مختلف انسان، و مناظر طبيعي استفاده مي‌شود

اصطلاحات تذهيب. بعضي از معروف‌ترين واژه‌ها و اصطلاحاتِ خاص هنر تذهيب عبارتند از: اُخرا، اِسليمي، افشان، افشانگر، بوته جِقّه، بوم، پيشاني، تاج، تحرير، تُرَنج، تشعير، ته‌ترنج، جانورسازي، جدول، جدول‌سازي، حاشيه، حلّزر، حلّكار، حلّ نقره، خُتايي، دندان موشي، ذيل، رنگيزه، ريوَند، زركوب، زنْگار، سرترنج، سرلوح، سرنج، سفيدآب، سيلْو، شَرَفه، شَمسه، شَنْگرف (شنجرف)، طلااندازي، كتيبه، كمند، گرفت‌وگير، گره، لاجورد، لچكي، مجلس‌آرايي، نشان، نيم ترنج، و جز آن

تذهیب را می‌توان مجموعه‌ای از نقش‌های بدیع و زیبا دانست که نقاشان و مذهبان برای هرچه زیباتر کردن کتاب‌های مذهبی، علمی، فرهنگی، تاریخی، دیوان اشعار، جُنگهای هنری و قطعه‌های زیبای خط به کار می‌برند.

در فرهنگ‌های فارسی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد؛ تعریفی که ما را به اصل و منشاء این هنر رهنمون باشد. در برخی از کتابهای قدیمی و اغلب تذکره‌ها فقط نامی از نقاشان و مذهبان آمده‌است که این، برای دریافت معنای تذهیب کافی نیست. در لغتنامه‌ها، تذهیب را زرگرفتن و طلا کاری دانسته‌اند، اما این، هم تمام معنای تذهیب نیست. در دایرة المعارفهای فارسی نیز تعریفهایی از تذهیب آمده‌است که به شیوه‌های تذهیب، در یک دورهٔ خاص از تاریخ، تعلق دارد.

به هر حال تذهیب را می‌توان مجموعه‌ای از نقشهای بدیع و زیبا دانست که نقاشان و مذهبان برای هرچه زیباتر کردن کتابهای مذهبی، علمی، فرهنگی، تاریخی، دیوان اشعار، جُـنگهای هنری و قطعه‌های زیبای خط به کار می‌برند. استادان تذهیب این مجموعه‌های زیبا را در جای جای کتابها به کار می‌گیرند تا صفحه‌های زرین ادبیات جاودان و متون مذهبی سرزمین خود را زیبایی دیداری ببخشند. بدین ترتیب است که کناره‌ها و اطراف صفحه‌ها، با طرحهایی از شاخه‌ها و بندهای اسلیمی، ساقه، گلها و برگهای ختایی، شاخه‌های اسلیمی و گلهای ختایی و یا بندهای اسلیمی و ختایی و... مزین می‌شوند.

مکتب‌های تذهیب

تذهیب، همچون نقاشی، دارای مکتبها و دوره‌های خاصی است ؛ چنانکه می‌توان از مکاتب سلجوقی، بخارا، تیموری، صفوی و قاجار و شعب مختلف هر مکتب سخن گفت. برای مثال، در مکتب تیموری، شعبه‌های شیراز، تبریز، خراسان و... را می‌توان تمیز داد و در واقع، تفاوت در رنگ‌ها، روش قرار گرفتن نقش‌ها در یک صفحه تذهیب و تنظیم نقش‌ها در مکتب‌های مختلف، عامل این تفاوت است. برای نمونه، تذهیب در مکتب بخارا به آسانی از تذهیب در دیگر مکتب‌ها بازشناخته می‌شود. چون، در مکتب بخارا از رنگ‌های زنگار، شنگرف، سورنج و سیاه استفاده می‌شده‌است، در صورتی که در مکتبهای دیگر، رنگها به این ترتیب کاربرد نداشته‌است.

می‌توان گفت تذهیبهای دوره‌های مختلف، بیان کننده حالات و روحیات آن دوره‌ها هستند: تذهیب سده چهارم ه.ق ساده و بی پیرایه، سده‌های پنجم و ششم ه.ق متین و منسجم، سده هشتم ه.ق پرشکوه و نیرومند و سده‌های نهم و دهم ه.ق ظریف و تجملی هستند.

بررسی آثار تذهیب شده دردوره‌های گذشته، بر تأثیر فراوان هنر تذهیب ایران در دیگر کشورها هند، ترکیه عثمانی و کشورهای عربی- حکایت دارد. هنرمندانی که در اوایل دورهٔ صفوی از ایران به هند مهاجرت کردند، بنیانگذار مکتب نقاشی ایران و هند شدند و آثاری بزرگ از خود بر جا گذاردند. آثار به جا مانده از مکتب مغولی هند که در نوع خود بی مانند است، بر این واقعیت حکایت دارد که این مکتب تداوم مکتب نقاشی ایران و هند است.

در ترکیه عثمانی، هنرمندان مذهّب زیاد جلوه نکردند و اگر این هنر در آن سرزمین رشدی کرد، به خاطر هنرمندان ایرانیی بود که با مهاجرت به ترکیه عثمانی، بنیانگذار مکتب هنری در آن دیار شدند. در کشورهای عربی نیز، به سبب بازگشت هنرمندان ایرانی از آن کشورها، هنر تذهیب اوجی نیافت.

در واقع، هنر تذهیب ایران در دنیا یگانه‌است. در اروپا، به نوعی از آذین و آرایش، تذهیب می‌گویند و تذهیب ایرانی را با آن مقایسه می‌کنند ؛ اما تذهیب اروپایی با تذهیب به شیوه ایرانی، به طور کلی، فرق دارد. آذینهای تذهیب اروپایی از ساقهٔ درختی مانند مو و برگهای رنگین تشکیل شده‌است و در کنار آنها، گاهی پرندگان، حیوانها، صورتهای مختلف انسان و مناظر طبیعی را می‌توان دید.

پیشینه

پیشینه آذین و تذهیب در هنر کتاب آرایی ایران، به دوره ساسانی می‌رسد. بعد از نفوذ اسلام در ایران، هنر تذهیب در اختیار حکومتهای اسلامی و عرب قرار گرفت و «هنر اسلامی» نام یافت. اگر چه زمانی این هنر از بالندگی فرو ماند، اما مجدداً پویایی خود را به دست آورد. چنانکه در دورهٔ سلجوقی مذهـبان، آرایش قرآنها، ابراز و ادوات، ظرفها، بافته‌ها و بناها را پیشهٔ خود ساختند و چندی بعد، در دوره تیموری این هنر به اوج خود رسید و زیباترین آثار تذهیب شده به وجود آمد.

هنرمندان نقاش، صحافان و صنعتگران، به خواست سلاطین از سراسر ایران فراخوانده شدند و درکتابخانه‌های پایتخت به کار گمارده شدند. بدین ترتیب، آثار ارزشمند و با شکوهی پدید آمد. در دورهٔ صفوی، نقاشی، تذهیب و خط درخدمت هنر کتاب آرایی قرار گرفت و آثاری به وجود آمد که زینت بخش موزه‌های ایران و جهان است. اما، رنج هنرمندان بی ارج ماند و ارزش آنان در زمان زندگیشان شناخته نشد و هنر نقاشی به ویژه تذهیب، پس از دوره صفوی از رونق افتاد. اگر چه هجوم فرهنگ غرب به ایران، حرکت پیشرو این هنر را کند ساخت، ولی با زحمت هنرمندان متعهد و دوستداران هنر این مرز و بوم، شعلهٔ هنر تذهیب همچنان فروزان است.

تذهیب ایرانی

شاید بتوان تاریخ آرایش و تذهیب قرآن را هم‌زمان با نوشتن آن دانست به این معنی که نخست به منظور تعیین سر سوره‌ها، آیه‌ها، جزوه‌ها و سجده‌ها آن را به نوعی تزئین می‌کردند. رفته رفته علاقه مفرط مسلمانان به قرآن و همچنین عشق به تجمل، هنرمندان را بر آن داشت تا در تذهیب آن دقت بیشتری به کار برند و در نتیجه این آثار از سادگی بیرون آمد و جنبه تزئینی به خود گرفت به خصوص قرآن‌هایی که در برای امرا و بزرگان نوشته می‌شد. این امر خود یکی از علل توجه هنرمندان به تزیین بیشتر و موجب تکامل فن تذهیب شد.

به گزارش میراث خبر مهدی مکی نژاد، عضو گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنردر باره منشاء هنر تذهیب می‌گوید: «دقیقا نمی‌توانیم بگوییم منشاء این هنر ایران است اما آنچه مسلم است این است که این هنر از دوران ساسانیان به صورت گچبری‌های دیوار و حتی پیش از آن به صورت نقوش روی سفالینه وجود داشته‌است. که بعد از اسلام این نقوش و حجاری‌ها وارد کتاب‌ها می‌شود و بیشتر خودش را نشان می‌دهد.» از طرز تذهیب و آرایش قرآن هائی که قبل از قرن سوم هجری تدوین شده اطلاع چندانی در دست نیست. اصولا درباره هنر نقاشی و مذهب کاری در قرون اولیه اسلام اطلاع زیادی در دست نیست. قرآنها نفیس غالباً به دستور سلاطین و امراء وقت تهیه می‌شدو هنر مندان سعی می‌کردندآنرا که بطرز بسیار عالی آرایش کنند.

قدیمی ترین قرآن‌های باقی مانده از قرون اولیه اسلام همگی به خط کوفی است، نقش و تزئین آنها تقریباً یکنواخت بوده فقط در صفحه اول وگاهی دو صفحه آخر با نقوش هندسی آرایش می‌شدند. سر سوره‌ها نیز غالباً دارای نقوش تزئینی بوده و عموماً در سمت راست آنها یک یا چند گل درشت وترنج طرح می‌زدند. شروع سوره و اسم آن را هم به قلم زر می‌نوشته‌اند و نقطه‌های حروف را با رنگ قرمز و سبز یا زعفران و آب طلا مشخص می‌کردند. محل حزب و سایر علامات هم به همین شیوه مزین می‌شد. چون ایرانی‌های مانوی مذهب، کتاب دینی خود (ارژنگ یا ارتنگ) را که به وسیله مانی منقوش و مزین مزین دیده بودند بعد از ایمان آوردن به اسلام به تزئین قران رو آوردند. اما احتمالاً به دلیل اینکه اسلام شکل و تصویررا نهی کرده و مکروه دانسته هنر مندان برای ارضاء حس هنری خود به تزئین و تذهیب رو آوردند.

صفحات بدست آمده از کاوشهای علمی تورفانی نشان می‌دهد که نقاشان و خطاطان آن زمان توانسته‌اند به نحو زیبائی خطوط را با نقوش ترکیب کنند. این سبک در دورا ن اسلامی متداول و معمول شد.

مکی نژاد درباره این هنر در دوران اسلامی می‌گوید:«مهم نیست که مبداء این هنر ایران بوده‌است یا نه اما مسلم است که این هنر در ایران تکامل پیدا میکند و نظم هندسی خاصی به خود گرفته‌است. تنها در ایران است که تذهیب به این شکل، با این نظم و با این هندسه دیده شده‌است. کارهای مشابهی که عرب‌ها یا چینیان انجام داده‌اند در مقابل آثار ایرانی بسیار ضعیف جلوه می‌کند. پراکندگی رنگ‌ها و نقوش هندسی اقوام دیگر هنوز هم به پختگی کامل نرسیده‌است.تذهیب ایرانی واقعا بی نظیر است.» در قرون اولیه دوران اسلامی به همان اندازه که به خوشنویسی توجه می‌شد فن آرایش و تذهیب نیز مورد علاقه بزرگان و امیران بود تا جائی که در نقاط مختلف ایران به خصوص خراسان، مراکزی جهت تعلیم و پرورش علاقمندان در این فن به وجودآمد و رفته رفته فن تذهیب راه کمال را طی کرد.درقرون اولیه دوران اسلامی، خود خطاطان کار تذهیب را به عهده داشته‌اند ولی به تدریج تقسیم کار بین هنرمندان متداول و مرسوم شد. به احتمال قوی اول خطاط و خوشنویس کار خود را انجام می‌داد، یعنی نسخه کتاب و یا قرآن را می‌نوشته و در ضمن کتابت آن مقداری فضا برای کشیدن صور و یا مذهّب کاری در صفحات خالی می‌می گذاشتند، طوری که بعضی از این کتاب‌ها که هم اکنون در دست است نشان می‌دهد که قسمتی از کار تذهیب ناتمام مانده‌است.

از قرن ششم به بعد تزئین و تذهیب قرآن‌ها با روشی که در دوره‌های قبل به کار برده می‌شد فاصله گرفت. تزئینات از سادگی خارج شد و نقوش هندسی جای خود را به طرح‌های شاخ و برگ دار داده‌اند این گلبرگ‌های به هم پیچیده انسان را به یاد نقوش سلجوقی که بر روی مساجد این دوره در اصفهان و قزوین و اردستان بنا شده‌اند می‌اندازد. از دوره سلجوقی تعدادی قرآن‌های مذهّب باقی مانده که شاید یکی از بهترین و نفیس ترین انواع آن قرآنی است با تفسیر مجلد که در سال ۵۸۴ فراهم شد است. این قرآن برای مطالعه امیر غیاث الدین ابوالفتح محمد بن سام تهیه و کاتب آن محمد بن عیسی بن علی نیشابوری است ولی متأسفانه از نام مذهب آن ذکری به میان نیامده و احتمال فراهم آوردن آن در خراسان از توسط امیر غوریان وجود دارد که قرآن به نام او مصور است. در اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم هجری شهر تبریز یکی از مراکز مهم برای تشویق و پرورش هنر مندان به شمار می‌رفت و این امر موجبات توسعه و تکامل فن نقاشی و تذهیب را فراهم ساخت، به خصوص در اوائل قرن هشتم به همت و سعی خواجه رشید الدین که بانی ربع رشیدی در نزدیکی شهر تبریز است توجه بیشتری برای کتابت قرآن و کتاب و آرایش و تذهیب آنها شد و در نتیجه مکتب جدیدی که به مکتب تبریز معروف است، به وجود آمد که درهنر نقاشی و فن تذهیب دوره‌های بعد تأثیر زیادی داشته‌است.

از تغییراتی که در طرز تذهیب و آرایش قرآن و کتاب در این دوره به وجود آمد، استفاده از اشکال هشت گوش و ستاره دوازده پر به صورت مرکب یا مجزا از هم بر سر لوح‌ها و نیز ستاره‌های آبی رنگ و گل‌های پرپر کوچک برای تزئین است. سر سوره‌ها نسبتاً پهن و با خط کوفی روی زمینه لاجوردی با شاخ و برگ درشت نقش شده‌است. در حواشی قرآن نیز گاهی نقش تزئینی از طرح‌های اسلیمی دیده می‌شود که از حیث رنگ آمیزی بسیار جالب است. علاوه بر رنگ طلا از الوان دیگر چون آبی، قرمز، سبز و پرتقالی نیز استفاده می‌شده، روی هم رفته در این دوره صنعت تذهیب به اوج کمال و ترقی خود رسیده‌است.

دوره تیموری از دوره‌های بسیار مهم و پررونق و اعلای هنر مذهّب کاری است. سلاطین تیموری همه مشوق هنر کتاب نویسی بوده‌اند که بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آنها «بای سنقر میرزا» پسر شاهرخ بوده‌است. این شاهزاده علاوه بر اینکه خود به شخصه مردی هنرمند و بهره مند از فنون کتابت و خط و تذهیب و نقاشی بود، جمع کثیری از هنرمندان که از سراسر امپراتوری تیموری گرد آورده‌اند که در دربار و دارالعلم و کتابخانه‌ای که در هرات بنیاد نهاده بود می‌زیستند. در این شهر کاغذ ساز، خطاط، تذهیب کار، صحاف، رنگ ساب، نقاش و امثال این قبیل هنرمندان از اهمیت بالایی برخوردار بودند.کتب این شهر از نفیس ترین و زیباترین کتاب هائی است که تا کنون تهیه شده.

در این زمان هنرمندان توجه زیادی به ترسیم اشکال، نباتات، گل‌ها، مناظر طبیعی و گاهی اشکال پرندگان کرده‌اند. قرآن‌های این دوره مخصوصاً آنها که برای شاهرخ و بایسنقر میرزا فراهم شده در زمره زیباترین تذهیب کاری هاست. طلا و لاجورد یکی از عوامل اصلی کار آنها بوده و در همه حال برای آرایش و تذهیب کتاب و قرآن از آنها استفاده می‌شده‌است. صنعت تذهیب که در دوره تیموری راه کمال پیمود در زمان صفویه نیز ادامه پیدا کرد. در این زمان زمینه‌ها معمولاً آبی رنگ است و تقسیم‌ها کوچکتر و به رنگ طلایی و سیاه دیده می‌شود. طرح‌های تزئینی نیز به رنگ سفید، زرد، سرخ، آبی و سبز است. تذهیب کاری و نقاشی با طلا در دوره صفویه ترقی کرد. بسیاری از نسخ باقی مانده از این زمان حاشیه بزرگی دارد که مناظر طبیعی، اشکال انسان و حیوان بر آن نقاشی شده و رنگ طلایی، سبز و زرد در آنها به کار رفته‌است. اما امروز تذهیب چه وضعیتی دارد؟ مهدی مکی نژاد، عضو گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنردر باره هنر تذهیب در دوران معاصر به میراث خبر گفت: «در دوران معاصر ما با دو نوع تذهیب روبرو می‌شویم، اول تذهیب‌هایی که هنرمندان آن پایبند به اصول سنتی این هنر هستند. آثار این گروه از نظر فرم و شکل متنوع تر از گذشته شده‌است اما آن ساختار شکنی صورت نگرفته‌است. در واقع موتیوها، المان‌ها، نقوش پرندگان، گل‌ها و گیاهان همان هاست اما طرح‌ها و تا حد زیادی رنگ‌ها عوض شده‌اند. اما در دسته دوم نگاه متفاوتی وجود دارد که می‌تواند نوید بخش تحولاتی در آینده باشد.»

مکی نژاد معتقد است:«اتفاقی که در نگار گری ایرانی افتاد حالا دارد در تذهیب می‌افتد. استادانی چون فرشچیان نگاه سنتی به نگارگری دارند اما نگارگرانی مثل تاکستانی و مجید مهرگان نگاه متفاوتی دارند و بیان قلم آنها ضمن حفظ اصالت و به مضامین اسطوره‌ای جدید و امروزی نگاه می‌کنند. شاید این حرکت‌ها هنوز به صورت انفرادی باشد اما امیدواریم میان هنر جویان این رشته جایگاه این هنر محکم شود و سبک تازه‌ای در آن ابداع شود.»

در تذهیب، به مانند هر هنر دیگر واژگانی وجود دارد که برای یک تذهیب آموز، آگاهی بر آن واژگان ضروری است. کتاب «قانون الصور» در بیان شماری از این واژگان می نویسد:

چنین کرد اوستادم رهنمایی        که هست اسلیمی و دیگر ختایی

ز ابر و داغ اگر آگاه باشی  چو نیلوفر فرنگی خواه باشی

مکن از بند رومی هم فراموش     کنی چون اسم هر یک جای در گوش

در واقع، ابرک ، اسلیمی (اسلامی)، ختایی، داغ، فرهنگ، فصّالی، گره و ... اصول مترتب بر هنر تذهیب هستند که در اینجا تعریف موجزی از آنها می آید و سپس، در بخش چهارم از آن اصول به طور مشروح سخن گفته می شود.

ابرک

ابرک دایره هایی کوچک و به هم پیوسته است که در کناره ی صفحه ی کاغذ، نقاشی می شود و شکل ابر کوچک را نمودار می سازد.

اسلیمی (اسلامی)

اسلیمی تداوم هنر نقاشی دوره ی ساسانی و تکامل آن در دوره ی هنر اسلامی است. با نفوذ اسلام در ایران، تزئین قرآنها و کتابهای مذهبی اسلامی با نقشهای اسلیمی رواج یافت.

بند اسلیمی

بند اسلیمی همان بند رومی را گویند که به هم وصل می شود و زیبایی خاصی دارد.

تاج

تاج طرحی است در بالای صفحه ی تذهیب که شکل تاج را دارد و به گونه های مختلف است. از تمامی و یا نیمی از طرح تاج در تزئین سرلوحه ی کتابها استفاده می شود و نیم تاج، همان طور که از نامش بر می آید، 2/1 تاج است که در یک صفحه طراحی می شود.

ترصیع

ترصیع به معنای گوهر نشاندن است و در تذهیب، با نشاندن جواهر در جای گل و بوته، صفحه های تذهیب را به زیباترین شکل آذین می کنند.

اگر این کار از نظر مادی ممکن نباشد، تمامی صفحه ها و به ویژه صفحه های شروعی و پایانی کتاب را با طلا، شنگرف، لاجورد و زنگار تذهیب کامل می کنند. به صفحه ای که به صورت ترصیع تذهیب شده است «مرصع» گویند.

ترنج

ترنج نقشی است که از بند و شاخه ی اسلیمی و به اندازه های بزرگ، متوسط و کوچک تشکیل می شود. ترنج، گاه در حاشیه و گاه در سرلوحه ی صفحه های مُـذهـّب قرار می گیرد و نامهایی متفاوت می یابد. نصف یک ترنج را نیمه ترنج گویند که جدا از ترنج ، سر ترنج دربالا و یا پایین آنها قرار دارد و سرترنج، ترنجی بسیار کوچک است که در بالای ترنج اصلی قرار می گیرد و با یک خط کوتاه به ترنج اصلی وصل می شود.

جدول

جدول خطوطی بر دورادور صفحه ی مُذهـّب یا منقش است که گونه های مختلف دارد. کاربرد واژه ی سیم کشی به جای جدول درست نیست.

 

ختایی

ختایی از جمله نقشهای اساسی هنرهای تزئینی ایرانی است که از ترکیب گل، غنچه و برگ پدید می آید و هر گردش موزون آن را یک بند می خوانند.

داغ

داغ ، نشان طرحی است که بر روی کاغذی دیگر آمده باشد.

دهن اژدر

دهن اژدر،  نقشی است که به شکل دهان اژدها نمودار می شود. ظاهراً این نقش از دوره ی تیموریان رواج یافته است.

سرلوحه

سرلوحه ، سر صفحه ی اول کتاب و یا طرحی مُذهـّب و منقش است که در متن آن ، سرفصل کتاب را می نویسند. اغلب کتابهای قدیمی دارای سرلوحه بودند . بر سرلوحه، شکل گل و برگ ریز و نرمی نقش می شود.

سنجاق نشان

سنجاق نشان، نشان کردن بعضی زمینه های طلا با سنجاق است که انجام آن بر روی گره بندی، طرح را بسیار زیبا می کند. در قدیم، گاهی برای آنکه رنگ طرح را دگرگون سازند از این روش استفاده می کردند ، چون فشار سنجاقهای مخصوص بر روی زمینه ی طلا ، سبب تغییر رنگ صفحه ی مُطـّلا می شود. این روش در دوره ی قاجار بیشتر مرسوم بود.

شرفه

شرفه خطوطی است که به دور شمسه رسم می شود، آن را خورشیدسان می کند و اغلب به رنگ لاجورد و منقوش است. بیشتر اوقات، در بالای شرفه  طرحی اسلیمی و یا ترنجی بسیار کوچک، فقط با یک رنگ،  می آید.

شمسه

شمسه ،  ترنج مرصعی از طلا و لاجورد است که گونه ی بزرگ آن در پشت صفحه ی اول کتابهای مُذهـّب پرکار یعنی در سر آغاز کتاب و قبل از ترصیع و سرلوحه نقش می شود. این آذین به شکل دایره و یا چند ضلعی است و چون خطوطی مانند شعاعهای خورشید از اطراف آن پراکنده می شود، به آن شمسه می گویند. اگر چند شمسه در حاشیه ی کتاب و یا در کنار نقش اصلی بیاید، آنها را به وسیله ی خطی کوتاه به یکدیگر وصل می کنند. دراین صورت شمسه ها شرفه ندارند.

فرنگی

به گل و بوته هایی که برگهایی پهن، آنها را فرا گرفته باشند فرنگی گویند. از آنجا که این برگها در کنده کاریهای زمان ساسانی دیده می شود کار برد واژه ی فرنگی در مورد آنها درست نیست.

فصّالی

فصّالی بسته هایی را گویند که در گردش اسلیمی و ختایی بیشتر اسلیمی از داخل یکدیگر رد شده باشند و به وسیله ی ترنجهایی کوچک ، خطوط را از یکدیگر جدا سازند و در عین حال آنها را به یکدیگر وصل کنند. به این اتصالهای اسلیمی و ختایی فصّالی گفته می شود.

کتیبه

به سرلوحه های کوچک که در متن آنها، عناوین مختلف کتاب را به رنگ طلایی با شنگرف و یا سفید می نویسند کتیبه گفته می شود.

کتیبه ی سرلوحه

کتیبه ی سرلوحه نوشته ای با زر و یا سفیداب است که با سرلوحه ها می آید. گاهی این نوشته به خط کوفی مشکول است.

کمند زرین

کمند زرین ، خط زیبا یا گل و برگهایی است که دور طرح را فرا گرفته باشد. گردش این گل و برگها به رنگ طلایی است. گاهی اوقات، به جدول نازکی از طلا که دو جدول مشکی اطراف آن را گرفته باشد نیز کمند زرین می گویند.

گره

گره ، که کناره ی تذهیب به جای جدول به کار می رود، طرحی به صورت زنجیرهای به هم پیوسته است. گاهی اوقات، به محل اتصال قسمتهای مختلف یک طرح نیز گره می گویند.

لچک ترنج

یک به چهار ترنج را که در گوشه ی صفحه ی نقاشی آمده باشد، لچک ترنج گویند.

لچکی

لچکی طرحی است که در گوشه ی صفحه به صورت سه گوش می آید و در خوشنویسی ها بیشتر در گوشه ی خطوط دیده می شود.

واگیره

واگیره یک قسمت از یک طرح بزرگ است. برای مثال اگر بخواهیم شمسه ای را طراحی کنیم، اول آن را به چند قسمت تقسیم می کنیم و طرح را در یک قسمت آن که واگیره نام دارد، پیاده می کنیم. این طرح در قسمتهای دیگر تکرار می شود.

در فرهنگهای فارسی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد؛ تعریفی که ما را به اصل و منشاء این هنر رهنمون باشد. در برخی از کتابهای قدیمی و اغلب تذکره ها فقط نامی از نقاشان و مذهبان آمده است که این، برای دریافت معنای تذهیب کافی نیست. در لغتنامه ها، تذهیب را زرگرفتن و طلا کاری دانسته اند، اما این ، هم تمام معنای تذهیب نیست. در دایرةالمعارفهای فارسی نیز تعریفهایی از تذهیب آمده است که به شیوه های تذهیب، در یک دوره ی خاص از تاریخ، تعلق دارد.

به هر حال تذهیب را می توان مجموعه ای از نقشهای بدیع و زیبا دانست که نقاشان و مذهبان برای هرچه زیباتر کردن کتابهای مذهبی، علمی، فرهنگی، تاریخی، دیوان اشعار، جُـنگهای هنری و قطعه های زیبای خط به کار می برند. استادان تذهیب این مجموعه های زیبا را در جای جای کتابها به کار می گیرند تا صفحه های زرین ادبیات جاودان و متون مذهبی سرزمین خود را زیبایی دیداری ببخشند. بدین ترتیب است که  کناره ها و اطراف صفحه ها، با طرحهایی از شاخه ها و بندهای اسلیمی، ساقه، گلها و برگهای ختایی، شاخه های اسلیمی و گلهای ختایی و یا بندهای اسلیمی و ختایی و ... مزین می شوند.

مکتبهای تذهیب

 تذهیب، همچون نقاشی، دارای مکتبها و دوره های خاصی است؛ چنانکه می توان از مکاتب سلجوقی، بخارا، تیموری، صفوی و قاجار و شعب مختلف هر مکتب سخن گفت. برای مثال، در مکتب تیموری ، شعبه های شیراز، تبریز، خراسان و ... را می توان تمیز داد و در واقع، تفاوت در رنگها، روش قرار گرفتن نقشها در یک صفحه تذهیب و تنظیم نقشها در مکتبهای مختلف، عامل این  تفاوت است. برای نمونه، تذهیب در مکتب بخارا به آسانی از تذهیب در دیگر مکتبها بازشناخته می شود. چون، در مکتب بخارا از رنگهای زنگار، شنگرف، سورنج و سیاه استفاده می شده است؛ در صورتی که در مکتبهای دیگر، رنگها به این ترتیب کاربرد نداشته است.

می توان گفت تذهیبهای دوره های مختلف، بیان کننده حالات و روحیات آن دوره ها هستند: تذهیب سده  چهارم ه.ق ساده و بی پیرایه، سده های پنجم و ششم ه.ق متین و منسجم، سده هشتم ه.ق پرشکوه ونیرومند و سده های نهم و دهم ه.ق ظریف و تجملی هستند.

بررسی آثار تذهیب شده دردوره های گذشته، بر تاثیر فراوان هنر تذهیب ایران در دیگر کشورها هند، ترکیه عثمانی و کشورهای عربی- حکایت دارد. هنرمندانی که در اوایل دوره ی صفوی از ایران به هند مهاجرت کردند، بنیانگذار مکتب نقاشی ایران و هند شدند و آثاری بزرگ از خود بر جا گذاردند. آثار به جا مانده از مکتب مغولی هند که در نوع خود بی مانند است ، بر این واقعیت حکایت دارد که این مکتب تداوم مکتب نقاشی ایران و هند است.

در ترکیه عثمانی،هنرمندان مذهّب زیاد جلوه نکردند و اگر این هنر در آن سرزمین رشدی کرد، به خاطر هنرمندان ایرانیی بود که با مهاجرت به ترکیه عثمانی، بنیانگذار مکتب هنری در آن دیار شدند. در کشورهای عربی نیز، به سبب بازگشت هنرمندان ایرانی از آن کشورها، هنر تذهیب اوجی نیافت.

در واقع، هنر تذهیب ایران در دنیا یگانه است. در اروپا، به نوعی از آذین و آرایش، تذهیب می گویند و تذهیب ایرانی را با آن مقایسه می کنند؛ اما تذهیب اروپایی با تذهیب به شیوه ایرانی، به طور کلی، فرق دارد. آذینهای تذهیب اروپایی از ساقه ی درختی مانند مو و برگهای رنگین تشکیل شده است و در کنار آنها، گاهی پرندگان، حیوانها، صورتهای مختلف انسان و مناظر طبیعی را می توان دید.

پیشینه آذین و تذهیب در هنر کتاب آرایی ایران، به دوره ساسانی می رسد. بعد از نفوذ اسلام در ایران، هنر تذهیب در اختیار حکومتهای اسلامی و عرب قرار گرفت و «هنر اسلامی» نام یافت. اگر چه زمانی این هنر از بالندگی فروماند، اما مجددا پویایی خود را به دست آورد. چنانکه در دوره ی سلجوقی مذهـبان ، آرایش قرآنها، ابراز و ادوات، ظرفها، بافته ها و بناها را پیشه ی خود ساختند و چندی بعد، در دوره تیموری این هنر به اوج خود رسید و زیباترین آثار تذهیب شده به وجود آمد.

هنرمندان نقاش، صحافان و صنعتگران ، به خواست سلاطین از سراسر ایران فراخوانده شدند و درکتابخانه های پایتخت به کار گمارده شدند. بدین ترتیب، آثار ارزشمند و با شکوهی پدید آمد. در دوره ی صفوی، نقاشی، تذهیب و خط درخدمت هنر کتاب آرایی قرار گرفت و آثاری به وجود آمد که زینت بخش موزه های ایران و جهان است. اما، رنج هنرمندان بی ارج ماند و ارزش آنان در زمان زندگیشان شناخته نشد و هنر نقاشی به ویژه تذهیب، پس از دوره صفوی از رونق افتاد. اگر چه هجوم فرهنگ غرب به ایران ، حرکت پیشرو این هنر را کند ساخت، ولی با زحمت هنرمندان متعهد و دوستداران هنر این مرز و بوم، شعله ی هنر تذهیب همچنان فروزان است.

ابزارهای تذهیب

 

نقاشان و مذهّبان قدیم، خود ابزارهای كار خویش را آماده می كردند و در این زمینه، ت


مطالب مشابه :


تذهیب

تعریف. در فرهنگ‌های فارسی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد؛ تعریفی که ما را به اصل و منشاء




تذهیب

ahtshazand - تذهیب - وبلاگ انجمن هنرهای تجسمی شهرستان شازند - ahtshazand




تذهیب

تذهیب . در فرهنگهای فارسی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد ؛ تعریفی که ما را به اصل و منشاء




تذهیب

ܓܨஜ درس هنر ஜܓܨ - تذهیب - در این وبلاگ با مطالبی از هنرعکاسی نقاشی گرافیک و صنایع دستی ایران




تذهیب

یک دانه شن - تذهیب - همیشه و از وقتی که یادم می آید، از دیدن نقوش و طرح های اسلیمی چه در طرح




تذهيب

مقدمه: تذهيب. اين واژه از ريشه ذَهَب (= زر، طلا) مشتق شده و به‌معناي زرنگار كردن، زراندود




تذهیب

پُرنگار - تذهیب - موضوعات و مفاهیمی درباره ی مینیاتور تذهیب چنانکه که گفته اند از لغت عربی




تذهیب 1

هنر اسلامی - تذهیب 1 - تذهیب ونگارگری در فرهنگهای فارسی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد




تاریخچه تذهیب

هنر - تاریخچه تذهیب - من شهینم متولد 1359آبادان ساکن تهران در تمام رشته های هنری فعالیت




برچسب :