یاواره شهدا ی تکیه ناوه
اولین خلبان شهید در دوران دفاع مقدس شهید فیروز شیخ حسنی
فرزند حمزه بود وی درسال1331درشهرستان طالقان روستای تکیه ناوه دیده به جهان گشوددر اولین روزجنگ تحمیلی یعنی مصادف باسی و یکم شهریور ماه سال1359 طی ماموریتی از پایگاه چهارم شکاری اصفهان عازم جبهه های نبرد شدودر همان روزپس از درگیری هوائی با دشمن به شهادت رسید.
شهید امیر سرلشکرخلبان فیروز شیخ حسنی اولین خلبان شهید جنگ تحمیلی
ولادت: 1331 طالقان ،تکیه ناوه فرزند : حمزه متاهل دارای یک فرزند دختر
شهادت : 1359/6/31 محل شهادت : دزفول
چکیده ای از وصیت شهید کرانقدر :
" اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون و اجعلنی من اولیائک فان اولیائک لاخوف علیهم و لا هم یحزنون
اللهم انی اسئلک تجعل وفاتی قتلا فی سبیلک تحت رایت نبیک مع اولیائک و اسئلک ان تقتل بی اعدائک و اعداء رسولک و اسئلک ان تکرمنی بهوان من شئت من خلقک و لا تنهی بکرامه احد من اولیائک اللهم اجعل لی مع الرسول سبیلا حسبی الله ماشاءالله "
الهی از عمق جانم و با تمام وجودم شهادت می دهم به وحدانیت تو و رسالت رسول محمد(ص) و امامت علی (ع) و اولاد طاهرین او و از تو می خواهم که به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین ، پنج تن آل عبا که تمام جهان به خاطر آنها برپاست مرا از دوستان علی و اولاد علی قرار دهی ، به حق علی بن حسین زین العابدین به من لذت عبادت و به حق باقرالعملوم لذت علم و به حق امام صادق لذت صداقت و به حق امام کاظم لذت فروبردن غضب و به حق امام رضا لذت رضایت از الله و به حق محمد بن علی لذت جو و ایثار و سخاوت و به حق علی بن محمد لذت هدایت و به حق امام حسن عسکری لذت سرباز و رزمنده اسلام بودن و به حق امام مهدی لذت فرماندهی بر سپاه اسلام را عنایت کن .
حال چند کلامی از خودم . برای همسر و فرزندم همسرخوبی نبودم . چون خودم را مدیون انقلاب و اسلام می دانستم ولی همه را دوست داشتم و از همه حلالیت می طلبم .امیدوارم که مرا ببخشند و برایم دعا کنند .
شهید فیروز در امریکا(آموزس دوره پیشرفته اف ۵و اف۱۴)
شهید فیروز شیخ حسنی در دانشگاه افسری
شهید فیروز در حال سوار بر فانتوم اف ۴
شهید فیروز در پایگاه اصفهان
........................................................
شهید روح ا... علیشیری :
شهید روح ا... علیشیری نام پدر :رجب تاریخ تولد : ۱/۱۲/۱۳۳۹
تاریخ شهادت : ۱۶/۵/۱۳۶۰ محل شهادت : سوسنگرد مجرد
بسم الله الرحمن الرحيم
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احيا عند ربهم يرزقون
گمان مبريد كسانيكه در راه خدا كشته مي شوند، مرده اند بلكه زنده اند و نزد خدا روزي مي خورند.
"مادرم سلام اين فرزندت را از جبهه سوسنگرد غريب و مظلوم بپذير، اينجا كسي را جز خداي بزرگ و ملائك نداريم مادرم براي ما دعا كن".
مادرم مي دانم كه در انتظار آمدن من هستيد و هم اكنون دعا مي كني اما حرف من به برادرانم و خواهر عزیزم اين است كه پدر و مادرم را هیچوقت تنها نگذارند و من براي آنها طلب خوشبختی و سعادت مي كنم. در پيروزي ما در اين جنگ هيچ شكي نداشته باشيد اين سخنان را به عنوان يك شهيد مي گويم.
................................................
نامه شهیدمهدی علیشیری به مادر :
شهید مهدی علیشیری نام پدر: ایرج تولد: ۹/۱۲/۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۲۳/۱/۱۳۶۲ محل شهادت: فکه مجرد
سلام خدمت مادرم که دوستش دارم. سلامی به عظمت دلها، مادر عزیزم ان شا الله حالتان خوب است و ما را با دعاهایتان یاد کنید...
مادرجان، مادری که تمام عمر عشقت، محبتت و جانفشانیت را به دل خریده بودم، دلم میخواهد بدانی که این چند روز را در چه فکری سر میکنم. انتظار، آدمی را به یاد خاطرات و گذشتههای تلخ و شیرین میاندازد. دیروز در این اندیشه بودم که چقدر از عمرم را برای دیگرانی صرف کردم که زندگی را شناخته و نشناخته سیر کردند و اینک جز غباری از خاطراتشان که بر صحیفه دلمان نشسته است دیگر پیوندی نیست تا دلهای وارسته را به هم مقید سازد.
مادرجان شما یقین والاتر از آنی بودید که فرزندتان را درک نکیند و میدانم که درک کردید مرا و زندگی را برایم به گونهای شناساندید و این را از صفای قلبتان، نگاههای محبتآمیزتان و صبرتان دانستم. وقتی شناختم زندگی را و اینکه چگونه نهال محبت و صمیمیت را در قلبهایمان بکاریم و احساس کردم که زندگی من در وجود شما خلاصه میشود و مهرورزی را در شما دیدم...
معلم گرامیم در این عمری که صرف کردم آموختهها را آزمودم و با کولهباری از محنت و درد در این گوی تلاش برای زندگی گفتهها را به دلم حک کردم و تجربهها را افزودم. آدم مقید است که برای کمال خود بکوشد و تا نیفتاده است قامت خود خم نکند و چقدر خوشحالم که تجدید خاطرهی سیمایتان، حرفهایتان و درسهایتان این ایستادگی را استوار میکند.
.... بسیج دانشآموزی محیطی بود که علاقهام را شدت بخشید به این که نگاهبان مغزهای نورس نوجوانان و فرزندانی باشم که اساس مملکتی را بنیان مینهادند. مادرم، زندگی سراسر علاقههاست و چون آتشگهی پابرجاست و این علاقه اگر در خدمت همنوعان خلاصه گردد، شیفتگی الهی میآورد که ما کردیم و خود، یقین میدانی که چقدر روی آنان جانفشانیها کردم. من عاشق خدمت بودم خدمت به کودکان، خدمت به نوجوانان و آنانی که صفای باطنشان روشنیبخش جانهاست و خواهد بود و این خدمت سوزاند وجودمان را و افروخت شعلهی غمگساریمان را و این که به حال محرومیتشان؛ به حال ناآگاهیشان غمها را به جان بخریم.
التماس دعا دارم .
چکامه ای از وصی شهید مهدی :
«بسم ربّ الشهداء و الصدقین »
وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.
خداوند اهل ایمان را از مرد و زن وعده فرموده است که در بهشت ابدی که در زیر آن نهرها جاری اشت درآورد و در جایگاههای نیکوی بهشت عدن منزل دهد و برتر و بزرگتر از این نعمتها، مقام رضا و خشنودئی خدا را به آنان کرامت فرماید و ان به حقیقت رستگاری بزرگ است. «توبه 72 »
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمّدرسول الله و اشهدان امیر المومنین علی ولی الله.
...........................................................
شهید یعقوب عطاردی :
شهید یعقوب عطاردی نام پدر: نبی ا... تولد: ۶/۶/۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۲۴/۱/۱۳۶۴ محل شهادت : شرق دجله مجرد
مادر شهید یعقوب
چکیده وصيت نامه شهيد یعقوب عطاردی :
اي عزيزان از مال دنيا دست برداريد و به خدا فكر كنيد، ما از خاك آمده ايم و به خاك بازمي گرديم، هرچه هست، دست خداست و هرچه صلاح او است همان است، خداوند در اين دنيا بسيار آزمايش خواهد كرد. اين نعمتها را براي آزمايش ما قرار داده است مواظب باشيم كه از اين آزمايشات سربلند بيرون بيائيم. اي دوستان به دنبال شناخت اسلام برويد اگر اسلام را شناختيد، ، به آنچه كه مي خواهيد مي رسيد، به خدا فكر كنيد و به فرداي قيامت، به آن آتش جهنم و نعمتهاي خدا در بهشت، دست از مال دنيا و هواهاي نفساني برداريد...اي مردمي كه در صحنه هستيد به گلزار شهدا برويد و از اين عزيزان درس بياموزيد. و فرزندان خود را چون اينان بزرگ كنيد، من نمي دانم چه بگويم چون مي دانم دنيا هيج ارزشي ندارد و تنها سفارشم اين است كه دست از ياري امام (ره) برنداريد و در جنگ شركت كنيد به مستضعفين كمك كنيد و دست نوازش بر سر آنان بكشيد....
.................................................................
مختصری از وصیت نامه معلم شهید طهماسب شیخ حسنی :
شهید طهماسب شیخ حسنی نام پدر : الیاس تولد: ۲۹/۱۰/۱۳۳۵
تاریخ شهادت : ۲۵/۱۱/۱۳۶۴ محل شهادت : جزیره فاو ( عملیات والفجر ۸) متاهل
هر دمش با من دلسوخته لطفى دگر است! این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد!
این همه عکس و مى رنگ مخالف که نمودیک فروغ رخ ساقى است که در جام افتاد!
اندکى با تو بگفتم غم دل ترسیدم که دل آزرده شوى ورنه سخن بسیار است
آرى برادران براى رسیدن به مقام والاى عبودیت باید دیدهاى بصیر و توانا داشت تا خاک را آنگونه که باید دید خاکى را که هرکس را که از خدایش جدا ساخت و در دام انداخت و با بندهاى دنیوى دربندش کشید و به دنیا امیدش داد هم او را به آنچنان عقوبتى دچار ساخت که هر لحظه فریاد برآورد که ایکاش همیشه من خاک بودم .
آرى، فریاد خاک پرستان تاریخ از این خاک بلند است و آتش عذاب و قهر الهى از این خاک بلند است آتشى که تنها یاد آن انسان را بارها مىسوزاند و عذابى که فکر آن روح انسان را مىمیراند و قهرى که ذلت آن بارها انسان را ذوب مىکند و از تمامى همه اینها باید بر خداوند منان پناه برد و لگام زندگى را بر او سپرد چرا که تنها او زمامدارى بس حکیم و فاضل است و هدایتگرى بس عالم و توانا.
پیامبرگونه، معلمانى که مشقات زندگى را به جان مىخرند و در جهت تحقق رسالت والاى خویش جان فشانى و ایثار نمایند; معلمانى که نور جمالشان کلاس و مدرسه را منور سازد; معلمانى که علم را با اتصال به منبع علم خدا حاصل نمایند; معلمانى که پیشانیشان از شدت سجدههاى روزانه و شبانه متورم باشد و معلمانى که معجونى از علم و حلم و ایمان و اخلاص و عمل باشند و معلمانى که خود شاگردان واقعى امام و عاشق دلسوخته خدا باشند.و اما اى همسر من! تو نیز همچون دیگران بر این خاک تیره بنگر و بیندیش بر تیرگى خاک و بدان که همه تیرگىها از همین خاک و همین دنیاست و بدان که رهایى از تیرگیهاى دنیا همانا در تقواست و بدان که اساس تقوا بر پذیرفتن مسئولیتهاست و بدان که تا انسان خود را در برابر خدا مسئول نداند از تیرگى دلها نخواهد کاست .سفارشم اینک بر تو بردبارى و صبر و تحمل سختیها براى خداست و صبر بر ایمان و تقوا و سختیها همانا تنها راه رها است و اینک که خاک تیره جسم مرا نیز چونان گذشتگان به کام خود خواست موید همان فلسفه همیشگى خاک است که هیچکس را بقایى نیست و دوران زندگى دنیوى همچون دمى گذراست که این دم گذرا بسیار گرانبهاست. حتى گرانبهاتر از الماس و طلاست پس این دم مغتنم و گذرا را باید با گوهر اعمال خداپسندانه بیاراست و اعمال خداپسندانه همانا جلب رضایت همیشگى خداست.
کودکان عزیزتر از جانم ، هرچند که شهادت و فقدان من سبب بروز پارهاى مشکلات و تالمات خواهد شد و رنج یتیمى و بى پدرى از همین سنین طفولیت شما را خواهد آزرد اما اى جگر گوشههایم آن زمان که شدت غمها و تالمات به شما روى آورد و غمگینتان ساخت براى تخفیف آن بیندیشید و به مصیبتها و رنجهایى که بر فرزندان امام حسین (ع) و شهداى والا مقام کربلا رفت و با یادآورى ظلمها و ستمگریهایى که بر آن گرانمایگان وارد شد رنج خویش را ساده بگیرید. و خداوند قادر متعال را شکرگزار باشید که پس از شهادت پدرتان نه تنها شما را به اسارت نمىبرند و سیلى بر گوشتان نمىنوازند و یا آنکه گوشتتان را مجروح نمىسازند بلکه امت مسلمان و خداجوى ایران و جهان با ارج نهادن و گرامى داشتن شما به عنون اعضاى خانواده شهید سفارشات اسلام را در حق شما به خوبى ادا خواهند کرد و از شما به عنوان چشم و چراغ ملت مسلمان تجلیل خواهند نمود که این نعمت و سعادتى بس عظیم است که باید آنرا قدر بدانید و در قبال آن در رابطه با جامعه اسلامى بیش از پیش احساس مسئولیت نمایید و بر این احساس هر روز بیش از پیش خود را مسلح و مجهز به سلاح ایمان و تقوا و علم و عمل و اخلاق محسنه کنید تا از این طریق بتوانید دین خود را به خدا و اسلام و جامعه ادا نمایید. انشاالله.
و اما اى پدرم و مادرم که مرا در آغوش گرم خویش پرورانیدید و وسایل کسب علم و عمل را برایم مهیا نمودید مىدانم که آن اندازه بر گردنم حق دارید که بى شک با هیچ زبانى و با هیچ بیانى بزرگى و سنگینى آن را نمىتوان بیان نمود و حتى با کوه احد نیز نمىتوان مقایسهاش کرد خاضعانه از شما مىخواهم که نیکیها و بزرگواریهایتان را و همچنین بدیها و زشتیهاى مرا به خاطر رضایت خدا ببخشید و حلالم کنید و همچنین از شما برادران و خواهرانم مىخواهم که بیش از پیش در گفتارها و رفتارهایتان بخصوص در رابطه با جامعه و دیگران مراقبت نمایید چرا که پس از این دیدگاه مردمان جامعه نسبت به شما به عنوان اعضا خانواده شهید از مقوله دیگر است وهمینطور انتظارات جامعه از شما بر این اساس بیشتر و فزایندهتر است. پس به خاطر خدا از تفاخر و توقعات پرهیز نمایید و نیز تلاش نمایید که تالمات روحى خویش را در جامعه بروز ندهید که سبب شادمانى منافقان و ضد انقلاب خواهد بود و انشاالله که خداوند حلیم بر این مطلب به شما بردبارى و صبر روزافزون عنایت بفرمایید . انشاالله
و اما اى پدر و مادر و اى برادران و خواهرانم و اى بستگان و خویشاوندانم ، شما نیز در این میان با شهادت من مسئولیتتان افزون خواهد شد و شما نیز باید بیش از دیگران در حکایت خاک تعمق و تدبر نمایید و راه رستگارى و فلاح را مصمم و استوار و با علم و یقین بپیمایید.
.......................................................
شهید عبدالرزاق علیشیری نام پدر: سبحان تولد : ۱۲/۳/۱۳۴۱
تاریخ شهادت : ۱/۱۲/۱۳۶۴ محل شهادت: فاو (عملیات والفجر ۸) متاهل
زندگینامه (بیوگرافی) شهید عبدالرزاق علیشیری :
شهید عبدالرزاق علیشیری در ۱۲/۳/۱۳۴۱ در شهرستان کرج واقع در چهار صد دستگاه دیده بجهان گشود . در دوران کودکی در اثر تب شدید از ناحیه پای چپ فلج گردید بطوریکه بعد از بهبودی نسبی از ناحیه همان پا می لنگیدند. در سال ۱۳۴۵ به شهرستان گنبد کاووس مهاجرت نمودندو شهید مذکور تحصیلات ابتدایی و تا سال دوم راهنمایی را در همان شهز گذراند.
در سن ۱۲سالگی بودند که در سال ۱۳۵۴ همراه والدین خویش مجددا" به کرج رجعت نمودندودر محله حاجی آباد سکنا گزیدندو پس از گذراندن تحصیلات متوسطه در رشته علوم تجربی در دبیرستان دهخدا در سال تحصیلی ۵۸-۵۹ موفق به اخذ دیپلم گردید.
پس از اتمام تحصیلات نامبرده جهت خدمت نظام مقدس سربازی خود را معرفی نمود ولی از آنجایی که قسمت پای چپ در دوره طفولیت فلج شده بود از خدمت بر خلاف میلش در تاریخ ۶/۱۱/۱۳۵۹ معاف گردید. بعداز مدتی برای تامین امرار معاش خانواده در کارخانه روغن نباتی جهان به کارگری مشغول شد ودر سال ۱۳۶۰به جبهه رفت و برای اولین بار مجروح گشت و پس از بهبود یافتن بار دیگر در سال ۱۳۶۱به جبهه سو مار اعزام گشت و در حمله مسلم بن عقیل در اثر اصابت ترکش راکت (بمباران هوایی)دست چپ خویش را از ناحیه کتف از دست داد . برای سومین بار در سال ۱۳۶۲به جبهه فکه رهسپار گردیدو در عملیات والفجر یک تیری به بغل گوش وی اصابت نمود و برای چهارمین بار درجبهه پنجوین عراق در اثر اصابت چند ترکش شدیدا" مجروح گردید.
وی در سال ۱۶/۹/۶۴ ازدواج کردو هنوز دو ماهی از دوران متاهلی خویش نگذشته بود که مجددا"در ۲۱/۱۱/۱۳۶۴در منطقه ام الرصاص برای سرگرم کردن دشمن طی یک عملیات متحورانه در قلب دشمن را فرماندهی عملیات رابعهده داشتندو این بار برای دیدار معشوق آماده شده بود و پس از پنج سال در عرصه جبهه وجنگ و از دست دادن دوستان خود همراه ظفر مندان تیپ الشهدا در ادامه عملیات والفجز هشت در شهر فاو بر قلب بعثیان یورش بردند در مورخه ۱/۱۲/۱۳۶۴ به آرزو دیرینه اش که همان به لقاا...بود رسیدو با خون پاکش سند رسوایی زالو صفتان را امضا نمود و برگی خونین بر تاریخ نگاشت.
مطالب مشابه :
تیزپروازان چه در جنگ چه بعد از آن سرفراز
زمردیان - ؟ - ؟ - عطاردی- ؟ - جوادی پور - ؟ - توی درواری - ناظری سرهنگ خلبان شهید علیرضا
یاد و خاطره شهدای تکیه ناوه
شهید امیر سرلشکر خلبان فیروز شیخ حسنی اولین خلبان شهید چکیده وصيت نامه شهيد یعقوب عطاردی :
یاواره شهدا ی تکیه ناوه
شهید امیر سرلشکرخلبان فیروز شیخ حسنی اولین خلبان شهید چکیده وصيت نامه شهيد یعقوب عطاردی :
هنر دوستان ایرانی
پژمان حدادی - علیرضا زاهد- همایون رضا عطاردی - فریدون شهبازیان -حسین خرمی خلبان آموزش
برچسب :
خلبان عطاردی