زوربای یونانی
به نام آن که جان را رهبری کرد
ز غیر علم خود دل را بری کرد
به جان آموخت علم ما لدنی
سپس با نام خود هم دلبری کرد
سلام
اگه از کاری که می خوایم اینجا انجام بدیم خبر ندارين، مي تونين اولین پست رو بخونين، همچنین کتاب هایی که خوانده ایم:
قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات) نوشته جورج اورول
هزارونهصدوهشتادوچهار نوشته جورج اورول
را می توانید در آدرسهایشان بیابید.
خوان صفرم: فست فود
خبرهای جدید:
۱۳/۰۷/۱۳۸۸
همون طور که همه می دونین یکی از بخش های وبلاگ که مدتی غیرفعال مانده قسمت ویکی نوشت هاست. به یاری خدا و همکاری دوستان قصد داریم تا بخش هایی را که تاکنون ترجمه نشده را ترجمه کنیم و کتاب ها و نویسنده هایی که از این به بعد با آنها سر و کار خواهیم داشت را هم همچنین. فعلا، برای شروع از کتاب های همین دوره شروع کردیم و خدا رو شکر قبل از اتمام زمان خواندن کتاب، کار ترجمه شان تمام شد. هرکدام از سایر اعضای وبلاگ، که مایلند کمکی در این کار به ما بکنند، می توانند از قسمت نظرات یا از طریق میل به من اطلاع بدهند. ضمن اینکه مترجم قسمت نیکوس کازانتزاکیس، آسمانی، و مترجم قسمت زوربای یونانی، م.رجبی، هستند.
در قسمت ناخنک، قسمتی برای نقد روش های انتخاب کتاب گذاشته شده است.
۱۱/۰۷/۱۳۸۸
خبری مهم: روش جدیدی برای انتخاب کتاب توسط دوستمون "طیبه آقاجانی پیشنهاد شده است. لطفا همه کسانی که خود را عضو این وبلاگ می دانند این فایل را دانلود کنند و نظراتشان را بی کم و کاست ارسال کنند. رای گیری در مورد این شیوه در دور بعد انجام می گیرد.
-------------------------------------------------
۱۰/۰۷/۱۳۸۸
نقدی توسط فاطیما بر کتاب زوربای یونانی نوشته شده است.
-----------------------------------------------------------
۰۹/۰۷/۱۳۸۸
اول، معرفی کامل تری درباره کتاب "قول" توسط امیرحسین مجیری نوشته شده.
دوم، یکی از دوستان با نام ta در قسمت نظرات، نوشتند که هیچ کدام از دو روشی که در وبلاگ قرار داده شده را قبول ندارند. جواب این دوستمان را در قسمت نظرات دادم ولی مطلبی که می خواستم به همه بگویم این است که اگر دوستانی روش های دیگری برای شیوه انتخاب کتاب دارند، وبلاگ از آنان استقبال می کند، فقط در نظر داشته باشید که شیوه انتخاب کتاب نباید یک چیز کلی باشد که یک سری چهارچوب هایی که مورد نظر است را رعایت کند بلکه باید ما را به انتخاب یک کتاب برساند.
-----------------------------------------------------------۰۵/۰۷/۱۳۸۸
اول، دو نظرسنجی در وبلاگ قرار داده شده. یکی مربوط به انتخاب کتاب دور بعد است و دیگری که مهم تر است، مربوط به انتخاب نحوه انتخاب کتاب. انتظار دارم که همه اعضای وبلاگ در این نظرسنجی شرکت کنند. (توضیحاتی در این رابطه، در قسمت ناخنک قرار داده شده است.)
دوم، لینک دانلود کتاب زوربای یونانی مشکلی ندارد، بلکه مشکل آنهایی که مشکل دارند این است که این نسخه از کتاب با نرم افزاری به نام djvu باز می شود. لینک دانلود این نرم افزار در قسمت مواد اولیه، در کنار لینک دانلود کتاب، قرار داده شده است.
سوم، ظاهرا کتابی که دیروز در قسمت منوی دسر قرار داده شده است، اشکالی داشته که این اشکال رفع شده است.
چهارم، امیدوارم اعضای وبلاگ یادشان نرفته باشد که باید نقدشان را برای کتاب زوربا بنویسند...
-----------------------------------------------------------
۰۴/۰۷/۱۳۸۸
اول، من بعد از مدت ها که از تمام کردن کتاب زوربا می گذرد، نقد خودم را گذاشتم. امیدوارم تا مدت زمان معین سایر دوستان هم نقدشان را بنویسند.
دوم، کتابی توسط فاطیما در قسمت منوی دسر قرار داده شده.
سوم، نظرسنجی برای کتاب ماه بعد، فردا گذاشته می شود، انشاالله.
-----------------------------------------------------------
۲۲/۶/۱۳۸۸
اول، امیدوارم این شب ها به همگی خوب گذشته باشه.
دوم، قرار جلسه مشاعره شد برای روز ۲۴ شهریور، ساعت ۱۵ یا سه بعدازظهر.
سوم، دو کتاب در قسمت منوی دسر معرفی شده اند.
چهارم، لینک کتاب درست شد.
پنجم، در بین دو ترجمه ای که گذاشته شده، ترجمه قاضی بهتره ولی کمیاب. ترجمه مصاحب هم بد نیست.
-----------------------------------------------------------
۱۶/۶/۱۳۸۸
اول، شب های قدر مبارک
دوم، کتاب این ماه، زوربای یونانی نوشته نیکوس کازاتزاکیس هست. برای خوندنش تا ۱۵ مهرماه وقت دارین.
سوم، کسانی که برای مشاعره آماده گی دارن، یا توی نظرات یا توی یا مسنجر، ساعت ها و روزهایی که می تونن بیان رو بهم بگن، البته احتمالا ساعتش بین دو تا پنج باشه و زمانش هم بعد از شب های قدر.
چهارم، همین قدر که به این جا سر می زنین هم خوبه، ولی اگه کتابی هم بخونین خیلی بهتر می شه.
خوان اول: مواد لازم
کتاب زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس.
زوبای یونانی
نوشته نیکوس کازانتزاکیس
ترجمه محمود مصاحب
نشر نگاه، ۵۲۰ صفحه
زوبای یونانی
نوشته نیکوس کازانتزاکیس
ترجمه محمد قاضی
نشر خوارزمی، ۲۲۴ صفحه
دانلود کتاب:
لینک دانلود کتاب حجم: 3.55 مگابایت
برای بازکردن این کتاب نیاز به برنامه djvu دارید:
دانلود برنامه djvu حجم:6.67 مگابایت
خوان دوم: نان بيات-نظرات خوانندگان در موردکتاب پيشین، چمدان
م.رجبی
داستان های چمدان اکثرا به گونه ای هستند که تشخیصشان از اواسط داستان کار راحتی است، یا به نظر من، داستان ها اکثرا دارای نقاط زائدی هستند. این نقاط زائد دو دسته اند، یکی آنها که باعث طولانی شدن داستان می شوند و یکی آنهایی که داستان را وقتی سرانجام آن معلوم هست و هیچ معمایی باقی نمانده، بیهوده ادامه می دهند. به نظر من نویسنده می توانست در صفحات کمتری همین داستان ها را روایت کند بدون اینکه حتی یک ذره از آنها کم شود.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
داستان های این مجموعه را من این گونه امتیاز بندی می کنم:
دسته اول، داستان رقص مرگ است که به نظر من بهترین داستان مجموعه است.
دسته دوم، سرباز سربی و تاریخچه اتاق من.
و باقی داستان ها در دسته سوم.
م.ب
راستش من خیلی نتونستم با داستان های این کتاب ارتباط برقرار کنم. به نظرم کتاب چیز قابل توجهی نداشت. اگه بخوام در چند کلمه کتاب رو توصیف کنم می تونم بگم چند تا داستان تقریبا کوتاه که فقط برای گذران وقت می شه خوند(چه توصیف بی رحمانه ای). البته با خوندن یه کتاب از یه نویسنده نمی شه در مورد اون نویسنده قضاوت کرد و خب نظر من هم صرفا در مورد این کتاب بزرگ علویه و ممکنه آثار دیگه ی او خیلی بهتر باشه.
یه چیزی که توی این کتاب نظر منو جلب کرد آخرین داستان کتابه یعنی «مردی که پالتوی شیک تنش بود» که فضای متفاوتی با داستان های دیگه این کتاب داشت. هم نثرش و هم موضوعش هیچ تناسبی با بقیه نداشت. شاید بهتر بود این داستان رو تو این کتاب نمی ذاشتند. از بین داستانهای این کتاب هم به نظرم داستان چمدان از بقیه بهتر بود.
فاطیما
در مورد کتاب "چمدان" بزرگ علوی در ابتدا می توانم به نثر روان و عامه پسند آن اشاره کنم.در واقع زبان هر داستان به نوعی عامیانه است.هرچند تمام موضوعات داستان ها چندان پرمایه نیست اما خواندن هر داستان هم خالی از لطف نمی باشد...در واقع آنچه که "چمدان" بزرگ علوی را ماندگار کرده سادگی موضوعات بوده که با نثری شیرین و روان آنها را برای خواننده به تصویر کشیده است.
از بین داستانهای این کتاب "داستان تاریخچه اتاق من" و "سرباز سربی" را پسندیدم که نوعی گیرایی در موضوع داشت.در واقع علوی توانسته خیلی خوب داستان"تاریخچه اتاق من"را شروع کرده و به پایان برساند.اما سایر داستان ها موضوع چندان جالبی نداشت.
به نظر من خواندن کتابی که متعلق به 45 سال پیش از یک نویسنده ایرانی است در نوع خود غنیمتی است...
مهتا ارباب صادقی
داستان های کتاب چمدان بسیار ساده و گاهی هم عبرت آموز بودن به نظر من فضای داستان ها به زمان ما نمی خوره و این باعث می شد که من که خواننده این داستان ها هستم این فضاها رو دوست نداشته باشم هرچند که تصویری بوده از ایران قدیم ،به طور کلی باید گفت که این کتاب برای زمان خودش عالی بوده و اگر من این کتاب اون زمان خونده بودم شاید جزو طرفدار های این کتاب بودم اما به نظرم در این زمان موضوعات داستان ها برای ما تکراری بود و انگار که قبلا یه جای با این داستان ها برخورد داشتیم به نظر من امروزی ها اینجور نثر ها رو نمی پسندن چون که براشون تکراری هستش اما باید اضافه کرد که خوندن آثار از قدیمی ها ما رو با فضای قبل آشنا می کنه.
به نظر من بهترین داستان ها تاریخچه ی اتاق من و چمدان بود. داستان تاریخچه ی اتاق من برای من قشنگ بود چون مادر اون دو تا پسر بازنده ی اصلی می دونستم چون که از هیچ چیز خبر نداشت.
و قصه ی چمدان هر چند که تکراری به نظر میومد اما خوب چون آخر داستان به خواننده یه شوک وارد می کنه به نظرم قشنگ اومد.
و زبیاترین جمله هم از داستان تاریخچه ی اتاق من انتخاب کردم.
من بیچاره بی گناه بودم،از همه بدتر اینست که ما ها که مادر هستیم،خیال می کنیم که از همه کس نزدیکتر به به بچه هایمان هستیم.در صورتی که اینجور نیست،مادر از همه کس به بچه هایش غریب تر است.بچه ها به رفیقهایشان هزار چیز می گویند.که یک چیز آن را به مادرشان نمی گویند.
نرگس
نثر کتاب که خیلی ساده و عامیانه بود و جذابیت خاصی نداشت.فقط خوبیش این بود که خیلی راحت و قابل فهم بود و لازم نبود برای فهم یه جمله از روش بیشتر از یه بار بخونی.
موضوعا به نظر من زیاد جالب نیومدن،یعنی اغلبشون تکراری بودن؛داستان پسری که عشقشو پدرش میدزده،دختری که به خاطر عشق زیاد به یه پسر مرگ رو قبول میکنه،عشقی که نسبت به یه چیز ظاهری تو یه پسر ایجاد میشه و البته عاقبت خوبی نداره...بهترین داستاناش به نظر من "سرباز سربی" و "تاریخچه ی اتاق من" بود.هم موضوعشون جالبتر بود هم اینکه مثل بقیه ی داستانا اولشون آخرشونو لو نمیداد و هم اینکه برای فهمیدن ماجرا بیشتر از بقیه ی داستانا میبایست روشون فکر کرد.
اما داستان طنز "مردی که پالتوی شیک تنش بود" موضوع خوبی داشت اما به خاطر نثر نه چندان جالبش باز هم به دل من ننشست.به نظر من به عنوان طنز باید کار بیشتری روی زبانش میشد.نثرش خیلی خسته کننده بودبه طوریکه من ترجیح دادم اون صفحاتی از داستان رو که درست چاپ نشده بود رها کنم.به نظرم به زحمت حدس زدن جمله ها و کلمه هاش نمی ارزید،هر جند حدس زدنشونم زیاد سخت نبود.
در کل کتاب خیلی معمولی و روتینی بود و چیز خاصی توش نبود،یعنی من پیدا نکردم.البته فکر کنم به عنوان اولین کتاب یه نویسنده بد نباشه!
خوان سوم: وب نوشت ها:
وب نوشت زوربای یونانی
این متن ترجمه ای است از متن انگلیسی زوربای یونانی، از دانش نامه آزاد ویکی پدیا
ترجمه شده توسط م.رجبی
زوربای یونانی رمانی است که توسط نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده یونانی، نوشته شده و اولین بار در سال 1946 به چاپ رسیده است. کتاب، داستان روشنفکر یونانی جوانی است که می خواهد به کمک "آلکسیس زوربا"ی خشن و مرموز، از زندگی کرم کتاب گونه خود خارج شود و زندگی معمولی ای را شروع کند. از روی این رمان، فیلم موفقی همنام با آن در سال 1964 ساخته شده و همچنین فیلم موزیکالی با نام "زوربا" در سال 1968 این داستان را جان مایه خود قرار داده است.
برای خواندن متن کامل به اینجا بروید.
وب نوشت نیکوس کازانتزاکیس
این متن ترجمه است از متن انگلیسی نیکوس کازانتزاکیس، از دانش نامه آزاد ویکی پدیا
ترجمه شده توسط آسمانی
نيكوس كازانزاكيس (متولد 18 فوريه 1883، هراكليون، كرت، امپراطوري اوتامان - 26 اكتبر 1957 آلمان) بي شك از مشهورترين و مهمترين مترجمان و فيلسوفان يوناني قرن 20 است. با اين حال، تا زماني كه "مايكل كاكويانيس"، بر اساس رمان "زورباي يوناني" فيلمي به همين نام ساخت، تا اين اندازه مشهور نشده بود.
برای خواندن متن کامل به اینجا بروید.
خوان چهارم: نون اضافه
سه مجله پیشنهادی:
دانشمند
نجوم
همشهری جوان
خوان پنجم: منوی دسر
عقاید یک دلقک
هاینریش بُل
ترجمه:محمد اسماعیل زاده
نشر چشمه.353صفحه
معرفی کتاب توسط فاطیما
کتاب "عقاید یک دلقک"یکی از آثار خوب و ماندگار هاینریش بل می باشد. قهرمان اصلی داستان، «شنير»، دلقکی است که اکنون دورهی بسيار سختی از زندگیاش را پشت سر میگذارد. پايش در آخرين اجرايی که داشته مجروح شده و به شدت نيز دچار مشکل مالی شده است. او که زمانی در حرفهی خودش بی نظير بوده، اکنون تبديل به آدمی افسرده و غمگين شده که به قول خودش تنها يک راه حل مناسب برای فرار از اين وضعيت میشناسد و آن هم الکل است. «و دلقکی هم که به مشروب پناه ببرد، خيلی سريع تر از شيروانیساز مست، سقوط خواهد کرد.»
و اما شروع اين بدبختیها درست از زمانی است که معشوقهاش «ماری» او را ترک میکند. ماری که يک دختر مذهبی کاتوليک است، حدود پنج- شش سال پيش همراه با شنير از خانه فرار کرده و موجب تعجب و حيرت تمام دوستان کاتوليکش شده است. وی سرانجام به دليل کششهای مذهبیاش و با اصرار دوستانش ، شنير را رها میکند تا به جمع مذهبيون کاتوليک بپيوندد.
هاینریش بل در این کتاب از مبلغین مسیحی و نحوه موعظه کردن آن ها به شدت انتقاد دارد..قسمتی از این انتقادات از زبان شنیر: «... وقتی آدم وعظهای شما را گوش میدهد، خيال میکند که قلبی به بزرگی و پهنای بادبان دکل کشتی داريد، اما شما فقط میتوانيد در سالن انتظار هتلها پرسه بزنيد و مردم را فريب بدهيد. در حالی که من دارم جان میکنم و عرق میريزم تا لقمه نانی دربياورم، شما با همسر من به گفتگو میپردازيد و بدون گوش دادن به حرف دل من، او را از راه به در میکنيد. به اين میگويند تزوير، ريا، حرکت ناصادقانه.... در کتاب شما حرف از آب زلال است، چرا سعی نمیکنيد به جای کنياک تقلبی از اين آب به مردم بدهيد....»
---------------------------------------------------------------------
شوهر آهو خانم
نوشته علی محمد افغانی
چاپ اتحاد(با سرمایه نویسنده)، 863 صفحه
معرفی کتاب توسط م.رجبی
فرزندی که طعم محبت پدری را نچشیده باشد، مشکل بتواند پرستش خدایی را انطور که باید و شاید درک کند.
...درست برعکس، فرزند از این جهت مورد لطف پدر و مادر است که ناتوان است.
...جهان را جای شر، ولی بشر را تابع خیر می دانست.
از انصاف و مروت دور است، که زنی تا آنجا کارد به استخوانش رسیده باشد که برای نجات خود، از شرف و آبرویش مایه بگذارد.
اصلا تو این را به من بگو، در مملکتی که پایه اش بر اجحاف و تجاوز و غصب و غارت گذاشته شده است، هیچ چیزش دلیل هیچ چیزش نیست، کار تولیدی بزرگش دروغ و فساد شده است، نه شرع می شناسند و نه قانون، و رشوه خواری، حق کشی، کاغذبازی و پاپوش دوزی مثل کچلی تا ابرویش پایین آمده است، درستکاری و رفتن از راه راست چه معنی دارد؟
در زندگی اجتماعی که بر اساس ارتباطات متقابل استوار شده است بسیارند کسانی که شادی های خود را از ترس این که مدعی پیدا نکنند مثل گربه گوشت دزد، به گوشه ای می برند و نجویده می بلعند، اما کمند کسانی که بار غم خود را برای آن که به دیگران سرایت نکند به تنهایی بردوش می کشند.
در راهی که ابتدایش تولد و انتهایش مرگ بود، به نظر می آمد که همه جا زمین را از خار فرش کرده بودند.
---------------------------------------------------------------------
شوهر آهو خانم به اعتقاد بسیاری از نویسندگان و ادیبان مشهور زمان خودش، اولین کتاب داستان ایرانی است که می توان آن را رمان نامید. داستان احتمالا در سال های آخرین دهه سی نوشته شده و در سال 1340 (یا قبل از آن) به چاپ رسیده است و در فاصله زمانی بین دو جنگ جهانی و بیشتر نزدیک به جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد.
نویسنده توانسته تا از یک موضوع ساده (که اکنون یکی از کلیشه های داستان های ایرانی شده است)، داستانی سراسر اتفاق و هیجان، البته از نوع اتفاقات و هیجانات درونی بسازد و بپردازد.
در اوایل داستان تقلید از سبک نویسندگانی معروف به خصوص رولان به چشم می خورد ولی رفته رفته سبک خاص افغانی داستان را بسیار گیرا کرده است. سبک خاص افغانی که به آن اشاره کردم، به نظر من دو چیز است:
اول تعلیق و اتفاق های پی در پی که در سراسر داستان اتفاق می افتند و خواننده را در هر لحظه غافلگیر می کند. این ویژگی حتی در اواخر داستان هم ادامه دارد و حتی به گونه ای است که می توان داستان را جلوتر از جایی برد که تمام شده.
اما دومین سبک خاص افغانی که بیش تر هم به چشم می خورد، نگاه نویسنده از زاویه دید شخصیت های داستان است نه یک نگاه کلی. مثلا در داستان شادکامان دره قره سو، یک جا رضا خان را با لقب اعلیحضرت می آورد و یک جا با لقب زمین خوار بزرگ.
در هر حال، این داستان، داستانی است که با وجود زمان زیادی که از نوشتنش می گذرد، باز بر خیلی از داستان های عامه پسند و گاه از داستان های جدی ایرانی جلوتر است.
---------------------------------------------------------------------------------
کاناپه قرمز
نوشته میشل لبر
ترجمه عباس پژمان
نشر؟، ؟ صفحه
معرفی کتاب توسط فاطیما
کتاب کوچک و جمع وجوری است درباره شرح حال و توصیفات یک زن با نام "آن" که مدتهاست از عشق خود دور شده است. او در جریان سفری به نزد "ژیل" به شرح و وصف دیده ها و احساسات خود از دیدنی های اطراف و آدم های دور و بر خود می پردازد...عمده زندگی او گره خورده در زندگی پیرزنی تنها ست که هنوز به عشق نامزد خود که سالهاست از مرگ او می گذرد روزگار سپری می کند. توصیفاتی که خانم میشل لبر در کتاب خود دارد بسیار زیبا و تحسین انگیز است...گوشه ای از این توصیفات زیبا:
سفر یعنی تصویرهایی که تصویرهای دیگر را می پوشاند.سفر یعنی کیمیای پنهان.سفر یعنی اعماق عکسی که آن جا سایه هامان حقیقی تر از خودمان به نظر می رسند.پس مشکل ترین چیز فقط این است که مجبور باشی از جایت بلند شوی، بدون اینکه جایی باشد که به آنجا بروی.
من کودکی ام را در راه باریکی در اطراف شهر جا گذاشته ام، در راهی خاکی و سنگلاخ، که پرچین ها و درخت هایی در حاشیه هایش بود که سایه هایشان مرا افسون می کرد...آن سایه ها آن قدر مرا منقلب می کنند که جرات نمیکردم پایم را بر آن ها بگذارم و دورشان می زدم و خیال می کردم که آنها روح آن درختها هستند و همچنین زبان آنها. در روزهایی که آسمان ابری بود غیبت آنها ناراحتم می کرد.
ایجاد پیوند با دنیا، ولو پیوند بسیار ضعیف، و کنار زدن آن چیزهایی که بین من و دنیا بود، دوریها، زبان ها، اختلافات نژادی، مذهب ها، موانعی که هیچ وقت از میان نمی رفت بلکه مسیرها را تعیین می کرد، همیشه این بود آن معنایی که سفر کردن در خودش داشت. چیزی که این یکی را از بقیه متمایز می کرد حس دست نیافتن به هیچ چیز و از کنار هرچیز ردشدنم بود و محبوس در هراس های خودم بودنم و درچشم دیگران بیگانه آمدنم.
سایر کتاب های منوی دسر:
شادکامان دره قره سو نوشته علی محمد افغانی
سبزانگشتی نوشته شهریار بَحرانی و مصطفی زمانی نیا
ما و اقبال نوشته دکتر علی شریعتی
روش شناخت اسلام نوشته دکتر علی شریعتی
دفترهای سبز نوشته دکتر علی شریعتی
چرم ساغری نوشته اونوره دو بالزاک
دیدار با فرشتگان نوشته پائولو کوئیلو
چون رود جاری باش نوشته پائولو کوئیلو
مرگ ایوان ایلیچ نوشته لو تولستوی
مرگ پیام آور نوشته جبران خلیل جبران
خوان ششم : نظر سرآشپز
نظرات و انتقادات در مورد کتاب رو، هم می تونین توی قسمت نظرات بگین، هم می تونین به آدرس پایین میل کنید:
فاطیما:
به نام خدا
"علت آشفتگی کار دنیا این است که هیچ کاری به طور کامل و درست انجام نمی گیرد، همه کارها سرهم بندی می شود." شروع آغازین در مورد زوربا نوشتن، با این جمله نشان می دهد که زوربا چقدر به کار اهمیت می دهد. زوربا از معدود آدم هایی است که به هر کاری بپردازد آن را کامل انجام می دهد. وی شخصیتی است که در مدت زمانی که با ارباب خود است او را شیفته رفتار و عمل خویش ساخته و در مدت عمر 60 و اندی ساله خود همچنان با حیرتی عجیب به ستاره ای در آسمان و به گلی نوشکفته می نگرد، گویی آن را برای اولین بار است که می بیند؛ همچون کودکی که همه دیدنی های دنیا برای او تازگی دارد...هیچ چیز برای زوربا عادت نمی شود؛ او به هرچیز با حیرت می نگرد. زوربا روحی بزرگ و اراده ای محکم دارد: "تنها در کلبه، کنار آتش نشسته بودم، بر باد می خندیدم و آن را سرزنش و شماتت کرده می گفتم: "برادر بیهوده سعی نکن به این کلبه وارد شوی، من در بر تو نخواهم گشود. تو نخواهی توانست اجاق مرا خاموش کنی و کلبه ام را واژگون سازی".
در این رمان راوی داستان با وجود سالها مطالعه نتوانسته به تعریفی از آزادی برای خود برسد...وی دارای دغدغه ای است که شخصیتی مانند زوربا برای او تلنگری است تا به خود بیاید، گویی زوربا سکان دار کشتی رها شده ای است که راه به جایی نمی برد و قراراست با رفتار و عمل و منش خود هادی او باشد.
تنها نکته غیرقابل قبول در این رمان، حقیر دانستن شخصیت زن (جنس مونث) از دید زوربا می باشد. شخصیتی که به اشتباه حتی در اذهان عمومی موجودی ضعیف و وابسته به مردان متصور شده است. آنچه از این شخصیت پذیرفته نیست آنکه وی زن را موجودی ضعیف النفس می داند و در جای جای رمان به این مهم اشاره دارد...
م.رجبی:این نوشته، هم به نوعی نقد است و هم به نوعی شرح داستان...در خواندن آن دقت کنید.
زوربا کتابی ساده است. داستان، شرح شخصیتی یونانی است که به نوعی به مراتب بالایی دست پیدا کرده است: حال را خوب می فهمد، اگر در حال کار است تمام حواسش به کار است و اگر هر کار دیگری، حواسش به همان کار. بر عکس انسان امروز، که در هنگام انجام دادن هرکاری، فکرش معطوف به کارهای دیگر است.
زوربا خصوصیات جالبی دارد، یکی همان که همیشه متوجه حال است، دیگر آن که با دیدی که تاکنون ندیده ایم به "زن" نگاه می کند. او را موجودی می داند که بسیار ضعیف و بسیار قابل ترحم است و نیاز به محبت بسیار دارد. جایی در داستان می گوید: اگر من قانون را تبیین می کردم هزاران قانون برای مردها می گذاشتم ولی هیچ قانونی برای زن قرار نمی دادم، زیرا برای یک زن، همین که زن است کافی است.
خصوصیت جالب دیگر زوربا، که نویسنده در صفحه صفحه داستان برجسته اش می کند، این است که زوربا خدا و شیطان را یکسان می داند. همیشه این دو را با هم به کار می برد و چندجا که در مورد خدا و شیطان بحث می شود، وی همین نکته را بازگو می کند.
نکته دیگری که نشان می دهد زوربا فردی معمولی نیست، نوع زندگی وی است که از جهان بینی او، حال و زن، نشأت می گیرد: با این که وی هفتاد سال را تمام کرده است و مانند سایر پیرمردان باید به گوشه منتظر مرگ باشد، مرگ را منتظر خود نگاه داشته است: می رقصد، خوب می خورد، خوب می آشامد و خود را از زن، یا بهتر بگوییم، زنان را از خود، محروم نمی کند و این باعث می شود تا همچنان پر شور و حرارت باقی بماند.
اما از نکات قابل توجه، شخصیت مکمل زورباست که راوی داستان هم هست. راوی، فردی است که بسیار کتاب می خواند و به اصطلاح دوستش، کرم کتاب است. راه اندازی معدن هم همان طور که خود می گوید، برای رد گم کردن است و در این زمینه کاری از دست او بر نمی آید. ولی نکته ای که بیشتر مورد جلب نظر است، دل بستن او به فردی مثل زورباست که افراد معمولی نمی توانند نظر ثابتی در مورد او بیابند. از وجهی دیگر هم راوی مورد تأمل است، او با اینکه بسیار کتاب خوانده است، بارها در برابر شخصی مثل زوربا کم می آورد.
در هر حال، این نکته بسیار واضح است و مشهود، که کازانتزاکیس با خلق موقعیت ها و دیالوگ های مناسب، کاری کرده است که زوربا فردی دست نیافتنی، عارف گونه و در عین حال ساده جلوه کند.
[email protected]خوان هفتم: ناخنک
در روش انتخاب کتاب برای این وبلاگ، هنوز ابهامات زیادی برای من وجود دارد. برای همین خواستم تا دوباره مشورتی باش ما داشته باشم. (نظر جدیدی که توسط یکی از دوستان داده شده هم اضافه شده است):
ما چهار روش رو می تونیم انتخاب کنیم:
روش اول: من از مدتی پیش اقدام به تهیه لیست کتاب هایی کردم که یا نویسندگان مشهوری داشتند یا آدم های قابل اعتمادی آنها را معرفی می کرد. این لیست الآن شامل بیش از 1000 کتاب هست. تا اینجا روش من برای انتخاب کتاب این بود که از بین کتاب های این لیست، چندکتابی رو انتخاب می کردم و بعد در نظر سنجی قرار می دادم. این روش دو مشکل بزرگ داره: اول اینکه یک سری کتاب هایی هستند که من از قبل خواندمشان و دیگر در این لیست نیستند، و دوم اینکه ممکن است کتاب های خوبی مدت ها در لیست انتظار باشند در حالی که ما کتاب های سطح پایین تری را می خوانیم.
روش دوم: هرکدام از اعضای وبلاگ، لیست کتاب های خوبی را که خوانده اند را به من بدهند و من از میان آن ها هر ماه چند کتاب رو در وبلاگ قرار بدم. مزیت این روش روشن است، دیگر کتاب های سطح پایین در لیست قرار نمی گیرند و شانس کتاب های دیگر بالا می رود. البته من این روش را ترجیح می دهم، البته به این شرط که همه اعضا همکاری کنند و با گذاشتن کتاب های نسبتا پرحجم هم مشکلی نداشته باشند. (چون اکثر کتاب های خوبی که من می شناسم، کتاب های حجیم هستند.)
روش سوم: این روش اختلاطی از دو روش بالاست، یعنی برای هر دور یک یا دو کتاب از طریق روش اول و یک یا دو کتاب از طریق روش دوم در لیست قرار داده می شوند.
روش چهارم: برای مطالعه این روش فایل کم حجم زیر را دانلود کنید:
نکات مهم:
1- از این به بعد، کتاب هایی که در دوره های قبل برای نظرسنجی گذاشته شده اند، باز هم شانس گذاشته شدن در لیست نظر سنجی را خواهند داشت. (در حالیکه تا قبل از این، این گونه نبود.)
2- همون طور که باید تا به حال متوجه شده باشید، انتخاب کتابی که باید خوانده شود، در نهایت از طریق نظرسنجی که در وبلاگ قرار داده می شود، انجام خواهد شد.
نقد روش های انتخاب کتاب
م.رجبی
به نام خدا
بحثی را در مورد شیوه انتخاب کتاب ها در وبلاگ آغاز کرده ایم که امیدوارم بتواند اهداف وبلاگ را به بهترین وجهی تأمین کند. (اولین و مهم ترین هدف وبلاگ که باعث به وجود آمدن آن شده، داستان خوان کردن عده ای است که به اینجا می آیند.) من در ابتدا دو روش را برای انتخاب کتاب در نظر گرفتم که هر دو روش دو مرحله ای هستند، یعنی در مرحله اول توسط من یا یکی از اعضای وبلاگ چند کتاب انتخاب می شود و سپس در نظرسنجی قرار داده می شود. اما چند روز پیش یکی از دوستان روش کاملا متفاوتی را پیشنهاد کرد. در این روش پیشنهاد شده است تا بر اساس انتخاب یکی از روش هایی که ذکر کرده اند، به مطالعه متمرکز برسیم.
خب اینجا من ابتدا باید نکته ای را متذکر شوم و بعد نظر خودم را در مورد این شیوه بیان کنم:
اول اینکه من به هر حال تابع جمع اعضای وبلاگ، که به این شیوه ها رای می دهند هستم و همان طور که گفته ام، هدف من بالا بردن اشتیاق به خواندن داستان در کشورمان هست. ضمن اینکه، من با انتخاب هر کدام از شیوه ها، روش خاص خودم را در کنار روشی که وبلاگ انتخاب می کند خواهم داشت، پس نگران انتخاب شدن یا نشدن هیچ کدام از این سه روش نیستم.
اما نظر من در مورد روش چهارم:
خب، همان گونه که واضح است، این روش، روشی است بسیار متمرکز، که شیوه انتخاب کتاب، و در کل، این وبلاگ را متحول می کند. همان طور که تاکنون متوجه شده اید، هدف این وبلاگ از آغاز تاکنون، چشاندن طعم کتاب های گوناگون و از تمام نقاط جهان به خواننده بوده است، و در صورت انتخاب یکی از سه روش اول، این روند ادامه پیدا خواهد کرد. اما در صورت انتخاب روش چهارم، ما سعی خواهیم کرد تا در وهله اول کتاب ها و نویسندگانشان را نقد کنیم و آنها را به طور کامل و همه جانبه بشناسیم، هرچند که در این روش هم مقداری از شیرینی خواندن داستان ها را خواهیم داشت.
همچنین کارکردن به این شیوه، برای اعضای وبلاگ می تواند خیلی سخت باشد، بدین معنی که اولا همه کتاب هایی که یک نویسنده نوشته الزاما خوب نیست و درمیان آثار همه نویسندگان، آثار متوسط و ضعیف هم وجو دارد که می تواند باعث زده شدن خواننده شود، دوما همه کتاب هایی که یک نویسنده نوشته، یا در بازه زمانی خاصی
مطالب مشابه :
چرم ساغري/ بالزاک
دانلود کتاب های چرم ساغري
کتاب مزرعه حیوانات
اول که کار زيادي از دست من بر نمياد، ولي من مي تونم لينک دانلود کتاب رو کتاب چرم ساغری.
تاریخ چرم در ایران
حکاکی روی چرم و در دوره تیموری از چرم برای تجلید کتابها و ساخت ساغری در دوره
جلد ساغری
برای دیدن نمونه ای از این چرم ھا درتصویر نمونه ای از چرم ساغری را دانلود کتاب
زوربای یونانی
دانلود کتاب: چرم ساغری نوشته اونوره دو بالزاک . دیدار با فرشتگان نوشته پائولو کوئیلو .
کتاب های نایاب
کتاب نایاب,خرید کتاب,فروش کتاب انوره دو بالزاک، چرم دانلود كتاب کتاب های بهمن
رکود صنعت چرم در همدان شهر دباغ خانه ها
دکتر ربیعی در کتاب می شد و چرم مرغوب ساغری هم از پوست چرم را از
آشنايي با انوره دو بالزاک نویسنده نامدار فرانسوی
از عرصه چاپ و نشر که به بدهی سنگینی برای او انجامید، انتشار رمان چرم ساغری دانلود کتاب
زندگی نامه بالزاك
انتشار رمان «چرم ساغری» در سال ۱۸۳۱ شهرت را برای او به ارمغان آورد. دانلود کتاب
بابا گوریو اثر انوره دوبالزاک
بالزاک این راه و روش را منظماً به کار میبرد. وی به آثار پیشین خود چرم ساغری، اوژنی
برچسب :
دانلود کتاب چرم ساغری