تزيينات و نقوش سفالينه

قديمي ترين نقوش انساني بر روي سفال را بايد بر روي قديمي ترين خانه و كاشانه بشر اوليه، يعني غارها جستجو كرد. يكي

ازاين سكونتگاهها كه از قديمي ترين آن به شمار مي رود تمدن تپه سيلك است كه متعلق به هزاره پنجم پيش از ميلاد است.

نقوش انسان در حال رقص بر روي سفالينه نقش مي بندد با اين تصور و بر پايه باورهاي مذهبي كه خدايان نيز در آسمان و

زمين به رقص مشغولند.

نقوش انساني ( زن و مرد) در تمامي ادوار سفالگري بر روي سفالينه حائز اهميت فراوان است، سفالينه مشكوفه از محوطه هاي

باستاني، نقوش انساني را در حال نيايش ، شكار، عروسي، ضيافت، رقص، دعا و نواختن موسيقي نشان مي دهد. براي مثال مي

توان نقش زن متعلق به هزاره دوم در تورنگ تپه گرگان، زن و مرد در حال سوگواري، شكار و ضيافت در سفالينه مكشوفه از

مرو، درحال نيايش در تپه اي در كرمانشاه، در حال رقص در سفالينه شوش و تپه موسيان، تل جري در نزديكي تخت جمشيد را

كه در برابر آتش به رقص مشغولند نام برد.

همچنين صحنه هاي رقص به صورت انفرادي و گروهي در سفالينه هاي مكشوفه در تپه موسيان، چشمه علي ري، تل باكون و

ديگر نقاط باستاني شرق و غرب ديده شده است، از زيباترين نمونه هاي سفالين پيش از تاريخ مي توان كاسه سفالي مكشوفه از

گيلان را نام برد كه تصوير دوازده انسان را در حال نيايش و نواختن موسيقي نشان مي دهد.

نقوش انساني به شكل پيكره هاي گلي زن و مرد در دوران تاريخي از اهميت ويژه اي برخوردار است. در مراكز مهم سفالگري

مانند شوش، هگمتانه، گرگان و ديگر مراكز مهم سفالگري، پيكره هاي گلي بسياري به دست آمده است. از موارد مهم در دوران

تاريخي، بويژه اشكاني و ساساني، توسعه و استفاده از لعاب سربي در رنگهاي آبي و فيروزه اي مي باشد.

ساخت تابوت سفالين و ظروف ويژه نگهداري خاكستر مردگان ( دوره ساساني) و پيكره ها و هداياي سفالين براي مراسم مذهبي

و تدفين متداول شد. ظروف سفالين قبل از لعاب با نقوش كنده، قالبي، مهرزده و افزوده برجسته تزييني مي شد . مدارك باستان

شناسي حاكي از آن است كه لعاب قليايي را اشكانيان از طريق مبادلات بازرگاني با سلسله هان بر روي سفالينه چيني منتقل

كردند. همچنين در مورد سفالينه اشكاني و ساساني كه داراي نقوش انساني باشد، مي توان به كاسه سفاليني كه در موزه عشق

آباد تركمنستان موجود است، اشاره كرد. در اين كاسه نقوش، و طرح شكار، بزم و رزم ديده مي شود.

از ديگر نقوش انساني در دوره اشكاني مي توان به نقش انساني كه در حال تيز اندازي است، اشاره كرد. نقوش انساني در

سفالينه هاي ادوار اسلامي از اهميت ويژه اي برخوردار است. بسياري از محققان زيبايي و اهميت سفالينه هاي اسلامي را در

نقوش انساني آن كه حالات گوناگون زندگي روزمره را نشان مي دهد، مي دانند. هنرمندان و سفالگران اين دوره از فرهنگ و

تمدني پيشرفته برخوردار بوده اند.

نقوش انساني در دوره اسلامي تقريبا در انواع سفالينه ياد شده، ديده مي شود، مانند: ظروف سفالين يكرنگ، زرين فام، مينايي،

رنگارنگ و نقش كنده. نقوش انساني زماني با سرحيوان و بدن انسان ديده مي شود كه نشان از باورهاي مذهبي دارد. به نظر

مي رسد هدف از ترسيم اين نقوش ترجماني از افكار، آداب، رسوم و فرهنگ عامه باشد كه هنرمند با انديشه ها و باورها و افسانه

هاي زندگي خود و همنوع خود را به تصوير مي كشد.

خط و ادبيات در دوره قرون وسطي اسلامي ( سلجوقي – خوارزمشاهيان) كه بر مبناي ادبيات زمان خود رونق مي گيرد، به

هنرمند سفالگر الهام مي بخشد كه از داستانهاي ادبي، اسطوره اي بهره گرفته، مضامين ادبي را با نقوش انساني و انواع خطوط

به زيباترين وجه به تصوير در آورد. داستانهايي از شاعراني چون فردوسي، خيام، حافظ، مولانا، بابا افضل كاشاني، ظهير فاريابي و

ديگر اديبان ادوار اسلامي، تفكر سفالگر را به آفرينش نقوش انساني با بهره گيري از داستانهاي ادبيات سوق مي دهد. در سده

هاي چهارم و پنجم هجري داستانهاي فردوسي بر روي سفالينه به تصوير كشيده شد. نقش سواركاران، ضحاك مار دوش روي

سفالينه ها ديده مي شود. داستانهايي نظير بهرام و آزاده، خسرو و شيرين، ليلي و مجنون را به هنگام شكار و رقص نشان،

مسائل نجومي و صور فلكي داده مي شود. ذكر اين نكته ضروري است كه نقوش انساني در ظروف سفاليني دوره اسلامي

هماهنگي زيبايي با تصاوير مربوطه، مانند طبيعت، حيوانات ، پرندگان و آبزيان دارد.

تصاوير انساني برروي سفالينه، با آرايش هاي گوناگون ، البسه متفاوت، حالات مختلف نشان داده شده است و موضوعي كه

جالب توجه است اينكه عموما تصوير گرايي نقوش انساني اغلب حالت تفكر يا غمگيني را نشان مي دهد و نقوش انساني در

حالت خوشحال يا شادي كمتر ديده شده است، حتي در ظروفي كه زن يا مرد در حال نوازندگي هستند.

جالب توجه است اينكه عموماً تصوير گرايي نقوش انساني اغلب حالت تفكر يا غمگيني را نشان مي دهد و نقوش انساني در

حالت خوشحال يا شادي كمتر ديده شده است، حتي در ظروفي كه زن يا مرد در حال نوازندگي هستند.

لازم است يادآوري مي شود كه محققان ، با توجه به نقوش انساني كارگاههاي سفالگري ايران، آنها را در سبك هاي گوناگون

تقسيم بندي كرده اند كه سبكهاي كاشان، ري، سلطان آّباد، ساوه از آن جمله اند. نقوش انساني چه زن، چه مرد در هريك از

مراكز ياد شده داراي ويژگيهاي متفاوتي هستند.

از ديگر صحنه هاي رزمي و بزمي كه در سفالينه دوره اسلامي ديده مي شود، شخصيت هاي مهم نظير سياوش، ضحاك

ماردوش، كيومرث و ديگر داستانهاي چون يوسف و زليخا ، بهرام و آزاده نقوش بسيار زيبايي است كه در سفالينه نوع زرين فام

و مينايي ديده مي شود.

هنرمند سفالگر در به تصوير كشاندن واقعيات زندگي روزانه ، از نقش رقص درويشان، رقص و سماع صوفيان، اجراي

موسيقي ،حتي به تصوير كشاندن واقعه و شهداي كربلا به بهترين وجه موفق است هنرمندي مي تواند خلق كند كه با علوم

رياضي، داستانهاي اسطوره اي، عرفان آشنا باشد و بالاخره از علوم گذشته و حال بهره مند بوده باشد تا بتواند خالق اين همه

هنرمندي بر روي ظرفي گلي باشد.

تصوير گرايي انسان بر روي سفالينه ادوار اسلامي گرچه از سده هاي نخستين اسلامي آغاز مي شود، ولي تكامل آن متعلق به

دوره خوارزمشاهيان سده ششم هجري است بسياري از ظروف سفالين با نقوش انسان داراي تاريخ ساخت و نام سفالگر است كه

608 به دست معروفترين هنرمندان سفالگر سده -604 - 583 و 600 - از جمله مي توان به قديمي ترين آن كه در سالهاي 575

هاي ششم و هفتم هجري مانند خاندان ابوطاهر و ابوزيد ، ساخته شده، اشاره كرد.

بهرحال از سده هاي نخستين اسلامي نقوش انسان در سفالينه به تصوير در مي آيد كه از آن ميان مي توان به نقوش سفالينه

هاي قالبي نيشابور اشاره كرد و در سده هاي بعد در بيشتر مراكز سفالگري، نقش انسان بر پايه داستانهاي ملي مانند شاهنامه

رواج مي يابد.

ضحاك مار دوش بر روي سفالينه هاي اورميه يا جنگ سواران بر روي سفالينه هاي جرجان در قرن ششم و آغاز سده هفتم

هجري، اين هنر را نشان مي دهد. نقوش انساني در دوره ايلخاني يا تيموري با ويژگيهاي زمان خود ادامه مي يابد و در اين

زمان نقوش انسان همانند نقاشيهاي نسخ خطي، كاشي و نقوش فلزي قابل مقايسه هستند.

نقوش انسان بر روي سفالين دردوره متاخر ( صفوي – قاجاريه ) با ويژگيهاي متفاوت از دوره هاي متقدم ادامه پيدا كرد. در اين

دوره نيز همانند گذشته سفالگر هنرمند با توجه به زمان و مكان و نوع سفالينه متداول به نقش آفريني بر روي سفال و كاشي

مي پردازد كه در مراكز سفالگري شهرهاي قم، اصفهان، كرمان ،مشهد، يزد و برخي از جزاير خليج فارس مانند هرمز وجود دارد.

در اين ظروف نقوش انساني با طرحي جديد مشاهده مي گردد كه در مواردي اين نقوش قابل ملاحظه با نقوش سفالين ساخت

كشور چين است. طرح و نقوش انساني ( زن – مرد ) بيش از همه در ظروف سفالين معروف به نوع آبي و سفيد مشاهده ميشود.

نقش حيواني

نقوش حيوانات بر روي سفالينه همانند نقوش انساني، سابقه اي بسيار ديرينه دارد . از زماني كه دست ساخته هاي گلي انسان با

اشكال گوناگون اراسته شد، نقوش حيواني مانند درندگان، پرندگان، خزندگان، آبزيان و ساير حيوانات كه در منظر بشر قرار داشت

روي سفال طراحي و نقاشي شد. نقوش حيواني زماني جدا و زماني توامان با ديگر نقوش سفالينه چون گياهي، هندسي، انساني

براي آرايش ظروف سفالين به كار رفت.

نقوش حيواني سفالينه بتدريج با نقوش انساني مرتبط گرديد و به مرور ايام بر اساس داستانهاي ادبي، پند و اندرزها ، باورهاي

مذهبي به صورت مسبك ( استيلزه ) طراحي گرديد. نقوش حيوانات در ادوار تاريخ گاهي حيوانات به شيوه حجاريهاي تخت

جمشيد، بيستون، طاق بستان و ديگر نقوش صخره اي ، بويژه جنگ هاي سواران و حملات حيوانات نيرومند به حيوانات ديگر

كه مربوط به رويدادهاي تاريخي بود و بر دل سينه كوهها به نقش در آمده بود، با ويژگي متفاوتي بر روي سفال هم نقش

گرديد. همچنين نقوش حيواني زماني با ساير تزيينات مانند نقوش هندسي، گياهي تلفيق گرديده، مفهومي خاص از ديدگاه و

تفكر سفالگر را بر روي ظروف سفالين منعكس مي كرد.

از قديمي ترين ايام، نقوش حيواني ظروف سفالين با ويژگيهاي ساده آغاز و بتدريج با فرهنگ و اعتقادات زمان در آميخته راه

كمال پيمود.

يكي از نقوش كه از هزاره هاي نخستين مورد توجه سفالگر قرار گرفته ، نقش بز كوهي است. استفاده از پيچش شاخهاي بز

كوهي كه حكايت از قدرت و توان فوقق العاده اش دارد، در بسياري از كارگاههاي سفالگري قبل از ميلاد رواج داشته، در هر

كارگاهي با تغييراتي در حركت واندام آن ساخته مي شده است. بز كوهي از روزگار باستان معرف و سمبل بارندگي و حاصلخيري

بوده، در فرهنگ نجومي برج جدي يا دي از ماههاي زمستان است. نقش بز كوهي زماني هم با ديگر پرندگان و آبزيان مانند

ماهي با طراحي هنرمندانه تلفيق گرديده است.

از ديگر نقوش حيواني، نقش گاو است كه حتمالا مفهوم نجومي داشته، معرف ثور يا ارديبهشت از ماههاي بهار است.

از ديگر نقوش متداول كه بيش از همه در حاشيه درياي خزر ساخته مي شده، نقش غزال و كبوتر در حال پرش، دويدن پرواز

است. اين نقوش گاهي با ديگر پرندگان و آبزيان ( بويژه ماهي)، تمامي داخل ظروف سفالين را مي پوشاند و زيبايي چشمگيري

دارد. نقوش مار، اژدها و سيمرغ از ديگر نقوش حيواني است كه سفالگر از قديميترين ايام تا دوران اسلامي علاقمند به كشيدن

آن بر روي ظروف سفالين بوده است. اين نقوش نيز بر اساس باورهاي مذهبي و فرهنگ زمان خود در طي دوران به تكامل

رسيده است. محوطه هاي باستاني :گرگان، شوش، تل باكون، سيلك، حصار، تورنگ تپه، حسنلو را مي توان از جمله مكانهايي

دانست كه نقوش حيوانات مذكور در آن مطالعه مي شود. و تصوير گرايي حيوانات ديگر مانند سگ، پلنگ، شير، خرگوش، فيل

نيز بر روي سفالينه هاي دورانهاي مختلف مرسوم و رايج بوده است.

نقوش بسياري از ظروف سفالين، بويژه ادوار اسلامي ، نقش اسب و سواركاري است كه بر اساس داستانهاي رزمي و بزمي و

شكار به تصوير كشيده شده است. نحوة آرايش سوار كار، پوشش سوار كار و همچنين تزيينات گوناگون اسب يا شتر يا حيواني

ديگر سواري، آشنايي هنرمند سفالگر را با هنرهاي عصر خو د بخوبي آشكار مي سازد.

نقوش سواركاران از داستانهاي حماسي اسطوره اي و ادبي زمان خود بهره مي گيرد، همچنين باورهاي مذهبي نيز در آرايش

نقوش حيواني سهم بسزايي دارد و بسياري از محققان نقوش حيواني و انساني را به رويدادهاي مذهبي مربوط مي دانند.

از نمونه هاي معروف مي توان از نقوش ظروف سفالين عهد خوارزمشاهيان كه احتمالا معرف واقعه عاشورا در كربلاست، نام

برد.

لازم است يادآور شد كه در ادوار اسلامي سفالينه هاي بسياري با نقوش حيواني در كارگاههاي مهم سفالگري ساخته شده كه

بيشتر براي صادرات بوده، عموماً جنبه هاي اقتصادي داشته است.

نقوش پرندگان

طرح و نقوش متداول ديگر بر روي ظروف سفالين، از سالهاي آغازين ساخت، طرح پرندگان است كه نقش آن از هزاره هاي

قبل از ميلاد نخستين در اغلب كارگاههاي سفالگري رايج بوده است. نقوش پرندگان زماني به تنهايي و گاهي در جمع، روي

ظروف سفالين از جمله كاسه و بشقاب نقش شده است. هر يك از اين نقوش داراي مفاهيم ويژه اي است كه سفالگر هنرمند،

ماهرانه سطوح داخلي و خارجي ظروف سفالين، مانند كاسه، بشقاب، پياله، كوزه، حمزه، ساغر، آبخوري وتنگ هاي مخصوص را

زينت بخشيده است.

بسياري از پرندگان علاوه بر نقوش تزييني، نمادي از فرهنگ عامه و نجوم داشته، سفالگر هنرمند با زيبايي خاصي اين پرندگان

را به تصوير كشيده است.

نقوش سيمرغ، عقاب و طاووس كه در بسياري از داستانهاي اقوام و مذاهب به نوعي مورد تقديس قرار گرفته، بر روي ظروف

سفالين به نمايش در آمده است. براي مثال نقش عقاب در دوران تاريخي ( هخامنشي، اشكاني و ساساني) نمادي از اهورمزدا

دارد و در زماني ديگر استعاره هاي عارفانه و اديبانه. نقوش پرندگاني مانند كلاغ، سيمرغ، هدهد، عنقا، طوطي و كبوتر نيز در

ظروف سفالين جاي ويژه اي داشته، با الهام از سرودهاي شاعران بزرگ، مانند فردوسي ( شاهنامه)، عطار و رباعيات خيام مظهر

قدرت مي گردند و پرواز پرندگان نمادي از پرواز انسانها مي شود.

طيران مرغ ديدي تو زپاي بند شهرت بدرآي تا به بيني طيران آدميت بهر حال از سده هاي اوليه سفالگري بويژه دوران

كشاورزي، نقوش و طرحهاي پرندگان در حال آرامش، و پرواز با بالهاي گسترده به چشم مي خورد. زماني نيز سفالگر هنرمند از

پرندگان افسانه اي، تخيلي، اسطوره اي و نجومي بهره گرفته، تصاوير پرندگان را با طرحهاي گياهي در هم آميخته و نقوش

جالبي را نقاشي كرده است.

نقوش هندسي

نقوش هندسي از متداولترين و احتمالاً يكي از قديمي ترين نقوشي هستند كه در سفالگري مورد استفاده قرار گرفته است.

هنرمندان سفالگر ازهزاره هاي قبل از ميلاد در مراكز سفالگري از نقوش هندسي براي تزيين انواع ظروف سفالين استفاده كرده،

نقوش زيبايي را بر روي كاسه، بشقاب، خمره، آبخوري و ديگر ظروف متداول زمان خود به شيوه هندسي آراسته اند.

همانطوريكه در گذشته معمار يا مهندس در ايجاد و توسعه هنر معماري و شهرسازي از دانش رياضي بهره گرفته، بناهاي بسيار

زيبايي در سراسر كره خاكيبنياد نهادند، ديگر هنرمندان نيز در خلق آثار گوناگون از علوم هندسي و رياضي بهره جسته، قادر

گرديدند در خلق آثار هنري موفق گردند . مورد سفالگري و كاشيكاري به نظر مي رسد سفالگران و كاشيكاران نيز تا حدود به

علوم هندسي و رياضي آشنايي داشتند، مثلا در طرح كاسه اي دايره شكل يا ظروف ديگر هماهنگي نقشها، نقش انسان در كنار

طبيعت، صحنه هاي عارفانه مي رساند كه سفالگر از علوم هندسي آگاه بوده، تمامي نقوش را با احتساب موارد رياضي شكل

بخشيده و طراحي كرده است. با توجه به موارد ياد شده مشاهده مي شود كه طرح انسان در كنار يك درخت يا صحنه شكار در

محدوده يك كاسه يا بشقاب از هماهنگي كامل برخوردار است.

نقوش هندسي بر روي سفالينه از سده هاي پيش از ميلاد در مراكز مهم سفالگري رايج بوده است. در ظروف اسماعيل آباد،

سيلك، كاشان، شوش و ديگر محوطه هاي باستاني نقوشي با سبكي بسيار ماهرانه بر روي سفالينه ديده مي شود. نقوش مربع،

مستطيل، دايره، چند ضلعي، همه از نمونه هاي نقوش هندسي هستند كه بر روي سفالينه قرمز، خاكستري و نخودي رنگ به

وفور ديده شده، در تمامي دوران سفالگري ادامه داشته است. همچنين در ادوار اسلامي انواع نقوش و طرحهاي گوناگون چه

انسان چه حيوان چه طبيعت در داخل زيكزاگ، لوزي، دواير، مثلث، مربع، مستطيل، كثير الاضلاع، هاشورهاي متقاطع كه با

هنرمندي خاصي طراحي شده بروي سفالينه ديده مي شود و اين حكايت از آشنايي سفالگران با علوم رياضي و هندسي را دارد.

همانطوريكه گفته شد نقوش هندسي از آغاز سفالگري از متداولترين طرح تزييني براي سفالينه بوده، در ادوار گوناگون قبل از

تاريخ، دوران تاريخي ( هخامنشي، اشكاني و ساساني) و در دوره هاي اسلامي در اغلب مراكز سفالگري با شيوه هاي مخصوصي

مورد استفاده قرار گرفته، تا به امروز نيز يكي از رايجترين نقوش تزييني بر روي سفالينه و كاشي است.

نقوش نوشتاري

همزمان با توسعه خط و ادبيات كه تحولي در فرهنگ و تمدن كشورها به وجود مي آيد، سفالگري نيز مرحله تازه اي را آغاز كرد

و نگارش بر روي سفالينه از اهميت ويژه اي برخوردار شد. همانند ديگر نقوش سفالينه، نوشته ها نيز با تاثير از باورهاي

مذهبي ،زندگي روزمره، ادبيات و جنبه هاي اقتصادي وارد مرحله جديدي گرديد.

نگارش بر روي سفالينه كه بيشتر در ادوار اسلامي ديده مي شود حكايت از فرهنگي والا در توسعه هنر سفالگري دارد. نوشته در

سده هاي نخستين اسلامي عباراتي، چون آرزوي سلامت، سلامتي و سرور، خوشبختي آرزوي بركت براي دارندگان و مصرف

كنندگان و همچنين دانش والاترين گوهر ماست – از خشم به پرهيز و ... است و در سده هاي مياني اشعار حماسي، عارفانه،

اسطوره اي ، پند و اندرز، عاشقانه، صوفيانه، رباعيات و ديگر نقوش و كتيبه هاي ظروف سفالين بويژه نوع طلايي، مياني و

رنگارنگ شامل مي شود.

نوشتارها با شيوه هاي گوناگون چون كوفي، نسخ، نستعليق، ثلث، زماني در داخل ظروف و زماني در خارج آن زينت بخش

ظروف سفالين مي گردد..لازم است گفته شود در سده هاي سوم و چهارم در نوشتارها ظروف سفالين به شيوه كوفي از نوعي

خط كش چوبي يا فلزي ( شبيه شابلون امروزي) استفاده مي شده است كه زيبايي خاصي به ظروف سفالين سده هاي نخستين

هجري ، بويژه كارگاههاي خراسان بزرگ ، از جمله نيشابور داده است.

به اين ترتيب از سده هاي نخستين هجري نوشته هاي ظروف سفالين داراي مضامين گوناگون برخاسته از اعتقادات مذهبي،

اعتقادات ملي و حماسي، افكار اديبانه و عاشقانه و رباعيات پند و اندرز بوده كه معرف فرهنگ زمان خود است. نام بسياري از

و هنرمنداني چون ابوزيد « عمل كالفخار » « عمل ميرزا حسين » « عمل احمد » هنرمندان سفالگر در سده هاي نخستين، چون

و ابو طاهر در دوره مياني سفالگري اسلامي ( سلجوقيان – خوارزمشاهيان ) نقش گرديده است.

زيباترين نقوش را مي توان متعلق به سده هاي سوم الي هفتم هجري دانست، بويژه نقوشي كه سفالگران با الهام از ديوان

شعراي بزرگ ايران، خيام و فردوسي، بهره گرفته اند. مضمون نوشته ها در دوران مياني گاهي رباعي، گاهي غزل است كه

سفالگر از ديوان شعراي بزرگ برگزيده است.

نوشته ها عموما بر بدنه داخلي، كف ظروف و در مواردي بر روي لبه خارجي سفال حك شده اند. از ميان شعرا، اشعار شاعران

بزرگ مانند خيام، فردوسي، بابا افضل كاشاني، ظهير فاريابي، مجد الدين بغدادي، مولانا بيش از همه بر روسي سفال و كاشي

ديده مي شود. در دوران متاخر سفالگري، از عهد صفوي به بعد، گروهي از سفالينه ها داراي نوشته هاي گوناگون است، از جمله

مي توان به گروهي از سفالينه ها كه معروف به آبي و سفيد هستند، اشاره كرد. اين گروه از سفالينه ها و نوشته هايي از آيه هاي

قرآن، آيه الكرسي و ديگر دعاهاي متداول دارند. همچنين در اين گروه از سفالينه ها نام بعضي از سازندگان آن ، مانند الهرمزي

و المجيد ديده مي شود كه حاكي از فعاليت هنر سفالگري در جزاير خليج فارس است.

ساير نقوش

علاوه بر نقوش ياد شده بر روي سفالينه، طرح و نقوش ديگري نيز از طرف سفالگران به كار برده شده است. اين طرح و نقوش،

ذوق و سليقه، سفالگران را در ادوار گوناگون نشان مي دهد. طرحهاي ياد شده بسيار متنوع شامل نقطه چين، دواير توپر، خطوط

مطالب مشابه :

نقش طاووس در هنر اسلامی

در بسياري از آثار دوره ساساني نقش طاووس در تزيينات و يا در دو طرف درخت زندگي قرار گرفته است.




گزارش تصويري: زندگي در كره شمالي

ساختمان‌هاي بدون تزيينات؛ در كره به دليل نوع حكومت كمونيستي گزارش تصويري زندگي در




تزيينات معماري كاخ هاي هخامنشي

انجام پروژه های معماری و عمران - تزيينات معماري كاخ هاي هخامنشي - آرشیتکت




زندگي در كره شمالي

زندگي در كره ساختمان‌هاي بدون تزيينات؛ در كره به دليل نوع حكومت كمونيستي، كمتر هزينه




تزيينات و نقوش سفالينه

هنرانه - تزيينات و نقوش سفالينه - یک وبلاگ هنری - هاي زندگي خود و همنوع خود را به تصوير مي




نقاشي و تزيينات ساختمان محمدي

نقاشي و تزيينات ساختمان محمدي با بكارگيري رنگها زندگي خود را شيرين تر و رنگي تر نماييد.-




دکوراسيون و تزئينات داخلي خانه (دانشگاه جامع علمي كاربردي)

قسمت اول : طراحي تجسمي/قسمت دوم : تزيينات داخلي خانه درس بيست و نهم: تاثير نور بر محيط زندگي




نقش آبزيان در زندگی

به تزيينات به شمار مي¬آيند كه گاه با انجام تغييرات ساده يا پيچيده، طراوت بخش فضاي زندگي




جزییاتی از خانه كارلوس كي روش در تهران

فوتبال يك طراح و ديزاينر خانه استخدام كرده تا زير نظر او تزيينات زندگي مي




آشنایی با بعضی آغازیان

اين لايه اغلب داراي تزيينات بسياري از جلبك هاي سبز تك سلولي هستند و در آب شيرين زندگي




برچسب :