رأی وحدت رویه در خصوص تجدید نظرخواهی آراء از دادگاههای حقوقی و کیفری
شماره ۱۶۸۹-ه ۷/ ۳/ ۱۳۷۳ پرونده وحدت رویه ردیف ۷۳/۴ ریاست محترم هیئت عمومی دیوان عالی کشور احترامابه استحضارعالی می رساند: شعب دهم وهیجدهم دیوان عالی کشور استنباط ازماده ۱۲قانون تجدیدنظرآراءدادگاههامصوب ۱۷مرداد۱۳۷۲ راجع به اینکه درخواست تجدیدنظرازآرائی که دادگاههاقبل ازلازم الاجراشدن قانون مزبورصادرنموده اندمشمول مهلت های مقرردرماده مرقوم می شودیااین نوع آراءبدون رعایت این مهلت هاقابل رسیدگی تجدیدنظرمی باشدرویه قضائی مصوب ۱۳۲۸قابل طرح درهیئت عمومی دیوان عالی کشوربرای ایجادوحدت رویه واحدمی باشدپرونده مزبوروآراءمربوطه به این شرح است: الف - بحکایت پرونده کلاسه ۱۰/۶/۷۶۷۵شعبه دهم دیوان عالی کشور بانوسکینه بیگم مداح برای تغییرنام خودبه فخرالسادات علیه اداره ثبت احوال قزوین دردادگاه حقوقی یک قزوین اقامه دعوی نموده وبه رونوشت شناسنامه ۸۴۰ویک برگ استشهادنامه استنادکرده ونوشته است نام اوازبدو تولدفخرالسادات بوده وهمه فامیل اورابه همین نام می شناسندولی اداره ثبت احوال درشناسنامه شماره ۸۴۰نام اورااشتباهاسکینه بیگم نوشته است تقاضای رسیدگی وصدورحکم براصلاح شناسنامه مزبوروتغییرنام خودرادارد، اداره ثبت احوال قزوین ادعای خواهان رادرمورداشتباه درشناسنامه تکذیب نموده ودادگاه پس ازتعیین جلسه دادرسی ودعوت خواهان ونماینده اداره ثبت احوال، ازگواهان خواهان استماع شهادت نموده ودعوی رامقرون به صحت تشخیص داده وحکم شماره ۱۰۸-۶/ ۳/ ۷۲رابراصلاح شناسنامه شماره ۸۴۰حوزه قزوین ازحیثت تغییرنام صاحب آن ازسکینه بیگم به فخرالسادات صادرنموده است. این حکم درتاریخ ۲۵/ ۳/ ۷۲به اداره ثبت احوال قزوین ابلاغ شده واداره مزبوردرتاریخ ۱۱/ ۸/ ۱۳۷۲درخواست تجدیدنظرنموده ونقض حکم رادرخواست کرده ورسیدگی به شعبه دهم دیوان عالی کشورارجاع شده وشعبه مزبوررای شماره ۶۸۹/۱۰-۱۷/ ۱۰/ ۱۳۷۲رابه این شرح صادرنموده است: بموجب ماده ۱۲قانون تجدیدنظرآراءدادگاههامصوب ۱۷ /۵/ ۷۲مندرج درروزنامه رسممی مورخ ۱۱/۶/ ۷۲ مهلت تقاضای تجدیدنظرازآراءدادگاهها برای اشخاص ساکن ایران ۲۰روزمعین شده وقانون مزبورحسب ماده ۲قانون مدنی ۱۵روزپس ازانتشاردرروزنامه رسمی یعنی ازتارخ ۲۷/ ۶/ ۷۲درسراسرکشور لازم الاجراءگردیده وتجدیدنظرخواه ازاین تاریخ ۲۰روزمهلت داشته تانسبت به دادنامه صادره تقاضای تجدیدنظرنمایدوچون رای دادگاه درتاریخ ۲۵/ ۳/ ۷۲ به اداره ثبت احوال ابلاغ واداره مزبوربه موجب دادخواست وارده درتاریخ ۱۱/ ۸/ ۷۲نسبت به آن تجدیدنظرخواهی کرده وباوصف اینکه مبداءمهلت ۲۰ روزه تقاضای تجدیدنظر۲۸/ ۶/ ۷۲محاسبه گرددبازهم تجدیدنظرخواهی خارج از مهلت مقررقانونی بعمل آمده است لذاتجدیدنظرخواهی اداره تجدیدنظرخواه مردوداعلام می گردد. ب - به حکایت پرونده کلاسه ۸/۱۸/۷۷۲۸شعبه هیجدهم دیوان عالی کشور آقای محمدناصربطرفیت اداره ثبت احوال تربت حیدریه دردادگاه حقوقی یک تربت حیدریه اقامه دعوی نموده به این شرح که برای تعویض شناسنامه خودبه شماره ۱۶۹۳۸حوزه یک به اداره ثبت احوال مراجعه کرده واین اداره یک برگ گواهی فوت به اوداده واظهارداشته که صاحب این شناسنامه فوت شده ودردفتر مردگان سال ۱۳۲۴باشماره ۳۱ثبت شده ولذاازتعویض شناسنامه خودداری کرده است ازاین جهت تقاضای رسیدگی وصدورحکم برابطال ثبت واقعه فوت راجع به این شناسنامه راداردوبه گواهی گواهان استنادمی شود، دادگاه برای رسیدگی جلسه دادرسی تشکیل داده ونماینده ثبت احوال ادعای خواهان راثابت ندانسته است شهودخواهان که برای ادای شهات حاضرشده اندصحت دعوی را تصدیق نموده اندودادگاه بااعلام ختم دادرسی حکم شماره ۱۳۳-۲۶/ ۲/ ۷۲رابر ابطال ثبت واقعه فوت شماره ۳۱جاری سال ۱۳۲۴صادرنموده است، این حکم در تاریخ ۲۴/ ۳/ ۷۲به اداره ثبت احوال تربت حیدریه ابلاغ شده واین اداره در تاریخ ۲۵/ ۷/ ۷۲درخواست تجدیدنظرنموده ورسیدگی به شعبه ۱۸دیوان عالی کشورارجاع شده وشعبه مزبورپس ازرسیدگی رای شماره ۷۲/۷۶۰/۱۸-۳۰/ ۱۱/ ۷۲ رابه این شرح صادکرده است: اولاچون تاریخ صدوردادنامه قبل ازتصویب قانون تجدیدنظرآراء دادگاههابوده است رعایت مهلت ۲۰روزضرورت نداردثانیاازناحیه تجدیدنظرخواه دراین مرحله ازرسیدگی ایرادواعتراض موثروموجهی که بایکی ازشقوق ماده ۱۰قانون تجدیدنظرآراءدادگاههامصوب مردادماه ۱۳۷۲انطباق داشته باشدونقض دادنامه تجدیدنظری راایجاب نمایدبعمل نیامده است واز طرفی تجدیدنظرخواسته موجهاومستدلااصداریافته وازجهت رعایت اصول و قواعددادرسی هم فاقداشکال موثراست لذادادنامه مزبورمستندابه ماده ۳و بندیک ماده ۵ قانون فوق الذکرابرام می شود. نظریه: همانظورکه ملاحظه می شوداحکام دادگاههای حقوقی یک قزوین و تربت حیدریه به ترتیب درتاریخ ۶/۳/۷۲و۲۶/۲/۷۲وقبل ازتصویب قانون تجدیدنظرآراءدادگاههاصادرشده ودرخواست تجدیدنظرازاین احکام به ترتیب درتاریخ ۱۱/۸/۷۲و۲۵/۷/۷۲یعنی بعدازتاریخ لازم الاجراءشدن قانون مذکوربوده فاصله بین تاریخ لازم الاجراءشدن قانون تجدیدنظرآراءدادگاهها (۲۷/۶/۷۲) ودرخواست تجدیدنظرمحکوم علیه دراین دوپرونده بیش از۲۰روز مهلت مقرردرماده ۱۲می باشدوشعبه دهم دیوان عالی کشورازآن جهت که درخواست تجدیدنظرخارج ازاین مدت بوده آنراردکرده است لیکن شعبه ۱۸ دیوان عالی کشوررعایت این مهلت راضروری ندانسته وبه درخواست تجدیدنظر محکوم علیه رسیدگی نموده وحکم تجدیدنظرخواسته راابرام وبااین ترتیب اختلاف نظرتحقق یافته است. معاون اول قضائی دیوان عالی کشور «فتح اله یاوری» به تاریخ روزسه شنبه ۶/۲/۱۳۷۳جلسه وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشوربه ریاست حضرت آیت الله مرتضی مقتدائی رئیس دیوان عالی کشور وباحضورجناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان محترم کل کشورو جنابان آقایان روساومستشاران شعب حقوقی وکیفری دیوان عالی کشورتشکیل گردید. پس ازطرح موضوع وقرائت گزارش وبررسی اوراق پرونده واستماع عقیده جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان محترم کل کشورمبنی بر: «بسمه تعالی: باتوجه به اینکه ماده ۱۲قانون تجدیدنظرآراءدادگاههاکه درتاریخ ۲۷/۶/۷۲، لازم الاجراءشده مهلت درخواست تجدیدنظررابرای اشخاص ساکن ایران ازتاریخ ابلاغ: ۲۰روزتعیین نموده وماده ۱۸همین قانون قوانین دیگری راکه بااین قانون مغایرباشدلغوکرده است، نتیجتاکلیه آرائی که قبل از لازم الاجراءشدن این قانون صادرشده، ازنظردرخواست تجدیدنظر، تابع قانون تجدیدنظرآراءدادگاههاخواهدبودوچون ازاحکام صادره خارج ازمهلت قانونی ۲۰روزه درخواست تجدیدنظرشده، قابل طرح درمرجع تجدیدنظرنبوده و معتقدبه تاییدرای شعبه دهم دیوان عالی کشور، می باشم» مشاوره نموده و اکثریت بدین شرح رای داده اند:
رای شماره ۵۹۲-۶/ ۲/ ۱۳۷۳
رای وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور ماده ۱۲قانون تجدیدنظرآراءدادگاههامصوب ۱۷مردادماه ۱۳۷۲برای تجدیدنظرخواهی ازآراءدادگاههای حقوقی وکیفری موضوع ماده ۹این قانون مهلت معین نموده که جهت تسریع درختم پرونده هاوقطعیت بخشیدن به آراء دادگاههااست. درقوانین آئین دادرسی هم برای اعتراض وتجدیدنظرنسبت به آراء دادگاههامدت ومهلت مقررشده وتاکنون قانونی که علی الاطلاق رسیدگی به اعتراض یاتجدیدنظرازآراءدادگاههارابدون رعایت مدت ومهلت پیش - بینی نموده باشدتصویب نشده است. بنابراین آراءسابق الصدوردادگاههاکه قبلاابلاغ شده وازطرف اشخاص ذینفع مورددرخواست تجدیدنظرقرارنگرفته ازتاریخ لازم الاجراءشدن قانون تجدیدنظرآراءدادگاههامشمول مهلت مقرردرماده ۱۲این قانون می باشدو نتیجه رای شعبه دهم دیوان عالی کشورکه درخواست تجدیدنظرخارج ازاین مهلت رانپذیرفته وردکرده است صحیح تشخیص می شود. این رای برطبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضائی مصوب ۱۳۲۸برای شعب دیوانعالی کشورودادگاههادرمواردمشابه لازم الاتباع است.
مطالب مشابه :
نحوه تنظیم و نوشتن استشهادیه محلی
وبلاگ دفتر اسناد رسمی 4 سبزوار - نحوه تنظیم و نوشتن استشهادیه محلی - سردفتر: غلامرضا لندرانی
چگونه یک استشهادیه محلی بنویسیم؟
طغراجه - چگونه یک استشهادیه محلی بنویسیم؟ - نوشتن مطالب اجتماعی فرهنگی وتاریخی - طغراجه
توضیحات درس اول تا چهارم زبان وادبیات فارسی پیش دانشگاهی ریاضی - تجربی
وقتی کاوه همه ی متن استشهادنامه فریاد کرد و لرزان از خشم از جای خود برخاست استشهادنامه
شرح درس سوم کاوهی دادخواه
پاسخ خودآزمایی و متن درس من این استشهادنامه را امضا نمیکنم و هرگز از پادشاه نمی
رأی وحدت رویه در خصوص تجدید نظرخواهی آراء از دادگاههای حقوقی و کیفری
متن سوگند نامه وکلا بسم ا… الرحمن الرحيم دراين موقع كه مي خواهم به شغل وكالت نائل شوم به
لايحه دفاعي در پرونده الزام به تنظیم سند رسمی/ دفاعيات خوانده
علاوه برآن مندرجات استشهادنامه نيز مورد تكذيب کننده وجه در متن آن قید نگردیده است
برچسب :
متن استشهادنامه