سفرنامه گرجستان
وارد این شهر که می شوی، شمال را به یادت می آورد. شاید آستارا. خانه هایی کوچک و چوبی میان باغهای نارنج، مرغ و خروس های پرجنب و جوش درهر گوشه کنار و هر از گاه گاوی تنها که میان سرسبزی باغ چرا می کند. تا چشمت به مردمش نیفتد فکر می کنی وارد آستار شده ای اما موهای پرکلاغی و گاه بور و بلند زنان و دختران و نگاههای پر تعجب شان وادارت می کند که بدانی اینجا ایران نیست. جاده را به پیش می روی. سمت راستت را دریای سیاه گرفته تا افق، همانطور که چشم انداز چپت کوههای بلند و پر درخت و سبزه است.حدود 30 کیلومتر از میان کوچه ها و خیابانهای کوچک که کمترین شباهتی به یک جاده بین المللی دارند طی می کنی تا آرام آرام مجتمع های بزرگ و سیمانی اما بسیار کثیف و دلگیر خود را نشان می دهند. از تاریخ سیاسی بی اطلاع اگر نباشی می توانی رد کمونیسم را در خانه های سازمانی، خاکستری و سرد این شهر ببینی. خانه هایی با زیربنای سخت و محکم اما ظاهری زمخت و کسالت بار.بدون استثنا، ورودی همه ساختمانهای مسکونی شبیه تر به خرابه است. بالکن ساختمانهای روبرو با طنابی به هم وصلند و روی این طنابها پر از لباسهایی است که برای خشک شدن اویزانند. به نظر بسیار فقیرند. باید هم اینچنین باشد. نزدیک 20 سال است از شوروی جدا شده اند با این حال هنوز هم درگیرودار جنگ هستند. صنعتی ندارند. نفت هم که هیچ. تنها کشاورزی و دامداری و ماهیگیری عمده راههای درآمدشان است. به جز این چند سال اخیر که جادوی توریسم انها را نیز از خواب بیدار کرده. انها رویای بلندپروازانه ای در سر دارند. این را چند دقیقه بعد فهمیدیم.به شهر که نزدیکتر می شوی مردمان بیشتری می بینی. آنچه بیش از هر چیز هویداست چهرهای پیر،ژولیده وخسته مردان و زنانی است که شاید نزدیک یک قرن سن داشته باشند.با اینکه شادی و جنب و جوش جوانان بور و چشم آبی لذت بخش است اما هرگز نم یتوانی چشم از این همه پیرمرد و پیرزن نشسته در گوشه پارکها و صندلی ها و ایستگاهها برداری.
هنوز در شوک این همه فقر و عقب ماندگی هستی که وارد بلوار ساحلی میشوی. تصویر به کلی عوض می شود.خیابانهای سنگفرش تو را یاد پاریس می اندازد. ماشین های شیک، مدل بالا، ساختمان های بزرگ با نماهای پر از گجکاری، آبنماهای زیبا در وسط میادین و مجسمه های کوچک و بزرگ، جلوه این شهر را به یکباره دگرگون می کند.ساختمانهایی با معماری زیبا و نورپردازی های هنری که شب اینجا را زیباتر از روزش می کند.از کنار برج بزرگ و زیبایی می گذریم که بر سردش نوشته هتل شرایتون.کمی جلوتر هتل شیشه ای و شاید سی طبقه ای خودنمایی م یکند که نامش رادیسان است.درست بین رادیسان و دریا برج فلزی بزرگی در حال ساخت است که نوک برج با کره بزرگی تمام می شود. کره ای که قرار است رستوران گردون شود و کافی شاپ و کازینو و شاید چندین نام دیگر. آری همفکری شهرداران پاریس، مارسی و مادرید با یکدیگر در قالب پروژه ای پنج ساله قرار است همه جای این شهر را همچون بلوار ساحلی زیبا و دلنواز کند. پروژه ای که تنها یکسال از آن گذشته و طی همین یکسال تغییرات به وجود آمده در مرکز شهرش ستودنی است. شهری ساحلی در غربی ترین نقطه گرجستان که مقصد بسیاری از اروپایی ها و ایرانی هست وقتی فصل گرما آغاز می شود. اینجا باتومی است.ساحلی ترین شهر جمهوری تازه استقلال یافته گرجستان. کشوری که ازشوروی به جا مانده.گرجستان از جنوب به ترکیه می رسد. مرز ترکیه با گرجستان شهر سارپ نام دارد.شهری کوچک که مسافران ایرانی پس از طی مسیر داخل ترکیه به آن می رسند، و پس از بررسی گذرنامه و دریافت مهر ورود، وارد گرجستان می شوند.
سفر زمینی برای ایرانی ها کمی خسته کننده است اما به دیدن زیبایی ها و تفاوتهایش می ارزد.از بازرگان که خارج می شویم، دیگر خاک ایران را نمی بینیم. از بازرگان به سمت شمال ترکیه آمده ایم. از شهرهای ارزروم و ترابزون عبور کرده و دست آخر پس از طی 800 کیلومتر به مرز گرجستان رسیده ایم. مسیری که بیش از نیمی از آن در گذرگاههای کوهستانی بوده و چیزی شبیه جاده کرج چالوس خودمان است.
ساعت 4 بعد از ظهر بود که از تبریز حرکت کردیم.بعد از طی 270 کیلومتر و گذر از شهرهای صوفیان، مرند و ماکو به بازرگان رسیدیم. در گمرک بازرگان پس از واریز مبلغ 14 هزار تومان به بانک شبانه روزی مرز، به عنوان خروجی، بهترین فرصت بود که پولهای مورد نیاز در کشور ترکیه و گرجستان را تهیه کنیم. تجربه نشان داده از بین صرافی های تبریز، خاک ترکیه و یا مرز گرجستان، بهترین نقطه برای تغییر پول گمرک بازرگان است. آنجا کنار بانک دلالانی هستند که کارشان تبدیل پول است.واحد پول ترکیه لیره است. و برای مسافری که حدود 12 ساعت داخل خاک ترکیه خواهد بود داشتن حداقل 100 لیره آنهم در سکه ها و اسکناس های خردتر ضروری است.این روزها لیره حدود هزار و پنجاه تومان است.چند یک لیره ای سکه، برای دستشویی های بین راه، اسکناس های 5 و 10 تایی برای غذا و آب و به احتمال خریدهایی که شما یا همراهانتان را وسوه می کند.
واحد پول گرجستان هم لاری است. هر لاری حدود 1150 تومان است. در واقع هر یکصد دلار برابر با 163 لاری است. برای یک سفر یک هفته ای داشتن هزار لاری کافی است. البته اینجا هم سعی کنید صد لاری ازاین پول را به اسکناس های ریزتر و سکه تبدیل کنید.از آنجا که گرجی ها در مکالمه با زبان انگلیسی حتی از ایرانی ها هم ضعیف ترند، اگر راهنما نداشته باشید هنگام خریدهایتان مشکلات عمده ای خواهید داشت اما داشتن اسکناس های کوچک و سکه م یتواند با کمک زبان بین المللی ( زبان اشاره) تا حدودی مشکلاتتان را حل کند.
ادامه گزارش نوبت بعدی....
مطالب مشابه :
تور هوایی تبریز استانبول یا سه شب اقامت رایگان
تور هوایی تبریز استانبول یا تور زمینی گرجستان ویژه تور زمینی گرجستان( از سری
تور زمینی گرجستان( از سری تورهای نوروز 91)
تور زمینی گرجستان( از سری دفتر خدمات مسافرتی شبدیز سیر تبریز چهارراه 17 شهریور
تور هوایی کیش( از سری تورهای نوروز 91)
تور زمینی گرجستان( از سری تورهای نوروز 91) با پرواز مستقیم از تبریز هر دوشنبه
تور هوايي مشهد،با 3 شب اقامت رايگان
تور زمینی گرجستان تور زمینی گرجستان( از دفتر خدمات مسافرتی شبدیز سیر تبریز
نرخ بلیت هواپیما تبریز - تفلیس( گرجستان)
تور زمینی انتالیا تور هوایی الانیا از تبریز نرخ بلیت هواپیما تبریز - تفلیس( گرجستان)
تورهای تبریز گردی برای علاقه مندان سفر به آذربایجان
تورهای تبریز گردی برای علاقه تور زمینی گرجستان ویژه تور زمینی گرجستان( از سری
تور هوایی شیراز( از سری تورهای نوروز 91)
تور زمینی گرجستان( از سری تورهای نوروز 91) تور زمینی یزد تبریز شهر اولین
ایرباس در راه تبریز
تور زمینی گرجستان( از سری تورهای نوروز 91) تور زمینی یزد( از سری تورهای نوروز 91) از تبریز
سفرنامه گرجستان
تور زمینی گرجستان( از سری ساعت 4 بعد از ظهر بود که از تبریز حرکت کردیم.بعد از طی 270
برچسب :
تور زمینی گرجستان از تبریز