موضوع انشا: درباره‌ی کتاب و کتاب‌خوانی هر چه می‌دانید بنویسید.

چاپ شده در هفته نامه <<سمنان امروز>> - شماره ۱۰

 

به نام خدایی که ما را آفرید و کتاب را هم آفرید انشای خود را آقاز می‌کنم.

معلم ازیز از ما خواست تا فکر کنیم و درباره‌ی کتاب و کتاب‌خوانی انشایی بنویسیم و من باید بگویم هیچ‌چیز بهتر از این نیست که آدم بنشیند فکر کند و درباره کتاب و کتاب‌خوانی انشایی بنویسد. و من هم برای این‌که بتوانم انشای خوبی بنویسم خیلی فکر کردم و خیلی تهقیق کردم. و طبق معمول به سراق بابایم رفتم و به او گفتم:« بابا جان! کتاب چه اهمیتی دارد؟» و بابایم بلافاصله بعد از یک مکث 30 دقیقه‌ای توضیحاتی برایم داد و من از حرف‌های بابایم چیزهای زیادی فهمیدم. مسلن من فهمیدم که کتاب باعث به هم رسیدن خیلی‌ها شده است. مسل خشایار خاله کبرای من که در دانشگاه آنقدر به سوگل یکی از همکلاسی‌هایش، کتاب داد و کتاب گرفت که آخرش حراست دانشگاه فهمید و آن‌ها را فرا خواند و در آن‌جا آن‌ها را به شایستگی ارشاد کرد و الان سوگل با 1363 عدد سکه‌ی یک میلیون و سیصد هزار تومانی زن رسمی و قانونی خشایار است(البته این قسمت مال زمان نوشتن انشا است و من نمی‌دانم الان که دارم این انشا را برایتان می‌خوانم سکه چند است.)

همچنین من فهمیدم که کتاب باعث جدایی خیلی‌ها شده است . مسلن ساغرـزن آبتین، پسر عمه شکوه- یکبار خواست از خودش ابتکار در کند و کتاب دیوان شمس پسر عمه آبتین را که از همان اول با روزنامه جلد شده بود، جلدش را عوض کند. چون این کتاب یادگار دوران مجردی آبتین بود و ساغر می‌دانست که آبتین او را خیلی دوست دارد. ولی وختی جلد روزنامه‌ای را باز کرد، دید داخل جلد آن یک پیام عاشقانه نوشته شده و خیلی ناراحت شد. و بیشتر از این ناراحت شد که دید آن پیام را یکی از دوستان خودش در دوران مجردی برای آبتین نوشته بود و همین باعث شد که زندگی آن‌ها از هم بپاشد و الان که من دارم این انشا را برایتان می‌خوانم آبتین دارد هر ماه یک سکه‌ی یک میلیون و خورده‌ای به ساغر می‌دهد.

و درباره‌ی کتاب این را هم باید بگویم که کتاب نقش مهمی در زندگانی همه ما بازی می‌کند مخسوسن در خانه‌ی ما. چون کتاب تقریبن هر روز ما را از خطر مرگ نجات می‌دهد . چون مادرم هر روز به یکی از صفحات داخل کتاب که در آن دستور پخت یک غذای رویایی با یک دسر ماورایی وجود دارد مراجعه می‌کند و سعی می‌کند آن را برایمان بپزد. ولی بعد از ساعت‌ها کلنجار رفتن با «مواد لازم» وختی ناامید می‌شود به صفحه‌ی اول کتاب برمی‌گردد و با درست کردن یک املت فضایی همه‌ی ما را خوشحال می‌کند و از خطر مرگ نجات‌مان می‌دهد.

و البته من از بابایم چیزهای زیادی درباره‌ی کتاب یاد گرفتم. من فهمیدم بابایم همیشه می‌داند چه کتابی می‌خواهد. برای همین هم همیشه حضور ذهن دارد. مسلن همین دیشب که داشتم انشا می‌نوشتم به من گفت:«می‌بینی مملی؟ اگر یک کتاب قرمز رنگ وزیری با ضخامت 5 سانتی‌متر بخرم دیگه همه‌چی درست می‌شه و قسمت بالای دکورمون خیلی قشنگ می‌شه.» و بابایم همیشه از کتاب‌هایش به شایستگی محافظت می‌کند. و وختی برای کتابخانه‌اش کتابی را می‌خرد، نمی‌گذارد کسی به آن دست بزند و حتی آن را ورق بزند و آن را در کتابخانه‌اش می‌گذارد.

و من فهمیده‌ام که یکی از علت‌هایی که باعث می‌شود کتاب‌ها تند تند گران بشوند این است که تجارت کاغذ به دست مافیاست. و البته به نظر من در کشوری که همه چیز مسل مرغ، تخم‌مرغ، مسکن، سکه، ارز و دلار به دست مافیاست، بهتر است کاغذ هم به‌دست آن‌ها باشد و من از این انشا نتیجه می‌گیرم که اگر هر ایرانی به جای دیدن «عشق ممنوعه» و «ایزل» و «حریم سلطان» و «ساخت ایران» کتاب می‌خواند، الان وضع‌مان بهتر بود.

مملی-کلاس سومی


مطالب مشابه :


انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب قدیم/الیاس امیرحسنی

انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب موضوعات انشا: 1- در مورد شهر نمونه ی انشا :طبیعت در




موضوع انشا: درباره‌ی کتاب و کتاب‌خوانی هر چه می‌دانید بنویسید.

موضوع انشا: درباره‌ی کتاب و چون مادرم هر روز به یکی از صفحات داخل کتاب که در آن




انشا

انشا در مورد تدبیر و متن کتاب. متن




کتاب‎ «نگارش و انشا» در مدرسه

کتاب‌ «مهارت نوشتاری» یا «انشا» در سال تحصیلی در این کتاب بخش احمد سمیعی مورد




انشا نویسی

در انشا علامت نکات مهم در نوشتن انشا *در مورد معلم می‌تواند شعرهای مناسبی را از کتاب




انشایی در مورد انشاء

انشایی در مورد دوباره برگه‌هایی از انشا در مورد فصول، طبیعت و کتاب کودک




برچسب :