مقاله ای زیبا بمناسبت روز زمین پاک

هوا

۱ همواره به‌خاطر داشته باشیم که تنفس ضروری‌ترین و حداقل نياز ما در دنیاست.

۲ آلودگی هوا 11 برابر آلودگی آب و 16 برابر آلودگی غذابرای انسان خطرناک است.

۳ سالانه حدود 3 میلیون نفر از مردم جهان به دلیل آلودگی هوا جان خود را از دست می‌دهند.

۴ 92 درصد بیماری‌های تنفسی و ریوی و 20 درصد بیماری‌های قلبی و عروقی ناشی از آلودگی‌ هواست.

۵ روزانه 1200 تن آلاينده در هواي تهران پخش مي‌شود.

۶ ميزان بنزن (كه بسيار خطرناك‌تر از مونواكسيدكربن است) در هواي تهران 5/2 برابر استاندارد جهاني است.

۷ به علت آلودگي هوا عمر شهروندان در ايران به طور متوسط 5 سال كاهش يافته است.

۸ در تهران روزانه 27 نفر بر اثر آلودگي هوا جان مي‌دهند، يعني تقريباً هر 55 دقيقه يك نفر يا بيش از 9000 نفر در سال!

۹ یک خودروی فرسوده تنها برای پیمودن یک کیلومتر مسافت، اکسیژن مورد نیاز 200 نفر در یک شبانه‌روز را مصرف و به دود تبدیل می‌کند.

۱۰ دودهايي که از اگزوز وسايل نقلیه موتوري خارج مي‌شوند حاوي حدود 1000 ماده سمي ‌و عامل 60 تا 90 درصد کل آلودگي هوا در کشورهاي صنعتي است. مونو اکسيد کربن به خصوص براي بيماران قلبي خطرناک است، زيرا از ورود اکسيژن به ريه‌ها مي‌کاهد. تنفس هيدروکربن باعث خستگي مفرط و حتي احتمالاً بروز سرطان مي‌شود. 8 درصد از جمعيت جهان که مالک 400 ميليون اتومبيل‌اند در اسيدي شدن باران، گرمايش کره‌ي زمين و مرگ سالانه 250000 نفر ناشي از حوادث رانندگي، دست دارند.

۱۱ اسيدي شدن باران عمدتاً نتيجه‌ي انتشار گوگرد و اکسيد نيتروژن از نيروگاه‌هاي حرارتي بزرگ، رفت و آمد اتومبيل‌ها، صنايع کاغذ و خمير کاغذ و کوره‌هاي ذوب فلزات است. اين آلاينده‌هاي هوا مي‌توانند به وسيله‌ي باد تا فواصل زياد پراکنده شوند و به صورت ذرات خشک، گاز، باران و يا برف فرو بيايند.

در اروپا 16 کمپاني اتومبيل سازي، سالانه هفت ميليون دستگاه‌اتومبيل از 300 نوع مختلف توليد مي‌کنند. توليد انبوه اتومبيل منابع نفتي و کاني را تحليل مي‌برد، هوا را آلوده و خراب مي‌کند، مقدار بسيار زيادي سر و صداي ناهنجار پديد مي‌آورد و زمين‌ها را براي احداث جاده و نيز سرمايه‌گذاري‌هاي ضروري براي گسترش حمل و نقل عمومي، به شديدترين وجهي مي‌بلعد و تباه مي‌کند. ميانگين حمل مسافر به وسيله‌ي هر اتومبيل 3/1 نفر است و بنابراين براي حمل هر 400 نفر بايد 300 دستگاه‌اتومبيل به حرکت درآيد که دو صف به طول 5/1 کيلومتر را تشکيل مي‌دهد. قطاري به طول 150 متر مي‌تواند از پس همين کار (حمل 400 مسافر) برآيد ، آن هم با هزينه‌ي اقتصادی و ‌زيست محیطی به مراتب کمتر.

۱۲ در تهران 5/2 ميليون خودرو تردد مي‌كند كه روزانه 1400 خودرو به تعداد آنها اضافه مي‌شود.

۱۳ در تهران تنها 17 درصد حمل و نقل با اتوبوس، 5 درصد با مترو و 20 درصد با تاكسي انجام مي‌شود.

۱۴ براي حفظ سلامتي خود و ديگران تا حد امكان از وسايل نقليه عمومي استفاده كنيم.

کودکان و بیماران در مقابل آلودگی هوا حساس‌تر و آسیب‌پذیرترند. برای حفظ سلامت آنان به پاکی هوا کمک کنیم.

اب

۱ 40 درصد از مردم جهان آب آشاميدني کافی مورد نیاز خود را ندارند.

۲ آب آشاميدني يك و نيم ميليارد نفر از مردم دنيا به فضولات انساني، دامي و مواد خطرناك شيميايي آلوده است و اگر گرسنگي آنها را نکشد احتمالاً آب آلوده چنين مي‌کند. بر طبق نظر سازمان بهداشت جهاني 80 درصد بيماري‌هاي جهان سوم از آب ناشي مي‌شود.

۳ با 10 درصد صرفه‌جویی در مصرف آب می‌توان دو برابر جمعیت کنونی جهان را سیراب کرد.

۴ آب در اکثر کشورهاي فقير کمياب است و در چندين کشور صنعتي و پيشرفته و همچنين بعضي كشورهاي در حال توسعه به سرعت رو به کميابي مي‌رود. كمبود آب مي‌تواند در آينده‌ي نه چندان دور حتي موجب بروز جنگ بين ملت‌ها شود.

۵ بحران آب بحران غذا را نيز به دنبال خواهد داشت.

۶ کمتر از يک درصد آب کره‌ي زمين شيرين و قابل آشاميدن است.

۷ افت ساليانه‌ي آبهاي زيرزميني در ايران حدود 6 ميليارد متر مكعب است.

۸ سطح آبهاي زيرزميني در ايران تنها در سال 1387 به طور متوسط حدود 3 متر پايين آمده است.

۹ هم‌اكنون در برخي نقاط كشور چاه‌ها تا عمق 300 متر پايين رفته‌اند.

۱۰ 94 درصد آب مصرفي كشور در فعاليت‌هاي كشاورزي صرف مي‌گردد.

۱۱ در ايران 18 ميليون هكتار زمين زراعي و باغ وجود دارد كه 10 ميليون هكتار ديم و 8 ميليون هكتار آن آبياري مي‌باشد. از اين 8 ميليون هكتار تنها در يك ميليون هكتار از سيستم آبياري پيشرفته استفاده مي‌گردد و بقيه با روش‌هايي همچون غرقاب كردن آبياري مي‌شوند.

۱۲ با مصرف نادرست آب دو خطا مرتكب مي‌شويم: هدر دادن بهترين منبع حيات، و توليد فاضلاب بيشتر.

۱۳ برای تولید هر کیلوگرم کاغذ 500 تا 700 لیتر آب مصرف می‌شود.

۱۴ توليد يک کيلوگرم گندم خشک به 1500 ليتر آب نياز دارد.

۱۵ توليد يک ليتر شير 4000 ليتر آب مصرف مي‌کند.

۱۶ توليد يک کيلوگرم گوشت 20 تا 60 هزار ليتر آب مصرف مي‌کند.

۱۷ توليد يک اتومبيل به 400000 ليتر آب نياز دارد.

۱۸ با ریختن یک لیتر روغن موتور روی زمین، یک میلیون لیتر از منابع آب زیرزمینی آلوده می‌شود.

۱۹ 75 درصد آلاینده‌هایی که در سراسر جهان وارد آب‌های سطحی می‌شوند حاصل فعالیت‌های انسان در خشکی‌اند.

۲۰ اگر یک خانواده‌ی 4 نفری هر یک روزی 5 دقیقه دوش بگیرند، بیش از 26 هزار لیتر آب در یک هفته مصرف خواهد شد که معادل آب آشامیدنی آنها در 3 سال است.

۲۱ يک سر دوش عادي در دقيقه حدود 19 تا 27 ليتر آب مصرف مي‌کند. پس حتي طي يک دوش 5 دقيقه‌اي حدود 130 ليتر آب مصرف مي‌شود. سردوش‌هاي «کم جريان» مصرف آب را تا 50% يا بيشتر کاهش مي‌دهد؛ معمولاً ميزان جريان آب از آنها حدود 11 ليتر در دقيقه يا کمتر است. بنابراين نصب اين نوع سردوش‌ها در حمام خانه راه بسيار مؤثري براي صرفه‌جويي در مصرف آب است.

۲۲ با نصب «هواده شير» بر روي شيرهاي آب منزل مي‌توان مقادير قابل توجهي آب را صرفه‌جويي نمود. در حالت عادي در هر دقيقه بين 11 تا 19 ليتر آب از شيرها خارج مي‌شود. اما با نصب هواده، اين جريان را مي‌توان تا 50% کاهش داد. از آنجا كه آب در اين شيرها با هوا مخلوط مي‌شود جريان آب به طور حيرت‌انگيزي بيشتر به نظر مي‌رسد. نصب وسيله‌ي مذکور بر روي شيرهاي سينک دستشويي و آشپزخانه موجب صرفه‌جويي در مصرف آب خواهد شد.

همچنين با نصب اين وسيله مصرف آب مي‌تواند بيش از 1000 ليتر در ماه براي يک خانواده‌ي 4 نفري کاهش يابد که معادل بيش از 12000 ليتر در سال مي‌باشد. پس اگر فقط ده هزار خانواده‌ي 4 نفري از هواده استفاده کنند بيش از 120 ميليون ليتر در سال در مصرف آب صرفه‌جويي خواهد شد.

استفاده از جارو به جاي آب در تميز کردن پله‌ها و پاركينگ صدها ليتر در مصرف آب صرفه‌جويي مي‌کند.

پوشش گیاهی

۱ از حیات سبز گیاه ، زندگی انسان ادامه می‌یابد.

۲ درختان و پوشش گیاهی از میلیون‌ها سال قبل، همچون کارگاهی عظیم هوای کره‌ی زمین را تصفیه می‌کنند.

۳ گياهان سبز آنچه را كه براي رشد نياز دارند از «چرخه‌هاي» گوناگون زيست‌کره، يعني چرخش انرژي و ماده مي‌گيرند. انسان‌ها تنها گونه‌هايي در تاريخ طبيعي‌اند که چيزهايي توليد مي‌کنند که نمي‌توانند مجدداً آنها را به مصرف خود برسانند. بقيه‌ي طبيعت «فضولات» را به طور کامل به منابع تبديل مي‌کند.

۴ هر هکتار جنگل سالانه 50 تن گاز کربنیک را جذب کرده و 5/2 تن اکسیژن تولید می‌کند.

۵ یک چهارم داروها از گیاهان و درختان جنگلی به دست می‌آید.

۶ درخت یعنی اکسیژن، غذا، جلوگيري از فرسايش خاك، حفاظت از آب و بسیاری از نیازهای بی‌شمار دیگر.

۷ برای تشکیل ضخامت یک سانتی‌متر از خاک زراعی به طور متوسط 700 سال زمان لازم است.

۸ به یاد داشته باشیم که گندم تنها از خاک می‌روید.

۹ هر سال 5/1 میلیون هکتار (یعنی 9 درصد) از زمین‌های کشورمان به بیابان تبدیل می‌شود.

اگر روند فعلی تخریب خاک ادامه یابد در 30 سال آینده تمام زمین‌های حاصلخیز کشور را به خاطر فرسایش از دست خواهیم داد

۱۰ هر پنج سال یک میلیون هکتار از جنگل‌های ایران از بین می‌رود.

۱۱ سیل ماسوله، تنکابن، گلستان و ...، پیامد جنگل‌زدایی‌های دیروز و زنگ خطری برای سیل‌های فرداست.

۱۲ در هر دقیقه بیش از 2 هکتار از جنگل‌ها و مراتع كشور تخريب مي‌شود.

۱۳ سالانه حدود 5/1 درصد از جنگل‌های کشورمان از بین می‌رود. اگر همین‌طور ادامه بدهیم 60 سال بعد تقریباً اثری از جنگل در کشورمان باقی نخواهد ماند.

۱۴ به فکر صحبت کردن با همسايه‌ها در مورد کاشتن درخت در محله‌ي خود باشيد. خواهيد ديد كه بسياري از مردم همچون شما به اين كار علاقه‌مندند.

غذا

۱ يک و نيم ميليارد نفر از مردم فقير دنيا قادر به تأمين غذاي کافي براي خود نيستند؛ شايد نيمي از آنها چنان با کمبود غذا روبرويند که احتمالاً در معرض رشد ناتمام، عقب‌ماندگي ذهني و حتي مرگ قرار داشته باشند.

۲ در جهان هيچ‌گونه کمبود غذايي وجود ندارد! آري امروزه در جهان چندان غذا يافت مي‌شود که همه بتوانند تغذیه شوند. اما مشکل آنجاست که اين غذا به شكل عادلانه‌اي تقسيم و توزيع نمي‌شود. اين امر در مورد اکثر منابع صادق است؛ اين فشار جمعيت نيست که آنها را مي‌بلعد، بلکه توليد و مصرف اسراف‌گرايانه در دنياي صنعتي است که اين منابع را تحليل مي‌برد. کشورهاي پيشرفته 67 درصد سوخت فسيلي، 75 درصد کاني‌هاي فلزي و 80 درصد فلزات غير آهني جهان را مورد استفاده قرار مي‌دهند. آمريکاي شمالي تنها پنج درصد جمعيت جهاني را در خود جاي مي‌دهد ولي يک سوم منابع سياره‌ي ما را مصرف مي‌کند.

۳ کشيدن سيگار و خوردن غذاهاي پر چرب نه تنها مستلزم صرف هزينه‌هاي سنگين بابت بيماري‌هاي قلبي، سکته‌ي مغزي، سرطان و ... است، بلکه عامل بسياري از فشارهاي زيست‌محيطي ناشي از سيستم کشاورزي کنوني در سطح جهان است، از فرسايش خاک گرفته تا استخراج بيش از اندازه‌ي آب‌هاي زيرزميني.

۴ يک ميليارد و دويست و پنجاه ميليون نفر از جمعيت گوشت‌خوار جهان، که سه برابر حدود پنج ميليارد نفر باقيمانده‌ي جمعيت جهان چربي مصرف مي‌کنند، به طور غير مستقيم 40% غلات جهان را، غلاتي که دام‌ها آنها را مي‌خورند تا چاق شوند، مي‌بلعند.

۵ بيش از يک ميليارد نفر در سال را مي‌توان با لوبيا و حبوباتي که به مصرف غذايي دام‌ها در امريکا مي‌رسد سير کرد.

مصرف جهاني نوشابه‌هاي گازدار از 64 ميليارد قوطي در 1980 به رقم تقريبي 85 ميليارد در 1990 افزايش يافته است. قسمت زيادي از اين رشد به علت رقابت شديد دو شرکت پپسي‌کولا و کوکاکولاست که محصولات خود را تقريباً در همه‌ی کشورهاي جهان به فروش مي‌رسانند. به خصوص کوکاکولا آنچنان بين‌المللي شده که 80 درصد درآمد خود را از خارج از مرزهاي آمریکا به دست مي‌آورد. در يك مجله‌ی تجاري يک پوستر دو صفحه‌اي ترسيم شده که در آن هيتلر، ناپلئون و لنين بطري کوکاکولا در دست دارند، با اين نوشته‌ بر روي تصوير كه: «فقط يکي دراين نبرد توانست بر جهان پيروز شود ! »

رئيس شرکت کوکاکولا، دونالد کئورگ، زمانی گفت: «وقتي به اندونزي، کشوري استوايي با 180 ميليون نفر سکنه و سن ميانگين 18 سال و مسلمان، و ممنوعيت الکل، فکر مي‌کنم آنگاه حس مي‌کنم که بهشت چگونه جايي مي‌تواند باشد ! »

۶ اکثر مردم كشورهاي غربي يک سومِ درآمدشان را بابت خوراک هزينه مي‌کنند. به بيان ديگر، يک سومِ حيات کاري آنها به کسب خوراک مربوط مي‌شود، دقيقاً مانند انسانهاي شکارگر و گردآورنده‌ي خوراک در دوران اوليه‌ي پيدايش انسان!

۷ ما آنقدر وقت نداريم که غذاي تازه درست کنيم! خانواده‌ها به خوراک‌هاي گران اما از لحاظ مواد غذايي فقير و با باروري نامطلوب وابسته شده‌اند، که صنايعي آنها را به بازار عرضه کرده که نگراني و توجه زيادي نسبت به سلامت مصرف کننده ندارد و بيشتر به سود مي‌انديشد.

۸ رژيم غذايي طبقه‌ی مصرفي با اتکاي شديد خود به حمل و نقل‌هاي راه دور يک زيان اقتصادي و زيست‌محيطي ديگر روي دست ما مي‌گذارد.

۹ هر لقمه غذاي آمریکايي به طور معمول حدود 2000 کيلومتر مسافت را از مزرعه تا ميز غذا طي مي‌کند.

۱۰ خطوط تدارکاتي غذاي طبقه‌ی مصرفي گرداگرد زمين را فرا مي‌گيرد. مردم شمال اروپا کاهوي حمل شده از يونان را مصرف مي‌کنند. سر سفره‌ی ژاپني‌ها چندين تن گوشت شترمرغ استراليايي و گيلاس آمریکايي ِ حمل شده با هواپيما مصرف مي‌شود. يک‌چهارم انگوري که آمریکايي‌ها مي‌خورند از 7000 کيلومتر دورتر، يعني شيلي، مي‌آيد و نيمي از آب پرتقال مصرفي آنها محصول برزيل است. ميوه‌ی مصرفي اروپايي‌ها حتي از استراليا و زلاندنو نيز آورده مي‌شود. حتي گُلي که ميز غذاي مردم طبقه‌ی مصرفي را تزئين مي‌کند نيز از راه دور آمده است: گل زمستانه براي اروپايي‌ها از مزارع کنيا و براي آمریکايي‌ها از کلمبيا و با هواپيما حمل مي‌شود.

۱۱ ما انسان‌ها نسبت به هر موجود زنده‌ی ديگري بيشتر غذا مصرف مي‌کنيم. اما چيزي كه به آن توجه نمي‌كنيم اين است كه هر موقع مواد غذايي مي‌خريم در واقع تصميم مي‌گيريم که کدام نوع کشاورزي را مي‌خواهيم در حال حاضر و در آينده حمايت کنيم. همچنين در پشت تقريباً هر جنسي که خريداري مي‌کنيم منابع، کارخانه، انرژي و حمل و نقلي مشخص قرار دارد.

به عنوان مثال غذاهاي فراوري شده (آماده) در طول پخت و پز، سرد شدن، خشک شدن، حمل و نقل و ... ، تا وقتي که در خانه دوباره گرم و براي خوردن آماده شوند، باعث هدر رفتن مقدار زيادي انرژي مي‌شوند. بنابراين :

o مواد غذايي تازه بخريد (توليد غذاهاي يخ‌زده به نسبت غذاهاي تازه به ده برابر انرژي نياز دارد)؛

o مواد خوراکي و غذاهايي را براي خريدن اختيار کنيد که در فاصله نزديکتري به خانه شما توليد شده باشند، از جمله نان، حبوبات، لبنيات، گوشت، سبزيجات و‌تره‌بار؛

o بيشتر مواد غذايي‌ای را انتخاب کنيد که در روندي طبيعي رشد و پرورش يافته باشند؛

o براي حفظ سلامتي خودتان و حفاظت از محيط زيست، گوشت قرمز و جوجه کبابي کمتر بخوريد.

انرژي، مواد و بازيافت

q در سال 1384 روزانه 500 هزار لیتر بنزین در کشور هدر رفته است.

q نیمی از انرژی مصرفی در فضاهای مسکونی و اداری صرف گرم‌کردن می‌شود، در حالی که دمای 18 درجه سانتیگراد براي بيشتر اين فضاها مناسب است.

q خانه را بیش از حد سرد یا بیش از حد گرم نکنیم؛ به لباس‌هایمان و پنجره‌ها هم می‌توان فکر کرد!

q در هنگام شستشو از آب خیلی گرم استفاده نکنیم.

q دمای آب‌گرم‌کن را روی 50 درجه تنظیم کنیم.

q دستگاه‌های برقي محل کار را در صورت عدم نیاز خاموش نماییم.

q اگر هر خانوار ایرانی تنها یک لامپ 100 واتی در منزل خود را خاموش کند سالانه حداقل یک میلیارد دلار صرفه‌جویی انرژی برای کشور حاصل خواهد شد.

q در کشور ایران روزانه 32هزار تن (سالانه 12میلیون تن) مواد زائد خانگی تولید می‌شود.

q هر تن زباله شهری حدود 500 لیتر شیرآبه تولید می‌کند و این شیرآبه می‌تواند دو ميليون لیتر آب را آلوده کند.

q در صورت عدم دفع اصولی و علمی زباله‌ها حدود 118 نوع بیماری مي‌تواند از طریق آنها به ا‌نسان منتقل شود.

q در تهران روزانه 7500 تن زباله‌‌ي خانگي توليد مي‌شود.

q در تهران روزانه حدود 20 هزار کیلوگرم لاستیک درون زباله‌ها ریخته می‌شود.

q مردم تهران ساليانه بيش از 30 ميليون دلار پلاستيك، 35 ميليون دلار كاغذ و 50 ميليون دلار نان را در مركز دفن زباله‌ي كهريزك دفن مي‌كنند.

q تبدیل مواد غذایی به زباله ظلمی است در حق انسان‌های محروم و محیط زیست.

q اگر در تهران براي بسته‌بندي تغذيه‌ي كودكان از كيسه‌هاي پارچه‌اي استفاده شود روزانه 4 ميليون كيسه‌ي پلاستيكي صرفه‌جويي خواهد شد.

q كيسه‌هاي نايلون و پلاستيك دور ريخته شده به طور متوسط 500 تا 700 سال در طبيعت به صورت تجزيه نشده باقي مي‌ماند.

q استفاده از بسته‌بندی‌های قابل بازگشت و تجزیه‌پذیر از راه‌های مؤثر کاهش زباله است.

q با مشارکت در تفکیک زباله‌ها و تبدیل زباله به کمپوست می‌توانیم روزانه 530 هکتار از خاک کشورمان را احیاء کنیم.

q جامعه ما شديداً نيازمند مهار ضايعات، حفظ و تعمير اشياء و مصرف مجدد و بازيابي آنهاست.

q در دنيا سالانه حداقل 200 ميليارد بطري، قوطي، جعبه‌هاي پلاستيکي، و فنجان‌هاي کاغذي و پلاستيکي توليد مي‌گردد و دور ريخته مي‌شود.

«طبقه‌ی يک­بار مصرف» همه ساله ميليون‌ها ميز و صندلي، قفسه‌ی آشپزخانه، يخچال، کولر گازي، لباسشويي، خشک‌کن، کامپيوتر شخصي، تلفن، تشک و امثال آنها را دور مي‌ريزد. آلماني‌ها به تنهايي سالي 5 ميليون وسيله‌ی خانگي را از رده خارج مي‌کنند و آمریکايي‌ها سالانه 5/7 ميليون تلويزيون را اسقاط مي‌نمايند. آمريكايي‌ها هر ساله 280 ميليون لاستيک اتومبيل را دور مي‌ريزند كه تنها يك چهارم آنها بازيابي مي‌شود.

q در جامعه‌ی مصرفي کالاهاي يک‌بار مصرف نيز، همچون بسته‌بندي، شايع و فراگير است. اقتصاد مصرفي در همه چيز، از بشقاب آشپزخانه گرفته تا دوربين عکاسي، اجناس کم عمر يک‌بار مصرف را جايگزين کالاهاي جايگزين کالاهاي بادوامي‌کرده که روزي نمونه‌ی زندگي سالم زيست محيطي بودند. انگليسي‌ها سالانه 5/2 ميليارد پوشک را به دور مي‌اندازند. ژاپني‌ها هر سال 30 ميليون دوربين تک فيلمي را مصرف مي‌کنند و شرکت‌هاي ژاپني علاوه بر خودکارهاي تشويقيِ مدل قديم، ميليون‌ها باطري مجاني نيز هديه مي‌کنند، که هر کدام حاوي کادميوم و جيوه‌ی سمي است. آمریکايي‌ها هر سال 183 ميليون تيغ ريش‌تراشي، 7/2 ميليارد باطري، 140 ميليون متر مکعب استايروفوم مخصوص بسته‌بندي را به دور مي‌ريزند که با پول آنها مي‌شود همه‌ی جهان را هر دو ماه يکبار به مهماني بيرون دعوت کرد. حتي يک کمپاني در مريلند ويدئويي مي‌فروشد که پس از ديدن 5 تا 10 فيلم بايستي دورش انداخت.

q تقريباً تمام ظروف حاوي نوشيدني در کشور دانمارک دوباره پر مي‌شوند.

q يك گروه به نام «همه چيز با مبلمان» وسايل منزل را که مردم نيويورک دور مي‌ريزند جمع‌آوري و مرتب کرده و به فروش مي‌رساند. همچنين، شرکت اوربان اور در برکلي کاليفرنيا صاحب يک انبار و يک مرکز تفکيک زباله در محل تجمع زباله در شهر است و با شهرداري قراردادي بسته تا مواد با ارزش زباله‌ها را جدا کند. اين شرکت و شرکت‌هاي مشابه‌اش فعاليت خويش را در سراسر کشور به صورت اتحاديه‌اي درآورده‌اند.

q بازيابي را به کودکان خود بياموزيد. آنها نسبت به بسته‌بندي‌هاي رنگارنگ و جذاب، مخصوصاً آنچه در آگهي‌هاي تلويزيوني و فروشگاه‌ها نشان داده مي‌شود، ضعف دارند. اما از طرف ديگر آنها علاقه ويژه‌اي به طبيعت و همچنين سرعت يادگيري زيادي دارند. به آنها بياموزيد که با حفظ وسايل و مواظبت از اسباب‌بازي‌هايشان، همچنين همراهي با شما در تعمير اسباب منزل در نجات کره‌ي زمين نيز با شما همراه باشند.

در اقتصاد يک‌بار مصرف امروزي بسته‌بندي به خودي خود به صورت يک هدف درآمده است. ابزارآلات و وسايل فلزي، اسباب‌بازي بچه‌ها، مواد آرايشي و بهداشتي، داروها، دستگاه‌ها‌ي پخش موزيک، مواد غذايي و نوشيدني و هر ماده‌ی مصرفي قابل تصور ديگري را در کارتون‌هاي مقوايي جاسازي کرده، در لفاف‌هاي کاغذي و يا پلاستيکي مي‌پيچند و يا هر سه نوع بسته‌بندي مذکور را در مورد آن با هم انجام

q مي‌دهند. شرکت‌هاي توليد اسباب‌بازي که مدعي‌اند کالاهاي آنها به هيچ وجه شکستني نيست در عين حال کالاهايشان را در انواعي از جعبه‌هاي پلاستيکي بسته‌بندي مي‌کنند که چهار برابر اندازه‌ی خود آنهاست و اينها نيز در کاغذهاي کادو دوباره با ظرافت و پيچيدگي بسته‌بندي شده‌اند.

q به نظر مي‌رسد که هر چه درآمد فزوني مي‌گيرد ميل به حفظ و مواظبت از اشيای مادي کاهش مي‌يابد.

q صنايع بسته‌بندي در آلمان 40 درصد کاغذ و در آمریکا نزديک به يک‌چهارم پلاستيک کشور را جذب مي‌کند. در کشورهاي صنعتي که بخش عمده‌ی طبقه‌ی مصرفي در آنها زندگي مي‌کنند، نزديک به نيمي از زباله‌هاي جامعه‌ی شهري را مواد بسته‌بندي تشکيل مي‌دهد.

q در ایران سالانه 400هزار تن کاغذ مصرف می‌شود که معادل 6 میلیون و هشتصد هزار اصله درخت است.

q برای تولید هر کیلوگرم کاغذ 500 تا 700 لیتر آب مصرف می‌شود.

q به طور متوسط هر کارمند حدود 80 کيلوگرم کاغذ قابل بازيافت با کيفيت خوب را در سال دور مي‌ريزد.

q بازيافت هر تن کاغذ اداري موجب صرفه‌جويي در مصرف 1450 ليتر نفت مي‌گردد.

q بازیافت کاغذ احیاء منابع اقتصادی، عدم وابستگی به واردات خمیر کاغذ، کاهش آلودگی، جلوگیری از قطع درختان و کاهش تولید زباله را به‌دنبال خواهد داشت.

q هر سال کانادا 17000 هکتار از جنگل‌هاي بکر خود را، که معادل مساحت پايتخت آمريکاست، مي‌تراشد تا کاغذ لازم براي روزنامه‌هاي آمريکايي را فراهم کند که پر از آگهي‌اند. يكي از فعالان محيط زيست كانادا مي‌گويد: «ظاهراً همه‌ی عزم ما آن شده که اين کشور را به خمير کاغذ بدل کنيم!»

q هر هفته براي تهيه‌ي روزنامه‌ي يکشنبه‌ي آمريکايي‌ها، جنگلي با بيش از 500,000 اصله درخت لازم است.

q آگهي‌هاي تبليغاتي بخش عمده‌اي از مصرف كاغذ را به خود اختصاص مي‌دهند. همه ساله 14 ميليارد کاتالوگ پستي به‌اضافه 38 ميليارد انواع ديگر تبليغات، سيستم پست را در آمريکا خفه مي‌کند. به همين ترتيب نشريات ادواري نيز از تبليغات سرشار است: 65 درصد يک روزنامه نمونه‌وار آمريکايي را آگهي‌هاي تبليغاتي تشکيل مي‌دهد.

q تهيه‌ی کاغذ لازم فقط براي يک شرکت کامپيوتري که کاتالوگ‌هاي خود را هر دو ماه يک‌بار براي 3 ميليون نفر مي‌فرستد ايجاب مي‌کند که چوب 38 هکتار جنگل 70 ساله جمع‌آوري شود. به علاوه اين کار به 590 ميليون ليتر آب و 230 ميليارد وات انرژي هم نياز دارد.

فرآيند توليد اين کاغذها 14 تن اکسيدگوگرد و 345 تن ترکيبات آلي کلر، يعني گروهي از سمي‌ترين مواد شيميايي جهان را نيز در آب يا هوا منتشر مي‌كند.

q راه‌هايي براي صرفه‌جويي در مصرف كاغذ عبارتند از:

o بازيافت کاغذ و مقوا به هر طريقه‌ي ممکن و استفاده‌ي مفيد از آنها.

o تحويل نگرفتن برگه‌ها و برشورهاي تبليغاتي که به درد ما نمي‌خورند.

o استفاده از کاغذهاي بسته‌بندي، رسيد عابر بانک‌ها، برگه‌هاي اداري استفاده شده، فاکتورها، نسخه‌ها، قبوض و ... به جاي کاغذ نو در شرايط ممکن (اين شرايط کم نيستند.)

o استفاده از دستمال پارچه‌اي به جاي دستمال کاغذي تا حد امكان.

o خريد اجناس با بسته‌بندي کمتر و مفيد‌تر (از لحاظ ميزان مواد مصرفي از قبيل کاغذ، مقوا، پلاستيک و غيره)

o همراه داشتن کيف يا کيسه‌ي پارچه‌اي به هنگام خريد (به جاي استفاده از كيسه‌هاي پلاستيكي متعدد).

q وسایل اضافی خود را بفروشیم یا ببخشیم؛ لباس‌های کهنه، اسباب‌بازی و لوازم خانگی را به مؤسسات خیریه هدیه کنیم.

q ما می‌توانیم با کمک افراد خانواده بسیاری از چیزها را تعمیر کنیم (و در هزینه‌ها صرفه‌جویی و در کاری سازنده با خانواده مشارکت کنیم).

q در بعضی کشورها جشنواره‌هایی(یا بازارهایی محله‌ای) برای فروش لوازم دسته دوم وجود دارد که اقشار مختلف جامعه (حتی بچه‌ها) در آن شرکت می‌کنند.

q کالاهای بادوام بخریم نه کالاهای یک‌بار مصرف. (ظروف چینی یا شیشه‌ای به جای ظرف‌های یک‌بار مصرف، باطری‌های قابل شارژ به جای باطری‌های یک‌بار مصرف و ... )

q قبل از خرید کمی فکر کنیم، از سر هوس خرید نکنیم و فقط آنچه را واقعاً لازم داریم بخریم (پبش از رفتن به خريد در خانه با كمي فكر و سر فرصت فهرستی برای خرید تهیه کنیم).

q هر خریدی که می‌کنیم و هر خریدی که نمی‌کنیم پیامی برای تولیدکننده و فروشنده دارد.

q در خرید هر محصولی به این موضوعات فکر کنیم: آیا من بیش از نیاز حقیقی‌ام خرید نمی‌کنم؟ وقتی کارم با این محصول تمام شد چه بر سر آن می‌آید؟ (از چه منابعی برای تولید و بسته‌بندی این محصول استفاده شده است؟)

q گروهی خرید کنیم (با تنظیم لیست سفارش با تامل)‌؛ ما می‌توانیم مواد مورد نیازمان را مشترکاً با خانواده و دوستان تهیه کنیم.

تبليغات و تلويزيون

q ايوان ايليچ در سال 1977 مي‌نويسد: «پنجاه سال پيش اغلب كلماتي كه ‌آمريكايي‌ها مي‌شنيدند يا شخصاً به خود آنها و يا به كسي كه در نزديكي آنها ايستاده­بود گفته‌ می­شد؛ امروز دیگر قضيه كاملاً دگرگون شده‌است. اغلب كلماتي كه امروزه هر آمريكايي و با هر كس ديگر از ما در جامعه‌ی جهاني مصرف مي‌شنود يك بيان تبليغاتي است كه به عنوان بخشي از فعاليت‌هاي بازار فروش انبوه، سوار بر امواج به ما مي‌رسد.»

q مردم آمريكاي شمالي به طور متوسط 2 سال از عمرشان را صرف تماشاي آگهي‌هاي تبليغاتي از تلويزيون مي‌كنند.

امروزه بسياري از تصاويري را که مي‌بينيم، متوني که مي‌خوانيم و مکانهاي عمومي‌ که از آنها گذر مي‌کنيم در چنبره‌ی پيام‌هايي تبليغاتي است که، به قصد برانگيختن اشتهاي مصرف در ما، هنرمندانه

q طراحي شده‌اند. به‌خصوص آگهي‌هاي تبليغاتي، تلويزيون‌هاي تجاري و مراکز خريد جملگي قوياً مصرف‌گرايي را به پيش مي‌برند.

q آگهي‌هاي تبليغاتي بيشتر به رؤيا شبيه است. بسياري از آگهي‌ها اطلاعات چنداني در مورد محصول به همراه ندارند. در عوض، يادآورنده‌ي شادابي جنسي، جواني ابدي، ارضاي وجود و جلوه‌هاي نامحدودي از اين مضمونند که: «آيا شما نمي‌خواهيد چنين باشيد؟» پيامهاي تلويزيوني چنان انباشته از تصاوير بي‌ربط شده که «حدس زدن نوع محصول» سرگرمي تماشاچيان گرديده است.

q تبليغات حتي اگر يک محصول خاص را به فروش نرسانند حداقل اين تصور را ايجاد مي‌كنند كه مصرف براي حل هر مشکلي در زندگي پاسخ‌گوست.

q هر صنعتي نيازهايي كاذب براي تبليغ محصول خود را به‌وجود آورده است. کارشناسان تبلیغات به‌خصوص مايلند تا روي ايجاد عدم اعتماد به نفس و تزلزل در زنان کار کنند. همان‌طور که ارل پوکت رئيس وقت فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي 50 سال پيش گفت: «وظيفه‌ی ما اين است که خانم‌ها را نسبت به هر چه که دارند ناراضي کنيم.» لذا براي آنها که به طور طبيعي مژه‌هاي کوتاه و کم‌پشت دارند، اين دلال‌ها نويدها دارند. تبليغات به آنها که موهايشان بيش از حد لخت يا مجعد است، و آنها که پوستشان خيلي تيره يا خيلي روشن است، يا وزنشان يا اندامشان هر چيزي جز مد روز است، اطمينان مي‌دهد که نوعي راه نجات مصنوعي در دسترس قرار دارد.

q يكي از اقلام مصرفي ما در خانه لوازم آرايش است. هر چند که بسياري از اين لوازم براي پوست زيان‌آورند، اما ما به اندازه‌ي کافي تبليغات ديده‌ايم که بدانيم زن آرماني چگونه ظاهري دارد! طراح تبليغات تجاري عشق ما به خويشتن را از ما مي‌ربايد و دوباره به ازاي بهاي محصول آرايشي، آن را به ما مي‌فروشد.

q صرف نظر از خواب و کار، مهمترين فعاليت اکثر جوامع مصرفي، از آمريکا و انگليس گرفته تا ژاپن و سنگاپور، تماشاي تلويزيون است.

q تلويزيون تجاري با ‌ترغيب زياده‌خواهي بي‌وقفه، شيوه‌ی زندگي پرمصرف را به عنوان يک الگو به نمايش مي‌گذارد.

q تلویزیون تجاری در تمام جهان در حال پیشروی است و نشان داده که در تحریک میل خرید در مردم تأثیر استثنایی دارد. همان‌طور که آنتونی رایلی رییس مجتمع عظیم صنایع غذایی هینز در مصاحبه با مجله‌ی فورچون گفت: «با رسیدن تلویزیون به یک محل، صرف نظر از اینکه مردم چه رنگ یا منشأ و فرهنگی داشته باشند، تقریباً همه یک چیز را طلب می‌کنند.»

q يکي از مخاطرات تلويزيون‌هاي تجاري آن است که فرهنگ‌هاي بشري را همسان مي‌کند و منجر به کاهش تنوع سلامت‌بخش و تضعیف همبستگي آنها با سرزمين آبا و اجدادي‌شان مي‌شود. بر اساس گزارش يک شرکت مشاور، که در زمينه‌ی ارزيابي بازارهاي جديد جهان سوم فعاليت دارد: «هر چه دنيا "کوچک‌تر" مي‌شود همگوني ذائقه‌ی مصرف‌کنندگان در سراسر جهان بيشتر مي‌گردد.»

به نظر مي‌رسد که تلويزيون مدت مصاحبت مردم با يکديگر را نيز کوتاه مي‌کند. در بين فعاليت‌هايي که وقت مردم آمريکا را به خود اختصاص مي‌دهد تلويزيون سريع‌ترين رشد را داشته (خريد از اين نظر

q مقام دوم را احراز مي‌کند)، در حالي که زمان صرف شده در مصاحبت با دوستان و خانواده کاهش يافته است. شايد امروز تلويزيون براي طبقه‌ی مصرفي همان حکمي را دارد که بخاري‌هاي هيزمي ديواري در منازل قديمي داشتند، يعني چيزي که جذبه تماشايش خانواده را گرد هم مي‌آورد. البته آتش بخاري نه تبليغ مي‌کند و نه در مصاحبت اختلالي به‌وجود مي‌آورد! (جالب آنکه آمريکايي‌ها در يک نظر سنجي، در 22 فعاليت مورد علاقه‌ی روزانه، تماشاي تلويزيون را در رديف هفدهم و پايين‌تر از بسياري ازکارها، از قبيل مطالعه قرار داده‌اند، حال آنکه براي آن کارها وقت کمتري صرف مي‌کنند).

فرهنگ مصرف

q مصرف مواد، در بالاي نردبان مصرفي جهاني بطور چشم‌گير در حال تورم است. بخشي از اين افزايش به خاطر آن است که مردم اشيای بيشتري را به گرد خود جمع مي‌آورند. اما علت عمده‌ی آن افزايش شديد ضايعات است. اقتصاد ما مردم طبقه‌ی مصرفي در چنبره‌ی بسته‌بندي بيش از حد، توليد يک‌بار مصرف، از رده خارج کردن سريع کالاها، وسايل غير قابل تعمير و مدهاي دم به دم متغير گرفتار آمده است. همان‌طور که ايوان‌ايليچ در 1977 مي‌گويد: «جامعه‌ی صنعتي وضعيت و چشم‌انداز شهري را آن‌گونه خلق نموده که سازگار با انسان‌ها نيست مگر آنکه آنها در اين چشم‌انداز همه روزه معادل وزن خود فلزات و سوخت را ببلعند.»

q جامعه مصرفي همواره از طريق افزايش دائم انتظارات مادي، به سر‌خوردگي دامن مي‌زند. به محض اينکه چيزي براي همگان قابل دسترس باشد «ديگر جاذبه‌اي ندارد.» اگر ديروز يک تلويزيون رنگي داشتيد، امروز بايد يک دستگاه ويدئو و فردا يک سينماي خانگي و يک کامپيوتر شخصي داشته باشيد. مطالبات جديد ازطريق توليد و ارتقاي کالاهاي جديدي پديد مي‌آيند که در واقع فقط در دسترس گروه مصرف‌کنندگان داراتر قرار دارد. اين را «مدرن‌سازي فقر» مي‌گويند.

q چيان هنگ چنگ که روانشناس اجتماعي در دانشگاه کوالالامپور مالزي است اظهار نظر مي‌کند که «کودکان امروز به­طور قطع مادي‌گراتر شده‌اند، به اين معني که فرد براي بودن با گروه مجبور است بعضي چيزها را بخرد.»

q خريد، به‌خصوص در آمريکا، به‌صورت يک فعاليت اصلي در آمده است. هر آمريکايي به‌طور متوسط هفته‌اي يک‌بار به مرکز خريد مي‌رود (بيش از آنچه که به کليسا يا هر عبادتگاه ديگري مي‌رود) و هفته‌اي شش ساعت صرف خريد انواع چيزها مي‌کند. این مدت حتی بیش از وقتی است که روس‌ها در صف‌های معروفِ طولانی خرید اواخر دهه‌ی هشتاد، که معروفیت جهانی پیدا کرده بود، منتظر می‌ماندند. نوجوانان آمریکايي، صرف‌نظر از مدرسه و خانه، در هیچ جای دیگری به اندازه‌ی مرکز خرید وقت صرف نمی‌کنند. برای آمریکایی‌ها وقت صرف شده در مراکز خرید بعد از تماشای تلویزیون بیشترین رشد را داشته است.

جامعه‌ی مصرفی خرید را به صورت نقش مهم زنان درآورده است. در یک نظرسنجی در 1987 حدود 93 درصد دختران نوجوان آمریکايي خرید را به عنوان محبوب‌ترین شیوه‌ی صرف وقت خود عنوان کرده‌اند.

q به نظر کارن کریستن، دانشجوی رشته‌ی اقتصاد، خرید در زندگی زنانی که بیرون از خانه کار نمی‌کنند نقش ویژه‌ای بازی می‌کند؛ این یک مورد ویژه از حضوری در اجتماع است که آنها را در محیط عمومی ظاهراً دل‌چسب در تماس با سایر افراد بالغ قرار می‌دهد. اما با همه‌ی اینها مرکز خرید یک اجتماع متعادل نیست. این یک فعالیت تجاریست که هر جزء کوچک آن برای ترغیب مردم به خرید طراحی شده است. در اینجا مردم به طور مصنوعی از چرخه‌های طبیعت، از تغییرات زمان روز و شب و تغییرات هوا جدا شده‌اند؛ آنها که نتوانند به اندازه‌ی دیگران خرج کنند از بقیه‌ی طبقه‌ی مصرفی طرد شده‌اند؛ چنین است که خريد به جای کمک نمودن به مردم برای ایجاد ارتباط خوب با محله و همسایگان خود، به نوعی بی‌هویتی لجام‌گیسخته دامن می‌زند.

q تجاري كردن فضاهاي عمومي بعد از گسترش تلويزیون تجاري و تبليغات بيشترين سهم را در ايجاد نياز كاذب به مصرف در افراد دارد ... شديدترين ميزان توسعه‌ی مراکز خريد را در آمريکا مي‌توان ديد. در اين کشور مراکز خريد در سال 1987 با رقم 35000 از شمار دبيرستان‌ها فراتر رفته است.

q با داشتن چنين مراكزي خرید با وسایل حمل و نقل عمومی و پیاده مشکل می‌شود، رفت و آمد اتومبیل‌ها افزایش یافته و رشد بی‌رویه‌ی شهری سرعت می‌گیرد. در نهایت مکان‌های عمومی غیرتجاری شهر از قبیل میدان‌ها و خیابان‌های شهری جذابیت و سرزندگی خود را از دست می‌دهند و جای جذاب دیگری جز همین مراکز خرید باقی نمی‌ماند که مردم سربزنند.

q بعضي از کشورها در مقابل گسترش فرهنگ خريد مقاومت کرده‌اند، هرچند که انگيزه‌ی آنها اکثراً مخالفت با نفس مصرف‌گرايي نبوده است. انگلستان و ويلز 400 سال است که معامله در روزهاي يکشنبه را محدود کرده و اکنون نيز گروه‌هاي کارگري پيشنهاد اخير مبني بر لغو اين محدوديت‌ها را مردود شمرده‌اند. ... در آلمان نيز، همچون اکثر نقاط ديگر اروپا، مغازه‌ها بايستي در اغلب روزها ساعت شش بعدازظهر تعطيل کنند و ساعات کار روزهاي تعطيل آخر هفته نيز محدود است. اين‌گونه محدوديت‌ها، صرف‌نظر از اينکه با چه انگيزه‌اي باشد، به کنترل مصرف‌گرايي و جلوگيري از نفوذ بازار بر خصوصيات و خلق و خوي جامعه کمک مي‌کنند.

q تبليغات، تلويزيون تجاري و مراکز خريد، اين سه نيروي به‌وجود آورنده‌ی تقاضا، چنان آشنا و خودماني شده‌اند که در جامعه‌ی مصرفي کسي متوجه وجود آنها نمي‌شود. گسترش آنها در بين طبقات متوسط نيز بسيار سريع در حال انجام است. اما در عين حال کاشت و ايجاد آگاهانه‌ی نياز يک پديده‌ی جديد در تاريخ بشر است که سابقه‌ی آن به‌ندرت به يک قرن قبل مي‌رسد. دليلي ندارد که نتوان اين نيروها را تغيير جهت اساسي داد.

خوب زيستن به معناي مصرف بيشتر نيست؛ كيفيت زندگي انسان تابع كالاهاي اجتماعي كه مصرف مي‌كند نيز هست. هواي تميز، خيابان‌هاي خلوت، آلودگي صوتي كمتر، فضاهاي سبز، آينده‌اي مطمئن براي فرزندانمان، فضاي سالم و امنيت اجتماعي، بهداشت و درمان همگاني، آموزش همگاني، خدمات اجتماعي، و پاكيزگي شهر از جمله كالاهايي هستند كه كيفيت زندگي را بهبود مي‌بخشند اما به

q طور فردي قابل خريد نيستند. اين خدمات و كالاها انسان را از نظر درآمد ثروتمندتر نمي‌سازند اما كيفيت زندگي انسان را بهبود مي‌بخشند.

q «آدم‌ها فقط به اين نياز ندارند که چيزهايي را مالک باشند بلکه، پيش از هر چيز، آنها به اين نياز دارند که چيزهايي بسازند که در ميان آنها بتوانند زندگي کنند، يا مطابق با سليقه‌ي خودشان به آنها شکل بدهند، و از آنها در راه تعامل مثبت با ديگران، به خوبي استفاده کنند.» (ايوان ايليچ)

q ما وقت نداريم، زيرا قسمت اعظم وقت ما صرف کار کردن و وقت گذاشتن براي تأمين هزينه و خريدن لوازم صرفه‌جويي در زمان مي‌شود!

q ما اكنون تنها در رؤياهايمان مي‌توانيم به باغباني و سبزي‌کاري مشغول ‌شويم و به دور از سر و صدا، فشار عصبي و آلودگي، شغلي زنده و هدف‌مند داشته باشيم، احساس سلامتي كنيم و نقش مثبت و فعالي را در اجتماع داشته باشيم، اجتماعي که در آن هر کس افراد ديگر را مي‌شناسد و همه يکديگر را درک مي‌کنند.

q سازمان بهداشت جهاني فهرستي از داروهاي ضروري (داروهاي کاملاً مشخص براي ناراحتي‌ها و ناهنجاري‌هاي کاملاً مستند) تهيه و تدوين کرده است . تعداد آنها به220 قلم مي‌رسد. امروزه در ايالات متحده متجاوز از 60000 نوع تجارتي دارو، 24000 نوع در آلمان و 8000 نوع در فرانسه به فروش مي‌رسد. گروهي ازکارشناسان که بازارداروي ايالات متحده را بررسي کردند، پي بردند که 60 درصد داروهاي موجود در اين بازار بي‌ارزش است .در بريتانيا بيش از نيمي‌از تمام بزرگسالان و تقريباً يک سومِ کودکان به نحوي دارو مصرف ميکنند. به قول ايوان ايليچ، طب و داروسازي حرفه اي نوع جديدي از ذخاير و انساني ويژه را پرورش مي‌دهد: کودکاني که در بيمارستان به دنيا آمده اند، در قالب فرمول خاصي تغذيه و از آنتي بيوتيک سرشار شده اند، رشد مي‌کنند و به بزرگسالاني تبديل مي‌شوند که مي‌توانند در شرايط بي روح و ملال آور شهر مدرن امروزي دوام آورند و با هر هزينه‌اي نسلي را پرورش مي‌دهند و بزرگ مي‌کنند که حتي از خودشان بيشتر به دارو و طب وابسته‌اند . در اين ميان، برنده‌ي بزرگ، صنايع داروسازي است.

q گويي در جوامع امروزي پزشكان نمي‌توانند وضعيت اجتماعي و اقتصادي‌اي را كه موجب بيماري و درد هستند تغيير دهند، اما مي‌توانند داروهايي براي ما تجويز کنند که فشار عصبي و رواني را کم کرده و ما را آرام کنند!

q مصرف داروهاي آرام‌بخش براي مقابله با فشارهاي عصبي، مشکلات عديده‌ي اعتياد به دارو را پديد آورده است. واليوم، پر فروش‌ترين آرام‌بخش در ميان 700 نوع آرام‌بخش موجود، در هر سال در ايالات متحده پنجاه ميليون بار و در اروپا بيست ميليون بار تجويز مي‌شود. زنان دو برابر مردان از اين دارو مصرف مي‌کنند. اين دارو مي‌تواند به نحو خطرناکي سمي‌باشد و عوارض ترک اعتياد ريشه‌داري را به بار آورد. اين دارو سالانه حدود 1000 ميليون دلار به کارخانه‌هاي سازنده‌اش، هوفمن - لاروش، سود مي‌رساند.

q سرخپوست سخن مي‌گويد (گزيده‌ای از سخنراني «راسل مينز» سرخپوست آمريکايي) :

هستي يک موضوع روحاني است. سود بردن يک موضوع مادي است. سرخ‌پوستان آمريکايي، از قديم و طبق سنت خود، همواره تلاش کرده‌اند تا از نظر معنوي بهترين آدمهايي باشند که مي‌توانند. بخشي از فرايند رشد روحاني و معنوي بخشش مال و دست کشيدن از سود بيشتر است. سود مادي در فرهنگ سنتي ما نشانه‌ي منزلتي کاذب است، در حالي که در نزد اروپاييان دليلي است بر اينکه سيستم «کارآمد» است. مهم‌ترين نکته در اينجا اين است که اروپاييان در اين ميانه احساس هيچ‌گونه فقدان و باختي نمي‌کنند. روي‌هم‌رفته، فيلسوفان اروپايي چندان از واقعيت، معنويت‌زدايي کرده‌اند که هيچ‌گونه رضايتي در مشاهده‌ي شگفتي يک کوهستان، یک درياچه يا حتي يك انسان به دست نمي‌آيد؛ بلکه ايشان رضايت خاطر را بر حسب بهره‌مندي و استفاده‌ي مادي مي‌سنجند؛ به اين ترتيب [از نگاه ايشان] کوهستان به تلي از سنگ و شن و درياچه به مايع خنک‌کننده‌ي کارخانه تبديل مي‌شود. انسان‌ها حق تخريب مام زمين را ندارند، نيروهايي فراتر از هرچه که ذهن اروپايي به تصور آورده، وجود دارد. انسان بايد با تمام روابط [در نظام هستي] هماهنگ باشد وگرنه اين ناهماهنگي سرانجام او را به وادي نابودي هدايت مي‌کند.

q شناخت راه و رسم کارکرد طبيعت اهميت حياتي دارد. اما اين که حکم کنيم طبيعت چگونه بايد به کار گرفته شود، به معناي انتخاب بين سبک‌هاي زندگي، سيستم‌ها و انواع مختلف تمدن است و اين به‌خصوص يک انتخاب اخلاقي و سياسي است.

q حجم عظيمي از مشکلات زيست‌محيطي، قارّه‌ای يا جهانی هستند‌ و نيازمند توجه جهاني در بالاترين سطوح‌اند. اما از سوي ديگر، قسمت اعظم اين مسايل از سبک زندگي ما، گزينش‌هاي سياسي و ترجيحات ما به عنوان مصرف‌کننده در دنياي صنعتي ناشي مي‌شوند. هر کاري که ما شخصاً در خانه، در جامعه محلّي خود، در مدرسه يا محل کارمان انجام مي‌دهيم، مهم و تعيين‌کننده است. به اين ترتيب بر عهده همه‌ی ما است که براي اصلاح وضعيت قدم پيش بگذاريم.

بگذاريد نياز‌هاي اساسي انسان، توليد، مصرف و سبک زندگي را شکل دهند!

سیاست، دولت و برنامه‌ریزی کلان

q ما حالا ديگر به تهديدي براي هستي خود تبديل شده‌ایم. در اين وضعيت، اين اعتقاد که «کارشناسان رفع و رجوعش مي‌کنند» همان‌قدر مي‌تواند خطرناک باشد که با بي‌اعتنايي شانه بالا بياندازيم و بگوييم: «بگذريم، کار از کار گذشته است».

q تغيير دادن سبک زندگي‌مان يکي از اجزاي راه‌حل مشکلات است. راه حل ديگر، انتقال فشار بر دوش دولت است. به همين‌ترتيب، همچنان‌که ناگزيريم خودمان با يکديگر متحد شويم و کارهايي را که انجام مي‌دهيم سازگار با چرخه‌هاي اکولوژيکي زمين باشد، بايد محيط زيست را جدي بگيريم و آن را در برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي به حساب آوريم.

مقابله با خطرات زیست‌محیطی مسئولیت‌ها و وظایف خاصی را از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی در همه سطوح ملی و جهانی می‌طلبد که می‌توان خطوط کلی این مسئولیت‌ها و وظایف را به اين شكل بیان کرد:

• برنامه‌ریزی مناسب آموزشی و توجیهی و بهره‌گیری مناسب از ابزارهای آموزشی و رسانه‌های همگانی برای آموزش و توجیه تعداد هر چه بیشتری از افراد و جلب مشارکت آنها انجام گیرد.

• فضای گفت‌وگویی مناسب در عرصه‌های گوناگون ملی و فراملی به منظور تبادل آزادانه اطلاعات، بیان انتقادها، عرضه گزارش‌ها و تلاش برای دستیابی به وحدت نظر در مورد مسائل زیست‌محیطی ایجاد شود.

• براي ايجاد بسترهای مناسب در راستاي مقابله با برنامه‌ها و سياست‌هاي زيان‌بار بخش‌هاي دولتي و غيردولتي در همه‌ي سطوح مرتبط با محيط زيست، تلاش­هایی به صورت جدی انجام گیرد.

• دولت‌ها خود باید با موانع دیوان‌سالارانه موجود در راه تحقیق خواست‌های مطرح در چارچوب عدا‌لت زیست‌محیطی و حقوق زیست‌محیطی افراد مبارزه کنند.

• دولت‌ها باید در نظر داشته­باشند که برای مشارکت هر چه بیشتر شهروندان در حفظ محیط زیست، رعایت حقوق شهروندی آنان و ایجاد زمینه مناسب برای مشارکت دموکراتیک افراد در سرنوشت سیاسی لازم است.

برای ایجاد مسئولیت در تک‌تک افراد و مقابله دموکراتیک با سیاست‌های مخرب نهادها و اشخاص دولتی و غیر دولتی و هر گونه کانون قدرت، که در پی منافع محدود شخصی یا گروهی یا طبقاتی ویژه خود هستند، لازم است که نهادهای دموکراتیک رشد یابند و نظام سیاسی هر چه دموکراتیک‌تر شود.

به رسمیت شناختن راستین شوراهای محلات، شوراهای دانش‌آموزی، دانشجویی، کارگری، روستایی، شهری، استانی تا کشوری تضمین‌کننده مشارکت فعال شهروندان در سرنوشت سیاسی به‌طور خاص و در حفظ سلامت زیستگاه خود و همنوعان خود به‌طور عام است. این مسئله دموکراسی از پایین و انتخاب همه مسئولان در سطوح گوناگون و مشارکت‌های گوناگون افراد، از جمله در حفظ محیط زیست را تقویت می‌کند. دولت‌ها باید زمینه را برای دخالت تعداد هر چه بیشتر انسان‌ها، تا حد نوعی دموکراسی مستقیم در محیط‌های کوچک فراهم سازند.

• دولت‌ها باید قوانین، مقررات و آیین‌نامه‌های لازم را، برای جلوگیری از آلوده کردن محیط زیست، ساماندهی امر بازیافت مواد، دستیابی به انرژی مناسب، دستیابی به الگوی مناسب مصرف، چگونگی بهره‌گیری از مواد خام و تلاش برای تجدید منابع، جلوگیری از اجرای برنامه‌های نادرست توسعه، وضع کنند.

• دولت‌ها بايد برنامه‌هاي زير را نيز به طور جدي پيگيري كنند:

- کنترل جمعیت؛

- بسط اوقات فراغت شهروندان، توجه دادن آنان به لزوم حفظ محیط زیست، تقویت نگرش معنوی و زیباشناختی آنان به طبیعت؛

- ایجاد فضای مناسب برای بحث و بررسی درباره منافع گوناگون اقتصادی در حوزه تولید،صادرات و واردات، شیوه‌های تولید و توزیع، الگوهای مصرف و تلاش برای ایجاد تغییرات مناسب در آنها.

· در زمینه برنامه‌ريزي‌هاي اقتصاد و در مسير توسعه‌ي پايدار، باید از برنامه­ریزی­هایی استفاده کنیم که وضع تعداد بسيار زيادي از مردم را به عنوان يک کل ارتقاء ببخشیم ، نه اينکه عمدتاً منافع نخبگان مصرف‌گرا، مورد نظر قرار گيرد.

q يك اقتصاد پايدار باي


مطالب مشابه :


همايش مجازي كشوري رياضي 1

تحسين قرار بگيردكارهاي بهتري را ارائه ميدهدچه بسا با هدايت درست كردن رياضي نيست طريقه




مقاله ای زیبا بمناسبت روز زمین پاک

۷ افت ساليانه‌ي آبهاي زيرزميني در ايران حدود 6 ميليارد متر مكعب مقوايي جاسازي طريقه ‌ي




برچسب :