قاچاق در بازار پوشاک ٍ smuggling in clothing markets
قاچاق در بازار پوشاک - منتشر شده در نشریه اقتصاد پنهان - شماره ۱۱ - بهمن و اسفند ۱۳۸۹ -صص ۱۶-۸
روزهای پایانی سال معمولاً با تکاپو و جنب و جوش مردم برای خریدهای به اصطلاح شب عید همراه است. در این روزها وقتی وارد خیابانها و فروشگاهها میشویم، آنجا را نسبت به روزهای دیگر شلوغتر میبینیم. ترافیک وسایل نقلیه در مراکز خرید اصلی شهرهای بزرگ و کوچک، همچنین تراکم افراد در پیادهروها و مغازهها خود حکایت از رونق خرید در این موسم سال دارد. هر کس به سمت و سویی روانه است. یکی به مغازهی پوشاک بچهگانه میرود؛ دیگری به کت و شلوار فروشی؛ کسی پیراهن میخرد؛ یکی دیگر به خرید آجیل و تنقلات مشغول است؛ و خلاصه بازار خرید و فروش داغ است و فروشگاهها پر از مشتری.
در میان خریدهای پایانی سال، پوشاک و کفش اهمیت و رونقی بیش از دیگر کالاها دارند. گرم شدن هوا و تغییر فصل در آستانهی بهار یک علت مسئله است و آنچه بیش تر از آن اهمیت دارد، رسمی دیرینه در میان ایرانیان ( و اقوام و ملل بسیاردیگری ) است که هنگام تحویل سال و در آغاز سال نو، لباس نو میپوشند و با لباس نو به دیدن بزرگترها و خویشاوندان میروند.
در جامعهی گذشتهی ایران خانوادهها ضمن نوپوشیدن خود، نیمنگاهی نیز به اطرافیان به ویژه تهیدستان و زیردستان برای تهیهی لباس نوروزی (به خصوص برای کودکان) داشتند. همچنین خلعـت دادن پادشاهان و امیران در جشن نوروز، برای نوپوشاندن کارگزاران و زیردستان رسمیدر حد الزام بود. ابوریحان بـیرونی مینویسد : " رسم ملوک خراسان این است که در این موسم به سپاهیان خود لباس بهاری و تابستانی میدهند ". مورخان و شاعران از خلعـت بخشیدنهای نوروزی فراوان یاد کرده اند. و به خاطر این باور است که در وقفنامهی حاجی شفیع ابریشمیزنجانی آمده است : هر سال شبهای عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود.
سفرنامه نویسان دورهی صفویه و قاجاریه، در شرح و وصف جشنهای نوروزی، از لباسهای فاخر مردم فراوان یاد کرده اند.
امروزه خرید لباس نو و نوساختن برخی وسیلههای فرسوده ای که به مناسبت نوروز نیاز به " نو" ساختن دارد، رقم عمدهی هزینههای فصلی (و گاه سالانهی) خانوادهها را تشکیل میدهد. بسیاری از خانوادهها که در سوگ یکی از نزدیکان خود لباس سیاه پوشیده اند، به مناسبت نوروز، به ویژه هنگام سال تحویل، لباسی دیگر میپوشند. کسانی که به هر علت لباس نو ندارند، میکوشند در هنگام سالتحویل، هر قدر هم اندک (جوراب، پیراهن و. . . ) نو بـپوشند.
در گذشته که فروشگاهها و بازارهای فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خیاطها سفارش میدادند، نوبتهای دوخت و کار شبانهروزی خیاطان یکی از دشواریهای خانوادهها بود. بنابراین از قبل رونق بازار خریدهای پایان سال، تنها صنعت و تجارت داخلی بهرهمند میشدند. در خانوادهها، محلهها، مدرسهها و سازمانهای نیکوکاری رسم بود که برای کودکان نیازمند لباس تهیه کنند. این کار نیک پیش از آنکه برای کمک و همراهی باشد، برای لباس نو پوشاندن به کودکان در جشن نوروز بوده است.
این باور کهن را که البته با اعتقادات مذهبی ما نیز منافات ندارد همواره در نوشتهها، توصیهها و توصیفهای نوروزی، میبـینیم که : از طبـیعت پـیروی و از درختان یاد بگیریم و با آمدن بهار، لباس نو بـپوشیم چرا که شگون شادمانی و آرامش است. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک». (بحارالانوار، ج 56، ص 101). یعنی :
تمیزترین لباست را بپوش و با بهترین عطرت خود را خوشبوى ساز.
اما متاسفانه آمیختگی این سنت دیرپای ایرانی که برخاسته از طبع منیع انسانی؛ منطبق با روحیهی عطوفت؛ و مهرورزی وآمیخته با رسوم انساندوستانهی نیک بوده با پارهای تشریفات غیر ایرانیِ زاییده از تهاجم فرهنگ بیگانه، موجب شده که این آداب ساده و کمخرج، در مواردی به گونهای متفاوت از گذشته جلوه نماید. متاسفانه سنت نوپوشیدن و نوپوشاندن به مساکین در نوروز با چشم و همچشمیها و ریخت و پاش و اسراف همراه شده و از این رهگذر موجب تحمیل فشارهای مالی بر خانوادهها گردیده است. برخی از مردم سعی می کنند که با خرید وسایل جدید در زندگی، وسایلی را که گرد و غبار گرفته و غمآلود شدهاند و لباسهایی را که از مد افتادهاند، نو کنند و در راستای این کار نه قیمت آن وسایل و لباس برایشان مهم است و نه ناتوانی خویشاوند، دوست و همسایه برای تهیهی حداقلی از آنها برایشان اهمیتی دارد. چشم و همچشمی در دید آنها موجی ایجاد میکند تا از بزرگ و کوچک همه به دنبال خریدی مد و برتر و متفاوتتر از دیگری باشند. حال این کالا از هر مسیری به بازار آمده باشد، فرقی ندارد.
در چنین حالوهوایی، بازار گرم پوشاک در واپسین روزهای سال، بازار قاچاق را نیز برای این کالاها رونق داده است. کمیِ درآمد برخی خریداران از یک سو و اهتمام برخی دیگر به خرید لباسهایی با برندهای خارجی از سوی دیگر به همراه زمینههای ساختاری اقتصادی و فرهنگی دیگر، موجباتی فراهم ساخته که پوشاک خارجی یا کالای عرضه شده با برند خارجی واقعی یا تقلبی که غالبا از مسیر قاچاق روانهی بازار داخلی شدهاند سهمی مهم در خریدها را به خود اختصاص دهد. در این نوشتار، نگاهی کوتاه به آسیب شناسی این موضوع از منظر قاچاق افکندهایم.
نگاهی به تاریخچه و بازار پوشاک در کشور
لباس و پوشش، نیاز اساسی بشر است و انسانها از همان روزگار نخستین برای محافظت و یا به دلایل اخلاقی، جسم خود را در پوشش لباس و پاهای خویش را در حفاظت پاپوش قرار میدادند. از این رو تاریخچهی تولید و تجارت این کالاها، قدمتی به اندازهی تاریخ زندگی انسانها دارد. شواهد حکایت از آن دارد که صنعت نساجی در حدود 3000سال قبل از میلاد مسیح از ایران شروع شده و نشانههای مربوط به آن ضمن کاوشهای باستان شناسی در شوش به دست آمده است. در ایران، تا زمان روی کار آمدن مغولان، نساجی همیشه یکی از صنایع پررونق ایران بوده و به علت پر مصرف بودنش در همهی ادوار تلاش شده است تا کشور ما در زمینهی تولید آن حالتی خودکفا داشته باشد. افزون بر این، اسناد ومدارک که موجود، ثابت میکند که در مقطعهایی از تاریخ، منسوجات ایرانی جنبهی صادراتی قویای هم داشته است و قدرتمندان از هر وسیلهای بهره میگرفتند تا صنعت نساجی را رونق بخشند. پس از حملهی مغولان به ایران، همپای تغییرات متعددی که در زندگی ایرانیان به وجود آمد به دلیل اینکه مغولان خراجگر دولت چین شمالی بودند و اصرار به رواج کالاهای چینی در متصرفات خود داشتند، منسوجات چینی در ایران رایج شد. به دلیل تنوع رنگ و ارزان بودن قیمت پارچههای چینی، مصرف کنندگان، استقبال خوبی از آنها به عمل آوردند. تولید کنندگان داخلی نیز به جای آنکه به بهبود کیفیت تولیدات خود بپردازند، شروع به پایینآوردن قیمت تولیدات خود کردند تا بتوانند از نظر قیمت با بازار آنها به رقابت بپردازند که در این میان عده ای نیز خواسته یا نا خواسته از گردونهی تولید ورقابت خارج شدند. پس از به قدرت رسیدن صفویان، با وجود تلاشهای گسترده برای احیای صنعت نساجی، به دلیل تغییر روحیهی مصرف، تولیدات، بیشتر به سمت و سوی پارچههای گران قیمت نظیر زری، مخمل و پارچههای ابریشمیگرانقیمت منحصر شد و همچنان باتوجه به تلاشی که دولت صفویه در جهت گسترش تجارت خارجی داشت، پارچههای ارزان قیمتِ مورد نیاز طبقات عادیِ اجتماع توسط بازرگانان خارجی از کشورهای دیگر وارد میشد.
در سالهای پس از سقوط صفویه، کریم خان زند هنگام فرمانروایی خود به فکر احیای صنایع بومیوسنتی کشور، ازجمله نساجی افتاد و در این رابطه کوشید تا بر خلاف پیشینیان خود که عادت به لباسهای تجملی داشتند لباسهای بسیار ساده بپوشد. در دوران بعد از کریمخان زند که امیرکبیر پای بر عرصهی مدیریت کشور نهاد، برحسب معاهدهی تجارتی که با سایر کشورها بسته شده بود، از آمدن اجناس آنها به ایران جلوگیری نکرد؛ ولی در عین حال جنس خارجی را مردود میدانست و متاع ولباس مملکت خود را برتن میکرد. قبل از امیرکبیر، لباس سربازها از ماهوت انگلیسی تهیه میشد. وی برای تعالی رشد و توسعهی داخلی دستور داد که لباس نظامیان از چوفای پشمین مازندران تهیه شود. در زمان امیرکبیر شالهای دستی کرمانی به قدری عالی بافته میشد که با شالهای کشمیری رقابت میکرد. در آن زمان، سردوشیهای نظامیان را از اتریش میآوردند. گویند که روزی یک سردوش زیبا که توسط خانمی به نام بانو خورشید دوخته شده بود به قصر امیر رسید و ایشان آن را پسندیدند و آن را مورد تشویق قرار دادند و اعلام کردند که امتیاز تهیهی سردوشی را به مدت 5 سال به این خانم واگذار نمایند. وی دستور داد برای او کارگاه و ابزار کار ایجاد شود و شاگردان زیادی در خدمت او بگمارند تا سردوشیهای مورد نیاز ارتش را تهیه کند.
امیر کبیردر زمینهی نساجی کارهای بسیاربزرگی انجام داد که از آن جمله ایجاد صنایع نوین در ایران بوده است. همچنین او یک کارخانهی بزرگ نخریسی و یک کارخانهی بزرگ چلواربافی در تهران و چند کارخانهی حریر بافی در کاشان و یک کارخانهی ریسندگی در ساری راه اندازی نمود.
اما زمامداری امیرکبیر بسیار اندک وکوتاه بود. و پس از او نه تنها راهش ناتمام ماند بلکه آنچه رشته بود نیز پنبه شد. و این مسئله باعث شد که سیل واردات منسوجات به طرف بازارها سرازیر شود.
اولین کارخانه در زمینهی نساجی پشمیبا حمایت دولت و همکاری بخش خصوصی در سال1304تاسیس گردید. به دنبال آن شهرهای یزد، کرمان وکاشان، همچنین استانهای خراسان، مازندران، گیلان و آذربایجان نیز دارای کارخانههای مختلف صنعتی نساجی شدند. قبل از جنگ جهانی دوم حدود4 کارخانهی نساجی در رشتههای مختلف پنبه، پشم، ابریشم وکنف در کشور مشغول به فعالیت بودند که تولید آنها به حدود 60میلیون متر در سال میرسید. با این که رشد صنایع نساجی در سالهای 1320تا1332به اوج خود رسید، اما پارچههای خارجی در بازار ایران جولانگاهی یافتندو ارز فراوانی را از مرز خارج کردند. به این دلیل در راستای حمایت از صنایع نساجی، در مجلس شورای ملیِ وقت، طرحی ارائه شد که درآن، کارمندان دولت موظف شدند هر چه برای لباس خود تهیه مینمایند از منسوجات و مصنوعات داخلی و وطنی باشد. به دنبال آن، استفاده از منسوجات داخلی برای دوخت لباس نظامیان کارکنان شهرداری و دانش آموزان مدارس به مرحلهی اجرا گذاشته شد. این طرح طی آن سالها تاسال1337، با فراز و نشیبهایی اجرا میشد اما پس از سال1342حمایت از صنایع داخلی به کلی به دست فراموشی سپرده شد.
صنعت نساجی در دوران جنگ جهانی دوم با مشکلات عدیده ای از قبیل فرسودگی ماشین آلات؛ کمبود قطعات یدکی؛ عدم امکان ورود لوازم یدکی و مواد اولیهی مورد نیاز؛ مسائل کارگران و. . روبهرو بود. در این زمینه، با اینکه درآمدهای سرشاری عاید صاحبان کارخانهها میگردید، اما سرمایهگذاری و اصلاح وتوسعهی لازم در این صنعت به عمل نیامد. با وجود مشکلاتی که از لحاظ کاهش منابع ارزی و سرمایههای عمومیدر طول برنامهی عمرانی اول رژیم گذشته متوجه صنایع نساجی شد، بخش خصوصی پابهپای اقدامات دولت، به ترمیم نقایص و اصلاح ماشین آلات پرداخت تا جاییکه وضع کارخانههای موجود با یک تغییر و تحول اساسی روبهرو گردید و کارخانههای نساجی پنبه ای از 30 واحد به 41 واحد همچنین تعداد دوکهای ریسندگی و ماشینهای بافندگی به ترتیب تا 33584 و 4437 واحد افزایش یافتند. در این زمان کارخانههای دولتی پارچهبافیِ سرگرم فعالیت در سطح کشور عبارت بودند از: کارخانهی نساجی بهشهر، کارخانهی حریر چالوس، و در کارخانهی گونیبافی و نساجی قائمشهر.
در برنامه عمرانی اول رژیم گذشته، به دنبال بررسیهایی که صورت گرفت، کارخانهی چیتسازی تهران نیز با سرمایهی دولت و با ظرفیتی معادل 10000دوک ریسندگی و304دستگاه ماشین بافندگی تاسیس شد و به این ترتیب تعدادکارخانههای دولتی به 5 واحد رسید. در سال 1334 بهرهبرداری از کارخانههای نساجی بهشهر و قائمشهر انجام گردید و تولید دو واحد نامبرده به این ترتیب از 5 میلیون متر و17 میلیون متر به24 میلیون متر و30 میلیون متر در سال افزایش یافت و به دنبال آن با سرمایهگذاری مجدد، حجم منسوجات تولیدی کارخانهی چیت تهران نیز از 5میلیون متر به36 میلیون متر رسید و کارخانهی جدیدی با ظرفیت 25میلیون متر تولید سالیانه، در قائمشهر تاسیس شد. کارخانهی گونیبافی دیگری نیز با ظرفیت تولید 7میلیون متر در همدان تاسیس گردید.
از سال 1341، تولید منسوجات پشمیونخی روندی صعودی داشت تا آنجاکه در سال 1345. همچنین ایران از ورود پارچههای نخی بینیاز شد و در همین سال، دو سوم پارچههای پشمیو پتوی مورد نیاز مردم از طریق منابع داخلی و یک سوم بقیه، از خارج تامین گردید. در سال1348، 11 کارخانه ایجاد گردید و طی این سالها، 62 کارخانهی بزرگ نخی و15کارخانهی پشم بافی در نقاط مختلف کشور کار فعال انجام میدادند. تعداد بسیار زیادی نیز واحد نساجی نخی و پشمیکوچک در کشور فعالیت داشتند که بیشترآنها در اصفهان و تهران و یزد استقرار یافته بودند.
رشد کارخانههای نساجی و پوشاک در دههی 50 نیز چشمگیر بود؛ اما از آنجا که دروازههای کشور به روی منسوجات و پوشاک خارجی گشوده شده بود، به لحاظ فرهنگ مصرف، گرایش جامعه به خرید کالاهای خارجی هر روز افزون میگردید، اما با این همه، به دلیل پایینبودن نرخ تعرفه و آزادی نسبی واردات، قاچاق، آنچنان نمود چشمگیری نداشت واغلب واردات از مسیرهای تعیین شده آزادانه صورت میگرفت. در این سالها بازار، مملو از پوشاک خارجی بود و گرایش خرید نیز مخصوصا در جامعهی شهری و طبقهی متمول به سمت خرید این کالاها بود.
در سالهای نخستین پس از پیروزی انقلاب، تب مصرف کالاها و پوشاک خارجی برای مدت کوتاهی فروکش کرد و با افزایش جمعیت و گرایش جامعه به سمت مدل، دوخت و پارچهی وطنی، همانا صنایع نساجی، و تولیدیها، مجال رشد یافتند؛ هر چند شرایط تحریم، اوضاع را از نظر تهیهی رنگ و برخی مواد اولیه که الزاماً باید از خارج تهیه شود، تنگ نموده بود. با این همه با بروز جنگ و ناآرامیهای داخلی؛ کوتاه شدن دست سرمایهداران ومدیران بخش خصوصی؛ و دولتیساختن صنایع در شرایطی که دولت نیز در وضعیت یادشده، برنامهی اجرایی موفقی برای حمایت نداشت؛ به همراه عدم اعمال کنترل لازم بر واردات و تسهیل ورود کالای قاچاق به دلیل نبود برنامههای کنترلی یا نارسا بودن آنها اندکاندک ناتوانی تولیدات داخلی در رقابت با کالاهای خارجی شده و به تدریج، عرصه برای نقشآفرینی کالای قاچاق در بازار مساعدتر گردید.
علل و زمینههای قاچاق در بازار پوشاک
هرچند آمار دقیق و مستندی از میزان یا درصد پوشاک عرضهشدهی قاچاق در بازار در دست نیست، اما اگر گذری به بازار عرضهی پوشاک داشته باشیم، وفور پارچه و پوشاک خارجی در برابر کالاهای ایرانی به خوبی مشهود است و باتوجه به میزان تعرفهی قانونی پوشاک و قیمت عرضهی این کالاها، به راحتی و با یک تحلیل ساده می توان به عمق فاجعهی اشباع بازار داخلی از کالای قاچاق در این مقوله پی برد. دلایل زیادی در این مسئله دخالت دارند که مهمترین آنها به شرح زیر قابل بررسی هستند :
1- ناتوانی صنعت و تولید داخلی در پاسخ گویی به نیاز بازار : ناتوانی صنعت و تولید داخلی در رقابت جهانی، ضعف ساختاری اغلب صنایع کشور بوده و تنها اختصاص به نساجی و پوشاک ندارد. در حالی که کشورهای صنعتی و به ویژه غولهای تازه پا به میدان گذاشتهای چون چین، با به خدمتگرفتن پژوهش، به سرعت در زمینهی فنی به پیش تاخته و با ابداع شیوههای نو در تولید، صرفه جویی در هزینهها و توجه به ذائقه و سلیقهی مصرف کنندگان، بازارهای بینالمللی را به تسخیر خود درآوردهاند، متاسفانه تولید در کشور ما از قبضهی بازار پرمصرف و پرظرفیت داخلی نیز ناتوان مانده است. بررسی علل و ریشههای این موضوع، پژوهشهای مفصلی را میطلبد و از حوصلهی این گفتار خارج است؛ اما آن چه اختصاصا در مورد صنایع پوشاک کشور به اجمال میتوان گفت این است که حتی در مقایسه با دیگر صنایع نیز، صنعت پوشاک از کسب جایگاه نسبی خود عقب مانده است. به گونهای که صنایع نساجی کشور، کمتر به سرمایهگذاری در تولید پوشاک تمایل نشان داده است؛ چرا که کم توجهی به مد و مدگرایی از یک سو؛ سرمایهبر بودن احداث یک کارخانهی تولید پوشاک مجهز به بخش طراحی بافت و پارچه و دستگاههای دوخت در مقایسه با میزان سرمایهی مورد نیاز برای رشتههای دیگر صنعت نساجی، موجب شده تا مسیر ورود سرمایهها به صنعت نساجی در طول چند سال گذشته اغلب در رشتههایی غیر از تولید پوشاک باشد. وضعیت موجودِ واحدهای دارای پروانهی صنعتی در کشورمان نشان میدهد که هم اکنون نزدیک به 8 هزار واحد صنعتی و تولیدی در صنایع نساجی و پوشاک کشور وجود دارد. از کل 8 هزار بنگاه نساجی و پوشاک داخلی، تعداد یک هزار و 816 واحد در زمینهی تولید انواع پوشاک فعالیت دارند. به بیان دیگر، 22 درصد بنگاههای موجود در صنعت نساجی، تولیدیهای پوشاک هستند و 78 درصد کارخانههای این صنعت، انواع فرش، پتو، موکت و دیگر منسوجات صنعتی را تولید میکنند. سهم 20 درصدی پوشاک از صنعت نساجی نشان میدهد که علاقه به سرمایهگذاری در صنعت نساجی بیشتر به تولید منسوجات غیر پوشاکی است. کارشناسان: سرمایهبر بودن صنعت پوشاک؛ ظرافت در نوع فعالیت؛ نیاز به فناوری پیشرفته، همچنین تشکیل واحدهای تحقیق و توسعه برای طراحی، شناسایی مد و سلیقهی بازار مصرف را از جمله دلایل سرمایهگذاری اندک در صنعت پوشاک داخلی عنوان میکنند. جدول زیر دورنمایی از وضعیت صنعت پوشاک کشور را ارائه مینماید.
جدول (1) دورنمای صنعت پوشاک کشور در سال 1386
محصول
واحد
ظرفیت
تعداد کارگاه
تعداد شاغلان
جوراب
دوجین
16582747
311
3663
انواع لباس زیر و لباس خواب
دست
54138860
182
1347
کت و شلوار
دست
1450197
71
1308
سایر پوشاک
عدد
73550321
1253
19215
مجموع
1816
25733
منبع:ماهنامهی اقتصاد ایران؛ شمارهی 14
2-تاثیر تبلیغات خارجی : یکی از دروازههای مهم هجوم فرهنگی بیگانه، نفوذ بر پوشش و مد لباس است. اردوگاه فرهنگی غرب از ورای این تهاجم، اهداف متعددی را دنبال مینماید که از جملهی آنها تسخیر و تسلط بر بازارهای کشورها به منظور گسترش فروش و عرضهی تولیدات خود و جلوگیری از نشو ونمای صنعت و فناوری در کشورهای توسعهنیافته میباشد. شبکههای متعدد تبلیغاتی با شگردهای مختلف هر روز و هر ساعت مدهای گوناگونی از لباس و پوشش را در معرض دید جهانیان قرار میهند و شرکتها و مؤسسات تولیدی از هر فرصتی برای تبلیغ تولیدات خود بهره میبرند. طرحهای لباسی که به اصطلاح مد میشوند، خیلی زود رنگ عوض میکنند. هرازگاهی رنگ و الگوی خاصی از لباس، مد روز میگردد و آن گاه است که این پوشش را متاسفانه بر تن هر پیر و جوانی میتوان دید. صنایع داخلی نمیخواهند و شاید هم نمیتوانند خود را با این مدها انطباق دهند؛ درحالی که در اثر تبلیغات، عطشی برمصرف آنها به وجود آمده است. از طرفی بسیاری از خانوادهها و به ویژه جوانانی که به دنبال این مدها میروند از خانوادههای کمدرآمد هستند و تحت تأثیر تبلیغات، به خرید جنس بیکیفیتی رضایت میدهند که برند و طرح خاصی در آن وجود داشته باشد. نیاز بازار به کالای ارزان اما مد و عدم پاسخگویی تولید داخلی به کالایی که این دو ویژگی را با هم داشته باشد، خود زمینهساز سوء –استفادهی عدهای را فراهم میآورد تا به تهیه کالاها با مارکهای جعلی تولید برندهای تقلبی یا اشکال و تصاویری بپردازند که مد شده است یا به واردات قاچاق آنها مبادرت ورزند. فروش متری و فلهای مارک و برندهای معروف در بازار پوشاک که متری هزار تا 2 هزار تومان فروخته میشود، کار را برای متقلبان بازار پوشاک آسان کرده تا اجناس بیکیفیت چینی و هندی و حتی تولیدی خود را به نام برندهای معروف و با قیمتهای بالا، به فروش برسانند.
باور این نکته بسیار آسان است که خیلی از لباسهایی که با عنوان مارکهای ایتالیایی، اسپانیایی و فرانسوی عرضه میگردند، دوخت خیاطان زبردست ترک یا حتی ایرانی است. اگرچه معمولاً برخی فروشندگان نیز از نظر زبردستی ولی از نوع ناپسند و نارابت آن، از این خیاطان کم نمیآورند بهگونهای که یک برچسب «اصل» روی همان لباس میزنند و با آب و تاب فراوان آنقدر روی این موضوع تاکید میکنند که دست آخر، حتی کسی هم که به مارک خیلی دقت دارد، باور میکند شود که این مارک، اصل است. به گفتهی یکی از فروشندگان لباس، بیش از 90 درصد کالاهایی که در بازار ایران و فروشگاههای معتبر وجود دارد، اصل نیست. بسیاری از لباسهایی که وارد کشور ما میشودد پوشاکی است که یا به دست خیاطان حرفهای ترکیه با نصب مارک کمپانیهای معروف روی آنها تولید میشود، یا در گوشه و کنار کشوردر تولیدیهای زیرزمینی دوخته شده است و به عنوان جنس مارک دار اصل، وارد بازار میگردد.
بسیاری از مردم به دلیل شکل و روش فروش پوشاک در فروشگاههای مجلل، دقت را در مراحل بعدی قرار میدهند.
وقتی لباس بهانهای برای متفاوت بودن میشود و خیلیها برای خرید آنچه میپسندند حاضرند پولهای زیادی خرج کنند، ناخودآگاه پای قاچاق هم به میان کشیده میشود. شاید این، یک قاعده در بازار باشد که هر کار پرسودی به قاچاق هم گره میخورد و حالا بازار لباس ایران که تولیدیهای داخلیاش یا تنوع ندارند یا از مرغوبیت بیبهرهاند، ناگزیر تسلیم لباسهای قاچاقی شده که به رغم تمام معایب برای خریدار ایرانی یک حسن دارند و آن، این که خارجیاند. . .
در این آشفته بازار پوشاک ایرانی، قاچاقچیان بهراحتی پوشاک درجهی 2 و 3 ترکی و چینی را به کشور وارد میکنند و در فروشگاههای مجلل به نام پوشاک درجهیک به فروش میرسانند و سودهای بادآورده کسب میکنند.
در این میان نقش تقلب و مارکسازی در پوشاک را نیز نباید فراموش کرد. نکته آن که قیمت پوشاک مارکدار چندین برابر بهای انواع عادی است، اما این نوع پوشاک، مشتریان خاص خود را دارد و اتفاقا از بازار پررونقی نیز برخوردار میباشد. سهم پوشاک مارکدار در مقایسه با دیگر پوشاک حتی به یکدهم بازار هم نمیرسد و در مقابل طیف وسیعی از بازارهای داخلی، در اختیار انواع پوشاک بینام و نشان خارجی و غالبا چینی است که به اسم پوشاک ترک به فروش میرسد.
بدین گونه بازار پوشاک در ایران در اختیار کالاها یا برندهای تقلبی یا پوشاک قاچاق قرار گرفته است. جدای از واردات قاچاق، سهم واردات قانونی نیز قابل توجه است. آمار واردات پارچه در فاصلهی سالهای 1380 تا 1387 نشان میدهد که واردات پارچه در این فاصله، از نظر وزن 183 درصد و از نظر ارزش 112 درصد رشد داشته است. جدول «2»، رشد واردات پارچه، کفش و لباس را در فاصلهی زمانی یادشده، نشان میدهد.
جدول«2» آمار واردات لباس، پارچه و کفش در سالهای 1380 تا 1387
سال
لباس
پارچه
کفش
وزن
(تن)
ارزش (میلیون ریال)
ارزش
(هزاردلار)
وزن
(تن)
ارزش (میلیون ریال)
ارزش
(هزاردلار)
وزن
(تن)
ارزش (میلیون ریال)
ارزش
(هزاردلار)
1387
1974
145921
15178
40740
1189597
124429
2481
83878
8719
1386
1270
94718
10199
37559
1079591
116235
1920
59622
6417
1385
976
53825
5856
34916
944780
102751
2067
45260
4924
1384
6182
235197
26015
28308
834347
92534
7513
117102
12942
1383
5639
141222
16614
28479
838388
98634
6584
79661
9372
1382
1597
30155
3807
30797
939401
118611
2147
28535
3603
1381
145
6402
809
27058
829677
107602
281
4287
541
1380
142
135
75
22149
195268
111264
118
689
393
ماخذ: ادارهکل آمار و اطلاعات ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز
3-دشوار بودن مبارزه:مبارزه با قاچاق لباس به دلایل مختلف دشوار است. پوشاک وزن و حجم کم دارند و مقادیر زیادی از آنها را میتوان با یک قایق تندرو به راحتی حمل کرد یا به عنوان ملزومات سفر در چمدان مسافرتی جاداد. سواحل و مرزهای طولانی، کنترل محمولههای کوچک لباس را که با شناورهای کوچک حمل میشوند یا در محفظهی بار وسایل نقلیهی شخصی و عمومی جای داده میشوند، دشوار میسازد. شناورهای کوچک در هر جایی پهلو میگیرند و بار خود را تخلیه میکنند و انتقال بارآنها به خارج از محدودهی ساحل و به شهرهای دورتر نیز به دلیل وسعت پهنههای مرزی و گذرگاههای متعدد ناممکن نمیباشد. گسترش مسافرتهای خارج از کشور ایرانیان به خصوص به کشورهای حوزهی خلیج فارس و عربستان با همان اقلام ریز خرید لباسی که مسافران به عنوان سوغات در ساکها و چمدانهای خود حمل میکنند، در نهایت مجموعهای بزرگ فراهم میآورد. مشاهدهی محمولههای غیرعادیِ بار زائران بیتا. . . الحرام و پروازهای ورودی از دبی و سایر کشورهای حوزهی خلیج فارس به خوبی گواه این مدعا هستند. در بازارهای خرید شهر دبی شرکتهای بسیاری را میتوان دید که حمل و تحویل هر محمولهای خارج از مسیر گمرکی به ایران را میپذیرند و اگر دقت کنیم حجم بیشتر کالاهایی که این شرکتها در آنجا عملا تحویل میگیرند، پوشاک و لباس است. غالب محتوای بار همراه مسافران مناطق آزاد کیش و قشم را نیز لباس تشکیل میدهد؛ بنابراین واردات از نوع چمدانی و به صورت کالای همراه مسافر که در بخش پوشاک، به مراتب راحتتر از دیگر کالاهاست، موجب شده که با وجود عرضهی گستردهی ورود پوشاک و لباس، میزان واردات رسمیپوشاک در جداول آماری گمرک جمهوری اسلامیایران، رقم بسیار ناچیزی را نشان دهد؛ چراکه بخش قابل توجهی از لباسهای خارجی که در بازار داخلی عرضه میشود، به صورت مسافری یا قاچاق وارد کشور میگردند. اما این یک واقعیت است که بازار 20 میلیون دلاری پوشاک در ایران، در چنبرهی واردات به ویژه واردات قاچاقی گرفتار شده است.
روزانه هزاران ثوب انواع لباس، و کیف و کفش ترک از کوهها و معبرهای مرزی به وسیلهی قاطر و دیگر چهارپایان وارد کشور میشود و هر روز دهها نفر از اهالی مناطق مرزی استان آذربایجان غربی انواع پوشاک و کیف و کفش خارجی را از مرزهای ترکیه وارد ایران میکنند. بسیاری از صاحبان فروشگاههای لباس ترکیه در ارومیه هر چند وقت یک بار برای خرید عمدهی انواع پوشاک به شهرهای مختلف ترکیه به ویژه استانبول میروند و پس از خرید، لباسها را به انبارهای خود در شهرها و مناطق مرزی در کشور ترکیه حمل کرده و سپس توسط اهالی روستاها و مناطق مرزی به وسیلهی قاطر و دیگر چهارپایان و حتی خودرو به صورت قاچاق وارد کشور میکنند. این قاچاقچیان پس از آن که انواع لباسها را از شهرهای مختلف ترکیه همچون استانبول، وان و آنکارا خریداری کردند، آنها را انبارهایی در شهرهای مرزی ترکیه همچون «یوکساکاوا» منتقل کرده و از آن جا با خودرو به نقاط مرزی منتقل میکنند و پس از بارگیری توسط چهارپایان به شهرهای مرزی ایران انتقال میدهند. شهرهای سرو، منطقهی ماریشو و ترگور در ارومیه و روستاها و شهرهای مرزی خوی، سلماس و ماکو عمدهترین مکانهایی هستند که کار قاچاق آنها انجام میشود. مناطق و روستاهای همجوار با مرزهای ترکیه در شمال استان آذربایجان غربی روزانه شاهد تردد صدها قاچاقچی است که انواع پارچه و لباس، حجم انبوهی از قاچاق را در این مناطق به داخل کشور منتقل میسازند. بنا به اظهار صاحب یک فروشگاه بزرگ لباس در شهر وان ترکیه، «ایرانیانی که لباس به ایران قاچاق میکنند، عمدتاً از آذریزبانهای ایران هستند که به دلیل آشنا بودن به زبان ترکی استانبولی راحتتر میتوانند در این امر فعالیت کنند. آنها بیشتر ترجیح میدهند لباسهای مد روز را خریداری و به ایران قاچاق کنند. در همین زمینه، تولیدیهایی در ترکیه وجود دارند که صرفا برای مشتریان ایران پوشاک تهیه میکنند. » به گفتهی وی شهر استانبول و وان ترکیه، مکان مراجعهی قاچاقچیان است. قاچاقچیانی که به دنبال لباسهای شیک و مد روز هستند ترجیح میدهند برای خرید به شهر استانبول بروند و آنهایی هم که به دنبال لباسهای ارزان ترند به شهر «وان» که به مرزهای ایران نیز نزدیکتر است، مراجعه میکنند.
گستردگی مرزها با کشور ترکیه؛ بیکاری در مناطق مرزی؛ و سودآور بودن فعالیت در امر قاچاق از جمله دلایلی است که اهالی مناطق و روستاهای مرزی آذربایجان را به فعالیت در امر قاچاق کالا تشویق میکند. به تازگی نیز شاهد بودهایم که برخی گروهکهای غیرقانونی مسلح از جمله پژاک باوجود باجگیری از قاچاقچیان در منطقه، خود به فعالیت در امر قاچاق مشغول هستند.
در این میان نقش بازارچههای مرزی را نیز نباید از نظر دور داشت. این بازارچهها که با هدف تقویت معیشت و تسهیل در تهیهی ملزومات زندگی مردمان ساکن در مناطق مرزی (که همگی از بازارهای کشور دور هستند) تشکیل شدهاند و انگیزهی ایجاد آنها تقویت اقتصاد محلی و دورنگه داشتن مرزنشینان از فعالیتهای خلاف بوده است، در بسیاری موارد با سوء استفادهی عدهای سودجو به دروازهی ورود اقلام قاچاق تبدیل شدهاند. کالاهایی که ظاهراً برای عرضهی بومیان این مناطق با مجوز این تعاونیها به کشور وارد میشود، اغلب بسیار فراتر از نیاز بازار محلی است و با زدوبند با تجار دیگر شهرها، در مسیر غیر قانونی قاچاق قرار میگیرد که پوشاک و البسه از جملهی این کالاهاست.
هر چند معلوم نیست که پوشاک نظامیان امریکایی، پوتینهای رسمینیروی زمینی امریکا و وسایل نظامیآنها چگونه از میدان گمرک تهران سر در آوردهاند، اما آنچه کاملاً مشخص است ورود این گونه پوشاک به صورت قاچاق انجام گرفته است. فروش لباسهای نظامی، قمقمه و. . .، به نوبهی خود اجناس عجیبی نیستند؛ اما فروش قطب نما، پوتینهای ضدمین، دوربینهای مادون قرمز، لباس غواصی، کپسول اکسیژن و حتی لباس خلبانان آمریکایی، ماسکهای ویژهی خلبانی و. . .، تصویری از انبار یک پادگان تمام عیار و مدرن را در ذهن، زنده میکند. بخشی از این وسایل که در این بازار فروخته میشوند کمیمنطقی به نظر میرسد؛ اما فروش لوازم نظامیان آمریکایی با این که بعضی از آنها دست دوم نیز نیستند، جای سوال دارد. همانند فروش کپسول اکسیژن و لباسهای غواصی، همچنین ساعتهای نظامیامریکایی که قابلیت فیلمبرداری نیز دارند البته باید متذکر شد که فروش بسیاری از این اقلام به صورت علنی و توسط همهی کسبهی گمرک صورت نمیگیرد. در حال حاضر، اکثر کالاهای غیرمجاز توسط دلالان گمرک که پیوسته در حال پرسه زدن در اطراف میدان هستند، فروخته میشود. برخی از لباسهای نظامیکه با نام امریکایی عرضه میشوند، در حقیقت دوخت ایران اما با همان پارچههای اصل امریکایی هستند. فروشندگان میگویند این لباسها از پارچههای لباسهای اصلی امریکایی تهیه میشود که بعد از تهیه در کشورهای پاکستان یا افغانستان، شکافته شده و دوباره در اندازه و قوارههای ایرانی دوخته میشوند. البته پارچههای لباسهای نظامیامریکایی در کشور پاکستان به وفور یافت میشود و ورود اکثر پارچههای امریکایی از مرزهای شرقی با پاکستان و افغانستان انجام میشوند. اما اگر کمیبیشتر جست وجو کنید، لباسهایی با پارچه و دوخت امریکایی هم خواهید یافت. البته اجناسی از بعضی از کشورهای دیگر مانند کره، پاکستان و چین را هم در این بازار میتوانید سراغ بگیرید؛ اما بهترین اجناس با بالا ترین قیمتها مربوط به اجناس امریکایی است. چگونگی ورود این کالاها از جمله رازهایی است که این فروشندگان ابداً آن را فاش نمیکنند. مرز کشور عراق و مرز غربی کشور ما پس از حملهی امریکا و نیروهای ائتلاف به کشور عراق، در چند سال اخیر در زمینهی قاچاق این کالاها رونق خاصی پیدا کرده است؛ اما پیش از آن و از سالهای دورتر، این کشورهای پاکستان و افغانستان بوده اند که بیشترین حجم این کالاها از طریق آنها به کشور وارد میشدند. با توجه به قیمت پایین این کالاها نسبت به دیگر کالاهای مشابه، میتوان گفت این کالاها یا رایگان به دست فروشندگان میرسند، یا به صورت عمده به تهران میرسند. وقتی یک پوتین امریکایی در میدان گمرک به قیمت 40 هزار تومان به فروش میرسد، بی شک فروشنده، آن را تقریباً با 50 درصد کمتر از قیمت فروش از دلال تهیه کرده است؛ بنابراین دلالان این دست کالاها، برای مثال یک پوتین امریکایی اصل را به قیمت 20 هزار تومان به فروشندگان گمرک میفروشند. یکی از گمانهزنیهای اصلی در مورد چگونگی تهیهی این وسایل این است که نظامیان امریکایی تجهیزاتی مانند لباس و پوتینهایی را که از سوی دولت امریکا به صورت سهمیه بندی به آنها داده میشود، به بهای پایین و به صورت کالا به کالا به دلالان خاصی میفروشند و پس از آن، این وسایل به صورت قاچاق وارد کشور میشود.
نمود دیگر عرضهی پوشاک قاچاق در بازارهای موسوم به "تاناکورا" قابل مشاهده است.
بیشتر افراد با اسم تاناکورا به عنوان یک واژه و اصطلاح در زبان آسیای شرقی کم و بیش آشنایی دارند. فروشگاههای تاناکورا همان سمساری عرضهی لباسهایی است که معلوم نیست پیش از این بر تن چه کسی رفته است. اغلب لباسها و کفشهای تاناکورا به صورت بستههای پر از لباسهای فشردهشده از مرزهای غربی و شرقی وارد کشور میشوند. در شهرهای بزرگ کشور ما به ویژه در شهرهای مرزی متاسفانه چنین بازارهایی شکل گرفته و به جایگاه عرضهی کالای قاچاق مبدل گشتهاند. به دلیل مشکلات اقتصادی، برخی از افراد و خانوادهها، نیاز پوشاک خود را به خاطر قیمت پایین این گونه لباسها از این طریق برطرف می کنند. با گذر از این فروشگاهها می توان انواع پیراهن، کفشهای تابستانی و زمستانی، لباسهای محلی کشورهای همسایه، کیف، و عروسک در رنگهای مختلف را مشاهده کرد. استقبال برخی از خانوادهها برای خرید لباسهای تاناکورا باعث شده که برخی فروشندگان این فروشگاهها، بدون هیچ ضابطه ای از فروش لباسهای دست دوم و فاقد امنیت سلامت، پول زیادی را به جیب بزنند. این گونه بازارها تنها از نظر ترویج قاچاق و ضربهزدن به تولید داخلی، مشکلآفرین نیستند، بلکه وجود این قبیل پوشاک دست دوم ممکن است سلامت جامعه و افراد آن را به خطر بیندازد. پوشاک دست دوم، از خارج از کشور وارد ایران میشود و از لحاظ بهداشتی دارای آلودگی است. استفاده از این لباسها برای افراد، مشکلات بهداشتی را در پی داشته و موجب بیماری پوستی میشود.
به هر حال عفریت قاچاق، دیر زمانی است که سایهی پلید خود را بر سر صنعت و تولید پوشاک کشور نیز افکنده و چون خوره به جان اقتصاد و تولید داخلی افتاده است و رمق از جان تولید میکند تا عرصه را بر ورود و مصرف کالای خارجی مساعد گرداند. غفلت از مبارزه با این پدیدهی شوم بیتردید ضایعات جبران ناپذیری به بار خواهد آورد که کمترینِ آن، نابودی صنعت و تولید داخلی است که وسیلهی معیشت و اشتغال عدهی بیشماری از خانوادهها میباشد. البته عوارض فرهنگی پدیده، نیز کماهمیت تر از پیامدهای منفی یاد شده نیست. به این جهت است که با وجود پیچیدگیهای مبارزه با قاچاق این کالاها که مورد مصرف عمومی خانوادهها نیز هست، اهتمام مسئولان بر مبارزه، جدی است و در این راستا موفقیتهای خوبی نیز حاصل گردیده است که آمار جدول زیر، گویای این مسئله است :
جدول «3» ارزش ریالی کشفیات قاچاق پوشاک و کفش
سال
پارچه
پوشاک
کفش
1387
67594632027
259880909479
50025330100
1386
82337579638
209538173176
22123983240
1385
70662586959
102006484433
17433772451
1384
76528928421
34026940603
7452961560
1383
70222395714
27372323596
8922013242
1382
95713012638
43142090763
8965495223
ماخذ: ادارهکل و آمار و اطلاعات ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز
اما باید دانست که در این مبارزه نیز جدای از ایفای نقش نهادهای مسئول مستقیم مبارزه، نقشآفرینی رسانهها و مردم، اهمیت بهسزایی دارد. همانگونه که بحث شد، موضوع مصرف پوشاک خارجی و گرایش به خرید کالا با برندهای معروف و مدلهای خاص، قبل از هر چیز یک مسئلهی فرهنگی است که با نفوذ ارزشهای بیگانه شکل گرفته است. بازگشت به فرهنگ اصیل ایرانی و تأسی به الگوهای مصرف دینی و بومی، و نیز تقویت روحیهی میهندوستی که ثمرهی آن چیزی جز ترجیح مصرف کالای داخلی و پرهیز از مدگرایی وغربپسندی نیست، به طور مسلم بهترین راهکار مبارزاتی است.
در تحقق این هدف، رسانهها و بهخصوص تلویزیون نقش مهمی دارند. در شرایطی که شبکههای ماهوارهای بیگانه در کوشش و برنامهای هدفمند، ساختارهای فرهنگی جامعه را نشانه گرفته و در القای فرهنگ بیگانه از طریق مصرفگرایی ومدگراییِ پوشش و لباس، ازتمام توان وظرفیت و از همهی شگردهای ممکن بهره میگیرند، بر رسانهی ملی است که در خنثی سازی این دسیسهها از هر تلاشی فروگذار ننماید و خردمندان و هنرپیشگان را در تولید برنامههای مناسب به خدمت گیرد. دیگر دستگاههای فرهنگی جامعه نیز در تلاشی همسو با رسانهها باید در تقویت فرهنگ بومی کوشا بوده و ترویج مصرف تولیدات داخلی را هدف برنامههای خود قرار دهند. متولیان فرهنگ جامعه، معلمان، روحانیون و همهی اقشار در راستای این مهم باید احساس مسئولیت نمایند؛ چراکه شبیخون فرهنگی و مبارزهی نرم دشمن، به مراتب از حملهی مستقیم خطرناکتر است.
مسلم است که تا وقتی ساختار توزیع درآمد عادلانه نبوده و وضع رفاهی جامعه مطلوب نباشد، اقدامات فرهنگی به موفقیت نخواهند انجامید. طبقهی کمدرآمد، رفع حداقل نیاز خود را بر هر چیز مقدم میدارد و تا هنگامی که سطح درآمد او کافی نباشد، نباید انتظارداشت که به فکر تولید ملی؛ ترجیح مصرف کالای داخلی؛ و پرهیز از خرید کالای خارجی و قاچاق باشد. بسیاری از کسانی که پوشاک ارزانقیمت خارجی مصرف میکنند، صرفاً به دلیل مقایسهی قیمت، به این گزینه دست زده و مارک ومدل در نظر آنان مفهومی ندارد. بنابراین توجه به این مسئله در اتخاذ شیوههای پیشگیرانه و مبارزاتی اهمیت خاصی دارد؛ چنان که یکی از دلایل اشتغال به قاچاق در میان جمعیت مرزنشین، بیکاری، فقر و یا کمی درآمد، است.
در کنار اقدامات یادشده، مبارزه و رویارویی مستقیم با قاچاقچیان نیز، جایگاه و ارزش خاص خود را دارد. مبارزهی فیزیکی در کوتاهمدت به منزلهی چتر حمایتی و محافظتی است که بر سر صنعت و تولید داخلی گسترانده میشود؛ اما اصلاح ساختارهای اقتصادی؛ بهبود توزیع درآمد؛ ریشهکنی فقر؛ و آگاهیبخشی به جامعه، به منزلهی ایجاد سقف مستحکم بر سر تولید داخلی است که ثمرات آن تا سالها عیان خواهد بود.
نویسنده: دکتر حبیب الله فصیحی- منتشر شده در شماره یازدهم نشریه اقتصاد پنهان
منابع
بصیری تهرانی، جمشید (1386)؛صنعت پوشاک برای اقتصاد کشور آیندهساز است؛ مجلهی بررسیهای بازرگانی؛ شمارهی 142.
تهران، مقام دوم پوشاک ارزان منطقه مندرج در سایت :http://www. jamejamonline. ir/newstext. aspx?newsnum=100951992161
http://masir-sabz. ir/component/content/article
مطالب مشابه :
گزارشی از تاناکورهای ایران
مهاباد» یکی از مهم ترین، پررونق ترین و قدیمی ترین بازار های فروش لباس های دست دوم شب
کاهش خطر دوچرخه سواری در شب با اسپری LIFE PAINT
فروش انواع سیستم های کامپیوتری خانگی و لپ تاپ نو و دست دوم در استان بوشهر
مدل لباس,لباس,مدل لباس شب,لباس مجلسي ,لباس شب,مدل لباس مجلسي ,لباس مجلسي ,مدل لباس دخترانه,مدل لباس
مدل لباس,لباس,مدل لباس شب,لباس مجلسي ,لباس هفته دوم دی 1391 از دست دادن ۲ بازيكن
قاچاق در بازار پوشاک ٍ smuggling in clothing markets
به اصطلاح شب دست لباس دخترانه و ضابطه ای از فروش لباسهای دست دوم و فاقد
مراسم فروش لباس مالدینی...
مراسم فروش لباس هفته سوم اردیبهشت 1393 هفته دوم اردیبهشت 1393 هفته که دست کم تو
لباس شب و نامزدی
لباس شب زنانه نوروز 91. دستيابي به مجموعهي (نشر، نويسندگان، مكاتب ادبي، نقد، فروش و
خاطرات قبرس! (قسمت دوم)
شب گیر و بی اختیار، انگشت شست دست چپم،حلقه ای که در انگشتِ انگشتری نان فروش
ست کردن لباس شب به سبک Jennifer Lawrence
ست کردن لباس شب. هفته دوم بهمن فروش فیلتر دستگاه ترک سیگار
برچسب :
فروش لباس شب دست دوم