مروری بر زندگی حکیم فارابی و حکیم نظامی گنجوی
مروری بر زندگی حکیم فارابی و حکیم نظامی گنجوی
در سده های گذشته زبان ترکی، زبان سلطنتی و نظامی کشور بود. تمامی درباریان اعم از ترک و غیر ترک به این زبان تسلط داشتند و بسیاری از مکاتباتو قراردادهای سیاسی با دیگر کشورها به این زبان نوشته می شد<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
چندی پیش رئیس فرهنگستان هنر قزاقستان که برای امضای قراردادی با فرهنگستانهنر ایران به تهران آمده بود، ابونصر فارابی فیلسوف بزرگ شرق را یک شخصیت قزاقستانیمعرفی نمود و او را مورد تجلیل قرار داد. این اظهارات سبب شد تا برخی از نویسندگانایرانی طی مصاحبه ها و نوشته هایی به اعتراض پرداخته و سخنان رئیس فرهنگستان هنرقزاقستان را نادرست و دور از واقعیت تلقی نمایند.
پیش از این نیز مشابه چنین اعتراضاتی در مورد بسیاری از شخصیت های جهانی مانندحکیم نظامی گنجوی، مولانا، صائب تبریزی، قطران، خاقانی و غیره نیز مطرح گردیده وبدون توجه به هویت قومی و زبانی مفاخر علمی و ادبی و تنها با تکیه بر زبان نوشتاریمورد استفاده آن دوران اظهارنظرهای غیر علمی ارائه شده است.
در سده های گذشته هر یک از زبان های ترکی، فارسی و عربی به عنوان سه زبان اصلیممالک شرقی دارای جایگاه و کاربرد خاصی بودند. . عربی، زبان علمی و عرفانی آن دورانبود. اغلب دانشمندان غیر عرب نیز مانند فارابی، ابو ریحان و ابن سینا اثار علمی خودرا به این زبان به رشته تحریر درآوردند. فارسی نیز زبان شعر و ادبیات بود که بازبسیاری از شعرای غیر فارس مانند نظامی گنجوی، مولانا، خاقانی شیروانی و قطرانتبریزی اغلب و یا بخشی از اشعار خود را به فارسی سرودند.
مشابه چنین اوضاعی در روسیه نیز تا قبل از قرن هجدهم وجود داشت و شعرای روس آثارخود را به زبان فرانسوی می سرودند. ولی تاکنون هیچ ادعایی در مورد فرانسوی بودنشعرای روس مطرح نگردیده و یا مورد توجه قرار نگرفته است. زبان ترکی، زبان سلطنتی ونظامی کشور بود. تمامی درباریان اعم از ترک و غیر ترک به این زبان تسلط داشتند وبسیاری از مکاتبات و قراردادهای سیاسی با دیگر کشورها به این زبان نوشته می شدبودند.
ما در این نوشتار کوتاه سعی خواهیم کرد بر اساس واقعیات تاریخی، منابع معتبر وآنچه که در آثار به یادگار مانده از این شخیت ها اشخاص اشاره شده، به بررسی کوتاهزندگی حکیم فارابی معروف به معلم ثانی و حکیم نظامی گنجوی بپردازیم.
حکیم ابوالنصر محمد بن طرخان بن اوزلغ الترکی فیلسوف، اندیشمند و موسیقی دانبزرگ در نیمه دوم قرن سوم هجری در سال 257 (870 میلادی) در روستای وسیج شهر ترکنشین فاراب در ماوراءالنهر متولد شد. پدرش محمد فرمانده قلعه بود. فارابی تحصیلاتابتدایی را در ترکستان به پایان رساند. در جوانی برای ادامه تحصیل به بغداد، مرکزعلم و هنر آن دوران مهاجرت کرد و در این مدت علاوه بر زبان ترکی که زبان مادری اشبود، زبانهای فارسی، عربی، لاتینی و یونانی قدیم را فراگرفت. نحو و ادبیات عربی رانزد ابوبکر نحوی، معروف به ابن سراج و علم طب را از یوحنا بن حیلان طبیب و منطق رادر محضر مترجم و شارح بزرگ منطق، ابوبشر متان بن یونس فرا گرفت. فارابی در سال 330هجری به دمشق عزیمت نمود و پس از چندی به سیف الدوله همدانی حاکم حلب پیوست و جلیساهل ادب این دربار گشت. فارابی سفر کوتاهی نیز به مصر داشت و پس از آن در حلب اقامتگزید و تا پایان عمر در آنجا زندگی را به مطالعه و تحقیق سپری نمود. فارابی کهزندگی بسیار ساده ای داشت سرانجام در رجب 339 هجری در سن هشتاد سالگی وفات یافت وپیکرش در دمشق دفن گردید.
گفته می شود، فارابی در طول مدت حیات خود، به ویژه در مصر همواره لباس مخصوصترکان را بر تن داشته و بیشتر به ترکی تکلم می نمود. اولین منابعی که اطلاعاتی درمورد فارابی در آن یافت می شود، به 200-150 سال پس از حیات وی تعلق دارند. به گفتهدانشمندان او از بزرگترين فلاسفه اسلامی است و در ميان آنان کسي به پايه و رتبهياو در فنون نرسيده است. شيخ الرئيس ابوعلي سينا که خود از نوابغ شرق می باشد، بهکتابهاي او استدلال نموده و از کلمات و گفتار او درتألیفات خود استفاده نموده وبهرهمند شده است.
فارابي پيش از آن که خود را وقف تحصيل فلسفه کند در فاراب به کار قضاوت ميپرداخت. او در همان زادگاه خود به کسب دانش پرداخت ودر فراگرفتن زبانهاي ديگر قدرتعجيبي داشت. فارابی در زندگی روزمره اش بسیار وارسته و متین بوده و از هر لحظهزندگی برای تهذیب نفس خود می کوشید و در نهایت قناعت و سـادگی می زیست و رفاه وتنعم در زندگی دنیوی را هرگز دنبال نمی کرد. او در فلسفه، منطق، ریاضی ، شعر ،موسیقی (نظری و عملی) و طبابت تبحر داشت. برخی او را بزرگترین فیلسوف مسلمان و پایهگذار فلسفه اسلامی می دانـند. او که تمامی آثار ارسطو را مورد مطالعه و بررسی قرارداده بود، با عناوینی مانند "استاد ثانی"، "خواجه ثانی" و "معلم ثانی" شهرت یافت. بیش از یکصد اثر بزرگ و کوچک را به او نسبت داده اند که از مشهورترین این آثار میتوان به احصاء العلوم ، آراء اهل مدینه الفاضله ، فصوص، ماهیت عقل و ... اشارهنمود.
همانطوری که از نامش نیز پیداست فارابی، فرزند شخصی بنام محمد بوده و جد او بهطرخان و سپس به اوزلغ (اوزلوق) می رسد. طرخان یک عنوان ترکی است که در دوره هایقدیم در میان ترکان بکار می رفت. کلمه اوزلغ از ریشه "اوز" به معنی مهارت و باپسوند "لغ" (لوق) که از پسوندهای بسیار رایج در زبان ترکیست، ساخته شده و به معنیمرد با مهارت آمده است. کلمه "اوز" امروزه نیز در لهجه های مختلف ترکی کاربرد داشتهو در ترکی ترکیه ای نیز در واژه هایی مانند "اوزمان" به معنی متخصص بکار می رود. استفاده از کلمه "الترکی" در آخر نام فارابی از سوی مورخین نیز بدین جهت است کهفارابی در منابع تاریخی نیز همواره به عنوان یک فیلسوف و اندیشمند ترک شناخته شده وموسیقی ترکی و ایرانی نیز مدیون خدمات علمی و هنری او می باشد.
بسیاری از منابع از جمله "وفیات الاعیان" اثر ابوالعباس شمس الدین احمد بن محمدبن ابوبکر خلّکان بر ترک بودن فارابی تأکید کرده اند.
حکیم نظام الدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن موید نظامی گنجوی بزرگترینداستانسرا و به قول مرحوم محمدعلی تربیت "امام مثنوی گویان و پیشوای افسانه نویسان" آذربایجان در سال 535 هجری در شهر گنجه به دنیا آمد و تا آخر عمر خود به جز یکبارکه احتمال می رود تا سی فرسنگی گنجه حدود شهر شکی امروزی در آذربایجان بوده، سفرینکرده است. نظامی در همان کودکی پدرش را که از اعیان اوغوز و از نزدیکان اتابکانبود از دست داد و همین امر موجب گوشه نشینی و ریاضت وی گشت. اما طولی نکشید که ذوقشاعری در وی بیدار شد و او را از این حالت به تدریج خارج نمود.
در جنگی که بین حکومت دربند و یکی از قبایل قبچاق روی داد، مظفر بن محمد دختریجوان از قبچاق را بنام "آپاق" و یا همان آفاق به معنی سپیدرو اسیر گرفت. وی که بهزیبایی دختر ترک حیران شده بود، او را کنیز خود ساخت. اما آپاق که بطور کلی درشرایطی متفاوت و با روحی آزاد تربیت یافته بود، زیر بار دستورات و تهدیدهای حاکمنرفت. حاکم نیز که نتوانسته بود آپاق را به اطاعت خود درآورد، وی را به عنوان تحفه! نزد شاعر 30 ساله فرستاد. نظامی که رشادت دختر ترک را برای حفظ عصمت خود شنیده بود،وی را نه به عنوان کنیز، بلکه به عنوان همسر واقعی خود قبول نمود و اولین و آخریننتیجه این ازدواج فرزندی بود محمد نام که نظامی بارها در اشعارش از وی یاد کردهاست.
نظامی اگرچه بیشتر اشعار خود را به فارسی که زبان شعر رایج آن دوران بود، نوشتهولی کلمات، ضرب المثل ها و مفاهیم ترکی را با مهارت خاصی در اشعار خود بکار برده،ترکها را مورد ستایش قرار داده و بارها بر ترک بودن خود تأکید کرده است.
نظامی در اسکندرنامه قهرمان داستان خود اسکندر را "ترک رومی کلاه" می نامد. بهعقیده نظامی ترک، مانند آفتابی است که از دریای چین طلوع کرده و کوهساران را روشنمی سازد:
دگر روز کین ترک سلطان شکوه ز دریای چین کوهه برزد بکوه
زمانی که می خواهد بزرگترین پیغمبران، فرماندهان و امپراتوران را توصیف کند، صفتترک را بکار می برد. او در خسرو و شیرین در ستایش پیغمبر اسلام چنین می گوید:
زهی ترکی که میر هفت خیل است ز ماهی تا به ماه او را طفیل است.
در قصیده "سلطان کعبه" نیز از حضرت محمد با تعبیر "ترک تازی اندام" نام می برد:
ترکی است تازی اندام وز بهر دلستانی بر عارض سپیدش خال سیه ز عنبر
یارب بود که گردد چشم دل نظامی از دیدن جمالش پیش از اجل منور
نظامی معتقد است که نظام سیاسی ترکان بر پایه عدل و برابری استوار است و اگرعدالت برقرار نگردد، گویی ترک بودن زیر سوال می رود. بطوری که در داستان معروف "پیرزن و سلطان سنجر" که با بیت
پیر زنی را ستمی درگرفت دست زد و دامن سنجر گرفت
آغاز می شود، می گوید:
دولت ترکان چو بلندی گرفت مملکت از داد پسندی گرفت
چونکه تو بیدادگری پروری ترک نه ای هندوی غارتگری
نظامی گنجوی در مقدمه لیلی و مجنون می نویسد که می خواستم لیلی و مجنون را بهترکی بنویسم. ولی پیامی از سوی آخستان شیروانشاه آمد و خواست تا این اثر را بهفارسی و یا عربی بسرایم.
نظامی که خود و زبانش مورد اهانت و تمسخر قرار گرفته بود، از این درخواست حاکمسخت ناراحت و غمگین می شود و در برابر این سخن شاه خود را بی یار و همدم می یابد. ولی به خواهش پسرش محمد بار دیگر به دنبال یافتن گوهرهای گرانقیمت می رود و سرانجاماین منظومه زیبا را می آفریند.
در داستان خسرو و شیرین نیز نظامی با گفتاری صریح به مقایسه کیخسرو و افراسیابپرداخته و با افتخار می گوید:
گر او ماهست، ماهم آفتابیم گرو کیخسرو است، افراسیابیم
در یکی از داستانهای نظامی، اسکندر به همراه سپاه ترک با روسها می جنگد و آنهارا شکست میدهد و می گوید:
ز کوه خزر تا به دریای چین همه ترک بر ترک بینم زمین
در آثار نظامی کلمات ترکی بسیار زیادی مانند آلاچیق، آماج، بیرق، سنجاق به معنیپرچم، تتق به معنی سایه بان، توتماج نوعی غذای ترکی، چالش به معنی حمله، بزک بهمعنی زینت، قلاوز به معنی راهنما، طغان به معنی باز و مرغ شکاری، قارینجا مورچه،اوزان خنیاگر، گردک حجله داماد و صدها واژه دیگر بکار برده شده است.
محمدرضا هیئت
***
نظامی گنجوی در مقدمه لیلی و مجنون می نویسد که می خواستم لیلی و مجنون را بهترکی بنویسم. ولی پیامی از سوی آخستان شیروانشاه آمد و خواست تا این اثر را بهفارسی و یا عربی بسرایم.
نظامی که خود و زبانش مورد اهانت و تمسخر قرار گرفته بود، از این درخواست حاکمسخت ناراحت و غمگین می شود و در برابر این سخن شاه چنین می سراید:
ترکی صفتی وفای ما نیست
ترکان سخن سزای ما نست
آنکز نسب بلند زاید
او را سخن بلند باید
مطالب مشابه :
در باره نظامی گنجوی
در باره نظامی گنجوی بزرگ و تحقیق در باره شیوه اما آثار حکیم نظامی، در این
پاورپوینت در مورد نظامی گنجوی
پاورپوینت در مورد نظامی گنجوی. دانلود . تاريخ : دوشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۳ | 15:28
زندگینامه نظامی گنجوی
نظامی گنجوی: نیز درباره نظامی بحث و تحقیق كرده، و همچنین روسی نیز در مورد نظامی
حکیم نظامی گنجوی ، اشعر شعرای ایران و افصح فصحای آذربایجان
حکیم نظامی گنجوی بهر حال با این همه کشمکش های زیاد در مورد آثار ترکی نظامی گنجوی
مروری بر زندگی حکیم فارابی و حکیم نظامی گنجوی
پیش از این نیز مشابه چنین اعتراضاتی در مورد نظامی گنجوی در مقدمه لیلی تحقیق در
زندگی نامه نظامی گنجوی
چنان که خود ایشان نیز به این مورد تحقیق در زندگی و نظامی گنجوی در دوران
شرفنامه نظامی گنجوی
در مورد دانستنی ها جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف نظامی معروف به نظامی گنجوی تحقیق
حافظ
تحقیق : تحقیق : حافظ اندکی که از پیش در مورد او داشت با خیال راحت نظامی گنجوی٬ عطار
زندگینامه نظامی گنجوی به زبان ساده
نظامی گنجوی در و یلهلم باحز، خاورشناس آلمانی نیز درباره نظامی بحث و تحقیق در مورد ارزش
برچسب :
تحقیق در مورد نظامی گنجوی