به مادر خود احترام بگذارید.شعری از سعدی...

سعدی شاعر شیرین سخن فارسی حکایت عبرت اموزی را در گلستان چنین بیان کرده است:

وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل ازرده به کنجی نشست و گریان همی گفت:مگر خوردی فراموش کردی که درشتی می کنی؟

چه خوش گفت زالی بفرزند خویش

چو دیدش پلنگ افکن وپیلتن

گر ازعهد خر دیت یاد امدی

که بیچاره بودی در اغوش من

نکردی در این روز بر من جفا

که تو شیر مردی و من پیرزن.

۱-سه گره هستند که خداوند متعال از انها هیچ فدیه و دستاویزی را نمی پذیرد:

الف)نافرمان پدر و مادر

ب)ومنت گذارنده

ج)وتکذیب کننده تقدیر

۲-چهار گروه هستند که خداوند بر خود لازم کرده است که انان را به بهشت

داخل نخواهد کرد و انان را از نعمتهای ان بهرمند نخواهد ساخت:

الف)شراب خوار

ب)ربا خوار

ج)و خورنده مال یتیم به ناحق

د)و نافرمان والدین

از عوام ابن حشوب (رض)روایت است که فرمود:

به شهری سفر نمودم.در انجا قبرستانی بود،وقتی بعد از نماز عصر فرا میرسید،قبری از ان قبرستان گشوده می شد،مردی که سرش سر الاغ و جسمش مانند انسان بود وسه مرتبه اواز الاغ می داد،از قبر بیرون می امد و بعد دوباره داخل قبر می رفت، و قبر بسته می شد،بعد پیرزنی را دیدم که مو و پشم می ریسید،زنی از زنان ان شهر به من گفت،ان پیرزن را میبینی؟گفتم:بلی چرا می پرسی؟گفت:ان پیرزن مادر همین شخص بود،گفتم:چرا به این روز افتاده است؟داستان این از چه قرار است؟گفت:این شخص شراب خوار بود،هر وقت که می خواست شراب بخورد مادرش به او می گفت:ای فرزندم از خدا بترس تا کی شراب می نوشی؟او به مادرش گفت:تو مانند الاغ اوز می دهی.بعد این پسر در یک روز بعد از عصر از دنیا رفت،بعد ازمردن او،روزانه بعد از عصر قبر او گشوده می شود و او سه مرتبه مانند الاغ اواز می دهد و دوباره داخل قبر می رود،وقبر بصورت اول بسته می شود.

در کتاب الترغیب و الترهیب از عبدالله ابن ابو اوفی(رض)روایت شده است که فرمود:

ما نزد پیامبرخدا(ص)نشسته بودیم.شخصی نزد ایشان امد و گفت:جوانی در حال مرگ می باشد،به او گفته شد که لااله الاالله بگوید،نتوانست کلمه لااله الا الله را بر زبان بیاوردو بخواند.ان حضرت(ص)پرسید ایا نماز می خواند؟شخص مذکور گفت:بلی. رسول اکرم(ص)برای دیدن جوان بلند شد و ما نیز همراه ان حضرت(ص)بلند شدیم.ان حضرت به نزد جوان رفت و به او فرمود:بگو لااله الا الله جوان گفت:نمی توانم.فرمود برای چه؟شخصی از نزدیکان جوان گفت: او از دستور مادرش سرپیچی می کرد،و نافرمان مادرش بود.رسول اکرم(ص)پرسید:ایا مادرش زنده است؟گفتند:بلی.فرمودند: او را بیاورید،مادرش حاضر شد.ان حضرت(ص)از او پرسید ایا این فرزند شماست؟گفت: بلی.از او پرسید اگر اتشی بزرگ روشن کرده شود و از تو بخواهند که حق خودت را به پسرت ببخشی،وگرنه او را در اتش خواهند انداخت ایا او را میبخشی؟گفت:ای رسول خدا(ص)در ان وقت او را خواهم بخشید.رسول اکرم(ص)به او فرمود:خداوند را گواه بگیر و در حضور من گواهی بده که از فرزندت راضی و خشنود هستی.گفت:بار خدایا من تو را و رسولت را گواه می گیرم که از پسرم راضی هستم. بعد رسول اکرم(ص) به فرزند ان زن گفت:ای فرزندم اکنون بگو لا اله الا الله وحده لا شریک له،واشهد ان محمدآ عبده رسوله،جوان فورآ انچه را که رسول خدا(ص) به وی تلقین نمود تکرار کرد،رسول خدا(ص)با کمال خوشحالی و مسرت فرمود:ستایش از ان ذاتی است که این جوان را به وسیله من از اتش جهنم نجات بخشید.

به مادر خود احترام بگذارید.شعری از سعدی...

مطالب مشابه :

به مادر خود احترام بگذارید.شعری از سعدی...

احترام و نیکی به پدر و مادر

احترام به پدر و مادر

احترام به پدر و مادر در منطق اسلام

مادر (احترام به مادر بعد به پدر)

مادر

نیکی و احسان به پدر و مادر

نيکي به پدر و مادر هم رديف يکتا پرستي

چرا احترام پدر و مادر واجبه؟

مسئوليت پدر و مادر در مورد تربيت فرزندان