نقاشی - مکتب نقاشی قاجار
آغاز شیوه نقاشی دوران قاجار را باید در دوران افشار و زند جستجو کرد. اما به سبب کوتاه بودن این دو دوره و ناآرامیهای مختلف سیاسی و اجتماعی آثار چندانی از درورانهای افشار و زند بر جای نماندهاست. از کتب تصویر شده این دوران میتوان به تاریخ جهانگشای نادری اشاره کرد. از استادادان دوره افشار میتوان به محمد علی بیگ، ابدال بیگ، داوود نقاش، محمدرضا هندی و هادی نقاش اشاره کرد
نقاشی دوران زند که خود ادامه دهندهْ سنت فرنگی سازیصفوی بود، با مختصر تغییری به دورهْ قاجار انتقال یافت. میتوان گفت که مکتب موسوم به «قاجاری» در واقع از دوره کریم خان زند آغاز شدرر زمان فتحعلیشاه شرایط برای تجدید حیات هنر درباری مناسب بود. شاه قاجار شماری از برجستهترین هنرمندان را در پایتخت (تهران) گرد آورد، وآنها را به کار نقاشی پردههای بزرگ اندازه برای نصب در کاخهای نوساخته گماشت. ایل قاجار ترکانی در خدمت صفویان بودند که در اوایل سدهٔ سیزدهم بر ویرانههای قلمرو کریم خان زند با بی رحمی به قدرت رسیدند. نخستین سالهای فرمانروایی فتحعلیشاه همزمان با جنگهای ناپلئون در اروپا بود و کشمکشی سیاسی میان انگلستان و فرانسه در دربار ایران جریان داشت (که به پیروزی انگلیسیها انجامید، زیرا هدایای گرانبهاتری با خود آوردند). فتحعلیشاه نیز در ضمن برقراری رابطهٔ سیاسی، در گیر جنگ با روسها شد. هیچ گاه پیش از این چنین تماس نزدیک و پیوستهای میان ایران و قدرتهای اروپایی برقرار نشده بود. دیپلماتها و مأموران اروپایی در تهران استقرار یافتند و مسافران فرنگی، دسته دسته، سراسر قلمرو شاه را زیر پا گذاشتند. بیشتر اطلاعات دست اول ما دربارهٔ نقاشی این دوره بر پایهٔ گزارشهای این گردشگران استوار است
نقاشی دوره قاجار که از اول قرن نوزدهم میلادی شروع میشود و تا اوائل قرن بیستم ادامه مییابد را میتوان به دو دوره کلی تقسیم کرد: از آغاز تا اواخر سلطنت ناصرالدین شاه که نقاشان در این دوره مواردی از نقاشی خارجی را که به مذاقشان خوش میآمد، انتخاب و آن را در سنت خود ادغام کردند که تلفیق شیوههای نو و کهنه منجر به شیوه نقاشی متمایزی شد که کاملاً ایرانی بود؛ و دوره دوم مقارن با سلطنت ناصرالدین شاه و پس از او که در این دوره روز به روز محدویت هنر درباری آشکار تر و محسوس تر میشد و نقاشی رسمی و کلاسیک نیازهای فرهنگی و هنری زمان را برآورده نمی کرد.
نگارگری قاجاری در این دوره نقاشی روی بوم رواج یافت. نقاشیها بسیار متأثر از نقاشی غربی بودند. پرتره کشیدن خاصه بسیار مورد توجه قرار گرفت. تنها از فتحعلیشاه تعداد بیست پرتره باقی مانده است.
یک شیوهٔ دیگر نقاشی هم برای تزیین قلمدان، قاب آینه، جعبه آرایش و دیگر اشیای تزئینی به کار رفت که نقاشی زیرلاکی نامیده شد. در این شیوه نقاشی را با لایهای از ورنی میپوشانند.
نوع دیگر نقاشی این دوران گل و مرغسازی است که در اواخر صفویه آغاز شد و در دورهٔ قاجار رواج یافت. از چهرههای مهمتر نقاشی دوران قاجار میتوانیم به صنیعالدوله (ابولحسن خان غفاری)، کمال الملک (محمد غفاری) و محمود خان ملک الشعرا (صبا) اشاره کنیم. از آثار صنیع الملک میتوانیم به نگارگری هزار و یک شب، ۱۸ نگارهٔ لیلی و مجنون و نقاشیهای روزنامه دولت علیه ایران اشاره کنیم
در آثار کمال الملک نیز تالار آینه، فالگیر بغدادی و غروب شمیران از همه مهمتر هستند. از آثار محمود خان ملک الاشعرا هم میتوانیم به تابلوی استنتاخ اشاره کنیم. ابوتراب غفاری و میرزا موسی از نقاشان دیگر این دورهاند.
سبک نقاشی قاجار
«سبک» هر دوره به طور عام روشی مشترک است که بر اجرای آثار هنری آن مقطع زمانی با اصول واحد ودرک مشترک زیبایی شناختی حاکم است. آثار نقاشی، و به طور کلی آثار هنری دورهٔ قاجار هم از این قاعده منفک نیست. از آنجا که جریانهای هنری ایران وکشورهای شرقی را معمولاً به حکومت همان دوره نسبت میدهند، مجموع آثار خلق شده در دورهٔ قاجار -اعم ازمعماری، نقاشی، موسیقی، نگارگری، تذهیب وغیره -را به قاجار نسبت دادهاند. آثار هنری این دوره را «سبک قاجار»نامیدهاند. در حقیقت تکوین آثار دورهٔ قاجار بر اساس میزان درک از زیبایی در آن دوره بودهاست. هنرمند قاجار بخشی از این زیبایی را با رویت آثار اروپاییان درک کرد، و همین امر دلیل خلق برخی آثار به شیوهٔ اآنان است. این شیوه از زمان صفویه در ایران مرسوم شد و «فرنگی سازی» نام گرفت.[۷]
ترکیب بندی و آرایش آثار دوره قاجار، تاْثیرپذیری از هنر نقاشی اروپایی را آشکار میسازد. علم پرسپکتیو نمودی رنسانسی، به ویژه ایتالیایی، دارد؛ نقش و نگار پارچه اغلب پارچهها در نقاشیها از نمو نههای قرن هجدهم فرانسوی است؛ شیوه اجرای همانندسازی با بافتهای طبیعی در این آثار به وفور دیده میشود که سعی در بازنمایی مشابه عین خارجی آن دارد. این بازنمایی در نقاشی از چهره نگاری به اوج ظهور میرسد.[همچنین آثار چاپی گوناگون نقاشان اروپایی تاْثیرات گوناگونی بر هنرمندان نقاش قاجار بر جای گذاشت و علاوه بر پیامدهای قابل توجه وحتی کژفهمیهایی نیز به همراه داشت. بازنمایی عین خارجی ناسوتی موضوع، تفسیری است که در مرحلهٔ نخست در تفکر هنرمند مصداق یافته، واین برخورد تلاش میشود واقعیت جهان بیرون جایگزین نقاشی تجریدی در پیوند با شعر و ادبیات شود. در این تلاش، حضور جهانی بیرونی به عنوان موردی نفسانی، در آثار آشکار میشود. بدین ترتیب اثری مستقل از تخیل شاعر و ادبیات به ظهور میرسد.
هنرمند نقاش دورهٔ قاجاریه با مکاشفهای هنری کل تجربیات سنتی و مدرن زمان خود را به نمایش میگذارد.[۹] پس از انقراض سلطنت صفویان، سبکی منسجم و مکتبی متشکل در نقاشی ایران پدید میآید که با توجه به ویژگیهای موضوعی و کاربردی نقاشیها، عنوان «پیکرنگاری درباری» را برای این مکتب مناسب میدانم. عمده مشخصات این سبک عبارتند از: ترکیب بندی متقارن و ایستا با عناصر افقی و عمودی و منحنی؛ سایه پردازی مختصر در چهره و جامه؛ تلفیق نقشمایههای تزیینی و تصویری، و رنگ گزینی محدود با تسلط رنگهای گرم به خصوص قرمز. این سبک کمابیش تا آغاز سلطنت ناصرالدین شاه باقی است. پیکرنگاری درباری نمایانگر اوج هم آمیزی سنتهای ایرانی و اروپایی است در یک قالب پالایش یافته و شکوهمند. به سخن دیگر، این مکتبی است که در آن روشهای طبیعت پردازی، چکیده نگاری و آذینگری به طرز درخشان با هم سازگار شدهاند. در این مکتب، پیکر انسان اهمیت اساسی دارد؛ ولی به رغم بهره گیری از اسلوب برجسته نمایی، همواره شبیه سازی فدای میثاقهای زیبایی استعاری و جلال و وقار ظاهری میشود. غالباً، شاه، شاهزادگان، و رامشگرن درباری تنها در برابر ارسی یا پنجرهای که پرده اش به کنار جمع شدهاست، قرارگرفتهاند. مردان با ریش بلند و سیاه، کمر باریک، و نگاه خیره در حالی که دستی بر شال کمر و دست دیگری بر قبضهٔ خنجر دارند، نمایانده شدهاند. و زنان با چهرهٔ بیضی، ابروان پیوسته، چشمان سرمه کشیده و انگشتان حنا بسته در حالتی مخمور به تصویر درآمدهاند. همگی در جامگان زربافت و مروارید نشان، و غرق در جواهر و زینتها تجسم یافتهاند. سریر، تاج، کلاه، سلاح، قالیچه، مخده و جز اینها نیز سراسر نقشدار و فاخر هستند. به طور کلی، افراد بیشتر به واسطة اشیاء معرفی میشوند، و کوششی برای نمایش خصوصیات روانی آنها مشهود نیست. اشیاء فرعی چون صراحی و جام، میوه و گلدان و غیره، فضای دو بعدی تصویر را پر میکنند. در برخی پردهها چشم اندازی از طبیعت یا معماری در پس زمینه به چشم میخورد.
دوره دوم نقاشی قاجار که مقارن با سلطنت ناصرالدین شاه و بعد از آنست. تماس ایران با اروپا روز بروز بیشتر و گستردهتر شد. از طرف دیگر به علت سیاست استعماری دولتهای غربی بهویژه روس و انگلیس سرنوشت ایران با سیاست کشورهای دیگر آمیخته میشود. مجموعه این عوامل به اضافه تحولات داخلی، دگرگونیهای اجتماعی بزرگ و عمیقی ایجاد میکند که در انقلاب مشروطیت آثار آن به شکل انفجار آمیزی آشکار شد. توسعه صنعت چاپ- تأسیس دارالفنون (آموزش به شیوه تازه)، ایجاد ارتش مدرن، پیدایش روزنامه، گسترش افکار دموکراتیک، تماس با فرهنگ غرب و ترجمه ادبیات و علوم اروپائی، تحول در نثر و نظم فارسی، پیدایش عکاسی که خود بیش از نقاّشی نشانگر زندگی روزانه مردم آن زمان بود و به ویژه اثر این صنعت در هنر نقاشی، همه کمابیش مربوط به همین دوره و مقارن با سلطنت پنجاه ساله ناصرالدین شاه است.
درچنین شرایطی نقاشی رسمی و کلاسیک نیازهای فرهنگی و هنری زمان را برآورده نمیکرد. روز به روز محدویت هنر درباری آشکار تر و محسوس تر میشد. همانطور که در زمینه سیاست و اجتماع روشهای قبلی در تنگنا قرار گرفته بود، هنر هم باید راهی پیدا میکرد وخود را نجات میداد وگرنه در پستوئی که درآن گیر افتاده بود خفه میشد. از طرف دیگر اجتماع ایران هنوز چنان تحولی پیدا نکرده بود که هنر، مستقیماً مخاطبان و خریداران خود را پیدا کند. هنوز ساخت اجتماع ایران دست نخورده باقی مانده و بطور عمده هم چنان دربار و محافل اشرافی خواستار هنر و پشتیبان هنرمندان هستند. این است که در ضمن تحول، هنرِ تصویری رویهم رفته مثل گذشته وابسته به دربار باقی میماند منتها کمابیش هم توجهی به زندگی اجتماعی درآن راه مییابد و هم جستجوی شیوه بیان رساتری آغاز میشود. دوران طولانی سلطنت ناصرالدین شاه (۱۳۱۳-۱۲۶۴ هجری) نسبتاً دوران امن و آرامی بود و امکان پرداختن به امور هنری و تجمل ذوقی برای درباریان، شاهزادگان و اشراف و ثروتمندان تاحدی وجود داشت. خود شاه هم از ذوق بیبهره نبود. مجموعه این عوامل سبب شد که هنر و صنایع ظریف رونق پیدا کند. دراین زمان صنعت چاپ که پیشتر وارد ایران شده بود، رواج مییافت. درباریان و اعیان و اشراف ایران به پیروی از سرمشقهای اروپائی خود از روی خودنمائی و چشم و هم چشمی به نقاشی علاقه نشان میدادند، به نوعی تجمل هنری احتیاج پیدا کرده بودند که نتیجه عملی آن رونق کار تصویرگران بود. در چنین محیط فرهنگی و اجتماعی و با رقابت شاهزادگان و طبقات ممتاز شهرهائی چون تهران، اصفهان، تبریز یا شیراز در جلب هنرمندان، طبعاً گل و بوته سازی، نقش پرندگان روی قلمدان، قاب آئینه و جلد قرآن و کتابهای خطی رونقی بیش از گذشته گرفت
موضوعات نقاشی دوره قاجار
موضوع در آثار نقاشی این دوره را میتوان به چند گروه مجزا تقسیم کرد: منظرهسازی، شمایلنگاری، صحنههای رزم و بزم، رقص و حرکات موزون، بندبازی و موضوعاتی که با شعر و ادبیات فارسی پیوند دارند. به جز استادان این هنر، نقاشان در کوچه و بازار نیز به طراحی چهره میپرداختند. برخی از آثار نقاشی این دوره با تاثیر از عوالم عرفانی نقش بستهاند.
در طول سده دوازدهم موضوعها و ترکیب بندیهای اروپایی بسیار مورد توجه بود و شاید دیوانها و مرقعاتی که نادر شاه با خود از هند آورده بود (او چهارصد نسخه از این دیوانها را به آستان قدس رضوی هدیه کرد) در این امر بیتاثیر نبودهاست.
برخی از نقاشان صاحبنام قاجار
- میرزابابا اصفهانی
- مهرعلی
- عبدالله خان
- علی اشرف
- آقا زمان
- آقا صادق
- سید میرزا
- آقا نجف اصفهانی
- محمد جعفر
- محمد کاظم
- آقا احمد
- آقا لطفعلی شیرازی
- محمد اسماعیل اصفهانی
- محمد شیرین نگار
- محمود خان ملک الشعرا
- اسماعیل جلایر
- ابوالحسن غفاری (صنیع الملک)
- ابوتراب غفاری
- حسین بهزاد
- علیاکبر خان مزینالدوله
- مهدی مصورالملک
- کمال الملک
مطالب مشابه :
قلمدان چیست و...
قلمدانسازی از دوران از قلمدانسازان معروف در دوره قاجار که قلمدان مقوایی می
مکتب زند و قاجار
آن در دوره قاجار شکل و شبیهسازی بود و و قلمداننگار معروف دوره فتعلیشاه
قلمدان
قلمدانسازی از دوران از قلمدانسازان معروف در دوره قاجار که قلمدان مقوایی می
هنر پاپیه ماشه یا قلمدانسازی
که مکتب قزوین تا اواخر دوره قاجار یعنی حدود 70 تا 80 در مسیر حفظ هنر قلمدانسازی
مروري بر تاريخ فرش دوره قاجار و ناصرالدين شاه
کالسکه سازی در اصفهان نقاشی قلمدان و قاب دوره قاجار نه تنها از
نقاشی - مکتب نقاشی قاجار
نقاشی دوره قاجار که یک شیوهٔ دیگر نقاشی هم برای تزیین قلمدان، قاب منظرهسازی
سیر نقاشی ایران
و بیرقیب در دوره قاجار، قلمدانسازی است که سازی در دوره قاجار گل و بتهسازی
برچسب :
قلمدان سازی دوره قاجار