مقايسه هوش هيجاني و سلامت روان در معتادان به مواد مخدر و افراد عادي رشته روان شناسی

كليد واژه‌ها:اختلالات ناشي از مواد/ بهداشت رواني/ هوش/ هيجان‌ها

مقدمه    

امروزه اعتياد يك بيماري زيستي ـ رواني‌ـ اجتماعي قلمداد مي‌شود و عوامل متعددي در گرايش به سوء مصرف مواد مخدر مؤثر است. اين عوامل در تعامل با يكديگر منجر به سوء مصرف و سپس وابستگي به مواد مي‌شوند زيرا به‌صورت درهم تنيده‌اي در پيدايش اعتياد مؤثرند(3).

پژوهش‌هاي اخير، بر عوامل خطرساز و سبب‌شناسي چندگانه اعتياد متمركز شده‌است(4) و گرچه بر عوامل اجتماعي در گرايش به مواد مخدر تأكيد بسيار مي‌شود اما سوء مصرف اين مواد مي‌تواند با فرايندهاي زيستي و روانشناختي نيز ارتباط جدي داشته باشد(4). پژوهش‌هاي مرتبط با عوامل زيستي و ژنتيكي نيز به سرعت رو به گسترش است(4). اگرچه ساز و كار ژنتيكي اعتياد به‌طور قطعيت شناخته شده اما هنوز ژن واحدي كه سبب گرايش فرد به مواد باشد، پيدا نشده‌است. همچنين، در زمينه عوامل فردي به ارتباط بين مشكلات خود نظم‌جويي و مشكلات شناختي(از قبيل ناتواني در برنامه‌ريزي، استدلال انتزاعي، بصيرت، قضاوت و نظارت بر خود) و كنترل حركت با سوء مصرف مواد توجه شده‌است(14).

يكي از عوامل مورد بررسي در اين تحقيق مفهوم هوش هيجاني است كه توسط با ر-ان به عنوان"دسته‌اي از مهارت‌ها، استعدادها و توانايي‌هاي غيرشناختي كه توانايي موفقيت فرد در مقابله با فشارها و اقتضاهاي محيطي را افزايش مي‌دهد"تعريف شده‌است. بنابراين هوش هيجاني يكي از عوامل موفقيت فرد در زندگي است و مستقيماً بهداشت رواني فرد را متأثر مي‌کند.

پژوهش‌ها در مورد هوش‌هيجاني نشان‌داده كه هوش‌هيجاني

عاملي مؤثر در فرآيند‌هاي زندگي واقعي(مانند موفقيت در تحصيل، شغل و روابط بين فردي و به‌طور كلي در كنش وري سلامت) است(10). همچنين، ديده شده كه افراد داراي هوش هيجاني پائين با احتمال كمتري با ديگران همدلي كرده(15) و به ميزان بيشتري الكل مصرف مي‌كنند(9).

در مطالعه‌اي گزارش شده كه نمره هوش هيجاني بالاتر در 200 دانش‌آموز دبيرستاني با پذيرش كمتر مصرف الكل و سيگار مرتبط بوده‌است(11). پترايدز، فردريكسون و فارنهام(2004) نقش ويژگي‌هاي هوش هيجاني در عملكرد تحصيلي و رفتارهاي نابهنجار در مدرسه را در يك نمونه 650 نفري بررسي كرده و دريافته‌اند كه ويژگي‌هاي هوش هيجاني، ارتباط بين توانايي شناختي و عملكرد تحصيلي را تعديل مي‌كند و دانش‌آموزاني كه نمره هوش هيجاني آنها بالا بود، غيبت غيرموجه كمتري داشتند و احتمال اخراج آنها از مدرسه كمتر بود. افرادي كه احساس خود را تشخيص داده و معني ضمني آن را درك مي‌كنند و به گونه مؤثرتري تجربه هيجاني خود را تنظيم مي‌كنند، در سازش با تجربه‌هاي منفي زندگي موفقيت بيشتري خواهند داشت. اما افراد ضعيف از لحاظ قابليت‌هاي هيجاني(نداشتن توانايي درك و بيان حالت‌هاي هيجاني يا شکست در تشخيص علت‌ ناراحتي خود) در ادراك درست، فهم و همدلي با هيجان ديگران مهارت بيشتري دارند و شبكه حمايت اجتماعي قوي‌تري براي افراد ايجاد مي‌كنند(17).

به‌طور كلي قابليت‌هاي هيجاني در تشخيص پاسخ‌ هيجاني مناسب، مواجهه با رويدادهاي روزمره، گسترش دامنه بينش و ايجاد نگرش مثبت درباره وقايع و هيجان‌ها نقش مؤثري دارند. در نتيجه افرادي كه توانايي تشخيص، كنترل و استفاده از قابليت‌هاي هيجاني را دارند از حمايت اجتماعي، احساس رضايت‌مندي و سلامت رواني بيشتري برخوردار مي‌شوند. افرادي كه هوش هيجاني بالا دارند سبك زندگي خود را به گونه‌اي ترتيب مي‌دهند كه پيامدهاي منفي كمتري تجربه كنند. آنها در ايجاد و حفظ روابط كيفي بالا مهارت دارند و اين ويژگي‌ها به آنها در فهم و پيش‌بيني جنبه‌هاي گوناگون زندگي روزمره كمك مي‌كند(10).

بنابراين، هوش هيجاني توانمندي‌هايي را شامل مي‌شود كه مي‌توانند بر كيفيت روابط اجتماعي و ميزان سازش يافتگي افراد مؤثر باشد. همچنين اين شواهد به نوبه خود مي‌توانند به طرح فرضيه متفاوت‌بودن معتادان و افراد عادي در ميزان بهره‌مندي از اين هوش بيانجامد. پژوهش‌ها نشان مي‌دهند كه معتادان نسبت به افراد عادي و حتي نسبت به قاچاقچيان از كمترين سلامت روان برخوردارند و بيشترين تنيدگي را نيز متحمل مي‌شوند. همچنين، نتايج بررسي‌ها نشان‌دهنده آن است كه معتادان در بدترين شرايط رواني زندگي مي‌كنند و نيازمند بيشترين كمك و حمايت هستند(5).    

عوامل شخصيتي چون اعتماد به نفس بالا و مهارت اجتماعي، علاوه بر كاهش استرس محيطي ناشي از ارتباط با ديگران، باعث افزايش توان مقاومت در برابر خواسته‌هاي خلاف ديگران و اصرار دوستان براي مصرف مواد مي‌شود و ضمن افزايش مهارت‌هاي انطباقي، موجب مي‌شود كه فرد هنگام برخورد با استرس، براي حل مشكلات خود از شيوه‌ي مناسب‌تري استفاده کند(3). گرچه پژوهش‌هاي زيادي در مورد ارتباط هوش هيجاني و سلامت رواني معتادان به مواد مخدر يافت نشد، امّا شواهد موجود نشانگر آن است كه آشفتگي‌هاي هيجاني با جنبه‌هائي از روان گسيختگي، اختلال‌هاي روان تني و اختلال شخصيت مرتبط ‌باشد(15). علاوه بر اين هوش هيجاني با كيفيت بهتر تعامل اجتماعي، رضايت‌مندي از زندگي، اندازه تكاليف اجتماعي و برخي جنبه‌هاي درون فردي مانند تنظيم خلق‌وخو ارتباط دارد. در نتيجه مي‌توان گفت كه هوش هيجاني بالا با مديريت بهتر استرس و سطوح پايين بيماري‌هاي روانشناختي ارتباط داشته و با اختلال روانشناختي همبستگي منفي دارد(9).

بنابراين مسأله اصلي اين پژوهش اين است كه آيا افراد معتاد از نظر هوش هيجاني و سلامت روان به صورت معني‌دار از جمعيت غيرمعتاد متفاوت هستند يا نه. زيرا مطالعه هوش هيجاني معتادان به مواد مخدر و مقايسه آن با افراد عادي جامعه و نيز مطالعه اين نوع هوش در رابطه با سلامت روان آنها به منظور بهسازي محيط زندگي نشان اهميت ويژه دارد. با مرور مطالعات مذکور به نظر مي‌رسد كه مي‌توان فرضيه‌هاي زير را براي اين پژوهش مطرح كرد:

1- هوش هيجاني معتادان به مواد مخدر كمتر از افراد عادي است.

2- سلامت روان معتادان به مواد مخدر كمتر از افراد عادي است.

3- بين هوش هيجاني وسلامت روان معتادان به مواد مخدر رابطه وجود دارد.  

مواد و روش‌ها

اين مطالعه از نوع ميداني، افراد جامعه پژوهش شامل دو گروه بودند: گروه اول افرادي كه در سه ماهه اول سال 1386 به مراكز خود معرف)دولتي وغير دولتي( شهر رشت مراجعه كرده‌بودند. ديگر، افراد گروه عادي و غيرمعتاد كه در اين مدت در شهر رشت  ساكن بوده‌اند و بر اساس ويژگي‌هاي عمومي گروه اول از بين جمعيت عادي انتخاب شده و به عنوان گروه مقايسه در مطالعه شركت داده شدند. حجم نهايي آزمودني‌هاي دو گروه شامل 160نفر بود(80نفر معتاد و80نفر غير معتاد)كه به شيوه نمونه‌گيري در دسترس انتخاب شدند. براي انتخاب معتادان ابتدا براساس هماهنگي محقق با مراكز خود معرف شهر رشت، معتاداني كه براي اولين بار براي درمان به اين مراكز مراجعه كرده بودند(پس از اخذ رضايت‌نامه) به عنوان آزمودني‌هاي گروه آزمايشي در مطالعه شركت داده شده و فرم مشخصات فردي و پرسشنامه‌هاي تحقيق براي آنها تکميل شد. به منظور جمع‌آوري صحيح اطلاعات از آزمودني‌ها، پرسشنامه‌هاي افرادي كه با بي‌ميلي در اين مطالعه شركت كرده يا به كليه سوال‌ها پاسخ نداده بودند، از بررسي حذف شدند. همچنين، براي تأمين افراد عادي اين پژوهش(گروه كنترل)‌، ابتدا بر اساس متغيرهاي ذكرشده در فرم مشخصات فردي (سن، ميزان تحصيلات، وضع اقتصادي، اشتغال و ...) آنها را با گروه اول همگن کرده و سپس پرسشنامه‌هاي تحقيق پر شدند. در اين پژوهش، از ابزارهاي زير در گردآوري اطلاعات استفاده شد:

1- آزمون هوش هيجاني پترايدز و فارنهام :فرم كوتاه اين پرسشنامه از 30 ماده تشكيل شده‌است كه پاسخ‌ها به صورت درجه‌بندي شده از كاملاً موافقم (1) تا كاملاً مخالفم (7) در يك مقياس هفت درجه­اي تنظيم شده است. در اين پرسشنامه پاسخ صحيح و غلط وجود ندارد و ماده‌هاي 2، 4، 5، 7، 8، 10، 12، 13، 14، 16، 18، 22، 25، 26و 28  به صورت معكوس نمره‌گذاري مي‌شوند. از جمع نمره‌هاي بدست آمده در هر ماده، نمره‌ي كل آزمون محاسبه مي‌شود.  در هنجاريابي فرم 30 سوالي  پرسشنامه در نمونه‌ي ايراني كه توسط ماراني(7) انجام شده، تحليل عوامل داده‌ها منجر به استخراج چهار عامل(خوش‌بيني، درك عواطف خود و ديگران، كنترل عواطف و مهارت‌هاي اجتماعي) شد. با تحليل پرسشنامه نشان داده كه ضريب اعتبار همساني دروني اين پرسشنامه به شيوه‌ي آلفاي كرونباخ معادل 81/0 است. همچنين، كليه سوال‌هاي پرسشنامه رابطه مثبت خوبي با نمره كل پرسشنامه داشته‌اند.

2ـ پرسشنامه‌ي سلامت عمومي (GHQ): فرم 28 ماده‌اي پرسشنامة گلدبرگ و هيلر است که در سال 1979 تدوين يافته و سؤال‌هاي آن براساس روش تحليل عوامل از روي فرم 60 ماده‌اي استخراج شده است. اين پرسشنامه چهار زير مقياس دارد كه عبارتند از 1) علايم جسمي 2) اضطراب و بي‌خوابي 3) اختلال در كنش وري اجتماعي و 4) افسردگي وخيم (8). در نمره‌گذاري آزمون به هر پاسخ از راست به چپ نمره صفر، يك، دو يا سه تعلق   مي‌گيرد. از مجموع نمره‌هاي هر زيرمقياس نيز نمره‌ي كلي به دست مي‌آيد كه

نمره‌هاي بين 14 تا 21 در هر زير مقياس وخامت وضع آزمودني را نشان مي‌دهد. پژوهشي با عنوان استانداردسازي پرسشنامه‌ي سلامت عمومي بر دانشجويان دختر و پسر دوره كارشناسي دانشگاه تربيت معلم در سال  تحصيلي
76-1375 بر 571 نفر انجام شد. اعتبار آن با روش آلفاي كرونباخ براي مقياس‌هاي فرعي علايم جسمي 85/0، اضطراب و بي‌خوابي 87/0، اختلال در كنش اجتماعي 79/0 و افسردگي وخيم 91/0 برآورد شد. مقدار روائي سازه‌ي اين پرسشنامه نيز 82/0 بدست آمد كه ارزش علمي بالايي دارد.

پس از جمع‌آوري اطلاعات، داده‌ها با نرم افزار SPSS-10 تجزيه و تحليل شد و نتايج زير بدست آمد:

نتايج:

جدول 1: شاخص‌هاي توصيفي نمرات هوش هيجاني آزمودني‌ها

          آماره

گروه

تعداد

ميانگين

انحراف استاندارد

خطاي استاندارد ميانگين

معتاد

80

74/135

96/22

53/2

افراد عادي

80

09/146

69/19

28/2

طبق جدول ميانگين و پراكندگي نمره هوش هيجاني معتادان بيش از افراد عادي است.

جدول 2، شاخص‌هاي توصيفي نمره سلامت روان آزمودني‌هاي دو گروه را نشان مي‌دهد:

جدول 2: شاخص‌هاي توصيفي نمره سلامت روان آزمودني‌ها

           آماره

گروه

تعداد

ميانگين

انحراف استاندارد

خطاي استاندارد ميانگين

معتاد

80

63/22

66/1

28/14

افراد عادي

80

54/15

13/1

55/9

افزايش نمره در پرسشنامه GHQ نشانگر آسيب رواني شديدتر است. در نتيجه به نظرمي‌رسد كه معتادان نسبت به افراد عادي سلامت رواني كمتري داشته باشند.

جدول 3، نتايج آزمونt  با دو نمونه جورشده براي مقايسه‌ي ميانگين نمرات هوش هيجاني آزمودني‌ها را به تفكيك نشان

مي‌دهد:

همانگونه كه ديده مي‌شود هوش هيجاني معتادان به صورت معني‌دار كمتر از افراد عادي است(05/0 p< ).

در جدول 4 نتايج آزمون t  براي مقايسه ميانگين سلامت روان معتادان و افراد عادي نشان داده شده است:    

با توجه به اندازه t محاسبه شده(73/2) سلامت روان معتادان به صورت معني‌دار پايين‌تر از سلامت روان افراد عادي است(01/0p<).

براي بررسي ارتباط بين هوش هيجاني وسلامت روان  در گروه‌هاي آزمودني، اندازه ضريب هم‌بستگي پيرسون محاسبه و نتايج آن درجدول 5 ارائه شده است:

جدول3 : نتايج آزمونt  با دو نمونه جور شده جهت مقايسه‌ي نمرات هوش هيجاني آزمودني‌ها

       آماره

گروه

تفاوت‌هاي جور شده

t

 

درجه آزادي

ميزان خطا

ميانگين

انحراف‌استاندارد

خطاي استانداردميانگين

معتاد

66/136

05/22

56/2

56/2

73

012/0

عادي

13/146

81/19

30/2

 

جدول4: آزمون t  با دو نمونه‌ي جور شده جهت مقايسه ميانگين سلامت روان معتادين و افراد عادي

       آماره

گروه

تفاوت‌هاي جور شده

t

 

درجه آزادي

ميزان خطا

ميانگين

انحراف‌استاندارد

خطاي استاندارد ميانگين

معتاد

29/22

17/14

77/1

73/2

63

008/0

افراد عادي

67/15

48/9

18/1

جدول5،: بررسي ضريب همبستگي بين هوش هيجاني وسلامت روان در معتادان وافراد عادي

آماره

گروه

تعداد

ضريب هم‌بستگي

ميزان خطا

معتاد

80

445/0-

001/0

افرادعادي

80

403/0-

001/0

نتايج جدول فوق نشان مي‌دهد كه با افزايش نمره هوش هيجاني آزمودني‌ها ميزان سلامت روان آنان نيز افزايش مي‌يابد و از اين لحاظ تفاوت معني‌داري بين معتادان و افراد عادي وجود ندارد..

بحث و نتيجه‌گيري

در بررسي فرضيه اول پژوهش مبني بر كمتربودن هوش هيجاني معتادان به مواد مخدر(نسبت به افراد عادي جامعه) همان طور كه در جدول شماره 3 ديده مي‌شود با توجه به اندازه t محاسبه شده (56/2) بين ميانگين نمرات هوش هيجاني آزمودني هاي دو گروه تفاوت خطي وجود دارد(012/0 (P<. درنتيجه پايين‌تربودن ميانگين نمره‌ي هوش هيجاني معتادان(66/136) به نسبت افراد عادي (13/146) نشان مي‌دهد كه معتادان داراي سطوح پايين‌تر هوش هيجاني هستند. نتايج پژوهش‌هاي مختلف رابطه‌ي منفي هوش هيجاني با مصرف الكل و رابطه‌ي مثبت آن با گستردگي و كيفيت روابط اجتماعي و رابطه‌ي سازش يافتگي اجتماعي موفقيت‌آميز با ادراك دقيق‌تر خلق ديگران در زمينه عملكرد تحصيلي و رفتار سازگار در مدرسه را نشان داده است(9و13) هم چنين يافته‌هاي موجود رابطه‌ي هوش هيجاني را با اختلال شخصيت و بيماري‌هاي رواني و شيوع بيشتر اختلال شخصيت و بيماري‌هاي رواني در بين معتادان و نقش حمايتي هوش هيجاني بالا در كاهش خطر گرايش به سيگار و اعتياد در نو جوانان را نشان مي‌دهد، به طوري كه در مجموع بين نمره‌ي كلي هوش هيجاني و نمره مقياس افراد الكلي و تنباكويي رابطه منفي وجود دارد(1و16). نتايج كليه اين پژوهش‌ها با نتيجه‌ي به دست آمده از بررسي اين فرضيه مطابقت دارد. در تبيين اين موضوع مي‌توان گفت افرادي كه هوش هيجاني بالاتري دارند، ممكن است قابليت‌هاي ذهني بيشتري در درك صحيح موقعيت‌ها و پاسخگويي به فشارهاي ناخواسته اطرافيان خود داشته باشند. بديهي است كه اين قابليت‌ها منجر به افزايش مقاومت در برابر مصرف مواد مي‌شوند و دسترسي به راه‌حل‌هاي بهتر را ميسر مي‌سازد.

در بررسي فرضيه دوم تحقيق مبني بر پائين‌تربودن سلامت رواني معتادان نسبت به افراد عادي، ميانگين نمره سلامت روان  آزمودني‌هاي دو گروه ارزيابي شد. اندازه t محاسبه شده(73/2)تفاوت معني‌داري بين سلامت روان معتادان و افراد عادي نشان داد كه نشانگر وجود نشانه‌هاي بيشتر اختلال رواني در معتادان است. اين يافته‌ها مشابه نتايج پژوهش‌هاي ارائه شده در اين گزارش  بوده و مؤيد آن است كه سلامت روان معتادان کمتر از افراد عادي است و اين که معتادان در بدترين شرايط رواني بسر برده و بيشترين تنيدگي را تحمل مي‌كنند(5). در تبيين چرايي اين نکته مي‌توان به عواملي همچون استفاده بيشتر مواد توسط مبتلايان به اختلال رواني و کاهش مهارت فرد در مقابله با مصرف مواد بدنبال اختلال رواني موجود و در نتيجه سهولت گرايش به مواد مخدر اشاره کرد. زيرا سوء مصرف مواد جدا از هزينه‌هاي سرسام‌آوران، پيامدهاي منفي زياد(از جمله جنبه‌هاي مغزي و روانپزشكي) دارد كه كنترل آنها توسط معتادان دشوار است. با مصرف مواد علايم رواني- عصبي و اختلال‌هاي روانپزشكي شايع بدون علت مثل اسكيزوفرني و اختلال خلقي مي‌تواند ايجاد شود. بنابراين، عوارض منفي مصرف مواد و اختلال روانپزشكي اوليه ممكن است با هم در ارتباط باشند. از طرف ديگر اختلال رواني مي‌تواند مهارت فرد را در مقابله با مصرف مواد كاهش داده و موجب شود تا وي به سهولت و به عنوان پناهگاه به مواد مخدر روي آورد، يعني از مواد مخدر به منزله‌ي ابزاري در تعامل با افراد و موقعيت‌ها براي تنظيم روحيه و خلق خود استفاده كند(6).

در وارسي فرضيه سوم پژوهش مبني بر رابطه هوش هيجاني و سلامت روان معتادان، نشان داده شد كه بين اين دو متغير هم‌بستگي 445/0- وجود دارد. همانطور كه در جدول شماره5 ديده مي‌شود، بين هوش هيجاني و سلامت روان آزمودني صرف‌نظر از معتاد يا عادي رابطه معني‌دار وجود دارد که حاكي از آن است كه برخورداري از مؤلفه‌هاي هوش هيجاني در مديريت استرس و شناخت موقعيت‌هاي بيروني و نيز حالت‌هاي دروني نقش تعيين‌كننده‌اي دارد و با پشتوانه آن مواجهه با مشكلات، توأم با موقعيت‌هاي فردي خواهد بود. اما اين مقابله در افراد داراي هوش هيجاني پايين‌تر (به ‌دليل برخورداري از ظرفيت‌هاي عاطفي كمتر) با كاستي‌ها و شكست همراه است و در نتيجه سلامت رواني آنها نيز متأثر خواهد شد. نتايج آزمون اين فرضيه همسو با نتايج پژوهش‌هايي است كه بر اساس آنها آشفتگي هيجاني با جنبه‌هايي از روان گسيختگي، اختلال رواني عضوي، روان‌تني و اختلال شخصيت ارتباط دارد(9،10و17).

پژوهش‌هاي موجود حاكي از آن است كه آموزش مؤلفه‌هاي هوش هيجاني (مانند كنترل هيجان و روابط بين فردي) در كاهش علايم اختلال‌هايي نظير افسردگي و اضطراب مؤثر است(12)، سبب ارتقاي سلامت رواني شده و فرد نمره‌ي بهتري در گزارش‌هاي شخصي مثبت از حالت‌هاي دروني و احساس توانمندي مقابله با مشكلات کسب مي‌کند(2).

يافته‌هاي اين پژوهش مي‌تواند راه‌گشاي مديران اجرايي و سياست‌گذاران مقوله پيشگيري از اعتياد و دانش پژوهان باشد تا با پيش‌بيني برنامه‌هاي آموزشي جديد پيرامون رشد و افزايش هوش هيجاني در مراكز آموزشي و درماني، براي ارتقاي مؤلفه‌هاي هوش هيجاني افراد اقدام كنند و از اين طريق گامي جدي در پيشگيري و مهار اعتياد بردارند. هم چنين، بر اساس يافته‌هاي اين پژوهش، مشاوران مراكز درمان و بازتواني اعتياد مي‌توانند براي پيشگيري از عود اعتياد راهكارهاي لازم را براي افزايش هوش هيجاني به معتادان و خانواده‌هاي آنها ارائه دهند. يافته‌هاي اين پژوهش همچنين ضرورت تدوين برنامه‌هايي براي آموزش مؤلفه‌هاي هوش هيجاني را در مراكز آموزشي(بويژه در مراكز آموزش پيش‌دبستاني و مدارس) تأييد مي‌كند تا از اين طريق كودكان مهارت‌هاي لازم را در خود پرورش دهند و به نگرشي دست يابند كه براي همه‌ي حوزه‌هاي يادگيري و رشد آنها مفيد باشد.

با توجه به اهميت هوش هيجـاني و مؤلفه‌هاي آن و نيز لزوم رشد و پرورش آن(بخصوص از طريق آموزش) پيشنهــاد مي‌کنيم كه پژوهش مشابهي در سطح گسترده صورت گيرد.


 

 


 

منابع


 

1. Ahmadi Raghabadi Ali. Study on Relation between Excitatory Intelligence and Mental Health in Students at Pre- university Academic Degree, Rasht County, Educational Year 2004-2005). Thesis for Master of Arts (M.A.), General Psychology. Rasht; University of Guilan, 2005..

2. Esmaeili M, Ahadi Hy, Delavar A, Shafieabadi A. Effects of Education of Excitatory Intelligent Components on Mental Health. Iran Psychiatry and Psychology Magazine 2007; 2: 158-65.

3. Rahimi Moghar. Guidance for Prevention and Treatment on Addition. Tehran; Prevention

Deputyship of State Organization of Welfare. 1997.

4. Sargolzaei Mohammadreza, Balali, Mahdi, Azad Reza. Study on Rampancy of Ill- consumption of Narcoticas and Its Relation with Individual and Family Status of University in the Field of Medicine of University of Mashhad, Social Welfare Quarterly Periodical 2003; 9: 283-94.

5. Sohrabi Faramarz: Problem of Cigarette in the Mirror of Research Study on Effective Facts in Attitude on the Students to Cigarette. Tehran: Madreseh Publications, 2004.

6. Kaplan Jerald, Sadouk Binyamin. Summary on Psychiatry. Translated by Nosreatollah Pour Afkari. Tehran; Share- e- Ab Publications, 2004.

7. Marani Marzieh. Manner- finding of Inquiries of Specifications of Emotional Intelligent among University and Schools Students in Isfahan City. Thesis of Master of Arts(M.A.) Academic Degree of University of Isfahan, Faculty of Psychology, 2003.

8. Houman Abbas. Standard Making of Inquiries of General Health on Students of the University of Instructors Training, Student Deputyship District Tehran; Center of Student Consulting in University of Tehran, 1997.      

9. Austin E J, Saklofeski D H, Egan V. Personality: Well Being and Health Correlates of Train Emotional Intelligence. Personality and Individual Differences 2005; 32:547-58.

10. Cobb C D, Mayer Y D. Emotional Intelligence: What The Research Says. Educational  Leadership 2000; 58: 14-19.

11.Ciarrochi J, Forgas J D, Mayer J D.Emotional Intelligence: What The Research Says.Educational Leadership 2001; 58: 14-19.

12. Engelberg E Sjoberg. Emotional Intelligence, Affect Intensity, and Social Adjustment. Personality and Individual Diffrences 2004; 37: 533-52.

13. Giancola P R, et al. Executive Cognitive Functioning And Aggressive Behaviour In Preadolescent Boys At Highrisk For Substance Abuse ”Dependence. Journal Of Study Alchol 1996; 57:352-59.

14. Leible, T Snell Jr W. Borderline Personality Disorder and Multiple Aspect of Emotional Intelligence. Personality and Individual Diffrences 2004; 37: 393-404.

15. Petrides K V, Frederikson N, Furnham A. The Role Of Trait Emotional Intelligence In Academic  Performance And  Deviant Behavior  At School.Personality  And   Indvidual   Differences 2004; 36: 277-93.

16. Salovey P, Mayer J D. Current Directions In Emotional Intelligence Research”. Handbook Of Emotion 2nd ed. New York; Guilford, 2000.

16. Warwik J, Nettel Beck T. Emotional Intelligence Is …?. Personality and Individual Diffrenes 2004; 37: 1091-1100.


 

 

 

 

 

 


 

Comparison of Emotional Intelligence and Mental Health in Addicted and Normal Individuals

*Khosravi Kabir Z.(MSc)1- Mousavi S. V.(Ph D) 2- Agha Yousefi A.R.(Ph D)3

*Corresponding Author: Preventing- Chancellorship of Rehabilitation Organization of Guilan Province, Parastar St. Rasht, IRAN

E- mail: [email protected]

 Received: 12/Nov/2008      Accepted: 5/Apr/2009

Abstract

Introduction: Abuse of drug is a chronic phenomenon which brings about a plenty of physical, mental, social, family, and economic harm in a way that the addicted person’s individual and social functions are severely reduced.

Objective: Comparison of emotional intelligence and mental health in addicted and normal individuals.

Materials and Methods: Samples consisted of 80 addicted and 80 normal individuals. Sample group were selected by accessible sampling from governmental and non governmental rehabilitation and remedial centers from Rashat. Both groups matched according to age, marital status, number of family members, educational level and economic condition. Then participants answered to the Petridis and Furnhum’s (2002) emotional intelligence questionnaire and 28 Item Gold berg’s (1979) general health questionnaire (GHQ28). Data were analyzed through statistic analysis.

Result: Data analysis shows significant relation between emotional intelligence and mental health in two groups. The addicted person had low or levels of emotional intelligence and mental health than the normal individuals. Furthermore, person coefficient correlation showed relation between emotional intelligence and mental health of the addicted and normal individuals which were (0.403 and -0.445) respectively.

Conclusion: The addicted person had lower level of emotional intelligence and mental health than normal individuals. There was significant relation between emotional intelligence mental health in addicted and normal individuals (P<0.05).

 

Key word: Emotions/ Intelligence/ Mental Health/ Substance- Related Disorders

_______________________________________________Journal of Guilan University of Medical Sciences, No: 70, Pages: 9-16

1. Preventing- Chancellorship of Rehabilitation Organization of Guilan Province, Parastar St. Rasht, IRAN

2. University of Guilan, Rasht, IRAN      3. University of Payame Noor, Tehran, IRAN

 

 

 

 

 


مطالب مشابه :


هوش هیجانی، پرسشنامه هوش هیجانی

مشاوره در انجام پایان نامه و هوش هيجاني . هاي آن در مقايسه با هوش منطقي مورد بحث




هوش هيجاني ابزاري نوين در مديريت بازار

استفاده از هوش هيجاني در تجارت اطلاعاتي در مورد ارائه دو مقاله خروجي پايان نامه




مقايسه هوش هيجاني و سلامت روان در معتادان به مواد مخدر و افراد عادي رشته روان شناسی

پژوهش‌ها در مورد هوشهيجاني نشان‌داده كه هوش ليست مقالات ، پايان نامه هاي فيزيك و




ليست مقاله پايان نامه روانشناسي

(پايان نامه كارشناسي روانشناسي عمومي) هوش هيجاني در يكصد پرسش و پاسخ در مورد موسيقي




پایان نامه پایان نامه بررسي هوش هيجان در رابطه با سلامت رواني 74 ص

پایان نامه پایان نامه بررسي هوش هيجان در مي باشد در پايان فصل هوش هيجاني در




هوش عاطفی

پايان نامه اي را به اتمام رسانيد که در آن هوش عاطفي ( هوش هيجاني ) در مورد هوش عاطفي




برچسب :