اصطلاحاتی در مورد سیستم صوتی
A-B Test
يه جور تسته صداست كه تست كننده عملكرد دو تا كامپوننت يا باند هم رده
رو با شنيدن مقايسه مي كنه. براي اين كه اين تست از نظر علمي معتبر باشه، بايد
ورودي ها، لول ها، و شرايط شنيدن با هم همخواني داشته باشن.
ABX Comparator
يك وسيله است ك به طور رندم صدا رو به دو تا باند يا كامپوننتي كه
دارن تست ميشن ميده. كسي كه داره گوش ميده نميدونه در هر لحظه كدوم دارن صدا پخش
ميكنن، براي همين گرفتار اين مساله نميشه كه اگه مارك يكي رو بيشتر دوست داره بگه
اين صداش بهتره. ( به نظر من براي مچ شدن سليقه و سيستم بهترين دستگاهه.
Acoustic Coupling (جفت كردن آكوستيك)
اين رو ميگن تعامل يا جفت كردن دو جفت يا بيشتر باند توي يك سيستم
صوتي، كه معمولا صداي متفاوت ( و معمولا بهتري) از تك تك اون باندا ميده.
Acoustic Suspension تعليق آكوستيك
يك جعبه كاملا بسته (سيلد) كه از مقاومت هواي داخل يك محفظه بسته
استفاده مي كنه تا حركت مخروط يا همون cone رو كنترل
كنه.
Acoustic
صدا به زبان ساده هواي در حال لرزشه. اين كه با چه سرعتي، چه مقداري،
و در چه زماني هوا بلرزه، در نهايت تعيين كننده اينه كه ما چه صدايي مي شنويم. به
علم مطالعه اين قضيه ميگن علم آكوستيك يا صداشناسي. وقتي مخروط يا همون
cone يك باند يا هر چيز ديگه اي به سمت جلو حركت مي كنه،مولكول هاي هواي
جلوي اون فشرده ميشن و باعث يك موج شتاب دار رو به جلو ميشن.اين پديده ادامه پيدا
مي كنه تا مخروط باند به سمت عقب حركت كنه، كه باعث رقيق شدن ( يا در حقيقت بهتره
بگم از هم دور شدن مولكول ها) ي هواي جلوي خودش ميشه. اين در حقيقت پايه اصلي و
ثابت شكل گيري امواج صوته.
Active Display
يك اصطلاح مخصوص پانل هد يونيت هاست، كه در حقيقت نشان دهنده اينه كه
صفحه نمايش اون دستگاه ميتونه عنوان ها، ساعت و غيره رو به صورت متحرك نشون بده.
AC-3
مخفف كد گذاري صوت 3 است. الگوريتميه كه دالبي براي كدگذاري صدا در
ديسك ها، دي وي دي ها و سي دي ها استفاده مي كنه تا بتونه يك صداي 5.1 كاناله
توليد كنه.
Adaptive Reception
يك مداره كه كارش ايجاد يك تاخير قابل تنظيم در زمانيه كه يك موج صدا
از كانال هاي سيگنالي مختلف ايجاد ميشه. اين مدار كمك بزرگيه وقتي سيستم ما چندين
خروجي داره، و ميخوايم صدا رو طوري تنظيم كنيم كه خروجي همه باندها در يك زمان به
يك نقطه ثابت ( كه در حقيقت همون شنونده است) برسن. اينطوري هيچ گونه اكويي
نداريم. حتي اكوهاي خيلي كم كه ممكنه متوجه نشيم، اما فكر كنيم صدا يه جوريه.
Air Gap
در سيستم ايجاد كننده صوت يك باند، به فضاي بين صفحه اصلي و قطب هاي
باند ميگن فضاي هوا. تمركز جريان الكتريكي در اينجا از همه بيشتره و جاييه كه كويل
با اون تعامل داره.
AIFF
مخفف Audio Interchange File Format یکی از فرمت های موجود برای ذخیره و انتقال صداهای ضبط شده.
این فرمت توسط شرکت کامپیوتر اپل طراحی شده است و فرمت استاندارد کامپیوتر های
مکینتاش است. فایل ها 8 بیت مونو یا استریو هستند و معمولا پسوند آنها
.AIF یا.IEF است. نوع
معمولی این فرمت فشرده سازی ندارد، بنابراین فایل های بسیار بزرگی دارد. البته نوع
داری فشرده سازی آن نیز موجود است.
Alternating Current(AC)
جریان الکتریکی ای که در دو جهت مخالف در جریان است، و
با یک نرخ ثابت(Hz) جا عوض می کند. برق تولید شده توسط
نیروگاه ها در آمریکا 60 بار در هر ثانیه جا عوض می کند، در حالی که در برخی کشور
ها این برابره 50 بار در ثانیه است. بنابراین برق آمریکا 60Hz و برق اون كشور ها 50Hz مي
باشد. كشتي ها و هواپيماها از برق 500
Hz استفاده مي كنند.
Alternator Whine زوزه متناوب ساز
صدايي شيپور مانند كه موقعي كه دور موتور زياد ميشه
توليد ميشه. اين نويز معمولا زماني توليد ميشه كه يك تفاوت ولتاژ توسط يكي يا
بيشتر گراند (سيم ارت يا همون اتصال بدنه) كه ضعيف وصل شدن ايجاد بشه.
Amperes (A) آمپر
آمپر واحد اندازه گیری جریان انرژی الکتریکیه که برابره
با یک کولومب شارژ در ثانیه.(کولومب واحد اندازه گیری بار الکتریکیه). بیشتر
ابزارهای دی سی به یک جریان مثبت اشاره می کنن. در حقیقت جریانی که از یک پتانسیل
مثبت به یک پتانسیل منفی تر جریان پیدا می کنه. این عدد معمولا به نسبت یک نقطه
مرجع قراردادی که معمولا سیم ارت در حالت خنثی است تعیین میشه.
الکترون های یک مدار در جهت مخالف خود جریان حرکت می
کنند. آمپر معمولا با کلمه مخفف amp نشان داده می
شود و باید حواستان باشد که با آمپلیفایر اشتباه نگیرید، چون آنها هم با همین کلمه
مخفف می شوند. در اصطلاحات کامپیوتری آمپر را با حرف آی انگلیسی نشان می دهند.
Amplifier
وسیله ایه که دیگه همون طور که همه میدونیم تشکیل شده از
یک مدار یک مرحله ای یا بسیار بزرگه که چندین مرحله برای ایجاد گین داره.
گین یعنی
بزرگ کردن سیگنال های کوچک.
Amplification Classes. طبقه بندی تقویت ها:
صدا تماما موج های سینوسیه. بنابراین نقاط بالا و پایین
داره که بهشون میگیم قله و گره. قسمت مرکزی هر موج صفره، یا همون نقطه ای که بخش
مثبت( بالا) هر موج رو از بخش منفی اون
(پایین) جدا می کنه. وقتی که یک آمپلیفایر لامپی یا ترانزیستوری در کلاس
A کار می کنه، یعنی این که لامپ ها یا ترانزیستور
های خروجی، کل موج رو بدون تقسیم کردن اون به بخش های مثبت و منفی تقویت می کنن.
در کلاس AB، که در تعداد بسیار زیادی از آمپلیفایر ها استفاده میشه، سیگنال
به دو بخش مثبت و منفی تقسیم میشه، و هر بخش به یک مدار لامپ یا ترانزیستور تقویت
کننده فرستاده میشه. هر دو بخش به صورت جفت کار می کنند، و دو نیمه مثبت و منفی در
بخش خروجی دوباره با هم ترکیب می شوند تا کل سیگنال را بسازند. این تکنیک مقدار
قدرتی را که باید به کار گرفته شود افزایش می دهد، اما باعث افزایش دیستورشن ( به
هم خوردگی صدا) می شود. آمپلیفایر های کلاسA معمولا
ديستورشن كمتر و غير قابل تشخيص ايجاد مي كنند، اما اين امر به بهاي از دست دادن
نيروي خروجي بالا انجام مي گيرد. كلاس
D يا "عملکرد جریان بالا" در واقع روشن و
خاموش کردن بسیار سریع است. بنابراین به آنها
آمپلیفایر های سویچینگ هم گفته می شود. در این دسته، بخش خروجی به طرز سریعی خاموش
و روشن می شود.( حداقل دوبار در هر سیکل). از نظر تئوری، از آنجا که بخش خروجی یا
روشن و یا خاموش است، نیرو اتلاف نمی شود. اگر وسیله ای روشن باشد، مقدار زیادی جریان از آن می گذرد، ولی تمام ولتاژ
صرف بارگذاری آن می شود، بنابراین نیروی اتلاف شده توسط دستگاه عملا صفر است، و
وقتی که دستگاه خاموش است، ولتاژ بالاست، اما جریان صفر است. بنابراین، عمل کلاس D ( که معمولا،
اما نه همیشه، دیجیتال است) از نظر تئوری 100
درصد کارامد است، اما عملا نیازمند سرعت بی نهایت خاموش و روشن شدن است. بنابراین
می توان گفت چنین وسیله ای هنوز ساخته نشد است، گرچه محصولاتی وجود دارند که
کارامدیشان 90 درصد باشد. از این کلاس عموما در سیستم های مخصوص باس استفاده می
شود، یعنی وقتی که بیشترین توان لازم است، و مقدار کمی دیستورشن قابل تحمل می باشد.
Amplitude
به قدرت یا تراکم یک سیگنال AC که از
خروجی آمپلیفایر به ورودی باند ها وارد میشه میگن. همچنین، مقیاسیه برای نیروی
نسبی هر پدیده ای که تکرار میشه. به طور معمول، اندازه گیری این قدرت با واحد
دسیبل انجام میشه.
AMS
مخفف واژه جستجوی خودکار موزیکه. یکی از ویژگی هاییه که به دستگاه پخش
صوتی ( هدیونیت کاست خور یا سی دی خور) اجازه میده که به ترک بعدی یا قبلی حرکت
کنه. تو سیستم های کاست خور این ویژگی به درد میخوره، چون وقتی میزنی بره جلو،
خودش آهنگ بعدی رو پیدا می کنه.
Analog
یک سیگنال الکتریکیه که در اون فرکانس و سطح با نسبت مستقیم با موج
صوت اصلی به طور متناوب و ثابت عوض میشن. همچنین آنالوگ رو برای یک مدار یا یک
کنترل که به طور متداوم سطح یک سیگنال رو با توجه به تنظیمات کنترل عوض می کنه هم
استفاده می کنیم.
Analog Switch
یک سویچ سخت افزاریه که فقط سیگنال هایی رو رد می کنه که پارامترهای
تنظیم شده دستگاه انتقال دهنده اجازه بدن. ( دستگاه انتقال دهنده یعنی دستگاهی که
واسطه سیگنال ورودی و خروجیه. بنابراین آمپلیفایر هم به نوعی یک دستگاه انتقال
دهنده است).
Angled (box or enclosure)
Angled
این واژه که در حقیقت معنیش میشه دارای زاویه، به جعبه ای میگن که توش
ساب ووفر، باند یا هرچیز دیگه ای میذاریم، و یک طرقش کجه.(زاویه داره).
معمولا این کارو می کنن که بخش بالایی باند یا ساب با محیط اطرافش
راحت تر جفت و جور بشه. ( مثلا صندوق عقب یا پشت صندلی عقب)
Anechoic chamber
اتاق خاصیه که طوری ساخته میشه که توش سطوح منعکس کننده صدا وجود
نداشته باشن. بنابراین، تو این اتاق اکو وجود نداره. تو این اتاق مهندسین صدا می
تونن ویژگی های صوتی یک محصول رو راحت تر و دقیق تر اندازه گیری کنن. در شرایط واقعی
فقط کسایی این حالت رو تجربه می کنن که از هواپیما سقوط آزاد می کنن، اما اونا هم
معمولا حواسشون به زمین پرت میشه که با سرعت داره به طرفشون میاد!!!
Anode
قطب مثبت یک وسیله الکتریکی مثل یک نیمه رسانا رو میگن آند. مثلا یک
دیود یک قطب مثبت و یک قطب منفی داره، که بهشون میگن آند و کاتد.
Antenna
اینو دیگه عمرا همه میدونیم چیه! آنتن وسیله ایه که عموما به دو شکل
میله یا سیم دیده میشه. کارش هم دریافت یک فرکانس رادیوییه. و البته در برخی حالات
فرستادن یک فرکانس رادیویی.
Aperiodic
این اصطلاح به نوعی باکس (جعبه) خاص بر می گرده. تو همچین باکسی،
درگاه یا دریچه بسیار محدود و خفه است. هدف از ساخت چنین باکسی این نیست که صدای
باس قوی تر بشه، بلکه هدف گرفتن یک صدای نرم تره، چرا که این کار در حقیقت اوج
امپدانس سیستم رو کاهش میده. بیشتر باکس های محدود رو با موادی که جاذب صوت هستند
پر می کنن.
ATA
این هم یک امکان دیگه از وسایل پخش موسیقی یا همون هدیونیت هاست. این
ویژگی امکان میده که وقتی داریم یک دیسک یا نوار رو عقب و جلو می کنیم، دستگاه به
طور خودکار بره رو رادیو.
ATRAC
یکی از سیستم های کد گذاری صداست که مخصوص مینی دیسک ها یا همون MDهاست. این ویژگی باعث میشه که نویز کم بشه و البته حجم اطلاعات از 16
بیت به 4 بیت کاهش پیدا کنه. این کار با استفاده از فرکانس های غیر همگون، به
همراه زمان بندی خاص انجام میشه.
Attenuate
این اصطلاح یعنی کم کردن شدت تقویت یک سیگنال. تو سیستم باند ها،
معمولا درایور های فرکانس های بالا کارامد تر از فرکانس های پایین هستند.(
یعنی تولید صداهای زیر راحت تر از تولید صداهای بمه). این مساله باعث
میشه که نیاز داشته باشیم بتونیم صدای درایور های صوت های زیر و بم رو طوری تنظیم
کنیم که پاسخ فرکانسی نهایی یه جوری همگون و یکنواخت باشه. برای سیستم های منفعل
یا پسیو،( که بعدا میگم چی هستن)، معمولا از چیزی به نام L-pad استفاده میشه.
نتيجه ضرب كردن مقدار آر ام اس ولتاژ در آر ام اس جرياني كه در مدار
الكترونيكي هست. اين مقدار رو با وات براي بارهاي مقاومت دار، و با ولت آمپر براي
بارهاي واكنشي( انفعالي شايد. اصطلاح تخصصيش رو نميدونم فارسي چي ميشه) نشون ميدن.
معمولا قدرت واقعي كم تره، چون يك مقدار افت وقتي كه عامل قدرت در نظر گرفته ميشه
وجود داره.
Audio
يعني مربوط به صداهاي قابل شنيدن انسان. در حقيقت اين اصطلاح يعني
تمامي صداهايي كه آدم ميتونه بشنوه، حالا مربوط به توليد يا پخش صدا.
Audio Frequency Spectrum
تمامي فركانس هايي كه از 20 هرتز تا 20 كيلوهرتز رو پوشش ميدن، يعني
گستره شنوايي انسان.
Audiophile
اين به همه ما ميگن!!! يعني كسايي كه خل صدان. در حقيقت يعني صدادوست.
Auto Memory
اين يكي از ويژگي هاي هديونيت، البته بخش راديوشه. يعني امكاني كه
اجازه ميده هديونيت خودش قوي ترين فركانس ها رو پيدا كنه و ذخيره كنه.
AWG
مخفف گيج سيم آمريكايي. ( گيج مقياس اندازه گيري ضخامت سيمه). اين
استاندارد اندازه گيري قطر سيم ها، خصوصا در سيستم هاي الكتريكيه. هرچي عدد گيج
بالاتر باشه، قطر رسانا كم تر ميشه. براي حمل قدرت(برق!)، از عددهاي پايين تر، و
براي سيم هايي كه فقط سيگنال عبور ميدن(صدا!)، از عدد هاي بالاتر استفاده كنين.
Back Plate
بخشی از سبد فلزی یا قاب ووفرهاست که روی آن مگنت سوار شده است.
Baffle
یک صفحه صاف است که امواج صدایی تولید شده در پشت و جلوی ووفر را از
هم جدا می کند. گاهی اوقات از این واژه به جای باکس یا صفحه ای که باند روی آن نصب
می شود نیز استفاده می کنند.
Balanced wiring
خطوط سیگنال صوتی به دو رسانا نیاز دارند. در سیم کشی نا متعادل،
شیلد،( همون نوار فلزی ای که سیم وسطی رو از سیم بیرونی جدا می کنه. به سیم های
آنتن تلویزیون دقت کنید) یکی از دو رسانا است. اما در یک خط متعادل، دو سیم درونی
وجود دارند، به علاوه خود شیلد. برای این که سیستم متعادل باشد، نیاز به مبدل
خروجی داریم و معمولا از اتصالات XLR استفاده
می کنیم. خطوط متعادل نویز خارجی کمتری می گیرند. البته این معمولا در سیستم
های صوتی خانگی یا اتوموبیل فاکتور سرنوشت سازی نیست، اما در سیستم های صوتی حرفه
ای که نیازمند سیم کشی های خیلی طویل هستند مهم است.
Bandpass (box or enclosure)
یه جور باکسه که طراحی شده تا بیشترین انرژی رو به یه سری فرکانس خیلی
محدود بده. این فرکانس ها معمولا پایین ترین فرکانس ها هستند. در این گونه باکس ها
ووفر ها تماما درون باکس قرار می گیرند، و صدا تحت فشار از بین چند درگاه حرکت می
کنه.
Banana Jacks & Plugs
یک سری کانکتور که توش 4 تا اتصال فنری به طور عمودی اطراف یک پین
قرار دارند. دقیقا مثل پوست موز که تا نصفه باز شده. وقتی اینو داخل حفره یا همون
مادگی می کنین، اتصال خیلی محکم و موندگاری درست می کنه. این نوع کانکتور برای
اتصال کابل های بین آمپ و باند خیلی خوبه.
Band-limiting filters
دو تا فیلتر لوپس و های پس، که پهنای باند کلی سیستم رو کنترل می کنن.
بسیاری از پروسسور ها (پردازشگرهای صدا) و آمپ هایی که سویچ هایی تحت
عنوان " رامبل" یا "هیس" دارن، از این نوع فیلتر ها استفاده می
کنن.
Bandwidth
به طور مخفف با حروف BW نشونش
میدن. حاصل تفریق عددی نقاط بالا و پایین یک سری فرکانس صوتی (-3 دی بی)، که برای
نشون دادن Q یا همون فاکتور کیفیت برای یک فیلتر استفاده میشه.
Barium Ferrite
یک ماده برای ساخت مگنت باند هاست، که آلیاژی از آهن و باریم اونو
درست می کنه، و قدرت مغناطیسی بالایی داره.
Bass
بخشی از دامنه صوتی رو میگن که شامل پایین ترین فرکانس هاست. این
فرکانس ها بلندترین طول موج رو دارن و قدرت الکتریکی بسیار بالاتری میخوان تا
اونارو بشه با قدرت اصلیشون تولید کنیم. در یک سیستم مدرن باند، بخش باس یک منحنی
پاسخ، از یک منحنی با حداکثر 500هرتز و حد اقل 20 هرتز تشکیل شده.
Bass Boost/Enhancer Circuit
یک بخش تقویت کننده لو پسه که به برخی هدیونیت ها، اکولایزرها، و
آمپلیفایر ها اضافه شده، و میتونه تا 18 دسیبل تقویت صدا رو به یک سیگنال صوتی بین
35 تا 90 هرتز وارد کنه.
BBE 1 & 2 Processing
یک مدار پردازش سیگناله که باعث میشه تجسم حجمی و سه بعدی صدا طبیعی
تر به نظر برسه. این مدار این کار رو با تغییر فرکانس و مشخصات فازی بخش هایی از
سیگنال ورودی انجام میده.
Bridged Power
بریج کردن یک آمپلیفایر، باعث میشه که قدرت خروجی دو کانال به یک
کانال تبدیل بشه. بریج کردن باعث میشه که آمپ بتونه یک باند رو با قدرت بیشتر از
اونی که میتونه دو باند رو درایو کنه، راه اندازی کنه. به دلیل این قدرت خروجی
بالا، بریج کردن یکی از راه های بسیار خوب برای درایو کردن یک ساب ووفره.
اگر آمپی قابلیت بریج شدن داشته باشه، دفترچه راهنمای اون نحوه این
کار رو برای اون آمپ آموزش خواهد داد، اما معمولا بریج کردن یعنی این که فیش های
باندها رو از یک کانال به مثبت، و از کانال دیگه به منفی وصل کنیم.(اگر اشتباه
نگرفته باشم، یعنی این که مثبت ها رو مثلا از کانال چپ، و منفی هارو از کانال راست
بگیریم.اینجوری از دو کانال استفاده کردیم برای یک مسیر رفت و برگشت مثبت و منفی،
بنابراین به اصطلاح بین دو کانال پل زدیم یا بریج کردیم. یعنی به جای این که هر
کانال یک مثبت و یک منفی داشته باشه، یک کانال کلا مثبته، یک کانال کلا منفی) اما
حتما قبل از این کار دفترچه آمپتونو بخونین.
همچنین، به یاد داشته باشین که بیشتر آمپ ها زمانی که بریج میشن تا
کارشونو به صورت مونو انجام بدن نیاز به یک بار 4 اهمی دارن. اگر دارین آمپو بریج
می کنین، از یک باند 4 اهمی استفاده کنین، و اگر میخواین از چندین ووفر استفاده
کنین، دو تا باند 8 اهم رو موازی نصب کنین. و دوباره، یادآوری می کنم که دفترچه
راهنمای آمپتونو برای بریج کردن بخونین.
Built-in Crossovers
کراس اور ها عموما استفاده میشن تا نذاریم فرکانس های بالا به ساب
برسن. کراس اور لوپس(low-pass ) فقط
اجازه میده فرکانس های پایین تر از چیزی که ما میگیم به ساب برسن، و کراس اور های
پس (high-pass ) فقط اجازه میده فرکانس های بالاتر از چیزی که ما میگیم تقویت بشن. از
کراس اور های پس استفاده میشه تا نذاریم باس های سنگین به باند های کوچک تر برسن،
و با اطمینان و امنیت کار کنن. کراس اور ها دو نوع متغیر و قابل انتخاب دارن.(variable
and selectable). متغیر یا variable یعنی که
بین دو نقطه تعیین شده، هر فرکانسی رو میشه تنظیم کرد، اما قابل انتخاب یعنی این
که چند تا محدوده از پیش تعیین شده وجود داره که ما یکیشو انتخاب می کنیم.
Butterworth crossover
یک نوع کراس اوره که فیلتر لوپسش حجم پاسخ بسیار مسطحی داره. یعنی این
که تقریبا هیچ تغییری در مقدار تقویت محدوده ای که تعیین کردیم وجود نخواهد داشت،
و صداهای خروجی بسیار مسطح تر و یکنواخت تر خواهند بود.
Capacitor (Power audio)
خازن های قدرت، توان مورد نیاز یک آمپلیفایر را برای
اجرای باس های قوی ذخیره می کنند، تا کلیپینگ رخ ندهد. خازن ها انرژی را در فاصله
زمانی ای که به آنها نیاز نیست ذخیره می کنند، (یعنی در اکثر اوقات، چرا که باس
های قوی در همه جای آهنگ وجود ندارند) و زمانی که تقاضای سیستم صوتی از عرضه آن
بالاتر می رود، یعنی زمانی که مقدار توان مورد نیاز از عهده سیستم خارج است، آنرا
رها می کنند. مقدار توانایی ذخیره ای که قرار است استفاده شود برابر نیم فاراد به
ازای هر 500 وات آر ام اس است.خازن ها با آمپلیفایر هایی که توان تولید آنها زیر
300 وات آر ام اس است استفاده نمی شوند.
Circuit Breaker
وسیله ای که به طور خودکار مدار را قطع می کند. این
وسیله زمانی مدار را قطع می کند که مقدار جریان داخل مدار از حد تحمل آن بالاتر
رود. زمانی که مدار شكن مدار را قطع می کند، باید مدار را به صورت دستی دوباره راه
اندازی کرد. کارکرد آن درست مثل فیوز است، اما نیاز به تعویض ندارد.
Clipping
سیگنالی است که زمانی به وجود می آید که یکی از دو حالت
زیر پیش می آید: یا بار اضافی وارد آمپلیفایر شده است، یا برق وارد شده به آمپلیفایر
به نسبت سیگنالی که می خواهد آنرا تقویت کند کم است. موج صوتی کلیپ شده موجی است
که در آن نقاط بالایی و پایینی، به جای آن که نرم و گرد باشند، تیز یا دارای چاله
های مربعی شکل هستند، که ویژگی موج های DC است نه
AC . ( امواج صوتی ACهستند). زمانی که یک موج DC وارد باند می
شود، کویل هیچ وسیله ای ندارد که آن را با یک میدان مغناطیسی دائمی اجرا کند. در
عوض، فقط جریان ورودی را به گرما تبدیل می کند، و در نهایت می سوزد. اثر موج های
DC بر باند ها بسیار بد و قابل توجه است. اگر زمانی که
با صدای بلند موسیقی گوش می کنید دیستورشن بالایی می شنوید، یا بوی دود به مشامتان
می خورد، صدا را پایین بیاورید. ممکن است برای باند ها کمی دیر شده باشد، اما
حداقل آمپلیفایر را نجات داده اید.
Coaxial Cable
یک رسانای مسی، که با لایه ای عایق پوشانده شده است، روی
آن را یک ورقه مسی گرفته است، و در نهایت یک غلاف عایق دارد.(چهار لایه از داخل به
خارج: سیم مسی، عایق، ورقه مسی، غلاف نهایی).
این کابل یک خط انتقال غیر تعادلی با امپدانس ثابت است. در سیستم های صوتی، این
کابل ها عموما برای انتقال سیگنال های سطح پایین که از اتصالات
RCA خارج می شوند استفاده می گردند.
Component System
این واژه در ارتباط با سیستم اسپیکر استفاده می شود.
یعنی سیستمی که در آن برای هر بخش سیستم، قعطه مجزایی وجود دارد. در یک سیستم صوتی
ماشین معمولی، معمولا ووفر درون باکس در عقب، میدرنج ها در دو طرف، و تویتر ها بر
روی جلوداشبرد نصب می شوند. کامپوننت ها معمولا در برابر باند های ترکیبی که در آن
همه قطعات در یک جا قرار دارند خود را نشان می دهند.
Cone
قیف، در حقیقت پرده قیف شکل یک اسپیکر یا باند است. این
صفحه مستقیما به موتور کویل متصل است، که حرکات آن باعث تکان خوردن هوا و ایجاد
صوت می شوند.(البته با قیف بستنی هم میشه خورد!!!)
Counter firing
یک روش برای کم کردن دیستورشن هارمونیک در فرکانس های
پایین است، که با استفاده از یک کویل ثانویه در یک ووفر یا درایور میدباس انجام می
شود. این کار عناصر غیر مفید و غیر بنیادی موج را که در سیگنال اصلی صدا وجود
ندارند حذف می کند. سیگنالی که از کویل می آید، توسط آمپلیفایر استفاده می شود تا
کنترل دمپینگ آمپ بر قیف باند یا ساب بهتر شود. این راه حل که به نام تکنولوژی
بازخوراند دوطرفه نامیده شده است، در اصل در اوایل دهه 1990 توسط
Velodyne ابداع شد.
Crossover
وسیله یا مداری است که در یک سیستم استفاده می شود تا
تویتر ها و میدرنج ها را از هم جدا کند. یعنی این که فرکانس های بالاتر و پایین تر
از یک رنج خاص را از بین می برد تا اجازه دهد که صدای هر درایور به اصطلاح هرس شده
و اصلاح شده باشد. بیشتر باند ها کراس اور هایی دارند که تشکیل شده از یک سری
عناصر مثل خازن ها، کویل ها، و مقاومت ها هستند که بتوانند فرکانس های مختلف را
جدا کنند. در یک سیستم دوآمپی یا چند آمپی، کراس اور یک وسیله جداگانه است که
فرکانس های مختلف را به ورودی آمپ های مختلف می فرستد.(مثلا فرکانس های پایین به
آمپی که برای ساب استفاده شده است و ...)
Crossover Slope
مقداری که یک مدار کراس اور فرکانس های بلوک شده را کاهش
می دهد. شیب کراس اور را با واحد دسیبل بر اکتاو نشان می دهند. یک کراس اور 6دسیبل
بر اکتاو، قدرت سیگنال را تا 6 دسیبل در هر اکتاو کاهش می دهد، که اکتاو ها از
نقطه شروع کراس اور محاسبه می شوند. (از نظر موسیقی، هر اکتاو به فاصله تکرار هفت
نت از بم تا زیر گفته می شود. به طور کلی، اکتاو تکرار یک سری فرکانس است که از بم
به زیر چیده شده اند.) این بدان معناست که هر بار که فرکانس یک صوت 2 فاکتور(یعنی
یک اکتاو) عوض می شود، سطح آن سیگنال 6 دسیبل کاهش پیدا می کند. به عنوان مثال،
اگر یک کراس اور لوپس برای 60 هرتز و شیب 6 دسیبل تنظیم شود، شما شاهد آن خواهید بود که فرکانس های 120هرتز، 6 دسیبل
کاهش سطح خواهند داشت. با شیب های 12دسیبل و بالاتر از آن، خروجی کراس اور آن قدر
کاهش می یابد که ممکن است از سطح شنوایی انسان نیز پایین تر رود.
Cutoff Frequency Filters
فرکانسی که در آن یک سیگنال 3دسیبل کاهش صدا نسبت به
قدرت حداکثر خود پیدا می کند.( نقطه نصف توان فرکانس). همچنین به آن فرکانس های
گوشه، یا نقاط منفی 3 دسیبل نیز می گویند.
DAC (D/A)
مبدل دیجیتال به آنالوگ. یک آی سی است که برای تبدیل یک سیگنال
دیجیتال به آنالوگ طراحی شده است.
Damper
همون اسپایدره.بخشی از سیستم تعلیق اسپیکرهاست که به بخش پایینی قیف و
بالای کویل وصل شده است، و کویل را در مرکز شکاف مغناطیسی قرار می دهد.
Damping
طبق مشاهدات نیوتن، زمانی که به یک جسم ضربه ای وارد شود، به نوسان و
حرکت ادامه می دهد، تا زمانی که عوامل دیگری بر آن نیروی مقاوم وارد کنند و آن را
از حرکت بازدارند. (اصطکاک و ...). دمپینگ نیرویی است که در مقاومت مکانیکی وارد
شده بر قیف اسپیکر وارد می شود و زمانی که سیگنال ورودی وجود ندارد، آن را از حرکت
باز میدارد. همچنین، فاکتوری است که به همین هدف به صورت یک ولتاژ کنترل توسط
آمپلیفایر اعمال می شود. این اقدامات در آمپلیفایر و باندها باعث می شوند که دیستورشن
هارمونیک (THD ) کاهش یابد، و دقت باس بالا رود.
به زبان ساده، اگر دمپینگ یک باند یا آمپلیفایر پایین باشد، اثر باس
های قبلی روی باس های جدید وارد می شود، و باعث بی کیفیتی صدا می گردد.
هرچه دمپینگ پایین تر باشد، این اثر محسوس تر است. بنابراین فاکتور دمپینگ
در انتخاب ساب، باند و آمپلیفایر عامل بسیار مهمی است. هرچه دمپینگ بالاتر، دقت و
کیفیت باس ها بالاتر است.
Damping Factor
نسبت بار امپدانس به امپدانس ورودی یک آمپلیفایر را با این واژه
شناسایی می کنند. هرچه این عدد بالاتر باشد، آمپلیفایر بهتر می تواند حرکات
نامطلوب کویل را کنترل کند. دمپینگ فاکتور بالا، برای باند های بزرگ تر که به
منظور تولید باس طراحی شده اند مهم و حیاتی است. (ساب ووفر ها). هرچه این عدد
بالاتر باشد بهتر است. (البته بر سر این مساله بحث است که دمپینگ فاکتورهای بالای
50 عملا با گوش معمولی قابل تشخیص و مقایسه نیستند.) فاکتور
دمپینگ را با تقسیم کردن امپدانس اسپیکر به امپدانس خروجی آمپلیفایر به دست می
آورند. بنابراین، هرچه امپدانس اسپیکر پایین تر رود، دمپینگ فاکتور آمپلیفایر نیز
کاهش می یابد. این مساله یعنی این که آمپلیفایری که برای 4 اهم تنظیم شده است، با
2 اهم باس های محکم تر و کوبشی تری اجرا خواهد کرد.
DC/DC Converter
مبدل برق مستقیم به مستقیم. ولتاژ 12 ولتی باطری برای تقویت یک سیگنال
صوتی بسیار محدود است. بنابراین، داخل آمپلیفایر ها از این مبدل استفاده می شود.
این مبدل، برق 12 ولتی مستقیم باطری را به برق متناوب (AC) تبدیل می کند، آن را با یک ترانسفورمر و قطعات سویچینگ ( که در
آمپلیفایر های جدید معمولا ماسفت ها هستند) تقویت می کند، و دوباره به برق مستقیم
برمی گرداند. در نتیجه ولتاژ بالاتری ایجاد می شود. (نام دیگر آن مدار تغذیه نیز می
باشد).
Decibel or dB
یک دهم بل. این مقیاس، اندازه گیری نسبت دو توان به هم است، که در
اندازه گیری هر سیگنال صوتی، تصویری، یا الکترومغناطیسی استفاده می شود.
اگر دو توان با هم یک بل تفاوت داشته باشند، یعنی یکی ده برابر دیگری
قدرت دارد. زمانی که آمپلیفایر ها مقایسه می شوند، زمانی که یکی 10 وات و دیگری 100
وات باشد، یعنی این دو آمپ با هم 10 دسیبل، یا یک بل تفاوت توان دارند.
دسیبل یک ضریب نسبی است، نه یک مقدار ثابت.
دسیبل عبارت و شیوه مطلوب در اندازه گیری ضریب سطوح صوتی است. این
واحد در حقیقت یک میان بر ریاضی است که از لگاریتم استفاده می کند تا اندازه اعداد
را کوچک کند. به عنوان مثال، به جای این که بگوییم رنج دینامیک 32000 به 1 است، ما
می گوییم 90 دسیبل است. (محاسبه دسیبل این نسبت یعنی 20log x/y،
که در آن x وy سطوح سیگنال متفاوت است.) چون دسیبل یک ضریب است، واحد خاصی ندارد.
صداشناسان معمولا بیان می کنند که 1 دسیبل کوچک ترین تفاوتی است که گوش معمولی
انسان قادر به تشخیص آن می باشد. این واژه به افتخار الکساندر گراهام بل ساخته شده
است که تلفن را اختراع کرد، و بیشتر کارهای اولیه در مطالعات مدرن صداشناسی را
انجام داد.
Destructive Interference ( phase cancellation)
کنسل فاز، زمانی پیش می آید که دو اسپیکر 180 درجه با هم تفاوت فاز
دارند. یعنی چیزی که یک اسپیکر در حال ایجاد است، اسپیکر دیگر در حال کنسل کردن
است. موج یک اسپیکر در فاز مثبت(ترقیق) است، در حالی که موج اسپیکر دیگر در فاز
منفی است(تراکم).
سوال: من خودم درست اینو نفهمیدم. یعنی قیف یکی داره میره جلو، اون
یکی میره عقب، برای همین همو خنثی می کنند؟
Distortion
هر نوع دور شدن از موج صوتی اصلی. دیستورشن را به 4 دسته تقسیم می
کنند: نویز، کلیپینگ، هارمونیک دیستورشن، و دیستورشن مداخله. ( Noise, Clipping,
Harmonic distortion, and intermodulation distortion). دو نوع
آخر در حقیقت در اسپیکر ها یکی هستند، و با تکنولوژی فعلی ما قادر هستیم آنها را
کاهش دهیم، اما نمی توانیم آنها را به صفر برسانیم. البته باید گفت که آمپلیفایر
های جدید آنقدر این دیستورشن ها را کاهش داده اند که عملا می توان گفت به صفر
رسیده اند، و دیستورشن باقیمانده معمولا به خاطر تنظیماتی است که کاربر انجام می
دهد، محیطی که کاربر در آن سیستم را نصب کرده است، و بار اضافی که او وارد می کند.
دیستورشن یعنی هر چیزی که باعث می شود سیگنال خالص ورودی، جز افزایش
حجم حالت دیگری پیدا کند. معمول ترین نوع دیستورشن، صداهایی است که سیگنال صوتی
اضافه می شود، مثل صداهای رندوم، یا هامینگ (صداهای ممتد هووووووم مانند).
دیستورشن خطی بودن یا غیر خطی بودن یک سیستم را اندازه گیری می کند. هرچیزی که به
سیگنال صوتی اضافه شود، شکل اصلی آن را عوض می کند.(قرینگی، غیر قرینگی، سطوح، اوج
ها، گره ها). تحلیل اسپکترومی سیگنال خروجی، نشانگر اجزا اضافی آن خواهد بود. اگر
یک مدار در حالت ایده آل باشد، هیچ گونه نویزی ایجاد نخواهد کرد. یعنی اسپکتروم
سیگنال خروجی، فقط بزرگ شده سیگنال ورودی است، و هیچ تغییر دیگری ندارد.
خیلی جالب است که تولید کنندگان آمپلیفایر معمولا بازی تبلیغاتی زیادی
روی 0.001 درصد کاهش دیستورشنی می کنند که به محصول جدید خود اضافه کرده اند، در
حالی که باند هایی که دیستورشن را زیر 5 درصد نگاه دارند، باندهای خوبی هستند.
درست است که هرگونه کاهش دیستورشن، گامی بزرگ در رسیدن به کیفیت بالاست، اما این
تفاوت های کوچک به تنهایی نشان گر برتری یک آمپلیفایر بر دیگری نیستند، چرا که
هارمونیک دیستورشن زیر نیم درصد عملا با گوش معمولی قابل شنیدن نیست. (اکثر گوش ها
تا 1 درصد را تشخیص نمی دهند).
Dome Tweeter
تویتر ها در شکل های مختلفی وجود دارند، که سه شکل اصلی آنها
dome, cone, and horn هستند. ( گنبدی، قیفی، و شیپوری). تویتر های گنبدی یا دوم ها، در
بسیاری از باند های استاندارد استفاده می شوند، چرا که کاربری بالایی دارند، و
دیستورشن کم. دو نوع گنبد سخت و نرم وجود دارند، اما همه آنها حجم کم و توانایی
کار با توان های بالا دارند. همین شکل تویتر اگر با سایز بزرگ تر ساخته شود، می
تواند به عنوان یک میدرنج خوب نیز استفاده شود. (به دلایل
بالا)
EBP
یکی از پارامترهایی است که نشانگر مناسب بودن یک باند یا ساب برای
باکس های سیلد یا پرتد است. بدین معنا که EBP پایین تر
از 50 نشان دهنده این است که ساب برای باکس های سیلد مناسب است، 50 تا 90 نشان
دهنده این است که طراحی ساب منعطف است و می توان آن را در انواع باکس، مثل باس
رفلکس، استفاده کرد، و اگر این عدد بالاتر از 90 باشد، نشان دهنده این است که به
باکس پرتد نیاز است. EBP را می
توان از فرمول EBP=Fs/Qes محاسبه کرد.
EBP
یکی از پارامترهایی است که نشانگر مناسب بودن یک باند یا ساب برای
باکس های سیلد یا پرتد است. بدین معنا که EBP پایین تر
از 50 نشان دهنده این است که ساب برای باکس های سیلد مناسب است، 50 تا 90 نشان
دهنده این است که طراحی ساب منعطف است و می توان آن را در انواع باکس، مثل باس
رفلکس، استفاده کرد، و اگر این عدد بالاتر از 90 باشد، نشان دهنده این است که به
باکس پرتد نیاز است. EBP را می
توان از فرمول EBP=Fs/Qes محاسبه کرد.
Effective Piston Area (Sd)
(با اینچ یا متر مربع اندازه گیری می شود).
این عبارت برای ناحیه مفید قیف یک اسپیکر استفاده می شود، که شامل بخش اطراف سراند
هم هست، که هوای کافی را جابجا می کند تا بتواند یک خروجی صوتی قابل اندازه گیری
ایجاد کند.
Efficiency
کارامدی، یعنی توانایی یک سیستم صوتی در تبدیل انرژی الکتریکی (وات)
به انرژی مکانیکی (دسیبل صوتی). این نسبت معمولا زمانی به دست می آید که انرژی
اندازه گیری شده در واحد دسیبل را در مسافت یک متری ورودی وات الکتریکی محاسبه می
کنیم. در بیشتر اسپیکر ها، هرچه کارامدی بیشتر باشد، یعنی این که آن اسپیکر صدای
بلند تری ایجاد می کند. ( مثلا اگر ولوم هد یونیت روی یک عدد ثابت باشه، باندی که
کارامدی بیشتری داره صدای بلندتری داره). کارامدی کلی برای اکثر باند ها زیر 20
درصد است. اسپیکر های عادی معمولا توانی بین 85 تا 110 دسیبل دارند. البته به یاد
داشته باشید که کارامدی تنها یکی از فاکتورهای کیفیت کلی یک اسپیکر است.
Electrolytic Capacitor
یک خازن قطبی است که یک ترمینال مثبت و یک منفی دارد، و معمولا برای
فیلتر کردن و ذخیره انرژی DC استفاده
می شود. درست مثل تمامی خازن ها، عایق الکتریکی دو صفحه را از هم جدا می کند، و یک
شارژ را در خود ذخیره می کند. در این
نوع خازن، عایق یک الکترود شیمیایی است که قطبی شده است. نوع های کوچک تر را با
میکروفاراد اندازه گیری می کنند، در حالی که خازن های بزرگ تری که برای ثبات
آمپلیفایر استفاده می شوند با فاراد اندازه گیری می شوند. معمولا
در آمپلیفایر های ماشین ها، از خازن هایی با 0.5 تا 3 فاراد استفاده می شود.
Enclosure Volume
حجم باکس، یعنی مقدار کل فضای داخلی یک باکس. هر ووفر،(ساب)، یک حجم
هوای بهینه دارد که به آن کمک می کند تا به پتانسیل ایجاد باس خود برسد.
این حفره رزنانسی، معمولا با فوت مکعب اندازه گیری می شود، که شامل
حجم خالص ساب و پرت ها نیز هست. برای این که حجم یک مکعب را اندازه گیری کنید،
طول، عرض، و عمق آن را به اینچ در هم ضرب کنید، و حاصل را تقسیم بر 1725 کنید.(
تعداد اینچ در یک فوت مکعب). عدد حاصل، حجم باکس به فوت مکعب است.
ESP
سیستم الکترونیکی حفاظت از شوک. یک مدار الکترونیکی است که اطلاعات
صوتی از یک CD یا MD را در یک حافظه بافر ذخیره می کند. اگر هد لیزری دستگاه به اصطلاح خط
خود را گم کند، بافر ادامه موسیقی را که از پیش ذخیره کرده است پخش می کند تا صدا
قطع نشود. دستگاه هایی که در دست اندازهای خیابان های ایران قطع نمی شوند، ESP
قوی تری دارند، یعنی حافظه بافر آنها بیشتر است.
Excursion
یعنی حرکت رو به جلو و عقب یک درایور دینامیک.(باند، ساب، یا هر گونه
بلندگو). این که صدای یک باند چه قدر بلند باشد، بستگی به این دارد که آن باند
بدون این که زیادی داغ شود، چقدر هوا را می تواند جابجا کند. این که چقدر هوا
جابجا می شود، بسته به این است که مساحت سطحی از قیف ووفر که می تواند جلو و عقب
رود چه قدر است.(Xmax)، رزنانس باکس چقدر است، و
تعلیق سیستم موتور ساب چه قدر می باشد. (موتور در ساب یعنی بخشی که باعث ایجاد
حرکت قیف می شود.)
Excursion Limited Power Handling
بر اساس نهایت توانی که باند یا ساب می تواند بدون دیستورشن تحمل کند
می باشد. تمامی فرکانس های 30هرتز و بالاتر از آن در این محدوده لحاظ می گردند.
Excursion Limited SPL
یعنی نهایت سطح فشار صدای(SPL) قابل
ایجاد توسط یک سیستم، زمانی که به آن سیگنالی برابر با واحد بالا بدهیم. (برابر با
Excursion limited power handling)
Fader
درست مثل بالانس باند های چپ و راست عمل می کند، با این تفاوت که جایگاه صدا را بین باندهای جلو و عقب جابجا می کند.
Farad (F)
واحد پایه برای ظرفیت. زمانی می گوییم یک خازن ظرفیت یک فاراد دارد، که اگر یک ولت جریان از آن عبور کند، در آن یک جریان معادل یک آمپر ایجاد کند. این واحد از روی اسم آقای مایکل فارادی نام گذاری شده است.
Fb
فرکانس تنظیم شده (تیون شده) یک باکس پرتد، که با هرتز اندازه گیری می شود. ترکیبی است از فرکانس لرزش(رزونانس) هوا در یک پرت، و همچنین فشار جاری هوا در یک سیستم پرتد. پایین تر از این حد، پاسخ فرکانسی یک سیستم پرتد شدیدا افت می کند، و اگر از آن بخواهیم تا فرکانس های پایین تر از آن را با تقویت بالا اجرا کند، ناپایدار می شود. در حقیقت می توان گفت که فرکانس تیونینگ نشان گر این است که پایین ترین فرکانسی که در یک باکس پرتد با قدرت و کیفیت اجرا خواهد شد چیست.
Flush (mounting)
اگر یک باند را به شیوه فلاش نصب کنید، یعنی آن را طوری نصب کرده اید که توری محافظ باند، دقیقا هم سطح تخته ای است که باند روی آن نصب شده است
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:"Table Normal";
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-parent:"";
mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt;
mso-para-margin-top:0cm;
mso-para-margin-right:0cm;
mso-para-margin-bottom:8.0pt;
mso-para-margin-left:0cm;
line-height:107%;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:11.0pt;
font-family:"Calibri","sans-serif";
mso-ascii-font-family:Calibri;
mso-ascii-theme-font:minor-latin;
mso-hansi-font-family:Calibri;
mso-hansi-theme-font:minor-latin;}
Flux
یعنی جریان انرژی مغناطیسی در یک مدار. تراکم فلاکس مقیاسی
است که می توان با آن قدرت میدان مغناطیسی استفاده شده در باند ها را اندازه گرفت،
یعنی همان چیزی را که در حقیقت کنترل کننده ظرفیت کار با برق آن باند است.
Free-Air Configuration
این عبارت زمانی استفاده می شود که به عقیده سازنده یک
باند، آن باند برای نصب شدن در حد اقل فضای بسته مناسب است. یعنی این که سازنده
عقیده دارد که این باند بهتر است روی یک تخته نصب شود، تا فقط امواج صدای جلو و
عقب آن از هم جدا شوند.
Frequency Response
گستره فرکانس هایی که یک باند می تواند ایجاد کند. (از
پایین ترین تا بالاترین فرکانس، یا به عبارت دیگر از بم ترین تا زیر ترین صدا).
بهترین گستره فرکانسی برای یک باند از 20 تا 20000 هرتز است، در حالی که افراد
مختلف همگی نمی توانند این گستره را بشنوند. هرچند، یک باند خوب بایستی بتواند
نزدیک ترین فرکانس ها به این گستره را اجرا کند تا بتواند انواع صدا را تولید کند.
باند های منفرد،(مثل ساب ها، مید باس ها و تویتر ها)، تنها آن گستره ای را اجرا می
کنند که برای آن طراحی شده اند، بنابراین می توان گفت از نظر پاسخ فرکانسی محدود
هستند، اما به یاد داشته باشید که آنها طراحی شده اند تا بخشی از کل صدا را ایجاد
کنند، و در کنار هم، ایجاد کننده یک سیستم صوتی کامل، با پوشش فرکانسی کامل می
باشند.
Fs
این عبارت، که گاهی Free Air Response نیز به آن گفته می شود، فرکانسی است که باند به طور عادی در آن
می لرزد. درست مثل وسیله های U شکلی که برای
کوک کردن ساز ها به کار می روند و تنها با یک نت خاص می لرزند. گاهی اوقات به آن
پاسخ زنگی نیز می گویند.
Fuse
وسیله ای است که طراحی شده است تا از یک مدار محافظت
کند. فیوز این کار را با قطع کردن مدار انجام می دهد. فیوز ها را از روی آمپراژ
آنها شناسایی و دسته بندی می کنند، و طراحی شده اند تا اگر جریانی بیش از تحمل
آنها از آنها گذر کرد، باز شوند( به اصطلاح بترکند یا بسوزند). فیوز ها بسته به
نوعشان می توانند عکس العمل سریع یا کند داشته باشند
مطالب مشابه :
نصب در محل
نصب همه مدل دزدگیر و ضبط ماشین فقط با یک تماس. (فقط تهران). نصب ضبط و باند. نصب دزد گیر. عیب یابی دزدگیر و ضبط. در هر جا که شما بخواید. 09125286151.
نصب سیستمهای صوتی در ماشین
30 جولای 2013 ... شما می توانید نحوه اتصال باطری ماشین و اتصال مثبت آن را بوسیله فیوز .... Head Unit ها معمولآ بين 2 تا 4 تا خروجي باند دارند كه بين 20 تا 45 وات
کامپوننت component
24 جولای 2013 ... به همه ی عزیزانم توصیه می کنم به جای باند چه در استیج جلو وچه در استیج عقب از کامپوننت استفاده نمایید برای کیفیت و تفکیک بهتر.
آمپلی فایرها(برگرفته از سايت روزنامه هموطن سلام)
اگر ضبط صوتی که شما استفاده می کنید دارای خروجی آمپ نباشد، آمپی که شما می خرید باید دارای ورودی بالا باشد تا بتواند از خروجی که برای باند ماشین می رود به طور
اصطلاحاتی در مورد سیستم صوتی
20 جولای 2013 ... A-B Test يه جور تسته صداست كه تست كننده عملكرد دو تا كامپوننت يا باند هم رده رو با شنيدن مقايسه مي كنه. براي اين كه اين تست از نظر علمي معتبر
اسپیکر-کامپوننت-هورن-تیوتر
اسپیکر ماشین یکی از مهمترین قسمتهای خروجی سیستم اگر روزانه زیاد از ماشین ... قدرت اون اکتفا نکنید پارامترهای مهمی مثل جنس فلت(صفحه روی باند)سختی دور فلت
»» آستون مارتین DB10، خودروی جدید جیمز باند
مأمور مخفی 007 این بار هم سوار بر یک آستون مارتین خاص خواهد شد. آستون مارتین، برای فیلم جدید جیمز باند، یعنی Spectre، یک مدل ویژه با نام DB10 خواهد ساخت که
برچسب :
باند ماشین