مراسم ازدواج در وایقان
قسمت دوم مراسم ازدواج در وایقان
۱۲ . نیشانلی قالماق (دوران نامزدی)
در ایام سابق عروس و داماد در دوران نامزدی حق دیدن همدیگر را تا شب عروسی نداشتند ولی در حال حاضر وضعیت فرق کرده است و عروس و داماد هیچ محدودیتی برای دیدن همدیگر ندارند و در هر دیداری معمولاً یک هدیه ای از طرف داماد به عروس داده می شود. در مدت نامزدی، داماد یا خانوادۀ پسر در روزهای عید مقداری غذا، شیرینی، لباس کامل(سراپا) برای عروس می برد. خانوادۀ دختر نیز آن ها را به مناسبت هایی به صرف شام و یا نهار دعوت می کرد. در ایام سابق که تقریباً به صورت ماهانه در خانه ها نان تهیه می شد یک کلوچۀ روغنی بزرگ و تزیین شده با بادام و گردو که به آن "یاغلی کوکه " می گفتند از طرف مادر عروس به داماد فرستاده می شد. در زمان نامزدی در هر مناسبتی از خانواده داماد "طاباخ" یعنی طبق به خانۀ عروس می بردند مهمترین آنها عبارت بودند از: چیلله طاباغی، آخرچهارشنبه طاباغی و بایرام طاباغی.
۱۳. جهیزیه آلماق (تهیه جهیزیه)
در ایام سابق این گونه نبود که وسایل خانۀ جدیدی هر روز به بازار بیاید به همین سبب بود در خانه هایی که دختر بود مادران از همان اوان کودکی دختر به فکر تهیه جهیزیه بودند و هر وقت به قدر وسعت و امکانات خود بخشی از جهیزیه دخترشان را تهیه می کردند با راهنمایی مادران، دختران نیز بخشی ازجهیزیه خود را شامل پرده ها، سوزنی ها، روی طاقچه ای ها، روی رفی ها، لباسهای داماد مانند عرقچین، بازوبند و کمربند و بادبزن های تزیینی و سایر وسایل خورده ریز مخصوصاً آنهایی که به کار دستی و هنر نیاز داشتند تهیه می نمودند. فقط وسایل درشت مانند صندوق، لحاف و تشک، ظروف چینی و سایل مسی و سماور و نظایر آن بود که در هنگام نامزدی تهیه می شد.
۱۴. پارچه گوتورماق (انجام خرید عروسی)
یکی از مراسم متداول ایام سابق خرید پارچه برای عروسی بود که به آن "پارچه گوتورماق" می گفتند. این کار چند روز مانده به عروسی انجام می شد. و طی یک برنامۀ ویژه ای انجام می شد. اکثر قهر و آشتی ها در این مراسم بود. ازچند روز قبل به نزدیکان داماد و عروس به ویژه مادران، خوهران و زنداداشهای عروس و داماد اطلاع داده می شد که فلان روز به بازار خواهیم رفت. آنها با آمادگی کامل به صورت دسته جمعی به بازار می رفتند تا مطابق سلایق آنها پارچه های لباس عروس خریداری گردد البته غیر از پارچه عروس سوغاتی های زنان و مردان نزدیک عروس و داماد خریداری می شد.
۱۵. گلین پالتاری تیکماق (دوختن لباس عروس)
بعد از "پارچه گوتورماق" خیاط را به منزل عروس دعوت می کردند و خیاط با همراهی مادر، دختران و عروس های فامیل، لباس عروس را می دوخت. البته این مراسم نیز همراه با شادی و بگو و بخند و گاهی رقص و آواز انجام می شد.
۱۶. طوی چورَکی ( پختن نان عروسی)
یکی دیگر از مراسم و تدارکات عروسی پختن نان عروسی بود معمولاً مادر عروس و داماد از نزدیکان برای این مراسم دعوت می کردند.
۱۷. تسبیح سالماق ( به تسبیح انداختن)
دعوت برای برنامه های قبلی که بر شمردم معمولاً توسط یکی از افراد خانواده انجام می شد اما برای مراسم اصلی که از روز "پارچه گونی" شروع می گردید مشاطه (در وایقان موشَطه می گفتند) کار دعوت مهمانها را انجام می داد. البته مشاطه غیر از دعوت مهمانان وظایف دیگری هم داشت که به آنها در این مجال و در جای خود اشاره خواهم کرد. مرحومان موشَطه ستاره و موشطه خاور، مشاطه های وایقان بودند. در مراسم تسبیح سالماق مادر و پدر عروس و داماد تعدادی از ریش سفیدان و گیسو سفیدان (آغ ساقّال و آغ بیلچَک) فامیل را حسب مورد هر کدام به خانۀ خود دعوت می کردند در مورد فهرست برداری مهمانان مرد دلاک و در مورد فهرست برداری مهمانان زن مشاطه را دعوت می کردند. اسامی آنهایی که قرار بود دعوت شوند توسط جمع حاضر برده می شد و دلاک یا مشّاطه آنها را به تسبیح می انداخت و به حافظه می سپرد. در مورد زنان اینگونه بود که مهمانها حسب مورد به بخشی یا کلیه مراسم عروسی ازجمله پارچه گونی(روز پارچه) ، حنا گئجه سی (شب حنابندان)، طوی گئجه سی (شب عروسی) و اتاق گونی (پاتختی) دعوت می شدند. مشاطه به در خانۀ هرکسی می رفت که او را دعوت کند معمولاً یک عدد نان نیز دعوت شونده به او به عنوان دستمزد می داد. زنان از اینکه به عروسی دعوت می شدند بسیار خوشحال می شدند. در مورد مردان نیز حسب مورد به بخشی یا کلیه مراسم عروسی شامل "حناگئجه سی" قبل از شام یا بعد از شام و "طوی گئجه سی" دعوت می شدند.
۱۸. پارچه گونی ( روز پارچه)
پارچه گونی معمولاً دو روز قبل از عروسی بود و چون معمولاً عروسی ها روز پنجشنبه بود بنابراین پارچه گونی روز سه شنبه بر گزار می شد. با شروع این مراسم در واقع برنامه های اصلی عروسی آغاز می گردید. عصر روز "پارچه گونی" که معمولاً سه شنبه بود زنان مدعوّ در خانۀ عروس جمع می شدند پس از کمی بزن و برقص پارچه ها ولباسهایی که برای عروس یا نزدیکان از طرف داماد خریداری شده و به خانۀ عروس آورده شده بود را مشاطه یا یکی از منسوبین داماد در می آورد و به حاضرین نشان می داد. روز بعد تعدادی از این پارچه ها که برای عروسی فوریت داشت تو سط خیاط دوخته می شد.
۱۹. جهیزیه یازماق (جهیزیه نوشتن)
روز بعد از پارچه گونی که معمولاً صبح روز چهار شنبه بود چند نفر از ریش سفیدان خانوادۀ عروس و داماد به خانۀ عروس دعوت می شدند. ملا را هم دعوت می کردند جهیزیه ای را که برای عروس تهیه شده بود صورت برداری و قیمت گذاری می نمودند. ملا آنها را در یک ورقه ای می نوشت و قیمت هر کدام از وسایل را با حساب سیاق در زیر عنوان هر وسیله ثبت می کرد و سپس قیمت همۀ آنها را جمع کرده و در ذیل ورقه می نوشت و ورقه را به مهر خود و مهر شاهدین ممهور می کرد و یا امضای حاضرین را می گرفت این ورقه پس از امضای داماد و پدر او به پدر عروس داده می شد و ملا از طرف داماد می نوشت که کلیه وسایل را تحویل گرفتم.
۲۰. جهیزیه آپارماق (جهیزیه بران)
از بعد از ظهر روز چهارشنبه مراسم عروسی برای مردان در خانۀ داماد شروع می گردید. هر کس به تناسب سلیقه و اعتقادات خود آشیق، درویش (مداح)، ارکستر (آوازخوان) و گاهی بذله گو برای عروسی دعوت می نمود. گروه های فوق از بعد از ظهر چهار شنبه در مراسم حضور می یافتند و کار خود را شروع می کردند. مهمانها نیز به تدریج می آمدند و به آواز و سرودهای آنان گوش می دادند. حدود یکساعت به غروب مانده جهیزیه دختر را طی مراسمی به خانۀ داماد می آوردند. آوردن جهیزیه توسط جوانان انجام می شد و چند نفر ریش سفید هم همراهشان بود موقع ورود جهیزیه آشیق یا ارکستر آوازهای مخصوص می خواند و می نواخت به جوانانی هم که جهیزیه آورده بودند ، هم چنین به ریش سفیدان همراه از طرف خانۀ داماد خلعت داده می شد. این مراسم معمولاً تا وقت شام ادامه می یافت مهمانانی که از طرف خانۀ عروس آمده بودند بر می گشتند و بقیه مهمانها با شام پذیرایی می شدند. چند سالی است که در وایقان مهمانی شام در منزل عروس و داماد به نحوی برنامه ریزی شده که یکی از آنها شب چهارشنبه و دیگری شب پنجشنبه به مهمانهای دو طرف عروس و داماد شام می دهد.
۲۱. حناگِئجه سی (مراسم شب حنابندان)
مراسم شب حنا بندان پر شورترین بخش از مراسم عروسی بود که در خانه داماد برای مردان و در خانۀ عروس بران زنان بر گزار می شد. شیوۀ برگزاری این مراسم را برای مردان و زنان به طور جداگانه بیان خواهم کرد:
الف) مراسم حناگِئجه سی (حنابندان) مردان: مراسم حنابندان برای مردان در خانۀ داماد برگزار می گردید تعدادی از مهمانان برای شام هم دعوت می شدند و تعدادی دیگر برای بعد از شام دعوت داشتند. البته تعدای از جوانان و نو جوانان نیز بدون دعوت به مراسم می آمدند و کسی هم مانع شرکت آنها در مراسم نبود.
اگر آشیق به این مراسم دعوت شده بود معمولاً یک داستان حماسی یا بزمی را از اول ورود به عروسی شروع می کرد و تا آخر عروسی آن داستان را ادامه می داد آشیق ضمن تعریف داستان به قسمت های منظوم که می رسید با ساز خود که یک قوّال و یک "بالابان" نواز نیز ساز اورا همراهی می نمود با آواز می خواند. در ایام سابق وایقانیها آشیق را بیشتر از همه دوست داشتند بنابراین به بیشتر عروسی ها آشیق دعوت می شد. از آشیقهای که در آن ایام اغلب به عروسی های وایقان دعوت می شدند می توان از آشیق قشم کندرودی، آشیق حسین تبریزی و آشیق کاظم دیزج خلیلی نام ببرم. آشیق قشم از آشیق های مشهور آذربایجان بود و طبع شعر روانی داشت و ضمن آواز خواندن در عروسی به مناسبتهایی فی البدیهه شعر می سرود به داستانهای رزمی و بزمی تسلط کامل داشت. در هر حال با تسلطی که داشت مراسم عروسی را با هیجان و شادی برگزار می کرد و مردم هم که به شنیدن داستانها و آوازها علاقمند بودند، سراپا گوش بودند. ایشان دربین داستانها بعضی نکات اخلاقی را نیز بر حسب اقتضا به صورت شعر بیان می کرد. زمانی که من با ایشان آشنا شدم پیر شده بود و توان ادارۀ مجالس را نداشت لذا خودشان هم برای عروسی، دعوت ها را قبول نمی کردند. آشیق قشم در اواخر عمرش سخت مریض شده بود و من که در آن ایام در شبستر طبابت می کردم چندین بار بر سر بالینش رفتم و با وجود کسالتی که داشت از خاطرات خودش مخصوصآً از خاطرات مجالسی که در وایقان بوده، برایم می گفت. او تعریف می کرد که در دوران جوانی که تازه از باکو به ایران برگشته بودم به یک عروسی در وایقان دعوت شدم. داماد، پسر غلامحسین وکیل، آقای محمد جلالی نام داشت اولین بار بود که در یک مجلس عروسی در وایقان شرکت می کردم. او می گفت در آن ایام که به مجالس عروسی می رفتم لباس مخصوصی که شباهت به لباس رزمنده ها داشت، می پوشیدم. با همین لباسها در حالی که چکمه پوشیده بودم، عاشقانه ساز می زدم و اغلب از کوراوغلی یا اصلی کرم یا سروده های خودم می خواندم. مردم وایقان از حرکات و آواز و ساز من خیلی خوششان آمد از این عروسی عایدی من به قدری شد که توانستم با آن پول یک باغی در روستایمان کندرود بخرم. نام آن را "وایقان باغی" یعنی باغ وایقان گذاشتم. آشیق حسین تبریزی در رادیوی تبریز برنامه اجرا می کرد او هم در وایقان خواهان زیادی داشت. همراه او یک خواننده ای به نام آشیق جعفر بود که لحن بسیار خوشی داشت. آشیق کاظم نیز که اهل دیزج خلیل بود بسیار خوش اخلاق و مردمدار بود و از این حیث به بسیاری از عروسی ها در وایقان دعوت می گردید.
از جملۀ مراسم "حنا گئجه سی" پوشاندن لباس داماد بود بدین منظور در یک طبق یا خوانچه لباس داماد را می آوردند داماد در یک مکان مخصوصی که قابل رؤیت برای همۀ مهمانها با شد سرپا می ایستاد. دلاک (که بیشتر اوقات استاد حسن گوزلی بود که مرد بسیار محترمی بود) کنار او قرار می گرفت آشیق ها در مورد تعریف داماد اشعاری را می خواندند و دلاک با اجازه بزرگترها مشغول پوشاندن لباس داماد می شد. اول از پوشاندن پیراهن شروع می نمود. پیراهن را خواهران داماد می پوشانیدند. پوشاندن پیراهن داماد از آرزوهای بزرگ خواهران بود. به همین خاطر پوشاندن پیراهن برادران در حین دامادی بین خواهران تقسیم شده بود یعنی خواهر بزرگتر پیراهن دامادی برادر بزرگتر و به ترتیب خواهران دیگر نیز پیراهن دامادی برادران دیگر را می پوشاندند. دلاک در موقع پوشاندن هر قسمت از لباسها اشعار مناسب آن لباس راکه حاوی نکات اخلاقی وآمیخته به آموزه های اسلامی بود می خواند. پس از این که پوشیدن لباس تکمیل می شد "ساغدوش" و "سولدوش" را فرا می خواندند. برای اینکه یک وسیله تفریح و شادی هم ایجاد کنند می گفتند ساغدوش یا سولدوش بها دارد هرکسی بیشتر تعهد می کند قدم پیش گذارد. البته این کار بیشتر جنبۀ بازار گرمی و تفریح داشت و الا ساغدوش و سولدوش از قبل گزیده شده بودند. ساغدوش و سولدوش در دو طرف داماد قرار می گرفتند به دست داماد یک چراغ و به ساغدوش و سولدوش هم یک شمع می دادند. آشیق ها در مقابل این سه نفر قرار می گرفتند و اشعار مخصوص عروسی و دامادی می خواندند. سپس نوبت به تعریف می رسید. مراسم تعریف هم بدین سان بود که اول پدر داماد مبلغی را به آشیق می داد تا داماد و مهمانان را تعریف کند سپس به ترتیب د یگر فامیل ها و مهمانان تقریباً به ترتیب نسبت فامیلی و نزدیکی از نظر خویشاوندی یا دوستی مبلغی را می پرداختند و آشیق مناسب حال پرداخت کننده وجه، بیتی یا قطعه ای شعر هماهنگ با ساز می خواند اکثر اشعار فی البدیهه سروده می شد. البته غیر از داماد، افراد بزرگتر یا دوستان خود را با پرداخت انعام به آشیق تعریف می کردند تقریباً پول خوب جمع می شد و حق الزحمۀ آشیق به این ترتیب تأمین می گردید. بعد از این مراسم ریش سفیدان و بزرگتر ها مجلس را ترک می کردند تا برای جوانان فضای دلخوشی بیشتری ایجاد شود چون جوانان حرمت بزرگترها را داشتند و در حضور آنها کمتر می توانستند بخندند یا شادی کنند یا برقصند.بعد از اینکه بزرگترها مجلس را ترک کردند تا یکی دو ساعت مانده به سحر، ساز و آوازادامه داشت. بدینسان مراسم "حنا گئجه سی" به پایان می رسید تا پس از یکی دو ساعت استراحت و نماز صبح به حمام بروند که به آن "بیگ حامامی" می گفتند. شرح آن را نیز پس از توصیف "حناگئجه سی زنان" خواهم آورد.
ب) مراسم حناگِئجه سی (حنابندان) زنان:
همزمان با برگزاری مراسم حنا گئجه سی برای مردان در خانۀ داماد مراسم دیگری تحت عنوان مراسم "حناگئجه سی" زنان در خانۀ عروس برگزار می شد. در این مراسم نیز یک قوّال و آواز خوان زن دعوت می شد. در آن ایام قوّال وایقان، زنی به نام "ام لیلا" بود. او زن محترم و مدیری بود و علاوه بر اینکه دایره می زد و تصنیف و ترانه می خواند مدیریت خوبی هم در مجالس داشت به قول زنها وی "ذوقین" داشت یعنی نوجوانان از او حرف شنوی داشتند و با وجود او کارهای خارج از نزاکت در مجلس انجام نمی شد. او طبع شعر هم داشت فی البدیهه شعرهای هجایی یا بیاتی مناسب حال می گفت یا در موقع خواندن از آنها استفاده می کرد. عده ای ازمهمانان برای شام، عده ای نیز برای بعد از شام دعوت شده بودند البته تعدادی از جوانها بدون دعوت می آمدند کسی هم مانع آنها نمی شد. شب حنا بندان زنان لباسهای محلی می پوشیدند که تیپ لباسهای دورۀ قاجار بود و شامل پیراهن، چارقت، شلیته تنبان، یَل (کت) و شلوار بود. علاوه بر رقص و آواز درشب حنابندان زنان به سر و دست خود حنا می گذاشتند. البته زنان در ایام دیگر به موهای سر حنا می گذاشتند ولی اسم این حنا را "طوی حناسی" می گفتند. وجه تسمیه این مراسم نیز به همین مناسبت می باشد. استاد شهریار در منظومۀ حیدر بابای خود به این نوع حنا گذاشتن اشاره دارد.
حیدربابا ، کندین توْیون توتاندا قیــز- گلین لر، حنا- پیلته ساتاندا
بیگ گلینـه دامنـان آلمـا آتــاندا منیم ده اوْ قیزلاروندا گؤزوم وار
عاشیقلارین سازلاریندا سؤزوم وار
ترجمه: شهریار خطاب به حیدربابا می گوید، وقتی در روستا عروسی برپا می گردید، دختران و عروسها حنا به همدیگر می دادند (برای حناگذاشتن همکاری داشتند) ، زمانی که داماد از پشت بام به عروس سیب پرتاب می کرد (پرتاب سیب توسط داماد در آذربایجان رسم بود) من هم در دختران تو چشم دارم (یعنی دلم می خواهد که یکی از آنها همسر من شود)، همچنین در ساز آشیق های تو حرفهایی برای گفتن و سرودن دارم.
به دختران و عروسها موقع رقصیدن دیگران مخصوصاً مادر ، خواهر، مادر زن و سایر اقوام ودوستان نزدیک "شاباش" می دادند. شاباشهایی که می دادند سکه های دو، پنج، دهشاهی و به ندرت یک ریالی بود. مراسم حنابندان زنها نیز تا پاسی از شب ادامه داشت.
۲۲. بیگ حامامی (حمام داماد)
صبح "حناگئجه سی" داماد را عده ای از دوستان و خویشاوندان هم سن و سال به همراه دلاک به حمام می بردند. بعد از مراسم حمام معمولاً به خانۀ سولدوش بر می گشتند منسوبن دیگر نیز به خانۀ سولدوش می آمدند هزینۀ حمام و صبحانه به عهدۀ سولدوش بود. البته گاهی هم صبحانه در خانۀ داماد بود ولی هزینۀ ان به عهدۀ سولدوش بود بعد از صبحانه نیز آشیق ها کمی می نواختند و آواز می خواندند.
هزینۀ ناهار آن روز نیز به عهدۀ ساغدوش بودند و اکثراً در منزل ساغدوش ناهار تهیه می شد و مهمانها به خانۀ او می رفتند و گاهی نیز ناهار را در خانۀ داماد تهیه می کردند ولی هزینه به عهدۀ ساغدوش بود.
توجه : بقیه مطلب مراسم ازدواج را در قسمت سوم پست خواهم گرد.
مطالب مشابه :
مراسم حنا بندان
مراسم حنابندان درجنوب ایران دراین مراسم مراحلی دارد که ابتدا تزیین و آماده سازی حنا برای
تزیین وسایل حنا بندان
تزیین وسایل حنا بندان . مراسم عروسی » چند پیشنهاد رنگی برای اتاق خوابی آرام
حجله
دو روز بعد مراسم حنا بندان است. اين مراسم زنانه است و در گفتیم برای تزیین حجله از آیینه
ترجمه "توركون قيزيل كيتابي" 2
هر منطقه کشورمان رسومی برای ازدواج دارد. مراسم سپس عروس حنای تزیین مراسم حنا بندان
آموزش تهیه ی خمیر حنای حنابندان
امروز طرز تهیه ی خمیر حنای حنا بندان رو براتون میگم: تزیین حنا, تاج نقره راهنمای مراسم
آموزش دکوپاژ روی تخم مرغ
** در صورت تمایل می تونید از رنگ خوراکی یا رنگ اکرلیک برای مراسم; تزیین حنا بندان
مراسم ازدواج در وایقان
بزرگ و تزیین شده با مراسم شب حنا بندان پر مراسم حنا گئجه سی برای مردان
با آداب و رسوم منطقه اوز ( مراسم ازدواج در اوز )
بعد از مراسم نامزدی، مراسم حنان بندان حنا را در سینی تزیین حنا می بندند. این مراسم
217- مراسم جشن عروسی در لرستان(2)
در مراسم حنا ونو یا حنا بندان که به خانه داماد می کنند که درون آن هدایایی برای زوج
برچسب :
تزیین حنا برای مراسم حنا بندان