عناصر بصری

عناصر بصری
برای شناخت بهتر هنرهای تجسمی مثل نقاشی، مجسمه سازی، گرافیک، معماری و...باید عناصر اصلی بصری را که در حقیقت پایه و اصول کلیه هنرهای تجسمی است، بشناسیم.

این عناصر عبا رتند از:
نقطه ، خط ، سطح ، حجم ، بافت ، حرکت ، رنگ

کلیه عناصر فوق به صورت مشترک و یا فردی در تمام رشته های هنرهای تجسمی ، نقش اصلی و اساسی دارند
وچون این عناصر همگی جنبه تصویری داشته و با چشم سر و کار دارند ، وبه عبارت دیگر تنها از طریق چشم قابل درک هستند آنها را (عناصربصری)نامیده اند.
نقطه در هنرهای تجسمی اثر هر چیزی را روی صفحه نقطه می گویند. مثل اثرنوک قلم یا قطره جوهر روی کاغذ ویا اثرنوک مداد و ... از برخورد دو یا چند خط نیز نقطه بوجود می آید.
نقطه در طبیعتباید توجه داشت که اندازه نقطه به نسبت محیط و فضای اطراف متغیر است . مراجعه به طبیعت به ما کمک می کند تا مفهوم تناسب را بهتر درک کنیم . مثلا پنجره روشن یک ساختمان در شب از فاصله دور یک نقطه محسوب می شود زیرا محیط اطراف آن بسیار وسیع است و در آن محیط ، پنجره یک عنصر کوچک است و بدین لحاظ ما آنرا در فضا به صورت یک نقطه می بینیم . حال اگر به ساختمان نزدیک شویم و در کنار پنجره قرار بگیریم دیگرآن پنجره نقطه به حساب نمی آید. بنا بر این یک نقطه ممکن است ، سر یک سوزن ، یک سیب ، ستاره ای در آسمان ، قایقی در دریا ، ساختمانی در مجموعه یک شهر و یا جای پایی روی برف باشد.
خط یکی دیگر از عناصربصری که در شکل گیری تصویر نقش مهمی دارد ، خط می باشد. خط دارای مفاهیم و تعاریف گوناگونی در ریاضی می باشد که این مفهوم در هنرهای تجسمی متفاوت است. خط عنصری است یک بعدی و مهمترین خصیصه آن ویژگی طول آن است. خط ، یکی از عناصر بنیادی هنرهای تجسمی است. از بهم پیوستن تعداد بیشماری نقطه خط به وجود می آید. ودر تعریف دیگری آمده است که: حد فاصل دو صفحه را خط می نامند و همچنین فصل مشترک تاریکی و روشنایی را خط گویند. از جمله ویژگیهای دیگر خط این است که، خط دارای جهت وحرکت می باشد .
خط در طبیعت همانگونه که در مبحث نقطه اشاره شد، عنصر خط نیز نسبت به زمان و مکان متغیر است. به عنوان مثال، اگر به یک ردیف درخت از فاصله دور نگاه کنیم، به صورت خطوطی منظم دیده میشوند. در حالی که هر اندازه به این درختها نزدیک شویم، خطوط نیز در واقعیت درخت، حل شده و در نهایت تنه درخت ها را می بینیم که خط نبوده و هر یک دارای حجمی استوانه ای هستند. همینطور است در باره خطوط راه آهن و خیابانها ، که اگر از پنجره هواپیما به آنها نگاه کنیم به شکل خطوطی متنوع ( راست، منحنی و زاویه دار ) دیده می شوند. ولی اگر در کنار ریل راه آهن ویا در همان خیابان به ایستید، خطها مبدل به سطوح شده و نزدیکترین قسمت آن به ما به صورت حجم دیده میشود. بنا بر این خط نسبت به زمان و مکان میتواند از یک عنصر یک بعدی به سطح و سپس به حجم تبدیل شود. خط دارای اشکال مختلفی است که عبارتند از: خط عمودی، افقی، مایل، منحنی و شکسته.
تاثیر روانی انواع خط خط راست، از نظر روانی، احساس آرامش و سکون را تداعی کرده و شکل آدمی را دارد کهدر حال استراحت است خط راست عمودی، حالت انسان ایستاده ای را دارد که آماده فعالیت است و احساس ایستایی و انرژی را القاء می کند .
خط مورب، خطی است متحرک و غیر ایستا که هر اندازه به محور افقی نزدیکتر شود کیفیت افقی آن نیز بیشتر می شود و با نزدیک شدن خط مورب به محور عمودی، دارای کیفیت خط عمودی می گردد .
خط زاویه دار یا شکسته، حامل دو نیروی متحد است که در نقطه برخورد تقویت شده و چگونگی مجموع این دو نیرو ، قدرت کشش و اثر گذاری متغیری دارد. خط شکسته دارای تحرک، فعالیت و جنبش است و در اشکال هندسی به همین علت، مثلث پر تحرک ترین حرکتها است. خط منحنی، خطی است آرام که کاملترین شکل آن دایره و یا منحنی مسدود است. در خط منحنی، نیروهای بیرونی و درونی یکدیگر را در نقطه به نقطه خط خنثی کرده و احساس بصری را القاء می کنند.
خط در طراحی خط می تواند برای بیان حالات مختلف، صورت های گوناگونی به خود بگیرد. خط مهمترین عامل در طراحی است. طراح بوسیله این عامل شکلی را بوجود می آورد که بیان کننده طرز دید، احساس و شخصیت اوست و به همین دلیل از روی طرح هنرمندان می توان به اندیشه، احساس و تفکرات ایشان پی برد.
خط با حالت ( اکسپرسیو) : این نوع خطوط در طراحی بیشتر نشان دهنده حالت های عاطفی و روحی هنر مند است. خطوط با ضربه هایی سریع و مقطع بر روی کاغذ کشیده میشوند، ضخامت خطوط به تندی کم و زیاد شده و ظاهر کلی طرح دارای یک نوع خشونت خاصی است. خطوط با قاطعیت و صراحت به کار گرفته میشود و با حرکات تند دست بر روی کاغذ جاری می شوند و در حقیقت این نوع طراحی بازگو کننده تصور و احساس آنی هنرمند است و آنرا ( طراحی اکسپرسیو) می نامند.
خط ساختمانی ( کنسترا کتیو) : این نوع خطوط همان طور که از نام آن پیداست هنگام ترکیب دارای انضباط و نظمی ساختمانی هستند، یعنی کلیه خطوط با سازمانی محکم و حساب شده در جهات مختلف در کنار هم قرار می گیرند و بافت متشکل و منظمی را بوجود می آورند. این خطوط بر خلاف خطوط با حالت، بیشتر منطقی و تابع نظم و قاعده خاصی هستند که قبلا توسط هنرمند پیش بینی شده است، البته این بدان معنی نیست که در این نوع خطوط هیچگونه احساس و شخصیت هنرمند وجود نداشته باشد. بلکه باید گفت نوع احساس و شخصیت هنرمند در قالب خطوط منظم ارائه شده به خوبی به چشم می خورد.
حالات خط در صفحه ( کادر) : همانطور که قبلا اشاره کردیم، خط در سه حالت عمودی، افقی و مایل، نسبت به فضا، وضعیت های متفاوتی را ایجاد می کند، که مهمترین خصوصیت آن تقسیم فضا به دو قسمت مساوی و یا نا مساوی است توجه داشته باشید که فاصله دو خط از یکدیگر و نیز ضخامت و نازکی خطوط نیز مطرح شده و تغییر می کند.
توازن به وسیله خط ریتم یا وزن ، خصیصه هرپدیده ای است. تناوب روز و شب و چهار فصل سال و بطور کلی نظمی که در خلقت طبیعت، حتی در جزئی ترین قسمت آن وجود دارد، نمایانگر تاثیر وزن است. بنا بر این در می یابیم که حرکت و ریتم یکی از کیفیتهای وزن است.
تعادل به وسیله خط کیفیت تعادل را در مبحث نقطه بر رسی کردیم و با توجه به مطالب مذکور، ترکیب خطوط زمانی در محدوده ایجاد تعادل می کند که چشم به راحتی در قسمتهای مختلف صفحه گردش کرده و در بخش خاصی از آن متمرکز نشود.
ایجاد ریتم با خطوط همان گونه که در بحث مربوط به نقطه ملاحظه کردید، با تغییر اندازه و تعداد نقاط می توانیم در صفحه یا کادر حرکت ایجاد کنیم. حرکت یکی از عوامل بسیار مهم در شکل گیری تصویر است. ایجاد ریتم درخطوط به اشکال گوناگونی صورت می پذیرد. تغییر اندازه ها و طول خطوط ، تغییر فاصله ها و نهایتا تغییر ضخامت خطوط می توانندعواملی باشند تا ریتم، بهتر ایجاد شود.
سایه روشن به وسیله خط از جمله حالات دیگری که با قرار گرفتن خطوط در کنار یکدیگر ایجاد میشود، تیرگی و روشنی و یا سایه روشن است. به عبارت دیگر پدید آمدن حالت روشنی و تاریکی با بهره گیری از خطوط ، ایجاد سایه روشن می کند. این حالت به چند طریق می تواند بوجود آید : ایجاد تاریکی و روشنی با استفاده از خطوط یک اندازه که تنها از تغییر فواصل آنها بوجود می آید. بدین شکل که هر چقدر خطوط را به یکدیگر نزدیکتر کنیم از نظر بصری تیرگی بوجود خواهد آمد و بالعکس با افزایش فواصل آنها محیط ، روشن دیده خواهد شد.
سطح مفهوم سطح : یکی دیگر از عناصر هنرهای تجسمی، سطح است. شکل بسته ای را که دارای دو بعد طول و عرض هستند سطح می نامند، به عبارت دیگر سطح عنصری است دو بعدی. تعریف دیگر این است که، لایه یا پوسته روی هر حجم را که ضخامت ندارد، سطح گویند
سطح در طبیعت نکته قابل توجهی که باید به آن اشاره کنیم این است که بین نقطه و خط و سطح رابطهای مستقیم وجود دارد، به عبارت دیگر نقطه و خط و سطحقابل تبدیل به یکدیگر بوده و نسبت به فضای اطراف خود متغیرند. مثلا جزیره ای در دریا از فاصله دور یک نقطه به نظر می آید، ولی اگر به آن نزدیک شویم و روی آن به ایستیم دیگر نقطه نیست و سطح خوانده میشود.به همین ترتیب یک پاره خط می تواند در شرایطی سطح و در شکل دیگری خط بنظر آید. بنا بر این سه مفهوم ( نقطه، خط و سطح) کاملا نسبی است و بستگی به زاویه دید، فاصله و نسبت آن در کادر تصویر دارد، که کدام یک از مفاهیم فوق را بیان نماید. انواع سطح: سطح را می توان از نظر شکل بطور کلی به دو دسته تقسیم کرد: سطوح هندسی و سطوح غیر هندسی سطوح هندسی عبارتند از دایره، مربع، مثلث، مستطیل، لوزی، ذوذنقه، بیضی وسایر اشکال هندسی. سطوح غیر هندسی، به کلیه سطوحی می گویند که شکل منظم نداشته و از نظم و ترتیب خاصی پیروی نمی کند.مانند کلیه اشیاء در طبیعت. چند نمونه از اشکال سطوح: سطوح صاف و مسطح ( مستوی) مثل سطح روی میز، کاغذ، کف خیابان و غیره. سطوح پست و بلند و دارای انحناء ( غیرمستوی) مثل سطح تپه ماهور ها. سطوح پیچیده مثل سطح روی مته ها یا سطح بعضی مجسمه های هنری
فرم مفهوم شکل یا فرم شکل یک عنصر ، چه در سطح و چه در حجم ، عبارت است از سرحدات و خطوط پیرامون آن عنصر
انواع شکل و فرم دایره، مربع و مثلث اصلی ترین شکلهایی هستند که کلیه اشکال و فرمهای موجود در طبیعت قابل تبدیل به این سه شکل هستند و نیز خود این اشکال هر کدام قابل تبدیل به فرمها و شکلها و حرکتهای گوناگونی هستند که از لحاظ بصری ارزشهای متفاوتی دارند. هر یک از این سه شکل دارای ویژگیهای مخصوص به خود هستند، مثلا به مربع حالت بی حرکتی، صداقت، صراحت و استحکام نسبت داده شده و به مثلث فعالیت، تحرک و جنبش و به دایره بی انتهایی، آرامش، نرمی و محفوظ بودن را نسبت داده اند
حالات مختلف یک شکل شکل یک خط ، ممکن است راست و یا منحنی ویا ترکیبی از خطوط مستقیم و منحنی باشد. شکل یک سطح و یاحجم ممکن است از ترکیب یک سری خطوط راست و یا سطوح به وجود آوده باشد. در حقیقت اشکال طبیعت ما را احاطه کرده اند و بر ما اثر می گذارند و ما نیز متقابلا بر شکلهای طبیعت اثر گذاشته و آنها را دگرگون می کنیم. شکلها بهترین وسیله بیان تصورات انسانی هستند و از دور ترین ایام ، یعنی دوران غار نشینی تا امروز وسیله ای بسیار با ارزش برای تفهیم و بیان اندیشه و تفکر انسانها بوده است و بهمین دلیل یکی از با ارزش ترین عناصر بصری است که در عالم هنرهای تجسمی نقش بسیار سازنده و موثری دارد
تجزیه و تحلیل تصویر یا آنالیز هر تصویر متشکل از عناصر تجسمی است، که با تفکیک آنان می تواتیم به ویژگیهای آن از قبیل ترکیب بندی، بیان مفاهیم و روابط عناصر تصویر دست بابیم. در یک تصویر کامل ممکن است در بخشی ، سطح در قسمتی دیگر خط و یا در جایی نقطه به کار رفته باشد. برای درک بهتر این عناصر باید بطور جداگانه هریک از آنان را بر روی کاغذ تفکیک کنیم. این عمل ضمن کمک به شناخت بهتر تصویر، در طراحی یک اثر نیزمورد استفاده قرار می گیرد
حجم به اجسامی که دارای سه بعد : طول، عرض، وارتفاع یا عمق باشند حجم گفته می شود. معمولا همه اشیاء مادی در طبیعت دارای حجم هستند. اگر چه برخی از آنها ممکن است علاوه بر طول و عرض دارای ضخامت، عمق یا ارتفاع بسیار کمی باشند اما قاعدتا حجم هایی هستند که بخشی از فضا را اشغال می کنند. این حجم ها گاهی بطور طبیعی به صورت نسبتا منظمی دیده می شوند، مثل حجم برخی از درختها، میوه ها و تخم پرندگان و جانوران. اما بیشتر اوقات به شکل غیر منظم جلوه می کنند، مثل حجم صخره ها، گیاهان، حیوانات و بسیاری چیزهای دیگر.
حجم های پایه : همانطور که سه شکل دایره، مربع و مثلث به عنوان اشکال پایه برای سطح نام برده شدند، کره، مکعب و هرم را نیز می توان به عنوان اجسام هندسی پایه نام برد. این سه نوع حجم بطور کاملا منظم به ندرت در طبیعت دیده می شوند. اما بطور کلی همه حجم های از ترکیب یا تغییر شکل این سه حجم پایه و هندسی بوجود می آیند.
حجم در نقاشی در نقاشی و طراحی ، حجم بوسیله سایه روشن و رنگ و یا با تغییر شکل و اندازه اشکال در اثر عمق نمایی خطی القا می شود. بخشی از هنر نمایی نقاشان در طول تاریخ هنر برای واقع نمایی اجسام ، شبیه سازی اشکال طبیعت، به صورت سه بعدی، بر سطح دو بعدی بوم نقاشی بوده است . ترکیب عناصر در نقاشی ( کمپوزیسیون)
برای سامان بخشیدن به یک طرح یا اثر تجسمی توجه به چگونگی ترکیب کردن عناصر بصری و اجزای آن از مهم ترین مراحل کار یک هنرمند است، چرا که ایجاد یک ترکیب بندی موفق هم در جلب توجه مخاطب و بیننده موثر است و هم در رساندن پیام بصری به مخاطب. در واقع ترکیب عناصر ( کمپوزیسیون) عاملی است که با سامان بخشیدن موثر به چگونگی چیدمان و نظم عناصر بصری در یک فضا و کادر مشخص بر اساس ذهنیت هنرمند و روابط تجسمی، سبب می شود تا مخاطبان اثر بتوانند به طرز موثری با آن ارتباط برقرار کنند. از این نظر ترکیب بندی یک اتفاق یک جانبه از سوی هنرمند نیست، بلکه ارتباطی است دو جانبه که بواسطه وجود عناصر و کیفیت های بصری و شناخت و تجربه کافی هنرمند شکل میگیرد. در یک ترکیب بندی موفق اجزاء از کل اثر قابل تفکیک نیستند، همچنان که صورت یک اثر از محتوای آن قابل تفکیک نیست، زیرا یک اثر وحدت یافته معنایی فراتر و کلی تر از اجزاء خود دارد. همان طور که وقتی دو یا چند رنگ با هم مخلوط شوند رنگ جدیدی به دست می آید که مستقل است و تاثیر و بیان ویژه خود را دارد. بنا بر این، ترکیب علاوه بر گرد آوردن عناصر و ساماندهی آنها طبق قوانین بصری متضمن و مکمل محتوای اثر نیز می باشد.
بافت بطور کلی سطح و رویه ی هر شی و هر شکلی دارای ظاهر خاصی است که به آن بافت می گویند. درک کردن بافت هم از طریق حس لامسه و هم توسط احساس بصری میسر است و البته گاهی این دو بطور مشترک برای درک کامل تر بافت تاثیر گذار هستند. انسان معمولا از طریق لمس کردن اشیاء به خصوصیات آنها از نظر سختی و لطافت، زبری و نرمی، هموار بودن و ناهموار بودنشان پی می برد. بدین ترتیب، حس لامسه شناختی حسی، مستقیم و بی واسطه از اشیاء را به انسان می دهد. سپس بکمک سایر حس ها این شناخت تکمیل میشود. در هنرهای تجسمی درک بافت های مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر معمولا با دیدن و بصورت بصری اتفاق می افتد. چند نمونه بافت برای روشن شدن موضوع: گونی- آجر- سمباده- پارچه ابریشم- آهن- دیوار سیمانی- دیوار گچی و غیره

منبع:راسخون


مطالب مشابه :


نور و تاریکی در معماری اسلامی

در تاریکی مطلق ی شیشه ای تصور کرد ر معماری اسلامی ماسجد نور را به صورت تابیده در نقطه




بررسی اجمالی نقش نور در هنر

تنها نقطه پایدار - بررسی اجمالی نقش نور در هنر - تمامی نیروها پیوستن است, پیوستن به یک نقطه واحد




تاویل ها همواره در تاریکی رخ می دهند.

تاویل در تاریکی. با انبوهی از نشانه های بصری روبرو می شود مجبور می شود تا مدام از یک نقطه




خط در هنرهای تجسمی

خط زاویه دار یا شکسته، حامل دو نیروی متحد است که در نقطه برخورد ایجاد تاریکی و روشنی با




هنر هاي تجسمي

نقطه در هنرهای تجسمی اثر هر چیزی ایجاد تاریکی و روشنی با استفاده از خطوط یک اندازه که




عناصر بصری

خط زاویه دار یا شکسته، حامل دو نیروی متحد است که در نقطه برخورد ایجاد تاریکی و روشنی با




نقد فیلم "رقصنده در تاریکی" ( Dacer in the Dark )

نقد فیلم Dancer in the Dark (رقصنده در تاریکی) نویسنده و کارگردان: Lars Von Trier محصول: سال 2000




عناصر بصری ( نقطه، خط، سطح و حجم)

نقطه در زبان هنر تجسمی چیزی حد فاصل دو صفحه را خط می نامند و همچنین فصل مشترک تاریکی و




شکل گیری نیروها

وقتی که انسانی در تاریکی فرو میرودآنگاه درجهت هر حسی که به نقطه تحمل در همین زمان دادن و




برچسب :