مروری بر تصمیم و فرآیندهای تصمیمگیری سازمانی
مروری بر تصمیم و فرآیندهای تصمیمگیری سازمانی
ملیحه غیاثوند*
چکیده
از جنبههای حساس در وظایف مدیران، برقراری ارتباط، جمعآوری اطلاعات، تصمیمگیری و هدایت تصمیمها است. و از آنجایی که در فرآیند تصمیمگیری پدیدآوردن راهکارهای ممکن نیاز به اطلاعات دقیق از محیط داخلی و خارجی و همچنین عوامل تأثیرگذار بر آن دارد، هرچه آگاهی و شناخت از محیط کاملتر و عوامل اثرگذار روشنتر باشند، انتخاب راهکار منطقیتر، واقعیتر و سادهتر است. در همین راستا این مقاله به توصیف و تشریح تصمیم و جنبههای مختلف تصمیمگیری در حوزه سازمانی میپردازد تا بهتوان با شناخت فرآیندهای تصمیمگیری به عنوان یک مزیت رقابتی در مدیریت از آن استفادهنمود.
کلمات کلیدی: تصمیم، تصمیمگیری، سیستمهای اطلاعاتی، مزیت رقابتی.
مقدمه
جهان امروز، جهان تغییرات است. تغییر، تصمیمگیری را دشوار میسازد. بههمان اندازه که تغییر برای سازمانها ایجاد مشکل میکند، بههمان اندازه هم فرصتهایی را برای سازمانها بهوجود میآورد. چگونگی برخورد با تغییر، ارتباط مستقیمی با چگونگی تصمیمگیری دارد. و از آنجا که افراد قبل از عملکردن، تأمین دلیل میکنند؛ بههمین علت، شناخت فرآیند تصمیمگیری در توجیه و پیشبینی رفتار انسانی میتواند مفید واقع شود.
تصمیمگیری بهعنوان بخش جداییناپذیر ادبیات مدیریت مطرح است. افرادی چون داکر (1954) و سایمون (1960) مدیریت را مترادف با تصمیمگیری میدانند. در آغاز بهدلیل نگرش خاص دیدگاه کلاسیک مدیریت، تصمیمگیری تنها حق مدیران (عالی) دانسته میشد. اما از دهه 1950 بهبعد تحقیقاتی در زمینه جنبههای رفتاری، تئوریها و فرآیند تصمیم انجام گرفت که این نگرش را دگرگون ساخت. و از سوی دیگر مباحث آمار، ریاضی و بحثهای کمّی نیز بهعنوان ابزاری مفید برای اتخاذ تصمیم مطرح گردید. یافتههای دانش اجتماعی نیز در تبین نکات تصمیمگیری و غنا بخشیدن به این موضوع کمک شایانی کردهاست.
از آنجا که در فرایند تصمیمگیری پدیدآوردن فرضهای نخستین یا راهکارهای ممکن و اینکه تا چه میزان این راهکارها انجام شدنی باشند نیاز به اطلاعات دقیق از محیط داخلی و خارجی سازمان و تعیین نقاط قوت وضعف، فشارها و فرصتها دارد. ومسلماً راهکارهای ممکن بسته به نوع تصمیم قابلیت عملیشدن متفاوت است و به این مفهوم که هرچه شناخت محیط کاملتر و عوامل اثرگذار روشنتر باشند، راهکارها واقعیتر و انتخاب راهکار برتر هم سادهتر است (دانش آشتیانی، 1388).
امروزه بهعلت گسترش وسیع دامنه اطلاعات تخصصی تصمیمگیری، این بُعد از وظائف مدیریت را یک علم مستقل میدانند که بیش از هر رشته علمی دیگر دارای دو حّد قرین کیفیت و کمیت است. عوامل آنچنان درتصمیمها مؤثرند که این علم بیش از هر چیز به شناخت نظریهها، فرضیهها، الگوی رفتارشناسی، جامعهشناسی، حقوق و علم سازمان میپردازد (حمیدیزاده، 1387).
تصمیم وتصمیمگیری
تصمیم، یک عمل ذهنی است که انجام دادن یا ندادن کاری از آن نتیجه میشود و به معنای قصد برای انجام دادن یا ندادن کاری، انتخاب یک رأی یا فکر و کنار گذاشتن تردید و همچنین به معنای اراده کردن، قصد کردن، آهنگ کاری کردن آمدهاست (زاهدی،1391).
از دیدگاههای مختلف تعاریف بسیاری در مورد تصمیمگیری ارائهشده است که بسیاری از آنها دارای نقطه نظرات مشابهی میباشند. از تعاریف مطرح شده میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
«تصمیمگیری عبارت از انتخاب یک راهحل از بین راهحلهای مختلف است. یعنی زمانی که چند راهحل پیش روی مدیر وجود داشتهباشد و وی با توجه به مجموع ملاحظات از بین آنها یک راهحل را انتخاب نماید، تصمیمگیری کردهاست» (عباسزاده، 1374). «تصمیمگیری انتخاب یک گزینه از میان چندین گزینه برای پاسخ به یک مسئله است» (جعفرنژاد، 1376). «تصمیمگری، فراگردی است که طی آن، شیوه عمل خاصی برای حل مسئله یا مشکل ویژهای، برگزیده میشود» (استونر، 1982). «تصمیمگیری عبارتست از فرایند شناسایی و حل مسائل» (هونگ، 1993). «تصمیمگیری به معنای برگزیدن یک راه کنش از میان راه و چارهها که در مراکز برنامهریزی جای دارد، میباشد» (کونتز، 1988). «تصمیمگیری عبارت است از فرایند انتخاب یک راهکار از میان چند راهکار» (مورهد و گریفین، 1989).
همانگونه که ملاحظه میشود از تصمیمگیری تعاریف متعددی ارائه شدهاست، ولی آنچه که وجه اشتراک همهی این تعاریف را تشکیل میدهد این است که تصمیمگیری به انتخاب آگاهانه یک راهحل یا یک شیوهی عمل منتهی میشود. تصمیم اتخاذ شده نوع رفتارها و عملیات بعدی را جهت میدهد و به اعتقاد نیومن از مهمترین وظیفههای مدیران همین اتخاذ تصمیم است. البته این بدان معنی نیست که آنها در این مسئولیتها تنها هستند، بلکه میتوانند با انتخاب و بهکارگیری شیوههای انگیزشی مناسب به تناسب موضوع و اهمیت آن سایرین را نیز در فرآیند تصمیمگیری درگیر نمایند (ناصری و همکاران، 1392).
اهمیت و ضرورت تصمیمگیری در سازمان
از آنجایی که هر مدیری برای اجرای هر یک از وظائف خود اعم از برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل همواره نیاز به اخذ تصمیم دارد، آشنایی با شیوهها و روشهای تصمیمگیری برای مدیران دارای اهمیت بسیاری است که با بهرهگیری از این روشها توانایی مدیران در اخذ تصمیم کارآمد افزایش مییابد، لذا تصمیمگیری نقش و فعالیتی حساس و پُر اهمیتی است تا جاییکه برخی از دانشمندان مانند«هربرت سایمون» تصمیمگیری را مترادف با مدیریت قرار دادهاند (حقیقی، 1380؛ به نقل از دانشنژاد، 1392).
بنابراین موفقیت یا شکست در آرمانها و اهداف سازمانی در گرو تصمیمهای مدیریت است و اهمیت تصمیمگیری، در تأثیر آن بر رفتار سازمانی مؤثر است؛ که بر اثر تصمیم خطمشیها، جریان امور و اقدامات آتی مشخص شده و دستورات لازم صادر میگردند و در نهایت فراگرد مشکلگشایی جزو وظائف دیگر مدیریت میباشد.
انواع تصمیمها
صاحبنظران تصمیمها را از منظرهای مختلف طبقهبندی کردهاند، که در اینجا به چند مورد آنها اشاره میشود:
الف- طبقهبندی تصمیم از نظر میزان تکرار و سطح اطمینان
1-تصمیمهای برنامهریزی شده
تصمیمهایی هستند که بر حسب عادت، قانون یا رویه اخذ میگردند و برای مسائل ساده و پیچیده بهکار میروند. هرچه تصمیمها نامنظمتر، جدیدتر و دارای نتایج عمدهای باشد، یا به بیان دیگر، پیچیدهتر باشد و تعهدات عمدهای را دربر داشتهباشد به همان نسبت هم تبدیل آنها به شکل برنامهریزی شده دشوارتر است. البته تصمیمهای برنامهریزی شده تا حدی آزادی مدیر را محدود میسازد؛ زیرا سازمان به جای فرد تصمیم میگیرد که چه باید کرد. به هرحال تصمیمهای برنامهریزی شده وقت مدیران را برای پرداختن به مسائل عمدهتر آزاد میکند.
2-تصمیمهای برنامهریزی نشده
تصمیمهایی هستند که با مسائل غیرمعمول و منحصر بهفرد سر وکار دارند. در واقع، مدیر در برابر اکثر مسائل عمدهای که با آن روبرو میباشد، نیاز به اخذ تصمیمگیری برنامه ریزی نشدهاست. خطمشیهای مکتوب و غیر مکتوب سازمان موجب تسهیل تصمیمگیری میشود؛ زیرا بعضی از بدیلها را حذف یا محدود میکند. هرچه فرد در سلسله مراتب سازمانی بالاتر رود، داشتن توان اخذ تصمیمهای برنامهریزی نشده، اهمیت بیشتری مییابد؛ زیرا بیشتر تصمیمهایی که باید گرفته شوند، برنامهریزی نشدهاند (رضائیان، 1373).
ب-طبقهبندی تصمیم از نظر سطوح وظائف و مراتب سازمانی
1-تصمیمهای استراتژیک
تصمیمات مربوط به امور درازمدت، پیچیده و غیر ساختاری است که توسط مدیران عالی رتبه اتخاذ میشود (لوکاس و هنری، 1985). اطلاعات مربوط به چنین تصمیماتی، عموماً تعریف نشده، غیر مبتنی بر موارد از پیش تجربهشده، با فشار از بیرون از سازمان، جمعآوری شده از طرق غیر رسمی و کوتاه شدهاست (گوردن و اولسون، 1984).
2-تصمیمات کنترلی مدیریت
این نوع از تصمیمات توسط مدیران میانی اتخاذ میگردد. عموماً اطلاعات دریافتی برای این نوع تصمیمات، با معیارهایی از قبیل استاندارهای سازمان و یا بودجه سنجیده میشود. اطلاعات مربوط به این تصمیمات، غالباً متوجه داخل سازمان، کوتاهمدت، تاریخی و ساده است.
3-تصمیمات عملیاتی
این قبیل تصمیمات براحتی فرموله شده و سیستمهای رایانهای نیز میتوانند کار را راحتتر نمایند.
ج-طبقهبندی تصمیم بر اساس منابع وظایف
1-تصمیمگیری فردی
تصمیمگیری فردی مدیران را میتوان در دو بخش تحلیل نمود. بخش اول رهیافت عقلایی است که نشان میدهد که چگونه مدیران سعی میکنند تصمیم بگیرند. بخش دوم روش عقلایی محدود است که شرح میدهد که چگونه واقعاً یک تصمیم با محدودیتهایی که در زمان و امکانات مدیر با آن مواجه است ساخته میشود.
2-تصمیمگیری سازمانی
سازمانها ترکیبی از مدیرانی را در خود دارند که تصمیمگیریهای عقلایی و شهودی انجام میدهند. با این تفاوت که در یک سازمان، تنها یک مدیر نیست که تصمیم میگیرد. در سازمانها علاوه بر مدیران متعدد، در شناخت مسئله و راهحلهای آن تعدادی از بخشها و ادارات، نظرات متفاوت و حتی سازمانهای دیگر دخالت دارند. ساختار داخلی سازمان و درجه ثبات محیط خارجی سازمانی نیز بر تصمیمگیری مؤثرند ( ناندینی و همکاران، 1993).
فرآیندهای تصمیمگیری سازمانی
1-رهیافت علمی مدیریت
استفاده از علم مدیریت یکی از ابزارهای مناسب برای تصمیمگیری است، در زمانی که مسئله قابل تجزیه و تحلیل و متغیرها قابل شناسایی و اندازهگیری هستند (بیکر و فیشر، 1981)؛ و به نوعی دنباله و تعمیم روش عقلایی تصمیمگیری است (هوگ، 1993).
2-مدل کارنگی
مدلی است که متفکرانی همچون«سایمون، مارچ و سایرن» در زمانیکه در دانشگاه «ملون-کارنگی» بودند، ارائه شده و تا حدودی توسعه دادن روشهای مربوط به رهیافت عقلایی محدود در تصمیمگیری فردی اما در سطح تصمیمگیری سازمانی است. مطالعات گروه «کارنگی» نشان داد که تصمیمات سازمانی با شرکت مدیران متعددی شکل گرفته و انتخاب نهایی بستگی به ائتلاف مابین مدیران دارد.
به نظر سایمون و همکاران او، تصمیمات بر این اساس ساخته میشوند که باعث رضایت مدیران شوند و نه اینکه راهحل بهینه یافت شود. رضایت به معنای آن است که سازمان به نوعی یک راهحل را اهداف متعدد سازمان را در بر میگیرد، قبول مینماید. نه آنکه به دنبال راهحلی با حداکثر نمودن منافع باشد. به نظر آنان مدیران در محیط نزدیک خود بهدنبال یک راهحل که بهتواند سریعاً مشکل آنان را حل نماید هستند (سایرت و مارچ، 1994).
3-مدل ظرف زباله
فرآیند تصمیمگیری با مدل ظرف زباله در سازمان با روشهای قبلی به صورت مستقیم قابل مقایسه نبوده و بر خلاف آنها با جریانهای متعدد تصمیمات در سازمان سر و کار دارد. این روش کمک مینماید تا به تمام سازمان و تصمیماتی که متواتراً توسط مدیران اخذ میشود فکر نمود. این مدل برای توضیح تصمیمگیری در سازمانهایی که دارای عدم اطمینان مفرط هستند، توسعه یافتهاست (داف، 2002).
عوامل مؤثر بر تصمیمگیری سازمانی
1-عوامل عقلایی
عوامل قابل اندازهگیری از قبیل هزینه، زمان، پیشبینیها و غیره بوده و یک تمایل عمومی وجود دارد که بیشتر بهاین عوامل توجه شده و سایر عوامل را از یاد ببریم.
2-عوامل روانشناختی
از آنجا که مشارکت انسان در پدیده تصمیمگیری روشن است، عواملی از قبیل شخصیت تصمیمگیری، تواناییهای او، تجربیات، درک، ارزشها، آمال و نقش او از جمله عوامل مهم در تصمیمگیری میباشد.
3-عوامل اجتماعی
موافقت دیگران بهخصوص کسانی که تصمیم بهنوعی بر آنان تأثیر میگذارد، از مسائل مهم تصمیمگیری است. توجه به این عوامل از مقاومت دیگران در برابر تصمیم میکاهد.
4-عوامل فرهنگی
محیط دارای لایههای فرهنگی متعددی است که به نام فرهنگ منطقه، فرهنگ کشور و فرهنگ جهانی خوانده میشود. همچنین فرهنگ خود سازمان نیز باید مد نظر قرار گیرد. این فرهنگها در تصمیم فردی و یا سازمانی در قالب هنجارهای مورد قبول جامعه، رویهها و ارزشها تأثیر میگذارند.
مدلسازی برای تصمیم
پروسه تصمیمگیری از نظر سایمون (1977) دارای سه فاز مجزا از یکدیگر میباشد: اطلاعات، طراحی و انتخاب. موضوع اجرا نیز بعدها به این سه فاز الحاق گردید (توربان، 1990). بهطور کلی در فاز اطلاعات، واقعیت محیط مورد ارزیابی قرار گرفته و مسئله مشخص و تعریف میگردد. در مرحله طراحی، مدلی که بیانگر سیستم باشد، ساخته میشود. این کار با سادهسازی واقعیت و همچنین نوشتن روابط مابین متغیرها امکانپذیر است. آنگاه مدل توسط معیارهای ارزیابی مورد تأیید قرار میگیرد (آواد، 1994). فاز انتخاب شامل انتخاب راه حل برای مدل است. باید توجه داشت که این راهحل مسئله اصلی نیست، بلکه راهحلی است برای صورتی از مسئله که در مدل، باز تعریف شدهاست. این راهحل در مدل تست میشود، وقتی که راهحل پیشنهادی موجه به نظر رسید، برای اجرا آماده است. اجرای موفق یعنی حل مسئله اصلی ما (توربان، 1990).
نقش سیستمهای اطلاعاتی در تصمیمگیریهای سازمانی
نخستین گام در اجرای وظائف مدیریتی تصمیمگیری است. تصمیمگیری بدون اطلاعات و برقراری ارتباط لازم میسر نیست. در واقع، اساس اجرای چنین وظیفهای فراهم ساختن اطلاعات لازم برای مدیریت است. استفاده از فنآوری اطلاعات در کنار سیستمهای اطلاعاتی متنوعی که برای نیازهای مختلف طراحی میشود، گسترش یافتهاست. فنآوری اطلاعات، مدیران را قادر میسازد تا با سازمان و محیط ارتباط بیشتر و بهتری برقرار کنند.
مشارکت بیشتر درتصمیمگیری افزایش سرعت تصمیمگیری، افزایش سرعت شناسایی مسائل، کاهش ارتفاع هرم سازمان، بهبود هماهنگی و افزایش کارکنان متخصص، تنها برخی از تأثیراتی هستند که فنآوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی بر برخی از سازمانها میگذارند ( بینام، 1391).
مزایای استفاده از سیستمهای اطلاعاتی
الف-بهبود بهرهوری
بهبود بهرهوری وقتی رخ میدهد که با همان منابع یا کمتر، بهتوان کار بیشتری انجام داد. در سازمانها بهبود بهرهوری در بهبود فرآیندهای کاری اتفاق میافتد. سیستمهای اطلاعات میتوانند در جهت سریعتر، آسانتر و دقیقتر انجام دادن کارها مؤثر باشند و از این جهت بهرهوری سازمان را بهبود می بخشد.
ب-بهبود اثربخشی
اثربخشی به توانایی یک فرد یا یک سازمان در انجام دادن چیزهایی است که باید انجام شوند. مدیری که شرایطی را که ممکن است مسئلهساز شوند، پیشبینی میکند و علتها را پیش از این که مشکلی را پدید آورند، بررسی میکند.
سیستمهای اطلاعاتی، اطلاعاتی ارائه میکنند که به مدیران در بررسی شرایط و انتخاب گزینههای بهتر کمک میکند و از این طریق اثربخشی را بهبود میدهند.
ج-مزیت رقابتی
سازمانی که با استفاده از سیستمهای اطلاعاتی بهرهوری و اثربخشی خود را بهبود دادهاست؛ دارای این ظرفیت خواهدبود که بهتواند روش رقابت سازمانی را تغییر دهد. بهطور کلی سیتمهای اطلاعات سازمانی برای سه مورد (انجام عملیات، کنترل عملیات و تصمیمگیری در سازمان) استفاده میشوند. سیستمهای اطلاعاتی سازمانی میتوانند به صورت دستی یا رایانهای و یا ترکیبی از دو اجرا شوند (بینام، 1391).
نتیجه گیری
تصمیمگیری یک فرآیند است و بدون آگاهی از اطلاعات لازم و آماده نبودن مقدمات، نداشتن دانش و تجربه کاری کافی، تصمیمگیری دشوار خواهدبود. بعضی تصمیمات خود بهخود اتخاذ میشوند یا فرد تصمیمگیر مجبور به اتخاذ آن میشود بدون آنکه خودش بخواهد. تصمیمی که چیزی را تغییر نمیدهد و بهدلیل مشخص و روشنی اتخاذ میگردد بهترین تصمیم است.
ماهیت بعضی مشاغل یا حرفهها بهنحوی است که مدیر یا مسئول را بهدنبال خود میکشاند و فرد را مجبور به تصمیمگیری میکند و اگر آن فرد نتواند بهموقع تصمیمات لازم را بگیرد از گردونه آن شغل یا حرفه حذف میشود.
در اغلب سازمانها و شرکتها، برای بعضی موارد تصمیمسازی از قبل انجام میشود و مدیران فقط عامل تائید آن هستند و در بیشتر موارد مخالفت با تصمیم ساختهشده، بسیار دشوار است. بنابراین برای اتخاذ تصمیم مناسب در سازمانها، تجربه، دانش، اطلاعات مفید، شناخت سازمان و فرایندهای کاری، توان تجزیه و تحلیل، استفاده از سیستمهای اطلاعاتی مناسب، مسئولیتپذیری و موقعیتشناسی از واجبات اولیه است .
منابع مورد بررسی
بی نام (1391)، اصول تصمیمسازی و تصمیمگیری، معاونت توسعه مدیریت و منبع انسانی، وزارت جهاد کشاورزی،ص 50.
حمیدیزاده، محمدرضا (1387)، تصمیمگیری نوین، تهران، دانشگاه عالی دفاع ملی.
دانش آشتیانی، محمد باقر (1388)، راهبرد دفاعی-امنیتی2، تهران، دانشگاه عالی دفاع ملی،ص 80.
دانشنژاد، صدیقه (1392)، فرآیند و فنون تصمیمگیری (سازمانی)، فرهنگ و رفتار اداری، شماره 5. ص 26.
رضائیان، علی (1373)، اصول مدیریت، چاپ پنجم، قم، انتشارات هیأت.
زاهدی، محمدعلی (1391)، وب سایت مدیریت.
مورهد، جي و آر گريفين، رفتار سازماني، ترجمه مهدي الواني و غلامرضا معمار زاده، تهران: انتشارات مرواريد، 1377، ص. 380.
ناصری، رویا.، محمدی، اسفندیار، و صلواتی، عادل (1392)، بررسی تأثیر مدیریت دانش بر تصمیمگیری سهامداران نسبت به خرید و فروش سهام، تهران، ششمین کنفرانس مدیریت دانش.
Awad, Elias m.; Systems Analysis and Design; New Delhi: Galgotia, 1994, Pp. 27-9.
Baker, Edward & Fisher, Michael; "Computational Results for very Large Air Crew Schedulimg Problems", Omega, No. 9, (1981), Pp. 613-8.
Cyert & March, Behavioral Theory of the Firm, New York: Free Press, 1994, Pp. 2-7.
Davis, Gordon B. & Margrethe H. Olson; Management Information Systems: Conceptual Foundations, Structure, and Development; 2nd Ed. New York: McGraw-Hill, 1984, Pp.35-6
Lucas, Jr., Henry C; The Analysis, Design, and Implementation of Information Systems; 3rd Ed. New York: McGraw-Hill, 1985, P. 35.
Rajagopalan, Nandini, Abdul Rasheed, and Deepak Datta; "Strategic Decision Process: Critical Review and Future Decisions"; Journal of Management; No. 19 (1993). PP. 349-84.
Simon, Herbert; New Science of Management Decision; New York: Harper & Row, 1960, P. 2.
Simon, Herbert; The New Science of Management Decisions; Rev. Ed. Englewood Cliffs, NJ: Prentice-Hall, 1977.
Turban, Efraim; Decision Support and Expert Systems: Management Support Systems; New York: Macmillan Publishing Company, 1990. Pp. 22-3
مطالب مشابه :
مدیریت فرایندهای سازمان
معرفی کتاب - مدیریت فرایندهای سازمان - معرفی کتاب های مهندسی، علوم پایه و
تفاوت یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده
مدیریت فرایندهای کلاس - تفاوت یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده - وبلاگی مفید در حوزه
اهمیت زبان BPMN در مدلسازی فرایندهای سازمان
سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار (BPMS) wfms, فرآیندهای سازمانی ,ابزارها و موتورهای BPMS,
مروری بر کتاب "مدیریت فرآیندهای سازمان"
راهکارهای سازمانی - مروری بر کتاب "مدیریت فرآیندهای سازمان" - ارائه راهکارهای سازمانی با
مروری بر تصمیم و فرآیندهای تصمیمگیری سازمانی
مدیران آینده - مروری بر تصمیم و فرآیندهای تصمیمگیری سازمانی - آثار و تحقیقات دانشجویان
خود ارزیابی
مدیریت فرایندهای کلاس قطعا هر سازمانی مقاصد و اهداف خاصی را از به کارگیری و استقرار یک
روابط انسانی
مدیریت فرایندهای انگیزه های پر ثمری را از راه موفقیت گروهی در راه نیل به هدف های سازمانی
مدیریت توانمندسازی و تحول سازمانی
مدیریت توانمندسازی و تحول سازمانی. چکیده: از آنجا که انسانها به عنوان ارزشمندترین سرمایه
برچسب :
مدیریت فرایندهای سازمانی