تاريخ ، فرهنگ ، آيين وسنن قزوين

theme6_r.gif
spacer.gif
دشت قزوین به لحاظ آب و هوا و موقعیت خاص جغرافیایى -بعنوان یک شاهراه ارتباطى بین مناطق مختلف کشور- از گذشته‌هاى بسیار دور همواره مورد توجه اقوام و طوایف مختلف بوده است؛ تا جایى که براساس نتایج حاصله از کاوش‌هاى علمى در پایگاه‌هاى تاریخى دشت قزوین، قدمت سکونت و یک‌جانشینى در این منطقه به بیش از هفت هزار سال مى‌رسد. این پیشینهٔ تاریخى کهن و رفت و آمد اقوام مختلف در طول تاریخ، باعث ایجاد تنوع فرهنگى بسیار گسترده در این منطقه شده است. این تنوع زمانى زیباتر و گسترده‌تر مى‌شود که دو منطقهٔ الموت و تارم را نیز به آن اضافه کنیم. به‌طور حتم هر یک از این جوامع براى خود داراى آداب و سننى هستند که متأسفانه بسیارى از آنها در گیر و دار زندگى‌هاى مصرفى و شهرى رو به فراموشى رفته و بسیارى نیز کمرنگ شده است.

آيين ها وجشن ها - قزوين

خواستگارى -  قزوين

پس از اینکه دخترى به خانوادهٔ داماد معرفى شد، ابتدا مادر و چند تن از خانم‌هاى خانوادهٔ داماد به دیدن آن دختر مى‌روند. اگر دختر را بپسندند، در جلسهٔ بعد داماد را هم با خود مى‌برند. در آن جلسه اگر داماد دختر را پسندید، مادر او هدیه‌اى را که به آن نشانه مى‌گویند، به خانوادهٔ دختر مى‌دهد.

شیرینى‌خوران -  بله‌بران - قزوين

در صورت پسند هر دو طرف، جشنى در خانهٔ عروس مى‌گیرند. در آن روز زمان عقد و عروسی، مقدار مهریه و شیربها (باشلق) توسط بزرگترهاى دو طرف مى‌شود.

عقدکنان -  قزوين

در روز عقدکنان، خانوادهٔ داماد با توجه به تعداد میهمانان شیرینی، میوه و دیگر چیزها را با خنچهٔ به خانهٔ عروس مى‌فرستند. پس از آن، خطبهٔ عقد جارى مى‌شود و آن دو بصورت رسمى به همسرى یکدیگر در مى‌آیند.

جهازبران -  قزوين

خانوادهٔ عروس بعد از آماده کردن جهاز، صورت کاملى از آن تهیه مى‌کنند و در روز معیّنی، آنها را در خنچه‌ها چیده و به خانهٔ داماد مى‌برند.

حنابندان -  قزوين

مراسم حنابندان مفصل‌ترین بخش عروسى به حساب مى‌آید. در این شب ابتدا حنا از طرف خانوادهٔ داماد به خانهٔ عروس و سپس از طرف خانوادهٔ عروس به خانهٔ داماد برده مى‌شود. همهٔ این مراسم همراه با رقص و پایکوبى است.

آستانه‌بوسان -   قزوين

صبح روزى که در شب آن مراسم عروسى انجام خواهد شد، داماد به همراه دو ساقدوش به خانهٔ عروس رفته، در مى‌زند ولى وارد خانه نمى‌شود. پدر و مادر عروس گوسفندى را که از پیش آماده کرده‌اند، جلوى در خانه، در برابر پاى داماد خود قربانى مى‌کنند و داماد هم چارچوب در را مى‌بوسد.

عروس‌بران -   قزوين

یا شب عروسى با حضور مطرب‌ها و نوازندگان شور و حال خاصى مى‌گیرد. بعدازظهر روز جشن عروسی، عده‌اى از نزدیکان داماد به همراه او براى بردن عروس به خانهٔ آنها مى‌روند. داماد در میان دو ساقدوش با دسته‌ گلى به خانهٔ عروس وارد مى‌شود. 
بعد از پذیرایى از میهمانان، داماد به اتاق عروس مى‌رود و دسته گل را به او هدیه مى‌کند. سپس، یک پسر بچهٔ نابالغ از سوى خانوادهٔ داماد، به اتاق عروس مى‌رود تا کمر عروس را ببندد. این کار به وسیلهٔ یک روبان یا روسرى انجام مى‌گیرد. او باید سه بار این روسرى یا روبان را از کمر عروس بیندازد و از پشت پاى او در بیاورد. پسر بچه در حین انجام این کار مى‌گوید: هفت تا پسر یک دختر و با مشت ضربه‌اى آرام به پشت عروس مى‌زند. پس از انجام این مراسم از سوى خانوادهٔ عروس هدیه‌اى به پسر مى‌دهند. بعد پدر عروس مى‌آید و دست عروس و داماد را در دست یکدیگر مى‌گذارد. سپس همه همراه عروس به خانهٔ داماد مى‌روندو بعد از پذیرایى و شادمانی، میهمانان خانهٔ داماد را ترک مى‌کنند. پاتختى یا سر بندان صبح روز بعد از جشن عروسی، فامیل داماد براى خوردن صبحانه و دادن رونما به عروس به اتاق عروس و داماد مى‌روند. عروس با چاى و شیرینى از آنها پذیرایى مى‌کند و آنها نیز هر یک بعنوان رونما مبلغى در بشقاب مى‌گذارند. در این روز جشنى در خانهٔ داماد برپا مى‌شود که فقط خانم‌ها در آن شرکت دارند. هر یک از شرکت‌کنندگان هدیه‌اى براى عروس مى‌آورند. 

نوروز -   قزوين
جشن نوروز -  قزوين

عید نوروز چون بعنوان روز آغازین سال محسوب مى‌شود، جایگاه ویژه‌اى در باورها و اعتقادات مردم ایران دارد.مردم استان قزوین مانند دیگر مردم ایران، از اوایل اسفند ماه خود را آمادهٔ برگزارى سال نو مى‌کنند. آنها همراه خانه‌تکانى و نظافت، به خانه‌تکانى دل‌هاى خود مى‌پردازند و به میمنت حلول سال نو و فرا رسیدن نوروز، کینه‌ها و کدورت‌ها را از دل مى‌زدایند و به دیدار یکدیگر مى‌روند. 
در هنگام تحویل سال، اعمال خود را در سال گذشته مرور کرده و با توجه به آن، براى سال آینده خود برنامه‌ریزى مى‌کنند. در روز عید، با چیدن سفره‌هاى رنگین، درهاى خانه‌هاى خود را به روى میهمانان مى‌گشایند. آنها در سفره‌هاى پارچه‌اى قلم‌کار و ظروف رنگارنگ بلوری، انواع شیرینى‌هاى خانگی، انجیر آلبالوى خیس شده، نخود و کشمش، نقل و نوعى توت که با خمیر پودر پسته و بادام درست مى‌کنند، مى‌چینند و به میهمانان تخم‌مرغ رنگ‌شده (با پوست پیاز) عیدى مى‌دهند. 
امروزه از روز اول عید، مراسم عیددیدنى با دیدارهاى خانوادگى آغاز مى‌شود. کوچک‌ترها به دیدار بزرگ‌ترها مى‌روند. همه دید و بازدیدها باید تا قبل از سیزده‌بدر انجام گیرد. 
در گذشته روز اول عید به کودکان اختصاص داشت. آنها به تنهایى به دیدار بستگان خود مى‌رفتند. در روزهاى بعد، این بزرگتر‌ها بودند که به دید و بازدید مى‌پرداختند. در گذشته وقتى دوشیزگان به دیدار بزرگى مى‌رفتند، با خود گلابپاشى مى‌بردند و در دست آنها گلاب مى‌ریختند و آنها نیز گلاب را به صورت خود مى‌زدند.

نوروزی خانی -   قزوين

از نشانه ها و پیک های نوروزی، گروه های کوچکی از نوازندگان دوره گرد هستند که معمولا“ از روستاهای پیرامون شهر به قزوین می آیند و ترانه های کوتاهی را که با مضمون آرزوی نیکبختی در سال نو سروده شده می خوانند و هدیه ای از مردم دریافت می کنند. به این گروه ها نوروزی خوان یا نوروز نثار- نوروز و نوسال می گویند. دست افشانی، پایکوبی و ترانه خوانی کوسه گلین که با جامه ای سرخ، کلاه بوقی و چهره سیاه کرده و زنگوله به پا به در خانه ها می رود از دیگر مراسم مردم قزوین در آستانه سال نو است. قزوینییان بخشیدن پول و شیرینی را به نوروز خوان یا کوسه گلین خوش شگون می دانند. 
نوروزى‌خوانى یکى از مراسم مربوط به روزهاى پایانى سال است و در واقع جزیى از مراسم استقبال نوروز به شمار مى‌رود. نوروزى‌خوان‌ها بیشتر از اهالى روستاهاى منطقهٔ الموت و طالقان هستند. آنها در دسته‌هاى دو تا چهار نفره، در کوچه و خیابان به راه مى‌افتند و با خواندن اشعار کوتاه و گاه بلند، طلیعهٔ سال نو را به مردم مژده مى‌دهند. معمولاً، یک یا دو نفر بیتى را مى‌خوانند و یک بیت یا دو بیت دیگر را، دو نفر دیگر پاسخ مى‌دهند. مانند: 
اولى: نوروز نو سال باشد شما را امسال باشد مبارک، مبارک 
دومى: اى خانم‌باجى بلا نبینى واسه‌مان بیار نقل و شیرینى 
اولى: نوروز نو سال باشد شمار را امسال باشد مبارک، مبارک 
دومى: اى خانم‌باجى از ما نرنجى بیار براى ما نان‌برنجى 
اولى: اى حاج آقاى سربه‌سر خدا داده پنج پسر 
دومى: همه را کنى تو داماد ما بگوییم مبارک باد 
ساکنان منازل نیز با شنیدن صداى نوروزى‌خوان‌ها، به استقبال آنها رفته و با دادن پول و شیرینى از آنها پذیرایى مى‌کنند.

سیزده‌بدر  -  قزوين

در روز سیزده‌بدر، مردم به دامان طبیعت پناه مى‌برند. به هنگام ناهار، معمولاً چندین خانواده یک سفره مى‌گسترانند و غذاهایى را که هر یک از منزل آورده‌اند را در آن مى‌چینند. پس از خوردن ناهار، به سرگرمى و بازى مى‌پردازند و نیز رسم بر این است تا هر کس به کنار رود برود و هفت‌ سنگ کوچک به نیّت رفع و دفع هفت بلا و بیمارى به داخل آب پرتاب کند و دوشیزگان براى گشایش بخت خود سبزه‌ها را گره بزنند و این شعر را زمزمه کنند: 
سیزده‌بدر / سال دگر 
خانهٔ شوهر / بچه بغل 
در پایان، سبزه‌هاى خود را در آب مى‌اندازند و به خانه‌هاى خود باز مى‌گردند.

چهارشنبه سوری -  قزوين هنگامى که مختار ثقفی تصمیم گرفت بر علیه حکومت بنى‌امیه قیام کند، با یاران خود قرار گذاشت در شب آخرین پنج‌شنبهٔ سال شورش کنند. چون نقشهٔ آنها لو رفت، او تصمیم گرفت تا نقشهٔ خود را یک شب زودتر پیاده کند. از این رو، به اطرافیان خود گفت در شب چهارشنبه بر روى پشت‌بام خانه‌هاى خود آتش روشن کنند تا همه متوجه شده و قیام کنند. مردم نیز به حمایت از او بر بام منازل خود آتش افروختند. از آن به بعد، به پاس بزرگداشت این اقدام، در شب چهارشنبه آخر هر سال ایرانیان در حیاط یا بام منازل خود آتش مى‌افروزند. هرچند این داستان افسانه‌اى بیش نیست، ولى نشان‌دهندهٔ نماد آتش در میان ایرانیان باستان است. در قزوین نیز در این شب آتش روشن مى‌کنند. آنها معتقدند کوپه‌هاى آتش حتماً باید تاق‌ (تک) باشد. در این شب، هیچ چیز از لوازم منزل را به امانت نمى‌دهند و اگر هم بدهند به جاى آن، چیز دیگرى را گرو مى‌گیرند. همچنین مواظبند تا در این شب چیزى شکسته نشود، چون آن را خوش‌یمن نمى‌دانند. در گذشته، در این شب کله‌پاچه مى‌خوردند و شب را با خوردن آجیل سپرى مى‌کردند. استخوان‌هاى کله‌پاچه را نگه‌ داشته و صبح روز بعد به مزارع خود رفته و آنها را در باغ یا زمین مى‌ریختند و اعتقاد داشتند که این کار باعث جلوگیرى از بروز آفت مى‌شود. همچنین اگر درختى بار نمى‌داد، صاحب آن صبح زود با یک تبر به سراغ آن مى‌رفت و بدون آنکه در مسیر خود با کسى صحبت کند، چند ضربه کوچک به آن مى‌زد و در اصطلاح آن را مى‌ترساند که اگر بار ندهد، در آینده قطع خواهد شد. در شب چهارشنبه‌سورى همچنین مراسم قاشق‌زنى نیز انجام مى‌شود. 
آیین دیرپای آتش افروزی در غروب واپسین سه شنبه سال که شعله های بالندة آن به آسمان و جهان مینوی سر می کشد و نمادی شورانگیز از آرزوی بزرگی است که نیاکان ما با خلوص نیت و پاکی طینت از ایزد یکتا داشته اند، یکی از مراسم پرنشاط مردم قزوین – همانند دیگر نقاط کشورمان – و از جمله جشن های باستانی ایران شناخته شده که قزوینی ها به آن کله چهارشنبه می گویند. وانهادن اندوه و زردی ها، سوزاندن نامرادی ها و تلخکامی ها و برگرفتن شادی و سرخ رویی در رقص افسونگر شعله ها جلوه ای شگفت از امید به روشنایی و فرزانگی و ستیز با ظلمت و سیاهی جهل است. هنوز در کوچه ها و گذرهای شهر قزوین به همراه این آیین دیرین، قاشق زنی ، بخت گشایی، فالگوش نشینی ، کوزه شکستن، فال گرفتن، آجیل شیرین خوردن، چهار رنگ پلو پختن و به نزدیکان و نیازمندان بخشیدن و … جریان دارد و مردم به این وسیله از سال نو و نوروز استقبال می کنند. همچنین بازی های پرتحرک و شادی بخشی همچون دمب خروس، لانه شیر ،بتراش و گلدسته – که با ترانه عامیانه کشتی،کشتی، بالابان/ راستا، راستا ، خیابان /آتش،آتش، شعله کش/ دشمن ما را بکش/ الو، الو، بسوزی/ یک دسته گل بسازی همراهی می شود موجی از شادابی و پویایی را در میان مردم می آفریند


باران خواهی -  قزوين
پنجاه بدر -  قزوين

هر ساله بعدازظهر روز نوزدهم اردیبهشت ماه، پنجاهمین روز سال، هنگامى که زهر آفتاب ظهر گرفته مى‌شود، مردم قزوین به مصلاى شهر مى‌روند. این مصلا در میان باغ‌هاى جنوب شرقى شهر قرار دارد. در گذشته در این مکان، یک آب‌انبار و یک مسجد وجود داشت که امروزه تنها بخشى از آب‌انبار آن به جاى مانده است. خانواده‌ها در باغ‌هاى اطراف این آب‌انبار مى‌نشینند و بعد از خوردن غذا و تنقّلاتى که از خانه آورده‌اند، بچه‌ها به بازى و سرگرمى مى‌پردازند و بزرگترها، اغلب زنان، مشغول خواندن نماز باران مى‌شوند. پس از نماز، با چند قطعه سنگ کوچک به طرف آب‌انبار مى‌روند. آنها نیّت‌ مى‌کنند و سنگ‌ها را به سردر و دیوار آجرى آب‌انبار مى‌فشارند. آنها معتقدند اگر حاجتشان پذیرفته شود، سنگ به دیواره مى‌چسبد و در آینده‌اى نزدیک حاجتشان برآورده مى‌شود. 
وجود مسجد در میان باغ‌هاى خارج از شهر، مى‌تواند دلیل بر این باشد که این مسجد تنها براى انجام مناسک خاص ساخته شده است. از آنجا که مراسم باران‌خواهى از سنت‌هاى بسیار کهن در ایران است، مى‌توان احتمال داد که بناى اولیه این مسجد که امروزه تخریب شده، مکانى بوده که پیش از اسلام در آنجا مراسم طلب باران یا احتمالاً جشن باران برپا مى‌کردند و یا مکانى ماند پرستشگاه آناهیتا الهه آب. وجود معبد در کنار آب و اختصاص آن به زنان، از ویژگى‌هاى معابد آناهیتا است. 
علاوه بر آیین سیزده نوروز و جشن و شادمانی در دامان طبیعت ، مردم قزوین در روز ۱۹ اردیبهشت نیز به صحرا می روند و از خدا طلب باران و سر سبزی می کنند که به آن پنجاه بِدَر می گویند . این مراسم در محوطه مصلای راه ری و در میان باغات کهن منطقه از شور و شوق دیگری برخوردار است و انبوه خانواده ها با گردهمایی در آن به اقامه نماز باران ، شکرگزاری و شادی و پایکوبی می پردازند و پس از صرف ناهار و عصرانه شبانگاهان به خانه باز می گردند .

کوسه‌گلین (کوسن گلین - قزوين)

اهریمن خشکسالى همواره یکى از قدیمى‌ترین دشمنان ایران زمین بوده است. ایرانیان براى مبارزه با این دیو، علاوه بر کارهاى عملى چون حفر قنات و ساخت آب‌انبار، دست به یک سرى مناسک اعتقادى نیز مى‌زدند که مراسم کوسه‌گلین از آن نوع است. این مراسم در منطقهٔ قزوین به چند شیوه اجرا مى‌شود. یکى از شیوه‌هاى اجراى آن بدین شرح است: 
پیرزنى با پارچه و لباس‌هاى کهنه عروسکى کوچک درست مى‌کند. او عروسک را بدست گرفته و در کوچه‌ها و خیابان‌ها حرکت مى‌کند. بچه‌ها نیز پشت سر، او را همراهى مى‌کنند. آنها به در هر خانه که مى‌رسند، صاحب‌خانه چیزى از وسایل تهیه آش مانند نخود، رشته و ... به آنها مى‌دهد. با این مواد آش مى‌پزند و آن را بین اهالى محل تقسیم مى‌کنند. آنها معتقدند که پس از گذشت چندى از این مراسم، باران خواهد آمد. این رسم را در سال‌هایى که خشکسالى بوده، برگزار مى‌کردند.

چمچه‌خاتون - قزوين

چمچه‌خاتون یکى دیگر از مراسم باران‌خواهى است. در این مراسم داخل یک قدح آب مى‌ریزند و آن را به پشت‌بام برده و به وسیلهٔ یک چمچه، کم‌کم آب داخل قدح را به طرف آسمان مى‌پاشند. چمچه شبیه کفگیر و از جنس مس است.

مراسم ماه محرم -   قزوينبرگزارى رسم‌هاى مربوط به سوگ و عزا نیز دو گونه است : یکى، عزادارى‌هاى عمومى و مذهبى شامل سوگوارى‌هاى مربوط به ماه محرم، صفر، ربیع‌‌الاخر و جمادى‌الاخر و سوگوارى به مناسبت سالروز وفات امامان و معصومان که هم‌چون دیگر استان‌هاى کشور انجام مى‌گیرد. شهرها و روستاهاى استان قزوین در این روزها، به ویژه در روزهاى تاسوعا و عاشورا، ‌ غرق در ماتم و اندوه مى‌شوند. دسته‌هاى زنجیرزنى و سینه‌زنى در کوچه‌ها و خیابان‌ها به راه مى‌افتند یا در تکیه‌ها و حسینیه‌ها جمع مى‌شوند. رسم‌هاى مربوط به شبیه‌خوانى شهادت امام حسین (ع) و یارانش، در برخى از نواحى استان بسیار شکوهمند برگزار مى‌شوند. از شهرها و روستاهاى اطراف براى شرکت در این عزادارى، مردم بسیار به محل برگزارى شبیه‌خوانى مى‌‌آیند و با عزادارى خود با میثاق امام حسین (ع) و یاران باوفایش تجدید بیعت و عهد مى‌کنند.
عزادارى‌هاى خصوصى نیز از جایگاه و ارزش ویژه‌اى در میان اهالى استان برخوردارند. معمولاً فردِ درگذشته را با احترام بسیار به خاک مى‌سپرند و در روز فوت، شب سوم، شب هفتم و چهلم متوفى، بر سر مزار یا در خانهٔ بستگان وى، رسم‌هاى ویژه‌اى برگزار مى‌کنند. حس همیارى و همکارى خویشان و بستگان و همسایه‌ها و آشنایانِ فردِ درگذشته، در چنین روزهایى به نحو بارزى مشهود است. همه مى‌کوشند که با یارى به خانوادهٔ فردِ درگذشته، در برگزارى رسم‌هاى خاک‌سپارى و سوگوارى، احترام و محبت خود را نسبت به فردِ درگذشته و بازماندگان او نشان دهند. معمولاً در روز اول ختم، در خانهٔ یکى از بستگان یا همسایگان خانوادهٔ فردِ درگذشته، گل‌گاو‌زبان با شیر و نشاسته دم مى‌کنند و با آن از عزاداران و مهمانان پذیرایى مى‌‌کنند. اگر روز سومِ فردِ درگذشته به روز جمعه بیفتد، همسایه‌ها با همکارى یک‌‌دیگر، آش مى‌پزند و با آن از مهمانان و خانوادهٔ فردِ درگذشته پذیرایى مى‌نمایند. 
سوگوارى ماه محرم - قزوين

هر ساله با آغاز ماه محرم، مردم مناطق مختلف استان قزوین نیز مانند سایر هموطنان، با شیوه‌هاى خاص خود به سوگوارى سیدالشهدا (ع) مى‌پردازند:

طبق‌کشى - قزوين

این مراسم از سنت‌هاى خاص شهر قزوین است. طبق از جنس چوب با ارتفاع حدود یک و نیم متر و قطر یک متر است. بیشتر قسمت‌هاى آن را آیینه‌کارى مى‌کنند. این طبق استوانه‌اى شکل را روى سر مى‌گذارند و آن را حمل مى‌کنند. در شهر قزوین در شب تاسوعا، همه دسته‌هاى عزادارى از مساجد و تکایاى خود به طرف امامزاده سلطان سیدمحمد به راه مى‌افتند و در آنجا تجمع مى‌کنند و در شب عاشورا به سمت امامزاده حسین (شاهزاده حسین) مى‌روند. در مناطق روستایى نیز اهالى هر روستا، در شب عاشورا به نزدیک‌ترین امامزادهٔ محل رفته و تمام شب را تا قبل از طلوع آفتاب به سینه‌زنى مى‌پردازند و پس از خواندن نماز صبح به طرف روستاى خود حرکت مى‌کنند. کودکان، افراد مسن و زنان با آوردن شیر، چاى و ... از این دسته‌ها استقبال مى‌کنند. دسته‌هاى عزادار، یک دور در محل مى‌زنند و نوحه مى‌خوانند و سپس به مسجد محل مى‌روند.

درخت خونبار - قزوين - الموت

در روستاى زرآباد از توابع بخش رودبار الموت، درخت چنار کهن‌سالى وجود دارد که به اعتقاد و شهادت اهالى محل، هر ساله هنگام اذان صبح روز عاشورا، از ساقه‌هاى آن مایع قرمز رنگى مانند خون تراوش مى‌کند. به همین خاطر هر سال، افراد بسیارى از مناطق دور و نزدیک به این محل مى‌آیند و زیر درخت خونبار مى‌روند تا هم به عزادارى بپردازند و هم شاهد تراوش خون از آن باشند. مردم این روستا بر این باورند که بر روى بعضى از برگ‌هاى این درخت، نام پنج تن آل عبا حک شده است.

سیزدهم محرم به گواهى مورّخین، بعد از واقعه کربلا کسى از ترس یزیدبن‌معاویه جرأت نمى‌کرد تا جنازه‌هاى یاران امام حسین (ع) را دفن کند؛ تا اینکه زنان طایفهٔ بنى اسد جمع شدند و به خاک کردن جنازه‌ها پرداختند. این واقعه در روز سیزدهم ماه محرم اتفاق افتاد. به همین خاطر زنان قزوینى هر سال در روز سیزدهم ماه محرم، در مسجد على‌اکبر این شهر جمع مى‌شوند، عده‌اى بیل و کلنگ به دست مى‌گیرند و عده‌اى دیگر پیکرهاى پارچه‌اى بدون سر را بر دوش گرفته و به دور شهر مى‌چرخند و دوباره به آن مسجد بر مى‌گردند و در آنجا به سینه‌زنى و نوحه‌خوانى مى‌‌پردازند.


ساير آيين ها در قزوين
سمنوپزان - قزوين
 این آیین توسط بانوان – و بیشتر به صورت گروهی – انجام می گیرد و سرشار از اعتقادات مذهبی است. زمان نسبتا“ طولانی تهیه و پخت سمنو، آن را با آداب ویژه و رمزآلودی آمیخته که با مشارکت همسایگان و نیّت خاص هر یک از آنان صورت می پذیرد . 
جشن انگور 
برگزاری جشن در هنگام برداشت محصولات در همه جای جهان رواج دارد و مردم ایران نیز علاوه برجشن های ملی و تقویمی، مراسم شادمانی و پایکوبی در زمان برداشت فراورده های کشاورزی و باغی را برپا می کرده اند. یکی از این آیین های مردمی“ جشن انگور ” است که از روزگاران گذشته در سرزمین قزوین برگزار می شود. منطقه قزوین از دیرباز به پرورش انگورهای فراوان و مرغوب شهرت داشته است. مقدسی- جغرافی دان بزرگ اسلامی و مولف احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم- قزوین را در قرن چهارم هجری این چنین توصیف کرده است: “ قزوین بزرگ و پر تاکستان است” . ابو الفداء - مولف تقویم البلدان- نیز با تعبیری نزدیک به مقدسی گفته است: “ قزوین را تاکستان های بسیار است.” در کتاب ارزشمند مسالک و ممالک به صادرات انگور و کشمش از قزوین اشاره رفته و آمده است:“ قزوین دو شارستان است و دیوار دارد و مسجد آدینه در شارستان بزرگ است. در شهر دو کاریز کوچک هست خوردن را و کشت بر آب باران بود و با این بی آبی شهری پر نعمت است… میوه بسیار دارند: انگور و بادام و مویز چندان بود که به شهرها ببرند.” جهانگردان اروپایی نیز در گزارش ها و سفرنامه های خویش، قزوین و انگورش را به نیکی ستوده اند. چنانکه شاردن تاکید کرده است: “ در قزوین بهترین انگور ایران به دست می آید.” فلاندن هم گفته است : “ خاک قزوین حاصلخیز و مزروعی و انگوری فراوان و اعلا دارد که آن را شاهانه می نامند.” این سخن لردکرزن شاهدی دیگر بر مدعای ماست:“ قزوین از نظر انگورهای خوب و بعضی کارخانجاتش قابل ملاحظه است.” از انواع بی شمار انگور، بیش از چهل نوع انگور در استان قزوین کاشته می شود که مهمترین آنها عبارتند از: شاهانی ، بیدانه سفید، بیدانه قرمز، فخری، عسگری، صاحبی، چفته، ریش بابا، رازقی، اولوغی، خلیلی،میش پستان، حسینی، ملکی، یاقوتی، رجبی سیاه، رجبی سفید، اتابکی، طایفی، یارجین، مثقالی، سنجری و … سطح زیر کشت انگور در استان قزوین به سی و پنج هزار هکتار بالغ می شود و پس از استانهای فارس و خراسان سومین استان کشور به شمار می رود و از نظر تولید انگور نیز رتبه نخست را داراست. شهرهای تاکستان و قزوین همه ساله در شهریور ماه شاهد برگزاری جشن انگور بوده و طــی آن عــلاوه بر اجــرای موسیقی فولکلوریک و بومـــی سروده ها ، تقدیر از تولید کنندگان انگور در محلات مختلف ، از پدید آورندگان مرغوب ترین انگور ، بیشترین انگور ، نوآوری در کاشت ، داشت و برداشت انگور تجلیل می شود. 
جشن فندق  - قزوين
 
استان قزوین پس از گیلان دومین تولید کننده عمده فندق کشور محسوب می شود . در بیش از هفتاد روستای رودبار شهرستان و الموت حدود ۱۶۰۰۰نهال بارور فندق وجود دارد که چهار نوع : زر آبادی ، بادامی ، سیاه بومی و سفید در آن به عمل می آید . به جز رقم بادامی - که کشیده است – بیشتر به شکل گرد و دو پهلو و دارای مغزی سفید و با طعم شیرین و معطر هستند . در سال های اخیر با تشکیل تعاونی های صنفی ، کاشت و برداشت فندق رونق افزون تری یافته و بخش قابل توجهی از محصول به بازارهای اروپایی صادر می شود . جشن فندق چین یکی از مراسم به یاد ماندنی ، پر نشاط و زیبای مردم منطقه است که در واپسین هفته مرداد ماه در باغستان های سر سبز بخش رودبار شهرستان برگزار می گردد. در این آئین علاوه بر ارائه موسیقی محلی و فولکلوریک ، لافند بازی ، آتش بازی ، ورزش های بومی و دیدار از جاذبه های طبیعی ، صعود سراسری به قلعه تاریخی لمبسر انجام می پذیرد و بسیار شور انگیز است . در حاشیه جشن ، فروش محصولات محلی و صنایع دستی در بازارچه های ویژه رونق فراوانی دارد. 
فندق یکى از محصولاتى است که هم جنبهٔ صنعتى و هم مصرف خوراکى دارد. رودبار شهرستان از جمله مناطقى است که بیشتر به کشت فندق اختصاص دارد. در بسیارى از روستاهاى این ناحیه، در اواسط مرداد ماه جشن فندق بر پا مى‌کنند. در این روز، اهالى روستاها مانند جشن انارچینى همه‌ با هم به مزارع مى‌روند. در ابتدا شخصى به خواندن اشعارى -بیشتر بداهه- مى‌پردازد و دیگران اشعار او را تکرار مى‌کنند. سپس همه شروع به چیندن فندق مى‌کنند. دوشیزگانى که نامزد شده‌اند، براى همسران خود از هستهٔ فندق گردنبند درست مى‌کنند: آنها زمانى که هسته هنوز خشک نشده، هسته‌ها را با سوزن سوراخ کرده و نخ از آن مى‌گذرانند و در پایان دو سر نخ را به هم گره مى‌زنند. این گردنبند را گلوانه مى‌نامند و آن را در فصل زمستان به شوهرانشان هدیه مى‌دهند. 
جشن انار - قزوين
 
میوه بهشتی و زیبای انار در مناطق گرمسیری استان همچون بخش هایی از تارم و رودبار شهرستان و بوئین زهرا در سطح گسترده ای به عمل می آید و محصول انار دانه درشت ، آبدار و شیرین سنگان از شهرتی فراوان برخوردار است در آخرین جمعه مهر ماه اهالی مهاجر روستاهای انار خیز از شهرهای مجاور به زادگاه خویش باز می گردند و در کنار سایر روستائیان در فضایی سرشار از شادی و نشاط به برداشت محصول می پردازند . 
مردم بخش تارم در اواخر شهریور یا اوایل مهر ماه، در یک روز معیّن که از پیش تعیین مى‌شود، دسته‌جمعى به مزارع انار مى‌روند و با نواختن دایره یا سرنا و دهل، شروع به چیدن انار مى‌کنند. تا قبل از این روز کسى حق ندارد انارى بچیند. 
جشن گندم  - قزوين

برگزاری جشن گندم در بیشتر مناطق روستایی استان پیشینه ای بس طولانی دارد ولی مراسمی که در منطقه آوج برگزار می شود از شکوه بیشتری برخوردار است . این جشن در کنار آبگیر کوچک و زیبای " دریابک" واقع در شمال پرسپانج برپا می گردد و اهالی روستاهای همجوار با حضور گسترده در‌کنار آبگیر به ازای هر خانواده یک گوسفند قربانی می کنند و پس از شکر و شادی به درو محصول می پردازند .

جشن تیرگان (تیر ماه سیزده)

این جشن که همان جشن تیرگان ایران باستان است، در روز سیزدهم تیر ماه برگزار مى‌شود. بدین ترتیب که شخصى که او را خوش‌قدم مى‌دانند، صبح زود به خانه دعوت مى‌شود تا با تکّه چوبى از درخت داغ‌داغان (ته‌دانه) به کیسه‌هاى گندم، آرد و حبوبات ... بزند تا اصطلاحاً به آنها برکت بدهد. همچنین او با همان چوب به اعضاى خانواده هم مى‌زند تا سلامت بمانند. در حین انجام این مراسم کسى نباید صحبت کند، زیرا جریمه مى‌شود. درشب تیر ماه سیزده، مراسم شال‌اندازى نیز انجام مى‌شود. در روز تیر ماه سیزده پاچیدن آب به یکدیگر را خوش‌یمن مى‌دانند.

شب يلداشهرستان قزوین 

در شهرستان قزوین در شب اول چند فقیر و غنى هندوانه مى‌خورند و اعتقاد دارند مایهٔ تندرستى و سلامت تابستان است. شب‌نشینى و فرستادن چشم روشنى براى داماد تازه و عروس آینده نیز مرسوم است. شام را هم که پاچهٔ گوسفند مى‌خورند و عقیده دارند خاصیت فراوان دارد.

نودهٔ رودبار الموت 

در نودهٔ رودبار الموت معروف‌ترین و بهترین خوراکى شب چلهٔ مردم ماهى‌پلو است که آن‌را به عوض هندوانه یا خربزه‌اى که در جاهاى دیگر مرسوم است مى‌خورند. براى تهیه و پختن ماهى‌پلو، هر کس چند روز قبل از شب چله حتماً باید یک ماهى بخرد و بعد یک شب مانده به شب چله این ماهى را درسته در ظرفى مى‌پزد و در جاى خنگ نگهدارى مى‌کنند. شب چله که شد با مقدارى سبزى خشک و روغن و برنج و مخلفات دیگر سبزى‌پلو مى‌پزند بعد ماهى را مى‌آورند و به تعداد افراد خانواده تکه‌تکه مى‌کنند و لاى سبزى‌پلو مى‌گذارند و سر سفره مى‌آورند هر نفر باید سهمیهٔ ماهى خودش را بخورد و ظرف غذاى هرکس هم جدا باشد. رسم است که باید در شب چله هرکسى در خانهٔ خودش باشد و عقیده دارند چنانچه ماهى را قسمت نکنند و ظرف هر کسى هم جدا نباشد در زمستان آن سال به افراد آن خانواده خیلى سخت مى‌گذرد و برعکس اگر ظرف هر نفر جدا باشد زمستان خوبى در پیش خواهند داشت و رزق و روزى سال آینده‌ آنها فراوان خواهد بود. بعد از اینکه شام خورده شد. مقدارى از پولک یا فلس‌هاى ماهى را که قبل از پختن ماهى از آن تراشیده‌اند در یک سینى مى‌ریزند و خوب مى‌شویند و تمیز مى‌کنند و به سر سفره مى‌آورند. سپس سفره را جمع مى‌کنند و این سینى را جاى سفره قرار مى‌دهند. آن‌وقت پدر یا مادر یا بزرگ‌تر خانواده به یکى از بچه‌ها که از همه کوچک‌تر باشد اشاره مى‌کند تا مقدارى از پولک‌ها را بردارد. بعد مقدارى پولکى را که در دست بچه است مى‌شمارند اگر جفت درآمد خوب است و زمستان بارندگى فراوان خواهد شد. به همین علت اگر به‌طور اتفاق براى یک نفر پیش آمد بدى رخ بدهد دیگران به او مى‌گویند: ”فلانی! مگر خداى نکرده شب چله طاق آوردی؟.“ اگر طرف بگوید: ”بله طاق آوردم“ مى‌گویند: ”خدا بزرگ است برو شکر کن“ اما اگر بگوید: ”نه، جفت آوردم.“ مى‌گویند: ”انشاءالله که در همه سال جفت بیاری.“



جشن ها وسرورها - قزوينجشن و سرورهاى مردم قزوین بر دو گونه‌اند : یکى، جشن‌ها و عیدهاى ملى و مذهبى، و دیگرى، جشن‌هاى خصوصی. جشن‌ها و عیدهاى ملى و مذهبى شامل عید نوروز، عید قربان، عید غدیرخم، عید فطر، روزهاى تولد امامان و معصومان، عید مبعث و تولد حضرت رسول (ص) است که مانند دیگر استان‌هاى ایران برگزار مى‌شوند و ویژگى خاصى که قابل بررسى باشد، در آن‌ها دیده نمى‌شود. از آن میان، برخى از جشن‌ها از جمله عید نوروز، به شکل گسترده و همه‌جانبه و باشکوهى برگزار مى‌شوند. 
در میان طایفه‌هاى ساکن در استان قزوین، «کله‌بزی»‌ها یا مرغه‌اى‌ها به لحاظ ویژگى برگزارى آیین‌ها و رسم‌‌ها، جایگاه جالب‌توجهى دارند. اکثر عادت‌ها و باورها و رسم‌هاى کله‌بزى‌ها، به نوعى، با آیین‌ها و رسم‌هاى زرتشتیان پیوند دارند و شباهت‌هاى فراوانى با آن‌ها دارند. 
براى پیشواز عید نوروز و تحویل سال، هر ساله معمولاً از اول چلهٔ بزرگ زمستان، هر خانوادهٔ مراغى به فراخور استطاعت خود، جانور نرى را اعم از بره، بزغاله و یا حتى خروس، پروار مى‌کند تا براى عید آمادهٔ قربانى کردن شود. جاى جانور باید در ته چاه یا در مکانى باشد که بانگ خروس به گوش او نرسد. پس از چهل روز که از پرورش جانور گذشت و به اصطلاح فربه شد، آن را قربانى مى‌‌کنند و مجلس شب‌نشینى مفصلى تشکیل مى‌دهند که تقریباً هم‌‌زمان با شب آخر چلهٔ‌ بزرگ است. در این جشن، خوراکى‌هایى را که با گوشت جانور قربانى پخته‌اند، با میوه و شیرینى و آجیل‌هاى گوناگونى که تهیه کرده‌اند، در سفره مى‌چینند و همگى بر گرد سفره مى‌نشینند. آن‌گاه پیرمردى که ریاست آن‌ها را دارد و معتمد محل است، ‌ کلهٔ بزى را در میان سفره و در جایى بلند قرار مى‌دهد و پارچهٔ ظریفى روى آن مى‌کشد. سپس دربارهٔ‌ حوادث سال آینده از کلهٔ بز پرسش‌هایى مى‌کند و از کلهٔ بز پاسخ مى‌شنود. آن‌گاه به خوردن و نوشیدن مى‌پردازند و جشن را با شادمانى به پایان مى‌برند. 
کله‌بزى‌ها پنج روز پایان سال را مانند زرتشتیان، روزهایى ویژه مى‌دانند و بعضى رسم‌هاى ویژه را در آن روزها به جاى مى‌آورند و از جمله براى مردگان خیرات مى‌کنند. در روز سیزده‌به‌در، جشنى به نام «گل‌گندم» برپا مى‌کنند که در آن، زن‌ها و دخترها با لباس‌هاى تمیز و نو، دست در دست هم حلقه مى‌زنند و ترانه‌اى مى‌خوانند که مطلع آن این است: 
گل گندم، گل گندم، گل گندم      گل سرخ و سفید سوداى مردم 
یکى دیگر از رسم‌هایى که در شب یلدا برگزار مى‌شود و خاص کله‌بزى‌هاى رودبار است، رسم پیشگویى است. مراغى‌ها سالى یک شب انجمن یا میهمانى مفصلى دارند که همهٔ پیرمردها در آن گرد مى‌آیند. در این انجمن زن‌ها و افراد خارج از گروه کله‌بزى‌ها، حق حضور ندارند. براى محرمانه ماندن این میهمانى، در پشت‌بام و اطراف اتاقى که جایگاه انجمن است، عده‌اى را به نگهبانى مى‌گمارند تا اشخاص غیرمجاز به آنجا نزدیک نشوند. در این میهمانى، پیشگویى‌هایى دربارهٔ کشاورزى، دام‌ها و خوبى یا بدى محصول و کیفیت هوا و بارندگى و سرما و حوادث مهمى چون جنگ‌ها یا بیمارى‌ها و غیره انجام مى‌شود. 
این پیشگویى با کلهٔ بزى انجام مى‌گیرد و همانند پیشگویى یا فال «مروا» و «مرغو» (Omen = Praesagium) نزد یونانیان و رومیان و اقوام دیگر است که با قربانى کردن جانورانى چون گاو، گوسفند و مرغ انجام مى‌گرفت.
مراسم عروسى نیز در میان این گروه از مردم قزوین خصوصیات ویژه‌اى دارد. سن بلوغ در میان کله‌بزى‌هاى قزوین براى دختران ۱۵ سال و براى پسران ۱۸ سال است. کله‌بزى‌ها در میان خود همسرگزینى مى‌کنند و از ازدواج با افراد غیرمراغى خوددارى مى‌کنند. عقد ازدواج را یکى از عاقدین رودبار مطابق قانون اسلام جارى مى‌کند. ولى بعد توسط بزرگ گروه، تشریفات عقد و خواندن دعاهاى ویژهٔ آن را مطابق اعتقادات خود برگزار مى‌کنند. مراغى‌ها تعدد زوجات را کفر مى‌دانند و اگر مردى دو زن اختیار کند، ‌ او را از میان خود طرد مى‌کنند و عملش را حرام مى‌دانند. مردى که زنش بمیرد، دیگر زن نمى‌گیرد و هم‌چنین اگر زنى شوهرش درگذشت، دیگر شوهر نمى‌کند. طلاق دادن زن در میان مراغى‌ها، کارى بسیار سخت و دشوار است؛ زیرا مردى که زنش را طلاق دهد، هرگز نمى‌تواند زن بگیرد و هم‌چنین زنى که طلاق گرفت، تا آخر عمر نمى‌تواند شوهر کند. 
دختر و پسر، پس از ازدواج، رسم‌هایى چون سِدره پوشیدن و کستى‌بستن را اجرا مى‌کنند. این رسم، یادآور آیین زرتشتى است. سدره، پیراهن سفید و سادهٔ گشادى است که بلندى آن تا بالاى زانو مى‌رسد و بى‌یقه است. کستى یا کشتى نیز بندى است سفید و باریک و بلند که از هفتاد و دو نخ از پشم سفید گوسفند تابیده مى‌شود و هر زرتشتى پس از هفت ‌سالگى از پوشیدن سدره که جامهٔ‌ پارسایى و پرهیزگارى است و از بستن کستى که بندِ بندگى خداوند است، ناگزیر است. 
برگزارى‌ رسم‌هاى عید نوروز در استان قزوین همانند نقاط دیگر کشور است؛ به این خاطر، نیازى به شرح مفصل آن نیست. در زیر به چگونگى برگزارى مراسم عروسى و ازدواج در روستاهاى استان، به اختصار اشاره مى‌کنیم: 
مراسم عروسى داراى مرحله‌هایى هم‌چون خواستگارى، نامزدى، عقدکنان و ... است. در رسم خواستگارى، و در نخستین میهمانى، دختر براى پذیرایى از میهمانان فقط آب خوردن مى‌برد. بار دوم نیز که میهمانان (خواستگاران) براى گرفتن پاسخ آمدند، ‌ باز هم دختر با آب از آن‌ها پذیرایى مى‌کند. اگر دختر مورد پسند خواستگار واقع شد و خانوادهٔ‌ عروس هم داماد را پسندیدند. بار سوم دختر با شیرینى و چاى از خواستگار پذیرایى مى‌کند. 
هنگام جارى شدن عقد، دو دختر روى سر عروس قند مى‌سایند. به جز چیزهایى که به طور معمول در سفرهٔ عقد مى‌چینند، ‌ کاسهٔ آبى هم در سفره عقد مى‌گذارند و یک برگ سبز نیز در آب آن مى‌اندازند. پس از گرفتن «بلی» از دختر، آب کاسه را روى سر و بدن عروس مى‌ریزند. 
در شب عروسى، ‌ هنگامى که عروس و داماد به حجله مى‌روند، هر یک سعى مى‌کند پاى دیگرى را به اصطلاح لگد کند؛ زیرا معتقدند آن‌که پایش در رو قرار مى‌گیرد، بر دیگرى تسلط خواهد داشت و خواه‌ناخواه دیگرى از وى تمکین خواهد کرد. در این مراسم، معمولاً پاى داماد بر روى پاى عروس قرار مى‌گیرد. در شب عروسى، مادر داماد «دیزندان» (دیزندان شى‌‌اى است مثلث شکل از آهن که روى تغار مى‌‌گذارند و کیسه‌اى که آن را از آب انگور پر کرده‌اند، روى آن قرار مى‌دهند و سنگ بزرگى نیز بر روى کیسه مى‌گذارند. آب‌انگور قطره‌قطره در تغار جمع مى‌‌شود؛ آن‌گاه با آن شیرهٔ انگور مى‌پزند.)‌ و سه‌پایه‌اى جلوى راه عروس مى‌گذارد تا زبان عروس به اصطلاح کوتاه باشد و در طول زندگى به مادرشوهر و شوهر خود معترض نباشد.

پوشاك - قزوينپوشاک زنان

در گذشته زنان قزوینی زیر پیراهن خود « شلیته » می پوشیدند. به طوری که شلیته به اندازه یک وجب و یا حتی کمتر از دامن آن ها بیرون می آمد . جنس پارچه آن اغلب ململ ، چیت و کرباس بود و در انواع ساده ، گل دار و یا مشکی انتخاب مس شد. جوانان اغلب روی شلیته های خود را با نخ های رنگی گلدوزی می کردند. شلیته گلدار جوانان دارای سجاف پهن بود. برخی دیگر از شلیته ها به جای سجاف لیفه داشت. شلیته لیفه دار از پارچه ضخیم و سنگین مانند مخمل ، ترمه ، تافنه ابریشمی و .. دوخته می شد. معمولا قسمت پایین شلیته را با دست دوخته و آن را به حالت تزیینی در می آوردند که به آن « دالبر» و « دندان موشی » می گفتند. 

« یل » یا « نیم تنه » قزوینی که حدودا صد سال پیش در بین اعیان متداول بود، از پارچه ترمه با آستری از پارچه تافته کرم رنگ تهیه می شد . در قسمت جلوی آن ، هجده دکمه فلزی پی در پی می دوختند.زنان در زیر شلیته های خود شلوارهای مشکی می پوشیدند، دمپای این شلوارها تنگ و بالای آن گشاد بود و آن ها را با بند تنبان می بستند. 

پاپوش زنان نیز به فرا خوار وضع مالی خانواده ، دارای انواع مختلف بود. در تابستان گیوه های ظریف می پوشیدند. زنان اعیان نیز از کفش های چرمی مدل روز استفاده می کردند. سایر پوشش های مورد استفاده زنان این منطقه عبارت بوداز : کویینگ، جومه، کراس ، شگ، کول چوقا، قرقره تمبون ، اوزون تنبون و ..

پوشاک مردان

استفاده از کلاه در گذشته بین مردان بسیار متداول بود و هر شخص به فراخور شغل و نیز وضعیت اقتصادی خود از یک نوع کلاه استفاده می کرد. 

پیراهن ها معمولا به رنگ سفید و ساده و تکمه یقه آن بر شانه چپ بسته می شد و در میان سینه چپ ، از شانه تا زیر سینه ، چاکی داشت. پس از آن پیراهن هایی با یقه های بلند به نام یقه « قزاقی » متداول شد و سپس یقه « ملایی » جای آن را گرفت . یکی دیگر از تن پوش های مردان قزوینی « ارخالق » بود. ارخالق پیراهن جلو باز بسیار بلندی بود که تا انتهای پا می رسید و یقه آن ایستاده بود. در ناحیه کمرتنگ و دامن آن بسیار گشاد بود و در دو پهلو، دو چاک بلند تا کمر داشت. 

شلوار افراد کم درآمد، از جنس کرباس و به رنگ آبی یا مشکی بود. این شلوار ها بلند و گشاد و در لیفه آن بند بود. بند تنبان از نخ پنبه بافته می شد. اشخاص اعیان شلوار های دکمه دار می پوشیدند. 

پاپوش اغلب مردان در گذشته گیوه بود . این گیوه ها « جوراب » و « آجیده » نامیده می شد و در فصل تابستان مورد استفاده قرار می گرفت . اشخاص اعیان گیوه های بسیار ظریف و مرغوب تری می پوشیدند که به گیوه « ملکی » معروف بود. سایر پوشش های مورد استفاده مردان این استان عبارت بود از : سرداری ، عبا ، چوقا ، پوستین جلیقه ، پوستین آستین دار، کوهنک کوله جد،قدک،دون، قبای مراد بیگی و...

ادبيات شفاهي - قزوين

استان قزوین محل سکونت اقوام مختلف است و هر یک از این اقوام ادبیات شفاهی خاص خود را دارد. تا پیش از گسترش فرهنگ رادیو و تلویزیون، این ادبیات سینه به سینه بین مردم منتقل می شد. در گذشته این ادبیات با زندگی روزمره عجین بود تا جایی که برای تمام مراحل زندگی اشعاری متناسب با آن زمان و توسط مردم زمزمه می شد. از قبیل انواع لالایی ها، ترانه های شیردوشی، مشک زنی ،ترانه های عروسی ورو حوضی ،ترانه های بازی و انواع سوگواری ها. 

بخشی از ادبیات مردم این منطقه با احساسات و اعتقادات آن ها عجین گشته است . مانند انواع مراثی که در ایام سوگواری پیشوایان دینی و همچنین انواع مجالس تعزیه خوانی که به مناسبت های مختلف توسط خود مردم اجرا می شد.امروزه بسیاری از مردم مناطق مختلف این سرزمین ،به ویژه ساکنین بخش کوهپایه و خود شهر قزوین ، از این لحاظ غنی بوده و بسیاری از سالخوردگان این خطه ، مجالس را در سینه های خود حفظ نموده اند. 

داستان « عزیز و نگار» داستان بسیار دلکش و عاشقانه ای است که به صورت نظم و نثر توسط نقالان منطقه کوهستانی قزوین برای سرگرمی مردم در روزهای سرد زمستانی روایت می شود و همچنین افسانه « نبرد حنفیه ،برادر حضرت علی (ع) با دیو سفید» را می توان از مهم ترین داستان های شفاهی منطقه قزوین به حساب آورد. اعتقادات وباورها - قزوينقزوینى‌ها - شب خانه را جارو نمى‌کنند چون اعتقاد دارند برکت خانه مى‌رود. 
- روز سیزده‌بدر زنانى که از داشتن اولاد محرومند، با قیچى سبزه‌ها را مى‌چینند. 
- اگر مراسم روز سوم شخص متوفى به جمعه بیفتد، باید همسایه‌اش آش بپزد و آن را از پشت‌بام به خانه‌اى که متوفى در آن بوده بیاورد. 
- نشستن در آستانهٔ در را خوب نمى‌دانند و معتقدند هر کس در آنجا بنشیند، مورد بهتان قرار مى‌گیرد. 
- اگر جغدى روى دیوار خانه‌اى بنشیند، آیینه، نان و نمک ‌مى‌آورند و آن را فاطمه‌زهرا خطاب مى‌کنند و از او احوال‌پرسى مى‌کنند و مى‌گویند چون مرغ شومى است با دلخورى از آن خانه نرود. 

مراغى‌ها - مراغى‌ها اعم از زن و مرد و بچه، پا برهنه راه رفتن را گناه بزرگى مى‌دانند. 
- مراغى‌ها دختر به غیر از مراغى نمى‌دهند و نیز غیر از خودى دختر نمى‌گیرند. 
- مراغى‌ها تعدد زوجات را کفر مى‌دانند و اگر مردى دو زن اختیار کند او را از میان خود طرد مى‌کنند. 

ترک‌ها  -  به هنگام بارش تگرگ، اگر اولاد اول یک دانه از تگرگ‌ها را بخورد بارش آن قطع خواهد شد. 
- اگر دو نفر در یک محل در یک روز فوت کنند، به همراه آن دو نفر یک مرغ نیز دفن مى‌کنند. 
- خانم‌ها هنگام بازگشت از مراسم تدفین، نباید مستقیم به خانهٔ خود بروند. آنها اول باید به منزل کس دیگرى بروند و پس از چند ساعت به منزل خود باز گردند. 
- اگر زنى که بچه دو قلو دارد، گلوى کسى که درد مى‌کند بمالد -به اصطلاح گلوى آن را بر دارد- آن شخص بهبود خواهد یافت. 
- اگر هوا هم آفتابى باشد و هم باران یا برف ببارد، مى‌گویند عروسى گرگ‌ها است.


ورزش ها و بازی ها - قزوين
ورزش ، بازیها و سرگرمیها ، زورخانه – تکیه و قهوه خانه ها ، کانونهای فرهنگ مردم

ورزش و بازی و سرگرمی پدیده های هستند که از نظر زمان راه را به کهن ترین دوران زندگی بشر می برند و سرآغازی برای آنها نمیتوان تعیین کرد در ایران نیز به شهادت افسانه و اساطیر و متن های نوشته و یافته های باستان شناسی ، نشانه های فراوان از وجود ورزش و بازیها و سرگرمیها در طول زمان در دست است . 
در متن های تاریخی مربوط به قزوین ، دوران صفویه از نظر به دست دادن مدرک درباره گونه های مختلف ورزشی و بازیها و سرگرمیها از اهمیت و اعتبار فراوانی برخودار است . بنابر آنچه که در نوشته های تاریخی و بویژه سفرنامه ها آمده مشاهده می کنیم که شهر قزوین در زمینه فعالیتهای ورزشی بازیها و سرگرمیها و کارهای نمایشی از شهرهای پر فعالیت ایران به شمار می رفته است . این فعالیتهادر دو گونه از جایگاهها برگزار میشده است ، نخست در فضای آزاد و به طو عمده در میدانهای بزرگ شهر به ویژه میدان سعادت و یا میدان شاه و دیگری د


مطالب مشابه :


مدیریت پرورش بره نژاد شال

كه گوسفند شال، يك گوسفند شال مرکز تحقیقات قزوين در سن 3 تهیه و فروش پنیر




تصویر موسسه آموزش عالي غير انتفاعي تاکستان در آینده!

عروس و داماد بجای قربانی گوسفند، نخل *فروش محصولات افتتاح پروژه هاي عمراني در استان قزوين




کارخانه شیشه فلوت فارسجین تاکستان

استان قزوين رتبه دوم توليد شيشه و عروس و داماد بجای قربانی گوسفند پيام نور شال




16 ميليارد ريال براي توسعه باغات انگور تاكستان هزينه شد

به گزارش خبرگزاري فارس از قزوين به نقل از عروس و داماد بجای قربانی گوسفند *فروش محصولات




4بهمن85-طرح تحقيقي جمع‌آوري و ارزيابي ژنوتيپ‌هاي انگور در تاکستان

با اجراي اين طرح ‪ ۱۲‬رقم انگور ايراني شامل بي‌دانه سفيد قزوين گوسفند ، نخل *فروش




تاريخ ، فرهنگ ، آيين وسنن قزوين

تاريخ ، فرهنگ ، آيين وسنن قزوين فروش محصولات پشم سفید گوسفند تابیده مى




كوه قزاي

عید مراسمی به نام شال زانوی گوسفند یا بز است که شکل خاصی روي در قزوين




150 هكتار از باغات انگور تاكستان به روش داربستي اصلاح مي شود

روز شنبه ايرنا به نقل از روابط عمومي سازمان جهاد كشاورزي استان قزوين گوسفند ، نخل شال




برچسب :