گفتوگو با امير سهيلي، بازيگر نقش سلطان در برنامه «هزار و شصت و شونزده»
شيري كه غرش نداردسلطان نام شيري است كه در برنامه «هزار و شصت و شونزده» در كنار عمو پورنگ براي بچهها برنامه اجرا ميكند. او مثل خيلي از شخصيتهاي تلويزيوني گريم شده و ديالوگهايي را كه برايش نوشتهاند، ميگويد؛ اما يك تفاوت عمده با آنها دارد. او توانسته شخصيتي را ارائه كند كه سرشار از تناقض است. او شير است و قرار است غرش داشته باشد، اما به جاي آن از روي تنبلي صداي غرش ضعيفي را در نواري ضبط كرده و ضبط صوت را با خود حمل ميكند. سلطان تا به حال توانسته طرفداران زيادي بين بچهها براي خود دست و پا كند. با امير سهيلي بازيگر اين نقش درباره سلطان به گفتوگو نشستيم.
به نظر شما دليل محبوبيت سلطان بين مخاطبان چيست؟
در برنامه هزار و شصت و شونزده من ايفاي نقش چند تيپ را بر عهده دارم كه اصليترين آنها شير يعني سلطان جنگل است سلطاني كه در اين برنامه فانتزي است. براي مثال قلب و مغز او در كف دستش طراحي شده است! سلطان خيلي هم تنبل است. فكر كرديم چنين موجودي با ويژگيهاي خاص وقتي جذابتر ميشود كه مغزش را به دستش بدهيم. سلطان مهربان است و باهوش. قلبش هم دو بخش شده كه بخشي از آن نيز گاهي به دستش داده ميشود. سلطان دروغگو نيست. او با اين كه تنبل است، اما هيچ وقت رفتار صادقانهاش را از دست نميدهد. فكر ميكنم اين ويژگي براي بچهها جذاب است، به همين دليل آنها با شخصيت سلطان ارتباط برقرار كردهاند.
اين كه سلطان مغزش را به دست گرفته، چه معنايي دارد؟
به نوعي خواستيم سادگي او را نشان دهيم. موجودي كه مغزش را به دست ميگيرد و از آن استفاده خاصي نميكند بههمين دليل مدام اشتباه ميكند و صداي بيجاني دارد. همه اين ويژگيها به سلطان شخصيتي متفاوت داده كه ميتواند با كودكان ارتباط برقرار كند.
شما قبل از سلطان، سابقه كار در حوزه كودك داشتيد؟
همكاري من در حوزه كودك با گروه عموپورنگ آغاز شد. چند سال پيش در يكي از برنامههاي عموپورنگ كه در شبكهيك توليد ميشد، نويسنده بودم و هم ميان برنامهها و هم متنهاي بخشهاي زنده را مينوشتم و خالق سه يا چهار تيپ هم بودم.
نقش شير از همان ابتدا براي شما در نظر گرفته شده بود؟
بله، البته وقتي اين نقش به من پيشنهاد شد، اعلام كردم نقش شير به درد من نميخورد، چون خود من شخصيت سرزنده و شلوغي دارم، در صورتي كه يكي از ويژگيهاي بارز سلطان، تنبلي و آرامي اوست.
چگونه شخصيت سلطان شكل گرفت؟
قصه از آنجا شروع شد كه اخبار 20:30 خبري را مبني بر اين كه توله شيرهاي آفريقايي در سطح شهر پراكنده شدهاند، منتشر كرد. ما بر اين اساس داستاني طرح كرديم كه يكي از اين شيرها را گلدون خان پيدا ميكند و او را پيش خود نگه ميدارد. از آنجا كه گلدون خان اين شير را تربيت ميكرد لهجه و طرز حرف زدن او هم طبيعتا بايد شبيه به گلدون خان ميشد. ما به مرور به شخصيت شير رسيديم. اول بايد يك صدا براي آن ميساختيم، صدايي كه هم كمدي باشد و هم ظرفيت يك تيپ را داشته باشد.
شما صداي بمي داريد. صداي زير سلطان چطور به وجود آمد؟
من سعي كردم صدايي براي سلطان خلق كنم كه جان داشته باشد. صدايي تعريف كردم كه بتواند مدلهاي مختلف و حالات مختلف ناشي از احساسات گوناگون را از خود نشان دهد تا اين حد كه حتي بتواند آواز بخواند و فقط تقليد صرف صدا نباشد.
لباس و نحوه گريم شما بسيار سنگين است. با اين اوصاف چگونه نقش سلطان را بازي ميكنيد؟
اين سختيها جزو كار بازيگري است و اين موضوع كاملا براي من جا افتاده است. هر شخصيتي را كه ميپذيرم احساس ميكنم بايد با تمام وجود مثل آن شوم، در غير اين صورت بيننده آن شخصيت را پس ميزند.
پيش از اين، تجربه بازي يا اجرا داشتهايد؟
من سالها قبل با جنگ «راه شب» وارد اين عرصه شدم. البته بازي و نويسندگي من به سال 67 برميگردد كه به اتفاق شهرام عبدلي و محسن تنابنده در يك گروه تئاتر كار ميكرديم. در آن زمان من نويسنده گروه بودم. اولين بازي حرفهاي من در تئاتر نيز با نمايش «جريان عصبي» حسن وارسته آغاز شد. در برنامههايي همچون «جمعمون جمعه» راديو هم نقش يك شاگرد بقال را بازي ميكردم. در حال حاضر هم در برنامه «جمعه ايروني» حضور دارم و تيپهايي كه تا به حال خلق و اجرا كردم آقاي جوگير، آقاي گيربازار، حيف نون و... است.
گفتيد دغدغه اصليتان نويسندگي است. خودتان خالق شخصيت شير بوديد؟
نه به طور كامل. در كارهاي گروهي نويسنده و كارگردان هم در به وجود آمدن شخصيت دخيل هستند. ما تصميم گرفتيم سلطان عروسك نباشد. اتفاقا يكي از ويژگيهاي مهمي كه سلطان را محبوب كرد اين بود كه سلطان صورت دارد، انسان است و يك شخصيت عروسكي نيست.
سلطان در بعضي مواقع به تنهايي اجرا را به عهده ميگيرد و خالق صحنههاي جذابي نيز ميشود كه از يك شخصيت اينچنيني، بيش از انتظار است.
سهيلي: قصهسلطان از آنجا شروع شد كه اخبار 20:30 خبري را مبني بر اين كه توله شيرهاي آفريقايي در سطح شهر پراكنده شدهاند منتشر كرد. ما بر اين اساس داستاني طرح كرديم كه يكي از اين شيرها را گلدون خان پيدا ميكند و او را پيش خود نگه ميدارد
من اعتقاد دارم وقتي يك تيپ به شخصيت تبديل ميشود يعني اين كه ظرفيت بسياري از ويژگيهاي شخصيتي را داراست. ميتوان درباره آن يك ملودرام هم نوشت. ميتوان آن شخصيت را گسترده كرد و براي آن متن نوشت. سلطان هم چنين ظرفيتي دارد. ما براي سلطان متن نوشتيم و با گذشت برنامه شخصيتش شكل گرفت. وقتي يك شخصيت قابل قبول ميشود كه بچهها با او ارتباط برقرار كنند. سلطان تكيهكلام دارد. بچهها با او ميخندند و گريه ميكنند. همذات پنداري زيادي با او دارند. اين ارتباط به اين دليل است كه شخصيت او به درستي طراحي شده است.
گاهي سلطان باعث به وجود آمدن موقعيتهاي درام ميشود. فكر نميكنيد براي كودكان كمي سنگين باشد؟
به نظر من بچهها بايد مهارتهاي زندگي را ياد بگيرند. حق آنهاست كه در كنار شادي و شيطنت با مفهوم غم، نگراني، گريه و... نيز آشنا شوند.
رابطهتان با كودكان به چه صورت است؟
شخصيت من خيلي فانتزي است. به سن و سال و ظاهرم نگاه نكنيد. خيلي حساس هستم. شايد باورتان نشود اگر بگويم دلم براي درختان لب جوي نيز كه ريشه هايشان به آب نميرسد و نميتوانند از آن استفاده كنند، ميسوزد. كودكان را دوست دارم. من مجبورم اداي بزرگترها را دربياورم.
تيپ سلطان آيا ما به ازاي واقعي هم دارد؟
مدل حرف زدن سلطان را از برادرزادهام گرفتم؛ اينكه بين حرفهايش گاهي ارتباط منطقي پيدا نميكنيم و ديالوگهايش گاهي قطع و وصل ميشود. ادايي را كه سلطان با زبانش درميآورد هم از دخترم گرفتم. لحظهاي كه دخترم متولد شد زبانش را از دهانش بيرون آورده بود و چشم چپش را بسته بود. اين حركت در ذهنم ثبت شد و در شخصيت سلطان از آن استفاده كردم.
جوجه تيغي در مقايسه با شير نتوانسته خودش را بروز دهد، شما علت را در چه ميدانيد ؟
اساس برنامه هزار و شصت و شونزده بر بازي است. حتي اين موضوع در دكور برنامه هم مشخص است. تخصص اصلي بازيگر نقش جوجه تيغي هم طراحي بازي براي بچههاست. او ابتدا قرار بود در بخشي از برنامه براي بچهها بازي طراحي كند، اما بعدها قرار شد او در قالب يك حيوان يعني جوجه تيغي وارد برنامه شود. جوجه تيغي يك بازيگر است نه تيپ و شخصيت. البته او در نقش و قالب جديدش كه دايه سلطان است و از آفريقا آمده و قرار است سلطان را از تهران ببرد خيلي خوب درخشيده است.
اينطور كه مشخص است در تيپ سازي مهارت زيادي داريد. سلطان هم رفتارهاي پيچيده يك شخصيت را دارد و انگار هر بار ميتواند يك ويژگي رفتاري مخصوص به خود را رو كند.
من پر از آدم هستم. بيشتر اوقات سعي ميكنم با مترو سفر كنم و جزئيات آدمهاي پيرامونم را با دقت نگاه و آنها را در حافظهام حفظ كنم. من آرشيو كاملي از تيپها و شخصيتهاي مختلف دارم كه در موقعيتهاي مختلف خودشان را نشان ميدهند و بيرون ميزنند.
سلطان از ابتدا به همين شكل بود؟
ابتدا قرار بود اسم سلطان شّلي باشد. اين اسم از آنجا آمد كه او دوست داشت شكلات و لواشك را يواشكي بخورد كه با چسباندن اول هر كدام از اين سه كلمه شلي به وجود ميآمد. اما بعدها كه شخصيت اين شير بيشتر شكل گرفت اسم او را سلطان گذاشتيم تا تناقض قدرت شير با تنبلي و ويژگيهاي شخصيتي او بيشتر نمايان شود.
مطالب مشابه :
شير ايراني
افسوس که شير پارسي در دشت ارژن ديگر جايي ندارد و صداي غرش رعد شير تنها گربه دانلود نرم
داستان كوتاه : سگي كه گريه كرد
روز در پشت كوه ميرفت كه جايش را به تاريكي و شب بدهد.از دور دستها صداي شير از پستان صداي
گفتوگو با امير سهيلي، بازيگر نقش سلطان در برنامه «هزار و شصت و شونزده»
دانلود آهنگ های او شير است و قرار است غرش داشته باشد، اما به جاي آن از روي تنبلي صداي غرش
طالع بینی ازدواج زن متولد مرداد
دانلود،عکس،خبر،ورزشی به وجود مي آيد و صداي غرش شير در جنگل مي پيچد.طبيعي است
رمان تقصیر ما نبود 01
و دانلود صداي انواع حيوانات تو گوشم پيچيد اول ميمون بعد غرش شير بعد زوزه ي
فهميدم که فهميده اي!
حسين از پشت خاکريز، به جايي که صداي غرّش مهيب تانک ها در باشد حرام، شير دانلود دانلود
كوچ- (شعري از زنده ياد فريدون مشيري)
صداي غرش تيري دهد جواب مرا: حقيقت شير و لبنيات دانلود رایگان کتابهای علمی
جمله ی ذرات عالم در نهان....
حجاب - دانلود قورباغهها را نكُشيد، كه صداي آنها - وقتي كه شير غرش ميكند
برچسب :
دانلود صداي غرش شير