شعر های سنگ قبر

ما درد فراق دیده بودیم افسانه غم شنیده بودیم

اما غم تو چه جانگداز است دردی است که قصه اش دراز است

..............................................................

گفتم پسرم رفتی و تدبیر نه این بود گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود

گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که پدر مصلحت حق در این بود

..........................................................

گفتم پسرم رفتی و تدبیر نه این بود گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود

گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که دگر مصلحت حق چنین بود

...........................................................

بعد پر پر شدنت ای کل زیبا چه کنم من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم

هر درد دوایی است مگر داغ جوان من به دردی که بر آن نیست مداوا چکنم

................................................................

بعد از تو تمام شاپرکها رفتند از خواب نسیم قاصدک ها رفتند

بعد از تو تمام نغمه های آبی از شور قشنگ نی لبکها رفتند

.................................................

اربعین پدر آمد چه کنم با غم دوست اگرم هست ملالی همه از دوری اوست

سایه اش بر سر ما بود چه حالی بودیم هرچه داریم همانا همه از دولت اوست

.............................................................................

ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم دخترم ما همگی چشم به راهت هستیم

تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران همه ماتم زده در سوگ فراغت هستیم

ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم پسرم ما همگی چشم به راهت هستیم

تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران همه ماتم زده در سوگ فراغت هستیم

..............................................................................

ای چرخ فلک خرابی از کینه توست بیدادگری کینه دیرینه توست

ای خاک اگر سینه تو بشکافد بس گوهر قیمتی که در سینه توست

......................................................................................

ای پدر با رفتن خود عالمی را سوختی آتشی در سینه اولاد خود افروختی

خود سفر کردی به آرامی بسوی آسمان بر دل ما ماتم و غم جای گنج اندوختی

.............................................................................................

گلهای بهشت سایبانت مادر صدها صلوات بر روانت مادر

دیگر چه کسی چشم براهم باشد قربان نگاه مهربانت مادر

.........................................................................................

ای خوش آن روزی که در خانه ما مادر بود باعث گرمی کاشانه ما مادر بود

شادیم شادی او بود و غمم ماتم او آنکه مهرش شده افسانه ما مادر بود

.........................................................................................

یک سال از غم بی مادری گذشت سالی که بر پدر غم همسر گران گذشت

یا رب تو روح مادر ما را گرام دار از لطف خود تو عمر پدر مستدام دار

.......................................................................

گر چه دوری ز برم همسفر جان منی قطه اشکی و در دیده گریان منی

این مپندار که یادت برود از نظرم خاطرت جمع که در قلب پریشان منی

.................................................................................

مردان خدا چه با صفا می میرند جان باخته در راه خدا می میرند

انگار که امضاء شده آزادیشان خندان و با میل و صفا می میرند

...............................................................

عجب نوری ز چشم دوستان رفت عجب شاخه گلی از بوستان رفت

............................................................

تا که بودیم نبودیم کسی کشت مارا غم بی هم نفسی

تا که خفتیم همه بیدار شدند تا که مردیم همگی یار شدند

قدر آن شیشه بدانید که هست نه در آن موقع که افتاد و شکست

...........................................................

گرچه من دیگر نمی بینم گل روی تو را خاطراتت را در این غمخانه مهمان می کنم

گوهر یک دانه ام ، ای نازنین بابا ی من تا ابد یا تو را در سینه پنهان می کنم

................................................................

گرچه من دیگر نمی بینم گل روی تو را خاطراتت را در این غمخانه مهمان می کنم

گوهر یک دانه ام ، ای نازنین فرزند من تا ابد یا تو را در سینه پنهان می کنم

باغبان ، گل چیدن از این گلسرا بس زود بود داغ گل بر سینه ی بلبل نهادن زود بود

ای خزان این ظلم نا هنگام تو از بهر چیست عنچه نشکفته را پرپر نمودن زود بود

.........................................................................

شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد

گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد

مادری شایسه رفت از عالم نا پایدار

چشم خود بست و از چشم عزیزان دور شد

ای خزان نگذاشتی تا در چمن پر برکشد

غنچه نشکفته را پر پر نمودن زود بود

.............................................................................................

نمی بینم دگر ما در گل روی تو را خاطرات را در این غمخانه مهمان می کنیم

گوهر یکدانه ای بودی به چشم ما همه نا امید یاد تو را در سینه پنهان می کنیم

...............................................................................................

مرغ شب خوابید و ما ازگریه بیداریم هنوز

گر چه رفته ای پدر مشتاق دیداریم هنوز

رفتی از دیده و داغت در دل ماست هنوز

هر طرف مینگرم روی تو پیداست هنوز

......................................................

ابفسوس که روح در بدن نیست مرا یک بلبل مست در چمن نیست مرا

یاران و براداران مرا یاد کنید رفتم سفری که آمدن نیست مرا

مطالب مشابه :

انواع قبر

ساده با يه سنگ قبر يا شايد هم بدون سنگ قبر . قبر عاشقانه : اين نوع قبر ها رو عموما براي كساني مي سازن كه خيلي مورد محبت بودن مثل مادر ، پدر، فرزند و . . .(از اشعار روي

مزار داشی شعرلری( شعر های سنگ مزار - ترکی)

مزار داشی شعرلری( شعر های سنگ مزار - ترکی). عزيزيم دويماديم سندن نه تئز مندن دويوب گئدين؟ اجل گلجك بو قوربتده منى يالقيز قويوب گئدين. (اوستاد شهريار).

متن سنگ مزار سروده شده توسط یعضی از شعرای آذربایجان

متن سنگ مزارها. از خلال ديوان اشعار شعراي آذربايجاني. رضا همراز. این خط جاده ها که به صحرا نوشته اند. یاران رفته با قلم پا نوشته اند. سنگ مزار ها همه سر بسر نامه ایست.

تورکجه شعرلر، مزار داشی اوستونه ( اشعار ترکی روی سنگ قبر )

ملکان اوشاقلاری (بچه هاي شهرستان ملکان ) - تورکجه شعرلر، مزار داشی اوستونه ( اشعار ترکی روی سنگ قبر ) - وبلاگی جهت انعکاس فرهنگ و تاريخ راستين ملت

شعر سنگ مزار ملک الشعرای بهار

شعر سنگ مزار ملک الشعرای بهار. تاريخ: ۹۲/۰۴/۲۳. در خوردن بشر،خاک از بسکه حرص دارد از سنگ قبر هر روز دندان نو گذارد!!!! سنگ مزار عاشق سرپوش نامرادیست این سنگ

شعر :

آن گنج نهان در دل خانه پدرم. هم تاج سرم بود همی بال وپرم بود. هر جا که زمن نام و نشانی طلبیدند. آوازه نامش سند معتبرم بود. شعر سنگ قبر ۲. قلبم شده رنجور زهجر تو مادر.

شکوه از مرگ پدر و مدح قائم مقام

گنجینه اشعار باختر - شکوه از مرگ پدر و مدح قائم مقام - ... بعد پدر از کرم مرا پدری کرد .... و این هم شعری است که بر روی سنگ قبر پدر بزرگ عزیزم نوشته اند : (خدایش

شعر های سنگ قبر

5 دسامبر 2010 ... كاغذ باطله هاي من - شعر های سنگ قبر - حرفهايي از آخرين ته برگ چكنويسم. ... گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که پدر مصلحت حق در این بود.

به گور پدرم می‌خندم!

سنگ قبر پدرم، مشکل املایــــی داشت. از همین است به گور پدرم می‌خندم! ... نویسی را زیر نظر استاد «مهدی داوودآبادی» در «کانون نویسندگان» و دوره‌ی شعر کودک را زیر نظر

نوشته های روی سنگ قبر

24 ا کتبر 2012 ... پدر ، همان روحی‌ست که خداوند به کالبد خاکی زندگی دمیده است. زندگی اگر زنده ... شعری که پروین اعتصامی برای سنگ قبر خود سرود اینکه خاک سیهش

برچسب :
شعر سنگ قبر پدر