نقد وبررسی کتاب:چالشهای مدیریت در سده 21،پیتر فردیناند دراکر،ترجمه:محمود طلوع

الهی،شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عیان

نقد وبررسی کتاب                     نوشته :مجتبی فرّخی (کارشناسی ارشد مدیریت مالی)

چالشهای مدیریت در سده 21،پیتر فردیناند دراکر،ترجمه:محمود طلوع

تهران،خدمات فرهنگی رسا،چاپ اول 1378،تعداد صفحات 237،قیمت:2800 تومان

"Management challenges for the 21st century"By: Peter Ferdinand Drucker[1] , 1999

طی سالهای گذشته کتابهای زیادی در مورد پیشرفتهای اطلاعاتی – تکنولوژیکی و واقعیتهای جدید اجتماعی – اقتصادی – جمعیتی و چالشهایی که جامعه جهانی بطور عام و جوامع مختلف بطور خاص با آن روبرو هستند به رشته تحریر درآمده است.بطور نمونه : (عصر سنت گریزی-چارلز هندی-1990)، (عصر فرهنگ فناورانه؛ از جامعه اطلاعاتي تا زندگي مجازي-فرانک وبستر و کوين رابينز-1988)،(جابجایی در قدرت: دانایی و ثروت و خشونت در آستانه قرن بیست و یکم -آلوین تافلر-2000)و کتابهای دیگری که در این زمینه موجود هستند.

پروفسور پیتر فردیناند دراکر[2] بعنوان یکی از برجسته ترین صاحبنظران مدیریت در عصر حاضربا دیدی متفاوت و مدیریتی به تحولات تکنولوژیکی-اطلاعاتی نگریسته و چالشهای پیش رو در آینده و مخصوصاً چالشهای مدیریتی را مطرح و پیشنهادها و راه حلهای ممکن را نیز ارائه می نماید.بطوریکه در مقدمه کتاب، این چنین امده است:«این کتاب را می توان بعنوان دعوتنامه ای برای کار و پیکار با این چالشها دانست».به عقیده وی این چالشها،چالشهای متفاوتی است که با آنچه امروز پذیرفته شده سر ناسازگاری دارد.

آقای دراکر اشاره می کند که ما در دوره گذاری عمیق زندگی می کنیم و چه بسا تغییرات و دگرگونیها، حتی از آنچه«دومین انقلاب صنعتی» اوسط قرن نوزدهم یا تغییرات ساختاری ناشی از رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم به همراه آورد،ریشه ای تر باشد.او در ادامه مینویسد:همین طور که نوشتن این کتاب مرا مشوش کرد،خواندن این کتاب هم بسیاری را منقلب ومضطرب خواهد نمود(به دلیل واقعیتهای جدیدی که مطرح شده است و به عقیده او مستلزم معکوس سازی تمام خط مشی های گذشته که در قرن اخیر کاملاً کار ساز بوده یا حتی فراتر از آن ، تغییر و دگرگونی در نحوه تفکر سازمانها و افراد را بهمراه دارد).[ص10]

دراکر در بیان هدف کتاب می نویسد:«این کتاب یک کتاب مدیریتی است،در این کتاب عمداً به چالشهای تجارت ،مباحث اقتصادی و مسایل سیاسی پرداخته نشده و صرفاً به مباحث مدیریتی اشاره دارد و برای این کار،دلایل خوبی وجود دارد.مسایلی را که در این کتاب مورد بحث قرار می دهیم-یعنی واقعیتهای جدید اجتماعی،اقتصادی و جمعیتی- از آن دست مباحثی نیست که دولتها بتوانند با موفقیت با آنها  برخورد داشته باشند.بلکه آنها مسایلی که تنها «مدیریت» و شخص «کارگر علمیknowledge worker» می تواند با آنها درافتد و برای آنها راه حل پیدا کند.[ص11]

این کتاب شامل شش بخش است که بخش اول آن در مورد اولین چالش یعنی«ظهور الگوهای جدید مدیریت»،سخن به میان آورده است.محور اصلی این بخش فرضیات اساسی مدیریت و تغییرات در این فرضیات است.دراکر معتقد است آچه در یک رشته علمی- ازعلوم اجتماعی- مانند مدیریت حائز بالاترین اهمیت است،«فرضیات اساسی» است.وآنچه از آن مهمتر است،تغییر و دگرگونی دراین فرضیات و ظهور پارادایمهای جدید می باشد.[ص15]

آقای پیتر دارکر در نظر دارد تا تفاوت دیدگاه بین فرضیات قرن بیستم مدیریت و الگوهای جدید را با بیان واقعیتها،نشان دهد.در این ارتباط این چنین می نویسد:«از همان ابتدا – یعنی قرن پیش- مطالعه سازمان متکی بر یک فرض بوده است که-یک سازمان مناسب وجود دارد،یا باید وجود داشته باشد.»[ص22]در ادامه او این چنین می نویسد:«با این وجود یک حقیقت باید روشن شود و آن این است که چیزی به عنوان یک سازمان مناسب،وجود ندارد.تنها سازمانها و تشکیلاتی است  که هر یک از آنها دارای توان مشخص،محد.دیتهای خاص وکاربردهای معین و متمایزی از دیگر سازمانها هستند.ضمناً این حقیقت مشخص شده که سازمان،امری مطلق نیست.سازمان در واقع«ابزاری است که مردم را در عمل به سازندگی و تولید وادار می کند».[ص23]

در نهایت با توجه به پیدایش دیدگاههای جدید درفرضیات  مدیریت،آقای دراکر پیشنهاد می کند که "آنچه مورد نیازما است تعریف جدیدی از حوزه وقلمروی مدیریت است.فرض جدیدی که مدیریت-چه به عنوان یک رشته علمی و چه به عنوان روش عمل-بایستی خود را بر آن مبتنی کند؛این است که حوزه وقلمروی مدیریت قانونی و حقوقی نیست.مدیریت باید عملیاتی باشد وبایستی کل فرایند را دربرگیرد.تمرکز و توجه مدیریت باید روی نتایج عملکرد و در سراسر زنجیرۀ اقتصادی باشد."[ص 52]

بخش دوم که آقای پیتر دراکر سعی کرده با طرح سؤالاتی نظرات را متوجه آن سازد«استراتژی،قطعیتها و تضمینهای نوین» می باشد.وی با طرح این سؤال که- در ابتدای قرن بیست ویکم استراتژی بر چه پایه ای می تواند مبتنی و استوار باشد؟- قطعیتها و استراتژی ها را به چالش می کشد.منتهی در ادامه برای رفع این چالش پنج پدیده که الزاماً اقتصادی نبوده (و با کلیه آنچه که استراتژیهای موجود در نظر می گیرد) و  در درجه نخست اجتماعی و سیاسی اند را بیان می نماید؛این پنج پدیده قطعی و تضمینی عبارتند از:

1-پدیدۀ سقوط نرخ موالید در جهان توسعۀ یافته

2- پدیدۀ جابجایی در توزیع درآمدهای قابل عرضه

3-تعریف وتبیین عملکرد

4- رقابت و سبقت جویی جهانی

5- رشد ناسازگاری وعدم تجانس و تناسب بین پدیدۀ جهانی شدن اقتصاد و تفرقۀ سیاسی[ص62]

نویسنده در پایان این بخش اضافه م کند که برای رویارویی با چالشهای چند سال آینده هر مؤسسه ای در ابتدا برای تعریف و تعیین استراتژی باید این واقعیتها را در نظر داشته باشد.و هیچ نهاد و مؤسسه ای نمی تواند در  دورانی از آشفتگی و عصری از تغییرات ساختاری و دگرگونیهای اقتصادی-اجتماعی-سیاسی و تگنولوژیکی،انتظار بقا داشته باشد.مگر اینکه بتواند با موفقیت با این چالشها برخورد کند.[ص94]

نویسنده در بخش سوم کتاب چالش سومی که پیش روی مدیریت در سده 21 قرار دارد را با عنوان "پیشگامان تغییرو دگرگونی "معرفی می نماید.ومعتقد است برای غلبه بر این پالش هر مدیریتی باید سازمانش،نقشی پیشگام در امر دگرگونی داشته باشد.

وی در ادامه می افزاید:"یک رهبر دگرگونی به تغییر به چشم فرصت می نگرد.رهبر تغییر و دگرگونی بدنبال تغییر است و چگونگی یافتن تغییرات مناسب را می داند و می داند چگونه آنها را چه در درون سازمان و چه در خارج سازمان کارساز ومؤثر سازد.در عصر تغییرهای ساختاری سریع ،تنها آنانی که رهبران و پیشگامان تغییر و دگرگونی هستند،جان سالم به در خواهند بُرد.[ص96]

آقای پیتر دراکر از دامهایی در زمینۀ رهبری تغییر نیز سخن می گوید،ومعتقد است که این دامها بارها رهبران تغییر را گرفتار کرده اند.اولین دام،آن فرصتی است که با واقعیتهای استراتژیک گفته شده در بخش دوم هماهنگی و همخوانی ندارد.دام دوم،این است که نوآوری را با بدعت اشتباه بگیریم.معیار نوآوری این است که بتواند "ارزش"ایجاد کند،در حالیکه بدعت و چیز نو ظهور فقط مایۀ سرگرمی است.وآخرین دامی که دراکر از آن نام می برد،این است که"جنبیدن" را با "عمل اگاهانه" اشتباه بگیریم.تجدید سازمان(در مورد تولیدات از رده خارج) فی نفسه فقط "جنبیدن"و در جا زدن است و هرگز جای "عمل آگاهانه" را نمی گیرد[.ص110-112 ]

آقای پیتر دراکر با بیان این نکتۀ تأمل برانگیز این بخش را جمع بندی می کند:"تلاش برای ساختن آینده بسیار مخاطره  آمیز است،ولی به هر حال مخاطرات تلاش برای ساختن آینده،به مراتب کمتر از مخاطرات عدم تلاش برای ساختن آینده است."[ص120]

چالشهای اطلاعاتی،عنوان چهارمین چالش مدیریتی در سده 21 است که آقای پیتر دراکربه طرح آن پرداخته است.انقلاب اطلاعاتی فعلی به زعم نویسنده چهارمین انقلاب اطلاعاتی در تاریخ بشر است.اولین انقلاب اطلاعاتی،اختراع خط و نگارش در بین النهرین(5تا6 هزار سال پیش)بود.دومین انقلاب اطلاعاتی با اختراع کتاب نوشتاری، در چین (در حدود سال1300 قبل از میلاد)بود.سومین انقلاب با اختراع ماشین چاپ و حروف متحرک توسط گوتنبرگ بین سالهای 1450 و1455 و اختراع همزمان گراور سازی به راه افتاد.آقای دراکر در این بخش چهار سری ابزار تشخیص نظیر "اطلاعات پایه ای" ، "اطلاعات بهره وری" ،"اطلاعات شایستگی و صلاحیت کاری" و "اطلاعات تخصیص منابع" را برای ادارۀ فعالیت تجاری – صنعتی جاری لازم و ضروری می داند.

آقای دراکر تأکید می کند که این اطلاعات نه تنها شالودای برای تصمیمات و اقدامات درست و مناسب که به همان اندازه،شالودۀ چالشهای –بهره وری کارکنان علمی و مدیریت بر خود –است.هر دوی این چالشها ،عمدتاً متکی بر این حقیقت اند که مدیران اجرایی بدانند به چه اطلاعاتی برای کارهای خودنیاز دارند و چه اطلاعاتی را باید به دیگران بدهند و ضمناً روشهای اصولی و سیستماتیکی را طراحی کنند تا هرج و مرج اطلاعاتی فعلی  جهان را به اطلاعاتی سامان یافته،متشکل  و متمرکز برای استفادۀ خاص هر یک از مسئولیتهای مدیریتی تبدیل نماید.[ص165]

در بخش پنجم کتاب نویسنده چالش دیگری(چالش پنجم)را مطرح می نماید.وی این چالش را " بهره وری کارکنان  علمی" می نامد.دراکر عنوان می کند که مهمترین ودر واقع بی نظیرترین کمک و حسن تأثیر مدیریت در قرن 20، پنجاه برابر شدن بهره وری کارکنان یدی در تولید صنعتی بوده است.به همین ترتیب،مهمترین سهم و نقشی را هم که مدیریت باید در قرن 21،ایفا کند:افزایش دادن بهره وری کارکنان علمی و کارهای علمی است.وی در ادامه می افزاید:ارزشمندترین دارایی یک شرکت قرن بیستمی،تجهیزات تولیدی آن بود؛در حالیکه ارزشمندترین دارایی یک نهاد قرن بست و یکمی-اعم از تجاری و غیر تجاری-کارکنان علمی آن نهاد و بهره وری کارکنان علمی خواهد بود.[ص167]

نویسنده نتیجه افزایش بهره وری کارکنان یدی را اقتصادهای توسعه یافتۀ امروزی می داند وعقیده دارد که امروزه،یک اقتصاد کمنر توسعه یافته یا حتی نو ظهور،اقتصادی است که کارگر یدی را بهره ور نساخته است.این دو اقتصاد در بر روی یک طیف قرار دارند و به میزان استفادۀ بیشتر از بهره وری کارکنانشان توسعه یافته تر هستند.

به زعم پیتر دراکر اولین کسی که از دانایی بعنوان دلیل بهره وری کارها استفاده کرد ،تیلور بود.البته دانایی که مد نظر تیلور بوده است،به معنای راهی است که حرکات ساده و عیر ماهرانه ،ترکیب،ساماندهی و اجرا می شوند،می باشد.[ص171]

اصول تیلور هنوز هم در کشورهای جهان سوم که در آنها،کار یدی(علی الخصوص در تولید صنعتی) مرکز رشد جامعه و توسعۀ اقتصاد را تشکیل می دهد؛(یعنی کشورهایی با تعداد عظیم و روبه رشدی از جوانان کم سواد و بی تجربه)، اصل و اساس سازماندهی را مشخص می سازد.وهمین امر چالش اصلی امروز در کشورهای توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته می باشد.در مقابل چالش اصلی در کشورهای توسعه یافته امروزی،بهره ور ساختن کارگران علمی است.کارگران علمی که به تدریج به تنها و بزرگترین گروه نیروی کار در کلیه کشورهای توسعه یافته تبدیل می شوند.هم اکنون 5/2 نیروی کار ایالات متحده (وبه نسبتی کمتر در کشورهای دیگر توسعه یافته)،را کارگران علمی تشکیل می دهند.بهره وری و کامیابیهای آینده در  واقع بقای آیندۀ اقتصادهای  توسعه یافته،منوط به بهره وری کارگران علمی می باشد.[ص175]

دراکر در تعریف کارگر علمی می نویسد:" کارگر علمی بیش از هر کس دیگری در سازمان  باید راجع به کار و وظیفه خود اطلاع و بینش داشته باشد.و ضمناً رابطه کارگران علمی با مافوقهای خود به مراتب بیش از آنچیزی است که به رابطۀ سنتی مادون/مافوق شبیه باشد."( لازم به ذکر است که اصطلاح کارگر علمی (knowledge worker)را اولین بار آقای پیتر دراکر در سال 1969 در کتاب "عصر گسستگی"خود ابداع کرده است).رابطه آنها به رابطه رهبر ارکستر با نوازندگان آلات موسیقی شباهت دارد.در سازمانی که کارگران علمی در آن اشتغال دارن،مافوق علی القاعده نمی تواند کار کسانی را که قرار است زیر دست او باشند،انجام دهد.مثلاً رهبر ارکستر نمی تواند نوازندۀ شیپور بزرگ(tuba) باشد.کارگر علمی هم به نوبۀ خود برای کسب دستور و راهنمایی و بالاتر از این برای تعیین امتیاز خود و سازمان خود به مافوق متکی است.یعنی اوست که موازین و معیارها(استانداردهاو ارزشها)را تعیین می کندو نتایج عملکردها را می سنجد.درست همانطوری که اعضاء ارکستر می توانند در کار حتی تواناترین رهبران ارکستر هم اختلال ایجاد نمایند.کارگران علمی هم می توانند در کار تواناترین رؤسا خرابکاری کنند.[ص36]

آخرین چالشی که در این کتاب نویسنده به آن اشاره نموده،"مدیریت بر خود" است.آقای دراکر این نکته را متذکر می شود که تا اینجا به تغییراتی در محیط-شامل جامعه،اقتصاد،تکنولوژی و دیپلماسی- پرداخته شده است.در حالیکه  این بخش پایانی به مسأله "تقاضا و مطالبات جدید افراد"می پردازد. بنابراین مطالبات و خواسته های واقعاً جدیدی در مقابل کارگران علمی مطرح می گردد:

1-باید از خود بپرسندکه«نقاط قوت و تواناییهای من در کجا و در چه زمینه ای است؟»

2-باید این سؤال را مطرح نمایندکه«من به کجا تعلق و وابستگی دارم؟»

3-باید بپرسندکه«سهم ونقش من چیست؟»

4-باید مسؤلیت وابستگی و ارتباط را بپذیرند.

5-باید برای نیمۀ دوم عمر خود برنامه ریزی کنند.[ص198]

آقای دراکر درپایان کتاب و در پاسخ به این سؤالات و برای روشن شدن بحث چنین می نویسد:«تا همین چند دهۀ قبل برای اکثریت عظیمی از مردم،شناخت توانمندیهایشان موضوعی بی ربط و بیهوده می نمود.درحالیکه امروزه،مردم حق انتخاب دارند.این حقیقت چالش کاملاً جدیدی را مطرح می کند؛و آن این است که انسان با نیمۀ دوم عمر خود چه کند؟

بنابراین "مدیریت بر خود" قویاً ایجاب می کندکه انسان خود را برای نیمۀ دوم عمرش آماده نماید.بهترین کتابها در این زمینه،اثر باب با فورد[3]است.از قبیل:نیمه اول(1994)؛ طرح بازی(1997)[4]می باشد.در رابطه با مدیریت نیمۀ دوم عمر نویسنده سه پاسخ یا سه راهکار را بیان می نماید؛اولین راهکار این است که شغل ثانوی و متفاوتی را آغاز کنیم،که غالباً به معنای نقل مکان از سازمانی به سازمان دیگر است.این کار ار نوعاً مدیران اجرایی میانسال امریکایی در سنین 45 تا 48 سالگی انجام می دهند.[ص230 ]

راهکار دوم این است که شغلی موازی بوجود آوریم.مثال عینی این راهکار ،باب بافورد-نویسندۀ کتابهای فوق-در مورد آماده شدن برای نیمۀ دوم عمر می باشد.(او فعالیت رادیو و تلویزیونی بسیار موفقی را دایر کرده و هنوز هم به آن ادامه می دهد،وی بطور همزمان دست به تأسیس سازمان غیر انتفاعی موفقی برای تعلیم کارآفرینان اجتماعی زده است.) [ص232 ]

راهکار آخر که برای کارگر علمی در زمینۀ مدیریت بر خود وجود دارد،دلبستگی ثانوی عمده ای را هر چه زودتر بوجود آورد؛چرا که هیچ کس نمی تواند عمری طولانی را تجربه کند، بدون اینکه در کار یا زندگی خود شکستی جدی را تحمل نکرده باشد.لذا در صورت عدم موفقیت در شغل اولی می تواند،موفقیت و آینده خود را در شغل دوم خود جستجو کند.[ص234 ]

نویسندۀ کتاب آقای پروفسور پیتر فردیناند دراکر[5]،تلاش کرده با بیانی ساده و البته دقیق چالشهای مدیریت در سده 21 را بیان کرده و راهکارهای ممکن و گاهاً مثالهای عینی را برای مواجهه با آنها تشریح نماید. با توجه به این که او احاطه کامل به مسائل مدیریتی داشته،همین مسئله باعث گردیده تا انسجام بخشهای کتاب دو چندان گردد.استدلال نویسنده توصیفی-قیاسی بوده است.او در عین حالیکه قصد دارد که چالشهای مدیریت در آینده را توصیف نماید،در ضمن به مقایسۀ بین مفروضات گذشتۀ مدیریت با مفروضات جدید این رشته ،کارگران یدی با کارگران علمی یا تکنولوژی قدیم با جدیدو... می پردازد.

ترجمۀ کتاب شیوا وروان می باشد و مترجم سعی داشته تا مفاهیم کتاب را بدون هیچ کم و کاستی به خواننده منتقل نماید.باشد که  با برگردان چنین کتابهایی زمینۀ بومی کردن این تئوریها،و استفاده کاربردی از آنها در سازمانهایمان فراهم گردد.

چون این کتاب حاوی مطالب ارزشمند ونوینی در رشتۀ مدیریت است لذا خواندن آنرا به تمامی دانشجویان مدیریت(بازرگانی،دولتی،صنعتی،اجرایی) و کلیه مدیران حال حاضر کشور توصیه می نمایم.   

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن                        که دوست خود روش بنده پروری داند

غلام همت آن رند عافیت سوزم                                   که در گدا صفتی کیمیا گری داند


 


مطالب مشابه :


تفکر درمدیریت آموزشی

بحث مدیریت درحال حاضر بسیار مهم می باشد وتاثیری که برسازمان دارد بسیار مدیریت درقرن حاضر




برگزاری همایش مدیریت دانش

سپس به مفهوم مدیریت دانش اشاره نموده واینکه درقرن ودر عصر حاضر ، وجود مدیریت دانش برای




توجه به زنجیره های خلاقیت، رهیافتی نظامگرا در مدیریت خلاقیت ونوآوری

نشریه (خلاقیت, نوآوری و کار آفرینی) - توجه به زنجیره های خلاقیت، رهیافتی نظامگرا در مدیریت




همه چيز درباره ي نانوتكنولوژي (Nanotechnology)

<-BlogAndPostTitle-#006600> - سایت جامع مدیریت تكنولوژي نو درقرن حاضر مسير عكس را طي مي كند .




ويژگي هاي معلمان درقرن بيست ويكم

ويژگي هاي معلمان درقرن بيست ضمن این که آموزش و پرورش ما در حال حاضر با - رشد مدیریت




طرح شهردارمدرسه همراه با موج گسترده تحولات اجتماعی وفرهنگی درشهر تهران

شهر و مدیریت تنظيم شده است و در حال حاضر مسایل اجتماعی درقرن حاضر ، بدون مشارکت سه رکن




نقد وبررسی کتاب:چالشهای مدیریت در سده 21،پیتر فردیناند دراکر،ترجمه:محمود طلوع

مطالب علمی، آموزشی - در حوزه مدیریت مالی - نقد وبررسی کتاب:چالشهای مدیریت در سده 21،پیتر




جزوه سیستم های اطلاعاتی حسابداری

هیچ مشتری حاضر به خرید خدمات که می دانیم برای مدیریت . درقرن 21 نمی مدیریت: جمع آوری




برچسب :