وقتی که فوق دیپلم بالاتر از فوق لیسانس باشه

یکی از نزدیکان فوق لیسانس یکی از رشته های دانشگاه سراسری را به تازگی اخذ کرده و حال مثل هرجوان دیگری نگران و عصبانی منتظر اعزام به خدمت است. بسیاری از اطرافیان و دوستانش نیز با انواع و انحای مختلف از خدمت سربازی معاف شده اند. اما این خویش ما به یکی از ادارات دولتی مرتبط با رشته اش مراجعه کرده تا شاید بتواند امریه بگیرد و طول خدمتش را در همان اداره بگذارند. پس از پر کردن فرم و کارهای ابتدایی چند روزی گذشت و دوباره به این اداره مراجعه کرد. مسئول مربوطه مشغول بررسی مدارکش بود و در حین گفتن این جمله که خیلی سخت است بتوانی در اینجا امریه بگیری حتی اگه کارشناسی ارشد داشته باشی که آقایی داخل اتاق می شود و برگه ای به مسئول مربوطه می دهد درست شبیه همان برگه درخواستی که خویش ما پر کرده بود. مسئول مربوطه هم نیم نگاهی به آن می اندازد و با نیشخندی تلخی خطاب به همکارش می گوید:« اینو ببین فوق دیپلم داره ، با سه تا ستاره. یعنی اینکه خیلی خیلی خیلی سفراش شده است. می خواد امریه بگیره. مثل اینکه بعد از گرفتن امریه و اتمام سربازی با این همه سفارش می خواد معاون مدیرکل یا حتی مدیرکل اینجا بشه.» ناگهان برق از کله این خویش ما رفت انگار که فیوز 1000 وات پریده باشه؛ یکی فوق لیسانس از دانشگاه معتبر سراسری گرفته بدون پارتی نمی تونه امریه بگیره یکی فوق دیپلم گرفته از دانشگاه غیرمعتبر آزاد با پارتی به راحتی امریه می گیره. با شنیدن این داستان به وضع خودم فکر کردم. با توجه به رشته تحصیلی ام یا باید جذب آموزش و پرورش بشم یا بانک. اولی که به خاطر استخدام نکردن به طور کل منتفیه دومی هم حتما باید پارتی داشته باشی. بعد به اطرافیانم نگاه کردم و دوستانی که در بانک استخدام شده بودند؛ 4 ، 5 نفری بودند و از قضا همه نه در آزمون استخدامی که توسط یک پارتی کت و کلفت استخدام شده بودند.
 بی هیچ دلیلی یاد گفته یکی از اساتید و دوستانم افتادم که می گفت: « توی سیاست آدم ها دو گروه هستند: بعضی ها یا علی اند بعضی ها یا حسین. دسته اول یا علی می گن و می رن زیر بار و دسته دوم اینقدر یاحسین می گن که سرآخر شام نذریشو هم می خورن» یعنی یا علی ها همیشه حمال سیاست هستند و هیچ وقت پست و مقامی نمی گیرند اما یا حسین ها فرقی نمی کنه چه دولتی سرکار باشه همیشه یه پست و مقامی بهشون می رسه.
اماواقعا تا به کی بند پ باید جای شایسته سالاری رو توی این مملکت بگیره. این داستانی که من تعریف کردم مشتی نمونه خروار بود و مطمئنا همه شماها توی زندگیتون با چندین مورد از این ناحق شدن ها روبرو شدید. من که اینقدر واسه خودم پیش اومده که وقتی بهش فکر می کنم مزاج درونی ام دچار تلاطم می شه. 

 پیشنهاد موسیقی: اگرچه از  آلبوم «در گلستانه» 22 سال است که می گذرد اما تازگی و جذابی خود را همچنان پس از این همه سال حفظ کرده است و شاید بهترین کار شهرام ناظری باشد. به همین دلیل است که این آلبوم را پیشنهاد می کنم. به عبارتی تمام آلبوم های سنتی یک طرف این آلبوم یک طرف. به جرات می شود گفت که شاهکاری است. به اسامی فقط دقت کنید: آواز: استاد شهرام ناظری، اشعار: سهراب سپهری ، آهنگساز: هوشنگ کامکار ، دکلمه اشعار: احمدرضا احمدی و با حضور بیش از 20 نوازنده چیره دست و خبره ایرانی با سازهای ارکستری و سنتی. این یعنی یک مجموعه قوی که مطئنا اثری استادانه خلق خواهند کرد. مجموعه ای که شاید هر چند دهه یک بار بتوانند دور هم جمع شوند و چنین آلبوم قدرتمندی را به بازار بفرستند. این آلبوم آنقدر در یاد و خاطره مردم خوش نشسته است که شهرام ناظری هر کنسرتی که اجرا می کند مردم اجرای دوباره آهنگ های این آلبوم را خواستار می شوند که البته به خاطر نبودن ارکستر سمفونی خواسته شان اجابت نمی شود. آلبوم «در گلستانه» به مناسبت صدمین سالروز تولد سهراب سپهری تهیه شده بود.

 پیشنهاد کتاب: « یک عاشقانه ی آرام» نوشته نادر ابراهیمی آنقدر دلنشین ، جذاب و به قول معروف پروانه ای است که دل و هوش از آدم می رباید. نمونه ای از گفتارهای این کتاب همان سه جمله ای است که در قسمت معرفی این وبلاگ نوشته شده است. این اولین کتابی بود که از نادر ابراهیمی خواندم و واقعا که چقدر مجذوب کننده و آرامش بخش بود. روحش شاد...

 پیشنهاد فیلم: «کشتی گیر» ساخته آرنوفسکی یکی دیگر از فیلم های پرحاشیه و جنجال برانگیر امسال اسکار بود. این فیلم با بازی میکی رورک داستان کشتی کج کار پا به سن گذاشته ای است که از زندگی فقط درد و رنج و کتک خوردنش مانده و فقط در همان چهار گوشه رینگ است که مردم دوستش دارند و به عنوان یک انسان قابل احترام به وی نگاه می کنند. در بیرون از سالن مسابقه ظاهرا دیگر جایی برای او وجود ندارد. نه دخترش ، نه زن رقاصه ، نه صاحب کارش و نه کس دیگری او را نمی خواهد و توجهی به وی نمی کند. این فیلم داستان تلاش انسان ها برای کسب اعتبار اجتماعی و از نو شروع کردن و بی رحمی دنیای امروزی نسبت به انسان هاست. این فیلم فقط یک نکته تاریک دارد و آن نشان دادن یک کشتی کج کار ایرانی با نام آیت الله و با لباسی عربی است که اگرچه دوست قهرمان داستان است اما باید با وی مبارزه ای نمایشی انجام دهد که در نهایت درحالیکه تماشاچیان فریاد آمریکا آمریکا سر می دهند به صورت تظاهری شکست می خورد و پرچم ایران توسط میکی رورک شکسته می شود. این صحنه یکی از احمقانه ترین صحنه های سینمایی بود به آن جهت که بی سوادی یک کارگردان بزرگ را نشان می دهد که نه با اسامی ایرانی آشناست و نه فرق ایرانی و عرب را می داند.


مطالب مشابه :


از کافه کوه 1390 تا قهوه خانه سنتی آذری 1327

از کافه کوه 1390 به قهوه خانه سنتی آذری که در سال 1327 ما اضافه شد ، اسامی دوستان




وقتی که فوق دیپلم بالاتر از فوق لیسانس باشه

کافه اوتوپیا به عبارتی تمام آلبوم های سنتی یک طرف این آلبوم یک به اسامی فقط دقت کنید:




بازیهای سنتی دیزج امیرمدار

دیزج امیرمدار - بازیهای سنتی دیزج امیرمدار - دیزج امیرمدار. خانه; آرشيو; ايميل اسامی. ۱-پِل




اسامی بازیکنان استقلال گروه ملی اهواز

اسامی بازیکنان استقلال گروه ملی کافه سنتی




اسامی انتخاب شدگان

اسامی انتخاب بزرگان موسیقی سنتی ایران گالری های تهران ( کافه دیزاین )




در تنها کافه زنانه ایران چه میگذرد ؟

کافه کراسه زمستان سال گذاشته اند و روی آن اسامی غذاهای پنیر سنتی




برچسب :