سی دی فلسفه 1

به نام قدرت مطلق الله

ما بر روی مبحثی که کار کردیم روی مسئله خودمون گفتیم مسئله جسم، روان، جهان بینی، جمله خیلی قشنگی لوئی پاستور دارد این که دانش اندک انسان را از خدا دور می کند و دانش زیاد انسان رو به خدا نزدیک می کند انسانهایی که یک مقدار اندکی از دانش آگاه می شوند دیدشان تغییر می کند همه چیز را می دانند و اینکه از طریق علم همه چیز را می شود درک کرد و فهمید هر چی در این مسئله برویم بالاتر و شناخت و آگاهی ما بالاتر برود می بینیم که مسائل دیگری هنوز وجود دارد. 

می خواهم به این مسئله اشاره کنم که ما از طریق علم نمی توانیم همه چیز را درک کنیم طبق بزرگانی که یا فلاسفه ما از طریق علم نمی توانیم همه چیز را بررسی کنیم مثلاً اون فردی که می گوید من زمانی خدا را قبول دارم اون جراح که می گه زمانی که من خدا را زیر کارد جراحی ببینم، اینحرفش درست مثل این می ماند که یک کارگر بگوید خدا را زمانی قبول دارم که خدا را سر کلنگم یا بیلم ببینم یا اونکه خیابانها را جارو می کند بگوید من زمانی خدا را درک می کنم که با جاروی سپوری مثلاً خدا را حسش کنم. اصلاً جنسیتش چیز دیگه ای هست. 

خداوند چیزی نیست که تو بتوانی سر چاقوی جراحی حسش بکنی، اصلاً اون دستگاه برای اندازه گیری ساخته نشده، با یک ترازو شما طلا می کشی با یک ترازو کمپرسی با 20 تن آجر می رود روش و اندازه گیری می کنی، اگر روی یک باسکول که 20 تن آجر را اندازه گیری می کنید 10 گرم طلا را بگذاریم نمی تواند اندازه گیری کند، توی ترازویی که چلو هم قابل اندازه گیری نیست بعد مثلاً مایعات را با یک چیز دیگه ای اندازه گیری می کنند مایعات را بر مبنای وزن اندازه گیری نمی کنند بر مبنای لیتر اندازه گیری می کنند با متر مکعب اندازه گیری می کنند یک واحدش وزن اینها اصلاً مقیاس هاش با هم فرق می کند به همین دلیل است که می خواهم به این نکته اشاره کنم.

که کسانی که می خواهند روانشناسی و روانپزشکی از طریق علم آنالیزش کنند قادر نخواهند بود.

مثلاً نمی توانند روانپزشکی را از طریق علمی مسئله را حل کنیم هم روانپزشکی را نمی توانیم از طریق علم حلش کنیم،حتی من عقیده دارم بیماریها را هم از طریق علم خاصی قادر به شناخت این مطلب نیستیم چیز دیگری می خواهد.

من اتفاقاً تصادفاً کتابی سر راهم قرار گرفته، داشتم مطالعه می کردم چند تا نکته جالب بود که اینها را بهتون می گم چند تا پاراگراف از این کتاب می خوانم بعد می روم سر بحث خودمون کتاب مال کلیات فلسفه است مال دکتر اصغر داده فقط چند تا پاراگراف جزئی را می خواهم بهش اشاره کنم برای دانشگاه پیام نور چاپ 29 اونجا می گه که ما برای شناخت چون همه چیز بر مبنای شناخت یعنی چه؟

شناخت یعنی معرفت و آگاهی، از چیزی شناخت و آگاهی پیدا کنیم می شود شناخت، می گن انسان برای شناخت جهان 3 قسم این شناخت وجود دارد: یکی شناخت علمی، یکی شناخت هنری، یکی شناخت فلسفی، 3 تا است مثل این که می گیم جسم، روان، جهان بینی، وقتی که شما می خواهید جسمی را بشکافید یکی شناخت علمی یکی شناخت هنری یکی شناخت فلسفی.

شما یه هنری یا یک مجسمه سازی که یک سنگی را خورد می کند و از آن یک مجسمه در می آورد لحظه به لحظه شما درون آن را نمی توانید از نظر علمی بررسی کنید یک نقاش هم همینطور یک بازیگر هم همینطور و هر مطلبی که در مورد هنر است این درون یعنی اینجوری می شه وقتی ادامش می ده یک علم داریم یک هنر داریم علم با 5 حس ظاهر کار می کند اینو از خودم دارم می گم شما توسط5 حس اندازه گیری می کنی کار را بررسی می کنی این قابل قبوله هنر مال درون مال عواطف، احساسات، احساسهای درون این یه چیز دیگس.

بنابراین پس برای شناخت هر موضوع یا هر چیزی ما سه تا مسئله داریم یکی شناخت علمی، یکی شناخت هنری، یکی شناخت فلسفی، ما نمی توانیم با شناخت هنری تمام موضوعات جهان را آنالیز کنیم با شناخت فلسفی هم نمی توانیم تمام موضوعات جهان را آنالیز کنیم با مسائل علمی هم نمی توانیم ما اصلاً نمی توانیم توسط شناخت علمی درون یک اسکیزوفرنی را بررسی کنیم یا یک دانه دوقطبی یا سایکولار یا هر چی هست چرا نمی توانیم؟

ما نمی تونیم اگر می تونستیم تا حالا درمان می کردیم این همه دیوانه در تیمارستان نداشتیم چون قابل درماننیست.حالا چند نکته اش را اشاره می کنم بعد می رویم سر بحث خودمون. 

پس شناخت علمی شناخت جهان مبناش3 تا پارامتر ، یه مثلثی مثل جسم، روان، جهان بینی که داشتیم اینجا علمی، هنری،فلسفیش.

شناخت علمی بر 3 محور استوار است: اول منظم و سازمان یافته باشد یعنی پراکندگی نداشته باشد منظم و مشخص باشد. دوم با روشهای معین، سنجیده بشود بشه سنجیدش. سوم بر واقعیات خارجی استوار باشد.

می گم که درجه حرارت ذوب آهن1200 درجه است پراکنده نیست خیلی ثابت می توانیم با روشهای مشخص سنجیده بشود.واحدهای حرارت و آتش این کار را انجام بدهیم و وقتی که اندازه کردیم می گویم بعد1200 درجه است هر کجا ما آهن را ذوب کنیم باید 1200 درجه بشود می گیم مستطیل 4ضلعی است که اضلاعش 2 به 2 با هم برابر است و زاویه اش 90 درجه است ممکنه ذوزنقه باشد ممکنه یک چیز دیگه بشد 4 ضلعی است که اضلاعش 2 به 2 با هم برابرند و زاویه اش هم 90 درجه است همه جا باید این قضیه استوار باشد قابل چیه؟ قابل اندازه گیری باشد ولی اگر می گیم که پنی سیلین یک دانه چرک خشک کن خیلی خیلی چیه قویه، چرک خشک کن خیلی قوی هست ولی همه جا صادق نیست.

آهن همه جا 1200 درجه ذوب می شود و مستطیل همه جا همون تعریف را دارد زاویه اش 90 درجه است ولی اینجا آنتی بیوتیک ممکنه به یکی بزنیم امکان دارد طرف بمیرد استثناء دارد چون تجربی است برای همه نیست برای بعضی قبوله برای بعضی دیگه حساسیت می آورد به خاطر همین می گویند بایدقبلش تست بزنی بعداً بزنی.

بنابراین در همه جا صادق نیست یا مثلاً شیمی درمانی این کار را انجام می دهد همه جا صادق چیه نیست و اصلاً ریشه و بنایش بر مبنای صد در صد عملی نیست در صورتیکه علم خالص چیه نمی گنجه همیشه اگه این عمل جراحی اگه انجام بدهیم معمولاً درسته گاهی اوقات ممکنه آب بدهد ممکنه هزار تا اتفاق بیفتد و در یک تعریف خاص نمی گنجد و ما مسئله روان را نمی توانیم بیاوریم توی این تعریف ما بگنجانیم چون هر کسی یه جور دیگه است پس اینجا چیه 3 تا حالت چیه حال ساده بود دیگر 3 تا حالت داشت حالا اینجا می گیم مثلاً سومیش اینه بر واقعیت خارجی استوار از عواطف و احساسات شخصی به دور است پس سومین فرضیه علمی بر واقعیت خارجی استوار است و از عواطف و تمایلات شخصی بدور است سایکولار، سایکوز، یا اسکیزوفرمی مربوط به تمایلات درونی شخصه یه چیز دیگر است اینو شما نمی توانید با مسئله دیگر اینجا بسنجید داستانش فرق می کند بر واقعیت خارجی استوار است و از عواطف تمایلات شخصی بدور است بدین معنی که عالم یعنی کسی که علم دارد می کوشد تا واقعیت را همانگونه که هست مورد بررسی قرار دهد و عواطف و امیال خود را در تحقیق علمی دخالت چیه ندهد چنین است که می گوید علم جنبه شخصی ندارد و قوانین علمی قوانین عمومی و کلی است و نسبت به همه افراد و همه زمانها و مکانها یکسان است باید در مورد همه اینها چیه یکسان باشد. در زمانهای مختلف مکانهای مختلف باید یکسان باشد. 

مثلاً قانون انبساط فلزات قانونی است کلی و عمومی که در سراسر عالم و نسبت به همه آدمیان یکسان است، قانون ذوب فلزات در یه درجه ای ذوب می شوند که در هر کجای عالم اندازه گیری کنید همونه، یعنی هر کس در هر کجا و در هر زمان که فلزی را حرارت دهد فلز چی می شود منبسط می شود اون حرارت که می دهید دیدید که حجمش زیاد می شود همه جا این اتفاق می افتد خوب این شناخت علمی شد، این شناخت هنری دانستیم که شناخت علمی شناختی است گفتنی بر واقعیات خارجی و این شناخت هر چه بیشتر از واقعیتهای درونی عواطف احساسات امیال احساسات شخصی بدورباشد شناخت هنری از این بابت نقطه مقابل شناخت علمی، شناخت هنری بر عواطف و احساسات درون بستگی دارد شناخت علمی بر واقعیت بیرونی این 2 کاملاً مشخصند نمی خواهم در موردش زیاد صحبت کنم.

حالا یه چیزهایی است که شما نمی توانید نه با شناخت علمی اونو توجیه بکنید نه با شناخت هنری، مثلاً خدا رو نه با شناخت علمی می توانید بررسی کنید نه با شناخت هنری، خلق زمین و آسمانها را نه با هنری می توانید نه با علمی.

زندگی پس از مرگ را نه با هنری می توانیم توجیه اش کنیم نه با شناخت علمی،

بقایای انسان پس از مرگ را نه با شناخت قابل توجیه است نه با هنری، انسان دارای روح، دارای نفس، نه با علمی نه با هنری با هیچ کدام قابل توجیه نیست اینجا با چی قابل توجیه. اینجا با یه چیزی به نام فلسفه قابل توجیه.

فلسفه یعنی چه فلسف یعنی دوست داشتن خرد و حکمت می شود فلسفه.

فیلسوف کیه؟ فیلسوف کسی است که حکمت را دوست دارد که اون حالا می آید روی قوانین بررسی می کند.

حالا بحث ما نسبت به افراد چگونه است هر انسانی برای خودش با توجه به دریافتهای علمی و دریافتهای هنریش برای خودش یک فلسفه ای را ارائه می دهد که انسانها با هم فرق می کند.


مطالب مشابه :


حمله وحشیانه یک همراه بیمار به پرستار یاسوجی

دکتر علیپور. اعم از پزشك معالج، جراح تصادف در جاده یاسوج اصفهان در محور یاسوج




100 زن برتر ایران را بشناسید

رسید، او در اصفهان متولد نخستین جراح زن قلب در علیپور در مسجد




مدارک تحصیلی و سوابق اجرایی اعضای 14 کمیسیون‌ مجلس نهم( 1)

دکترای پزشکی متخصص گوش و حلق و بینی و جراح محمد علیپور: اصفهان: ریاست و عضویت در




سی دی فلسفه 1

مبحثی که کار کردیم روی مسئله خودمون گفتیم مسئله جسم، روان، جهان بینی جراح که می گه




مراقبت های بعد از کشیدن دندان

نیز توسط ریشه های به نسبت بلند و مقاومی که دارد، موقعیت خود را در دکتر به شما داده و




برچسب :