تلاش برای مامان شدن
نمیدونم کی و تو چه سنی این نوشته هام رو میخونی ولی من از
الان برات مینویسم که بعداً بدونی که با اومدنت چه چیزایی رو در من عوض کردی.
شاید الان زود باشه و دستم به نوشتن نمیره . شاید هنوز
باورم نشده و یا میترسم آره میترسم. میترسم که تو رو هم از دست بدم مثل خواهر و یا
برادر قبلیت. میگن گفتن این حرف حتی فکر کردن به اون هم گناه داره و به قول معروف
مثبت فکر کنم که همه چیز خوب بشه ولی دست خودم نیست و نمی تونم استرس را از خودم
دور کنم البته آروم هستم ولی روزها برام به کندی میگذره و هنوز شانزده روز دیگه به
وقت دکترم مونده که برم سونوگرافی بدم و از وضعیت تو گل زندگیم آگاه بشم راستش رو
بخوای زودتر از موعد هم میترسم برم چون هرچی باشه الان امیدوارم و نمیخوام خدای
ناکرده زود این امید خراب بشه.
تو بعداز دو سال تصمیم به بچه دار شدن و تلاش امسال به جمع
ما پیوستی اسفند ماه پس از یک حاملگی ناموفق و سقط در هشت فرودین ماه 88 ، دقیقا بعد از سه
ماه در من خونه کردی آخه از نظر فیزیکی حداقل باید سه دوره پریود طبیعی از تاریخ سقط گذشته باشه و از نظر روحی هم هر وقت که مادر خودش را آماده برای تلاشی دوباره ببینه که زمانش رو مادر تعیین میکنه.
آخرین پریودم 27 خرداد 88 بود و من طبق روال داروهای مخصوص
رو روزهای مخصوص خوردم و مو به مو تمام موارد را رعایت کردم. داروهام روزی یک عدد متفورمین و از روز 15 پریود به مدت 10 روز روزی دو عدد دیدروژسترون و از روز اول پریود بمدت 20 روز روزی یک عدد دگزامتازون و از روز سوم پریود روزی یک عدد قرص کلومفین بمدت 5 روز که بعدا مفصلا راجب داروها خواهم نوشت. حتی ایندفعه بابات هم
خیلی با من همکاری کرد تا اینکه روز 14 پریود یعنی 9 تیر ماه 88 جهت اندازه گیری
فولیکول سونوگرافی رفتم .نمی دونم دکتره مهارت کافی نداشته و یا تخمک همان روز
آزاده شده بود و یا بعدا فولیکول ها رشد کردند که گفت فولیکولهای ریز در دو تخمدان
داری این رو که شنیدم از ناراحتی دیگر گوشام نمی شنید و با بی میلی و حتی بدون
سوال از دکتر بلند شده و خونه اومدم انقدر ناراحت بودم که نمی دانستم چه کنم و نمی
دونستم که فولیکول در حال رشد دارم یا نه . یاد حرف دکترم افتادم که بعد از کلی
آزمایشات سنگین و گرون گفته بود اگه نتیجه نگرفتیم باید برم بخش نازائی و من از
اینکه به این بخش برم میترسیدم چون خیلی سخته، گفتنش هم انسان رو آزار میده.این
ناراحتی انقدر زیاد بود که قرصی رو که من هرماه 15 پریود میخوردم ( دیدروژسترون ) رو هم فراموش کردم. تا اینکه پیش یک دکتر دیگه رفتم که داروهایی را که خودم مد
نظرم بود را بنویسد و این ماه هم با اون داروها امتحان کنم اگه نتیجه نداد بعد برم
بخش نازائی.
تا موعد بعدی پریودم رسید و من با توجه به سونوگرافی که
داده بودم ناامید بودم ولی بازهم بدنبال معجزه بودم 27 تیر88 باید پریود میشدم که
نشدم گفتم بخاطر فراموش کردن قرص دیدروژسترون بوده آخه من بدلیلی تنبلی تخمدان تا این قرص رو نمی خوردم پریود نمی شدم و تنها دارویی بود که به من می ساخت و خاصیت کمک بارداری هم داشت ومثل مدروکسی پروژسترون خاصیت ضدبارداری نداره .ولی بازم بخاطر اطمینان تست
بارداری دادم که منفی بود من 100 % مطمئن شدم پریود نشدن از نخوردن قرص دیدروژسترون هست که
چند روز خوردم بازهم پریود نشدم ولی حالتهای پریود شدن را داشتم و حتی حرارت بدنم
خیلی زیاد شده بود و زیر دلم درد داشتم و این دردها ( درد های معمول تخمک گذاری و بالا رفتن حرارت بدن )بعد از تاریخ پریود بودنم که پریود نشدم اتفاق
افتاد که عجیب بود ومن فکر میکنم تخمک گذاری آخرین روزهای پریود اتفاق افتاده ولی ممکن بود
همان روز 14 پریود هم اتفاق افتاده بود که از چشم سونوگرافی پنهان مانده بود و یا
نمی دانم به چه دلیل آزمایش خون که در تاریخی که باید پریود میشدم ولی نشده بودم یعنی 27 تیر 88 نشان نداده بود شاید انموقع هم
اشتباه شده بود و یا بدنم هنوز نشون نمیداد.
پس از این ناامیدی تاریخ 6 مرداد ماه 88 رفتم پیش دکترم ( خانم دکتر کرم نیا )و با توجه به سونوگرافی و
آزمایش من رو به بخش نازائی خانم دکتر فصیحی که زیر نظر مستقیم دکتر صارم کار
میکردمعرفی کرد و من پرونده بغل رفتم پیش ایشان و دوباره داستان رو براش تعریف و
وضعیتم رو گفتم .نمیدونی چه سخته هر دکتری که میری از اول باید توضیح بدی و اون هم
میخواد از اول برات معالحه رو شروع کنه نمیدونی چند بار آزمایشات مختلف دادم جاهای
مختلف حتی بیمارستان میرزا کوچک خان رفتم عکس رنگی از رحم هم گرفتم که
خیلی سخت بود.
بالاخره ایشان هم
بخاطر اینکه پریود بشم آمپول نوشت ولی من نمیدونم چطور شد که اصرار کردم
تست حاملگی هم بنویسه آخه به شک افتاده بودم . دکترم برام نوشت که برم بخش ژنتیک و اونجا هم برخی تستها رو انجام دادم هزینه وزیت بالا ی اونجا و از اون بدتر هزینه های سرسام آور آزمایشاتش رو شنیده بودم ولی شنیدن کی بود مانند دیدن . پس از یک وزیت ساده که سوالات دکترش فقط در حد چند تا بچه هستن و همسرت چطور و سابقه بیماری های فامیلی و غیره انهم از طرف پرفسور قسمت ژنتیک بعدش هم تجویز آزمایشات عجیب و غریب که بیشتر اعصابم را بهم ریخت و نتوانستم جلوی خودم رو بگیرم و زدیم زیر گریه .
خواست خدا بوده بعد همون روز وسط
گرما که داشتم خونه میومدم گریه میکردم گریه از ته دل که دیگه خسته شدم و اگه
ایندفعه نتیجه نگیریم دیگه برای بچه دار شدن دکتر نمیرم حتی از دادن آزمایش هم
منصرف شدم و میخواستم برم آمپول پریود بزنم و برم خونه.
مطالب مشابه :
سوال: می خواهم در ایام سفر پریود نشوم چه کنم؟
قرص های ال دی اگر برای بار جهت زودتر یا دیرتر شدن پریود برای از پریود شدن با
تلاش برای مامان شدن
تلاش برای مامان شدن رو بخوای زودتر از موعد هم حالتهای پریود شدن را داشتم و
راههای باردار شدن خانمهای متاهل
بهترین راهکار برای حامله شدن اگر در اولین روزی که انتظار پریود شدن را پس اگر زودتر از
یادداشتی برای کتاب Are you there God? It’s me,Margaret
خوشحالی و هیجان برای پریود شدن بود که پریود شدن یک اتفاق کسی که زودتر از بقیه
پریود ، فحلی و زایمان در سگ
در بعضی موارد ممکن است بلوغ زودتر (6 اگر سگ ماده برای اولین بار تا سن 20 ماهگی (پریود) شروع
بهترین زمان «حاملگی» چه زمانی است ؟ درباره حامگی و تست خانگی...
زمانی را که دوره پریود بعدی شما تا ۳۶ ساعت زودتر تشخیص داده برای حامله شدن، زمان
دکتر مریم رهنمون: خونریزی های غیرطبیعی رحم
به صورت پریود پریود ماهیانه زودتر برای گرفتار شدن به این
سوال: می خواهم در ایام سفر پریود نشوم چه کنم؟
قرص های ال دی اگر برای بار جهت زودتر یا دیرتر شدن پریود برای از پریود شدن با
برچسب :
برای زودتر پریود شدن