رسانه ای برای دیده نـشدن

سال هایی دور «شوکران» را ساختند تا به ما انگ «فاحشگی» بزنند. در «لیمو شیرین» ما را در قالب جوانی آشفـته حال به تصویر کشیدند که از فرط بیکاری خود را خدمتکار جا می زند. در سریال «اغماء» بیمارستان را بدون حضور پررنگ مـا نشان دادند و در سریال «چهارچرخ» مستقیماً پرستار بخش روان را «روانی» خطاب کردند. این تـنها بخش کوچکی از ده ها فیلم و سریال ایرانی بود که هر کدام به نوعی ارزش های حرفه مان را هدف قرار داده انـد. یکی از آنها ما را «فضول و خاله زنک» جلوه داد و دیگری «شیرین عقل». در یـک فیلم در قالب دختر ترشیده ای ظاهر شدیم که بزرگترین آرزویش خواستگاریِ پزشک بخش از اوست و در فیلمی دیگـر قرار شد زنِ بی بضاعتی باشیم که اَجیـر می شود تا فقط با چند سی سی آمپول هوا (!) بیماری را از پـای درآورد. هر تـلاشی که برای خدمت به مردم و پیشرفت سرزمین مـان کردیم، بازتابی جز پخش همین سیاه نـمایی ها از سینما و تلویزیونـمان نداشت. نـمی شود پرستار باشی و تاکنون تماشای این قبـیل سکانس ها قلبت را آزار نداده باشد.

ای جعبه ی جادو! تو را به جان عزیزانـت دستِ سنگین خود را از سر ما بردار. تـو روز های سختی را برایـمان رقم زدی تا جایی که حتی خودمان هم دیگر رد پایی از خوشبختی در این حرفـه نمی بینیـم و من باور می کنم که باید تحقیر شوم وقـتی در جواب دیگران می گویم، پرستاری می خوانـم و عاشقانه دوستش دارم. شما با ساخت سریال های این چنینی از فرهنگسازی دم می زنید، و کمی آن طرف تر، در بلاد کفـر، استرالیایی های مفسد فی الارض هم «پرستاران» ی می سازند که از پس سال ها، با هر بار دیدنش گل از گلم می شکفـد و به نرس بودن خود می بالـم... هرچند بلافاصله یادم می افــتد که در کشوری قرار گرفته ام که عده ای دوست ندارند به مشاغل و گرایش های دیگر فرصتی بدهنـد و ترجیح می دهند که رسانه ها و فضای جامعه در انحصـار یک اندیشه ی خاص بماند.

و من امروز این چند سطر را به احترام آن آدم هایی می نویسم که عمـری مشکلات و رنج های خود را پشتِ مشکلات و درد های بیماران مخفی نگاه داشتـند و ما فـقط لبخند های مصنوعی شان را دیدیم و آنـها را در روز خودشان به لباس سفید رنگشان شناختـیم. هیچگاه انـتظار نداشتـند در رسانه های جمعی درشت نشانشان دهند اما «درست» چـرا. اما منـتظر نسل جدیدی باشید که با از راه رسیدن شان، برای همیشه این معرکه پایان می گیرد. و من از همین جایی که ایستاده ام آمدنشان را می بیـنم و برایشان دست تکان می دهم ...

دانشگاه در گنجه خاطرات

رسانه ای برای دیده نـشدن

مطالب مشابه :

برای پایگاه داده بیمارستان چه موجودیت ها و صفت هایی لازم هست؟

معاون علوم پزشکی کرمانشاه: بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی احداث می شود

تمرین 2 تبدیل ERD بخش بستری بیمارستان به جداول

پایگاه داده

مقالات پایگاه داده

انالله و انا الیه راجعون" / خبرنگار احمدی در بیمارستان امام رضا تبریز بستری شد

اعتبار نوسازی بیمارستان ولیعصر اراک تامین شد

نزاع جمعی در اردبیل؛ از خیابان تا داخل بیمارستان

رسانه ای برای دیده نـشدن

رئیس یک بیمارستان:عدم همخوانی بین هزینه و درآمد بیمارستان ها را فقیرتر می کند