رمان یکتا- موبایل
عنوان کتاب:یکتا
نویسنده:سهیلا کریمی
تعداد صفحات:1151
خلاصه:یکتا به مدتی طولانی با پسری به اسم بابک دوسته و خیلی بهم علاقه مند هستن اما بابک که پسری هوس بازه بعد از مدتی خیلی راحت به یکتا می گه که تاریخ مصرفش تموم شده و دوستیشون رو بهم می زنه،شوک شدیدی به یکتا وارد می شه و دچار افسردگی میشه تا اینکه شاهین،دوست بابک جلو میاد و به یکتا ابراز علاقه می کنه و باهاش دوست میشه و تصمیم به ازدواج میگیرن،یکتا از طریق این رابطه عاطفی دوباره روحیش رو بدست میاره و سعی در فراموش گذشته داره اما قبل از مراسم خواستگاری،شاهین رو با یه دختر دیگه می بینه! دو بار خیانت پشت سر هم، خارج از توانِ یکتاست و او را به بیمارستان می کشونه. از آن به بعد یکتا تصمیم می گیره که به هیچ پسری اعتماد نکنه و از همشون انتقام بگیره به این شکل که اونا رو عاشق خودش می کرد و بعد جلوی چشم اونها بهشون خیانت می کرد تا اینکه "کیارش مهرافروز" وارد زندگیش میشه ،پسری که صادقانه عاشق یکتاست اما یکتا دیگه به هیچ مردی اعتماد نداره و...
مطالب مشابه :
رمان یکتا- موبایل
دنیای رمان - رمان یکتا- موبایل - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , به جمع رمان خوان های ایران
یکتا
بیا و رمان بخون - یکتا - خوش اومدی آخر سال تحصیلی بود. قرار بود بعد از تعطیل شدن مدرسه
یکتا
بیا و رمان بخون - یکتا - خوش اومدی بعد ازظهر روز جمعه بود. مثل همیشه من و مادر تنها بودیم.
یکتا
بیا و رمان بخون - یکتا - خوش اومدی سرانجام روزی را که کیارش انتظارش را می کشید،فرا رسید و من
یکتا
بیا و رمان بخون - یکتا - خوش اومدی دوباره نشست و ناباورانه گفت:"مطمئنی؟!" - آره بلند شو!
یکتا
بیا و رمان بخون - یکتا - خوش اومدی سه روز به جشن عروسی نسرین مانده بود. من و نازنین قصد
یکتا
بیا و رمان بخون - یکتا - خوش اومدی روزها بی وقفه می گذشتند. با فرنوش دوست شدم.
یکتا
بیا و رمان بخون - یکتا - خوش اومدی همان شب به شهر خاله گوهر رفتم. خوشحال بودم که نزدش می روم
یکتا
بیا و رمان بخون - یکتا - خوش اومدی حوصله هیچ کاری را نداشتم،حتی مطالعه!هر چه به تاریخ عروسی
برچسب :
رمان یکتا