نقش کشورهای عربی در جنگ تحمیلی
نقش کشورهای عربی در جنگ تحمیلی
گردآوری، تخلیص و ویرایش از: فرزانه جاویدی افضل مقدم
دانشگاه علم و هنر
اشاره:
هنگامي كه جنگ ايران و عراق در 31 شهريور ماه سال 1359، با تجاوز نيروهاي عراقي به قلمرو سرزمين جمهوري اسلامي آغاز شد، صدام حسين آن را در راستاي تداوم منازعه تاريخي اعراب و ايرانيان ارزيابي كرد و مدعي شد كه كشورش بار سنگين پاسداري از حيثيت، امنيت و به طور كلي، منافع امت عرب را بر عهده دارد و در اين راستا، حاضر شده است تا با درگير شدن در جنگ، براي هميشه برادران عربش را از سلطه جويي اين دشمن خطرناك و منفور، يعني ايران برهاند.
مقدمه
هر جنگی که میان دو طرف متخاصم روی می دهد، یک سلسله تهدیدها و فرصت ها را متوجه کشورهای ثالث می کند و آنها را وامی دارد تا برای دفع تهدیدات و استفاده از فرصت ها در قبال جنگ و کشورهای درگیر در آن موضع گیری نمایند. جنگ تحمیلی نیز که با حمله همه جانبه نیروهای عراقی در 31 شهریور 1359 به ایران آغاز شد، از این قاعده مستثنی نیست. با آغاز این جنگ کشورهای ثالث مطابق تصوری که از منافع ملی شان و تهدیدها و فرصت های پدید آمده داشتند، موضع خود را در قبال آن تعریف کردند. اگر از سوریه، لیبی و یمن جنوبی که با وقوع جنگ به طرف ایران نزدیک شدند بگذریم مابقی کشورهای عرب به نوعی از عراق حمایت کردند. حتی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) به رهبری عرفات، که رهبران انقلابی ایران از هیچ گونه کمکی به آن در مبارزه با اسرائیل دریغ نورزیده بودند، به محض آغاز جنگ جانب طرف عراقی را گرفت.
در میان کشورهایی که از عراق حمایت می کردند، مصر به دلیل اهمیتش در جهان عرب از جایگاه ویژه ای برخورداراست. این کشور در آستانه آغاز جنگ، با ایران و عراق رابطه دیپلماتیک نداشت. در واقع، حکومت مصر تقریباً به یک اندازه در میان مقامات کشورهای مزبور منفور و مطرود بود. هم عراق و هم ایران،رئیس جمهور مصر، انور سادات را به دلیل سفر به اسرائیل در 1977 و امضای قرارداد کمپ دیوید در 1978 و پیمان صلح در 1979 خائن به آرمان های اعراب و اسلام می دانستند. با این توضیح، این پرسش مطرح می شود که چه عواملی باعث شد تا مصر به عنوان یک کشور میانه روی عرب با وقوع جنگ تحمیلی، به عراق رادیکال نزدیک شود و با حمایت از عراق نقش فعالی را در جنگ ایفا کند؟ در پاسخ به این پرسش به نظر می رسد فرضیه زیر قابلیت آزمون را داشته باشد:
مواضع و نقش مصر در جنگ تحمیلی در چارچوب ملاحظات این کشور در دفع تهدیدها و بهره گیری از فرصت های ناشی از جنگ در سه سطح ملی، عربی و منطقه ای قابل ارزیابی است. از جمله این ملاحظات می توان به تسریع فرآیند تجدید رابطه با جهان عرب که به واسطه سیاست های سازش کارانه سادات در قبال اسرائیل آسیب دیده بود، احساس خطر از گسترش دامنه مبارزات و فعالیت های بنیادگرایان اسلامی که ایران انقلابی حمایت از آن را جزو اولویت های سیاست خارجی خود قرار داده بود و دستیابی به منافع اقتصادی اشاره کرد.
رابطه مصر و ایران
روابط ایران و مصر را باید در چارچوب تحولاتی ارزیابی کرد که در دهه 70، نخست در مصر و سپس در ایران اتفاق افتاد.لازم است یادآوری شود که مصر ابتدا سیاست هایش را در چارچوب اصول پان عربیسم، سوسیالیسم و عدم تعهد تنظیم می کرد، اما بعد با تمایل سادات به غرب چرخش آشکاری در سیاست های این کشور پدید آمد. نقطه آغاز این چرخش پایان دادن به حدود سه دهه منازعه با اسرائیل بود که انعقاد قرارداد کمپ دیوید در 1978 و پیمان صلح 1979 را در پی داشت .
نقطه مقابل تحولاتی که در دهه 70 در مواضع مصر نسبت به غرب روی داد، در اواخر این دهه با یک تغییر انقلابی در ایران اتفاق افتاد و ایران را از کشوری واقع در مدار منافع غرب به خارج از آن سوق داد. در نتیجه این تغییر، کشور مزبور سیاست هایی مانند صدور انقلاب، مخالفت با فرآیند صلح خاورمیانه و حمایت از مبارزات جنبش های اسلامی مبارزه جو را در پیش گرفت که آشکارا با منافع غرب و متحدان نزدیکش در منطقه در تضاد بود. این سیاست ها، ایران و مصر را که در طول دهه 70 روابط حسنه ای با یکدیگر داشتند هر چه بیشتر از هم دور کرد.
قطع این رابطه نمودار اختلافات و تضادهای عمیق فکری - ایدئولوژیکی میان رجال انقلابی حاکم بر ایران و نظامیان حاکم بر مصر بود. اختلافاتی که لاینحل به نظر می رسید و هر چه که زمان سپری می شد به واسطه مسائل فرعی مانند تصمیم دولت مصر به اعطای اجازه اقامت به شاه بی تاج و تخت ایران، حمایت ایران از جنبش های مبارزه جوی اسلامی و اظهارات تند مقامات رسمی دو کشور نسبت به یکدیگر بر دامنه آن افزوده می شد. به گونه ای که با حمله عراق به ایران، سادات علی رغم اختلافاتش با رهبران عراق از این کشور حمایت کرد و به آن تسلیحات فروخت. تحلیگران سیاسی این اقدام را نشانه نفرت بیش از حد سادات از انقلاب ایران ارزیابی می کنند. با این حال حمایت سادات از عراق با هر انگیزه ای که صورت گرفته باشد، آینده روابط دو کشور ایران و مصر را تیره تر کرد و انگیزه لازم را برای رهبران ایران فراهم آورد تا پس از ترور سادات از سوی خالد اسلامبولی در اکتبر 1981 از قاتل وی تقدیر کنند و خیابانی را در تهران به نام او نام گذاری کنند.
این مسئله باعث شد تا حتی با روی کارآمدن حسنی مبارک در مصر که نسبت به سلفش مواضع متعادل تر و منطقی تری را در قبال اسرائیل و امریکا در پیش گرفت، در روابط ایران و مصر بهبودی حاصل نشود.
روابط مصر و عراق
روابط مصر و عراق به عنوان دو کشور عرب منطقه خاورمیانه همواره بر رقابت برای کسب موقعیت برتر در جهان عرب مبتنی بوده و از این رو از ثبات و استحکام چندانی برخوردار نبوده است. از نظر تاریخی، بغداد و قاهره همیشه نماینده دو قطب مخالف یکدیگر بوده اند. روابط دو کشور در چالش میان سوسیالیسم عربی و پان عربیسم که مصر نماینده آن بود و سلطنت و استعمار که عراق نماینده آن بود، درگیر بود.
با وجود شباهت های سطحی، تفاوت های عمیقی میان دو رژیم نظامی عراق و مصر وجود داشت که مانع از همگرایی آنها می شد. ارتش عراق براساس اقوام موجود در عراق بین کردها و عرب ها و بر مبنای مسلک سیاسی بین طرفداران اتحاد با جمهوری متحد عربی که تحت تأثیر حزب بعث قرار داشتند از یک طرف و رقبای آنان از طرف دیگر تقسیم شده بود.
تصور عراق این بود که <جنگ با یک حریف غیرعرب، هم بستگی اعراب را به نفع حکومت بغداد جلب خواهد کرد و عراق را مورد قدردانی و حق شناسی کشورهای خلیج فارس که از سرایت احتمالی انقلاب ایران نگرانند قرار خواهد داد. یک پیروزی، عراق را به صورت قدرت مسلط منطقه در خواهد آورد و چه بسا خواهد توانست خوزستان را از ایران جدا سازد، که در این صورت منابع نفتی عراق به سطح عربستان سعودی خواهد رسید. مسلماً در برآوردهای مزبور این فرض مستتر بوده است که جنگ، کوتاه مدت و پیروزی بر یک دشمن از هم پاشیده و منزوی [در منطقه و جهان] آسان خواهد بود. البته، هرچند عراق توانست با تحمیل جنگ به ایران انقلابی، حمایت شیخ نشین های ثروتمند حوزه خلیج فارس را به دست آورد، اما این فرض نادرست که جنگ با ایران کوتاه مدت خواهد بود، تمام برنامه های این کشور را برهم زد و آن را مجبور کرد تا اختلافاتش را با رقیب دیرینه اش در جهان عرب کنار بگذارد. مصر نیز این فرصت را که حاوی منافع فراوان سیاسی و اقتصادی برایش بود، غنیمت شمرد و نقش فعالی در جنگ به حمایت از طرف عراقی برعهده گرفت.
نقش مصر در جنگ ایران و عراق
از آغاز جنگ تا آزادسازی خرمشهر در3 خرداد 1361 به دست رزمندگان ایران، شرایطی که مستلزم ایفای نقش فعال مصر در جنگ باشد، وجود نداشت. موضع برتر نیروهای عراقی، عدم تمایل سادات به ایفای چنین نقشی ،زیرا او به طور یکسان از رهبران دو کشور درگیر در جنگ که مخالف سرسخت سیاست هایش در قبال اسرائیل بودند، نفرت داشت؛ و عدم تمایل شیخ نشین های ثروتمند حوزه خلیج فارس به پشتیبانی از ایفای چنین نقشی توسط مصر باعث شد تا مصر در این دوران تنها به فروش تسلیحات به طرف عراقی اکتفا کند.
اما با ترور سادات در اکتبر 1981 و چند ماه بعد فتح خرمشهر و پیروزی هایی که رزمندگان ایران در جبهه های جنگ به دست آوردند، شرایط برای مداخله گسترده تر مصر فراهم شد. مصریان ضمن این که پذیرفتند سطح کمک و همکاری های نظامی خود را با عراق افزایش دهند، اما از پذیرش این که همکاری هایشان از چارچوب های تعریف شده فراتر رود و به مداخله مستقیم در جنگ منجر شود، خودداری کردند.
با توجه به این که در طول جنگ تحمیلی، سوریه و لیبی طرفدار ایران بودند، مصر نیز از این که برای ایجاد موازنه به طرفداری از عراق ایفای نقش کند، ابایی نداشت. در واقع، همان گونه که سوریه و لیبی خود را موظف به تأمین تسلیحات ایران می دانستند، مصر نیز تدارک تسلیحات، مشاوره نظامی و همکاری در پروژه های نظامی عراق را وظیفه خود می دانست.
مصر افزون بر سلاح های فراوان، به واسطه خودکفایی اش در زمینه تولید مهمات، بخش درخور توجهی از نیازهای عراق را تأمین کرده است و در زمینه تأمین قطعات یدکی مورد نیاز ماشین جنگی عراق نیز نقش مهمی داشته است.
یکی دیگر از حوزه های همکاری مصر و عراق در طول جنگ، همکاری در پروژه های موشکی بوده است. یکی دیگر از عرصه های همکاری مصر و عراق، در زمینه تسلیحات شیمیایی بوده است. مصر یکی از معدود کشورهای جهان است که خیلی زود به تسلیحات شیمیایی دست یافته است.
مصر گذشته از زمینه های سخت افزاری فوق، در زمینه های نرم افزاری نیز در طول جنگ به عراق کمک کرده است. هرچند سطح این نوع همکاری ها دقیقاً روشن نیست، اما بر پایه گزارش های معتبر منابع بی طرف، تعداد نامعلومی از افسران نظامی مصر طبق برنامه < مهاجرت اختیاری> مصر با ارتش عراق در جنگ همکاری کردند.
ملاحظات و انگیزه های مصر برای ایفای نقش فعال در جنگ
انگیزه ها و ملاحظات این کشور در سطح ملی دو بعد داشته است، یکی بعد مربوط به امنیت داخلی و دیگری بعد اقتصادی. در بعد امنیتی، این کشور به دنبال دفع تهدید ناشی از انقلاب اسلامی در ایران و برنامه های آن برای حمایت از مبارزات جنبش های اسلامی بوده است؛ زیرا، فعالیت بنیادگرایان اسلامی در نیم قرن گذشته مهم ترین تهدید برای امنیت داخلی مصر بوده است. در بعد اقتصادی ملاحظات و منافع ناشی از فروش تسلیحات و هم خوانی آن با برنامه ها و سیاست های دفاعی این کشور برای تغییر سخت افزار جنگی ساخت شوروی به سخت افزار غربی، به ویژه امریکا و ملاحظات مربوط به شمار زیادی از مصریانی که در دهه 80 در عراق مشغول به کار بوده اند، مورد توجه تصمیم گیران مصری بوده است؛ زیرا، این کارگران سالانه برای کشورشان مقادیر زیادی ارز آوری داشتند. در سطح عربی توجه مقامات مسئول به استفاده از جنگ به عنوان فرصتی برای بازگشت به آ غوش جهان عرب بود که به واسطه سیاست های سازشکارانه سادات در قبال اسرائیل به شدت آسیب دیده بود. در سطح منطقه ای نیز، رقابت با ایران برای ایفای نقش برتر در خلیج فارس و به طور کلی خاورمیانه مورد توجه بوده است.
نقش دیگر کشورهای عربی در جنگ ایران و عراق
علاوه بر مصر، بسياري دیگر از كشورهاي عربي با این عنوان که ”عراق كشور عربي و برادر ماست كه نبايد مورد هيچ گونه تهديد خارجي قرار گيرد و يا آسيبي از هر منبع كه باشد به آن برسد“ و با اعمال فشارهاي سياسي و نظامي از سوي آمريكا، سيل كمكهاي نظامي شان را به عراق در طي هشت سال جنگ عليه ايران سرازير مي كردند.
كمكهاي كويت و عربستان به عراق
كشورهاي عربي به ويژه كويت و عربستان با ارسال كمك هاي مالي و نظامي شان به عراق بخشي از هزينه هاي اين كشور را در دوران جنگ تحميلي عليه ايران متحمل مي شدند. برابر گزارش محرمانه اي كه در آن مقطع زماني منتشر شد، دو كشور ياد شده در مجموع ٢٥ تا ٥٠ ميليارد دلار را به صورت قرض يا وام بلاعوض در اختيار عراق قرار دادند. بر طبق اسناد منتشره، تنها كويت ١٤ ميليارد دلار كمكهاي نقدي و بيش از ١٦ ميليارد دلار از طريق كمكهاي خدماتي و غيره به ماشين جنگي عراق مساعدت كرده است ؛ كويت در زمان جنگ بيش از نياز نفت صادر مي كرد تا به صدام در جنگ كمك كند.
كمكهاي اردن به عراق در طول جنگ تحميلي
اردن كه از پس از پيروزي انقلاب اسلامي، روابطه حسنه اي با ايران نداشت، روابط بسيار نزديكي با عراق برقرار كرده بود. پس از كنفرانس سران كشورهاي عربي در بغداد و تونس، روابط بين عراق و اردن روز به روز نزديكتر و عميق تر شد؛ تا آنجا كه ملك حسين صراحتا به نفع عراق و عليه ايران موضع گيري كرده و با كمكهاي سياسي، اقتصادي و نظامي فراوان اش از جمله اعطاي وامهاي چند ميليون دلاري به عراق، حمايت و پشتيباني اش را از اين كشور اعلام كرد. در طول جنگ هشت ساله بين ايران و عراق، بندر عقبه اين كشور براي حمل و نقل سلاح و تجهيزات نظامي سبك و سنگين در اختيار عراق قرار گرفت. به علاوه ملك حسين كه نظاميان اردن را براي سركوبي مردم مسلمان ايران به عراق گسيل داشته بود، در نطقي اظهار داشته بود: ”اگر ضرورت ايجاب كند نيروهاي بيشتري را به عراق اعزام خواهيم كرد.“
يادآور مي شود كه در كنار حمايت هاي مالي و نظامي كه اين كشورها از عراق داشتند؛ حمايت هاي بسيار سياسي نيز در ارگانهاي بين المللي و همچنين از نظر تبليغاتي دولت هاي عرب از عراق صورت مي دادند كه خود نيازمند يك بررسي مستقل و مجزا مي باشد.همچنين تعدادي از كشورهاي منطقه يي نيز حضور مستقيم در جنگ داشتند و با اعزام نيروهاي خود به عراق رژيم بعثي را در مقابل ايران حمايت مي كردند به گونه اي كه با گذشت بيش از يك دهه از پايان جنگ، چند روز پيش حسني مبارك، رييس جمهور مصر اعتراف كرد كه ١٨ هزار سرباز مصري در كنار بعثي ها در مقابل ايران مي جنگيدند.
منابع :
http://lalehayegolgoon.blogfa.com مقاله نقش مصر در جنگ ایران و عراق
http://defamoghadas-1.blogfa.com مقاله كمك هاي كشورهاي منطقه به عراق در طول جنگ تحميلي
گردآوری، تخلیص و ویرایش از: فرزانه جاویدی افضل مقدم
مطالب مشابه :
غرب چگونه عراق را مسلح ساخت
نقش غرب در جنگ تحمیلی غرب در 8سال جنگ تحمیلی به تهران اجازه داد تا در خیابان
نقش کشورهای عربی در جنگ تحمیلی
مواضع و نقش مصر در جنگ تحمیلی در چارچوب ملاحظات کنند و خیابانی را در تهران به نام
نگاهی به نقش امریکا در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.......
اعضای سفارت امریکا در تهران گفته شد، نقش امریکا در جنگ تحمیلی و در برهه
نقش و کمک های شوروی در جنگ ایران و عراق
نقش کشورهاي دنيا درجنگ تحمیلی(دفاع مقدس) - نقش و کمک های شوروی در جنگ مسكو و تهران
نقش مصر در جنگ ایران و عراق
و خیابانی را در تهران به نام حمایت از عراق در طول جنگ تحمیلی نقش داشته است و
برچسب :
نقش تهران در جنگ تحمیلی