دستور جلسه ی هفتگی(نقش آموزش و خدمت در رهایی و تجربه من )
به نام خدایی که رحمتش بی پایان ومهرش بی انتهاست .
(نقش آموزش وخدمت در رهایی وتجربه من)
آمده ایم تا به آرامش برسیم ، آمده ایم تا زندگی در امنیت و سلامت را بیاموزیم ، راه رسیدن به آرامش را بیاموزیم ، آمده ایم تا آنچه را که باعث بی قراری و نا آرامی ما می شود را بشناسیم ، آمده ایم تا آنچه را که ما را به اسارت در آورده بشناسیم ، آنچه که ما را به اعماق تاریکی فرو برده بشناسیم و به رهایی برسیم . رهایی از همه بند های اهریمن و بند اعتیاد.
ما همه ، آمده ایم تا از بند هایی که ما را به اسارت در آورده اند رها شویم و پیش رویم تا جایی که خود آموزگاری شویم برای افرادی که در بند ها اسیر شده اند و برای رهایی آنان تلاش نماییم و از رهایی آنها لذت ببریم .
و به قول اساتید کنگره 60 : ما همه برای آموزش و خدمت پا به حیات نهاده ایم ، ابتدا آموزش و سپس خدمت درست انجام دهیم .
همانطور که هیچ کس برای ورود به دنیای تاریکی و اعتیاد خودش به تنهایی آموزگار خودش نبوده و به عنوان تازه وارد در جمعی قرار گرفته که خودشان قبلا مصرف کننده بوده اند و به عنوان یک تازه وارد قوانین این کار را به او آموزش داده اند ؛ برای رهایی از این تاریکی هم باید در جمع قرار بگیرد و آموزش ببیند . آموزشی که او را سالم به مقصد برساند . توسط کسانی که خودشان قبلا این مسیر را پیموده اند و در این زمینه به دانایی رسیده اند ،با مسیر آشنا هستند و راه را نشان می دهند . آنچه را که می گویند ابتدا خود به اجرا در آورده اند . این مهم در کنگره 60 با حضور استادان لایق انجام می گیرد . استادانی که هدفشان ارزشمند است و علمشان همان قوانین مربوط به تغییر و تبدیل است . علمشان بر راستی و درستی دلالت دارد و حقیقت است . پس رهایی از اعتیاد و درمان آن بدون آموزش امکان ندارد .
شاید هر یک از ما در بیرون از کنگره یا قبل از ورود به کنگره بسیاری از این قوانین را شنیده یا در کتابها خوانده بودیم ، ولی چرا نتوانست ما را به رهایی برساند ؟ و آرامش را به ما باز گرداند ؟
به سه دلیل :
1- شاید آن علمی که شنیدیم یا خواندیم ، دلالت بر راستی و درستی نداشت.
2-شاید توسط کسانی ارائه می شد که خود عامل به آن نبودند .
3-و یا اینکه ما آنقدر خواهان بیرون آمدن از تاریکی و تشنه فراگیری این علم و رسیدن به آرامش نبودیم .
و از همه مهمتر اینکه بزرگترین کانال آموزشی در کنگره حس است . آموزش در کنگره از طریق حس انجام می گیرد . تبادل اطلاعات و علم در کنگره به صورت سینه به سینه و آرام آرام ،بدون هتک حرمت کردن به همدیگر انجام می گیرد و برای همین است که به عمق جان و فکر انسان نفوذ می کند و عمیق ترین آموزش صورت می گیرد . تغییرات بزرگی در انسان به وجود می آورد و جهنم را تبدیل به بهشت می کند . انسان را در جایگاهی قرار می دهد که پس از درمان خود با کمک آموزش کنگره ، خودش کمکی برای دیگران می شود و از لذت رهایی دیگران لذت می برد و از خواسته های نا معقول نفس رها می شود .
و این همان خدمت است . اول خدمت به خود و بعد به دیگران . شاید قبل از کنگره هم خدمت می کردیم ، اما هیچ عشق و علاقه ای به همراه نداشت و در قبال آن پول در یافت می کردیم یا توقعی در ما ایجاد می شد. قطعا در چنین خدمتی رشد و بهره ای هم نبود . اما خدمتی که در کنگره یاد گرفتیم از جنس دیگری است ، با عشق و علاقه همراه است و بدون توقع ! در چنین خدمتی رشد می کنیم ،خودمان را بهتر و زیباتر می بینیم و باز هم آموزش می گیریم . پس خدمت و آموزش و رهایی همیشه در دل هم و همرا ه همدیگر هستند .
خدمت بدون توقع انجام دادن راحت نیست ، زیرا انسان می بایست از یک سری خواسته های خود بگذرد ،باید رها باشد تا بتواند خدمت کند و باید خدمت کند تا رها باشد .کاری که فقط در جهت خواسته های خودمان باشد و در آن کار به منافع و سود خودمان فکر کنیم ، با خدمت فاصله ی بسیار دارد .
خدمت لیاقت می خواهد ، هر کسی نمی تواند خدمت کند . بهترین بندگان خداوند خدمتگزارترین آنها هستند . اگر نمی توانم خدمت کنم ، نگاه کنم کجای زندگی ام گیر دارم که نمی توانم خدمت کنم ؟ سد ها و گره های درون خودم را پیدا کنم ! چرا نمی توانم در جلسه دست بزنم ؟ نمی توانم یک صندلی جا به جا کنم ؟ اگر آشغال یا ته سیگاری روی زمین است نمی توانم آن را بردارم ؟ چرا از عهده خدمت بدون توقع و بدون دیده شدن بر نمی آیم ؟
استاد امین می فرمایند : اگر با کاری که انجام می دهید باعث شوید که دنیا به مکان بهتری تبدیل شود ، آنگاه خدمت کرده اید . مثلا : اگر جایی که می روید آرامش را با خود به آنجا ببرید ، یا بکوشید اگر مسئولیتی دارید در جهت بهتر شدن امور گام بردارید ، نه اینکه آدم ها را با هم به دعوا بیندازید ، یا کارها را پیچیده تر کنید .
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست ...
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود ...
صحنه پیوسته به جاست ....
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ...
با احترام
همسفر فاطمه
مطالب مشابه :
دعوا بر سر آب!
دیدهبان طبیعت بختیاری - دعوا بر سر آب! - تارنمایی برای پاسداری از طبیعت بام ایران
دستور جلسه ی هفتگی"فضولی و آسایش"به قلم کمک راهنمای گرامی "همسفر نسیم"
کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی - دستور جلسه ی هفتگی"فضولی و آسایش"به قلم کمک راهنمای گرامی
دعوا
مجمع دانشـجویان خمینی شهری دانشگاه صنعتی - دعوا انجمن دانشجویان خمینی شهری دانشگاه اصفهان.
علت کتک خوردن در دعوای خیابانی حتی یک رزمیکار
محمد ک.ص از اصفهان. توصیه ما این است که هیچ وقت دعوا نکنید چرا که دعوا عواقب خوشایندی رو
گزارش جلسه عمومی 11/8/91 و جشن اولین سالروز رهایی مسافر صابر
کنگره 60 اصفهان شعبه سلمان فارسی - گزارش جلسه عمومی 11/8/91 و جشن اولین سالروز رهایی مسافر صابر
سیل مهاجران اصفهان را برد
قصر سوزان - سیل مهاجران اصفهان را برد دو پسر سوار بر موتور سر ميرسند و دعوا بالا ميگيرد.
دستور جلسه ی هفتگی(نقش آموزش و خدمت در رهایی و تجربه من )
کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی - دستور جلسه ی هفتگی(نقش آموزش و خدمت در رهایی و تجربه من ) - آدرس
ناگفته های مدیر عامل پتروشیمی اصفهان
حرفهای در گوشی - ناگفته های مدیر عامل پتروشیمی اصفهان - حرفهای در گوشی پتروشیمی اصفهان
گزارش جلسه عمومی پنجشنبه 94/01/27"جهان بینی 1 و 2 و اولین سال رهایی آقای مهدی رحیمی "
کنگره 60 اصفهان شعبه سلمان فارسی - گزارش جلسه عمومی پنجشنبه 94/01/27"جهان بینی 1 و 2 و اولین سال
علت کتک خوردن در دعوای خیابانی حتی یک رزمیکار
محمد ک.ص از اصفهان. توصیه ما این است که هیچ وقت دعوا نکنید چرا که دعوا عواقب خوشایندی رو
برچسب :
دعوا اصفهان