در مورد حافظ
دیوان حافظ
دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه، و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوههای گوناگون، به زبان اصلی فارسی و دیگر زبانهای جهان بهچاپ رسیده است. شاید تعداد نسخههای خطّی ساده یا تذهیب گردیدهٔ آن در کتابخانههای ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه، و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد. (ص ص ۲۶۵ - ۲۶۷، ذهن و زبان حافظ)
حافظ به زبان عربی یعنی نگه دارنده و به کسی گفته میشود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند.
زندگی حافظدر خصوص سال دقیق ولادت او بین مورخین و حافظشناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ (تاریخ ادبیات ایران) و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ (تاریخ عصر حافظ) میدانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه ای از حافظ ولادت او را قبل از این سالها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین میزنند (لغتنامه دهخدا، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری قمری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ روی دادهاست.
سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری است. (از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه.ق.) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی (متولد ۸۱۷ ه.ق.) صراحتاً این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شدهاست). مولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز وفات یافته است.
نزدیک به یک قرن پیش از تولّد او (یعنی در سال ۶۳۸ هق - ۱۲۴۰ م) محیالدّین عربی دیده از جهان فروپوشیده بود، و ۵۰ سال قبل ازآن (یعنی در سال ۶۷۲ هق - ۱۲۷۳ م) مولانا جلالالدّین محمد بلخی (رومی) درگذشته بود.
درباره زندگی حافظ هیچ اطلاعات دقیقی در دست نیست. حتی به مقدار یک خط منبعی که هم عصر او باشد و خاطره ای از حافظ نقل کرده باشد وجود ندارد . اولین شرح حال های مکتوب در مورد حافظ مربوط به بیش از 100 سال بعد از وفات او است . تمام شرح حال هایی که در حال حاضر در مورد حافظ نوشته می شود بر اساس برداشت شخصی نویسنده از اشعار او و بعضی نشانه های تاریخیست که مستقیم ربطی به حافظ ندارد (مثل شرح حال شاهان هم عصر حافظ و احوالات عمومی شیراز در آن دوران )
زبان و هنر شعریهمچون همهٔ هنرهای راستین و صادق، شعر حافظ پرعمق، چندوجه، تعبیریاب، و تبیینجوی است. او هیچگاه ادعای کشف و غیبگویی نکرده، ولی ازآنجا که به ژرفی و با پرمعنایی زیسته است و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق تعلیم گرفته است، کار بزرگ هنری او آینهدار طلعت [۱] و طینت فارسیزبانان گردیده است.مرا تا عشق تعلیم سخن کرد حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکتهدانست که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
(صفحهٔ ۳۶ حافظنامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش اوّل.)
ایجاز
غزلیات
غزلی از حافظ با خطاطی دیجیتال:
اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست. حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم.
حافظ را چیرهدستترین غزل سرای زبان فارسی دانستهاند (صفحهٔ ۲۲۴ Arthur Arberry) موضوع غزل وصف معشوق، می، و مغازله است و غزلسرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و ترانه پردازی است.
با آنکه حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زدهاست، نوآوری اصلی بهسبب تک بیتهای درخشان، مستقل، و خوشمضمون فراوانی ست که ایجاد کردهاست. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سورههای قرآن تأثیر گرفتهاست، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانستهاند (صفحهٔ ۳۴ حافظنامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش اوّل.)
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری
نمونهای از اشعار
پیش ازاینت بیش ازاین اندیشهٔ عشّاق بود مهرورزی تو با ما شهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشینلبان بحث سرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشّاق بودپیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل میبرد و دین بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد دفتر نسرین و گل رازینت اوراق بود
رباعیات
رباعیات چندی به حافظ نسبت داده شده است هر چند این رباعیات از ارزش ادبی والایی همسنگ عزلهای حافظ برخوردار نیستند اما در انتساب برخی از آنها تردید زیادی وجود ندارد. دکتر پرویز ناتل خانلری در تصحیحی که از دیوان حافظ ارائه داده است. تعدادی از این رباعیات را آورده است که ده رباعی در چند نسخهٔ مورد مطالعه خانلری بودهاند و بقیه فقط در یک نسخه ثبت شدهاند. خانلری در باره رباعیات حافظ مینویسد:«هیچ یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزلسرا نمیافزاید.»
[۲]امشب ز غمت میان خون خواهم خفت و ز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت[۳]هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد هر پاک روی که بود تردامن شد
گویند شب آبستن غیب است عجب چون مرد ندید از که آبستن شد[۴]
حافظ و پیشینیان
یکی از بابهای عمده در حافظشناسی مطالعهٔ کمی و کیفی میزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثیر پیشینیان و همعصران بر هنر و سخن اوست. این نوع پژوهش را از دو دیدگاه عمده دنبال کردهاند: یکی از منظر استقلال، یگانگی، بینظیری، و منحصربهفرد بودن حافظ، و اینکه در چه مواردی او اینگونه است. دوّم از دیدگاه تشابهات و همانندیهای آشکار و نهانی که مابین اشعار حافظ و دیگران وجود دارد.
از نظر یکتا بودن، هر چند حافظ قالبهای شعری استادان پیش از خودش و شاعران معاصرش همچون خاقانی، نظامی، سنایی، عطار، مولوی، عراقی، سعدی، امیر خسرو، خواجوی کرمانی، و سلمان ساوجی را پیش چشم داشته، زبان شعری، سبک و شیوهٔ هنری، و نیز اوج و والایی پیامها و اندیشههای بیان گردیده با آنها چنان بالا و ارفع است که او را نمیتوان پیرو هیچکس به حساب آورد (صفحهٔ ز، پیشگفتار در دیوان حافظ با ترجمه و شرح اردو توسط عبادالله اختر).
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
از منظر تأثیر آثار دیگران بر حافظ و اشعارش، پیشزمینهٔ بسیاری از افکار، مضامین، صنایع و نازکخیالیهای هنری و شعری حافظ در آثار پیشینیان او هم وجود دارد[۵]
تأثیر حافظ بر شعر دورههای بعد
تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با ترکیب اسلوب و شیوه شعرای پیشین خود سبکی را بنیان نهاده که اگر چه پیرو سبک عراقی است اما با تمایز ویژه به نام خود او شهرت دارد. برخی از حافظ پژوهان شعر او را پایه گذار سبک هندی میدانند که ویژگی اصلی آن استقلال نسبی ابیات یک غزل است (حافظ نامه، خرمشاهی).
حافظ در جهان
سرودههای شاعران بزرگ به حافظ
گوته
گوته، نبوغ برین ادب آلمانی، «دیوان غربی - شرقی» خود را تحت تاثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظنامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جملهٔ آنها میتوان به دو شعر زیر اشاره کرد:
حافظا، در غزلهایت میشنوم که شاعران را بزرگ داشتهای. بنگر که اینک پاسخی فراخورت میدهم: بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگداشتِ اوست.[۶]
خود را با تو برابر گرفتن، حافظا راستی که دیوانگی است!
کشتییی پُر شتاب و خروشان به پهنهٔ پُر موج دریا در میآید، و مغرور و دلیر به دلِ خیزابها میزند. آن و دمی است که اقیانوس درهماش بشکند. ولی این تختهبند پوده همچنان به پیش میراند.
در غزلهای سبکخیز و تندآهنگِ تو خنکای سیال دریا است، و فورانِ کوهوار آتش نیز. و گدازهها مرا در خود غرق میکنند. با این همه خیالی نیز درونم را میآکند و شجاعتام میبخشد. مگر نه آنکه من نیز در سرزمینِ خورشید زیسته و عشق ورزیدهام![۶]
نیچه
یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان به نام آلمان، نیچه، نیز در دیوان «اندرزها و حکمتها»، یکی از شعرهای خود را با نام «به حافظ (آوای نوشانوش، پرسش یک آبنوش)» به او تقدیم کردهاست:
میخانهای که تو برای خویش پیافکندهای فراختر از هر خانهای است جهان از سر کشیدن مییی که تو در اندرون آن میاندازی، ناتوان است. پرندهای، که روزگاری ققنوس بود در ضیافت توست موشی که کوهی را بزاد خود گویا تویی
تو همهای، تو هیچی میخانهای، مییی ققنوسی، کوهی و موشی، در خود فرو میروی ابدی، از خود میپروازی ابدی، رخشندگی همهٔ ژرفاها، و مستی همهٔ مستانی - تو و شراب؟[۷]
ترجمههای دیوان حافظ
تا کنون، شعر حافظ به دهها زبان در تمامی دنیا ترجمه شدهاست. از جمله قدیمیترین این ترجمهها میتوان موارد زیر را برشمرد (Wilberforce Clarke, The Divan-I- Hafiz صفحه xviii):
تاریخ: ۱۶۸۰ م، نویسنده: F. Meninski، نام و نوع اثر: Linguarum Orientalium اوّلین غزلدیوان حافظ - الا یا ایهاالسّاقی ... - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: وین
تاریخ: ۱۷۶۷ م، نویسنده: T. Hyde، نام و نوع اثر: Syntagma dissertationum اوّلین غزل دیوان حافظ - الا یا ایهاالسّاقی ... - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: آکسفورد
تاریخ: ۱۷۷۱ م، نویسنده: de Reviski، نام و نوع اثر: Specimen poeseos Persicae شانزده غزل از ابتدای دیوان حافظ به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: ذکر نشده
تاریخ: ۱۷۷۴ م، نویسنده: J. Richardson، نام و نوع اثر: Specimen, Persian Poetry شانزده غزل از ابتدای دیوان حافظ به انگلیسی ترجمه شد، محل انتشار: لندن
شارحان ترک
سودی بسنوی (وفات: ۱۰۰۰ ه.ق.)، نویسندهٔ شرح چهار جلدی بر دیوان حافظ
سروری (وفات: ۹۶۹ ه.ق.)
شمعی (وفات: ۱۰۰۰ ه.ق.)
سید محمد قونیوی متخلص به وهبی (وفات: ۱۲۴۴ ه.ق.)[۸]
حافظپژوهان شبه قاره
این گروه بیشتر از دستهٔ پیشین به شعر حافظ و شرحنگاری برآن رویآوردهاند. تنها از ربع نخست سدهٔ یازدهم هجری تا ربع اوّل سدهٔ دوازدهم (حدود ۱۰۰ سال) ۹ شرح کوچک و بزرگ در منطقهٔ پنجاب نوشتهشدهاست. بهعنوان نمونه میتوان این دو را ذکرکرد:
مرجالبحرین توسّط ختمی لاهوری در سال ۱۰۲۶ ه.ق.
مولانا عبدالله خویشگی قصوری که ۴ شرح بر دیوان خواجه نوشت (۱۱۰۶ ه.ق.)
شرح حافظ
بنا به ماهیّت و طبیعتش، شعر حافظ شرحطلب است. این امر، به هیچ وجه ناشی از دشواری یا دیریابی آن نیست، بلکه، در چندپهلویی، پرمعنایی، و فرهنگمندی شعر حافظ نشاندارد (صفحهٔ یک، شرح عرفانی غزلهای حافظ.)مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد زیر هر نغمه که زد، راه به جایی دارد
همین ویژگی کمهمانند، و نیز عالَمگیری و رواج بیمانند شعر اوست، که از دیرباز شرحنویسان زیادی را برآن داشتهاست که بر دیوان اشعار حافظ شرح بنویسند. بیشتر شارحان حافظ از دو قلمرو بزرگ زبان و ادبیّات فارسی، یعنی شبه قارّهٔ هند و امپراتوری عثمانی، به صورت زیر برخاستهاند.
فال حافظدیشب بهسیل اشک ره خواب میزدم نقشی بهیاد خطّ تو بر آب میزدم
چشمم بهروی ساقی و گوشم بهقول چنگ فالی به چشم و گوش درین باب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت میگفتم این سرود و می ناب میزدم
خوش بود وقت حافظ و فالِ مراد و کام بر نام عمر و دولتِ احباب میزدم
مشهور است که امروز در خانهٔ هر ایرانی یک دیوان حافظ یافت میشود. ایرانیان طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت سین، و یا شب یلدا، با کتاب حافظ فال میگیرند. برای این کار، یک نفر از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند یا کسی که دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال میگیرد ابتدا نیت میکند، یعنی در دل آرزویی میکند. سپس به طور تصادفی صفحهای را از کتاب حافظ میگشاید و با صدای بلند شروع به خواندن میکند. کسانی که ایمان مذهبی داشته باشند هنگام فال گرفتن فاتحه ای میخوانند و سپس کتاب حافظ را میبوسند، آنگاه با ذکر اورادی آن را میگشایند و فال خود را میخوانند.
برخی حافظ را لسان غیب میگویند یعنی کسی که از غیب سخن میگوید و بر اساس بیتی از شعر حافظ او معتقد است که کسی زبان غیب نیست:ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان کدام محرم دل ره در این حرم دارد
یکی از صنایع شعری ایهام است بدین معنی که از یک کلمه معانی متفاوتی برداشت میشود. ایهام در اشعار حافظ بصورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته. همچنین از مهمترین خصوصیات شعر حافظ این است که غزلیات او گستردگی مطالب ذکر شده در یک غزل میباشد بگونهای که در یک غزل از موضوعهای فراوانی حرف میزند. هر بیت شعر حافظ نیز بطور مستقل قابل تفسیر است. این خصوصیات شعر حافظ باعث شده که هر کس با هر نیتی دیوان حافظ را بگشاید و غزلی از آن بخواند در مورد نیت خود کلمه یا جملهای در آن غزل مییابد و فرد فکر میکند که حافظ نیت او را خوانده و به وی جواب داده است. غافل از اینکه این خاصیت شعر حافظ است و در بقیه غزلیات او نیز کلمات یا جملاتی همخوان با نیت صاحب فال وجود دارد.
حافظ زمانی که درمانده میشود به فال روی میآورد:از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش زده ام فالی و فریاد رسی میآید
افکار حافظ
روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی است و حافظ سرسخت و بی باک به مبارزه با این مرض پرداخته. حافظ رندانه در هوای پلشت زمان خود جهانی آرمانی و انسانی آرمانی آفریده. آشنایی حافظ با ادبیات فارسی و عرب بر آشنایی او از دین اسلام که کتاب اصلی آن (قرآن) به زبان عربی است افزود و او را تبدیل به یک رند آزاد اندیش کرد به گونهای که بخش زیادی از دیوان حافظ به مبارزه با ریاکاران اختصاص دادهشده است:
فدای پیرهن چاک ماهرویان باد هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز
به کوی می فروشانش ز جامی بر نمیگیرند زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمی ارزداو تعصبات را کنار کذاشته و فارغ ازهرقید و بندی به مبارزه با کسانی برخاست که دین و قدرت خودرا به عنوان سنگر و سلاحی برای تجاوز به حقوق دیگران مورد استفاده قرار میدادند. حافظ در این مبارزه به کسی رحم نمیکند شیخ، مفتی، قاضی و محتسب همه ازکنایات واشعار اوآسیب می بینند.
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن رااو باده نوشی را برتر از زهدفروشی ریاکاران میداند:.
باده نوشی که دراو روی و ریایی نبود بهتراز زهد فروشی که در او روی و ریاست
می خورکه صد گناه زاغیار در حجاب بهتر ز طاعتی که ز روی ریا کنندبرخی حافظ رامانند نیچه و گوته فیلسوفی حساس به مسائل وجودی انسان میدانند که آزاداندیش است و دروغ ستیز و خرافات ستیز.مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
واژههای کلیدی حافظ
در دیوان حافظ کلمات و معانی دشوار فراوانی یافت میشود که هر یک نقش اساسی و عمدهای را در بیان و انتقال پیامها و اندیشههای عمیق بر عهده دارد. به عنوان نقطهٔ شروع برای آشکارایی و درک این مفاهیم باید با سیر ورود تدریجی آنها در ادبیات عرفانی آغاز گردیده از قرن ششم و با آثار سنایی و عطار و دیگران آشنایی طلبید. از جملهٔ مهمترین آن ها میتوان به رند و صوفی و می اشاره داشت:
رند
شاید کلمهای دشواریابتر از رند در اشعار حافظ یافت نشود. کتب لغت آنرا به عنوان زیرک، بیباک، لاابالی، و منکر شرح میدهند، ولی حافظ از همین کلمه بدمعنی، واژه پربار و شگرفی آفریده است که شاید در دیگر فرهنگها و در زبانهای کهن و نوین جهان معادلی نداشته باشد.
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید بهدست عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
صوفی
حافظ، همواره، صوفی را بهبدی یاد کرده، و این بهسبب ظاهرسازی و ریاکاری صوفیان زمان او بوده است. آنان، بهجای آنکه بهراستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب، خرقهداران و پشمینهپوشانی بودند که بویی از عشق نابرده به تندخویی شهرت داشتند[۹] و پای از سرای طبیعت بیرون نمینهادند.[۱۰]
درین صوفیوشان دَردی ندیدم که صافی باد عیش دُردنوشان
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشددر برابر صوفی، حافظ از عارف با نیکویی و احترام یادکرده، و عارف را اغلب همان صوفی راستین، با کردار و سیمایی رندانه، دانسته است.
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک جهدی کن و سرحلقۀ رندان جهان باش[۱۱]
می
مگر که لاله بدانست بی وفایی دهر که تا بزاد و بشد[۱۲]، جام می ز کف ننهاد
آرامگاه حافظ در شیراز
آرامگاه حافظ در منطقهٔ حافظیّه و در فضایی آکنده از عطر و زیبایی جانپرور گلهای شیراز، درهمآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شدهاست. این مکان یکی از جاذبههای مهمّ توریستی هم بهشمار میرود، و در زبان عامیانهٔ خود اهالی شیراز، رفتن به حافظیّه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیدهاست. اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه حسینبن علی، امام سوّم شیعیان بهکار میرود، بهخوبی نشانگر آن است که حافظ چه چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان دارد. معتقدان به حافظ رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسومی آیینی همراه میکنند، از جمله با وضو به آنجا میروند، و در کنار آرامگاه حافظ کفش خود را از پای بیرون میآورند، که در فرهنگ مذهبی ایران نشانهٔ احترام و قدسی بودن مکان است.
آرامگاه حافظ همچنین مکانی فرهنگی است. بهعنوان مثال، برنامههای مختلف شعرخوانی شاعران مشهور یا کنسرت خوانندگان بخصوص سبک موسیقی ایرانی و عرفانی در کنار آن برگزار میشود.
حافظ شیرازی در شعری پیشبینی کرده است که مرقدش، پس از او، زیارتگاه خواهد شد:
بر سر تربت ما چون گذری، همّت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
مطالب مشابه :
شعر زیبا در مورد خدا
شعر زیبا در مورد خدا فــــــــال حافــــــــظ با معنی از خدا در ذهنم این
در مورد حافظ شیرازی
در مورد حافظ شیرازی - شعر آواي خدا. زندگی خصوصی حافظ. در کتب بسیار از جمله مجالس
آغاز با نام خدا در اشعار فارسی
آغاز با نام خدا در اشعار نوشته های محمدرضا نوشمند در باره ی زبان و شعر و نقد شعر حافظ
از خدا به انسان!
از خدا به انسان! - شعر و هنر و يه جا ديگه حافظ از زبان خدا يه بار مفصل در مورد نسيم
در مورد حافظ
در مورد حافظ شعر حافظ در زمان آنان، بهجای آنکه بهراستی مردان خدا باشند و
شعر در مورد دوست.................................
به نام خدا. شعر در مورد دوست حافظ «آنان که دوستی و محبت را بهزندگی خود راه نمیدهند،به
درباره حافظ
برابر خواندن شعر حافظ، با شما در خدا نکند به ناز را آورده و در مورد آن بیتها و
برچسب :
شعر حافظ در مورد خدا