جمعیت و بهداشت
تهیه شده توسط: حسین ضرغامی
نوشته شده توسط: علی قاسمی اردهایی (دانشجوی دکتری جمعیت شناسی دانشگاه تهران)
مقدمه
بهداشت یا سلامت[1] به معنای حالتی از خوبی و خوشی جسمانی و ذهنی و اجتماعی است و تنها به معنای بیمار نبودن و فقدان معلولیت نیست. «این تعریف که از سال 1946 تاکنون تغییر نیافته بدان معنا است که تمام نیازهای اساسی شخص باید برآورده شود، صرف نظر از آنکه این نیازها عاطفی باشند یا بهداشتی، غذایی، اجتماعی یا فرهنگی و از مرحله جنین، یا حتی از مرحله شکل گیری نطفه تا مرحله انسام سالمند» (موفقیان، 1385: 359) را شامل می شود. بهداشت به صورت فردی و جمعی مطرح می شود. اما درهر حال، تأمین شرایط لازم جهت رفاه فردی و اجتماعی و تمام فعالیتهای مرتبط با پیشگیری از بیماریها از اهداف عمده بهداشت است.
بهداشت یکی از نیازهای اساسی جوامع بشری است. برآورده شدن این نیاز در گذر تاریخ دچار دگرگونی های زیادی شده و هر تمدنی نگاه متفاوتی به آن داشته است. از «اسقلبیوس[2]» خدای طب در یونان قدیم، «ایمهوتپ[3]» در مصر باستان، «تراتئون[4]» یا فریدون در ایران باستان تا طب سنتی ابن سینا و «آئورودی[5]» در شبه قاره همه و همه نشان از اهمیت سلامت در جوامع بشری دارد (حسن زاده و فخیم علیزاد، 1385: 7). بهداشت و سلامت پدیده ها و مفاهیمی عمدتاً اجتماعی اند. زیرا علاوه برآن که برخورداری از زندگی سالم یک حق انسانی محسوب می شود (World Bank, 2000; WHO, 1978 )، بهداشت و سلامت یک شاخص توسعه و یک عامل مهم در رشد اقتصادی جوامع محسوب می شوند (Spinaci and et al, 2006). اهمیت حق برخورداری از مراقبت های بهداشتی و درمانی، در ایجاد سلامت برای انجام فعالیت های اجتماعی است. بنابراین، دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی باعث ایجاد فرصت های برابر در جامعه خواهد شد.
دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی در اکثر کشورهای جهان به عنوان حقی اولیه و ضروری برای انسان ها شناخته شده است. در کشور ایران نیز طبق اصل 29 قانون اساسی سلامت حقی است همگانی که دولت موظف به تأمین آن است. می توان بیان داشت که سیستم برنامه ریزی، ساختار و نحوه ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در هر کشور تحت تأثیر نظام های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن کشور است. همچنین، ساختار و ترکیب جمعیت نیز می تواند نوع، شدت و میزان خدمات بهداشتی را تحت تأثیر قرار دهد. چنانکه نیک نیاز بیان داشته است: «لازمه اتخاذ رویکرد صحیح در پرورش انسان سالم توجه به گذر جمعیتی و اپیدمیولوژیک است. ملاحظه می شود جمعیت کودکان ]ایران[ در سالهای اخیر شدیداً رو به کاهش داشته و جمعیت جوان، میانسال و سالمند رو به افزایش است. این گذر جمعیتی می تواند تمام افراد را در زمینه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و بهداشتی تحت تاثیر قرار دهد. بدین معنی که سرمایه های کلان تخصیص یافته به سلامت کودکان در سالهای قبل به خاطر کاهش نسبت جمعیتی این گروه سنی معطل مانده و نیازهای جدید سلامتی مربوط به گروه سنی میانسال و سالمند که کاملاً متفاوت از نیازهای کودکان است، ایجاد می شود» (نیک نیاز، 1382: 11). ازطرف دیگر، بهبود بهداشت و گسترش خدمات بهداشتی مي تواند تاثير بسزايي در مؤلفه هاي عمده جمعيتي همانند؛ باروري، مرگ ومير، مهاجرت، بعد خانوار و غیره داشته باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا به معرفی اجمالی از خدمات بهداشتی و مقابله با بیماری با محور قرار دادن بهداشت عمومی، نظام خدمات بهداشتی درمانی و خدمات بهداشتی اولیه (با تأکید بر ایران) پرداخته شود.
بهداشت عمومي عبارتست از علم و فن پيشگيري از بيماريها، افزايش طول عمر و ارتقاي سطح سلامتي و توانائي انسان از طريق کوشش هاي دسته جمعي افراد جامعه، به طوري که هر فردي از جامعه از حق طبيعي خود، يعني سلامتي و عمر طولاني بهره مند گردد. |
بهداشت عمومی[6] PUBLIC HEALTH
در زمینه تاريخچه توسعه و تکامل بهداشت عمومي در ادوار مختلف تاريخ می توان گفت: تا 3900 سال قبل از ميلاد مسيح، بيماري صرفا يک بلاي آسماني به شمار مي آمد. اسقلبيوس اولين کسي بود که به فکر افتاد براي بيماران چاره اي پيدا کند و اين نقطه آغاز در تاريخ بهداشت عمومي بود. اما پس از گذشت زماني بس طولاني و رشد بسيار کند در زمينه بهداشت عمومي در سال 1516 توماس مور در اشاعه اين فکر که بهداشت حافظ سلامتي است و طبابت ترميم کننده آن، کوشش بسيار نمود. براي اولين بار گرانت در سال 1662 مبادرت به تجزيه و تحليل آمار مرگ و مير در انگلستان نمود. در حدود سالهاي 1700 يک پزشک ايتاليائي به نام رامازيني شروع به نوشتن مقالاتي درباره بيماريهاي حرفه اي نمود. توسعه و تکامل بهداشت عمومي در قرن نوزدهم نتيجه پيشرفت دانش و احساس مسئوليت اجتماعي جوامع اروپائي بود. در اين دوره ادوين چادويک و جان پيتر فرانک در اجراي برنامه هاي بهداشتي کوشش فراوان نمودند. در سال 1840 فرانسه اولين شبکه ملي خدمات بيمارستاني را طرح ريزي نمود و در حدود همين دهه، دانمارک خدمات بيمارستاني را جزو وظايف شهرداريها دانست و برخي ديگر از کشورهاي اروپائي طرفدار سيستم بيمه خدمات درماني شدند.
اولين كنگره بين المللي بهداشت عمومي در سال 1851 در پاريس تشكيل گرديد. در فاصله بين سالهاي 1849 تا 1854 جان اسنو که در لندن طبابت مي کرد، اپيدميولوژي وبا را مورد مطالعه قرار داد و در سال 1856 ويليام باد نظير همين مطالعه را در مورد تيفوئيد انجام داد. درنيمه دوم قرن نوزدهم مطالعات و آزمايشات پاستور در زمينه ميکروبشناسي، تصويري دقيق از نحوه انتقال بيماريهاي عفوني ارائه داد و با رونق عصر باکتريولوژي و يافتن انواع واکسنها، اکثر بيماريهاي عفوني قابل کنترل گرديد. پس، بذر بهداشت که 3900 سال قبل از ميلاد مسيح کاشته شده بود، پس از فراز و نشيب هاي بسيار و پيشرفت تدريجي و آرام، در سال 1946 عالي ترين ثمرات خود را به بار آورد. در اين سال اساسنامه سازمان جهانی بهداشت به تصويب رسيد و در سال 1948 به مرحله اجرا گذاشته شد. بيش از 150 کشور جهان عضو اين سازمان هستند.
در مورد ایران می توان گفت که در دوران هخامنشيان رعايت بهداشت همواره مورد نظر بود. در دين زرتشت، آتش رمز پاکي و شايسته احترام بوده و آلوده کردن آب و خاک به پليدي ممنوع بوده است. همچنين مطالب و دستورات بهداشتي زيادي در دين اسلام وجود دارد. در سال 1320 شمسی، وزارت بهداري تاسيس گرديد. در نظام جمهوري اسلامي ايران، مسئله سلامت مردم به عنوان يکي از حقوق مسلم آنان مورد توجه قرار گرفته و در اصول سوم ، بيست و نهم و چهل و سوم از قانون اساسي بر ضرورت تامين بهداشت و درمان براي آحاد مردم ايران تاکيد شده است. چنانچه در مقدمه نیز اشاره شد، «بر اساس اصل 29 قانون اساسي کشورمان، نياز به خدمات بهداشتي درماني و مراقبتهاي پزشكي به صورت بيمه و غيره حقي است همگاني و دولت موظف است از محل درآمدهاي عمومي و درآمدهاي حاصل از مشاركت مردم، خدمات و حمايتهاي مالي را در اين زمينه براي يك يك افراد كشور تأمين كند» (حسینی نیک، 1378 :41). مفهوم «سلامت همگانی» یا «بهداشت عمومی» چند زمینه مختلف مطرح شده در ذیل را در برمی گیرد:
- مدیریت حرکت های سازمان داده شده برای پیشگیری از بیماری ها
- سازماندهی شبکه های درمانی: کمک های اولیه، بیمارستان ها، پزشکان آزاد و غیره
- تأثیرگذاری بر بخش های دیگر جامعه برای ارتقای سطح تندرستی (اقتصاد مدارس، وسایل نقلیه، مسکن، محیط زیست، شیوه زندگی و غیره
- آموزش کارکنان امور پزشکی و پیراپزشکی
- تأمین اجتماعی و بیمه های بیماری
- تحقیقات علمی و فنی در زمینه های پزشکی و داروسازی (موفقیان، 1385: 360 و 359).
از مفاهیم عمده در زمینه بهداشت عمومی «بهداشت برای همه» است که در زیر به آن پرداخته می شود.
بهداشت برای همه (Health For All by 2000 (HFA 2000
در بيانيه رسمي سيامين مجمع جهاني بهداشت در سال 1977 (كه به بيانيه آلماآتا معروف است) اعلام گرديد كه در دهه هاي آينده هدف اجتماعي و اصلي دولت ها و سازمان جهاني بهداشت بايد دستيابي همه مردم جهان در سال 2000 ميلادي به سطحي از سلامتي (جسمي، رواني و اجتماعي) باشد كه امكان برخورداري از يك زندگي مؤثر و مولد را براي آنان فراهم آورد. |
در سال 1978 نيز كنفرانس مراقبت هاي بهداشتي اولیه در آلماآتا (مركز جمهوري قزاقستان) تشكيل گرديد و مراقبت هاي بهداشتي اوليه بعنوان روش دستيابي به بهداشت براي همه معرفي شد (WHO, 1978). درماه مي سال 1979 استراتژي جهاني بهداشت براي همه توسط سي و دوّمين اجلاس سازمان جهاني بهداشت مورد تصويب قرار گرفت و نمايندگان كشورهاي عضو پذيرفتند كه استراتژي هاي كشوري بهداشت براي همه را بر اساس مراقبت هاي بهداشتي اوليه تدوين و به مرحله عمل درآوردند. درسال 1981 توسط سازمان جهانی بهداشت استراتژي جهاني HFA تكميل شد. در این سال، سازمان جهانی بهداشت دوازده شاخص ذيل را به عنوان حداقل معيارهاي جهاني براي ارزشيابي و مقايسه كشورها از نظر ميزان دستيابي به HFA 2000 در نظر گرفت (برگرفته از سهیلی، 1385؛ WHO, 1986):
Ø HFA توسط مقامات سطح اول كشور به عنوان يك سياست كلي پذيرفته شده باشد
Ø تدابير لازم درجلب مشاركت مردم در تامین سلامت اتخاذ شده باشد. همانند توسعه و گسترش سازمان های غیردولتی (NGOs)
Ø حداقل 5% توليد ناخالص ملي(GNP) براي سلامت اختصاص یافته باشد
Ø درصد منطقي از بودجه ملی سلامت به مراقبتهاي بهداشتي سطح اول در هر منطقه (local health care) اختصاص یافته باشد. بدين معني كه به منظور ارائه مراقبت ها در اولين سطح تماس با جامعه (خانه بهداشت، مراكز بهداشت شهرستان، مراكز بهداشتي درماني روستايي و شهري) مورد استفاده قرار گيرد
Ø توزيع عادلانه منابع (بودجه سرانه و امكانات) براي مناطق شهري و روستايي انجام گرفته باشد
Ø استراتژي دقيق براي دستيابي به HFA، تخصيص منابع كافي و تعيين ميزان نياز به كمكهاي خارجي تدوين شده و امكانات لازم براي اجراي برنامه فراهم آمده باشد
Ø برخورداري تمام جمعيت از مراقبتهاي بهداشتي اولیه با حداقل:
I) آب سالم در منزل با 15 دقيقه پياده روي
II) دفع بهداشتي مدفوع در منزل يا نزديكي آن
III) واكسيناسيون عليه شش بيماري شامل: کزاز، دیفتری، سیاه سرفه، سرخک، فلج اطفال، سل
IV) دسترسي به مراقبتهای بهداشتی درماني در محل شامل دسترسي به حداقل 20 قلم داروي اساسي با فاصله یک ساعت پياده روي
V) دسترسي به كاركنان آموزش ديده برای مراقبتهاي زنان باردار و كودكان تا حداقل يكسالگي.
Ø تغذيه مناسب كودكان:
الف) وزن حداقل90% نوزادان در بدو تولد بيشتر از 2500گرم باشد
ب) حداقل 90% اطفال وزن مناسب با سن داشته باشند
Ø IMR (میزان مرگ و میر زیر یک ساله ها) كمتر از 50 در هزار
Ø اميد به زندگي بيشتر از 60 سال در بدو تولد
Ø باسوادي مردان و زنان بزرگسال بيش از 70%
Ø سرانه توليد ناخالص ملي (GNP) بيش از 500 دلار آمريكا.
افزايش اميد به زندگي و كيفيت زندگي، ارتقاء برابري در سلامت در بين كشورهاي مختلف و نيز در داخل هر كشور، و همچنین دسترسي همگاني به خدمات قابل قبول سلامتي، از اهداف نوین جهانی بهداشت برای همه (HFA) در قرن بیست و یکم است. باید توجه داشت که راه رسيدن به HFA2000، مراقبتهاي بهدشتي اوليه (PHC) است. مراقبتهاي بهداشتي اوليه در همه كشورها به عنوان كليد رسيدن به بهداشت (سلامت) براي همه تا سال 2000 شناخته شده است.
خدمات بهداشتي و سطوح مختلف آن[1]Health Care Levelsگروهي از خدمات ارائه شده براي افراد، خانواده ها و جوامع که توسط ادارات بهداشت به منظور ارتقاء سلامت افراد انجام مي گيرد، خدمات بهداشتي نام دارد و در سه سطح سازماندهي مي شود و هر سطح به وسيله سطح بالاتر که بيماران به آن ارجاع داده مي شوند، پشتيباني مي گردد. ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در ایران در قالب نظامی صورت می گیرد که به نام «شبکه بهداشتی درمانی» نامیده می شود. این شبکه از کوچکترین واحد خدماتی یعنی خانه بهداشت در روستا شروع و به مراکز بهداشتی درمانی روستایی، مراکز بهداشت و بیمارستان عمومی در شهرستان ها و مراکز بهداشت و بیمارستان تخصصی در مراکز استان گسترش می یابد. به طور کلی در این شبکه سه سطح زیر را به عنوان مسئول ارائه مراقبت های اولیه بهداشتی خواهیم شناخت:
سطح اول: واحدهایی است که اولین و وسیع ترین تماس جامعه با نظام ارایه خدمات بهداشتی در آن به وقوع می پیوندد و عبارتند از خانه های بهداشت و مراکز بهداشتی و درمانی روستایی و شهری.
سطح دوم: واحدهایی است که قادرند خدمات بهداشتی و درمانی را در سطح تخصصی تری ارایه دهند که این واحدها شامل مراکز بهداشت و بیمارستان شهرستان می باشند.
شکل1- سطوح خدمات و مراقبت های بهداشتی |
شکل2- مشکلات و پیچیدگی های سطوح خدمات بهداشتی |
سطح سوم: این سطح خدمات تخصصی و فوق تخصصی آموزشی را دربر می گیرد و مکمل سطح دوم است. بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی در مرکز بهداشت استان در این سطح قرار دارند. در این سطح غالباً خدمات آموزش پزشکی و پیراپزشکی نیز ارایه می شود. سطوح سه گانه خدمات بهداشتی و فراوانی مشکلات و پیچیدگی در مراقبت های سلامت را می توان در شکل های زیر ملاحظه نمود.
شکل3- سطوح ارائه خدمات و نظام ارجاع در ایران |
شکل4- سطوح شبکه بهداشت و درمان شهرستان در ایران |
ملاحظه می شود که شبکه بهداشتی در ایران زیرمجموعه های متفاوت از خانه بهداشت واقع در پایین ترین سطح تا بیمارستان و مرکز بهداشت شهرستان واقع در بالاترین سطح خدمات بهداشتی را شامل می شود. در ادامه هریک از این زیرمجموعه ها به تفکیک توضیح داده می شود.
خانه بهداشت Health House
محيطی ترين واحد عرضه خدمات بهداشتی درمانی در نواحی روستايی است و سطح اول مراقبت در روستاها به شمار می رود. معمولاً تعدادی از این خانه ها به مرکز بهداشتی درمانی روستایی وابسته است و بطورکلی کوچکترین واحد عرضه خدمات است. هریک از خانه های بهداشت معمولاً جمعیت تعدادی از روستاهای اطراف خود را بعنوان روستاهای اقماری تحت پوشش دارند.
وظایف خانه بهداشت عبارتست از: آمارگیری و سرشماری سالانه جمعیت روستاهای تحت پوشش، آموزش بهداشت عمومی و جلب مشارکت مردم درزمینه خدمات بهداشتی، ارائه خدمات مربوط به بهداشت خانواده و مادر و کودک و نیز تنظیم خانواده، واکسیناسیون، مبارزه با بیماریها و بیماریابی، کمکهای اولیه و انجام درمانهای علامتی، کنترل بهداشت محیط، کنترل بهداشت موادغذایی، بهداشت حرفه ای، گردآوری و تهیه و ضبط آمار و اطلاعات پزشکی و بهداشتی (محسنی، 1376: 317).
میانگین جمعیت تحت پوشش هرخانه بهداشت 1500 نفر است. در این مراکز تا 1500 نفر جمعیت معمولاً دو بهورز (زن و مرد) فعالیت دارند. براي جمعيت كمتر از 1000 نفر، مي توان بازاي دو خانه بهداشت مجاور، يك بهورز مرد مشترك در نظر گرفت. براي جمعيت از 1501 تا 2500 نفر دو بهورز زن و يك بهورز مرد و براي جمعيت هاي بيشتر از 2500 نفر بهتر است دو خانه بهداشت در نظر گرفته شده و بهورز مرد را مشترك بين دو خانه بهداشت قرار داد. در روستاهای دارای جمعيت بيش از شش هزار نفر، از پايگاه بهداشت روستايی استفاده می شود.
تعداد روستاهای تحت پوشش يک خانه بهداشت به عوامل مختلفی از جمله جمعيت آنها، شرايط فرهنگی، آب و هوايی، جغرافيايی و به ويژه به مسيرهای ارتباطی بين آنها بستگی دارد. فاصله هر خانه بهداشت با سطح بعدی ارجاع (مرکز بهداشتی درمانی روستايی) ترجيحا نبايد بيش از 20 کيلومتر باشد و بايستی امکان تردد بين آنها با خودرو در تمام طول سال فراهم باشد. ابزار اصلي ثبت داده ها در خانه بهداشت، پرونده بهداشتي خانوار و زيج حياتي است.
مرکز بهداشتی درمانی روستايی
این مراکز بیشتر نقش نظارت، کنترل و تأمین وسایل مورد نیاز خانه های بهداشت را برعهده دارند و ازنظر درمانی معمولاً پذیرای بیماران ارجاعی ازطرف خانه های بهداشت روستایی هستند (همان). این مراکز واحدهای عمومی عرضه خدمات پزشکی در روستاها هستند که در آنها پزشک حضور دارد و حدود 9000 نفر جمعيت را پوشش می دهند. براي واحدهاي دورافتاده كه فاصله اي بيش از يك ساعت تا نزديكترين بيمارستان دارند، بايد يك آمبولانس درنظر گرفت.
وظايف مرکز بهداشتی درمانی روستايی عبارت است: گردآوری، کنترل و طبقه بندی داده ها، پايش و نظارت بر استقرار برنامه های مرتبط با سلامت، ويزيت بيماران، همکاری با گروه های اعزامی از مرکز بهداشت شهرستان، مشارکت در فعاليتهای آموزشی، اعزام گروه های سيار به روستاهای دورتر، اجرای برنامه های مرتبط با سلامت عمومی و انجام تحقيق.
کارکنان مرکز بهداشتی درمانی روستايی افراد ذیل را شامل می شود: يك نفر پزشك بازاي جمعيتي حدود 4000 نفر جمعیت، يك نفر دندانپزشك يا بهداشتكار دهان و دندان بازاي هر 10000 نفر جمعیت، يك نفر كاردان يا كارشناس علوم آزمايشگاهي بازاي هر 10000 نفر، دو نفر پرستار يا بهيار (يكي زن و يكي مرد) بازاي 10000 نفر، دو نفر كاردان يا كارشناس بهداشت عمومي (زن با گرايش بهداشت خانواده و مرد با گرايش مبارزه با بيماريها)، يك نفر ماما بازاي هر دو پزشك خانواده موجود در مركز، يك نفر كاردان پذيرش بازاي هر 10000 نفر ، يك نفر راننده و يك نفر سرايدار. باید توجه داشت که تعداد و نوع نيروهاي فوق برحسب جمعيت تحت پوشش مركز تغيير مي كند.
در برخي ازمراكز بهداشتي درماني روستايي كه بالای20هزار جمعیت را پوشش داده و فاصله آن تا نزديكترين بيمارستان يا زايشگاه بااستفاده ازاتومبيل بیشتراز نيم ساعت است، بخش تسهيلات زايمانـي ضميمه مركـز بهداشتي درماني روستايي ايجاد مي شود. نظر به نوع خدمات اين واحد، كار آن بايد شبانه روزي بوده و نفرات؛ ماما 4 نفر، راننده آمبولانس 2 نفر، خدمتگزار 1نفر را لازم دارد. مراكز بهداشتي درماني روستايي داراي تسهيلات زايماني فعال قاعدتاً بايد شبانه روزي باشند تا در هنگام فوريت هاي زايماني بتوان از همكاري پزشك و ساير پرسنل آن بهره برد.
پايگاه بهداشت Health Post
واحدی مشابه خانه بهداشت است که در سطح شهرها فعاليت می کند و جمعيتی حدود 12 هزار نفر را تحت پوشش دارد. به گونه ای مستقر می گردد که با 500 متر تا يک کيلومتر پياده روی در دسترس افراد باشند. هر پايگاه بهداشتی با تعدادی از زنان داوطلب که تحت عنوان رابط بهداشت فعاليت می کنند، همکاری می کند.
کارکنان پايگاه بهداشت يک نفر ماما، سه نفر کاردان بهداشت خانواده (يک نفر برای بازديد از مدارس، يک نفر برای ساماندهی و ارتباط با رابطين بهداشت و يک نفر برای حضور در پايگاه و ارائه ساير خدمات به مراجعين)، يک نفر کاردان مبارزه با بيماری ها و بهداشت محيط و حرفه ای و يک نفر متصدی پذيرش و امور عمومی را شامل می شود.
انجام سرشماری سالانه و ثبت اطلاعات، سازماندهی نيروهای داوطلب شوراهای سلامت، آموزش سلامت به افراد جمعيت در اماکن مختلف، مراقبت های دوره بارداری، مراقبت از کودکان زير 6 سال، خدمات تنظيم خانواده و تعبيه IUD، آموزش در مورد تغذيه با مواد غذايی دردسترس، بهداشت مدارس، آموزش سلامت دهان و دندان و بيماريابی از بين زنان باردار، شيرده و دانش آموزان، ايمن سازی، بازديد وضعيت بهداشت محيط، نظارت بر اماکن تهيه، توزيع و فروش مواد غذايی، ارائه خدمات بهداشت حرفه ای به کارگران کارخانه های کوچک و کارگاه ها، بازديد از منازل، مشارکت در آموزش دانشجويان و مشارکت در انجام تحقيقات از وظایف پایگاه های بهداشت است.
مرکز بهداشتی درمانی شهری
این مرکز در شهرها استقرار دارد و بطور متوسط جمعیتی حدود 50000 نفر را پوشش می دهد. هریک می تواند دارای چند مرکز شهری باشد که معمولاً عهده دار انجام خدمات ذیل می باشند: بیماریابی و درمان سرپائی بیماران و آموزش بهداشت به بیماران، خدمات دندانپزشکی و بهداشت دهان و دندان، بهداشت مادر و تنظیم خانواده، واکسیناسیون، بهداشت مدارس، بهداشت حرفه ای و کنترل ضوابط ایمنی، آموزش بهداشت و مبارزه با بیماریها، بهداشت محیط، بهداشت مواد غذایی، انجام آزمایشهای بهداشتی و تشخیص پزشکی، مشارکت در آموزش نیروی انسانی پزشکی و ضبط آمار، اطلاعات و مدارک پزشکی (همان: 317 و 316).
بر حسب شرايط منطقه شهري و فعال بودن يا نبودن بخش خصوصي در آن و تراكم جمعيت تحت پوشش، يك مركز بهداشتي درماني شهري مي تواند براي جمعيتي در دامنه 12000 تا 60000 ايجاد گردد. هر مركز بهداشتي درماني شهري مانند تمامي واحدهاي سطح بالاتر يك واحد ارائه خدمت سطح پايين تر (پايگاه بهداشت) به عنوان ضميمه در جوار يا درون خود دارد كه خدمات از آن دست را ارائه مي دهد. معمولاًهر مركز بهداشتي درماني شهري يك يا دو پايگاه بهداشت شهري را تحت پوشش دارد. افراد ذیل کارکنان این مراکز را شامل می شود:
v دو نفر پزشك براي ارائه خدمات پزشكي، سرپرستي ساير افراد شاغل در مركز، قبول ارجاعات از واحدهاي تابعه و نظارت بر آنها
v دو نفر پرستار براي ارائه خدمات پرستاري و در صورت لزوم نسخه پيچي
v يك نفر كاردان پذيرش براي حدود 150مراجعه پزشكي و50 مراجعه دندانپزشكي
v برحسب شرايط محل ازنظر وجود اماكن عمومي يا بافت صنعتي و وجود بازار و غیره مي توان يك كاردان يا كارشناس بهداشت محيط يا حرفه اي براي يك يا چند مركز درنظر گرفت
v برحسب شرايط محل ازنظر فعاليت بخش خصوصي در زمينه خدمات دندانپزشكي، دارويي، آزمايشگاهي و راديولوژي بايد تصميم گرفت. اگر اين خدمات در محل موجود نباشند، بايستي مركز بهداشتي درماني شهري اين خدمات را ارائه دهد و در اين صورت، بايد يك دندانپزشك، يك كاردان يا كارشناس آزمايشگاه و يك كاردان يا كارشناس راديولوژي هم به پرسنل اضافه شود
v يك نفر كارشناس بهداشت خانواده براي نظارت بر واحدهاي تابعه (برحسب وجود آن واحدها)
v يك نفر كارشناس مبارزه با بيماريها براي نظارت بر واحدهاي تابعه (برحسب وجود آن واحدها).
باتوجه به توضیحاتی که در زمینه هریک از واحدهای خدمات بهداشتی تحت پوشش شبکه بهداشتی درمانی ارائه گردید، درجدول1 متوسط جمعیت تحت پوشش هریک ازواحدهای یاد شده آورده می شود.
جدول1- متوسط جمعیت تحت پوشش هر واحد شبکه بهداشتی
جمعیت |
واحد |
1500 نفر |
خانه بهداشت |
9000 نفر |
مرکز بهداشتی درمانی روستایی |
12500نفر |
پایگاه بهداشتی |
50000 نفر |
مرکز بهداشتی درمانی شهری |
بيمارستان Hospital
بیمارستان از دو دیدگاه ازنظر جامعه شناسی مورد توجه قرار گرفته است که اولی مباحث مربوط به جامعه شناسی موسسات تولیدی و صنعتی است و دومی ازنظر جامعه شناسی سازمانها و ترکیبی از این بحث در حوزه جامعه شناسی پزشکی مطرح می شود (محسنی، 1376: 263). ازلحاظ درمان بیماریها و ارائه خدمات جنبی نظیر آموزش پزشکی و انجام تحقیقات علمی، بیمارستان قدمت چندانی ندارد. حتی تا ابتدای قرن بیستم در بسیاری از نقاط دنیا بیمارستان در مرتبه اول یک سازمان خیریه بود و مرکزی برای نگاهداری فقرا، سالخوردگان، آوارگان، معلولین و افراد مشابه بود (Wilson, 1970: 48). در فرانسه در ابتدا بیمارستانها را «میهمانخانه خدا» می نامیدند و کلمه ای که امروز در زبان انگلیسی بیمارستان (Hospital) نامیده می شود از میهمان نوازی گرفته شده است. در دوره قرون وسطی، اولین تیمارستان یا پناهگاه ویژه بیماران روانی در دنیا توسط مسلمانان تأسیس گردید و در آن به مراقبت از بیماران روانی می پرداختند. ایجاد بیمارستان به سبک بیمارستانهایی که در کشورهای اروپایی وجود داشت در ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار آغاز شده است. در سال 1290 قمری بیمارستانی به نام «مریضخانه دولتی» به ریاست ناظم الاطبا پزشک مخصوص شاه در تهران تأسیس شد که در سال 1319 به نام بیمارستان سینا تغییر نام داد (محسنی، 1376: 265).
براساس مطالعاتی که در زمینه تحول نظام عرضه خدمات بیمارستانی در طول تاریخ در اروپای غربی صورت گرفته است می توان مراحلی را به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
الف- نظام سنتی: در این مرحله بیمارستان اساساً یک موسسه خیریه برای نگهداری فقرا و سالخوردگان است و تحت کنترل مقامات مذهبی قرار دارد. بیمارستان در نزدیکی کلیسا قرار دارد و هزینه های آن به وسیله افراد خیر تأمین می شود. بیمارستان برای پزشکان که هنوز ازنظر حرفه ای سازمان نیافته اند، محلی برای مشاهده و تجربه است. پزشکان بیشتر بعنوان میهمان تلقی گشته و در چنین شرایطی قدرت عمل پزشکان بسیار محدود است.
ب- نظام حرفه ای: بیمارستان فقط محل اقامت نیست، بلکه محل مراقبت است و در آن گروه شغلی خاصی کار می کند. این موسسه تابع سه عامل؛ دولت، سازمان اداری محلی و هیئت پزشکی است. در این مرحله پزشکان از امتیازات ویژه ای برخوردار می شوند. توزیع قدرتها و اختیارات پزشکان مطرح می شود. پزشکان عموماً محدودیتهای بودجه ای را نمی پذیرند و درجهت منافع بیمار با بیمارستان مخالفت می کنند.
ج- نظام تخصصی: بیمارستان صورت نوعی موسسه صنعتی و بازرگانی را پیدا می کند و مرکزی است برای پیشرفت های پزشکی و نوآوری. بخشهای پزشکی تخصصی تر و فرعی تر می شوندو مهارت حرفه ای کارکنان آن بیشتر می شود. در کنار بخشهای عمومی و بزرگ، شبکه ای شامل خدمات مختلف تخصصی توسعه می یابد (گوش و حلق و بینی، رادیولوژی، غدد داخلی و غیره).تدریجاً بیمارستان سعی می کند که به درمان بیماریهای پیچیده تر بپردازد و از دستگاههای کاملتری استفاده نماید (همان: 267- 265). يک بيمارستان عمومی با حداقل هفت تخصص: داخلی، جراحی، کودکان، زنان و زايمان، بيهوشی، راديولوژی و آزمايشگاه و دارای بخشهای بستری، پلی کلينيک تخصصی و اورژانس است. درمان بيماران ارجاعی از مراکز بهداشتی درمانی، اعلام نتايج توصيه های درمانی به مراکز، ارائه خدمات مربوط به فوريتهای پزشکی، آموزش، نگهداری، طبقه بندی و تحليل اطلاعات و آمار را ازجمله کارکردهای بیمارستان می توان برشمرد. در یک تقسیم بندی کلی می توان بیمارستان را به بیمارستان عمومی، بیمارستان بیماریهای مزمن، بیمارستان ریوی، بیمارستان روانی، بیمارستان بیماریهای واگیر، زایشگاه و سایر بیمارستان ها که فقط بیماران مبتلا به بیماری خاصی را می پذیرند، شامل می شود.
مرکز بهداشت شهرستان
در سطح سوم شبکه بهداشت و درمان شهرستان قرار می گیرد. واحدی خودگردان در رابطه با خدمات سلامت عمومی است که مسووليت برنامه ريزی، پايش و حمايت از مراکز بهداشتی درمانی، خانه های بهداشت و پايگاه های بهداشت و نيز مرکز آموزش بهورزی را بر عهده دارد. وظایف آن را می توان به شرح ذیل طبقه بندی کرد: گردآوری، کنترل و تجزيه و تحليل داده های مربوط به وضعيت سلامت ساکنين شهرستان و فعاليت واحدهای زيرمجموعه، پشتيبانی فنی و تدارکاتی از مراکز بهداشتی درمانی، برنامه ريزی برای توسعه واحدهای عرضه خدمات بهداشتی درمانی، ارائه خدمات خاص بهداشتی درمانی که توسط مراکز بهداشتی درمانی ميسر نيست، انجام خدمات پاراکلينيکی و انجام آزمايش های لازم از نمونه های آب، فاضلاب و مواد غذايی، اجرای مقررات بين المللی بهداشتی در مورد بيماريها به ويژه در نقاط مرزی، اعمال ضوابط و مقررات بهداشت محيط و حرفه ای، انجام بررسی های اپيدميولوژيک در زمينه بيماريهای شايع و بومی، يافتن مشکلات فنی و اجرايی برنامه های ويژه سلامت در سطح شهرستان، اجرای برنامه های مرتبط با سلامت عمومی و آموزش و پژوهش. کارکنان مرکز بهداشت شهرستان شامل پزشک عمومی با تجربه يا آموزش ديده در زمينه خدمات سلامت و مجموعه ای از کارشناسان بهداشتی است.
مراکز بهداشتی درمانی شبانه روزی (درجه 1و 2)، پست مراقبت مرزي و قرنطينه، مركز رفرانس مشاوره و مراقبت بيماريهاي رفتاري، ازجمله ضمائم مراکز بهداشتی درمانی هستند. در جدول2 برخی از آمارهای مربوط به زیرمجموعه های شبکه بهداشتی درمانی ایران برای سال های 1370 و 1380 آورده می شود.
در جدول شماره3 نسبت فراوانی خانه های بهداشت، مراکز بهداشتی، پایگاه های بهداشت، بخش های زنان در بیمارستان ها، تعداد تخت های بخش زنان، تعداد پزشکان، پزشکان متخصص، تعداد پزشک زنان، دیگر پرسنل بهداشتی و تعداد بهورزان به ازای هر صدهزار نفر جمعیت هر استان برای سال 1381 گزارش شده است. در ارتباط با تعداد خانه های بهداشت (فعال) روستایی، استان های تهران، خوزستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی پایین تر از میانگین کشوری (3/10) بوده اند و استان های یزد و سمنان بیشترین نسبت را داشتند. در تعداد مراکز بهداشت شهری، استان های تهران، اصفهان و قم کمترین نسبت و استان های هرمزگان، ایلام و بوشهر بیشترین نسبت را داشتند. میانگین کشوری تعداد پایگاه های بهداشت 2/2 بوده است. استان های ایلام و اصفهان با نرخ های کمتر از یک، کمترین نسبت و استان های قم، یزد و کرمان بیشترین نسبت را داشتند. در ارتباط با تعداد بخش های زنان و زایمان و تعداد تخت های زنان و زایمان نسب به جمعیت، استان های یزد و سمنان بهترین وضعیت و استان های سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد بدترین وضعیت را داشتند. میانگین تعداد پزشکان شاغل در بخش های دولتی به ازای هر یکصدهزار نفر جمعیت کل کشور برابر با 30 بوده است. استان های سمنان، کردستان و یزد از نسبت های بالاتر و استان های گلستان، کرمان و آذربایجان غربی از نسبت های پایینتر برخوردار بودند. بیشترین نسبت پزشک متخصص زنان و دیگر پرسنل پزشکی شاغل در بخش دولتی مربوط به استان سمنان بوده است و کمترین نسبت هم به استان های گلستان و هرمزگان تعلق دارد. توزیع بهورزان در استان های مختلف متفاوت بوده است. در کل کشور به ازای هر صدهزار جمعیت، 56 بهورز وجود داشت که بالاترین نسبت مربوط به استان های کهگیلویه و بویراحمد، گیلان و قزوین بوده است و استان های تهران و قم (به دلیل پایین بودن جمعیت روستایی) پایین ترین نسبت را داشتند.
منابع مالی خدمات بهداشتی
مسلماً هریک از خدمات بهداشتی و درمانی اشاره شده در بالا هزینه هایی را برای افراد، خانوارها و دولت ها به همراه خواهند داشت. تأمین منابع مالی هریک از واحدهای خدمات بهداشتی در هر کشور از چالش های عمده نظام سلامت است. هر کشور باید درباره یک راهبرد تأمین منابع مالی به تصمیم نهایی برسد. یعنی اینکه قرار است از چه ترکیبی از روشهای تأمین مالی برای تأمین اعتبارات نظام سلامت خود استفاده کند. «درآمد عمومی، حق بیمه های بیمه اجتماعی، حق بیمه های بیمه خصوصی، پرداخت مستقیم توسط بیماران، تأمین منابع اجتماع محور، کمک های خارجی و خیریه ها از منابع عمده تأمین اعتبارات نظام سلامت هستند که اکثر کشورها از ترکیبی از این منابع استفاده می کنند» (سازمان جهانی بهداشت، 2000). طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت در کشور ایران سهم کل مخارج بهداشتی و درمانی از تولید ناخالص داخلی در فاصله سال 2004- 1998 بطور متوسط کمتر از 6درصد بوده است که در آن سهم دولت و بخش خصوصی به ترتیب 6/43 و 4/54 می باشد (فتاح زاده، 1382). بنابراین باتوجه به اعداد و ارقام یاد شده می توان گفت خانوارها در کشور ایران یکی از منابع عمده تأمین مالی نظام سلامت به شمار می آیند.
تشکیل سازمان بیمه خدمات درمانی از دیگر تمهیداتی است که در قانون بیمه همگانی خدمات درمانی پیشنهاد شده است. این سازمان برای تحت پوشش قرار دادن کارکنان دولت، افراد نیازمند، روستائیان و سایر گروه های اجتماعی، تعیین سازوکارهای پوشش جمعیتی، تأمین منابع مالی، شکل گیری مصارف بیمه ازطریق تعهدات و تعیین نرخ تعرفه خدمات در سوم آبان ماه 1383 فعالیت خود را آغاز کرد. برمبنای ماده 5 و ماده 10 قانون بیمه همگانی خدمات درمانی تأمین حداقل شمول و سطح خدمات پزشکی و دارو شامل خدمات پزشکی اورژانس، عمومی و تخصصی (سرپایی و بستری) که انجام و ارایه آن در نظام بیمه خدمات درمانی به عهده سازمان های بیمه گر قرار می گیرد به جز مواردی که تحت پوشش بیمه های مضاعف (مکمل) قرار می گیرد، به سازمان بیمه خدمات درمانی واگذار شده است (زارع و صمیمی فر، 1385: 175). خدمات مورد نیاز بیماران اورژانسی که در مراکز بهداشتی- درمانی و اورژانس های دولتی یا خصوصی ارایه می شود، جزو تعهدات بیمه خدمات درمانی است و واحدهای یاد شده مکلفند ضمن ارایه خدمات به بیمه شدگان صورتحساب های تنظیمی را با احتساب فرانشیز پرداختی برای سازمان های بیمه گر ارسال کنند که تشخیص موارد اورژانس ازنظر پرداخت هزینه های درمانی با پزشک معتمد است (همان: 176).
کارشناسان بهداشت در جریان فعالیت کنفرانس بین المللی بهداشت که در سپتامبر 1978 در شهر آلماآتا تشکیل شد، مفهوم و محتوای خدمات بهداشتی اولیه را به شکلی مدون مطرح ساختند. ماده6 اعلامیه کنفرانس مزبور تصریح می کند که: «خدمات بهداشتی اولیه، مراقبت های اساسی است که تمامی افراد و خانواده ها ازطریق مشارکت کامل خویش به آن دسترسی می یابند. خدمات بهداشتی اولیه، اولین سطح تماس افراد، خانواده ها و جامعه با نظام بهداشتی کشور است و خدمات بهداشتی را تا آنجا که ممکن باشد به محل کار و زندگی مردم نزدیک می کند» ( WHO, 1986: 13). |
خدمات بهداشتی اولیه Primary Health Care (PHC)
در بخش بهداشت برای همه عنوان گردید که در همه کشورها خدمات بهداشتی اولیه بعنوان کلید رسیدن به بهداشت برای همه تا سال 2000 بوده است. در سال 2000 در اجلاس سازمان ملل (که با شرکت 189 کشور جهان تحت عنوان اجلاس توسعه هزاره سوم برگزار گردید) اهداف توسعه هزاره[1] تعیین گردید. نقش عوامل متعدد اجتماعی در سلامت و اهمیت آنها مشهودتر از آن بود که نادیده انگاشته شود. «فقر، نابرابری، بیسوادی و معضل آموزش و سلامت، محتویات اعلامیه را تشکیل دادند» (خیاطی و صابری، 1388: 34). گزارش 2008 سازمان بهداشت جهانی باعنوان «خدمات سلامت اولیه، حالا بیشتر از هر وقت دیگر[2]» به PHC پرداخته و به اهمیت و قابلیت اجرایی آن در همه کشورها تأکید داشته است. در گزارش چنین آمده: نسبت عظیمی از منابع برای خدمات درمانی خرج می شود، پیشگیری و ارتقاء سلامت که می تواند 70 درصد از بار جهانی بیماری ها را کم کند، نادیده گرفته می شود. در گزارش 2008 توصیه شده که کشورها سیستم سلامت را به وسیله چهار محور کلی زیر که اصول PHC را مجدداً معرفی می کند، بسازند:
Ø پوشش همگانی: تمام مردم باید به خدمات بهداشت مطابق با نیاز و بدون توجه به قدرت پرداخت، دسترسی داشته باشند.
Ø خدمات مردم محور: سیستم های بهداشت می توانند به سمت پاسخگویی بهتر به نیازهای مردم جهت داده شوند]همانند خانه های بهداشت ایران[.
Ø سیاست های عمومی بهداشت: بسیاری از عوامل مؤثر بر بهداشت در خارج از بخش سلامت واقع شده اند.
Ø رهبری: سیستم های سلامت خودبخود به مدل های مناسبتر، کاراتر و مؤثرتر تبدیل نخواهند شد. بنابراین، رهبری مجبور است بیش از آنکه فرماندهی و کنترل کند، کارها را انجام و اداره کند (WHO, 2008).
برای ارایه خدمات بهداشتی و درمانی مناسب و مورد نیاز مردم بهترین روش، سطح بندی خدمات بهداشتی است. برمبنای این روش استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی از اولین سطح یعنی بهورز که مسوول آموزش بهداشت روان در روستا و بیماریابی، ارجاع و پیگیری درمان است شروع می شود. بهورز که در خانه بهداشت مستقر است، بیماران را تحت عناوین بیماری خفیف روانی (مانند؛ افسردگی، اضطراب، وسواس و ...)، بیماری روانی شدید (سایکوزها)، صرع، عقب ماندگی ذهنی و سایر بیماری ها می شناسد و به سطح بالاتر، پزشک عمومی ارجاع می دهد (سالاریان، 1387: 44). موارد ذیل را می توان از اجزاء بنیادی خدمات بهداشتی اولیه برشمرد: تغذیه مناسب، آموزش بهداشت، مراقبتهاي بهداشتي مادران و كودكان و تنظيم خانوده، تأمين آب سالم و بهسازي محيط، بهداشت حرفه اي، ايمن سازي، پيشگيري و کنترل بيماريهاي واگير شايع و بومي و كنترل آنها، فراهم كردن امكانات تشخيص و درمان مناسب، پيش بيني و تدارك داروهاي اساسي، بهداشت روان، بهداشت دهان و دندان، پيشگيري از حوادث و سوانح، كنترل بيماريهاي غير واگير(محسنی، 1376؛ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، 1384؛ Tarimo, 1991).در منابع گوناگون برای خدمات بهداشتی اولیه اصولی معین شده است که در زیر مطرح می گردد:
- اصل برابري و عدالت (Equity)
منابع بهداشتي و خدمات مربوط به آن بايد به صورت برابر در اختيار همه افراد قرار گيرد و مردم با نيازهاي يكسان بايد دسترسي برابر به مراقبت هاي بهداشتي داشته باشند. براي اطمينان از دسترسي برابر بايد توزيع و پوشش مراقبت هاي بهداشتي اولیه در مناطقي بيشتر باشد كه بيشترين نيازها وجود دارد.
- اصل مشاركت مردمي (Community Participation)
در تمام مراحل (تشخیص مشکل، اتخاذ تصمیم و راه حل، اجرا، بهره برداری، ارزشیابی) بدون همكاري و علاقه مردم به تامين و توسعه خدمات هيچگونه موفقيتي براي آن پيش بيني نمي شود. اين به عنوان «بهداشت به وسيله مردم» و « قراردادن سلامت مردم در دست خود آنها» توصيف شده است. بدين ترتيب بهداشت پديده اي خودجوش است كه بايد انگيزه برخورداري از آن در مردم ايجاد گردد. و علاوه بر بخش بهداشت، جامعه بايد درگير مراقبت از خود شود.
- اصل همكاري بين بخشي (Intersectional Coordination)
سلامتی پدیده ای است که نیازمند همکاری تمام سازمانها است. البته نباید سازمانها در قفسها و جزایر جداگانه فعالیت کنند و کار به کار هم نداشته باشند. اشاره دارد به نقش آموزش و پرورش، تربیت بدنی، شهرداریها و غیره در سلامت.
- اصل تكنولوژي مناسب (Appropriate Technology)
يعني فناوريي كه از نظر علمي صحيح، مطابق نيازهاي محلي و قابل قبول افرادي كه از آن بهره مي برند و افرادي كه آن را به كار مي گيرند باشد، و مردم با استفاده از منابع جامعه و حفظ اصل خودكفايي قادر به حفظ آن بوده و كل كشور قدرت پرداخت هزينه هاي آن را داشته باشد.
- اصل ادغام یا جامعیت خدمات (Integration)
مراقبت هاي بهداشتي اوليه يك رويكرد جامع براساس مداخلات ذیل است :
Øمداخلات ارتقايي:برخورد مراقبت هاي بهداشتي اوليه درسطح جامعه با علل اساسي كه بر سلامت تاثير مي گذارد.
Ø مداخلات پيشگيري كننده: اين مداخلات كاهش دهنده بروز بيماري ها يا برخورد سريع با علل بیماری افراد است.
Ø مداخلات درماني: اين مداخلات سبب كاهش شيوع بيماري بوسيله توقف پيشرفت بيماري در بيمار است.
Ø مداخلات بازتواني:اين مداخلات سبب كوتاه نمودن پي آمد يا عوارض مربوط به مشكل سلامتي افراد مي شود.
- مرکزیت زدایی(Decentralization)
افزايش بازدهي، ازدياد علاقه نسبت به انجام وظيفه، تقويت همكاري دسته جمعي، تكامل انفرادي و جلوگيري از اتلاف وقت مديران از مزایای عمده مرکزیت زدایی است.
بحث و نتیجه گیری
در قرن حاضر «انفجار جمعيت» عموماً به دست آوردهاي پزشكي در جلوگيري از شيوع بيماريها و كاهش مرگ و مير نوزادان در نتيجه بهبود بهداشت اشاره دارد (رابينسون، 1374: 196). ازجانب دیگر، وجود و ارائه خدمات بهداشتی درمانی همانند خانه ها و پایگاه های بهداشت در تنظیم خانواده و کنترل موالید، و درنتیجه کنترل جمعیت مؤثر است. بنابراین، مطالعه بهداشت (بهداشت عمومی، شاخص های بهداشت برای همه، منابع مالی نظام سلامت و بیمه های اجتماعی و درمانی) و نظام های ارائه خدمات بهداشتی درمانی (همانند اصول و اجزاء خدمات بهداشتی اولیه، خانه بهداشت و غیره) می تواند چشم انداز جدیدی را فراروی برنامه ریزان و صاحب نظران جمعیتی قرار دهد.
بهداشت يكي از تنگناهاي اجتماعي، سياسي و جمعيتي است. عاملي است كه به طور مستقيم و غیرمستقيم بر امر توسعه کشورها تاثيرگذار است. فرافردی بودن سلامت و بیماری، دست اندرکاران حوزه بهداشت را بر آن داشته است تا با طراحی و اجرای فرایندهایی بتوانند این مسئله را به گونه ای جمعی و به عنوان یک پدیده اجتماعی طرح و تحلیل نمایند. بسياري از کشورهاي درحال توسعه از جمله ايران در پي گسترش برنامه هاي بهداشتي و درماني هستند. یکی از شاخصهای بهداشت برای همه این است که بهداشت برای همه توسط مقامات سطح اول کشور به عنوان یک سیاست کلی پذیرفته شود. توسعه بهداشت عمومی، خدمات بهداشتی اولیه و واحدهای ارائه خدمات بهداشتی درمانی می تواند به توسعه همه جانبه کشور کمک نماید. بیانیه آلماآتا و رویکرد PHC بینشی جدیدی برای بهداشت ارائه داد. در این رویکرد، نیاز به برقراری ارتباط بین کارکنان تخصصی خدمات بهداشتی و اعضای جامعه مورد تأکید قرار گرفت. مطابق با بیانیه مذکور، بایستی تصویر درستی از عادلانه بودن خدمات، درگیر نمودن جامعه در تصمیم گیری درباره شیوه های بهبود سلامتی افراد جامعه، فرایند روشن از روش های تأمین، حفظ و ارتقای سلامتی ارائه گردد.
ميرزايي و عليخاني (1386) عنوان داشته اند، براساس قوانین تدوین شده در کشورمان، بهداشت عمومی، ارائه خدمات بهداشتی درمانی و مراقبت های پزشکی حقی همگانی است. با وجود مسائل و مشكلات موجود در دهه اول بعد از انقلاب اسلامي، ايران در زمينه ارتقاء سطح بهداشت و كاهش سطح مرگ و مير از كشورهاي نسبتاً موفق دنيا بوده است. كاهش چشمگير مرگ و مير نوزادان و اطفال و افزايش اميد زندگي، از دستاوردهاي اساسي ك
مطالب مشابه :
معرفی پژوهشکده نانوبیوتکنولوژی ابن سینا
تولید پروتئینهای نوتركیب داروئی و مطالعات و برنامهریزی و حتی اقتصادی
رشته های جدید دکتری
دکتری جغرافیا و برنامه ریزی علوم اقتصادی گرایش فرهنگی در پژوهشکده مطالعات
كتاب «تحلیل چندمتغیرهی گسسته در مطالعات مقطعی و طولی» منتشر شد
كتاب «تحلیل چندمتغیرهی گسسته در مطالعات مقطعی و و برنامه ریزی اقتصادی و
شرح وظایف وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران
گرایش مدیریت و برنامه ریزی نامگذاری سینا pgsrn پژوهشکده تربیت با رویکرد اقتصادی.
98-از راز گذار-مروری بر کتاب اقتصاد ایران: توسعه، برنامه ریزی، سیاست و فرهنگ
معاون سازمان مدیریت و برنامه ریزی و رییس مطالعات اقتصادی پژوهشکده مطالعات
انتشار شماره 83 فصلنامه رسانه
دفتر مطالعات و برنامه ریزی شرایط اقتصادی و حفظ توسعه بوعلی سینا
جمعیت و بهداشت
» یا فریدون در ایران باستان تا طب سنتی ابن سینا و برنامه ریزی، ساختار و مطالعات و
:: کارت امتیازی متوازن: ابزاری نوین جهت ارزیابی عملکرد و بهبود رقابت پذیری سازمان ها
انداز و اهداف آتی سازمان برنامهریزی و اجرا مطالعات اقتصادی پژوهشکده مطالعات
برچسب :
پژوهشکده برنامه ریزی و مطالعات اقتصادی سینا