عبدالعلی مزاری و نقض صریح حقوق بشر : یا نوت هزاری ، یا نامه ی مزاری ، یا پنج دقیقه سواری!
عبدالعلی مزاری جنایت کار جنگی
(سند شماره 1۲۶) «در گزارش حقوق بشر سازمان ملل از جنگ های سال 1371 کابل که جنگ غرب کابل را نیز شامل می شود، و تحت عنوان "دست های خون آلود" منتشر شده است، آقای مزاری صراحتا جنایت کار جنگی معرفی شده است این جمله ای کاملی از آن گزارش است:"Abdul Ali Mazari, the military and political leader of Hezb-e Wahdat in the early 1990s. Mazari's faction, as well as Abdul Rabb al-Rasul Sayyaf's Ittihad faction, committed war crimes and other atrocities in west Kabul in the early 1990s. 1994 Robert Nickelsberg" آنچه که در این جمله دقت شده است این است که مشخصا به حزب وحدت شاخه " Mazari's faction" مزاری اشاره شده است .»
عبدالعلی مزاری و نقض صریح حقوق بشر
یا نوت هزاری ، یا نامه ی مزاری ، یاپنج دقیقه سواری!
سند ذیل را از کتاب تحقیقی و مستند «اسطوره ی شکسته» نقل می کنم ، دیگر تو خود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل :
مرحوم مصنف آورده است : (سند شماره ۲۶)
بامیان؛ سوپرمارکت جانورفروشی
امروزه در هزارهجات جنگجویانی وجود دارند بنام «وندی» که هنوز هیچ چشمی چنین جانوران دوپایی را ندیده است. مردم بیپناه هزاره و به خصوص مسافران، چه آزارها و شکنجههایی از دست اینها دیدهاند، فقط خدای این مردم میداند و بس. این اجنههای ترسناک که بوی تعفن ناشی از چرک و چرسشان از صد متر دور به مشام انسان نیش میزند، حتی شپشهای خود را به قیمت 15 لک افغانی بالای موتروانها به فروش میرسانند. پای چرس، تریاک، شراب و دهها کثافت و دنائت دیگر توسط همینها وارد این سرزمین گردید. جنایت و رذالت اینان در حق مردم هزارهجات، چیزی از اعمال شنیع آنان در غرب کابل کم ندارد؛ تنها تفاوت دو مورد در این است که ماجراهای غرب کابل تا حدودی در بیرون انعکاس یافت؛ اما در هزارهجات دروازه خانه بسته است و کسی نمیداند که درون آن چه میگذرد.
اینها همه از آثار و افتخارات غرب کابل است. در آنجا بود که قبح معصیت و فساد از میان رفت و جنایت و تبهکاری به پدیده معمول مبدل گشت. برای اینکه دستاوردها و بازدههای منفی و منفور تحول غرب کابل را در جامعۀ شیعه و هزاره تا اندازهای درک کنیم، چند نمونه کوتاه و گویا از اعمال و رفتار وندیها را در هزارهجات برای شما بازگو میکنیم. شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل:
1ـ اصول دین وندی
مسافری که از هزارهجات آمده بود، میگفت: در منطقهای از ولایت میدان یکی از وندیها سوار موتر ما شد. پس از مدتی رو به ما کرد و پرسید: اصول دین تان را یاد دارید؟ ما هم با شهامت تمام «بلی صاحب» گفتیم و شروع کردیم به شمردن: اول توحید و دوم نبوت و... تازه به رقم سوم رسیده بودیم که جناب وندی حرف ما را قطع کرد و گفت: من به آن اصول دین کار ندارم؛ اصول دین وندی را از شما خواستم که اینست خوب یاد بگیرید: اول پکلِ ([70]) جانانه، دوم پیکا ([71]) سرشانه، سوم دستمال چهارخانه، چهارم فیرِ خودسرانه و پنجم وندِ ([72]) خانه به خانه.
در مقدمه ی وبلاکش آورده است : (سند شماره ۳۷) :
هنگامی که حزب وحدت (تیدپرک) در بامیان مستقر بود ، تفنگداران آن حزب راهای عبور و مرور مردم مسافر را مسدود می کردند و تعدادی شپش را به کـف دست خود می گرفتند و عابران را اجبار می نمودند که آن شپش ها را خریداری نمایند! هریک شپش (بسته به بزرگی و کوچکی و نوع و رنگ) نام و قیمت مخصوص داشت . مثلا به شپش بزرگتر "چاین دار" می گفتند ! پایین تر از آن 60 پی پی 70 پی پی ، بیردیوم ، کله فیل و غیره ... نام داشت !
در اردوگاه تفنگداران عبدالعلی مزاری شپش "چاین دار" گران قیمت ترین بود و تا مبلغ پانزده لگ افغانی هم فروخته شده است !
افزون براین ، فروشندگان شپش ، مسافران را ملزم می کردند که از شپش ها خوب نگهداری نمایند و تهدید می کردند که هرگاه از این راه برگشتند، باید شپش ها نشان دهند که چگونه از آن ها مواظبت نموده اند ، وای به حال کسی که از تعداد شپش ها کم شده باشد !
در موضع دیگر، تفنگداران آقای مزاری ، ضایعات خود را ، روی سنگ برسر راه می گذاشتند و مسافر را مجبور می نمودند که : یا این را بخر ، یا بخور!
و همینطور راه رهگذران را می گرفتند و این عبارت ریتمیک را سر آن ها تطبیق می نمودند : یانوت هزاری ، یا دستور مزاری ، یاپنج دقیقه سواری !
این ها کآر هر روزه ی تفنگداران آقای مزاری در بامیان و بعدا در غرب کابل بود !
کدام مقاومت عادلانه؟!
کدام عدالتخواهی؟!
کسی که خود ایمان به عدالت ندارد ، چگونه می تواند عدالتخواه باشد؟!
چه می گویید شما؟!
از کوزه همان تراود که در اوست :
شخص بنام شفيع ديوانه قوماندان مزاری در منطقه ی دشت برچي حدود (200) نفر زنداني داشت كه روزانه دو نفر از آنان را مي كشت و براي ديگر زندانيان غذا تهيه مي كرد كه بالاخره روي يك اختلاف شخصي كريم خليلي آن را كشت .زماني كه گماشته گان خارجي حزب وحدت از منطقه ی پوهنتون كابل فرار كردند اجساد ده ها زن برهنه در مواضع حزب وحدت پيداشده بود كه ماه ها قوماندانان وحدت آن ها را نگهداري كرده بود ، همچنان اجساد زياد خشك شده ی انسان ها در الماري هاي پوهنتون ديده شده بود . در كدام كشور جهان انسان متهم به جنايات را که پايتخت را به آتش كشيده باشد و به ناموس مردم تجاوز كرده باشد ، بجاي مجازات و مكافات ، مقام و رتبه داده است ، بجز از افغانستان ؟ نقل از : www.sporghay.com
عبدالعلی مزاری به کارنامه ی خود این گونه افتخار می کند :
«هیچ جریانى در افغانستان وجود نداشت که با ما و شما جنگ نکرده باشد، بعد سنگرهاى ما و شما هم در همین غرب کابل خانه بهخانه بود، ولى وقتى شما خواستید، خدا شما را یارى کرد و همهى مناطق پاک شد و از قندهار، از هرات، از تخار، از بدخشان، از هلمند و از همه جا آمدند مرده بردند. این تجربه شده است.» ( مجموعه سخنرانى منسوب بهمزارى، که باعنوان «احیاى هویت» چاپ شد ص: 218.)
شکنجه در دستگاه عبدالعلی مزاری ارتکاب جرایم جنگی و نقض فاحش حقوق بشر توسط عبدالعلی مزاری و پیروان ایشان در ذهن و روان همه هموطنان ما ذخیره است . مثلا میخ کوبیدن به سر هموطنان پشتون را همه می دانند ، همین طور دیدن زایمان زنان را ، و کوره های آدم سوزی را ، و مشاهده ی رقص مرگ را ، و تجاوز جنسی به کودکان یتیم خانه ها را ، و عبارت ریتمیک " یا نوت هزاری ، یا دستور مزاری ، یا پنج دقیقه سواری " را و گچ گرفتن قربانیان را ، و به توپ بستن هموطنان پشتون را ... توپچی های مزاری وقتی کسی را دستگیر می کردند و جا برای نگهداری یا فرصتی برای انتقال او نداشتند ، یا حتی برای تفریح از قربانی می پرسیدند که خانه ات کجا است؟
(مثلا) او می گفت خانه ام در میدان شهر است . سپس جیب او را خالی می کردند و دارایی اش را می گرفتند و می گفتند کرایه ات را بده که همین لحظه تو را به خانه ات بفرستیم . سرانجام او را به توپ می بستند و لوله ی توپ را به همان سمت می چرخاندند و با گفتن این جمله که " حالا برو به خانه ات " توپ را شلیک می کردند ...
سخن از یک مورد یا چند مورد نیست ، این ها عمل هر روزه و هر ساعت نیروهای مزاری در طول مدت استقرار در غرب کابل بود ، عضو عالی حزب وحدت در زمینه چنین می نگارد :
سند شماره ۱۱۳ : «جوهرهى این جنگها با اسلام و معیارهاى انسانى همخوانى نداشت ؛ افرادى بىبند و بار و بدسابقه میداندار مىشدند، وقتى این افراد مورد توجه قرار مىگرفتند، عرصه براى دینداران تنگ و تنگتر مىگردید. و بهاین دلیل که صلاحیت هر فرد در خوب جنگیدن و کشتن بود؛ افرادى بىبند و بار که هیچ هدفى جز سرگرمى ندارند خوبتر از دیگران دراین عرصه ظهور مىکردند و این باعث بالا رفتن رتبه و وجههى آنان مىشد، تا اینکه قوماندانانى از این طیف صاحب نفوذ در حزب وحدت گردیدند. بهاثر بىبند و بارىها و غارتگرىهاى اینها امنیت سلب مىگردید. و چون طیف وسیعى را دربر داشتند، توان پالایش آنان هم موجود نبود. و اراده برپالایش این افراد وجود نداشت.»
(نشریهى «بلاغ» وابسته بهحزب وحدت اسلامى - شاخهى اکبرى، شماره ششم، سنبله 1378 - چاپ قم / مقاله : شهید مزارى در آیینهى واقعیتها و پندارها)
سند شماره ۱۱۴ : «این نیروها بهجنگ بهعنوان یک منبع درآمد و زمینهى چپاول اموال مردم و تعرض بهنوامیس مسلمین نگاه مىکردند. هروقت مىخواستند، آتش جنگ را روشن مىکردند و هروقت که جنگ را فاقد ثمرات مادى تشخیص مىدادند، متوقف مىکردند. سرنوشت خانههاى کوچهى «قلعهى واحد« از مصادیق بارز این مطلب است. منازل کوچهى «قلعهى واحد« بهگونهى مورد تعرض قرار گرفت که حتى خشت و سنگ آنها را نیز بردند. خانههاى «کارته سخى« نمونهى دیگرى از این فاجعه بود. با اینکه خانههاى کارته سخى اغلب بهشیعهها و هزارهها تعلق داشتند.» -
«قرار گرفتن ابتکار شروع و توقف جنگ در اختیار جنگجویان، یکى از علل بسیار عمده و اساس ادامهى جنگ در افغانستان است. چون نیروهاى جنگنده از سواد، تربیت و تعهد کافى در برابر مصالح جامعه، محروماند. و همه چیز را برمبناى منافع و هوسهاى آنىء خود مىسنجند و عمل مىکنند. این نیروها بهدستههاى غارتگر و دزدان گردنهگیر بیشتر شباهت دارند، تا بهیک نیروى که جهت تحقق یک آرمان اجتماعى گردهم آمده و براى عملى نمودن آن سلاح برداشتهاند.»
«بارها اتفاق افتاده است که نیروهاى متخاصم براى بردن دروازهها، کلکینها، المارىها و چوب سقف خانههاى که در بین خطوط جنگ قرارداشته و هیچ طرف جنگ از ترس طرف دیگر وارد آن ساحه شده نتوانسته است، باهم توافق کرده، گروپ تخریب مشترک تشکیل دادهاند، و بعد جنگ تصنعى بهراه انداختهاند تا پوششى باشد براى عملیات گروه تخریب شان.»
(علیجان زاهدى: «روایت شکست اقوام محروم در افغانستان» صص: 94 - 93. تابستان 79)
سند شماره ۱۱۵ : «وقتى یک تشکل با نام و عنوان اسلامى، در آنحد از درجهى ارزش سقوط کند که افراد آن، خود را دیوانه لقب بدهند (و یکدیگر را قوماندان چرسى، قوماندان بنگى، قوماندان بدماش، قوماندان شرابى، قمارى ... خطاب کنند) و بهاین عناوین مباهات کنند و حتى در نشریات، از این نوع افراد بهعنوان قهرمان ملى یاد شوند، پیدا است که رهبرى آن داراى چه خصوصیات اسلامى و انسانى است. و چه روش و منشى بهعنوان الگو و نمونه از خود تبارز مىدهد؟!!» (بلاغ - شماره ششم سنبله سال 1378: شهید مزارى در آیینهى واقعیتها و پندارها .قم)
بهتر است از زبان خود طرفداران مزاری بشنوسیم : «آن که آگاهانه دیوانه می شود باید برای همه مطرح باشد ، جنگ مال دیوانه ها است ، و دیوانگی خواست جنگ است ! بگذارید من مطابق اصلیت خویش و اصلیت جنگ دیوانه باشم ! آن چه در جنگ معمول است بی رحمی است ، بی رحمی در جنگ جانشین اخلاق در صلح است ! جنگ به دیوانه ضرورت دارد چون منطق جنگ دیوانگی است .» (عصری برای عدالت / کانون فرهنگی رهبر شهیید/ شماره 5)چه اعترافی صریح تر از این ؟ چه مدرکی بالاتر و قوی تر از این ؟
باید این صفحات در تاریخ کشور حفظ شود و به اطلاع همه برسد .
یارب اگر روزی دهان مردمان و آگاهان باز شود چه خواهد شد ؟
ظریفی گفت :
" پس از تحقق عمل <ازالةالنجاسة بالنجاسة> یعنی هلاکت عبدالعلی مزاری توسط گروه طالبان ، پیروان او تصاویری از نامبرده در معابر و مناظر الصاق نمودند که در دامن آن تصاویر این آیت مبارکه ی قرآنی درج شده بود : " بای ذنب قتلت ؟ "
متعاقبا، عابرین در پاسخ به این آیه ی قرآنی با خط جلی روی همان تصاویر نوشته بودند : «لخریته!»«و این عین واقعیت است»
در ذیل متن کامل اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را می آورم تا شیطان پرستان مزاری کیش (که اساسا اعتقادی به تعالیم دین حنیف اسلام ندارند) کنش و منش خود و مزاری را با این میثاق الزام آور بین المللی بسنجند و محک بزنند . می خواهیم به آن ها بگوییم که اگر دین ندارید ، انسان باشید .
اگر شما مسلمان می بودید ، که دستور اسلام مشخص است ، اگر کافر هستید ، اعلامیه ی کافر ها در خصوص حقوق بشر این است . این را که قبول داشته باشید. و اگر نه مسلمان و نه هم کافر می باشید ، پس شما چه هستید ؟
این جا است که همگان باید بدانند شیطان پرستان و مزاری کیشان به همان اندازه که از اساسات اسلام دور اند ، با مفاد اعلامیه ی جهانی حقوق بشر نیز فاصله دارند . خواننده ی محترم قضاوت کند که کدام کار مزاری و پیروان شیطان پرست او با مندرجات و مفردات این اعلامیه مطابقت دارد ؟
این در حالی است که همه می گویند : " حقوق بشر تحت هیچ شرایط و با هیچ بهانه تعطیل پذیر نیست " .
اعلامیهٔ جهانی حقوق بشریک پیمان بینالمللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسیده و شامل ۳۰ ماده است که به تشریح دیدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر میپردازد. مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعیای را که تمامی ابنای بشر در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند، مشخص کردهاست.
مفاد این اعلامیه از نظر بسیاری از پژوهشگران الزامآور بوده و از اعتبار حقوق بینالملل برخوردارست، زیرا به صورت گستردهای پذیرفته شده و برای سنجش رفتار کشورها به کار میرود.
کشورهای تازه استقلال یافتهٔ زیادی به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر استناد کرده و آن را در قوانین بنیادی یا قانون اساسی خود گنجاندهاند.[۱]
تاریخچه
مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سه سال پس از تأسیس سازمان ملل متحد، اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر را تصویب کرد و اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، که هدف آن برقراری تضمین حقوق و آزادیهای برابر برای همه مردم [۱]بود در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب رسید، روزی که اینک در سراسر جهان به عنوان روز بینالمللی حقوق بشر گرامی داشته میشود.
اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه با دو میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی مهمترین اسناد بینالمللی حقوق بشر را تشکیل میدهند.[۱]
بنا به گزارش کتاب رکوردهای گینس، اعلامیه جهانی حقوق بشر رکورد بیشترین ترجمه را در بین مکتوبات در طول تاریخ به خود اختصاص دادهاست.[۲]
متن کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر
دیباچه
از آنجا که بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلب ناپذیر تمامی اعضای خانواده ی بشری بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است،
از آنجا که بی اعتنایی و تحقیر حقوق انسان به انجام اعمال وحشیانه انجامیده به طوری که وجدان آدمی را در رنج افکنده است، و [از آنجا که] پدید آمدن جهانی که در آن تمامی ابناء بشر از آزادی بیان و عقیده برخوردار باشند و به رهایی از هراس و نیازمندی رسند، به مثابه عالیترین آرزوی عموم انسانها اعلام شده است،
از آنجا که بایسته است تا آدمی، به عنوان آخرین تدبیر، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری نباشد، به حفظ حقوق بشر از طریق حاکمیت قانون همت گمارد،
از آنجا که بایسته است تا روابط دوستانه میان ملتها گسترش یابد،
از آنجا که مردمان «ملل متحد» در «منشور»، ایمان خود به اساسی ترین حقوق انسانها، در حرمت و ارزش نهادن به شخص انسان را نشان داده و در حقوق برابر زن و مرد هم قسم شده اند و مصمم به ارتقای توسعه اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی در فضای آزادترند،
از آنجا که «ممالک عضو»، در همیاری با «ملل متحد»، خود را متعهد به دستیابی به سطح بالاتری از حرمت جهانی برای حقوق بشر و آزادی های زیربنایی و دیده بانی آن کرده اند،
از آنجا که فهم مشترک از چنین حقوق و آزادیها از اهم امور برای درک کامل چنین تعهدی است،
بنابراین، هم اکنون،
«مجمع عمومی»،
این «اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک استانده ی مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه تعلیم و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بین المللی تلاش کند تا [همواره] بازشناسی مؤثر و دیدهبانی جهانی [این حقوق ] را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای تحت فرمان آنها [تحصیل و] تأمین نماید.
• ماده ی 1
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.
• ماده ی ۲
همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.
• ماده ی ۳
هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.
• ماده ی ۴
هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.
• ماده ی ۵
هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.
• ماده ی ۶
هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.
• ماده ی ۷
همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آن اند تا بدون هیچ تبعیضی به طور مساوی در پناه قانون باشند. همه انسانها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.
• ماده ی ۸
هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذیصلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اند.
• ماده ی ۹
هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.
• ماده ی ۱۰
هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی علنی و عادلانه توسط دادگاهی بیطرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی، به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند.
• ماده ی ۱۱
۱. هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمهای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.
۲. هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بین المللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.
• ماده ی ۱۲
هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچکس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.
• ماده ی ۱۳
۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن آزادی جابه جایی [حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر] و اقامت در [در هر نقطه ای] درون مرزهای مملکت است. ۲. هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.
• ماده ی ۱۴
۱. هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.
۲. چنین حقی در مواردی که پیگرد قضایی منشأیی غیرسیاسی داشته باشد و یا نتیجه ارتکاب عملی مغایر با اهداف و اصول «ملل متحد» باشد، ممکن است مورد استناد قرار نگیرد.
• ماده ی ۱۵
۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن تابعیتی [ملیتی] است.
۲. هیچ احدی را نمی بایست خودسرانه از تابعیت [ملیت] خویش محروم کرد، و یا حق تغییر تابعیت [ملیت] را از وی دریغ نمود.
• ماده ی ۱۶
۱. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.
۲. عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.
۳. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.
• ماده ی ۱۷
۱. هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد.
۲. هیچ کس را نمی بایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.
• ماده ی ۱۸
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.
• ماده ی ۱۹
هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.
• ماده ی ۲۰
۱. هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است.
۲. هیچ کس نمی بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.
• ماده ی ۲۱
۱. هر شخصی حق دارد که در مدیریت دولت کشور خود، مستقیماً یا به وساطه انتخاب آزاد
مطالب مشابه :
آموزش نت خوانی
تبلچر خواني راهي براي فرار از نت خواني نيست .
موسیقی کودک (ارف) ـ ۲۷
آزمون دوره توسط "آذر هاشمي" و در سالن «پرتو» ي مدرسه و به قصد سنجش نوت خواني و نوت بالا و يا
كر كودكان ـ ۱۰
«سلفژ» براي تقويت نوت خواني و «تنبك» براي تقويت ريتم شناسي "سروش" تا با افزايش شناخت وي
چندمارش شیپور و نی از عباس صالحی
فروش نسخه تعزیه - چندمارش شیپور و نی از عباس صالحی - فروش نسخه تعزیه
آموزش نصب ویندوز 7 در لپ تاپ Asus
آموزش تعميرات انواع نوت بوک ها شامل: sony – toshiba – asus – dell –hp نقشه خواني و شماتيک بوردها.
آزمون ورودي دوره مدرسي نقشهخواني و كار با قطبنما برگزار شد
آزمون ورودي دوره مدرسي نقشهخواني و كار با قطبنما برگزار نوت بوک msi -امین ستوده
عبدالعلی مزاری و نقض صریح حقوق بشر : یا نوت هزاری ، یا نامه ی مزاری ، یا پنج دقیقه سواری!
سید زدایی از جامعه هزاره - عبدالعلی مزاری و نقض صریح حقوق بشر : یا نوت هزاری ، یا نامه ی مزاری
در پاسخ به دوستي که مي گويد چرا نماز مي خواني ؟خواهم گفت :
در پاسخ به دوستي که مي گويد چرا نماز مي خواني ؟خواهم گفت : قیمت های روزانه نوت بوک
برچسب :
نوت خواني