مصدر ها ی رایج در زبان فارسی
باسمه تعالی
نکته ی آموزشی اوّل:
مصدردر لغت به معنی محلّ صدور یا صادر کردن است،ولی در اصطلاح دستور زبان فارسی، کلمه ای است که بر انجام گرفتن کاریا روی دادن حالت دلالت می کند، بی آنکه زمان و شخص داشته باشد.
نکته ی دوم : فرق مصدر با فعل درآن است که فعل زمان و شخص دارد، ولی مصدرزمان و شخص ندارد.
خورد ( فعل ) خوردن ( مصدر ) گرفت ( فعل ) گرفتن ( مصدر(
نکته ی سوم : علامت مصدر نون ( ن ) ماقبل مفتوح است. یعنی؛ نونی که قبل از آن فتحه دارد.
مثال : پرسیدن ، نوشیدن ، گفتن ، نوشتن ، آمدن ، کشتن ، شنیدن ، گرفتن ، زدن و...
نکته ی چهارم: کلمه ای مصدر است که اگر نون آخر آن را حذف کنیم، ریشه ی فعل یا بن فعل، به دست آید.مثال : گداختن با حذف نون می شود ( گداخت(
نکته ی پنجم : از مصدر می توان انواع فعل در زمان های مختلف ساخت و در ساخت بعضی از اسم ها صفت ها و قید ها بهره گرفت.
به عنوان مثال از مصدر " رفتن " می توان واژه های زیر را بنا کرد.
رفتار ، روش ، روان ، رونده ،رفته ، رفتنی ، می رفت ، می رود و...
نکته ی ششم : تمامی مصدر ها اسم هستند زیرا نه زمان دارند و نه شخص .
نکته ی هفتم : از مصدر می توان بن ماضی و بن مضارع بنا کرد.
نکته ی هشتم : با حذف نون ( ن ) آخر مصدر بن ماضی به دست می آید.
شنیدن ( شنید ) آلودن ( آلود(
نکته ی نهم : برای درست کردن بن مضارع ابتدا از مصدر فعل امر می سازیم، سپس ( ب(امر را از اوّل آن حذف می کنیم.
دیدن ( مصدر ) ببین ( فعل امر ) بین ( بن مضارع)
نشستن ( مصدر ) بنشین ( فعل امر ) نشین ( بن مضارع )
نکته ی دهم : مصدر هایی که با ( آ ) آغازین شروع می شوند، به هنگام درست کردن فعل امر یک حرف ( ی ) میانجی می شود.
آزردن ( مصدر ) = بیازار ( فعل امر ) = آزار ( بن مضارع )
آموختن ( مصدر ) = بیاموز ( فعل امر ) = آموز ( بن مضارع )
نکته ی یازدهم : بن مضارع بعضی از مصدر ها دور از ذهن هستند. با کمی دقّت می توان بن مضارع آن ها به دست آورد.
1- آمدن( مصدر ) = آمد ( بن ماضی ) = بیا ( فعل امر ) = آ(ی) -بن مضارع
2- آراستن ( مصدر ) آراست ( بن ماضی ) بیارا ( فعل امر ) آ را(ی)- بن مضارع
3- آزردن ( مصدر ) آزرد ( بن ماضی ) بیازار ( فعل امر ) آزار ( بن مضارع
4- آسودن ( مصدر ) آسود ( بن ماضی ) بیاسا ( فعل امر ) آسا(ی)- بن مضا رع
5- آشفتن ( مصدر ) آشفت ( بن ماضی ) بیاشوب ( فعل امر ) آشوب ( بن مضارع
6- آلودن ( مصدر ) آلود ( بن ماضی ) بیالا ( فعل امر ) آلا(ی)-بن مضارع
7- افکندن ( مصدر ) افکند ( بن ماضی ) بیفکن ( فعل امر ) افکن ( بن مضا رع
8-انجامیدن ( مصدر ) انجامید ( بن ماضی ) بیانجام ( فعل امر ) انجام ( بن مضارع
9- بالیدن ( مصدر ) بالید ( بن ماضی ) ببال ( فعل امر ) بال ( بن مضارع
10- پاییدن ( مصدر ) پایید ( بن ماضی ) بپا ( فعل امر ) پا(ی) -بن مضارع
11-پالودن ( مصدر ) پالود ( بن ماضی ) بپالا ( فعل امر ) پالا(ی)-بن مضارع
12- پیراستن ( مصدر ) پیراست ( بن ماضی ) بپیرا ( فعل امر ) پیرا(ی) بن مضارع
13- رستن ( مصدر ) رَست ( بن ماضی ) برَه ( فعل امر ) رَه( بن مضارع
14- رُستن ( مصدر ) رُست ( بن ماضی ) برُوی ( فعل امر ) روی ( بن مضارع
15- رُفتن ( مصدر ) رُفت ( بن ماضی ) برُوب ( فعل امر ) روب ( بن مضارع
16- زدودن ( مصدر ) زدود ( بن ماضی ) بزُدا ( فعل امر ) زُدا(ی)- بن مضارع
17- گماردن ( مصدر ) گمارد ( بن ماضی ) بگمار ( فعل امر ) گُمار (بن مضارع
18- پیوستن ( مصدر ) پیوست ( بن ماضی ) بپیوند ( فعل امر ) پیوند ( بن مضارع
یاد آوری : تمامی موضوعات آموزشی بین سال های اوّل تا سوم مشترک است.
نکته ی دوازدهم : مصدر جعلی نشانه ی دیگری دارد که از عربی وارد زبان فارسی شده است.
( اسم + یّت ) حاکمیّت ، مظلومیّت ، بشریّت
نکته ی سیزدهم : اگر( یّت ) مشدّد به آخر واژه های فارسی بیاید از نظر نگارش نادرست است.
خوبیّت بدیّت رهبریّت مردیّت
نکته ی چهاردهم: در بعضی از مصدر ها "بن مضارع " در درون مصدر دیده می شود.با این نوع مصدر ها
، مصدر های باقاعده گویند. مثال : نوشیدن ( نوشید = بن ماضی ، نوش = بن مضارع
لرزیدن ( لرزید = بن ماضی ، لرز = بن مضارع
نکته ی پانزدهم : بعضی از واژه ها شکل مصدر را ندارند ولی معنای مصدری می دهند. به این نوع واژه
ها " اسم مصدر " گویند.
" فرمول های اسم مصدر"
1- بن مضارع + ش ورزیدن : ( ورزش ) دیدن ( بینش)
2- بن مضارع + ه نالیدن: ( ناله ) خندیدن ( خنده )
3- بن ماضی + ار رفتن ( رفتار ) گفتن ( گفتار)
مطالب مشابه :
دستور زبان فارسی(قید)
دستور زبان فارسی هست همگی در زبان فارسی ها وعبارت های عربی نیز در فارسی به
کلمه در دستور زبان فارسی :
* کلمه در دستور زبان فارسی به هفت دلالت می کند و زمان ها در فارسی در ظاهر نشانه
مصدر ها ی رایج در زبان فارسی
ولی در اصطلاح دستور زبان فارسی، کلمه فعل در زمان های مختلف ها ی رایج در زبان فارسی.
دستور زبان فارسی ششم
دستور زبان فارسی ششم آزمون ها و نمونه سوالات در فعلی که زمان گذشته را نشان می
کاربردهای نادرست دستور زبان عربی در فارسی
کاربردهای نادرست دستور زبان عربی در فارسی. کردها- زمانها در زبان عربی علامتهای جمع
معرفي و بررسي كتاب ِ «درسنامه دستور» (تحقيق در مباحث دستور زبان فارسي)
ویژه دستور زبان فارسی فعل زمان آينده در زبان فارسیِ كتابها در اين بخش
برچسب :
زمان ها در دستور زبان فارسی