کتاب و کتابخوانی
کتاب و کتابخوانی
خلاصه:
وظیفه همه افراد فرهیخته و همه نهادهای فرهنگی کشور است که دراشاعه، گسترش و تقویت هرچه بیشتر مساله کتاب و کتابخوانیاهتمام ورزند و در یک کلام، همه درد آشنایان و دل آگاهان بهمنظور بسیج همگانی برای گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانیبپاخیزند، تا هنگامه خجستهای پیش آید که در آن، «کتاب» همهجا، برای همه کس و در همه وقتبه وفور یافتشود و مطرح باشد ونیز هیچ کس در هیچ جا، هیچبهانهای برای کتاب نخواندن نداشتهباشد. مقاله حاضر به بیان رهنمودهایرهبر معظم انقلاب اسلامی درباره کتاب و کتابخوانی است:
جایگاه کتاب در فرهنگ و حاکمیت اسلامی
من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمانمیافتم، قلبا غمگین و متاسف میشوم. این به خاطر آن است که درکشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلا ده برابراین میزان، رواج و توسعه و حضور داشته باشد. اگر به دلیلپرچمداری تفکر اسلامی و حاکمیت اسلام به حساب بیاورید، این معناصدق میکند; چون اسلام به کتابخواندن و نوشتن، خیلی اهمیتمیدهد. اگر هر منصفی به بیانات نبی مکرم اسلام و ائمه (علیهمالسلام) و پیشوایان اسلام نگاه کند و ببیند که اینها در چهزمانی به کتاب و کتابخوانی دعوت میکردند و فرا میخواندند، همهافسانهها از ذهنش شسته خواهد شد و خواهد فهمید که دشمنان اسلامجز این نداشتند که افسانههای کتابسوزی و کتاب ستیزی را برسر زبانها بیندازند، چون اسلام پرچمدار کتابخوانی است.
نقش برجسته کتاب
در اهمیت عنصر کتاب برای تکامل جامعه انسانی، همین بس کهتمامی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشری، از طریق کتابجاودانه ماندهاند و روابط فرهنگی جامعه بشری نیز از پوشش کتابو مبادلات فرهنگی تقویتشده است.
ضرورت نقد و بررسی کتاب
وقتی کتاب زیاد دراختیار همه قرار میگیرد، یک نوع حیرتی برایبعضی به وجود میآید که آیا این کتاب را بخوانیم، یا نخوانیم؟مفید است، یا مضر است، یا بیفایده است؟ کتاب بیفایده هم یعنیمضر است; زیرا انسان وقتی را صرف خواهد کرد. البته کتابی کهبه کلی بیفایده باشد، خیلی به ندرت میشود پیدا کرد. بالاخره هرکتابی یک نوع فایدهیی دارد; لیکن وقت انسان محدود است. کسانیکه اهل مراجعه به کتاب هستند، احتیاج دارند که اهل نظر و اهلاطلاع، کتابها را به آنها معرفی کنند. متاسفانه مطبوعاتی کهاز لحاظ وسعت و کیفیت، مخصوص این کار و شایسته این زمان باشد،نداریم. البته در گذشته بود. اما خیلی نادر بود و سطح خیلیبالایی هم نداشت. امروز هم در گوشه و کنار چیزهایی هست کهالبته کافی نیست. ... کتابهای بسیاری نوشته میشود که اگرخوانندهای در باره این کتابها آگاهی لازم را داشته باشد، آنهارا به رعتخواهد خرید و خواهد خواند; بلکه دوبار خواهدخواند. الان آگاهی ندارد، سراغ این کتاب نمیرود. بسیاری ازکتابها به عکس هستند; یعنی اگر خواننده مشخصی آن آگاهی راداشته باشد، به این کتاب نگاه نخواهد کرد; چون مثلا وقتش راندارد; چون احتیاجی به این مقوله ندارد; یا به خاطر این کهاشکالی در این کتاب هست، سراغش نمیرود. پس، کتاب جزو کارهایلازم است.
قرآن، برترین کتاب مرجع
در قدیم، عادت خواندن قرآن وجود داشت، که این را هم زمانپهلویها از بین بردند! همان طور که میدانید، پیرمردان و پیرزنان ما سواد فارسی خواندن نداشتند; اما قرآن را همه یادمیگرفتند; این چیز خیلی خوب و مغتنمی بود. خود قرآن کتاب خیلیمهمی است; به خصوص اگر با ترجمه همراه میشد; منتها آن هم ازبین ماها برداشته شد; بعد هم آن کاری که باید بکنند; نکردند;یعنی مردم را به کتاب عادت ندادند.
کتابهای دینی
مقوله دیگری که ما در آن کم کاری داریم که شاید باورکردنیهم نباشد. کتابهای دینی است! مثل این که ما روی کتابهایدینی و مسائل اسلامی متاسفانه کم کار میکنیم! این متون اسلامیبسیار ارزشمند است. ما به کتابهایی در ردیف کتابهای شهیدمطهری احتیاج داریم که مسائل اساسی اسلام را با یک بینش صائب وبه دور از کجروی و افراط و تفریط، با زبانی قابل فهم برایقشرهای متوسط جامعه که نه دانشمندان و نه اندیشمندن را ملاکمیگیریم، نه سطوح خیلی پایینتر را ... تبیین کند.
کتابهای سیاسی
آثار سیاسی که آگاهی دهندهی به ملت ما باشد و بتواند قشرهایمختلف را دارای مغز سیاسی و قدرت تحلیل بکند، خیلی کم داریم;و این چیزی است که انقلاب به آن نیاز دارد. البته روزنامهها ورسانهها وبرخی از سخنرانیها امروز تاحدی نیازها را برآوردهمیکنند و در حدی که جامعه ما را سیاسی نگهدارند، خوب است; امادر حدی که قدرت بینش سیاسی و اوج این بینش را در افراد بهوجود بیاورند، نه اینطور نیستند; کتاب لازم است. جای کتاب رادر این زمینه هیچ چیز پرنخواهد کرد.
کتابهای تاریخی
من نمیدانم شماچه قدر از تاریخ معاصر اطلاع دارید و چه قدر آنرا خواندهاید. چه قدر خوب است که شماها در تابستان که قدریفراغت پیدا میکنید، واقعا برنامهریزی کنید و قدری از تاریخمعاصر، از جمله همین قضیه تنباکو را مطالعه کنید. کتابهایی همدر باره این موضوع نوشته شده، که مناسب است آنها را بخوانید.
البته مطالعه کتابهای امین را میگویم. بعضیهاهستند که چون پایروحانیت و دین در میان است، عنادی که با دین دارند، حاضرنیستند به افتخار به این بزرگی اعتراف کنند و آن را مطرحنمایند.
لزوم گسترش زبان فارسی
هر جای دنیا که هستید، باید همتبگمارید که در آن جا زبانفارسی را به انواع و اقسام روشها دایر کردن کلاس، تشویق افرادبه خواندن کتابهای فارسی، پخش کردن برخی از کتابهای فارسی کهدر بعضی جاها طالب طبیعی دارد; مثل کتاب حافظ و سعدی که مردمدر هندوستان و پاکستان مشتری این کتابها هستند، و از راههایدیگر، یا حتی در جلسات رسمی ترویج کنید. تا آن جایی که ممکنباشد،... یا عامل دیگری وجود نداشته باشد، از زبان فارسیاستفاده کنید. چرا ترویج زبان فارسی؟ برای خاطر این که اگرشما بتوانید زبان فارسی را گسترش بدهید. همه این فرهنگی را کهدر حصارهای لغوی داخل کشور محدود و محصور است، یک جا به آننقطه و آن شخص و آن دل و ذهنی که مخاطب شماست، منتقل کردهاید.
این بد است؟ یعنی کافی است که ما یک صدای فارسی را تقویتبکنیم; مخاطب ما در هر جای دنیا باشد، میشنود. بنابراین، زبانخیلی مهم است.
تلخیص آثار خوب
یک پیشنهاد هم، عرضه کتابهای جیبی و کوچک است. الان خلاصه کردنکتابهای بزرگ و ساده کردن کتابهای دشوار، در دنیا معمول است.
البته این کار را بیشتر برای خاطر آموزش زبان میکنند زبانرا ساده میکنند. اما عملا کتاب خلاصه میشود. داستانهای بزرگ راخلاصه و کوتاه میکنند. مثلا داستان «بینوایان» را در یک جزوهصد، صد و پنجاه صفحهای در میآورند، که داستان شیرینی خواهدبود و همه کس هم میخواند. اگر این کار راه بیفتد، خوب است.
نوجوانی و کتابخوانی
من در دوران جوانی زیاد مطالعه میکردم. غیر از کتابهای درسیخودمان مطالعه میکردم و میخواندم، هم کتاب تاریخ، هم کتابادبیات، هم کتاب شعر و هم کتاب قصه و رمان میخواندم. به کتابقصه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمانهای معروف را در دورهنوجوانی خواندم. شعر هم میخواندم. من در دوره نوجوانی وجوانی، با بسیاری از دیوانهای شعر آشنا شدم. به کتاب تاریخعلاقه داشتم، و چون درس عربی میخواندم و با زبان عربی آشنا شدهبودم، به حدیث هم علاقه داشتم. الان احادیثی یادم است که آنهارا در دوره نوجوانی خواندم و یادداشت کردم. دفتر کوچکی داشتمکه احادیث را در آن یادداشت میکردم. احادیثی را که دیروز یاهمین هفته نگاه کرده باشم، یادم نمیماند; مگر این کهیادآورییی وجود داشته باشد; اما آنهایی را که در آن دورهخواندم، کاملا یادم است. شماها واقعا باید دوره نوجوانی وجوانی را قدر بدانید. هرچه امروز مطالعه میکنید، برایتانمیماند و هرگز از ذهنتان زدوده نمیشود. این دوره نوجوانی،برای مطالعه کردن و یادگرفتن، که مطالعه کردن و یادگرفتن،دوره خیلی خوبی است; واقعا یک دوره طلایی است و با هیچ دوراندیگری قابل مقایسه نیست.
کتابهای جیبی
از بس در باره این مساله مهم (کتابخوانی) گفتهام و به من همگفته نشده که چه قدر اثر دارد، حقیقتا وقتی میخواهم بار دیگراین مساله را بیان کنم، دچار تردید میشوم که این دیگر جزوگفتار لغو نباشد! من نمیدانم واقعا این تکرار، اثر کرده، یانکرده است; شما باید آن را بگویید. واقعا آماری بگیرید،ببینیم کتابخوانی چه قدر رشد میکند. بیایید کاری کنید که مردمکتابخوان بشوند. در دنیا «کتاب جیبی» اساسا برای این بهوجود آمد که مردم کتابخوان بشوند; یعنی کتاب را در جیبشانبگذارند و مثلا هنگامی که به قطار زیرزمینی یا اتوبوس سوارمیشوند، آن را باز کنند و بخوانند. این کاری است که اگر بابشود، بسیاری از وقتهای مرده، زنده خواهد شد.
تکرار و تاکید چرا؟
من اگر هر روز یک ساعتباید حرف بزنم و نتیجهاش این باشد کهمردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم! اگرطوری بشود قضیه را حل کرد، حرفی نیست. بله، ما باید عرضمان رابه مردم بکنیم و بنده هم عرض میکنم; منتها چیزهایی هست که باگفتن تنها تمام نمیشود. معلومات خاصیتش این است که یک بار کهچیزی را گفتیم، طرف میفهمد; دیگر لازم نیست آن را دوباره، سهباره، ده باره بگوییم، میشود تکرار ممل لیکن اخلاقیات وخلقیات و عادات و رفتارها این طوری نیستند. وقتی کسی عادتناپسندی دارد، کافی نیست که بگوییم آقا! این عادت ناپسند است، یا این کار را انجام نده، یا این کار را انجام بده. یک بارتذکر بدهیم و بگوییم ما گفتیم، دیگر تکلیفمان تمام شد; نه،این طوری نیست. این گفتن و باز گفتن و باز گفتن و به زبانهایگوناگون گفتن و از همه طرف گفتن و او را با فکر محاصره کردنمیخواهد، تا یک عادت از میان برود، یا به وجود بیاید.
ریشه تاریخی عدم رواج کتابخوانی
با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیه کتابخوانی درمیان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعل داران فرهنگ و کتاب ومعرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بودهاست. بسی کمتر از آنچیزی است که از چنین ملتی انتظار میرود. و این پدیده نیزمانند بیشتر پدیدههای ناگوار در کشورما، نتیجه فرمانرواییپادشاهان و فرمانروایان ظالم و فاسد و بیفرهنگ و بیسواد براین کشور در دویستسال گذشته است. در دورانی که برخی ملتهایدیگر به سوی دانش و پژوهش و معرفت روی آورده بودند، ملت کهن وبا استعداد ما در زیر سلطه آن انسانهای پلید و خود پرست وزورگو و نااهل، از دانش و معرفت دور ماند و در دوره اخیر کهحکومت دست نشانده و فاسد پهلوی، همه کارها را برابر خواستبیگانگان و دشمنان این ملت وبه زیان این ملت انجام میداد، نهتنها تلاشی برای ترویج کتاب و کتابخوانی نشد، بلکه با ایجادسرگرمیهای ناسالم و دامن زدن به آتش غرایز جنسی درمیانجوانان، این ضرورت فوری و فوتی را هر چه بیشتر، از میدان دیدو توجه مردم بیرون راندند و در یکی از بهترین دورانهایی کهشرایط جهانی، دگرگونیهای اساسی در وضع نابسامان ملت ایران رابرمیتافت، ملت مظلوم ما را از آن محروم ساختند و کار را بهآنجا رساندند که بنابرگزارشهای همان روزگار، در شهر تهران وبرخی شهرهای دیگر، شماره میخانهها، بیش از شماره کتابخانهها وکتابفروشیها و یا چند برابر آنها بود.
عامل نیکبختی
همه دستاوردهای بشر در سراسر عمر جهان، تا آن جا که قابلکتابتبوده است، در میان نوشتههایی است که انسانها پدیدآوردهاند و میآورند. و در این صورت، مجموعه بینظیر آموزشهایآسمانی و درسهای پیامبران به بشر، دانشها و شناختهایی است کهسعادت بشر بدون آگاهی از آن امکان پذیر نیست.
خوگرفتن با کتاب
کتاب مقوله بسیار مهمی است. البته من به کارهای هنری و تصویری تلویزیون، سینما، یا از این قبیل چیزها خیلی اعتقاد دارم;اما کتاب نقش مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیزی پر نمیکند.
کتاب را باید ترویج کرد،... مردم باید به کتابخوانی عادت کنندو کتاب وارد زندگی بشود. چندی پیش من دیدم که همین تلویزیونبا بعضی از جوانان مصاحبه کرده بود و پرسیده بود که: آقا! شماکتاب میخوانید؟ پاسخ داده بودند که: نه، اصلا کتاب را جزوضروریات زندگی نمیدانند.
بهرهگیری بهینه از عامل زمان
افرادی که کار روزانه دارند اداری، کاسب، روستایی، کشاورز وامثال اینها اگر مثلا شب یا بین روز به خانه میآیند، بخشی اززمان را ولونیم ساعتبرای کتاب خواندن بگذراند، چه قدرکتابها را در همین نیم ساعتها میشود خواند. بنده خودم دورههایبیست و چند جلدی کتابها را در همین فاصلههای ده دقیقه، بیستدقیقه، یک ربع ساعت، خواندهام!... شاید من از صدها جلد کتابهمین طور در این فاصلههای کوتاه استفاده کرده باشم. بسیاری راهم میشناسم که این طور هستند. . .. من یک دوره کتاب... هشتجلدی را ... در اتوبوس مطالعه کردم! این بایستی یک سیره و سنترایجی بین مردم ما بشود که کتاب را بخوانند و به بچههایشانیاد بدهند. خانمها در خانهها کتاب بخوانند و معلومات را فرابگیرند.
خوب خواندن کتاب، و کتاب خوب خواندن
کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت، فریضه و لازم است. آنمردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات انس نداشتهباشند، تفاوت میکنند. خوشبختانه کتاب زیاد هست و کتابهایزیادی چاپ میشود. نمیخواهم عرض بکنم که همه آنچه که چاپمیشود، کتابهای خوب و مفیدی است; نه، ای بسا کتابی چاپ میشودو به بازار هم میآید، اما کتاب مفیدی نیست; یک کتاب بیفایدهوعاطل و باطلی است و کسی از آن استفادهایی نخواهد کرد. و ایبسا کتابی که چاپ میشود و به بازار هم میآید و مضر است; نهاین که فایده ندارد; بلکه ضررهم دارد! الان ما در بازار کتابکشور، چنین کتابهایی را داریم و اینها در دسترس مردم همهستند! اینها بخش کمی از کتابهای چاپ شده هستند. اکثر آنچه کهچاپ میشود، چه از جهات علمی، چه از جهات فرهنگی، چه از جهاتدینی، چه از لحاظ معارف گوناگون اسلامی، چه از لحاظ ادبی وهنری، مفید است. معارفی که درکتابها هست، مردم ما از آنهابینیاز نیستند; باید این کتابها را بخوانند. انس با کتاب، چیزبسیار با ارزشی است و من خواهش میکنم که... همه و همه... باکتاب انس پیدا کنند.
منبع: فرهنگ کوثر، آبان 1378، شماره 32
مطالب مشابه :
درباره تولیدی دنیای فرم
مانتو اداری ( مانتو اسپورت و ،دوبنده، روپوش خدماتي ، روپوش بيمارستاني ، پيراهن وشلوار
مانتوفرم مانتو اداری لباس اداری لباس فرم یونیفرم اداری مقنعه ادارات مانتو فرم
مانتوفرم مانتو اداری لباس لباس کار مانتو وشلوار کار روپوش فرم مقنعه مدل
پيدايش مفهوم بوروكراسي
مدل مانتو; مد كت و استفاده از سازمانهای بزرگ اداری امکان ظهور اصلی مدل بوروکراسی وبر
وقتی پوشش شما می گوید که شما که هستید !
اگر رازهای روان شناسی پشت هر مدل لباسی لباس های رسمی اداری اگر درست انتخاب مانتو عربي
کتاب و کتابخوانی
مدل مانتو; مد كت و مد كت وشلوار افرادی که کار روزانه دارند اداری، کاسب، روستایی، کشاورز
برچسب :
مدل مانتو وشلوار اداری