جشن نوروز در آیین زرتشت
نوروز برابر با اول فروردین ماه (تقویم شمسی)، جشن آغاز سال و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن میگیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست.
در این مقاله قصد بررسی اعتقادی و تاریخی زرتشت در مورد نوروز را داریم و امیدواریم که مورد استفاده خواندگان گرامی قرار گیرد.
زمان نوروز
جشن نوروز از لحظهٔ اعتدال بهاری آغاز میشود. در دانش ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده میشود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۰، ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده میشود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود و روز آغاز سال محسوب نمیشود.[1]
واژه نوروز در الفبای لاتین
در متنهای گوناگون لاتین، بخش نخست واژه نوروز با املای No،Now،Nov وNew Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شده است. در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی با فاصله نوشته میشوند . در تلفظ خراسانی و فارسی میانه آنرا به شکل Newrouz نیروز تلفظ می کرده اند که بسیار شبیه به نیوروز است و ترجمه آن می شود روز جدیدیا همان اولین روز سال نو.
اما به باور احسان یارشاطر بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه میشود. این شکل از املای واژه نوروز، هماکنون در نوشتههای یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار میرود.
پیشینه تاریخی نوروز
منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است.[2] پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.[3]
مدارک نوشتاری در تاريخ ايران، تا قبل از قرن اول بعد از ميلاد ذکری از
نوروز نمی کنند. هرچند که بسياری از محققان بر اين عقيده هستند که يکی از
دلايل ساختمان مجموعه پارسه (تخت جمشيد)، جشن گرفتن نوروز و بارعام نوروزی
شاهنشاهان هخامنشی بوده، اما نبود هيچگونه نشانه ای از وقوع اين مراسم در
دوران هخامنشی، برای بعضی از دانشمندان اين سوال را پيش آورده که آيا نوروز
در دوران باستانی به عنوان يک مراسم دولتی جشن گرفته می شده يا نه؟
نخستين برخورد ما با نوروز در مدارک تاريخی به سلطنت ولاش اول اشکانی باز
می گردد. ولاش اول را عموما" پايه گذار بسياری از مراسم ايرانی از جمله سده
می دانند و نوشته شدن قسمتهايی از اوستا را نيز به دوران او نسبت می دهند.
متاسفانه کمبود مدارک کامل ما را از تحقيق لازم در مورد جزئيات برگزاری
نوروز در دوران اشکانی محروم می کند.
برعکس، از مراسم نوروز در دوران
ساسانی(650-224 پ م) اطلاعات جامعی در دست داريم. کتيبه های ساسانی، پند
نامه ها و ديگر قطعه های ادبيات ايرانی ميانه، از برگزاری جشن سال نو در
دربار ساسانی صحبت می کنند. مراسم بار نوروزی که در آن شاهنشاه برای تمام
اعضای دولت و نمايندگان ملت، بارعام ترتيب می داد، از بازمانده های مراسم
ساسانی است.
مراسم بارعام شاهانه در دوران بعد از اسلام نيز باقی ماند و
تمام شاهان ايران، حتی پادشاهانی که از اصل غير ايرانی ميامدند (مانند
سلاطين غز و مغول) نيز دربار خود را برای برگزاری رسوم ايرانی و از جمله
نوروز آماده می کردند. در دربار خلفای عباسی که از بسياری جهات خود را
ادامه شاهنشاهان ساسانی می دانستند، نوروز از مهمترين جشنهای سال بود و بار
نوروزی با تمام جلال و شکوه آن انجام می گرفت.
با وجود داشتن مدارک
مورد اطمينان در مورد جشن گرفته شدن نوروز در دوران ساسانی، دليلی در دست
نداريم که نوروز را جشنی با گذشته بسيار قديميتر از دوران ساسانی فرض
نکنيم. بسياری از جشنهای مهم جهان در ابتدا تنها بوسيله مردم عامی برگزار
می شدند و جزو برنامه های سلطنتی حساب نمی گشتند. قديمی بودن و دست نخوردن
مراسم نوروز می تواند گواهی از اين باشد که اين جشن مدتها قبل از اينکه
پادشاهان ساسانی (و شايد اشکانی) آنرا تبديل به جشنی رسمی کنند، وجود داشته
و مانند امروز، بوسيله همه مردم ايران جشن گرفته می شده است.
جشن های مرتبط با نوروز
اکثر مردم نوروز و جشنهای جنبی آن «چهارشنبه سوری و سيزده بدر» را جشنهايی با گذشته صد در صد ايرانی می دانند. بعضی از اين مراسم، بخصوص چهارشنبه سوری، بخاطر اهميت آتش در آن، حتی وابسته به دين زرتشت دانسته شده است.
الف :جشن چهارشنبه سوری و زرتشتیان
چهارشنبهسوری نام جشنی است که تغییر یافته مراسم باستانی پنج روز آخر
سال به نام پنج روز پنجه و برگرفته از آیین زرتشتی است که ایرانیان از ۱۷۰۰
سال پیش از میلاد تاکنون در پنج روز آخر هر سال، آن را با برافروختن آتش و
جشن و شادی در کنار آن برگزار میکنند.
در دیدگاه زرتشتیان سال ۳۶۰
روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه )که در این پنج روز
آتش روشن می کردند و به این اعتقاد بوده و هستند كه در پنج روز آخر هر سال
ارواح درگذشتگان به زمین سفر میكنند و با حضور در میان خانوادههای خود
برای آنها در طول سال آینده بركت, دوستی و پاكی طلب میكنند.[4]
همانگونه که می دانید در بین زرتشتیان هفته وجود نداشته است ،و چهار شنبه
از ایام هفته است و این مراسم با نام چهارشنبه سوری بعد از ورود اسلام به
ایران بخاطرات تفکرات برخی از مسلمان که در مورد نحس بودن این روز داشته
اند ،برخی از زرتشتیان بر حفظ این سنت بخاطر عیب و خورده ایی که مسلمانان
در مورد پرستش آتش به آنها می گرفته اند این مراسم را به چهارشنبه که یک
روز نحس بوده در تفکرات برخی از مسلمانان بوده است گره زده اند تا بتوانند
این آیین را حفظ نمایند .حتی هنوز هم ریشه ای از این تفکرات باقی مانده است
و حتی این مراسم را برای از بین بردن نحسی از زندگی افراد بیان می شود
همانگونه که در برخی از از اشعار این جشن خطاب به آتش بیان می شود"زردی من
از تو قرمزی تو از من"در حالی که هدف از روش کردن آتش در پنچه حضور ارواح
درگذشتگان است که به زمین سفر میكنند و با حضور در میان خانوادههای خود
برای آنها در طول سال آینده بركت, دوستی و پاكی طلب میكنند.[5]
ب.جشن سیزده بدر یک واقعیت تلخ
در کتاب های تاریخی آمده است در سالهای 519 تا 465 پیش از میلاد مسیح، پادشاهی به نام خشایارشا (خشایار شاه) که در ادبیات عهد عتیق به آن «اَخَشوِرُوش» می گویند که پسر داریوش و از خاندان هخامنشیان بوده ، در بیش از نیمی از کره زمین حکومت می کرده است.
در باره خشایارشا (خشایارشاه) همه چیز گفته اند . مثلاً گفته اند پادشاهی سفاک و خونریز و یا بزرگ منشی دادگر بوده و یا ... نمی خواهم پیرامون او سخن بگویم که سخن پیرامون او ورق زدن تاریخ پانصد سال پیش از میلاد را می طلبد .درباره این پادشاه از سه طریق اطلاعاتی به دست ما رسیده است.اولین راه کتاب تاریخ هرودوت است که جریان جنگهای یونان وایران را به تفصیل بیان می دارد.دومین منبع یافته های باستان شناسی است و سومین منبع اطلاعات مندرج در عهد عتیق کتاب مقدس یهودیان درباره این شاه ایرانی است.منبعی که کمتر به آن در ایران توجه شده است.در سفر استر این کتاب به تفصیل وقایع سیاسی دوران این پادشاه بیان شده است.
بر طبق اطلاعات مندرج در عهد عتیق خشایارشاه را ملکه ای و شهربانویی بود عفیف و باحیا، به نام "وشتی" که در زیبایی نیز شهره بلاد بود.
شاه ایران زمین که در پایان جشن 180 روزه از باده نوشی بدمست گردیده بود، در هنگام بدمستی ، شهربانو را می طلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز می زند و شاه خشمگین، او را از شهربانویی ساقط می نماید. یهودیان که در سراسر ایران ، نفوذ فراوان داشتند، جسارتشان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف می نمودند و این استنکاف باعث شده بود که "هامان" صدراعظم خشایارشاه بر علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر نماید، البته یهودیان در برخی کتاب های خود می گویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل هامان نمی گردد، او و اتباعش مورد غضب هامان قرار گرفته و تهدید به مرگ می شوند.
یهودیان به شکرانه این هولوکاست بزرگ و قتل عام فجیع، جشنی را برافراشتند و اسم آن جشن را عید پوریم و یا عید ایرانی کشان نام گذاری کردند.
الکلام ؛ یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند چاره می اندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام "استر" را به عنوان ملکه و شهربانوی کشور به پادشاه معرفی می کنند .
شاه سست عنصر نیز، وقتی زیبایی و صباحت وجه او را می بیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا خواهرزاده و یا پسرعموی "مردخای" رهبر مذهبی یهودیان ایران است .
"اِستِر" ملکه ایران می شود و با نقشه های "مردخای" دایی و یا عموی خود "هامان" صدراعظم خشایارشاه را از تخت صدر اعظمی به زیر می کشد و ساقط می نماید و به همراه 10 پسرش به مرگ محکوم می کند و این تراژدی غمبار قتل امیرکبیر در زمان ناصرقاجاری را تداعی می کند.
یهودیان؛ حاکم بلامنازع دربار هخامنشی می گردند و البته آنان در برخی کتب خود آورده اند که "هامان" در نزد "مردخای" توبه نموده است که تواریخ دیگر گواهی قتل وی توسط یهودیان را می دهند. یهودیان چون بر بلاد ایران حاکم گشتند از پادشاه، سه روز مهلت خواستند تا مخالفان پارسی و ایرانی یهودیان را بکشند و در این سه روز بیش از هفتاد و پنج هزار ایرانی توسط یهودیان قتل عام گشتند و در برخی نقل ها این تعداد تا پانصد هزار نفر نیز نقل شده است* .
یهودیان از آن تاریخ، به یاد این رویداد که به موجب آن از یک یهودی کشی، رهایی یافتند، هر سال در ماه عبری آدار جشن میگیرند و آن وقایع را «پوریم» مینامند.
ایرانیان؛ پس از سه روز قتل و غارت یهودیان از دست ستم آنان به کوهها و بلندی ها و دشت ها، پناه بردند تا از آنان در امان باشند در تاریخ آورده اند که این روز رهایی، روز سیزده فروردین بوده است و یهودیان نیز به شکرانه این هولوکاست بزرگ و قتل عام فجیع، جشنی را برافراشتند و اسم آن جشن را عید پوریم و یا عید ایرانی کشان نام گذاری کردند.
"اِستِر" نام آخرین دفتر از کتاب تورات است این کتاب در اواخر عصر هخامشنیان نوشته شده و احکام آن شگفت آور و در خدمت تباهی و فساد در تمام دوران جهان می باشد.
قرآن کریم نیز یهودیان را بدترین مردم در قبال مومنان،برشمرده و مسیحیان را نزدیک ترین دوستان مومنان، در جزء 7 سوره مائدة آیه 82 می فرماید: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَكْبِرُونَ یعنی : بطور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشركان خواهى یافت؛ و نزدیكترین دوستان به مؤمنان را كسانى مىیابى كه مىگویند: ما نصارى هستیم (مسیحیان) این به خاطر آن است كه در میان آنها، افرادى عالم و تارك دنیا هستند؛ و آنها [در برابر حق] تكبّر نمىورزند.
و در تاریخ یهود نیز چون ملاحظه شود این عداوت و دشمنی و سرسختی و نژادپرستی آنان حتی نسبت به خویشانشان کاملاً مشهود است. مثلاً آنان حتی در نژاد یهود، فرزندان "یهودا" را بر سایر فرزندان یعقوب و بنی اسرائیل مقدم می دارند.
یهودیان در جشن پوریم دو بار کتاب "استر" را می خوانند، در برخی شهرها مراسم "هامان سوزی" برپا می دارند ، آنان مجسمه های "هامان" را می سازند و می سوزانند و به پایکوبی مشغول می شوند طبق نقل ها و نوشته های خودشان، آنان نانهایی به شکل گوش هامان و یا خود هامان می پزند و سر آنرا می برند و می خورند و اینچنین این روز نحس را بزرگ می دارند .
یهودیان در عید پوریم، خمیری درست می کنند که از خون غیریهودی در فتیر آن می ریزند و این خمیر نزد خاخام ها در ایام این عید باید باشد و یهودیان از این نان به فرخندگی معجزه بزرگ اِستِر می خورند. آنان نجاتشان از دست ایرانیان را معجزه استر شهربانوی یهودی ایران می دانند.[6]
سفره هفت سین و هفت ایزد زرتشتیان
چیدن سفره
هفت سین از دیرباز از مراسم جدا ناشدنی نوروز بوده که ساعتی به تحویل سال
مانده ، این سفره گذاشته میشود. هفت، عددی است مقدس که نشان دهنده هفت ایزد
زرتشتیان موسوم به امشاسپندان است و به همین دلیل سین های نوروزی به نام
هفت سین خوانده می شوند. سفره هفت سین سفره ایست که در آن سبزه، سماق ، سیر
، سنجد ، سیب ، سمنو ، سرکه و سکه، همچنین آینه شمعدان ، شمع ، کتب آسمان ،
ماهی قرمز ، تخم مرغ رنگ کرده یا تزئین شده ، کتاب شعر، گل مانند شب بو-
لاله – سنبل ، کاسه آب ، نقل و نبات و شیرینی قرار میگیرد. تمامی مواردی که
بر سر سفره هفت سین قرار میگیرند دارای معانی خاصی هستند که برای شروع سال
نو آنرا طلب میکنیم و البته در هر منطقه معنا و تنوع این موارد متفاوت است
در هفت سین سبزه نشان رویش و سبزی ، سمنو به سبب داشتن گندم نشان برکت ،
سنجد نشانی از عشق و دلداگی ، سیب میوه ای به نشان سلامت عشق و زایش، سکه
های تازه ضرب شده نمادی از ثروت است، وجود چند دانه سیر نیز به نشانه دفع
بیماری و یک ظرف سرکه هم عنوان برکت بر سفره نوروز ایرانیان جای داده می
شود. هفت سین و نمادهای آن نشانه های از نو شدن زندگی و طبیعت هستند که در
سفره جای می گیرند. تخم مرغ رنگ کرده به نیت برکت و روزی که معمولا به
تعداد اعضای خانواده تهیه میشود و در برخی مناطق به معنایی نشان نژاد است و
ازدیاد نسل. ماهی نماد برج حوت یا اسفند و نشان برکت و زایش و در برخی
مناطق به نشانه زندگی و پایداریست ، و شیرینی به معنای شیرین کام بودن در
تمام روزهای سال است. میوه ،آجیل و یک تکه نان یا مقداری برنج هم نشان از
پر برکت بودن سفره دارد. گل به نیت باروری و شادابی بر سر سفره هفت سین
گذاشته میشود آینه، برای رفع کدورت و یکرنگی، شمع روشن به نیت روشنایی و
طول عمر اعضای خانواده که به همین دلیل اعتقاد بر این بوده که شمع هفت سین
را نباید خاموش کرد و در صورت لزوم این کار باید با برگ سبز یا نقل و نبات
انجام شود. اسفند هم گیاهی مقدس محسوب شده و نمادی از بوی خوش است و
سرانجام آب در سفره هفت سین پاکی و پاکیزگی است و همچنین نشان آبادانی و
همینطور صافی، پاکی و گشایش در کارها میباشد
امشاسپندان و رابطه آن با هفت سین
امشاسپندان یا اَمِشَه سپَنتَه جمع امشاسپند است که امشاسفند، اموسپند و امهوسپند نیز گفتهاند. امشاسپندان از صفات پاک اهورامزدا هستند. در هیچ جای گاتها به واژهٔ امشاسپند بر نمیخوریم ولی از همهٔ آنها کراراً به صورت مجردات و صفات اهورامزدا یاد شدهاست. این از خصایص دین زرتشتی است که هر یک از صفات خداوند، یکی از ایزدان نگهبان جنس بشر است.[7]
واژه امساسپندان به معنی جاودانان پاک یا مقدسان بیمرگ یا نامیرایان فزونیبخش است که از دو جز اَمِشَه به معنی جاودانی و بیمرگ و سپنته به معنی پاک و مقدس و فزونیبخش تشکیل شدهاست. در زبان اوستایی نام آنها بصورت امِشَه سپِنتَه آمده است.
امشاسپندان شش فروزه اهورامزدا هستند که هر کدام دارای مفهومی است که بخشی از عظمت خداوند یکتا را به آدمی میشناسانند و با شناخت و پیروی از این مفاهیم و ایزدان میتوان اهورا مزدا را درک کرد. همچنین گفته شدهاست به شش ایزد(فرشته)" بهمن- ارديبهشت- شهريور- اسپندارمذ- خرداد- امرداد" + سپنتامينو (خرد مقدس) گفته میشود. مطابق باورهای مذهبی زرتشتی، امشاسپندان، خداوند را در زمین برای گسترش صلح و عدالت یاری میکنند و هرکدام مسئولیت محافظت از چیزی را بر عهده دارند .امشاسپندان که واسط بین خالق و مخلوق هستند راهبر نیکوکاران به بهشت نیز بشمار میآیند. ویژگی امشاسپندان به گونهای است که به مجردات معنوی و اخلاقی دلالت دادهشده و گاهی مفهومی انتزاعی را در بر میگیرند.گاهی در تفسیرهای جدید دینی امشاسپندان را صفات اهورامزدا دانستهاند. در عقاید امروزی زرتشتیان امشاسپندان مفهوم اساطیری خود را ندارند و تنها بعنوان صفات و فروزههای اهورامزدا نامشان یاد میشود.[8]
آشنایی با فرشتگان ششگانه و مراتب شناخت زرتشت [9]
در راه رسيدن به شناخت کامل نخستين گام بهمن يا انديشه نيک است اشو زرتشت چگونه خدا راشناخت و به مردم شناسانيد؟اشو زرتشت فراگيري و شناخت و دريافت را بر پايه پرسش و پاسخ استوار ساخت . از خود مي پرسيد :چه کسي اين زمين و آسمان و ستارگان را آفريده است؟چه کسي گياهان را پديد آورده است و چه کسي حيوانات را هستي بخشيده؟با خرد ذاتي خود و دانش فراگيري از راه گوش و چشم کنکاش مي نمود جستجو مي کرد و مي پرسيد مي خواند و مي شکافت و در پايان بياري انديشه پاک پاسخ پرسش خود را در مي يافت .اشو زرتشت دريافت که اهورا مزدا آفريننده يکتاست اوست که با دانش خود دانشها را آفريد.زمين و آسمان را آفريد و جهان و جهانيان را هستي بخشيد .و بدين ترتيب نخستين گام را در راه بالندگي انساني که همان انديشه نيک مي باشد بر داشت و به کمک يانش اهورايي نيرويي برتر از انديشه و خرد که انديشه و خرد نيز آنرا تاييد مي کند و بر گرفته از روان و خرد الهي و جهاني است به حقايق دست يافت و اين خرد الهي که از آن مي توان به دل آگاهي نيز تعبير نمود سرچشمه شناخت و معرفت اهوراييست .قرار دادن شير بر سفره هفت سين و خوان مهرگانی به اين امشاسند نسبت داده شده است.
دومين گام اشاوهيشتا يا امشاسپند ارديبهشت است که به معنای راستی والاست .قانون دگر ناپذيری است که آفرينش را نظم می دهد اشا نشانه خواست اهورايی است . اشا راه راستی است و پويندگان آن راه به خوشبختی می رسند و به بيان ساده تر اشا بيانگر هنجارها و قانون های حاکم بر جهان هستی است و هر کس بايد با انديشه نيک اين راه درست زيستن را انتخاب کرده و بر طبق راستی رفتار نمايد و از کجروی پرهيز کند چرا که طبق قانون اشا نتيجه اعمال خود را درو می نمايد و اين ميوه کارکرد خودشان است نه مجازات خداوند .بارها شاهد بودم که بسياری از دوستان دين زرتشت را دينی کهنه و متعلق به زمانهای گذشته می دانند اما در پاسخ به اين عده می توان گفت بر طبق قانون اشا انسانها بايد خود را با هنجار ها و نظمهای پيرامون خود هماهنگ سازند دين زرتشت بر خلاف ديگر اديان برای جزئيات تصميم گيری نمی نمايد اصول کلی در گاتها بيان گرديده اما جزئيات به خرد و دانش واگذار شده تا بتوانند خود را همگام با زمان تطبيق دهند و همراه سازند . روشن کردن شمع در سفره هفت سين به خاطر روشنايی آن و يا قرار دادن آتش در آتشدان به خاطر پاکی که آتش می آفريند و پليدی ها را نابود می کند و می سوزاند به همين دليل است.
سومين گام شهريور و يا خشتراوييريا به معناي توانايي برگزيدني است .خشترا از ريشه خش به معناي توانايي است .اين فروزه را به شهرياري خدايي تعبير کرده اند.اما استاد وحيدي در همان معني اما به تعبيري ديگر آنرا شهرياري بر ميل بيان نمودند و فرهنگ ايرانی مي گويد که اي انسان تو بايد بر ميلهاي خودت شهرياري و فرمانروايي داشته باشي چرا که ميل انسان حد و مرز ندارد به نوعي ديگر مي توان شهريور را کنترل بر نفس اماره که در روايات اسلامي از آن بسيار گفته شده بيان نمود.بدست آوردن شهريور به هر انسانی توانايی اهورايی را می بخشد که هيچ چيز نمی تواند آن را از بين ببرد در جهان مادی نيز نگهبانی فلزات به اين فروزه نسبت داده شده چرا که فلزات نيز هيچ گاه از بين نمی روند و آتش هر چقدر بر آنها قرار گيرد محکمتر و قدرتمندتر نيز می شوند فلسفه قرار دادن سکه در سفره هفت سين نيز شهريور می باشد.
سپنتا آرميتي يا اسفند چهارمين فروزه بزرگ اهورامزداست استاد وحيدي اين فروزه اهورايي را به معني انديشه نيک ترازمند بيان نمودند.ما يک انديشه نيک داريم که آن بهمن است آيا بهمن به تنهايي کافيست که مرا به يک راه درست برد؟ اماهمين انديشه درست بايد به دنبالش يک سپنتا آرميتي باشد تا انديشه نيک مرا در تراز و اندازه نگه دارد يک مثال ساده پاکيزگي است که در حالت معمول کار شايسته اي مي باشد اما اگر همين از حد خود خارج شود به وسواس تبديل مي شود که براي هر انساني درد سر ساز است .سپنتا آرمئيتي عاطفه و مهر و محبت است . ايمان و مهر به اهورامزدا و فرمانبردار اهورامزدا بودن و انديشه نيک را از اهورا مزدا منحرف نکردن و در دنياي مادي نيز نگهباني زمين بر آن قرار گرفته چرا که فروتني و افتادگي پيش از هر چيز از آن خاک است و اين صفات مهر و محبت و فروتني بيشتر در ميان زنان خصوصا مادران يافت مي شود به همين جهت است که جشن اسفندگان را به نام روز زن و مادر در ايران باستان نامگذاري نمودند .کاشت سبزه و قرار دادن آن در سفره هفت سين نيز به همين دليل است.
و اما پنجمين و ششمين گام هاوروتات (haurvatat) و يا خرداد که به معنای رسايی و کمال است و امرتات و يا امرداد که به معنای جاودانگی است .اهورامزدا گوهر کمال است او همه خوبی ها را در خود دارد و همه خوبی ها را از خود می دهد کمال نمادی از خود شناسی اهورامزداست .آدميان می توانند با کوشش در راه رسيدن به کمال با به کار بردن خرد (بهمن)و کارکرد به راستی (اشا )و مهر ورزی(سپنتا آرميتی)توان اهورايی بدست آورده (شهريور)ودر راستای کمال (خرداد) راه پی موده خود را شناخته و به خدا برسند (امرداد) امرتات به معنای بی مرگی است اهورامزدا بی آغاز بی پايان و جاودانی است در اوستا امرتات و هاوروتات بيشتر جاها با هم آمده اند و اين نشانه آن است که راه رسيدن به جاودانگی نايل شدن به خودشناسی و رسايی و کمال است و آدمی ميتواند با خرد و راستی و مهرورزی به توانايی سازنده دست يافته و با آن توانايی به رسايی و سرانجام به جاودانگی برسد.در جهان مادی نگهبانی آبهای روان با خرداد است و در سفره هفت سين نيز ما به احترام اين امشاسپند آب می گزاريم.و در فرهنگ ايرانی درخت سرو نيز به امرداد نسبت داده می شود چرا که هيچ وقت از بين نمی رود .
آخرين گام رسيدن به اهورامزداست که در فرهنگ و عرفان ايرانی آخرين مرحله و شناخت خداوند است و انسانی که از خدايی به خودآيی رسد در اين مرحله گام نهاده است .که عطار از آن به سيمرغ تعبير می کند و حلاج ندای انا الحق سر می دهد .سخن در اينباره بسيار است . ريشه کلمه جشن که يشن می باشد به معنای ستايش و نيايش خداوند هدف اصلی تمامی جشنهای ايرانی از جمله نوروز می باشد قرار دادن دانه های مختلف از گياهان مختلف بر سفره هفت سين به نوعی سپاسگزاری از برکات خداوندی است و آرزو کردن سالی پر از خير و برکت به همراه خوشی و تندرستی از خداوند يکتا و راز جاودانگی فرهنگ ايرانی به همين دليل است. فرهنگی که هدف آن رسيدن به حقيقت و ناب هستی و شناخت هر چه بيشتر خداوند است.
خاتمه بحث
در پایان این تحقیق بیان چند نکته بسیار مهم است که عبارتند از:
- در مورد نوروز و نسبت آن به زرتشت سند تاریخی وجود ندارد و انتصاب نوروز به زرتشتیان درست نمی باشد
- در مهم ترین کتابهای زرتشتیان هیچ سخنی از نوروز و اهمیت آن بع میان نیامده است در حالی که اسلام بسیار بر آن تاکید و مورد احترام قرار داده است
- در مورد فلسفه تمام جشن های نوروزی سخنان های فراوانی است ، اما این که جشن چهارشنبه سوری از پیوند فرهنگی بین ایرانیان واعراب بوجود آمده است یک حقیقت می باشد
- نوروز از نظر فرهنگ اسلامی برکات فراوانی به همراه دارد که می توان به آنها این گونه اشاره کرد: توجه به گذر عمر،عبادت پروردگار وشکر نعمت های فراوران او،تفکر در مورد معاد و بازگشت به سوی خدا،احیای فرهنگی صله رحم و...
- در مورد انتصاب هفت سین به زرتشتیان هیچ گونه سندی موجود نیست وبیان ها مختلف در کتب مختلف و نسبت دادن آن به فرشتگان شش گانه و اشو عملا ذوقی بوده است.
تحقیق: بهروز محمدی
[1] .ویکیپدیا ، ذیل کلمه نوروز
[2] .کیهانی زاده، نوروز و پیدایش آن،صفحه 56
[3] . مقاله نوروز در نشیب و فراز تاریخ
[4] . هاشم رضی. «بخش ششم: جشن سوری-چهارشنبهسوری». گاهشماری و جشنهای ایرانی باستان. چاپ سوم
[5] . آناهیتا مصطفوی، "چهارشنبه سوری"، ایران شناسی
[6] . سیزده بدر،روز رهایی از چنگ یهود،آقا میری
[7] . دانشنامه مزدیسنا، ص ۱۲۳
[8] . امشاسپند در لغتنامه دهخدا
[9] . هفت سین ، ارشيا لشگری
مطالب مشابه :
جشن عاطفه ها
جشن عاطفه ها می خوانم و گاهی می نویسم به امید آنکه مورد قبول جشن عاطفه ها در
به بهانه ی روز جشن عاطفه ها
به بهانه ی روز جشن عاطفه ها با يک روز جشن ميسر نخواهد بود.در واقع، اگر ، مقاله وتحقيق،
جشن عاطفه ها چه جشنی است
جشن عاطفه ها چه نحوه راهنمای مقاله انسان هایی بزرگ و نوعدوست در هم پیچید و جشنی را به
به مناسبت آغاز مهر و جشن عاطفهها / رقیه کبیری
به مناسبت آغاز مهر و جشن عاطفهها خانلو در آستانهی جشن عاطفهها به مقاله روزنامه
دکلمه جشن تکلیف
در همین مورد : عاطفه، ای بنفشه های ای روزنه های رشد، جشن شکوفه ها بر قامت کوچک
تجربيات يك مدير ،از تربيت معلم تا........
ارائه مقاله در مورد نقش نوروز و جشن قرآن کلیه پایه ها) شرکت در جشن عاطفه ها
روش تدریس نشانه ی 2
جشن عاطفه ها. در این مقاله 9خواندن متن توسط دانش آموزان در گروه ،نمایندگان گروه ها و در
جشن نوروز در آیین زرتشت
در این مقاله قصد مورد اطمينان در مورد جشن گرفته همه خوبی ها را در خود
دهه ی فجر در دبستان علامه چه گذشت؟
شعر "خمینی ای امام" ، مقاله خو انی و شعر اخلاق که مورد تشویق جشن عاطفه ها در
برچسب :
مقاله در مورد جشن عاطفه ها