اروميه، درياچهاي به رنگ شور خاطرههاي خشک
آرتميا چيست!
درياچه اروميه شاخص ترين محل زاد و ولد فلامينگوها در خاورميانه بود. آب شور درياچه اروميه اگر چه ماهي نداشت اما در اين آب سخت پوستان آبزي زندگي ميکردند به نام «آرتميا».
آرتميا سخت پوست آب شور است که به اندازه 2- 1/5 سانتي متر طول دارد. اين موجود کوچک قهوه اي رنگ 11 جفت پا و بدني شفاف دارد. وقتي يک آرتميا را در دست بگيريد داخل شکمش ديده ميشود.
هر آرتمياي ماده در تابستان 1000 تخم ميگذارد و تخمها هم در داخل شکمش ديده ميشوند.
وقتي تخمها از شکم مادر بيرون ميآيند به صورت يک گلوله کوچک صورتي رنگ هستند که وقتي اين گلولههاي کوچک صورتي رنگ روي نمکهاي کف درياچه مينشينند، در آب درياچه موجي به رنگ صورتي ايجاد ميکند؛ درست مثل رنگ پرهاي فلامينگوها. بدن اين موجود کوچولو 55 درصد پروتئين دارد وفلامينگوها از اين موجود با مزه تغذيه ميکنند. بامزه است به خاطر اين که با 11 جفت پايش يک جورهايي شبيه آدم فضايي است در گذشته اگر دستت را داخل درياچه اروميه ميکردي و يک مشت آب بر ميداشتي، چند آرتمياي وروجک داخل مشتت وول ميخوردند اما اين روزها آرتمياهاي درياچه اروميه حال و روز خوبي ندارند. اين موجودات دوست داشتني به خاطر شوري بيش از حد آب درياچه، آب بدنشان را از دست دادهاند و تبديل به يک نقطه سياه شدهاند. يک نقطه سياه مرده.
حال و روز فلامينگوها
اين از غذاي فلامينگوها، حالا ميرسيم به حال و روز خودشان!
روزگاري نه چندان دور بين سال 57-1352 دردرياچه 5000 کيلومتري اروميه، 40 هزار فلامينگو وجود داشت، اين فلامينگوها آزاد و رها در کمال آرامش و امنيت در جزاير درياچه اروميه تخمگذاري ميکردند و هر سال تعداد جوجههايشان بيشتر ميشد.
آن طرفتر در جزيره ديگر درياچه، پليکانها زندگي ميکردند وکمي آن سوتر کاکاييها!
غذاي پليکان
غذاي پليکان ماهي است، اما در درياچه اروميه هيچ ماهي زندگي نميکند. با اين حال پليکانها حاضر بودند خانه امني را در آغوش درياچه اروميه داشته باشند و براي يافتن غذاي خود، هر روز 2 ساعت تا رودخانههاي سيمينه رود و زرينه رود پرواز کنند و از آنجا براي جوجههايشان ماهي بياورند.
تصورش را بکنيد يک پليکان خاکستري چند ماهي را داخل کيسه منفارش ريخته و 2 ساعت پرواز ميکند تا به خانه امنش در وسط درياچه اروميه برسد و ماهيها را به جوجههاي کوچکش برساند که هنوز قادر به پرواز نيستند. آن روزها حدود 20 هزار پليکان در درياچه اروميه زندگي ميکردند.
شور زندگي اما با شور شدن درياچه اروميه در نمکهاي درياچه جان داد و آرام آرام مرد.
پرندگان درياچه اروميه، درياچه غمگين را با خاطرات شيرينش تنها گذاشتند و رفتند تا شايد درياچه در خفقان شوري با شيريني خاطراتش زنده بماند.
نفسهاي شور درياچه
بزرگترين درياچه داخل ايران اين روزها تب دار است. لبهايش خشک شده و از تشنگي ترک برداشته. آنقدر بي آب است که ديگر حتي نميتواند به حال خودش اشک بريزد.
وقتي ديدمش شوره زار شده بود، حس ميکردي روي زمين برف نشسته اما در گرماي تابستان برف کجا بود؟
تن سفيدش تبديل به نمکدان شده و چشمهاي خيسش شوره بسته. شايد ديگر ما را نميبيند، که اگر نبيندمان حق دارد. حق دارد چون ما هم او را نديديم وقتي با التماس فرياد ميزد: «نگذاريد بميرم».
روزگاري ميزان شوري آب درياچه اروميه 80 گرم نمک در ليتر بود و ما کاري با آن درياچه زيبا کرديم که امروز 350 گرم در ليتر نمک دارد، اين يعني ميزان نمک درياچه به فوق اشباع رسيده، يعني درياچه اروميه از بحر الميت هم شورتر شده. يک روز درياي بحر الميت شورترين درياچه جهان بود و امروز درياچه اروميه در شوري از بحرالميت هم عبور کرده.
اعماق درياچه اروميه مانند يک شب برفي است. البته يک شب برفي در آغوش خيس آب!
تصورش هم روح آدم را قلقلک ميدهد. اگر در يک شب برفي خودت را مهمان آسمان کني بلورهاي نرم برف را حس ميکني که آرام روي گونههايت مينشيند و با بوسههاي سردش نوازشت ميکند. حالا اين شب برفي را در زير آب تصور کن.
اينبارديگر از برف خبري نيست، اين بلورهاي سفيد که آرام روي صورتت مينشينند و قلقلک ميدهند بلورهاي ريز نمک هستند که در درياچه غوطه ورند.
و صد افسوس که اين همه زيبايي در سي سي يويي به نام اروميه بستري است و درياچه اروميه آخرين نفسهايش را در حالي ميکشد که شوري امانش را بريده است.
علت شوري بيش از حد درياچه
درياچه شور است چون طبيعت با او سر ناسازگاري گذاشته و آسمان روي خوش به آن نشان نميدهد و باران مهرباني را بر سرش نميبارد.
اما بدتر از آن مسوولين هستند که بي توجه به چشمان ملتمس درياچه بر روي 14 رودخانه اي که به درياچه ميريخت 35 سد زدند و قيچي به دست، روبان قرمز افتتاحيه سدها را پاره کردند و ندانستند که با پاره شدن هر روبان يکي از رگهاي اصلي قلب درياچه اروميه پاره ميشود.
و نتيجه اين شد که رودخانههايي که روزي 5/5 ميليارد مترمکعب آب به درياچه ميرساندند ميزان آب وروديشان به درياچه يک ميليارد متر مکعب شد و مردم شهرنشين شادمان از احداث سدها، مرگ درياچه اروميه را به جشن نشستند.
درياچه اما، چله نشين غم پرندههايش بود، غمي به سنگيني نمکهاي کف درياچه! درياچه ميديد که پرندههايش چه عذابي ميکشند وقتي نمک روي پرهايشان رسوب ميکند و سنگيني بالهايشان قدرت پرواز را از آنها ميگيرد. و چه دردي است وقتي يک پرنده قدرت پرواز را از دست بدهد؛ چه دردي! پرندههاي درياچه که نمک بربالشان چسبيده بود يا مردند، يا کور شدند يا جانشان را برداشتند و رفتند.
امروز در خبرها ميخوانيم، فلامينگوها با درياچه اروميه خداحافظي کردند. فلامينگوها رفتند، سدها مانع از ورود آب 14 رودخانه سرريز به درياچه اروميه شدند و تبخير آب شدت گرفت و سرانجام درياچه هر روز بيمارتر شد به قول شاعر:
«بر آن کدخدا زار بايد گريست
که دخلش بود نوزده خرجش بيست»
با افزايش شوري آب آرتمياهاي شفاف که دانههاي دلشان پيدا بود مرگ را در جلوي چشمانشان ديدند و درياچه فقط با چشمان خيس نگاهشان کرد.
ميان گذر شهيد کلانتري
بعضي وقتها خوشي ميزند زيردلمان! آن وقت مينشينيم با خودمان فکر ميکنيم چکار کنيم که بيشتر از زندگي لذت ببريم و همه چيز را به خدمت خود درآوريم.
همان وقت است که به اين نتيجه ميرسيم براي اين که آسايش بهتري داشته باشيم، بد نيست وسط درياچه جاده بزنيم. يک جاده سنگي!
فکر خوبي است. آن وقت گردشگران ميتوانند بدون دغدغه مسير اروميه تا تبريز را يک ساعته طي کنند.
مهم نيست چه بلا يي سر درياچه ميآيد، مهم اين است که به گردشگران خوش بگذرد.
گردشگران ميتوانند هنگام عبور از ميان گذر وسط درياچه اروميه شيشه ماشينشان را پايين بياورند تا خنکاي درياچه توي صورتشان بخورد. ميتوانند همينطور که در ماشين نشستهاند و از وسط درياچه ميگذرند، تخمه و آب ميوه هم بخورند و آشغالهايش را داخل درياچه بريزند.
خيلي خوب است که بعضي وقتها خوشي بزند زير دل آدم و آن وقت با سيمان و سنگ و سد بيفتد به جان بزرگترين درياچه داخل کشورش!
درياچه که زبان ندارد مهم اين است که ما بتوانيم جذب گردشگر کنيم. اصلا حرف اول را گردشگر ميزند نه چيز ديگر!
خلقت درياچهها به گونه اي است که دو نوع حرکت دارند: يک حرکت افقي و يک حرکت عمودي.
حرکت عمودي درياچه در زير آب صورت ميگيرد و آب از بالا به پايين دوران ميکند.
اهميت اين گردش مانند اهميت گردش خون در بدن ماست. به گفته کارشناسان محيط زيست حرکت عمودي آب در درياچه باعث انتقال اکسيژن، مواد غذايي و تعديل حرارت در درياچه ميشود.
اما با احداث ميان گذر شهيد کلانتري در درياچه اروميه، جلوي گردش آب در درياچه گرفته شده در نتيجه حرکت اکسيژن و مواد غذايي و تعديل درجه حرارت در درياچه به کندي صورت ميگيرد.
وجود اين ميان گذر سنگي نواحي جنوبي درياچه اروميه را تبديل به مرداب کرده است. 35 درصد از آب درياچه اروميه در شمال ميان گذر شهيد کلانتري است و 65 درصد آن در جنوب اين ميان گذر! و در حال حاضر قسمت جنوبي آن از برکت وجود اين ميان گذر تبديل به باتلاق شده است.
مطالب مشابه :
سفر به چابهار قسمت هفتم(جزیره هرمز 3)
فلامينگو نظرم را جلب كرد و آهسته به سمتشان رفتيم كه زماني كه به آنها نزديك شديم آنها به
اروميه، درياچهاي به رنگ شور خاطرههاي خشک
نه چندان دور بين سال 57-1352 دردرياچه 5000 کيلومتري اروميه، 40 هزار فلامينگو پرواز کنند و از
پارک ملی کویر،توصيههاي ايمني را جدي بگيريد
سال ها پيش، تابستان ها نيز تعدادي فلامينگو در وقتي از پرواز ماهيهاي ماهيگيران تبريز
تالاب ميانكاله و دشت ناز
است که همه ساله در فصل زمستان از کشورهاى سردسير شمالى به سوى آن پرواز فلامينگو تبريز
تالاب کانی برازان
كوهنوردان تبريز گروه گردشگري پرواز> فلامينگو ، گاوچرانك ، زاغي ، غراب ، پرستو
تاریخچه پيدایش قناری در ایران
آن کشور به آذربايجان و تبريز و بعد از آن در دوران انقلاب فلامينگو: پرواز ترين پرنده
برچسب :
فلامينگو پرواز تبريز