فرهنگ جامع نامهای خانوادگی ایرانی
فرهنگ نام های ایرانی
پیش گفتار، در اینترنت و به صورت گسترشی فرهنگ نام های ایران باستان ندیدم، که مجموع نام های پارسی، ترکی، ارمنی، کردی، بلوچی، سیستانی و غیره باشد. به همین جهت در فرصت هایی این فرهنگ را می نویسم، و به مرور پست می کنم، البته سعی می کنم نام هایی را که قابل نام گذاری امروزی باشد ذکر کنم. به ترتیب حروف الفبا، قابل افزودن و جا گذاری مجدد در میان ردیفها، در ضمن یاد آوری نمایم کپی برداری از مطالب و مقالات وبلاگ انوش راوید آزاد می باشد، و باعث خوشحالی است. http://www.ravid.blogfa.com
آ
آبابا = ملکه سکایی که همان سیستانی است، مونث آبا بوس،
آبان = نام فرشته آب و ماه سال، تدبیر و کارشناسی در امور،
آبتين = نام پدر فريدون در شاهنامه است،
آتش = آتش و نور، شجاع و دلیر، نام ردان ر پارسی دری، با پسوند نام دیگر می شود،
آذر = آتش، آذر با پسوند های مختلف نام های جدید می شود، مانند،
آذرنگ = آدرنگ = روشن و نورانی،
آذر گشسب = نام قدیمی ایرانی و نام موبد پارسی،
آذران = نام یکی از سلاطین حکومت اشکانیان و نام آتشکده ای،
آذين = تزيين و آرايش، آئین و رسم نیز می باشد،
آذین فر = ترکیب شده از آذین و فر می باشد،
آرا = از نامهای ایرانی و نام پادشاه ارمنستان در زمان شاهنشاهی ساسانیان،
آراد = نام فرشته اي موکل بر روز 25 هر ماه خورشیدی،
آرام = ساکت، نام قدیمی ایرانی و نام شاعر پارسی گوی هندوستان،
آران = نام پادشاه آلبانی که بخش شمالی آذربایجان در زمان قدیم بود،
آرتان = نام پدر زن داريوش کبیر سلسه هخامنشیان،
آرش و ارش = درخشان و درخشنده، يکي از پهلوانان اسطوره ای ايران در لشکر منوچهر،
آرشام = بسيار نيرومند، پدر بزرگ داريوش بزرگ سلسله هخامنشیان،
آرمال = آرمائیل = هدف، نجیب پارسی، برادر کرمائیل در دربار ضحاک،
آرمان = آرزو = هدف، کام، مراد، معشوق و خواهش هم باشد،
آرمون = زر، پول و نقدینه پیش پرداخت،
آرمين = يکي از شخصيت هاي شاهنامه، فرزند کیقباد،
آرمینه = نام دختران در ایران باستان و ارمنستان،
آرنگ = حکمران و سلطان، روش و شیوه و طرز،
آرون = صفت های خوب و نیک را گویند،
آروند = فر و شکوه و شأن و شوکت،
آريا = آزاده و نجیب، نام باستاني ايران، پادشاه ماد معاصر آسور بانی پال،
آریا فر = آریا منش = دارنده فر و شکوه، خوی و منش آریایی، نام پسر داريوش،
آريا مهر = آریا وند = آریا با پسوند نام های دیگری می شود،
آريانا = آرین = اریانا = منسوب به نژاد و قوم آرين يا آريايي،
آزاد = آزات = نام مردان و زنان، نجیب و اصیل و آزاده،
آزادان = آزاد بخت = آزادبه = آزاد با پسوند نام های دیگری می شود،
آزرم = نام دختر خسرو پرویز ساسانی، بزرگی، و مهر و محبت،
آزرمدخت = آزرمیدخت = دختر همیشه جوان، ملکه شاهنشاهی ساسانی،
آژیر = هوشیار و هوشمند، زیرک و پرهیزکار،
آسا = آسایش، نام خواهر شاهپور دوم ساسانی،
آسابان و آسابانی = نام های قدیمی ایرانی و تورانی،
آساد و آسادخت = نام های پسر و دختر، پسر مهر گشنسب، پدر فرخ پارسی،
آسال = اساس و بنیاد،
آسان و آسانا = نام های دختر و پسر در قدیم،
آسیا و آسیه و آسیم = نام بانوان به معنی بزرگ است،
آشام = به معنی آشامیدن اندک و قوت لایموت، آشامنده،
آشودات و آشوسا = نام های قدیمی
آفریدون = فریدون = رجوع شود به شاهنامه در اینجا،
آلاله = لاله و شقلیق نام دختران است،
آناهیت و آناهیتا و آناهید = نام الهه آب، معصوم،
آويژه = خاص و خالص، پاک و پاکيزه،
آهنج = آهنگ = قاعده قانون، نغمه و ترانه، طرز و روش،
آهو و آهو خانم = غزال و نام بانوان، قهرمان کتاب شوهر آهو خانم،
آیین و آیین پرست = زیب و زینت، دین و مذهب، متدین و علاقمند به مذهب،
الف
اختر = درفش و علم، اختر کاویانی، ستاره و کوکب، فرشته موکل کره زمین،
اخش و اخشی و اخشان = نام موبد پارسی، از نامهای ایرانی باستان،
اخشین و اخشید و اخشیدش = رجوع شود به خشایار شاه فرماید،
اخگر و اخگران و اخگروند = پاره آتش رخشنده، ماده عشق و عاشقی،
اراسب ـ آراسپوس = از بزرگان ماد که معتمد خاص کوروش بزرگ هخامنشی بوده،
اران = نام پادشاه آلبانی یا همان اذربایجان شمالی در عهد باستان،
ارپاک = هارپاک = آرباک = اسامی بزرگان در قدیم،
ارتا = نام فرزند هیستاسپ هخامنشی بوده است،
ارد = خیر و برکت و نعمت، نام فرشته نگهبان ثروت، نام چند پادشاه حکومت اشکانیان،
اردشير = مقدس و شهریاری، يکي از شخصيت هاي شاهنامه، نام سلاطین تاریخی،
اردلان ـ اردبان ـ ارتبان ـ اردوان ـ اردوند = نام های تاریخی ایرانی،
ارژن و ارژنگ = آرایش، از نام های تاریخی ایرانی
ارشان ـ ارشن = به معنی انسان، از نام های تاریخی، نام نوه کیقباد،
ارشاک ـ آرشاک ـ ارشک ـ ارشنگ = نام های تاریخی ایرانی هخامنشی و اشکانی،
ارسلان = شير
ارشيا = تخت و اورنگ پادشاه،
ارغوان ـ ارغون = درختی بغایت سرخ و رنگین،
ارم = باغ بهشت، نام شخصی که ساز جنگ را وضع کرد،
ارمایل = ارمائیل = آرمائیل = هدف، نجیب پارسی، برادر کرمائیل در دربار ضحاک،
ارمز = ارمزد = اورمز = هرمز، اهورامزدا، سرور و دانا، خداوند،
ارمن = آرمن = ارمین = آرمین = آرمینیا = نام فرزند کیقباد، نژاد ارمنی،
ارمین دخت = نام شاهزاده خانمها در ایران باستان بوده است،
ارنواز = نام خواهر جمشید پادشاه معروف باستان، به شاهنامه رجوع شود،
اروند = الوند = تند و تیز و چالاک، نام پادشاه افسانه ای ارمنستان باستان،
اروین = آزمایش و امتحان و تجربه را گویند،
اریا = آریا = آزاده و نجیب، نام باستاني ايران بزرگ،
اژیر = هوشمند و زیرک و عاقل، مردم پرهیزگار را نیز گویند،
اسپا = اسپای = نام دختران عالیمقام در ایران باستان،
اسپار ـ اسفار ـ اسوار ـ ایسوار = سوار ، از نام های ایرانی،
اسپانتا = اسپاندا = سپنتا = اسفند = مقدس، از نام های قدیمی دختر و پسر،
اسپایدا = اسپند = اسفند = مقدس و چشم زخم، از نام های ایرانی،
اسپندار = اسپندیار = اسفنديار = مخلوق مقدس، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
اسپندارمذ = اسپندارمز = نام فرشته ای مقدس، بردباری مقدس،
استر = استرا = ستاره = نام ملکه هخامنشی،
استاتیرا = ستاتیرا = نام دختر دارای سوم هخامنشی که به عقد اسکندر اشکانی درآمد،
اشام = مصفا، نام یک شخصیت مذهبی تاریخی زرتشتی،
اشتاد = راستی، درستی، نام فرشته موکل بر روز 26 از هر ماه خورشیدی،
اشک ـ اشکان = بنيانگذار حکومت اشکانيان،
اشکش = نام پسر کیقباد و فاتح خوارزم،
اشناس = نام پسر تهمورث، از نام های قدیمی ایرانی،
افتد ـ افد ـ افدستا = ستاینده، ستایش کننده، حمد و ستایش،
افرا = افری = فری = آفریدن، زه و تحسین نیز باشد،
افراز ـ افراشته = سرکش و سرکشیده، بلند و بلندی، ساخته بلند،
افروز = روشن و روشن کننده،
افریدون = فریدون = از معروف ترین نام های باستانی و کنونی ایران،
افشار = شريک، معاون، رفيق، نام ایل نادر شاه افشار،
افشر = تیره ای از کردان،
افشين = نام یکی از نبیرگان کیقباد و نام سردار ايراني دوران اسلامی،
البرز = نام رشته کوه در ایران، نام پهلوانی در باستان،
الوند ـ اروند ـ ارونت = تند و تیز،
اميد ـ اومید = آرمان و آرزو، توقع و چشمداشت،
اناهیت ـ اناهیتا ـ اناهید = فرشته نگهبان آب،
اندریمان ـ اندیرمان ـ وندریمان = نام برادر ارجاسپ بوده،
امير = شاه
انوش ـ انوشا ـ انوشک = جاوید و جاودان، از نام های مهم تاریخی، و نام پیامبری است،
انوشيروان ـ انوشروان = نام يکي از پادشاهان ايراني در شاهنشاهی ساسانيان،
انوش آزاد ـ انوشزاد ـ انوشه = از نام های ایرانی،
اوروند = شأن و شوکت، نام یکی از نبیرگان کیقباد،
اورنگ ـ اورنگی = ادراک، عقل، دانش، تخت سلطنت، نام آهنگی از موسیقی باستانی،
اهورا ـ اهورامزدا ـ ارمز = از نام های خداوند،
اهورا پرست ـ اهورایی = دین دار مزدا پرست، خدا پرست،
ایاز ـ ایاس = از نام های ترکی دوران بعد از اسلام،
ایران ـ اران + پسوند و پیشوند = ایران بانو ـ ایرانشهر ـ ایراندخت ـ ارانی ـ ایرانمهر و غیره،
ايرج = آریایی، منسوب به آریا، نام پسر فریدن در شاهنامه،
ایزد + پسوند = ایزدبخش = ایزدی و غیره = خداوند و آفریدگار،
ایلام = از نام ای قدیمی ایرانی، استانی در ایران، نام دوره اول سلسله هخامنشیان، ایلام و ماد،
ب
باب = پدر، نام فرزند تیگران داماد آستیاک،
بابر = ببر، نام شاعر پارسی گوی اواخر سده هجده میلادی،
بابک = پاپک = فرزند مهرمز، يکي از شخصيت هاي شاهنامه، موبد معبد آناهیتا، پسر ساسان،
بابونج = بابونه = نام خوار تهمیج،
بادان = باذان = پاداش و جزای نیکی، نام فرزند ساسان،
باربد = بهلبد = نام نوازنده نامي دربار خسرو پرويز از جهرم شیراز،
بارمان = نام پهلوان تورانی بوده است،
بازیار = بازدار = میرشکار، شکاربان،
بامداد = پگاه = صبحگاه، آغاز صبح،
بامشاد = نام نوازنده نامي شاهنشاهی ساسانيان که همطراز باربد بوده است،
بامی = بامين = منسوب به بامیان در کشور فعلی افغانستان،
بانو = بانو گشسب= بانویه = شهربانو = خانم و ملکه،
بدرام = خوش و خرم، همیشه و مدام،
براز = برازنده، زیبایی، آراستگی،
برانوش = نام ایرانی مهندس رومی برنوس در دوران شاپور اول ساسانی که پل شوشتر را ساخت،
برديا = نام شاهزاده هخامنشی، برادر کمبوجيه پسر کوروش در کتیبه بیستون،
برسام = يکي از سرداران يزدگرد ساساني
برنا = جوان
برز = برزو = برزویه = بلند بالا، نام طبیب معاصر انوشیروان ساسانی،
برزو = نام پسر سهراب که در یک منظوم حماسی ذکرش آمده است،
برزوک = بزرگ
برزن = نام پهلوان ايراني، نام پسر گرشاسب،
برزین = آتش، نام بانی آتشکده آذین برزین،
برسام = در شاهنامه آمده است،
برم ـ برمایه ـ برمک ـ برمند ـ برند = نام های تاریخی ایرانی،
برنا = برناک = برناه = جوان، ظریف، خوب و نیکو،
برو ـ برومند ـ برین = نام های تاریخی ایرانی،
بزکار = بوزکار = نام ایرانی شاهزاده خوارزم
بزرگ و بزرگ امید = بزرگمهر = دانشمند و مقام وزرارت دربار انوشروان ساسانی،
بساک ـ بستان ـ بستام ـ بسطام = همگی از گل و گهر سرخ هستند، نام های ایرانی،
بستک ـ بستور ـ بستکوس بستوماگ = نام های تاریخی ایرانی،
بسد = بوسد = مرجان،
بّسدس = نام یک شخصیت سکایی در عهد باستان،
بسیم = خوش، خوش مزه و لذت بخش،
بشوتن = پشوتن = نام پسر گشتاسب و برادر اسفندیار،
بگ = بیگ = خدا، خداوند، بزرگ،
بغ = فغ = خدا، خداوند، بزرگ،
بلاش = پلاش = نام پادشاه معروف حکومت اشکانیان،
بنداد ـ بندار ـ بندخت = نام های تاریخی ایرانی،
بندو = بندوی = بندویه = نام پادشاهی تاریخی،
بوران = پوران = بوراندخت = پوراندخت = نام های تاریخی دختران ایرانی، نام شاهزادگان ساسانی،
بویا ـ بویه ـ بویهی = نام های قدیمی ایرانی،
بهادر = بهادران = بهادری = شجاع و دلیر،
به آئين = به دين
بهبد ـ بهراد ـ بهداد ـ بهبود ـ بهاور ـ بهامین ـ بهدین ـ بهنود ـ وهنود = نام های ایرانی،
بهرام = مريخ، نام ایزد پیروزی، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
بهرنگ = رنگ نيک
بهروز = بهریز = وهروز = روز خوب و نيک
بهزاد = کسي که به نيکي زاده شده، نام استاد هنر شاه طهماسب صفوی،
بهستان ـ بهسودان ـ وهسودان = نام های تاریخی ایرانی،
بهشت = بهشتک = بهشته = بهشتی = نام های ایرانی،
بهفر ـ بهور ـ بهقابد ـ بهقباد ـ بهماد = نام های تاریخی ایرانی،
بهمن = يازدهمين ماه ايراني، نام يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
بهمنش = داراي مش و کردار شايسته،
بهنام = وهنام = مشهور
بهناز = به + ناز
بیدخت = بغدخت = بگدخت = دختر خدار، شاهزاده خانم ستاره زهره،
بيژن = ویژن = ویگن = جنگجو، پسر گیو خواهر زاده رستم يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
بین ـ بیتا ـ بی بی آتون ـ بی بی خاتون = نام های بانوان در ایران،
پ
پاپک = بابک = يکي از شخصيت هاي شاهنامه، موبد معبد آناهیتا،
پاپکان = بابکان = لقب پادشاهان و بزرگان تاریخی ایران،
پات = پاد = پرت = پارت = نگهبان، مرزبان، جنگجو،
پادار = فادار = پایدار = از نام های تاریخی ایرانی،
پاده = فاده = نام پدر خرم که زن مزدک بود،
پارس = پارسا = پارساکیا = ايراني، مقدس، نام ایرانی،
پاسپار = پاسال = پاسدار = نام و عنوان در ایران،
پاشا = نامي آذري به معناي پروردگار
پاکان ـ پاکبار ـ پاکباز ـ پاک دل ـ پاک + پسوند = نام و فامیل در ایران،
پالاش = بلاش =
پالیز ـ پالیزبان ـ فالیزبان = نام و فامیل در ایران،
پانوی = فانویه ـ پایدار ـ پایمرد ـ پایندر ـ پاینده = نام و فامیل در ایران،
پایکار = پایکار خان = تحصیلدار، فرمانروای ایرانی در گرجستان،
پدرام = پرارین = آراسته و نیکو و خوش،
پراهام = پرهام = نام شخصیت متمکن معاصر بهرام گور،
پرتاب = دارای تاب و توانایی بسیار،
پرتو = فروغ و روشنایی و شعاع،
پرشان = رزمجو،
پروا = فروا = نام فرستاده خسرو پرویز دوم ساسانی به دربار روم،
پروانه ـ پرمایه ـ پرمایون ـ پرناک ـ برنا ـ پرن ـ پروین = نام های ایرانی،
پرند = بافته ابریشمی و حریر ساده و منقوش،
پرنیان = دیبای چینی با لطافت زیاد،
پرويز = مظفر و پیروزی لقب خسرو دوم ساسانی، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
پروین ـ پرین ـ پریچهر ـ پری خانم ـ پریدخت ـ پریرخ ـ پریسا ـ پریوش= نام های بانوان ایران،
پرهام ـ پژمان ـ پوريا ـ پويا ـ پوژمان = نام های مردانه در ایران،
پوپک ـ پوپو = نام های ایرانی،
پور = پوران = فوران = پوراندخت = نام ها بانوان در ایران، از ریشه پور یا بور به معنی رنگ روشن،
پوربها ـ پورک ـ فورک ـ پوری ـ فوری = نام و لقب ایرانی،
پورشسب = بورشسف = دارنده اسب با رنگ پور یا بور، نام پدر زردشت،
پوریا = پوریار = پور بای = نام های ایرانی،
پولاد = فولاد = نام يکي از پهلوانان ايراني در زمان کيقباد،
پولادوند = پیلادوند = فولادوند = عنوان در ایران،
پویا ـ پویان ـ پوینده ـ پویه ـ پهر ـ پهره = نام و لقب در ایران،
پهلبد = پهلبت = فهلبد = فرمانده سپاه، آهنگساز دوران خسرو پرويز ساساني،
پيام = پیغام
پيروز = فیروز = يکي از شخصيت هاي شاهنامه که دلیر طبرستان معاصر فریدون بود،
پيروزان = فیروزان = نام برادر شاپور اول،
پیروز گر ـ فیروزگر ـ پیروز بخت ـ پیروز دخت ـ پیروزه ـ فیروزه = نام های ایرانی،
پیلتن ـ پلین ـ پيمان ـ پیندار ـ بیندار = نام های ایرانی،
ت
تابا = زر، طلا
تاباک = تباک = فرمانروای جهرم در دوران اردشیر،
تابان = شاعر ایرانی که در هندوستان می زیسته،
تابان بخت ـ تاباندخت ـ تابانمهر = نامهای پرسی ترکیب شده از تابان + پسوند و پیشوند،
تابش ـ تابناک ـ تابنده ـ تابنده رخ = نامهای ایرانی،
تاج = تاز = دیهیم، افسر، واژه تازی که ایرانی ها به اعراب می گفتند بر وزن پارتی و پارسی،
تازی= نگهدار تاج، پارتی = نگهدارنده مرز، پارسی = نگهدارنده خورشید و نور، (نگارنده)،
تاج آور ـ تاج بخش ـ تاجدار ـ تاجمان ـ تاجور ـ تاجی = نامهای ایرانی،
تارا = ستاره ـ تارا دخت،
تخمه = تهمه = تهم = نیرومند و قوی، نام شخصیتی از خاندان زردشت،
تذرو = ستاتیرا = نام دختر داریوش سوم هخامنشی،
ترانه = نام دختران در ایران بزرگ،
تربه = نام بانوی پارسی مسیحی،
ترخان = طرخان = شخص صاحب حضور، نام پدر بزرگ ابونصر فارابی،
ترسول = ترسل = نام سلطان فاریاب،
ترشیش = نام شاهزاده پارسی،
ترند = مرغک کوچک، وطواط،
ترنگ = تورنگ = تذرو،
تروند = میوه نورس و نو بهار،
تژاو = نام داماد افراسیاب که گیو او را زنده گرفت،
تشتر = تشتریه = ستاره شعرای یمانی،
تکش = کوه و بلندی، نام ابوالمظفر تکش خوارزمشاه بوده است،
تلیمان = نام پهلوان ایرانی، شاهزاده معاصر فریدون، نجیبی از سغد معاصر کیخسرو،
تنان = تناس = نام یکی از حکام داریوش کبیر،
تنتاک ـ تندر ـ تنسر = نام های ایرانی،
توان ـ توانا ـ تواندخت ـ توانه = نام هایی در ایران بزرگ،
تور = تورج = توژ = دلاور و پهلوان، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
توران = توران دخت = پوراندخت = نام دختر خسرو پرویز،
تورج = تورک = تورگ = طورگ = دلاور و پهلوان، پسر شیدسپ، نبیره جمشید،
توس = طوس = نام پسر نوذر،
توفان = طوفان = نام دوست وامق که با او گریخت،
تهماسب = طهماسب = دارنده اسب قوی، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
تهمتن = نیرومند و قوی، یک از القاب رستم زال،
تهمورث = تهمورس = طهمورث = دارنده سگ قوی، نام يکي از شاهان ايراني،
تهمیج = تمهیج = نام خواهر بابونج،
تهمینه = نام دختر پادشاه سمنگان، مادر سهراب،
تیر = نام فرشته موکل بر ستوران و نگهبان باران،
تیران ـ تيرداد = تیردات = تیریداد = فرشته موکل چارپایان، نام های ایرانی،
تیراژه = رنگین کمان، قوس قزح،
تیردخت = تیر + دخت = نام دخترانه ایرانی،
تیروند ـ تیزرو ـ تیزگام ـ تیرگان = نام هایی در ایران بزرگ،
تینا = گل،
تیهو = پرنده ای شبیه کبک،
تيمور = نام مردان در قاره کهن،
ج
جابار = جبر = یکی از نیاکان گودرز،
جان افروز = جان افزا = جانفروز = جانفزا = نام و لقب در ایران،
جاما = جاماس = جاماسپ = دارنده اسب درخشان، نام شخصیتی در تاریخ،
جانبخش ـ جم چهر ـ جمسپ ـ جوانبخت ـ جوانمرد = نام های ایرانی،
جاويد = جاویدان = ابدي، نام شاهي باستاني، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
جم = جمشيد = جامشید = نام های ایرانی در شاهنامه،
جهانبان ـ جهاندار ـ جهانشاه ـ جهانگير = نام های ایرانی،
جهانبانو ـ جهاندخت = نام های دختران در ایران بزرگ،
چ
چابک = چابوک = چالاک و زرنگ، نام نیای یک شاه ایرانی،
چمن ـ چمن آرا = نام و لقب در ایران،
چهر ـ چهر آرا ـ چهر آزاد چهر زاد ـ شهر زاد ـ شهر آزاد = نام های ایرانی،
ح
حامي = مدافع
خ
خاد = شخصیتی معاصر اشک سوم حکومت اشکانیان،
خاش = نام برادر افشین،
خاور ـ خاوران ـ خاوردخت ـ خاوری = منسوب به خاور، از نامها و لقب های ایرانی،
خاوند =خداوند = خانده = خونده = صاحب بزرگ، نام و فامیل در ایران،
خدا بخش ـ خداداد = نام و فامیل در ایران،
خداداد = خداداده = هديه اي از طرف خدا، نام مرز بان فسا،
خدایار ـ خدایبده = نام و فامیل در ایران،
خراد = خوراد ـ خورادبه = خردادبه = نام و فامیل در ایران،
خرم بانو ـ خرم بخت خرم ـ ناز = نام دخترانه در ایران بزرگ،
خرم دین ـ خرم دینان ـ خرمشاه = فامیل و لقب در ایران بزرگ،
خسرو = پادشاه، خوش نام، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
خشايار = خشاریار = نیرومند، نام پسر داریوش بزرگ هخامنشی،
خشنو ـ خشنود ـ خندان = نام دخترانه در ایرن،
خورشید ـ خورشید بانو ـ خورشید چهر ـ خوروش ـ خوروند = منسوب به خورشید، نام و لقب،
خوزان = نام پهلوان ایرانی از یاران کیخسرو، نام ولایت خوزستان،
خوشنواز = خشنواز = خشنوار = نام تاریخی، نام یکی از پادشاهان قلمرو شاهنشاهی ساسانیان،
د
دابویه ـ دادبویه ـ داديه = فرزند هوش آیین، دانشمند معاصر هرمز چهارم ساسانی،
دادآفرید ـ دادآفرین ـ دادآور = نام و عنوان در پارسی،
دادبخش ـ دادین ـ دادجو ـ دادخواه ـ دادرس ـ دادراست ـ دادستان ـ دادفر = نام و فامیل ایرانی،
دادگر ـ دادگستر ـ دادور ـ دادفرخ ـ داتفرخ ـ دادگون ـ داتگون = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دادمهر ـ دادبرزمهر ـ دادوند ـ دادوی ـ دادویه ـ دادایز ـ دادایزد = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دارا = داراب = ثروتمند، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
دارویی ـ داریا = نام و فامیل در ایران بزرگ،
داريوش = داریاوش = نگهبان و نگدار نیکی، نام يکي از شاهان هخامنشي،
دارا پناه ـ داراشکوه ـ دارشاه ـ دارمنش ـ وارمنش ـ دارمنشان = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دارموی = دارمویه = نام شخصیتی تاریخی،
دالتا ـ دلتا ـ داماد ـ میرداماد ـ داماسپ ـ دامی ـ دامیار ـ دامینه = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دانا ـ داناک ـ دانش ـ دانشمند ـ دانشومند ـ دانشور دانش = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دانش آموز ـ دانش پذیر ـ دانش پژوه ـ دانشجو ـ دانش فر = فامیل در ایران بزرگ،
دانون ـ دانوی ـ دانویه ـ داور ـ داوران = نام و فامیل در قاره کهن،
درخش ـ درخشان ـ درخشش ـ درخشنده = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دریا ـ دریاخان ـ دریادل = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دژم ـ دستان ـ دستور ـ دشمه = نام ها تاریخی در ایران،
دغدا = دغدو = دغدیه = شیر دهنده، نام مادر زرتشت،
دل ـ دل افروز ـ دل آرا ـ دلارام ـ دل انگیز ـ دل آویز ـ دلبر ـ دلبند = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دلخوش ـ دلشاد ـ دلفروز ـ دلکش ـ دلگشاد ـ دلنشین = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دلیر ـ دماوند ـ دمنک ـ دنک = نام های تاریخی ایرانی،
دوستان ـ دوستک ـ دوستکام ـ دوستگیر ـ دوستویه = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دوغدو ـ دهش ـ دهقان ـ دهگان ـ دیانوش = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دیبا ـ دیباج ـ دیس ـ دیندار = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دیهیم = تاج و افسر و کلاه پادشاهی،
دانوش = نام ایرانی،
ر
رات ـ راتا ـ راتانشاه = نام سلاطین قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
راد ـ رادان ـ رادنوش ـ رادمان ـ رادمهر = نام سلاطین قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
راز ـ رازبان ـ رازدار ـ رازمهر ـ رازی = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
راست ـ راستا ـ راستی ـ راسک ـ راسود = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
راشنو = در اوستانام فرشته عدالت و انصاف است،
رام = رامین ـ رامتیا ـ راماتیا ـ رام بهشت = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
رامبد ـ رامتین ـ رامش = آرامش، نام و فامیل در ایران بزرگ،
رامتين = نوازنده معروف زمان ساسانيان،
رامیان ـ رامیار ـ رامشت ـ راوند = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رباب ـ ربابه ـ رخ ـ رخسار ـ رخساره = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رخش = سرخ و سپید در هم آمیخته، نام باد پای رستم،
رخشا ـ رخشان ـ رخشنده = درخشان، نام و فامیل در ایران بزرگ،
رزم آرا ـ رزم آزما ـ رزم آور ـ رزمجو ـ رزمساز ـ رزمهر ـ رزمی = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رزمیار ـ رستان ـ رستگار ـ رستک ـ روستک = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رستم = رستهم = روستهم = روست = نمو یا رشد = تهم = پهلوان = نام پهلوان نامدار ایرانی،
روشن = نام فرشته عدالت در یشت های زرتشت،
روشنان ـ رشنو ـ رشنواد = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
رنجویه = رنج + ویه = نام یکی از سرداران آل طاهر،
رنگین ـ روانبخش ـ روایی ـ روحبخش ـ روحپرور = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رودابه ـ روزافزون ـ روزبه ـ روزبهار ـ روزبهان = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رودکی = تخلیص شاعر شهیر که پدر شعر پارسی لقب دارد، مشروح در اینجا،
روشن = روکسانا = روشنایی = روشنک = روکسانه = نام و فامیل در ایران بزرگ،
روشن روان ـ روشندل ـ روشنگر ـ روشنگران = نام و فامیل در قاره کهن،
رویین ـ رویینه ـ رویین تن ـ رویینه تن = نام و فامیل در قاره کهن،
رها = راهوی = رهاوی = نام مقامی در موسیقی ایرانی است،
رهام = نام پسر گودرز که در جنگ دوازده رخ بارمان را کشت،
رهان = نام سردار پارسی که در جنگ های غرب شرکت داشته است،
ره آورد = ارمغان و سوغات،
رهایی ـ رهبر ـ رهنما ـ رهنمون ـ رهنورد ـ رهی = نام و فامیل در قاره کهن،
ریکا ـ رایکا = محبوب و معشوق و طلوب،
ریو = نام پسر کیکاوس که داماد طوس بود،
ز
زاب = زاو = زو = یاری دهنده، نام نبیره تور پسر فریدون است،
زاد = آزاد = نام سردار ایرانی در جنگ قادسیه،
زادان ـ زادان فرخ ـ زادبخت ـ زادفرخ ـ زادمهر ـ زادهرمز = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زادوی ـ زادویه ـ زار ـ زاری = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زارتشت = زاردشت = زردشت = زرتشت = زرادشت ـ زرادهشت = نام پیامبر بزرگ قاره کهن،
زال = زال زر = نام پسر سام و پدر رستم در شاهنامه، نام و فامیل در قاره کهن،
زاماسپ ـ زامجان ـ زمجان ـ زامياد = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زاور ـ زاوش = زاووش = ستاره ای است، همان زئوس یونانی است،
زراسب = زرسپ = دارنده اسب طلایی، نام پسر طوس بن نوذر که داماد کیکاوس بود،
زران ـ زربار ـ زربانو ـ زردان ـ زردستان = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زردخت ـ زرستان ـ زرشام ـ زرکش ـ زرکوب ـ زرمان = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زرمادخت ـ زرمهر ـ زرمیک ـ زرمیور ـ زرند = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زروان ـ زروان داد ـ زروند ـ زری ـ زریر ـ زریران = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زرین ـ زرین تاج ـ زرین دخت ـ زرینه = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زند = شرح و تفسر اوستا، نام تیره ای از ایرانی ها که کریم خان زند منسوب بدان هاست،
زندلان ـ زندوست زنده دل ـ زنده بیل ـ زنده رزم = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زنگگ ـ زنگله ـ زنگنه = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زو = نام نبیره تور و نیای افراسیاب،
زواره = زو + اره = زنده و ذیحیات، نام برادر رستم زال است،
زوان ـ زوبین ـ ژوبین ـ زیب ـ اورنگ زیب = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در ایران کنونی،
زیبا ـ زیرک ـ زیرک زاد ـ زیرک زاده = نام و فامیل در ایران کنونی،
زین ـ زیناب ـ زینابی ـ زینابد ـ زینعلی = نام و فامیل در ایران کنونی،
زیور = زینت و آرایش و وسایل آن، نام بانوان در ایران،
ژ
ژابیز ـ ژابیژ = شراره آتش،
ژاله ـ ژیلا = نام بانوان در ایران،
س
سابک = نام قدیمی ایرانی، نام استاندار مصر در زمان سلسله هخامنشیان،
سابور = شاپور = سابور بن اشکان،
ساتراباتس ـ ساتراپ = نام و لقب در ایران قدیم،
ساتین = نام شاهزاده آلانی، ساتی نیک = نام خواهر ساتین،
سار ـ سارا ـ سارابانو ـ سارنج ـ سارنگ ـ سارو = نام و فامیل در قاره کهن،
ساسان = نام نیای ساسانیان، بنيان گذار شاهنشاهی ساسانيان،
ساساندخت ـ ساسانشاه = نام در ایران قدیم،
ساسو ـ ساغر ـ ساینا ـ سامی ـ ساونهاوا ـ
سالار = رهبر
سام = ساهم = شام = نام پدر زال يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
سامانی ـ سامان = خانه، ترتیب و نظام و نسق، نام نیای حکومت سامانی،
سامه = عهد و پیمان و سوگند،
ساویز = خوشخو و نیک خلق،
سبک = سیبوی = سیبویه =
سبل ـ سابیل ـ شابیل = نام پادشاهی در قدیم،
سبکبار ـ سبکپای ـ
سپنتا = مقدس، پدر آواهیا،
سپندار = اسپندار = اسپندیار = اسفنديار = مخلوق مقدس، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
سپهبد = اسپهبد = فرمانده لشکر،
سپهر = اسبهر = آسمان، نام فرزند کیخسرو،
سپهبان ـ سپهدار ـ سپهردات ـ سپهرراد ـ سپهرم ـ سپهری ـ سپهروند = نام و فامیل در قاره کهن،
سپیتمان ـ سپیتمن ـ سپید ـ سپیده = نام و فامیل در ایران بزرگ،
ستاتیرا = نام دختر داریوش سوم هخامنشی،
ستار = ستاره = استر =
ستاره = نام مادر شیخ الرئیس ابوعلی حسین بن عبدالله سینا،
ستوده = معادل محمد،
سخرا ـ سوخرا ـ سوفرا = نام پدر زرمهر از خاندان قارون،
سخن سنج = سخنور = مردم فهمیده و سخندان و شاعر و داستانسرا،
سرفراز = سرافراز ـ سرافرازسلطان = نام و فامیل در قاره کهن،
سربدار = نام و عنوان خاندان سلاطینی است که در خراسان حکومت کردند، در اینجا،
سرخاب ـ سهراب ـ سرخ بت ـ سرخ بد = نام و فامیل در قاره کهن،
سرخستان ـ سرخوش ـ سرشار ـ سرشک ـ سرفشان ـ سرنا ـ سورنا ـ سرواد = نام و فامیل،
سروش ـ سروشان ـ سروشه ـ سروشیار = نام و فامیل در قاره کهن،
سروناز ـ سریر ـ سفید ـ سلم ـ سمنبر ـ سمند ـ سمندخت ـ شمندخت = نام و فامیل در قاره کهن،
سنباد ـ سمباد ـ سنبل ـ سنجان ـ سنجه ـ سنجر =
سودابه ـ سوداوه = نام دختر پادشاه هاماوان، همسر کیکاوس،
سوداگر ـ سودآور ـ سودمند ـ سودی ـ سور ـ سورا ـ سورمک ـ سوری =
سورن = سورنا = سرنا = سردار نامدار در جنگ داخلی ایران، رجوع شود به اینجا،
سوفرا ـ سوخرا ـ سوسن ـ شوشان = نام و فامیل در قاره کهن،
سهراب ـ سرخاب ـ سهرک ـ شهرک ـ ساتراکس = نام و فامیل در قاره کهن،
سهی ـ سرسهی ـ سهیدخت ـ سهی سرو = نام و فامیل در قاره کهن،
سهراب = فرزند رستم در شاهنامه،
سيامک = مرد سياه مو، نام پسر کیومرث،
سياوش ـ سیاوخش = پسر کیکاوس در شاهنامه،
سیما ـ سیمادخت ـ سیتا ـ سیتادخت ـ سیما ـ سیمادخت سیمبر ـ سیمدخت ـ سیندخت =
ش
شاپور = ساپور = يکي از شخصيت هاي شاهنامه، نام سه پادشاه از پادشاهی ساسانیان،
شاد ـ شادملک ـ شاداب ـ شادان ـ شادبخت ـ شادبهر ـ شاددل ـ شادرنگ ـ شادرو ـ شادزی =
شادفر ـ شادور ـ شادمان ـ شار ـ, شاهکام = نام و فامیل در قاره کهن،
شاه ـ شاه آذر ـ شاهباز ـ شاهبال ـ شهبال = نام و فامیل در قاره کهن،
شاه بانو ـ شاه بند ـ شهبند ـ شاهپور ـ شاهجهان ـ شاهدخت ـ شاهدوست = نام و فامیل در قاره کهن،
شاهرخ = صورت شاه، نام پسر تیمور لنگ یا تیمور گورکانی،
شاهرو ـ شهرو ـ شهرویه ـ شهروی = نام یکی از نجبای پارسی،
شاهروز ـ شهروز ـ شاهرود ـ شاهزمان = نام و فامیل در ایران بزرگ،
شاهسوار ـ شهسوار ـ شاهک ـ شاهکدخت ـ شاهنده = نام و فامیل در ایران بزرگ،
شاهنشاه ـ شاهوار ـ شهوار ـ شهباز ـ شاهو ـ شاهوی ـ شاهویه = نام و فامیل در قاره کهن،
شاهی ـ شاهی خان ـ شاهیده ـ شاهین ـ شاهیندخت ـ شاهین باز = نام و فامیل در ایران بزرگ،
شایا ـ شایان ـ شایسته ـ شایگان = نام و فامیل در ایران بزرگ،
شباهنگ ـ شبو ـ شبوی ـ شبدیز ـ شبدیس ـ شبرو ـ شبروی ـ شبرویه = نام و فامیل در ایران بزرگ،
شبنم ـ شرزه ـ شروانی ـ شروین ـ شغاد = نام و فامیل در ایران بزرگ،
شکر ـ شکر ریز ـ شکوفه ـ شکوه ـ شکیب ـ شکیبا = نام و فامیل در قاره کهن،
شمشاد ـ شمن ـ شمندخت ـ شمیده ـ شنبد ـ شنبلیدـ شنبلیت ـ شنگل ـ شنگول = نام و فامیل در قاره کهن،
شوریده ـ شوسپ ـ شوشان ـ شوشانیک = نام و فامیل در قاره کهن،
شهاب = ستاره دنباله دار ـ شاه آب = میر آب،
شهبار = شاهبار ـ شهباز = شاهباز = شاهين دربار،
شهبال ـ شهبنده ـ شهپر ـ شهپری ـ شه جهان ـ شاهجهان = نام و فامیل در قاره کهن،
شهداد ـ شهرام ـ شهربانو ـ شهربانه ـ شهربراز ـ شهروراز = نام و فامیل در قاره کهن،
شهرداد = هديه شهر ـ شهر زاد ـ شهر آزاد ـ شهرمهر ـ شهرناز ـ شهرنوش
شهرو ـ شهروار ـ شهرود ـ شهروراز ـ شهروز ـ شاهروز = رودي بزرگ،
شهروی شهرویه ـ شهريار شهریر ـ شهریران ـ شهرایران شهرایمان= نام و فامیل در قاره کهن،
شهنا ـ شهنای ـ شهناز ـ شهین ـ شهین بانو ـ شهین دخت = نام و فامیل در قاره کهن،
شید ـ شیدا ـ شیدوش ـ شیده ـ شیراک ـ شیرک ـ شیران = نام و فامیل در قاره کهن،
شیر +پسوند و پیشوند = نام و فامیل در قاره کهن و هندوستان،
شیرین ـ شیرین بانو ـ شیرین دخت ـ شیفته ـ شیوا ـ شیوه = نام و فامیل در قاره کهن و هندوستان،
شهيار = دوست شاه
ص
صدف =
صهبا = شراب،
ض
. . . . . .
ط
طاهره = پاک، خالص،
طلا = طلا،
ظ
. . . . . .
ع
عماد = اعتماد،
عسل =
غ
غمزه = حرکت چشم و مژه از روی ناز و عشوه، نام بانوان،
غمام ـ غمگسار ـ غنچه ـ غوری ـ غوریان = نام و فامیل در قاره کهن و هندوستان،
غزال = غزاله = آهوي کوهي
ف
فابریز = فابریس = فبریز = بهروز = بهریز = وهروز = روز خوب و نيک،
فاتک ـ پاتک ـ فاحد ـ پاخد = نام و فامیل،
فارابی ـ فاریابی = نام و فامیل در قاره کهن،
فافا ـ فافا دخت = بدیع و نیکو و خوب،
فد ـ پدا ـ فدیک ـ فرابخت ـ فرابند ـ فراونداد ـ فراز = نام و فامیل در قاره کهن،
فراسیاب ـ فراسیون ـ فرامش ـ فراماش = نام و فامیل در قاره کهن و هندوستان،
فرامرز = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
فرانک ـ فراندزم = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
فربت ـ فربود ـ فربد = مناعت، راست،
فربغ = مرکب از فر به معنی شکوه + بغ به معنی خداوند است،
فرحناز = خوشي،
فرجاد = عالي، ـ فرخ = شاد، ــ فرخزاد = شاد به دنيا آمده، فرخنده = شاد،
فرخاد ـ فرخان = غالب و پیروز،
فرخانشاه ـ فرخ پی ـ فرخجسته ـ فرخ داد ـ فرخ راد ـ فرخ روز = نام و فامیل در قاره کهن و هندوستان،
فرخزاد ـ فرخ سیر ـ فرخ مرد ـ فرخنده ـ فرخ نهاد ـ فرخی ـ فرخ یار = نام و فامیل در قاره کهن و هندوستان،
فرداد ـ فردين ـ فردید ـ فردیس = نام در ایران بزرگ،
فردوس = باغ بهشت،
فرزاد = تولد باشکوه،
فرزام ـ فرزام = سزاوار، علم و حکمت و دانش،
فرزان = فرزانه = عاقل
فرزد ـ فرزه ـ فرشید ـ فرشیدور ـ فرغار ـ فرمان ـ پرمان = نام در ایران،
فرین = فرزين = دانا، در شطرنج بمنزله وزیر است،
فرشاد = شاد، درخشنده،
فرشته = پري،
فرناز = بالا
فرود ـ فرهاد ـ فریبرز ـ فریدون = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
فرور ـ فروتی ـ فرود ـ فروردین ـ فروهر = جوهر، روح جاودان و مقدس، نیروی نگدار آسمانی خلایق،
فروز ـ فروزان ـ فروزش ـ فروزنده = نام و فامیل در قاره کهن و هندوستان،
فروغ ـ فروزان ـ فروزنده = روشنی، درخشان،
فره = شأن و شوکت و شکوه و عظمت،
فرنگ ـ فرنگی ـ فرنگيس = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
فرنوش = فارنوش = فرنوس = نام پادشاه ماد،
فرهاد ـ فرهت ـ فرهیخته ـ فرهمند ـ فرهنج ـ فرهنگ ـ فرهود ـ فرهودی ـ فربودی ـ فرهومند ـ فرمند = نام و فامیل،
فرهی ـ فرهیخته ـ فریاد ـ فری ـ فریار ـ فریان ـ فریانک ـ فریانه ـ فریبا = نام و فامیل در ایران و هندوستان،
فریدخت ـ فریتون ـ
فريد ـ فریده = منحصر بفرد، پر ارزش،
فریور ـ فریرخ ـ فریز ـ فریس ـ فریش ـ پریور ـ فریوری ـ پریوری = نام و فامیل در ایران،
فریشه = فرشته
فریبا ـ فریوش ـ پریوش ـ فریناز ـ پریناز ـ فراز ـ افراز ـ فرازی =
فسانه = افسانه
فور = بور ـ فورک ـ بورک =
فولاد ـ فولادوند ـ فولادیان ـ پولادیان = نام و فامیل در ایران و هندوستان،
فيروز = فيروزه ـ فیروزان ـ پیروزان = پيروز، پيروزي،
فیروز بخت ـ پیروز بخت ـ فیروزمند ـ پیروز مند ـ فیمان ـ پیمان = فرنگ ـ فرنگی ـ فرنگيس = نام و فامیل،
فيلا = عاشق،
ق
قابوس ـ قارن ـ قاورد ـ کارن = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
قاصدک = گل قاصدک،
قباد = قبادیان = قبادی = قبادیان = لقب پادشاهان کیانی و نام پدر انوشیروان ساسانی،
ک
کابور = کاپور = کافور ـ، کات = کاتا = کاته = نام و فامیل در ایران و هندوستان،
کاد = کاتوز = کاتوزی = کاتوزیان = نام و فامیل در ایران،
کار ـ کارآزما ـ کارجو ـ کاردان = نام و عنوان در پارسی،
کاریال ـ کاکل ـ شاه کاکل ـ
کاکی ـ کاکو ـ کاکوی ـ کاکویه ـ کالو ـ کالویه = برادر مادر، دایی، خاله و عمو،
کامران ـ کامبخش ـ کامبیز ـ کامجو ـ کامدین ـ کامروا ـ کامکار ـ کامگار = نام و فامیل در ایران و هندوستان،
کامشاد ـ کاموس ـ کامه ـ کامیاب ـ کامیار = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
کاوه ـ کابه ـ کابی ـ کاویان ـ کاووس = منسوب به شاه، نام و عنوان آهنگر که کاخ دشمن ایران را فرو ریخت،
کتایون ـ کتکس ـ کتماره ـ گتماره ـ کدیور = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
کرشنا ـ کرکس ـ کرکوی ـ گرگوی ـ کرکسار ـ گرگسار = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
کرمائیل ـ کروان ـ کژدهم ـ کشانی ـ کشواد ـ کشور ـ کلالی = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
کسرا = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
کلانتر = کلانتری = بزرگ و مهتر، خاندان،
کلاهور ـ کلاهون ـ کلباد ـ کمانگر ـ کنار ـ کنارنگ ـ کنجو ـ کنکر = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
کورس ـ کورش ـ کورو ـ کوروش = پسر چش پش موسسه بخش آخر سلسله هخامنشیان،
کورو خان ـ کرخان ـ کرکان ـ کوش ـ کوشا ـ کوشان ـ کشان = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
کوشانپور ـ کوشانی ـ کشانی ـ کوشانیان = منسوب به کوشان، نام و فامیل،
کوشش ـ کوششی ـ کوشیار ـ گوشیار = کسرا = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
کوهزاد ـ کهزاد ـ کوهی ـ کوهیار ـ کهیار = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
کهان ـ کیهان ـ کهبد ـ کوه بد ـ که پیکر = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
کهرام ـ کهرک ـ گهرم = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
کهستانی = قهستانی = کوهستانی = نام و فامیل در ایران،
کی ـ کیاجور کیارش ـ کی آرش کیانا کياشاه ـ کی + پسوند و پیشوند = کی = بزرگ، عاقل، دانا،
کيان ـ کیانیان ـ کيارش ـ کيانوش = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
کيخسرو ـ کی سیاوش ـ کیقباد ـ کی کاوس = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
کيوان = کیواندخت = نام ستاره زحل، جهان،
کيومرث ـ کیو مرس = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
کیهان ـ کیهان بانو ـ کیهاندخت ـ کیهانی ـ جیهانی = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
گ
گباد = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
گباز = گبازس = نام یک پادشاه قدیمی در لازستان،
گرام ـ گرامی ـ گرامی پور ـ گرامیدخت ـ گرامی زاد = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
گرد ـ گورد ـ گرداب ـ گردافرید ـ گردآفرید ـ گردافکن ـ گردان = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
گردان اسپ ـ گردانشاه ـ گردزاد ـ گردگیر ـ گردو ـ گردیک ـ جردیک = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
گرزم ـ گردیه ـ گرزمان ـ گرزن ـ گرسیون = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
گرشاسپ ـ کرشاسپ ـ گرشاسف = دارنده اسب لاغر، نام یکی از نیاکان رستم،
گرشیوز ـ گرگوی ـ گرمائیل ـ گرمایل ـ کرمائیل = نام شخصیت های تاریخی،
گستهم ـ ویستهم = گشوده و پخش گشته، نام پسر نوذربن منوچهر،
گشاسپ = گشتاسب = ویشتاسپ = دارنده اسب رمور، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
گشتا = ویشتا = بهشت و ارم و جنت، نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
گشواد = کشواد = دارای بیان شیوا و فصیح، نام پهلوان ایرانی در زمان فریدون،
گل ـ گل + پسوند و پیشوند = گل + معنی پسوند و پیشوند،
گودرز = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
گور = لقب بهرام گور پادشاه معروف پادشاهی ساسانیان که عاشق شکار گورخر بوده است،
گومات ـ گوماتا ـ گماتا = از مردم ماد که به بردیای دروغی معروف شد،
گوهر = گهر ـ گوهر + پسوند = گوهر و جواهر معروف + معنی پسوند،
گیتی ـ گیتی آرا ـ گیتی افروز = جهان و روزگار،
گيو = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
ل
لاد = گل
لادن ـ لاشک ـ لالا ـ لاله ـ لاله + پسوند = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
لشکر ـ لشکری ـ لشگری = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
لهاک ـ لیشام = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
لهراسپ = دارنده اسب تیزرو، نام پدر گشتاسپ،
م
ماتاک ـ ماتاکوس ـ ماتال ـ ماتالوس ـ ماتیار ـ متیار ـ مطیار = نام و لقب های تاریخی ایرانی،
ماد ـ مدیا ـ مادای ـ مادات ـ مدات ـ ماداتس ـ ماداتان ـ مادی = منسوب به مد یا مهد یا ماه،
مادرک ـ مادریک ـ مدرک ـ مادول ـ مادوی ـ مادویه = منسوب به مادر، نامهای قدیمی ایرانی،
مادیک ـ مادیگ ـ مدیگ = نام و فامیل در ایران باستان،
ماخ ـ مار ـ منترا ـ ماراسپند ـ مار اسفند ـ مارسپند = نام و فامیل در ایران باستان،
ماز ـ مازار ـ مازارس ـ مازان ـ مازيار = چین و چروک کوهستان، نام و لقب در ایران،
ماکان ـ ماکاکی ـ ماکاگوس = نام و فامیل در ایران،
مامکان ـ مامقان ـ ممقان ـ مامکانی ـ مامقانی ـ ممقانی = نام و فامیل در ایران،
مامویه ـ ممویه ـ ماندات ـ مندات ـ مانداد ـ منداد = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
ماندار ـ مندار ـ ماندان ـ ماندانا ـ مندان ـ مندانا ماندو ـ مندو ـ ماندوی ـ مندوی ـ ماندویه ـ مندویه =
مانوش ـ منوش ـ مانوشان ـ منوشان = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
ماني = نقاشي که خود را پيامبر معرفي مي کرد،
مانیاخ ـ مانیان = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
ماه ـ ماه + پسوند و پیشوند = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
مج ـ ماج ـ مرتان ـ مرتیا ـ مرد + پسوند و پیشوند = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
مرجان ـ مرجانک ـ مرجانه = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
مرزبان ـ مرپان ـ مرزوان ـ مرزبانی ـ مرزوی ـ مرزویه = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
مرسپند ـ مرمر ـ مروا ـ مروارید = نام و لقب در ایران،
مزدا ـ مزدا پرست ـ مزدایسنا ـ مزدایسنی ـ مزدایی ـ مزدائیان ـ مزدک = خدا، دانا، خداپرست،
مژده ـ مژدهی ـ مژگان ـ مژه = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
مستان ـ مستجان ـ مستی ـ مسکان ـ مشکان ـ مشکاندخت = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
مشکبو ـ مشکبوی ـ مشکناز ـ مشکو ـ مشکوی ـ مشکویه ـ مشکین = ترکیبات مشک،
مشیا ـ مشا ـ مشیانا ـ مشانا = فنا ناپذیر ، انسان ـ آدم، حوا،
ملنگ ـ مملان ـ مناس ـ مناسپ ـ مناک ـ مناواز = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
منداد ـ مانداس ـ مندان ـ مندو ـ مندوی ـ مندویه = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
منش ـ منشین = خلق و خوی و فطرت، همت و کرم،
منکجور ـمنو ـ منوچ ـ منوچه ـ منوچهر = يکي از شخصيت هاي شاهنامه،
منوش ـ مانوش ـ مانوشان ـ مانوشان ـ منوشفر = نام و لقب در ایران باستان،
منوی ـ منویه ـ مانوی ـ مانویه = نام و فامیل در ایران،
منیژ ـ منیژک ـ منیجک ـ منیژه ـ منیجه = نام و فامیل در ایران،
موبد ـ مه آباد ـ مهاباد ـ مه آسا ـ مهان = نام و لقب در ایران،
مهبانو ـ ماهبانو ـ مهبانو ـ مهبخت ـ ماه بخت = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
مهبد ـ مهبود ـ مهبدان ـ مهبندات ـ مهبنداد = نام و فامیل در ایران،
مهپاره ـ ماهپاره ـ مهتاب ـ مهتابان ـ ماهتابان ـ مهتاج ـ ماهتاج = منسوب به ماه،
مهدات ـ مهداد ـ ماهداد ـ مهدخت ـ ماهدخت = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
مهر = میترا = میثرا = میانجی بین آفریدگار و خلق و خورشید، محبت و علاقه،
مهر + پسوند و یا پیشوند = اسامی ایرانی
مهران ـ مهرداد ـ مهرزاد ـ مهرک ـ مهرنگ ـ مهريار ـ مهر نوش ـ و....
مهزاد ـ ماهزاد ـ مهسا ـ مهیار ـ مه + پسوند و پیشوند = نام و فامیل،
مهین ـ مهین بانو ـ مهین دخت ـ مهین زاد ـ مهین فر ـ مهینه = نام و لقب،
میر ـ میره = مخفف امیر ـ کدخدا و صاحبخانه،
میشان ـ میشانه ـ میمند ـ میمندی = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
مینا = مینا + پسوند و پیشوند = گردنبند و سینه ریز، آبگینه، آبی آسمانی، نام و فامیل،
مینو = روح و آسمان، مینو + پسوند و پیشوند = نام و فامیل،
میهن = زاد و بوم، میهن + پسوند و پیشوند = نام و فامیل،
ن
نارد ـ ناردخت ـ ناری = نام و فامیل در ایران بزرگ و قاره کهن و هندوستان،
ناز ـ ناز + پسوند و پیشوند = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نام ـ نام + پسوند و پیشوند = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نامی ـ نامدار ـ نامور = مشهور،
ناهد ـ ناهید ـ ناهیده = ستاره زهره، نام زن گشتاسپ و مادر اسفندیار، نام دیگر کتایون،
نرسی ـ نرسه ـ نرسانگاه = سروش، فرشته حامل وحی،
نرگس ـ نرمین ـ نرمینه ـ نریم ـ نريمان = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نستر ـ نسترن ـ نسترون ـ نسترین = گل سفید خوشبو، نام و فامیل،
نسرین ـ نسرین نوش ـ نکو ـ نگار ـ نگیسا ـ نگین = نام بانوان،
نوا ـ نوایی = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نو ـ نو آور ـ نو آیین ـ نو بهار ـ نوتاش = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نودر ـ نوذر = شخصیتی در شاهنامه، نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نور ـ نوري = روشنايي،
نوش ـ انوش = بیمرگ و جاودان، حیات و زندگی،
نوشاد ـ نوش آذر ـ نوش آفرین = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نوشان ـ نوشدخت ـ نوشیروان ـ انوشیروان ـ نوشزاد ـ نوشفر ـ نوشیروان ت نوشین ـ نوشین دخت ـ نوشین روان =
نوند ـ نويد ـ نویدی = خبر خوش،
نیاز ـ نیازی ـ نیازیان ـ نیایش ـ نیایشی = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نیرم ـ نیرو ـ نیرومند ـ نیساری = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نیک ـ نیک + پسوند و پیشوند = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،
نیلو پر ـ نیلوفر ـ نیلوفری = گل معروف آبی، نام و فامیل،
نميا = کوچک،
نیو ـ نيوشا = پهلوان و
مطالب مشابه :
فرهنگ نام های ایرانی
گذشته و آینده - فرهنگ نام های ایرانی - مجموعه مقالات و نظرات شخصی انوش راوید
اسم و فامیل بازی کردن ما ایرانی ها!!!!!
بچه زرنگ تهرووون - اسم و فامیل بازی کردن ما ایرانی ها!!!!! - بچه زرنگ فامیل: غلامی غذا
اسم فامیل بازی کردن ایرانی ها..........
ღ♥ღ♥عكس هاي باربيღღ♥ღ - اسم فامیل بازی کردن ایرانی ها - ♥ღ♥دنياي عكس هاي دخترونه
روشهای الکتروفورز
Sssssepideh Famillllllll Iraniiiiiiiiiii - روشهای الکتروفورز - دفتر یادداشت: سپیده فامیل ایرانی (((دختر پارسی
ایرانیها از کی صاحب "فامیلی" شدند؟
هُدا نِت بامدیریت سیدمحمدباقری پور - ایرانیها از کی صاحب "فامیلی" شدند؟ - - هُدا نِت
فرهنگ نام های ایرانی
گذشته و آینده - فرهنگ نام های ایرانی نوا ـ نوایی = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و
فرهنگ جامع نامهای خانوادگی ایرانی
به وبلاگ مغان پیر خوش آمدید - فرهنگ جامع نامهای خانوادگی ایرانی - به می سجاده رنگین کن گرت
بازی اسم فامیل
بازی اسم فامیل . شنبه ۲۶ مرداد۱۳۹۲ :: بازی اسم فامیل یکی از جذاب ترین بازی های ایرانی است.
فرهنگ نامهای ایرانی
مینای مهر - فرهنگ نامهای ایرانی - ایران شناسی-تاریخ-فرهنگ و زبانهای باستانی
انواع مولکول DNA
Sssssepideh Famillllllll Iraniiiiiiiiiii - انواع مولکول DNA - دفتر یادداشت: سپیده فامیل ایرانی (((دختر پارسی زبان
برچسب :
فامیل ایرانی