خلاصه فصلهايي از كتاب ماري جو هچ
فص 5
فصل پنجم- فن آوری
کتاب : تئوری سازمان (مدرن، نمادین-تفسیری و پست مدرن) اثر: ماری جو هچ
v تعریف فناوری
در تئوری مدرنیست سازمان ، فناوری ، ابزار دستیابی به چیزی ( ره آورد،هدف یا ستاده مطلوب) است که در قالب نوعی محصول یا خدمات مفهوم سازی می شود
از این دیدگاه فناوری نوعا در قالب موارد زیر تعریف می شود :
- اشیاء یا مصنوعات بشرساز فیزیکی از جمله محصولات ،ابزارها و تجهیزات مورد استفاده در تولید آنها
- فعالیت ها یا فرایندهایی که شیوه های تولید را در بردارند.
- دانش مورد نیاز برای شکل دهی و به کارگیری تجهیزات ، ابزارها و شیوه های تولید یک ستاده خاص ( دانش، اشاره به دانش فنی دارد برای مثال چگونگی مونتاژ کردن یک اتومبیل)
v مفهوم فناوری با 3 سطح تحلیل متفاوت
ü سطح تحلیل محیطی :
با نگاهی از بیرون به سازمان ، همانطور که اقتصاددانان عموما چنین نگاهی دارند ، فناوری ابزاری است که جامعه از طریق آن برای اعضای خود چیزهایی را که نیاز دارند و مورد نیاز آنان است فراهم می کند .ازاین دیدگاه سازمان نوعی فناوری است مانند دانشگاه (ابزارعرضه آموزش عمومی )
ü سطح تحلیل سازمانی:
با نگاهی از درون به سازمان ، با تمرکز توجه بر نحوه واقعی انجام امور و فعالیت ها ، یعنی تاکید بر شیوه ها و دانشی که از طریق آن اشیاء و مصنوعات بشرساز تولید می شوند ، مفهوم فناوری روشن تر می شود.این مفهوم سطح تحلیل سازمانی از فناوری از حوزه ساخت ، مهندسی و پژوهش در عملیات نشات می گیرد.
ü سطح تحلیل بخش سازمانی و وظیفه ای :
برای مثال در سطح واحد ، می توانید فناوری ها را در بخش های بازاریابی ، حسابداری ، پرسنلی و... بسیاری از سازمان ها و در همه رده های مدیریت قرار دهید.
نکته : سطح تحلیل وظیفه ای، حتی تنوع بیشتری از فناوری را نشان می دهد.در این سطح بر انواع وظایفی که اعضای سازمان انجام می دهند متمرکز می شوید.
v نگاه پویا به فناوری
مدل های پویا بر این نکته تاکید دارند که پدیده چگونه فعالیت می کند و مطالعات فناوری نیز به طور مشابه بر این اساس جهت داده می شوند.رایج ترین مدل پویا در تئوری مدرنیست سازمان ، مدل سیستم های باز است و این مدل درکی پایه ای از سازمان به عنوان فناوری را ارائه می دهد.
v سیستم باز:
سازمان مجموعه ای است از فرایندهایی که از طریق آنها داده ها به ستاده هایی تبدیل می شوند
v فناوری محوری
به علت پیچیدگی ناشی از سطوح تحلیل متفاوت در تئوری سازمان ، ضروری است زمانی که از فناوری صحبت می کنید ، کانون توجه خود را مشخص سازید.
برخی از فناوری ها وجود دارند که مستقیما کالا و خدماتی را که سازمان برای محیطش فراهم و تولید می کنند فناوری های دیگری وجود دارند که به طور غیرمستقیم فرآیندهای تولید را نگهداری می کنند (نظیر حسابداری، پرسنلی) و فناوری هایی که برای سازگار کردنیا انطباق سازمانبا محیط ( مانند تحلیل های اقتصادی ، طرح ریزی استراتژیک ) استفاده می شوند.
برای متمایز ساختن فناوری سطح سازمان از دیگر فناوری های مورد استفاده در تولید کالاها و خدمات برای ارائه به محیط ، نظریه پردازان سازمانی از اصطلاح فناوری محوری(اصلی)استفاده می کنند
اصطلاح فناوری محوری می تواند گمراه کننده باشد.زیرا فعالیت هایی که این فناوری در بردارد ، معمولا به وسیله یکی از بخش های سازمان انجام می شود ولی برای نشان دادن فناوری کل سازمان ، همین فناوری در سطح تحلیل سازمانی استفاده می شود.چنین حالتی تحلیل های فناوری در سطح واحد و در سطح سازمان را با هم آمیخته و ابهام ایجاد می کند.
v فناوری پیشرفته
بسیاری از افراد اصطلاح فناوری را با فناوری پیشرفته اشتباه می گیرند. فناوری پیشرفته برای توصیف بسیاری از جنبه های متفاوت فناوری های جدید نظیر رایانه ،فیبرهای نوری ، ارتباطات ماهواره ای و... مورد استفاده قرار می گیرد. گاهی اوقات به محصولاتی اشاره دارد که این فناوری ها در آن بکار می روند.
تعریفی از میلان زلنی: در حالی که فناوری در درون یک سیستم خاص طوری به کار گرفته می شود که وظایف سریعتر ، با اطمینان بیشتر ، در حجم بزرگتر با کارایی بیشتر انجام گیرند، فناوری پیشرفته نفس(خود) سازمان را تغییر می دهد. فناوری پیشرفته ماهیت وظایف و عملکرد آنها،روابط متقابل و ماهیت جریان های فیزیکی، اطلاعاتی و انرژی را تغییر می دهد در نهایت به چنگ آوردن فناوری پیشرفته به معنای دستیابی به سازمانه های جدید،وظایف جدید ،سبک های جدید ، فرهنگ های جدید و شیوه های جدید انجام کسب و کار است.
v فناوری های تولیدی و خدماتی
سه مشخصه برای ستاده های فناوری خدماتی :
o در لحظه ای که تولید می شوند ،مصرف می شوند
o لمس پذیر و عینی نیستند.
o در قالب موجودی انبار قابل ذخیره نیستند
با توجه به ویژگی های بالا باز هم نمی توان بین فناوری های تولید و خدمات تفاوت و مرزی قایل شد.
v انواع فناوری (مدرنیست)
1. طبقه بندی وودوارد
2. طبقه بندی جیمز تامسون
3. طبقه بندی چارلز پرو
v طبقه بندی وودوارد
o سوال پژوهشی وودوارد: به هیچ وجه به فناوری مرتبط نبود . بلکه سوال این بود که چه نوع چیدمان سازمانی ،بالاترین سطح عملکرد را به دنبال دارد؟
o شگفتی وودوارد: زمانی آغاز شد که فهمید هیچ نوع رابطه مشخصی بین ساختار و عملکرد وجود ندارد
o پاسخ به شگفتی : وی شرکتها را بر اساس سطوح پیچیدگی فنی شان گروه بندی کرد(بر اساس نوع فناوری مورد استفاده)
o نتیجه : بدین ترتیب توانست ساختار را با عملکرد مرتبط سازد . بهترین ساختار برای سازمان به نوع فناوری مورد استفاده بستگی داشت. سه محور فناوری اساسی :
- تولید واحدی یا دسته ای کوچک
- تولید انبوه یا دسته ای بزرگ
- تولید فرایندی مستمر
پیچیدگی فنی : به درجه مکانیزه بودن فرآیند تولید اشاره دارد.
گونه شناسی وود وارد
ü طبقه تولید واحدی و دسته ای کوچک
الف) ویژگی ها :
- یک محصول را در یک زمان یا تعداد معدودی محصول را یک دفعه تولید می کنند(پوشاک سفارشی)
- حجم کوچکی از محصول از ابتدا تا انتها تولید می شود.بدین ترتیب نوع کار کارکنان بسته به مرحله فرآیند تولید که مواد در ان در حال پردازش هستند متغیر است.کارگران در همه فرآیند تولید از ابتدا تا انتها مشارکت می کنند و درک نسبتا کاملی از فناوری مورد استفاده دارند
ب) کاربرد:
این فناوری زمانی که حیطه کنترل کوچکتر و سطوح مدیریت کمتر داشته و سیستم تصمیم گیری غیرمتمرکزی را دارا باشند موفقترند.
ü فناوری تولید انبوه یا دسته ای بزرگ
الف) ویژگی ها :
حجم زیادی از محصولات هم شکل و یکسان را با استفاده از رویه های کاری بسیار تکراری و معمولا مکانیزه تولید می کنند . این فناوری ها مستلزم تجزیه کلیت فرآیند تولید به گامهای مشخص و مجزاست.(خط مونتاژ اتومبیل).در این فناوری کارگران همواره مجموعه ای وظایف خاص را که در تولید ستاده نقش دارد ایفا می کنند.
ب) کاربرد:
این فناوری زمانی که مدیران حیطه کنترل وسیع تر داشته و دارای تصمیم گیری متمرکز هستند موفق تراست.
ü تولید مستمر
الف) ویژگی ها :
تولید انبوه مجموعه ای است از وظایف مجزا که به صورت متوالی انجام می شود درحالیکه تولید به عنوان فرایندی پیوسته ، مجموعه ای از عملیات و پردازش های پیوسته به هم وابسته است که در طول یک مسیر متوالی انجام می شود.(تصفیه و پالایش نفت)
ب) کاربرد:
زمانیکه حیطه کنترل کوچکتر بوده و تصمیم گیری به صورت غیرمتمرکز انجام میگیرد
ü نتیجه گیری وودوارد
وودوارد دریافت که بالاترین سطوح عملکرد در بین شرکتها زمانی تحقق می یابد که :
1. فناوری های تولید انبوه به شکل سازمان ماشینی اداره شوند.
2. فناوری های تولید واحدی به شکل سازمان ارگانیک اداره شوند.
3. تولید فرآیندی مستمر به شکل سازمان ارگانیک اداره شوند.
v گونه شناسی تامسون:
جیمز تامسون پیشرفت های قابل ملاحظه ای در تئوری پردازی با در نظرگرفتن فن آوری های خدماتی و تولید در یک گونه شناسی معرفی کرد. شامل سه نوع ذیل است:
ü فناوری های پیوسته -طولانی
ویژگی ها :
عموما در طبقه بندی تولید انبوه و فرایندی وودوارد جای میگیرند. عنوان پیوسته - طولانی به این دلیل انتخاب شده است که این فنآوری ها نوعی فناوری خطی شکل هستند که می توان گفت نهاده هایی در ابتدای فرایند وارد و محصولاتی در انتهای آن فرآیند بیرون می آیند.
ü فناوری واسطه ای
ویژگی ها :
مصرف کنندگان یا مشتریان را در نوعی مبادله یا معامله کنار هم قرار می دهد (مثال بانک)این فناوری با کمک به طرفین جهت قرارگرفتن کنار هم وهدایت مبادله های بین آنها غالبا بدون ملاقات همیشگی به صورت فیزیکی آنها را به هم پیوند می دهد.
ü فناوری متمرکز
ویژگی ها :
فناورری های متمرکز مستلزم هماهنگی توانایی های تخصصی دو یا چند متخصص در تبدیل کردن یک داده منحصر به فرد به یک ستاده مشتری پسند است.
هر استفاده از یک فناوری متمرکز مستلزم شکل دهی و به کار گیری فوری دانش تخصصی در مسائل جدید با شرایط محیطی متفاوت است.
گونه شناسی تامسون با دو بعد
v گونه شناسی پرو
پرو بحث فناوری را از سطح تحلیل واحد مطرح کرد .دو بعد اندازه گیری پرو:
- تغییر پذیری وظیفه (بر اساس تعداد استثنائات در رویه های استاندارد )
- تحلیل پذیری وظیفه (تا چه حد شیوه های تحلیل شناخته شده ای هنگام مواجهه با یک استثناء وجوددارد.)
ماتریس گونه شناسی فناوری پرو
v فناوری و ساختار اجتماعی
در مطالعات اولیه فناوری در تئوری سازمان چندین موضوع بحث برانگیز مهم در مورد ساختار اجتماعی سازمان مطرح شد . بحث در باره "خاصیت تعیین کنندگی فناوری" که به تئوری وودوارد مربوط می شود.بحث در مورد عدم اطمینان که در زمان بحث از نحوه ارتباط پیچیدگی و تغییر در محیط یک سازمان مورد بررسی قرار گرفت در تئوری پرو مد نظر است. بحث بعدی وابستگی وظیفه ای است که در مفاهیم تامسون مطرح می گردد.
ü خاصیت تعیین کنندگی فناوری
مطالعه مهم وودوارد در کنار دیدگاههای متقاعدکننده نظریه پردازان از سازه فناوری این ایده را شکل داد که فناوری تعیین کننده بهترین نوع ساختار سازمانی است. باور به این ایده تحت عنوان " خاصیت تعیین کنندگی " شناخته می شود.
منتقدان: گروه استون اظهار کرد که همبستگی بین فناوری و ساختار اجتماعی مورد اشاره در پژوهش وودوارد ، مشروط به اندازه سازمان است.زمانی که سازمان کوچک است این ادعا صحت دارد.
ü پیچیدگی فنی ،عدم اطمینان و تکراری بودن کارها
ری ها را بر اساس پیچیدگی فنی از هم متمایز کرد . او پیچیدگی فنی را به عنوان میزان کاربرد ماشین ها در فرآیند تبدیل اصلی تعریف کرد. وود وارد در زمینه رابطه پیچیدگی فنی با چیدمان های ساختاری متذکر می شود که در فناوری موجود در دوسر طیف اندازه گیری وی(فناوری واحدی و فرایندی مستمر) در ساختار های ارگانیک به بهترین نحو به کار گرفته می شود ، در حالی که فناوری های قرارگرفته در دامنه وسط طیف (تولید انبوه) با ساختار ماشینی بهتر کار می کند. تبیین وودوارد برای ای الگو، تکراری بودن کارها در فناوری گوناگون بود.می توان گفت که فرآیندهای واحدی و مستمر با کارهای غیرتکراری سازگارند و به این ترتیب می توان بین غیرتکراری بودن کارها و پیچیدگی فنی رابطه ای را برقرار کرد.
اگرچه پرو فناوری ها را بر اساس مبنایی متفاوت نسبت به وودوارد طبقه بندی کرد ولی اهمیت تکراری بودن کارها را نیز متذکر شد. توجه پرو به غیرتکراری بودن کارها او را به تمرکز بر فناوری بعنوان عامل تعیین کننده عدم اطمینان در سازمان ها ، رهنمون کرد.بر اساس نظر پرو فناوری از طریق نوسان در کیفیت با قابلیت دسترسی نهاده ها در فرآیند تبدیل یا از طریق ماهیت متغیر خود فرآیندهای تبدیل درعدم اطمینان نقش ایفا می کند.زمانی که عدم اطمینان بالاست،ساختاردهی فعالیتهای سازمان دشوار می شود.
v وابستگی وظیفه ای و سازو کارهای هماهنگی
تامپسون پی برد اشیایی که پردازش می شوند و یا فرآیندهای کاری یک فن آوری ممکن است چنان با هم ارتباط داشته باشند که تغییرات یا مشکلات در یک بخش از سیستم فنی بر قسمت های دیگر تاثیر گذارند.او چنین وضعیتی را به عنوان وابستگی وظیفه ایتوصیف کرد. زیرا کسانی که با چنین فرآیندهای تبدیلی کار می کنند برای انجام وظایف خود به دیگران وابسته اند.تامسون از طریق وابستگی وظیفه ای به سازو کارهای مختلف هماهنگی متمرکز شد.
ü سه نوع وابستگی وظیفه ای از نظر تامسون:
- وابستگی وظیفه ای متمرکز
- وابستگی متوالی
- وابستگی دوجانبه
ü وابستگی وظیفه ای متمرکز:
در فناوری واسطه ای تعدادی از دفاتر یا کارکنان وظایف کاری خود را تقریبا مستقل از یکدیگر انجام می دهند تا آنجایی که جریان کار واقعی بین واحدها، کمتر مورد توجه قرار میگیرد. بنابراین ارتباط مستقیم کمتری بین واحدها ضرورت می یابد. مواردی از این قبیل که در آنجا ستاده سازمان عمدتا مجموعه تلاشهای هر واحد است وابستگی وظیفه ای متمرکز نامیده می شود.
تامسون می گوید: گروههایی که با وابستگی وظیفه ای متمرکزکار می کنند، نیاز به هماهنگی کمتری دارند. هماهنگی مورد نیاز برای دستیابی به نوعی هویت سازمانی منسجم یا اطمینان از اینکه خدمات میان واحدها سازگار هستند می تواند تا حد زیادی از طریق استفاده از قواعد و رویه های استاندارد برای عملات تکراری ، محقق شود.
ü وابستگی متوالی
فن آوری پیوسته - طولانیمستلزم وابستگی متمرکزو همینطور وابستگی متوالیاست. برای نمونه چند خط مونتاژ می توانند در یک لحظه به شیوه ای عمل کنند که به آنها اجازه می دهد مستقل از یکدیگر فعالیت کنند طوری که خطوط مختلف از آن جهت که ستاده هایشان درون نوعی سازمان تجمیع می شود شکل متمرکز به خود می گیرند.در عین حال درون هر خط، وابستگی پیچیده تر است زیرا کارگران به هم وابسته اند.ایجاد مشکل در کار یکی منجر به ایجاد مشکل در کاردیگری است. این نوع وابستگی ،وابستگی متوالی نامیده می شود. در فن آوری های پیوسته طولانی ماهیت توالی وابستگی وظیفه ای نسبت به وابستگی متمرکز ،مستلزم طرح ریزی و زمان بندیبیشتری است.
ü وابستگی دو جانبه
حیطه وظایف در یک فناوری متمرکزبرای یک فرد برای انجام عملیات تبدیل بسیار گسترده است . طوری که نیاز به مبادله اطلاعات بین کارگران در طی انجام وظایفشان وجود دارد.تامسون این حالت را به عنوان وابستگی دو جانبهتوصیف می کند.تفاوت اصلی بین وابستگی متوالی و دو جانبه در این است که در حالی که فناوری های پیوسته - طولانی درگیر نوعی جریان های کاری است که صرفا در یک جهت حرکت می کند فناوری های متمرکز با جریان های کاری مکمل سرو کار دارند.هماهنگی وظایف محوری عملیات یک فناوری متمرکز ، مستلزم سازگاری دوجانبه افراد یا واحدهای درگیر به واسطه ماهیت متقابل وابستگی وظیفه ای انهاست.فناوری متمرکز هر سه نوع وابستگی را دارد و در نتیجه هم رویه ها و هم طرح بندی و زمانبندی و هم سازگاری دو جانبه را نیاز دارد.
v فن آوری و پردازش اطلاعات
جی گالبرایت ؛ اظهار دارد که پیچیدگی ،عدم اطمینان و وابستگی متقابل خواسته هایی را بر سازمان برای پردازش اطلاعات به منظور هماهنگی فعالیت ها اعمال می کند.او ادعا می کند که این امر نوعی ارتباطات می طلبد که ساختار سازمان را شکل می دهد .عوامل فوق بار ارتباطاتی سازمان را افزایش می دهد که خود نیز شکل ساختاری را تحت تاثیر قرار می دهد.به این ترتیب فنا وری از طریق اثرات واسطه ای آن بر ارتباطات به ساختار اجتماعی مرتبط می شود.
v ساخت اجتماعی فناوری
در سالهای اخیر تعدادی از نظریه پردازان سیستم های اجتماعی - فنی ، رویکرد نمادین-تفسیریرا برای مطالعه فناوری پیشنهاد کرده اند که ساخت اجتماعی فناورینامیده می شود.این نظریه پردازان مدلهای خطی نوآوری فناورانه دیدگاه مدرنیست که نوآوری ها را از طریق حرکت در طول مراحل پیش بینی علم محض تا پژوهش کاربردی ، توسعه و... و در نهایت به کارگیری ترسیم می کند ، به چالش می کشند.ساخت گرایان اجتماعی به جای این مدل های خطی مختلف، بررسی های تفصیلی از بستر احاطه کننده توسعه محصولات جدید و فناوری های آنها را مطرح می سازند. در این دیدگاه اثرات هنجار های فرهنگی، روابط اجتماعی، و اعمال قدرت بر دانش ، شیوه های طراحی و تولید محصولات و فناوری به صورت اجتماعی تصور می شوند.مطالعاتی که در این سنت انجام می گیرد در تلاش است راههایی پیش روی نظریه پردازان قرار دهد تا از آن طریق فناوری ها به جای آن که به عنوان کاربرد های محض یافته های علمی تصور شوند سازه های ذهنی محسوب گردند.
دیدگاه های ساختارگرایان اجتماعی بر این باور استوار است که جنبه های اجتماعی و فناورانه به صورت متقابل یکدیگر را شکل می دهند.بدین ترتیب هم گروههای اجتماعی و هم فناوری ها در چیدمان مشروط ،مفاهیم ، فنون و چارچوبهای فناورانه مناسب شکل می گیرند. انعطاف پذیری در نحوه طراحی مصنوعات بشرساز، فرصت ایجاد گزینه هایی برای انتخاب فناوری بر اساس معیارهای غیرفنی نظیر ارزش های فرهنگی ، هنجارهای اجتماعی یا ملاحظات قدرت فراهم می کند. پژوهشگران علاقمند به ساخت اجتماعی فناوری به دو پیش فرض اساسی تکیه می کنند:
فناوری بر اساس عوامل پیچیده مختلف که جوامع ما را می سازند شکل گرفته و منعکس می شوند و همینطور فناوری ها ضرورتا نباید به شیوه ای که در عالم واقعی اند باشند.فناوری کاربرد محض علم نیست، بلکه متاثر از روابط اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و فنی است که مقدم بر ان است و ان را شکل می دهد .
v درک فناوری های جدید
اگرچه نظریه پردازانی که دیدگاه ساخت اجتماعی فناوری را تصدیق می کنند، مدعی اند همانطور که جامعه بر فناوری تاثیرگذار است، فناوری نیز بر جامعه تاثیر می گذارد ولی تاکنون تاکید بر تاثیر جامعه بر فناوری بوده است . با این حال نظریه پردازان پست مدرن،موضوع تاثیر فناوری بر جامعه را انتخاب کرده اند.
ü خواص فناوری جدید
فناوری جدید نقطه ورودی برای بحث درباره چگونگی ایفای نقش پست مدرنیسم در تئوری سازمان را فراهم می کند. کارل ویک معتقد است که فناوری جدید ناشی از پیشرفت در رایانه و میکروالکترونیک ها ، گونه شناسی های تئوری سازمان مدرنیست را به چالش می کشاند.ویک سه خاصیت فناوری های جدیدرا شناسایی می کند و ادعا دارد آنچه این نوع فناور یها را از فناوری های اولیه و کمتر پیشرفته متمایز می سازد ، حدی است که این فناوری ها رویدادهای احتمالی ،مستمر و انتزاعی را در بردارند.
ü خاصیت اول: فناوری های احتمالی
ویک در توصیف فناوری های جدید به عنوان فناوری های احتمالی ادعا میکند که این نوع فناوری ها به طرقی نامعین کارها را انجام می دهند که عمدتا به واسطه تعاملات متراکمی است که میان عناصر آنها بروز می کند .نتیجه این پیچیدگی ان است که فناوری های جدید چیزهای غیرمنتظره ای را انجام می دهند .بدین ترتیب کنترل آنها دشوار است و می توانند شکست های غیر قابل تصوری ، نظیر انفجار کارخانه اتمی را ایجاد کنند.اگرچه رویدادهای غیرقابل انتظار در زمان استفاده از فناوری های قدیمی تر نیز رخ می دهد (انفجار دیگ های بخار) ولی فناوری های جدید از آن جهت که رویدادهایی که در آنها بروز می کند نمی توان پیش بینی کرد ، تکرار نخواهند شد و کم وبیش تصادفی به نظر می رسند نه می توان درباره آنها و نه از آنها یادبگیریم ، منحصر به فرد هستند
ü خاصیت دوم : فناوری های مستمر
ویک ادعا می کند که فناوری های جدید مستمرند ،از آن جهت که خودکار هستند ، میزان خودکاری فناوری های جدید ، مقیاس پیچیدگی فنی وودوارد را کنار می گذارد . فناوری های جدید پیچیده تر از فرایندهای مستمرند که وودوارد توصیف کرده است از آن جهت که این فناوری ها کاملا خودکار هستند به جای آن که صرفا مکانیزه یا تا حدی خودکار باشند. زمانی که سیستم ها به طور کامل خودکار می شوند ، توجه از کارایی به پایایی تغییر جهت می دهد.زیرا مهمترین وظیفه برای اپراتورها حفظ تداوم کار سیستم است. در این سیستم ها، کارایی از طریق مجموعه تنظیم کننده تجهیزات کنترل می شود در حالیکه اپراتورها بر تجهیزات نظارت می کنند تا در اجرا با اشکال مواجه نشوند.یکی از جنبه های مرتبط پیوستگی فناوری های جدید آن است که به موازات مواجهه با مشکلات جدید و حل آنها ، سیستم به روز می شود و در نتیجه فناوری به طور مستمر تغییر می کند.
ü خاصیت سوم: فناوری انتزاعی
وی استدلال می کند که به موازات افزایش پیچیدگی فنی ، دانش و نیروی کار درون ماشین ها ناپدید می شوند.بنابراین فناوری های جدید انتزاعی اند.یعنی اپراتورها نمی توانند آنچه را که انجام می دهند ببینند.بنابراین برای درک فرایندهای کاری خود باید مدل های شناختی آنچه در حال انجام است ، شکل داده و بر آنها تکیه کنند. آنگاه به دلیل اینکه با نمادهای فرآیندهای کار می کنند که در قطب مخالف فرایندهای واقعی هستند، مدل های شناختی ، آنها را در معرض درک ناصحیح و تفسیرهای چندگانه قرار می دهد.
پست مدرنیست و فناوری جدید
به گفته نظریه پرداز پست مدرن، لیوتار، مدرنیست در اثر وقوع اثرات فناوری جدید بر فرآیندهای اجتماعی وشناختی زیر سوال رفت.بر اساس این نگاه فناوری ، منشا تغییرات بنیادی در جامعه است. لیوتار معتقد است که "استیلای رایانه ها" نوعی تغییر جهت در تاکید از نتایج و اهداف عملی به ابزار تحقق آن نتایج ، به همراه می آورد.او بعدها ادعا می کند که سرمایه داری فرا-صنعتی ، ارزش های جامعه را از ارزشهایی نظیر حقیقت و عدالت به کارایی تغییر داده است.(آنچه وی آن را سهم فرهنگی فناوری می نامد) لیوتار استدلال می کند که این تغییر ارزش ، دلالت بر نوعی گذار از آنچه درست (حقیقت) است به آنچه سودمند یا ارزش بازاری تصور می شود، اشاره می کند.دانش به نوعی کالا تبدیل می شود . نه نشانه بارز ذهنی تحصیل کرده و آموزش دیده .به گفته لیوتار تفاوت بین مدرن و پست مدرن با ظهور اطلاعات کامل که فناوری رایانه به جامعه ارائه می دهد، شکل گرفته است.با وجود اطلاعات کامل هیچ مزیتی وجود ندارد که به کسب اطلاعات بیشتر قادر شد.مزیت فقط می تواند از تنظیم داده ها به شیوه های جدید ناشی شود.
ففصل ششم
فصل ششم - ساختار اجتماعی سازمان
کتاب : تئوری سازمان (مدرن، نمادین-تفسیری و پست مدرن) اثر: ماری جو هچ استاد محترم: جناب آقای دکتر رضائی منش دانشجو : ساره ابراهیمی
v ساختار اجتماعی سازمان
ساختار به روابط میان اجزاء یک مجموعه ساماندهی شده اشاره دارد. بدین ترتیب ، مفهوم ساختار می تواند برای هر چیزی بکار برده شود.
نظریه پردازان سازمان دو نوع ساختار را مورد توجه قرار می دهند: ساختار فیزیکی و ساختار اجتماعی
ساختار فیزیکی به روابط بین عناصر فیزیکی یک سازمان نظیر ساختمان ها ومکانهای جغرافیایی اشاره دارد که کارها (کسب و کارها) درون آنها انجام یا هدایت می شود.ساختار اجتماعی به روابط میان عناصر اجتماعی نظیر افراد، پستها و واحدهای سازمانی که متعلق به آنها هستند (نظیر دپارتمانها ، بخش ها )اشاره دارد.
در نظریه های کلاسیک و مدرن اولیه سازمان ،تصور می شد روابطی که ساختار اجتماعی یک سازمان را شکل می دهد ،ایستا یا تکراری اند و تغییر زمانی رخ می دهد که مدیریت حکم به طراحی مجدد ساختار سازمان دهد.تئوری سیستمهای باز، ایده هایی درباره رشد و توسعه ارگانیکی با خود به ارمغان می آورد که الهام بخش مدل های تکاملی رشد و تغییر در ساختارهای اجتماعی سازمان شد.حتی دیدگاههای پویاتری از ساختار اجتماعی توسط نظریه پردازان نمادین -تفسیری و پست مدرن معرفی می شود که تئوری ساختار بندی و ایده هایی در خصوص شکل های جدید سازمانی نظیر ساختارهای شبکه ای و ساختار های مجازی را دربردارد.
v ساختار اجتماعی به عنوان تفکیک و یکپاچگی
نظریه پردازان سازمان مدعی اند که سازمان ها حول وظایفی شکل می گیرند که انجام آنها فراتر از توان تک تک افراد به صورت انفرادی است.به اعتقاد آنها مزیت سازمان نسبت به افراد،گردهم آوردن مهارت ها و توانایی های مختلف در یک مکان یا یک مجموعه نهفته است.البته در صورتیکه وظایف سازمان تفکیک و کارگران به نحو مناسب با هم هماهنگ نشوند (یکپارچه نشوند) مزیت های سازمان از دست خواهد رفت.
مفهوم تفکیک که نظریه پردازان مدرنیست سازمان به کار می برند ، شبیه مفهوم مورد استفاده زیست شناسان است. در زیست شناسی تکفیک فرآیندی است که براساس آن کارویژه های(وظایف) مختلف میان سلولهای یک گیاه یا یک جنین تقسیم می شود.با مقیاس آن با سازمان ،می توان تفکیک در فعالیت هایی که سازمان انجام می دهد را ببینید.
به موازات تداوم تفکیک در سازمان انجام توامان کارهای اصلی توسط کارکنان و هماهنگی کارهایی که آنها انجام می دهند با دیگر کارکنان سازمان سخت و سخت تر می شود.نیاز فزاینده به ارتباطات و هماهنگی که بر اثر تفکیک ایجاد می شود ، فشار برای یکپارچگی را در پی دارد.یکی از شیوه های متداول برای برخورد با فشارهای تفکیک ایجاد یک گروه مدیریت است.فعالیت های تفکیک شده یا به تحقق اهداف سازمان کمک می کنند یا منجر به آشوب می شوند. توانایی یکپارچگی ، باعث زدودن آشوب از سازمان می شود.
استوارت کلگ ادعا کرده است باید سازمانها تفکیک زدایی شوند . تفکیک زدایی با یکپارچگی متفاوت است.زیرا یکپارچگی اشاره به این نکته دارد که هماهنگی ،فعالیت های تفکیک شده را به هم پیوند می دهد . تفکیک زدایی بدان معنا است که سازمان، بسیاری از شرایط تفکیک که در ابتدای امر نیاز به یکپارچگی را ایجاد کرده از میان بر می دارد.در تفکیک زدایی سازمانها یکپارچه می شوند.ولی این یکپارچگی نتیجه تامل ساختاری (داشتن ساختاری سنجیده تر) به هدف افزایش هماهنگی نیست. بلکه این یکپارچگی حاصل خلق نوعی سازمان است که به هماهنگی کمتر نیاز دارد.(زیرا میزان تفکیک آن کمتر می شود.)
از آنجائیکه رویکردهای سنتی نقش یکپارچگی را در دست مدیریت قرار می دهد، دیدگاه تفکیک زدایی به خارج کردن این نقش از دست مدیر و ایجاد "خود- مدیریتی" به عنوان شرط اساسی سازماندهی اشاره می کند.این دیدگاه با آنچه که پست مدرنیستها از آن با نام "علائق رهایی بخش" یاد می کنند، پیوند تنگاتنگ دارد. علایق رهایی بخش ، سعی دارد تا پایه های تفکر کنترلی مدرنیست ها را سست کند.یک نمونه تفکیک زدایی مفهوم تیم در امور ساخت محصولات است .
v ساختار اجتماعی سازمانی چیست؟
به عقیده ماکس وبر ، سازمانها به عنوان ساختاراجتماعی(بوروکراسی ها ) متشکل از نوعی ، سلسله مراتب اختیار ،تقسیم کار،قواعد و رویه های رسمی تصور می شوند.مفهوم وبر در شکل دهی درک بنیادی از ساختارهای اجتماعی در تئوری سازمان بسیار تاثیرگذار بود.
ü سلسله مراتب اختیار:
برخی معتقدند که سلسله مراتب یکی از جنبه های بنیادی زندگی است.به اعتقاد برخی دیگر ، سلسله مراتب نوعی تلاش پنهانی ضعیف (چارچوب مبدل) برای مشروعیت بخشی به توزیع ناعادلانه قدرتی است که برخی از افراد و گروهها را قادر می سازد تا بر دیگران حکمرانی کنند. بدون توجه به دیدگاه شخصی تان در مورد این مساله ، احتمالا سلسله مراتب را به عنوان نوعی ویژگی مشترک بیشتر سازمانهای مدرن به رسمیت می شناسید.
به زعم وبر سلسله مراتب ،اشاره به توزیع اختیار در بین پست های سازمان دارد.اختیار به فرد متصدی پست ، حقوق خاصی از جمله حق صدور دستور به دیگران ، حق تنبیه و پاداش اعطا می کند.این حقوق قدرت منبعث از پست سازمانی نامیده می شود.اختیار متصدیان پستها را قادر می سازد تا بر کسانی که مسئولیت آنها را بر عهده دارند اعمال نفوذ کنند.اگرچه اصل سلسله مراتب وبر اصل وحدت فرماندهی فایول را تائید می کند ولی امروزه روابط گزارش دهی دوگانه پذیرفته تر است و ارتباطات جانبی (برای مثال غیرسلسله مراتبی) به علت نقش مهمی که در هماهنگی فعالیت های متنوع یک سازمان دارد از اهمیت فزاینده ای برخوردار شده اند.
ü تقسیم کار :
اگر سلسله مراتب نشان دهنده توزیع قدرت در سازمان است ، پس تقسیم کار توزیع مسئولیت ها را تعریف می کند.وظیفه سازمان ، انجام مجموعه ای از فعالیت ها برای محیط است در حالیکه فعالیت های کاری معمولا به عنوان بخشی از فناوری محسوب میشوند .
ü سازو کارهای هماهنگی:
برای پر کردن شکاف های بین هماهنگی ایجاد شده به وسیله سلسله مراتب و هماهنگی مورد نیاز در اثر تقسیم کار ، سازو کارهای متعدد دیگری ضروری است. قواعد و رویه ها ،جداول زمانبندی و ارتباطات افقی و موازی رایج ترین این سازو کارها هستند.
قواعد و رویه ها مشخص می کنند که چگونه تصمیم ها باید اتخاذ و فرایندهای کاری چگونه باید انجام شوند.
جدول زمانبندی دوره زمانی انجام فعالیت ها را مشخص می کند.
v ابعاد ساختار اجتماعی سازمان
در نخستین روزهای تئوری مدرنیست سازمان نظریه پردازان به امید یافتن " یک بهترین راه برای سازماندهی" به سنجش جنبه های ساختار اجتماعی سازمان توجه داشتند.پژوهش های تجربی نشان داد که آنچه در یک سازمان بکار می آید ممکن است برای سازمان دیگر مناسب نباشد. این یافته ها منجر به شکل گیری تئوری اقتضایی شد.
ساختار اجتماعی را با استفاده از متغیرهای متعددی اندازه گیری کرده اند که در جدول ذیل موجود است. سوای ابعاد مورد نظر کلاسیک ها ،سه بعد ساختاری که دائما در ادله های اقتضایی ذکر شده اند و به طور خاص در نظریه پردازی های امروزین مدرنیست ها در مورد سازمان آشکار بوده ،پیچیدگی و تمرکز و رسمیت هستند.
ابعاد ساختار سازمانی |
|
ابعاد |
نمونه سنجه عملیاتی |
اندازه |
تعداد کارکنان سازمان |
عناصر اداری |
درصد تعداد کل کارکنانی که مسئولیت های اداری دارند |
حیطه کنترل |
تعداد کل زیردستانی یک مدیر بر آنها اعمال اختیار می کند |
تخصصی شدن |
تعداد متخصصان مشغول به کار درون یک سازمان |
استانداردسازی |
وجود رویه ها برای فعالیت ها یا رویدادهایی که بطور مرتب رخ می دهد |
رسمیت |
حدی که قواعد ، رویه ها و ارتباطات نوشته شده ( برای انجام کار در سطوح مختلف )وجود دارد. |
پیچیدگی |
تفکیک عمومی - تعداد سطوح سلسله مراتب: تفکیک افقی- تعداد واحدهای درون سازمان |
ü پیچیدگی ساختاری :
پیچیدگی به هر دونوع تفکیک یعنی تفکیک عمودی و افقی اشاره دارد. تفکیک افقی با شمارش تعداد واحدهای مختلف در سازمان سنجیده می شود.تفکیک عمودی بر اساس تعداد سطوح از بالاترین پست سازمانی در سازمان تا پائین ترین سطح اندازه گیری می شود.البته اندازه سازمان عامل اصلی در پیچیدگی سازمان است.
ü تمرکز:
تمرکز پاسخ به سوال در چه سطحی در سازمان تصمیم گیری می شود ؟ را نشان می شود. مطالعات در خصوص تمرکز نشان می دهد که میزان ارتباطات ، درگیری (مشارکت)درکار و رضایتمندی در شرکتهای غیرمتمرکز بیشتر ولی هماهنگی و کنترل در سازمانهای غیرمتمرکز مشکل تر است.سازمانهای متمرکز به فرامین مقامات بالاتر سریعتر پاسخ می دهند.در عین حال زمانی که سازمانهای متمرکز بزرگ اند،گلوگاه های تصمیم گیری می توانند از طریق کند کردن واکنش سازمانی به فشار محیطی عملکرد سازمانی رامخدوش کند.
ü رسمیت:
به حدی که قواعد، مقررات ، خط مشی ها و رویه ها در سازمان اعمال می شوند اشاره دارد.فقدان رسمیت معمولا به وضعیتی غیررسمی اشاره دارد. واژه ای که به معنای انعطاف پذیری و خود انگیختگی است. رسمیت موجب کاهش میزان آزادی عمل کارکنان در انجام کارهای خود و افزایش کنترل مدیریت بر آنها می شود. این شرایط منجر به ایجاد احساس بی شخصیتی گردیده که غالبا در سازمانها رسمی موجود است.
یک رابطه شگفت آور : در سازمانهای بزرگ نوعی رابطه منفی بین رسمیت و تمرکز وجود دارد. در این موارد احتمال بیشتری وجود دارد که سازمانهای غیرمتمرکز رسمی تر از سازمانهای متمرکز باشند.
v سازمانهای ماشینی ، ارگانیکی و بوروکراتیک:
سطوح بالای پیچیدگی ، رسمیت و تمرکز ویژگی شکل های ماشینی سازمان هستند. سازمانهای ارگانیک نسبتا ساده ،غیررسمی و غیرمتمرکزند.
شاید تصور کنید که ماشینی و بوروکراتیک دو واژه برای بیان ویژگی های یک پدیده مشابه هستند. تجربه کار با بوروکراسی ها این باور را تائید می کند . زیرا ایده یک ماشین بدون احساس با تصور کاغذبازی و دورسرگردانی که با بوروکراسی مرتبط می شود،متناسب است. در عین حال توجه کنید که یکی از ویژگی های بوروکراسی ها که آنهارا از سازمانهای ماشینی متمایز می کند و آن اینکه بوروکراسی نامتمرکز است در حالی که سازمان ماشینی متمرکز است. شگرد حل معمای عدم تمرکز ، درک معنای این عبارت است که " بوروکراسی همزمان بسیار رسمی و نامتمرکز است" . در یک بوروکراسی تصمیم ها به سطوح پایین سازمان سوق داده می شود ، اما قواعد و رویه های محکمی وجود دارد که از آزادی عمل بیشتر در اتخاذ تصمیم های غیرمتمرکز جلوگیری می کند . بدین ترتیب بوروکراسی مانند سازمان های ماشینی به شدت کنترل می شود هرچند غیر متمرکز است.
v نگاهی دقیق به بوروکراسی:
وبر بوروکراسی را نمونه ایده آل (آرمانی) تصور می کرد. استفاده او از واژه ایده آل احتمالا با تصوری که شما از آن دارید مطابقت ندارد. وبر واژه ایده آل را در معنای ایده ها و نه اشیا استفاده کرد و در بحث اصلی خود از انواع نمونه ها یا انواع ایده آل به ایده های مشابه در رشته های دیگر نظیر رقابت ایده آل در اقتصاد اشاره می کند. توجه کنید که ایده آل به معنی خوبی یا فضیلت نیست. از نظر وبر جرم های ایده آل یا بیماری های ایده آل نیز می تواندوجود داشته باشد. ایده ال ها می توانند مبنایی برای نظریه پردازی ارائه کنند اما انتظار نمی رود که در دنیای اطراف ما وجود داشته باشند. از دیدگاه وبر ، یک ایده آل ، تصویری انتزاعی است. چیزی که می توان آن را تنها از طریق تخیل درک کرد. تصویری که وبر از بوروکراسی تنظیم کرد،نوعی سیستم برای تبدیل کارکنان دارای توانایی سطح تقریبا متوسط به سطح تصمیم گیرندگان منطقی بود که بتوانند با کارآمدی و بی طرفی به مشتریان و ذینفعان خود خدمات ارائه دهند.
ü جنبه منفی بوروکراسی :
چندین موقعیت وجود دارد که استفاده از بوروکراسی در آنها به طور قطع و یقین مناسب نیست. سازمانهای کوچک به بوروکراسی نیاز ندارند.فناوری های غیرعادی و محیط های نامطمئن نیز اثربخشی سازمان بوروکراسی را زیرسوال می برد. بوروکراسی برای تطبیق با تغییرات پیوسته به کار نمی آید.هر کجا که انعطاف پذیری محور اصلی توجه باشد،در آنجا بوروکراسی نوعی عامل بازدارنده است.سازمانهایی که تعداد زیادی از افراد حرفه ای را به کار می گیرند، اگر بیش از حد بوروکراتیک شوند ،عملکرد خوبی نخواهند داشت.
کلید درک بوروکراسی در شناخت این موضوع نهفته است که چرا در یک سازمان ابتدا ویژگی های بوروکراتیک شکل می گیرد . برای پاسخ به این سوال ، باید مدل های پویایی ساختار اجتماعی را بررسی کنیم . نگاه پویا ما را تشویق می کند تا بوروکراسی را نه به شکل نوعی از ساختار اجتماعی ، بلکه به صورت مرحله ای از توسعه که سازمان از آن می گذرد در نظر بگیریم.
v مدل های پویای ساختار اجتماعی :
رویکردهای کلاسیک و نیز بسیاری از رویکردهای مدرنیست نسبت به ساختار اجتماعی، درون طبقه مدل های ایستا و نه مدل های پویا قرار می گیرند.مدل های ایستا مدعی اند که ساختار اجتماعی در یک دوره نسبتا بلندمدت ،کم و بیش ثابت باقی می ماند.این مدل ها بر تعریف ویژگی های اصلی پدیده ثابت متمرکزند.از طرفی دیگر مدل های پویا بر چگونگی تغییر پدیده درگذر زمان و تغییر شرایط متمرکزند.
مدل های پویای ساختار اجتماعی سازمان، نوعا یکی از دو شکل زیر را به خود می گیرند. رویکرد تاریخی و غالبا تکاملی که هدف آن تعیین چگونگی توسعه یک سازمان دریک دوره زمانی نسبتا بلند مدت است.نگاههای تکاملی و تاریخی غالبا توسعه سازمانی را در قالب مجموعه یا توالی حالت های ایستایی می بینند که به عنوان مراحل یا گام ها توصیف می شوند.نوع دیگر مدل پویا ، مدلی است که هدفش کشف پویایی های تغییر آن طور که روزانه در حیات سازمانها رخ می دهد، است. در این دیدگاه ، ثبات ظاهری ساختار اجتماعی بر اساس نگاه به تعاملات متعددی که ساختار اجتماعی را بر مبنایی مستمر شکل داده و متحول می سازد ، زیرسوال می رود.مدل های تکاملی یا تاریخی در محدوده نگاه مدرنیست ها قرار می گیرند در حالیکه دیدگاههای "تعامل روزانه" نوعا با نگاههای نمادین - تفسیری منطبق اند.
نگاه تعاملی توسط لاری گرینر در نظریه چرخه حیات ارائه می شود .نگاه تاریخی با استفاده از مدل سیستم های باز ، تشریح خواهد شد.در نهایت تئوری ساختار بندی و ایده دوگانگی ساختاری فرصت لازم را برای بررسی ساختار اجتماعی به عنوان محصول تعاملات مستمر فراهم میکند.
ü چرخه حیات سازمان:
در این مدل رشد سازمان به عنوان سلسله ای از دوره های تکاملی ترسیم می شود که با رویدادهای انقلابی خاتمه می یابد.. لاری گرینر ، سازمانها را به نحوی توصیف می کند که گویی مانند انسان ،چرخه عمری دارند که از آن طریق مراحل یا گامهای توسعه را طی می کنند.سازمانها از نظر او از پنج مرحله گذر می کنند که عبارتند از : کارآفرینی ، جمع و جور کردن، تفویض، رسمیت و همکاری مبتنی بر اعتماد متقابل .
ü مدل سیستم های باز توسعه ساختار های اجتماعی :
این مدل نوعی دیدگاه تاریخی از ساختار اجتماعی را تشویق می کند . در این دیدگاه ساختار ابتدا بر اساس نیازهای فنی و سپس بر مبنای فشارهای داخلی برای یکپارچگی در کنار تقاضای محیطی شکل می گیرد.
ü تئوری ساختار بندی:
سازمانها افراد را وارد تعاملات منظم با یکدیگر می کنند. تئوری ساختاربندی ، این تعاملات تکراری را به عنوان اساس ساختار اجتماعی مدنظر قرار می دهد.برای نمونه کارکنانی که میز یا دفاتر کارشان در کنار هم قرار داده می شود ،سلام و احوالپرسی بین آنها رد و بدل می شود و در نهایت نوعی رابطه دوستانه بین آنها شکل می گیرد. چنین تعاملات تکراری این احساس را ایجاد می کند که ساختار ایستا و ثابت است. اما واقعا
مطالب مشابه :
خلاصه فصلهايي از كتاب ماري جو هچ
ماری جو هچ تئوری سازمان
خلاصه فصل اول و دوم تئوری سازمان ماری جو هج
به نام خدا کتاب تئوری سازمان. نوشته هچ و ترجمه حسن دانایی فرد چرا تئوری سازمان را مطالعه می
فصل پنجم- فن آوری ماری جو هچ
ماری جو هچ در مطالعات اولیه فناوری در تئوری سازمان چندین موضوع بحث
پاورپوینت تئوری سازمان ماری جو هچ (ترجمه دکتر حسن دانایی فرد)
تئوری سازمان مدرن، نمادین-تفسیری و پست مدرن ماری جو هچ / ترجمه دکتر حسن دانایی فرد
دانلود رایگان خلاصه کتاب تئوری سازمان ماری جو هچ
دانلود رایگان خلاصه کتاب تئوری سازمان ماری جو هچ. سلام دوستای
معرفی سبک تدریس دروس توسط مدرسین مربوطه - تئوری های پیشرفته مدیریت - دکتر صلواتی
ترم و مشارکت در مباحث کلاسی، در هر جلسه مباحثی از منبع درسی (کتاب تئوری سازمان، ماری جو هچ)
خلاصه کتاب تئوري سازمان ماری جو هچ ( در قالب فایل word)
خلاصه کتاب تئوري سازمان ماری جو هچ دانشگاه تهران, تئوری سازمان [ سه شنبه یکم مهر ۱۳۹۳ ]
پاور پوینت فصل 4 تئوری سازمان _ ماری جو هچ
دانلود پاور پوینت فصل 4 تئوری سازمان _ ماری جو هچ ارائه شده توسط عبدالرضا كاشفي در تاريخ ۱۸
برچسب :
ماری جو هچ تئوری سازمان