نقدی بر کتاب وزن خوانی واژگانی (روش ابداعی) نوشته ارشد طهماسبی
قسمت اول: در تقابل بین اندیشه ها و ایدئولوژی قطعاً ایدئولوژی پیشروتر و مترقی تر است که بتواند ضمن پر کردن خلأها و ضعف های سایرین، قابلیت گسترش و تطابق با تکامل را داشته باشد و ضمن پاسخگویی به همة نیازهای حال جوهرة حرکت در جهت زمان را داشته باشد، با این تفسیر سرنوشت ایده هایی که در چارچوب زمان خودشان گرماگشا نیستند، در حال و آینده کاملاً معلوم است. این مطالب نه تنها در حوزه اندیشه و کردار بشری در جامعه، بلکه در هنر و علی الخصوص در موسیقی هم مصداق می پذیرد. با این مقدمه در این گفتار سعی بر آن است که بررسی کوتاهی از کتاب وزن خوانی واژگانی (روش ابداعی) داشته باشیم. در سرآغاز کتاب نویسنده با اشاره به خودآموز بودن کتاب، مقصودش را اینگونه بیان می دارد که روشی مطرح شود که بتوانند با وزن خوانی و دیکته آن آشنا شوند، داشتن چنین هدفی که همگان حتی عوام بتوانند با مطالعه مطالب آن ریتم قطعات موسیقی را تداعی کنند فی نفسه بسیار بالاست اما به شرطی که بتواند مزیت هایی نسبت به روش های مرسوم داشته باشد. روشی که از قبل مرسوم بوده شیوة «اتانین» بوده که در این روش، مطابق با نت های موسیقی و کشش های آنها از نت گرد گرفته تا تقسیمات بعدی آن هجائی گرفته می شود که بوسیلة آن میتوان ریتم را مجسم نمود. البته پاسخ و نقد و بررسی ایرادهائی که به روش «اتانین» هست و نویسنده کتاب به آن اشاره فرموده مورد نظر ما نیست و مسلماً کسانی که از این روش استفاده می کنند باید پاسخ به کاستی های آن را بدهند. اما استفاده از واژه برای ریتم موضوع دیگری است. که آن را با طرح این سؤال آغاز می کنیم که آیا این روش ابداعی است؟ جواب اینکه خیر، درست است که مستقیماً کسی در این رابطه مطلبی را عنوان و یا چاپ نکرده است، اما اینقدر موضوع مهم نبوده که ابداع باشد، اگر هدف را چه با استفاده از واژه و چه بدون واژه ، وزن خوانی باشد با «اتانین» هم اینکار انجام می شد و اگرچه ایرادهائی به «اتانین» وارد است، اما در وزن خوانی واژگانی کاستی ها به مراتب بیشتر است. حتی در کتاب وزن خوانی نوشتة آقای علی اکبر شکارچی «اتانین» را هم وحی منزل به حساب نیاورده و هجائی را پیشنهاد کرده اند که واژه نیستند اما کارآئی واژه ها را به مراتب بیشتر دارند. قبلاً هم در کتاب مرحوم حسین تهرانی ریتم هائی از آن را با عبارت «یکصد و بیست و سه» و یا «بله و بله و بله دیگه» مجسم و تداعی کردند. همة اینها واژه بودند، پس موضوع تازگی خاصی ندارد. اما نویسنده پس از بخش اول و دوم که توضیحاتی در مورد هجا و انواع آن و زحمت فراوانی که در مورد متشابه نمودن جمله موسیقی و میزان، و نهاد و کلمه و ضرب و هجا با نت می کشد (که در این مورد هم نسبت تشابه عدد کوچکی است). در بخش سوم هفت واژه را به عنوان پایه های واژگانی معرفی می کند که عبارتند از 1- بزدم 2-زدم 3- می زد 4-نی 5-تار 6- رباب 7-راست. ویژگیهائی که برای این پایه وزن ها بیان می دارد، موسیقائی بودن نام ها، فارسی بودن، خوش آهنگ بودن، معنی دار شدن و کم ترین تعدا واژه برای خواندن مزن هاست. همه میدانیم در گسترة بینهایت زبان، بینهایت واژه می تواند وجود داشته باشد که بتوانند به عنوان پایه های واژگانی قرار گیرد. منحصر به این کلمات نیستند و چه بسا پایه هائی یافت شوند که ویژگی های بارزتری داته باشند. یک زبان شناس مسلط به زبان میتواند واژه هائی با همین وزن ها پیدا کند که موسیقائی باشند و فارسی باشند و خوش آهنگ تر و معنی دارتر باشند،،، فارسی بودن پایه واژه ها ویژگی چهارم عنوان شده در صورتی که این کتاب اگر برای استفاده خلق مبدع پرور ایران نوشته شده است، قرار نیست که پایه واژه های آن ترکی یا مغولی باشد. (تازه کلمه رباب عربی است نه فارسی). نویسنده در مورد شعر عنوان می دارد که مثلاً در مورد شعر «تا کی ما را در غم داری بر ما خواری» اگر هر واژة دیگری را که دو هجای بلند داشته باشد به جای کلمات این شعر بگذارید، دقیقاً دارای همان وزن خواهد شد اما در مورد پایه های واژگانی خود چنین سخن ذکر نکرده و آنها را وحی منزل القاء می کند. اما صرف نظر از پایه های واژگانی نویسنده ایرانی را محدود به کشش های خاصی کرده اند و صرفاً با بیان یک آمار پیزوری از مهمترین ایرادی که به این شیوه وارد است، شانه خالی کرده است و مدعی شده است که 99% آثار موسیقی ایرانی با کشش نت های سیاه تا دولاچنگ ساخته شده اند. بنابراین دولاچنگ را بدلیل اینکه بیشترین استفاده را دارد، مبنا قرار داده اند. همه میدانند مبنای محاسبة کشش ها از کل به جزء است، یعنی واحد کشش را چهارضرب می گیرند نه یک شانزدهم ضرب (مثلاً ممکن است در محاسبات فواصل بین اتمی و ملکولی از انگستروم استفاده کنند ولی واحد اندازه گیری ساخت متد است). البته اگر نویسنده برای واحد کشش یعنی نت گرد که برابر چهارضرب است، واژه ای پیشنهاد می کرد و مطابق بقیه نتها واژگانی دیگر یا هجاهائی دیگر انتخاب می کرد موضوع حل شده بود (البته تقسیم بندی است که معمول و رایج است که نت گرد را چهارضرب و سفید دوضرب و سیاه یک ضرب و...) اما حذف نت گرد و سفید نقطه دار و از آنطرف چهارلاچنگ به بهانه یک آمار پیزوری که سندیت آن در کل موسیقی به زیر علامت سؤال است، همگی در خدمت جمع و جور کردن یک روش وزن خوانی است. تنها آمار نمي توانى ملاك مشروطیت بخشیدن به یک شیوة وزن خوانی باشد و از زاویة آمار نگریستن موسیقی می تواند سرچشمه کج ذهنی های بیشمار باشد و دشمن بداعت و نوآوری است. مثلاً فرض کنید در عرصة اجتماع بر اساس آمار بگویند، که 98% مردم شریف و مُبدِع پرور ایران به دلایلی خوراک خاویار در برنامه غذائیشان نیست، آیا این دلیل منطقی است بگوییم که خوراک خاویار غذای مطبوعی نیست. اگر کشش های گرد و سفید و ... در قطعات نوشته شده تا به حال موسیقی ایران درصدش کم باشد آیا دلیل بر این است که نتیجه گیری کنیم کاربرد ندارند. پايان قسمت اول محمدعلي برجيان بروجني
مطالب مشابه :
آموزشگاه موسیقی باربد
آموزشگاه موسیقی باربد هشتگرد در سال ۱۳۸۶ ودر ادامه فعالیتهای فرهنگی و هنری در شهر هشتگرد
نقدی بر کتاب وزن خوانی واژگانی (روش ابداعی) نوشته ارشد طهماسبی
آموزشگاه موسیقی آفاق. در قطعات نوشته شده تا به حال موسیقی ایران درصدش کم باشد آیا دلیل بر
شبهای موسیقی ایران (تالار وحدت)1
گروه موسيقي تذرو - شبهای موسیقی ایران (تالار وحدت)1 آموزشگاه موسیقی آفاق. قالب
صورت جلسه هیات مدیره شعبه انجمن موسیقی بروجن
گروه موسيقي تذرو - صورت جلسه هیات مدیره شعبه انجمن موسیقی بروجن آموزشگاه موسیقی آفاق.
معرفی هنرمندی از دیار ادب و هنر ( اصفهان )
آموزشگاه موسیقی آفاق. در سال 67 طی حکمی از طرف سازمان صدا و سیما واحد موسیقی اصفهان را
جان ويليامز
آموزشگاه تخصصی موسیقی آوای در زمانی نه چندان دور افاق شهرت او در تمامی قوانین آموزشگاه
برچسب :
آموزشگاه موسیقی آفاق