نوروز و سفر ما در ایران ( 3 )
يخچالهاي قديمي يكي از بهترين تاسيسات ساختماني اند كه جهت ذخيره سازي انرژي سرما به يادگار مانده اند. متاسفانه اكثر يخچالهاي استان يزد در دهه هاي اخير ازبين رفته اند، ليكن يخچالهاي ابركوه و ميبد هنوز استوار و پابرجا هستند كه يخچال ميبد از بهترين هاي موجود است.
برحسب اطلاعات و آثارموجوددوساختمان يخچال درميبد وجود داشته است: يكي در قسمت جنوب شهر و در كنار راه كاروانرويي كه روبروي رباط اصلي شهرواقع است. خوشبختانه هنوز قسمت اعظم اين بنا پابرجاست ويكي از نمونه هاي چشمگير معماري اينگونه آثارمحسوب مي شود. يخچال ديگري نيز در قسمتهاي شمالي ميبد قرار داشته است ويك آبادي بزرگ در مجاورت اين بنا نام خود را از اين بنا گرفته است يا از نام ديگري به يخچال تغيير نام داده است وهنوز هم اين آبادي پابرجاست . يخچال مذكور در حدود سي سال پيش ، پس از احداث خيابان اصلي و نوسازيهاي مربوط به آن ويران شد وديگر اثري ازآن باقي نيست ، تنها در جلد اول كتاب "يادگارهاي يزد " اثر آقاي "ايرج افشار"، عكسي از آن به يادگار مانده است.
يخچال ها به دليل ضرورت هاي تكنيكي در عرصه نسبتا وسيعي بنا مي شده اند و قاعدتا در زمين هايي ساخته مي شدند كه نفوذپذيري خاك آن نسبتا كم باشد. تمامي مصالح ساختمان يخچال ها از خشت وگل وكلا از چهار بخش عمده است: الف:حوض يخبند ب:ديوارهاي سايه انداز ج:مخزن يخ د:گنبد بزرگ
الف- حوض يخبند: محوطه اي مستطيلي ، بزرگ و كم عمق در قسمت شمالي ساختمان . ژرفاي اين حوض يخبند حداكثر نيم متر است و با سه ديوار بلند در جهتهاي جنوبي ، شرقي و غربي احاطه شده است. اين حوض معمولا در زميني هموار كنده مي شده است و هيچ گونه مصالحي در ساخت آن به كار نمي رفته است.
ب- ديوارهاي سايه انداز: سه ديوار ضخيم و بلند كه در جهت هاي جنوبي ، شرقي و غربي محوطه يخبند ساخته ميشودو اين محوطه حوض يخبند را به يك سايه سار بسيار سرد تبديل مي كند كه در تمام طول زمستان آفتاب در پشت آنها قرار داردو حوض يخبند را بسيار سردتر از محوطه هاي اطراف آن نگه مي دارد ودر واقع با همين تكنيك "ايجاد سايه سار بسيار سرد" آب در حوضچه ها يا حوض جلوي يخچال يخ مي بندد وبه شرحي كه خواهيم گفتاين يخهابه مخزن يخچال منتقل ميگردد. ارتفاع اين ديوارها در يخچال ميبد در حدود 8 متر و طول ديوار جنوبي 42 متر و ديوارهاي شرقي و غربي 20 متر است.ضخامت ديوارها را حدود 2 متر گرفته اند.
ج - مخزن يخ: مخزن يخ يامحل انباشتن قطعات يخ در يخچال گودال قيفي بزرگي است كه در زمين كندهاند و درپائين ترين قسمت آن يك راه "هرزآب"تعبيه كرده اند كه به چاه عميقتري راه دارد. اين هرزآب در واقع راه آبي است كه به تدريج يخهاي آب شده را به خارج از مخزن يخ مي راند. جدار مخزن قيفي شكل يخدان را معمولا فقط با كاهگل مي پوشانند. عمق اين گودال در يخچال ميبد حدود 6 متر است كه بر گرد محيط آن يك راهرو نسبتا عريض(5/1 متر) براي رفت وآمد ايجاد شده است.
د - گنبد بزرگ: روي مخزن قيفي يخچال را يك گنبد بزرگ مخروطي مي پوشاند ودر واقع همين گنبد بزرگ است كه با ديوارهاي ضخيم و حجم بزرگ، حفاظ مناسبي براي نگهداري يخهاي مخزن به وجود مي آورد. اين گنبد بزرگ در پشت ديوار جنوبي و در ميان آن درست بر روي مخزن برپا مي گردد و داراي دو درگاه در شمال و جنوب مي باشد كه هنگام انباشتن و برداشتن يخها از آنجا رفت و آمد مي شود.
ويژگيهاي ساختمان يخچال ميبد
محوطه يخبند يخچال ميبد حوض گلي كم عمقي به مساحت تقريبي 800 مترمربع وبه عمق تقريبي 0/5 متراست. ديوارهاي بلند سايه انداز به ضخامت 2 متر و بلندي 8 متر است كه به چند طاق نما و ستون تقسيم شده است. طول ديوار جنوبي 42 متر و ديوارهاي شرقي و غربي هريك 20 متر است. يك درگاه اصلي به پهناي 2/2 مترو بلندي 2 متر در ميان ديوار جنوبي به مخزن و گنبد راه دارد و تقريبا تمام رفت وآمدها و انبار كردن و تخليه كردن يخ از اين درگاه صورت مي گرفته است. درگاه ديگري به قرينه آن در سمت شمال گنبد تعبيه شده كه نقش چنداني نداشته و غالبا آنرا مي بسته اند. درگاه اصلي را نيز فقط در هنگام رفت وآمد بازمي كرده اند. مخزن قيفي يخچال را در زمين رسي سختي كنده اند ، قطر دهانه اين مخزن 13 متر وگودي آن 6 متر است. علت حفر مخزن قيفي يخچال در اين زمين رسي سخت همانگونه كه قبلا نيز گفتيم جلوگيري از نفوذ آب در زمين است. گنبد بزرگ ومخروطي يخچال بر شالوده اي از زمين سخت بناشده ، به گونه اي كه نخستين خشتهاي گنبد را بلافاصله روي همان بستر زمين سخت بنا نهاده اند. سطح قاعده دايره اي اين گنبدحدود 300 متر مربع است و ارتفاع گنبد تقريبا 15 متر است.
پهناي ديوار خشتي جدار گنبد از پائين به بالا به طرز ماهرانه اي كاهش مي يابد به گونه اي كه از2/4 متر در قاعده به 20 سانتيمتر(پهناي يك خشت) در نوك گنبد مي رسد. تعداد رگهاي خشتي گنبد 250 عدد شمارش شده است.
كاركرد يخچالها
فعاليت يخچالها اصولا در دو هنگام و در دو فاصل نسبتا كوتاه از سال صورت مي گرفته است. يكي در "چله" زمستان و ديگري در "چله" تابستان. درچله زمستان كه فصل تهيه و انبار كردن يخ بودهاست ، شب هنگام مقداري آب وارد محوطه يخبند مي كرده اند. آب در هواي سرد زمستان ودر پناه سايه سار ديوارهاي بلند مقداري يخ مي بسته كه اگر ضخامت آن به اندازه كافي بوده آن را به قطعات كوچكتر تقسيم مي كرده و به مخزن منتقل مي ساخته اند ودر غير اين صورت شبهاي ديگر نيزآب به آن حوض وارد مي كرده و در دفعات متوالي يخها به صورت مطبق روي هم مي بسته و سپس آن را ميشكسته و به مخزن انتقال مي داده اند. يخهاي داخل مخزن را با لايه هاي پوشال و چوب و ... از هم جدا ونهايتا از هواي مجاور ايزوله مي كرده اند و پس از پرشدن مخزن درهاي گنبد را با خشت وگل و اندودكاهگل مي بسته اند. يخهاي انباشته تا فصل تابستان كه هنگام بهره برداري ازآن بوده است در حفاظي از زمين و پوشال و ديوارهاي ضخيم خشتي و گنبد بزرگ نگهداري مي شده است.
گفتني است: بيشتر يخچال هاي استان در شهرستان ابركوه وجود دارد كه مي توان به يخچال هاي برزن ، فتح آباد، هگ و آقا اشاره كرد. نظير يخچال ميبد در بندر آباد صدوق نيز وجود دارد.
واقعا فضای با عظمتی است که من پیشنهاد میکنم بروید و آن را ببینید . حیرت می کنید که واقعا قدیمی ها برای حفظ محصولات خود بعنوان توشه سال چه فکری کرده و چه یخچالی ساخته اند . امروز معماران ما چه میسازند و آن موقع چه بنایی!؟ افسوس میخورید برای خودمان و افتخار میکنید برای پدران ، یعنی همین مصیبتی که الان گرفتار آن هستیم ؛ اینکه به گذشته گان افتخار میکنیم ولی خودمان کاری کرده ایم که اگر گذشتگانمان زنده شوند غصه میخورند و بر حال ما تاسف !!!!؟؟؟
دژ نارین قلعه :
ساخته دست دیوهاست؛ چاه مربع شکلی در آن وجود دارد که اگر گوش هایتان را خوب تیز کنید صدای چرخ الماس را در آن می شنوید؛ راه های مخفی زیادی در گوشه و کنار آن وجود دارد؛ خیلی ها را سال ها پیش در سیاهچاله های آن حبس کرده اند و هنوز هم صدای آنها به گوش می رسد!
محلی ها به آن نارنج قلعه می گویند اما درباره اینکه چرا اسم آن را نارنج قلعه گذاشته اند، روایت های متفاوتی وجود دارد؛ بعضی ها می گویند به خاطر رنگ آفتاب است و بعضی دیگر هم معتقدند به خاطر رنگ آتش!محمد شبانکاره ای در مجمع الانساب ساختمان کهندژ یا دژ دالان را سرآغازهمه ی آبادی های یزد می داند.
پیچ های تو در توی قلعه نشان می دهد كه این جا قبلا یك شهر پرماجرا بوده است. بعضی ها نارین قلعه را همان دژ سفید شاهنامه فردوسی می دانند.
نارین قلعه در حقیقت کهندژ و یا ارگ شهر تاریخی میبد است که در منتهی الیه جنوبی شهر ، در کنار باروی جنوبی و بر روی یک برجستگی طبیعی در حاشیه تراسی طبیعی که شهر در دامنه آن گسترش یافته برپا شده است و یکی از مهمترین بناهای خشتی جهان و از آثار تاریخی پیش از اسلام بوده که قدمت آن هزاره سوم پیش از میلاد تخمین زده شده است . بنای این کهن دژ بر بالای مرتفع ترین پشته گلی شهر ، به ارتفاع 25 متر و در پهنه ای به مساحت چهار هکتار و در 5 طبقه ساخته شده است . مصالح بکار رفته در این مجموعه متراکم ، خشت و گل بوده و خشت های مشاهده شده در آن اغلب با ابعاد 40*24*10 ، منتسب به معماری ساسانی است .
پیشینه طولانی اش تا آنجاست که هویت اسطوره ای یافته ، تا جایی که مولف تاریخ یزد ، قلعه را در زمان سلیمان نبی دانسته است . از نظر معماری سلسله ای متواتر از ساخت و سازهای مسکن و تاسیسات و استحکامات دفاعی و نظامی را نشان میدهد که بارها مرمت و بازسازی شده است . تنوع سبکهای ساختمان و بقایای مواد بکار رفته و همچنین تفاوتهایی که در اندازه خشت ها وجود دارد ، سیر تاریخی بنا را به خوبی نشان میدهد . با این حساب میتوان نارین قلعه را مجموعه ای مستند از آثار دوره های مختلف تاریخی و فرهنگی منطقه ای به شمار آورد . با توجه به شکل زیگوراتی قلعه گمان میرود که زمانی بعنوان یک مرکز مذهبی و معبد مورد استفاده بوده است . توجه به برخی از قسمت های بنا همچون ابعاد برخی از خشت ها نشان میدهد که میتوان بنیاد اولیه نارین قلعه را یک دژ مادی به حساب آورد . قلعه هایی از این نوع هسته شهر به حساب می آمدند که معمولا جایگاه درباریان و نظامیان مغان بوده است . این بنا در پنج (هفت؟ ) طبقه شکل گرفته است که البته طبقات بطور مشخص از هم جدا نیستند و در واقع نوعی شکل گیری مطبق و در آمیخته اماکن از کف تا بام می باشد . پایین ترین طبقات این توده محصور در دیوارهای تودرتو و قد برافراشته و عظیم ساختمانی ، ساختارهایی است که در چندین لایه در ترازهای متفاوت در بدنه رسی طبیعی تل به شکل « بوکن » حفر شده اند . ارتفاع قلعه 20 متر است . بخش اصلی و کهن قلعه در قسمت فوقانی مجموعه ای واقع است که قسمت وسیع شهر در چشم انداز آن قرار دارد . دیوار اصلی قلعه را روی یک پلان مدور بیضوی پی افکنده که گرداگرد آن را خندقی عریض فرا می گرفته است که به تبعیت از ناهمواری های بستر ، طبیعی و گاه کنده شده است . بخش جنوبی خندق ، در پی احداث خیابان و همجواری با میدان جدید شهر پر شده است اما بقیه خندق ، به نام باغ خندق اکنون برجاست . ارتباط قلعه با شهر از طریق دربند بخش غربی قلعه و توسط تخته پلی که در مواقع لزوم روی خندق را پوشش میداده ، برقرار میشده است . دروازه ی ورودی در سمت غربی قلعه ، جای داشته و دو برج در دو سوی دربند حفاظت آن را بر عهده داشته است . دروازه ها به همراه بخشی از حصار قلعه در این بخش ، هنگام خیابان کشی های چند دهه پیش از بین رفته است . نارین قلعه بنا بر شواهد موجود و روایتها ، دارای نظام پیچیده رفت و آمد و زیر زمینی و ارتباط پنهانی بوده است . دهانه های تعدادی از این راهروها هنوز در جای جای قلعه پیدا است . (بخش حاکم نشین روی یک صفه بزرگ ساسانی ساخته شده است؛ «صفه یک حجم بزرگ از خشت های بزرگ است که حالت تختگاه را درست می کند. در داخل قلعه، فضاهای مختلفی وجود دارد. به جز شاه نشین، فضاهایی هم به لشکریان اختصاص داشته که به آنها خدمات می داده.»)
به طور کلی ، ساختار دفاعی قلعه این گونه است که خندق دو تا دور ارگ قرار دارد و در مرحله ی بعد ، یک فصیل ، قلعه را دور می زند و ساخت و سازهای اصلی قلعه را که شامل بخش های حاکم نشین و مردم نشین است درون خود جای میدهد .
فضایی که به خاطر خیابان کشی خراب شده است به وضوح می بینید
شناخت ساختار فضایی قلعه ، نیاز به پژوهش معماری و باستان شناختی گسترده دارد که تاکنون تنها در سطح بالای قلعه میسر بوده است . بطور کلی قلعه از دو بخش اصلی ریست در بالا و پایین تشکیل شده است . پهنه ی پایین دست که آسیب جدی بر آن وارد آمد ، مردم نشین و مجموعه ای از سکونت گاه ، مسجد ، حمام و گذرها و سایر عناصر شهری در آن برپا بوده که اکنون اثری از آن به چشم نمی خورد . میتوان احتمال داد بخشهایی از آثار آن در ززیر محوطه پر و تسطیح شده ی فعلی محفوظ مانده باشد . اما بخش بالا دست ارگ که حاکم نشین است ، از مجموعه فضاهایی در سه طبقه به صورت بوکن و دست ساخته ، تشکیل میشود که از دربند سوم آغاز شده و با حرکت حلزونی به شاه نشین مظفری منتهی میگردد . بدنه های این بخش ، به روشنی ساخت و سازها و مرمت های مکرری را که طی سالهای متوالی و دوره های گوناگون حکومتی ، ساخته و پرداخته شده اند نشان میدهد .
ساختارهای اصلی فراز قلعه که به نسبت سالم تر مانده ، ترکیبی از هشت فضای راست گوشه یا اتاق است که در دوسوی یک دیوار ستبر میانی ، شکل گرفته اند . دسترسی این فضای تودرتو با استفاده از ورودی هایی است که به توالی ، آنها را به هم ارتباط میدهد . بخشی از فضاها که پس از کاوش های باستان شناختی ، خواناسازی روشن شده اند ، کف سازی آجری با اندود گچ دارند و در برخی از آنها تنور و ظرفهای گلین و سفالین مخصوص نگهداری مواد غذایی جاسازی شده است .
نور این فضاهای سرپوشیده ، اغلب از طریق روزن هایی که در بخش های بالایی دیوارها تعبیه شده اند تامین میگردد . در صفه مقابل شاه نشین ، فضاهای معماری در کنار دیوارهای جنوبی و غربی شکل گرفته است . چاهی با مقطع مربع در ابتدای درآیگاه وجود دارد . محوطه ی گسترده بخش شمالی ارگ ، در تراز میانی ، مملو از ساخت و سازهایی است که به ردیف ، در کنار یکدیگر در حاشیه باروی شمالی ، شکل گرفته اند . گرچه در پاره ای از اتاق ها ، هنوز بخش هایی از پوشش خشتی باقی است ولی بخش اعظم فضاهای معماری این بخش به دلیل قرار گرفتن در زیر آوار و خاک ، ناخواناست .
نارین قلعه ، بدون تردید بر روی زمین بکر بنا نشده است . نشانه هایی از معماری خشتی ، پیش از شکل گیری قلعه که با خشت های قطور مستطیل شکل برپا شده در لایه های زیرین و در مقطع زیر دیوار شمالی ، شاه نشین ، قابل مشاهده است . نشانه های دیگری از همین معماری در بدنه های شرقی و جنوب شرقی شاه نشین نیز دیده می شود که در مجموع ، حکایت از سازه ای با اهمیت دارد این ساختار خود بر روی یک لایه ی استقراری قدیمی تر برپا شده است که نشانه ای آن به شکل آثار سوختگی و تنور به همراه نمونه هایی از سفال عصر آهن در زیر سازه خشتی قابل دیدن است . گستردگی سفالینه های عصر آن در سطح بخش های گوناگون قلعه بیانگر اهمیت محوطه ، در این دوره تاریخی است . مهمترین نکته قابل اشاره در این باب ، وجود سفالینه های منقوش پیش از تاریخ درون خشت های بخش های اصیل نارین قلعه است . از آن رو که بطور معمول ، این خشت ها می بایست در مکانی نزدیک به محل کاربرد ، تولید شده باشند .
آجرهای پهن که در گوشه قرار دارد را دقت کنید
پیشینه استقرار در محدوده نارین قلعه را میتوان تا هزاره چهارم و سوم پیش از میلاد به عقب برد . قابل توجه است که این استقرارها ، کهن ترین استقرارهایی هستند که تاکنون در منطقه یزد شناسایی شده اند .
نارین قلعه ، تحولات ساختاری فراوانی را درون خود نهفته دارد که به دوره های شکل گیری ، توسعه و بازساخت های گوناگون آن باز می گردد . لایه های زیرین مربوز به چند دوره ی باستان ، به دلیل پوشیده بودن ، چندان مشخص نیست . اما توده عظیم خشتی روی آن را به استناد مهر کشف شده و کتیبه ی پهلوی آن میتوان به عصر ساسانی ، نسبت داد که با خشت هایی به ابعاد 42*28*12 شناخته میشود . آثار دوره ی ساسانی در بیشتر عرصه قلعه ، به چشم میخورد . شواهد ناشناخته ای از قرون اولیه اسلامی در بخش بالای قلعه وجود دارد که با آثار اولیه مسجد جامع میبد قابل قیاس است و پس از آن آثار معماری قرون چهارم و پنجم ه.ق دیده میشود که الحاقات مختصری است و البته نشانگر فعالیت و زنده وبدن دژ ، در سده های نخستین پس از ورود اسلام و پس از آن ، بعنوان ارگ میبد و یکی از عناصر مهم شهری است . اما واپسین ساخت و سازهای اصلی در نارین قلعه ، مداخلات و تعمیرات دوران آل مظفر را شامل میشود که در بیشترین نقاط قلعه ، از جمله در شاه نشین ، مردم نشین ، برج و باروها و خندق وجود دارد . تعمیرات این دوران که پس از تخریب و متروک شدن قلعه انجام شده ، در بسیاری از مواقع ، بدون انجام استحکام بخشی و با عجله بوده است ، که با دیوارهایی با ترکیب چینه و خشت شناخته میشود .
سال ها از عمر این قلعه باستانی می گذرد و در این مدت بارها مورد بازسازی قرار گرفته است. اگر وارد قلعه بشوید آجرهایی با اندازه های گوناگون در قسمت های مختلف آن می بینید؛ «فضاهایی در قلعه وجود دارند که در دل خاک کنده شده اند و اصطلاحا به آنها بوکن می گویند ضخامت دیواره های قلعه هم اندازه های مختلفی دارد و بین 1 تا 5/1 متر است.»
شاید باورش سخت باشد اما نارین قلعه روی خاک رس بنا شده و برای ساخت آن هیچ پی و زیربنایی کنده نشده است؛ اما نکته عجیب اینجاست که خاک رسی که این قلعه روی آن بنا شده، به سختی سنگ است. البته خاک میبد یکی از مرغوب ترین خاک رس ها را برای سفالگری دارد و از نوع مرغوبی است؛ «خاک میبد بسیار مرغوب است و شاید یکی از دلایلی که تا به حال این قلعه که از جنگ ها جان سالم به در برده همین باشد.
قلعه چهار برنج نگهبانی هم دارد و به جز قسمت های معدودی که قابل مشاهده است، بقیه قسمت ها هنوز ناشناخته مانده اند و تا به حال هیچ کاوشگر و باستان شناسی نتوانسته کل قسمت های این کهن دژ 14 هزار متری را رمزگشایی کند».
دیوها، چرخ الماس و چاه مربع
درباره نارین قلعه هم مثل بناهای تاریخی و با شکوه کشورمان افسانه های زیادی وجود دارد؛ تعدادی از بومیانی که در نزدیکی این قلعه زندگی می کنند معتقدند که این قلعه به دستور حضرت سلیمان علیه السلام توسط دیوها ساخته شده است. مدیر پایگاه پژوهشی و معاون حفظ و احیا و مرمت بناهای تاریخی یزد در این باره می گوید: «حضرت سلیمان علیه السلام، به انجام کارهای خارق العاده مشهور است؛ کارهایی که از عهده بشر خارج است.
یکی از افسانه هایی که در باره نارین قلعه بین عامه مردم وجود دارد این است که حضرت سلیمان علیه السلام به یکی از دیوها به نام دیو دال دستور می دهد در مستحکم ترین و بلندترین مکانی که پیدا می کند، این قلعه را بسازد. دیو دال هم آن را روی این پشته گلی می سازد. یکی دیگر از افسانه هایی که در مورد این قلعه وجود دارد، به یک چاه مربوط می شود؛ یک چاه قدیمی که بر خلاف شکل متداول چاه های دیگر به شکل مربع کنده شده. به این چاه در یزد، گوری یا چاه زرتشتی می گویند که بیشتر در شهرستان ها حفر می شده؛ چاهی که دهانه آن در محل دربند ارگ است.
مردم محلی می گویند اگر کسی که دارد از کنار این چاه افسانه ای رد می شود، گوش هایش را خوب تیز کند، صدای چرخش چرخ الماس را خواهد شنید. آنها می گویند همه حاکمان پیشین قلعه گنج هایشان را در این چاه دفن کرده اند.
یک عده دیگر هم می گویند این چاه، سیاه چال و یک زندان است که زندانی ها را درون آن زندانی می کردند. اما جدای از این افسانه، به نظر می رسد که این چاه مربع شکل توسط افرادی بی تجربه حفر شده؛ چرا که کندن چاه به شکل دایره خیلی کم هزینه تر از شکل مربع است. در چاه های مربعی شکل، چاه کن به صورت ایستاده آن را می کنده. اما در چاه های گرد، مقنی دوزانو چاه را حفر می کرده.»
اما افسانه های موجود در باره این قلعه باستانی به همین جا ختم نمی شوند چون بومیان این منطقه می گویند در نارین قلعه راه های مخفی زیادی وجود دارد که از قصر به کیلومترها دورتر از شهر کشیده شده اند. اما هنوز هیچ راه مخفی ای در این قلعه کشف نشده است.
در واقع بخش مهمی از چشم انداز پیدای نارین قلعه ، حاصل ساخت و سازهای همین عصر است . مرور زمان ، فرسایش و تخریب های زیادی در بخش های گوناگون این بنای کهن بر جای نهاده است. افزون بر آن ، بخش غربی قلعه ، حصار و برج و بارو و به ویژه دروازه قلعه ، در اثر خیابان کشی تخریب گشته و بخش از عرصه خندق ، با ساخت و سازهای جدید تصرف شده است . مرمت و حفاظت قلعه از حدود 20 سال پیش آغاز شده و همچنان ادامه دارد . اصلی ترین اقدامات انجام شده شامل بازسازی بخش هایی از برج و باروها و شاه نشین ، ساخت دیوار محوطه ، استحکام بخشی از باروها ، رفع خطر و حفاظت های اولیه ساختارهای معماری پس از کاوش در محوطه شمالی و پایین دست شاه نشین بوده است .
اهمیت قلعه میبد ، مربوط به عهد سلاطین آل مظفر است که در عمران و آبادانی میبد کوشا بودند و قلعه پناه گاه محلی آنان بود .
دلم نمی آید نگویم ولی ما در راه یزد از شهر اشکذر هم رد شدیم . البته در بازارچه ای که در جاده کمربندی شهر برقرار شده بود توقفی کردیم و شتری سوار شدیم و قوتی و خریدی و حرکت که دلم نیامد نگویم و مطلبی هر چند کم در مورد آن ننویسم .
شهر اشکذر یکی از کهن ترین شهرهای استان یزد است و در اکثر کتابهایی که در مورد یزد نگارش شده نامی از اشکذر در آنها موجود است و بعنوان یک بلوک معتبر با قدمت 2000 ساله که نهفته در ریگزار است یاد شده ؛ که از آثار باستانی اشکذرکه در اثر قهر طبیعت به زیر ریگ پنهان شده است میتوان از مسجد جامع اشکذر نام برد . به گواه اسناد و مدارک تاریخی و بر اساس شواهد موجود ، پیدایش و تکوین حیات اجتماعی در اشکذر به گذشته باستانی و به ویژه عصر اشکانیان باز می گردد . احمد بن حسن بن علی کاتب یزدی ، مولف کتاب تاریخ جدید یزد مینویسد : در زمان اشکانیان ، اشک بن زال ( اشکین زال ) که از ملوک الطوایف بوده ، اشکذر را بنا نهاده است .
نمای بیرونی مسجد حاجی رجبعلی اشکذر
آسیاب آبی اشکذر
در حدود سال 1312شمسی بخشداری اشکذر تاسیس شده که کلیه روستاهای حدفاصل دروازه قرآن تا ابتدای شهرستان میبد را شامل میشده و در سال 1343 بعنوان نقطه شهری و در سال 1376 بخش اشکذر به شهرستان ارتقا یافته است .
شهر یزد با وجود این قدمت تاریخی و زیبایی و وجود این همه آثار که نوشتیم و دیدیم تازه باوجود اینهمه جاهایی که مانرفتیم و ننوشتیم به پایان رسید ؛ با خودم میگویم اگر ما تمام جاها را رفته بودیم کی میخواستم تمام کنم خودم نمیدانم ؟! ولی از یک کار مسئولین شهر یزد خیلی بدم آمد که باید بگویم و آن خبرنامه یی بود که شهرداری به مردم میداد . به جای توضیح و معرفی مکان های شهر آمده بودند عکس های مسئولین شهرداری و شورای اسلامی شهر را زده بودند که ببینید مردم چه کسانی برای شما فعالیت کرده اند که شهر را زیبا می بینید . به نظم خیلی مسخره آمد و چهره منفور عید برایمان شدند . اسمشان را مینویسم که اگر دیدید و می شناسیدششان و یا خودشان خواندند هدف از اینکار را بپرسید تا پاسخ بگویند . جالب اینکه شرکتها و بازاریانی که خبرنامه تهیه کرده بودند فوق العاده بود از جمله : ترمه حسینی یزد که واقعا کارهای ترمه شان عالی بود و جیب خالی را به سخره می گرفت و بر دامانشان بوی حسرت . ولی درکل کار سختی است و دشوار و بی نهایت زیبا که دستشان درد نکند . * ماهنامه خاتم که تبلیغات بود و نقشه و گزیده ای که خوب بود . روزنامه اطلاعات که به سفارش سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری یزد ویژه نامه ای را تهیه کرده بود عالی بود که خیلی از مطالب آن استفاده شد .
* ماهنامه مهندسی ارتباطات اختصاصی گروه پیشگامان کویر که از همه قویتر بود و کار فوق العاده ای انجام داده بودند . واقعا کار قشنگی بود و مطالب کامل و متنوعی داشت . و از همین جا از آقایان بهمن برزگر و ابوطالب برزگر ، سید امیر حسین حاتمی نسب ، مهدی زمان زاده و عوامل دیگر تشکر و قدردانی میکنم .
افرادی که با افتحار عکس خود را در خبرنامه شهرداری شهر یزد زده بودند به قرار ذیل می باشند :
محمد فقیه خراسانی : رییس شورای اسلامی شهر یزد 2- سید علی اکبر میروکیلی : شهردار یزد 3- زیبا امامی میبدی : معاون شهرسازی و معماری 4 – سید حسن حیدری : معاون خدمات شهری 5– احمد زرگرباشی : معاون فنی و عمرانی 6- محسن آثاری : معاون حمل و نقل و ترافیک 7- علی بمان جوکار : معاون برنامه ریزی و توسعه 8- محمدرضا پیرنیا : معاون اداری و مالی 9- سیده حمیده وزیری : نایب رییس شورای اسلامی شهر 10- سید علی محمد میر حسینی : عضو شورای اسلامی شهر 11- زهرا حیدری : عضو شورای اسلامی شهر 12- محمدرضا کوچک زاده عضو شورای اسلامی شهر 13- محمدمهدی حرزاده : عضو شورای اسلامی شهر 14- ناصر پارساییان : عضو شورای اسلامی شهر 15- حمیدرضا مطهریان : عضو شورای اسلامی شهر 16- وحیدرضا خباززاده یزدی عضو شورای اسلامی شهر یزد . فقط اسم کارمند ها را نزده بودند که دیگر جا نشده بود . خواستند فعالیتها را به رخ دیگران بکشند ولی غافل از اینکه شهر یزد را با این همه اسم بلند تازه به حد یک شهر معمولی رسانده اند . ما که به شهر کاشان رفتیم شهری که شهرستانی از اصفهان است و مرکز شهر هم نیست شهریت فوق العاده ای داشت علاوه بر بافت تاریخی چنان بافت شهری جدید داشت که شما باور نمی کردید در کاشان هستید . اما در یزد یک مرکز خرید زده اند که هنوز مغازه های آن راه نیفتاده و در کل با وجود چند بازار بزرگ جدید شما هیچ پیشرفتی در این شهر احساس نمی کنید و شهری فوق العاده ساده با مردمانی ساده است . ولی در ورودی این شهر نمیتوان از این غافل شد که شما هیچ مشکلی برای اسکان نداشتید از خانه تا چادر و از مدرسه تا خوابگاه عالی بود . نیروی انتظامی و راهنمایی و رانندگی و کلیه عزیزان دیگر تشکر میکنم و عرض خسته نباشید دارم .
خلاصه ما در ساعت30/11 به سمت شهر کاشان به راه افتادیم تا قبل از تاریکی هوا جایی برای اسکان پیدا کنیم ؛ خیلی زود راه افتادیم ولی فکر نمی کردیم زود برسیم .
ساعت یک یا دو به شهر بادرود رسیدیم و نهار را آنجا خوردیم . در پارک بادرود که نشستیم در –معذرت میخواهم – در سرویس بهداشتی آن مطلبی را دیدم که واقعا خوشم آمد . انجمن حافظان محیط زیست بادرود برچسب هایی را تهیه کرده بودند که روی آنها نوشته شده بود :« از اینکه با رعایت بهداشت ، الگویی برای آیندگان جامعه هستید قدردانی می شود .» خیلی کار شیک و قشنگی بود که از آنها هم تشکر میکنم و امید اینکه فکرشان در همین کار خوب نباشد و واقعا برای این هدف مایه بگذارند نه جیب خالی !!!!!!!!!!
تاریخ پر فراز و نشیب کاشان بیانگر خاطراتی به بلندای این سرزمین می باشد . تپه های باستانی سیلک با قدمت قریب به هفت هزار سال ( از نخستین تمدن هایی که انسان غارنشین به خود جرات ساخت سرپناهی غیر طبیعی میداد . ) گواهی مستند بر قدمت این کهن شهر تاریخ دارد . در طول زمان به دلایل مختلف از محوطه باستانی سیلک تا محل کنونی شهر تغییرات و جابجایی اقوام مختلفی صورت گرفته است . گواه این ادعا آثار مکشوف در روستاهای اطراف در دوره های نظیر هخامنشیان و اشکانیان است .
تپه های سیلک :
پس از پایان زمانی که به خاطر بارندگیهای زیاد به عصر باران معروف است و فروکش کردن آب دریاچه مرکزی و خشک شدن تدریجی آن و پدید آمدن زمین های حاصل خیز ، انسان نیز در یک نقطه عطف تاریخی دشت را برای اقامت خود برگزید . پس از این دیگر از سرپناه های پیش ساخته و یا غارهای طبیعی خبری نبوده و این مسئله آغازگر عصری جدید در بلوغ تمدن بشری شد و انسان بایستی ساخت سرپناهی غیرطبیعی را امتحان میکرد . براساس یافته های محققین مردم سیلک از نخستین افرادی بودند که شهرنشینی را تجربه می کردند . سیلکیان پس از این مهم ( ساخت خانه ) به حرفه های مختلف دیگری که لازمه این شیوه زندگی جدید بود روی آوردند . آنها با برقراری رابطه اقتصادی با تمدن های اطراف به صنایعی نظیر ذوب فلزات ، سفال گری و ریسندگی روی آوردند . دو تپه شمالی و جنوبی با دو گورستان در اطراف آنها بقایای تمدن سیلک را معرفی مینماید که آثار و بقایای باستانی تپه شمالی با ارتفاع و وسعتی کمتر از تپه جنوبی ، معرف تمدن قدیمی تر منطقه می باشد . بر اساس کاوش های دکتر شهر میرزادی کهن ترین زیگورات ( جایگاه پرستش خدایان ) در منطقه ایران و عراق در سیلک قرار داشته است .
در خزان سال 1311 خورشیدی بود كه ریزش باران و جاری شدن سیل در منطقه كاشان ؛ موجب شد تا غبار زمان از تمدنی بزرگ و چندین هزار ساله برداشته شود.
در صبح روزی كه كشاورزان منطقه در راه كسب روزی حلال قدم به روی خاكی گذاشتند كه تا پیش از آن برایشان به جز زمین كشاورزی ارزش دیگری نداشت ، با ابزار آلات و سفالینه هایی روبرو شدند كه متفاوت از وسایل روزگار زندگی شان بود و این امر موجب برانگیختگی حیرت و حس كنجكاوی شان شد.
كشاورزان ساده دل كه قسمت خود را از روز جدید آثاری با قدمت بسیار می دانستند با دیدن قبور شسته شده از باران روز قبل همچون كاوشگری كه برعكس قبل كه از روی خاك طلب روزی می كرد این بار در دل خاك بود كه بخت خود و خانواده اش را می جستند.
با فروش آثار بدست آمده (با بهایی اندك) به دلالان عتیقه پای این غارتگران و حریصان همیشه بیدار تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم به سیلك باز شد. تمدنی گمشده كه هزاران سال از عوامل مخرب طبیعی در امان مانده بود با آوردن حرص و آز و عدم شناخت بر بالین آن تبدیل به مزرعه عتیقه فروشان شد. با انتقال آثار به دیار فرنگ چشم تیزبین بیگانگان از دیدن این همه قدمت و زیبایی در حیرت ماند و بدین جهت از طرف موزه لوور فرانسه ، رومن گیرشمن به منظور شناخت و شاید نجات تمدنی كه تمام جهانیان در آن سهم داشتند روانه ایران شد .
از آنجا كه رئیس وقت موزه ایران آقای آندره گدار فرانسوی بود كارهای مربوط به هماهنگی خیلی سریع فراهم آمد تا كاوش علمی در سیلك شروع شود. هیئت باستان شناسی مزبور سه فصل كاوش در سالهای 1933 ، 1934 و 1937 میلادی بر روی هر دو تپه سیلك و دو گورستان حوالی آن انجام داد و بلافاصله در سال 1938 م (1317ش) گزارش آنرا در دو مجلد تحت عنوان ’ سیلك كاشان’ به زبان فرانسه و در پاریس نمود كه خوشبختانه اخیراً هر دو جلد كتاب توسط آقای اصغر كریمی ترجمه و بوسیله انتشارات میراث فرهنگی چاپ و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
گیرشمن بر روی تپه شمالی سیلك موفق به كشف آثار اولین انسان هایی شد كه برای بار نخست به خود جرات داده بودند تا از خانه های از پیش ساخته شده توسط طبیعت یعنی غارها بیرون آمده و روانه دشت ها شوند. این انسان ها اولین كسانی بودند كه برای خود خانه ساخته و كشاورزی را شروع كرده بودند.
انسانی كه پای به دشت گذاشت قبلاً از شكار حیوانات تغذیه می كرد و گاه خود شكار حیوانات درنده می شد.
در هزاره های پیش از میلاد و زمانی كه بخاطر بارندگی های زیاد به نام ’عصر باران’ معروف بود قسمت مركزی ایران كه شهر فعلی كاشان نیز جزئی از آن بود همه در زیر آب بود و دریاچه ای آنرا فرا گرفته بود كه هم اكنون باقیمانده این دریاچه ، حوض سلطان بین قم و تهران و دریاچه نمك در كویر آران و بیدگل بوده و از زیبایی خاصی برخوردار است.
در حدود 9 هزار سال پیش بر اثر تغییر تدریجی آب و هوا از باران ها كاسته شد و بیشتر منطقه را هوای صاف و آفتابی فرا گرفت. این تغییرات باعث فرو رفتن آب دریاچه گردید ، سپس از بجای ماندن گل و لای موجود ؛ زمین حاصلخیزی بوجود آمد كه از درختان سرسبز و بوته زارها پر شد. این شرایط مساعد باعث جذب حیوانات گوناگون به این منطقه شد و انسان ها نیز بدنبال شكار حیوانات روانه دشت شدند. وجود حیوانات وحشی در دشت و همچنین جهت در امان ماندن از گزند عوامل طبیعی چون باد و باران باعث شد تا انسان ها بفكر ساختن خانه در دشت بیفتند كه آثاری از دیوار این خانه ها (كه بصورت چینه بود) توسط گیرشمن در تپه شمالی سیلك پیدا شده است .
با افزایش جمعیت و پیشرفت در تمام عرصه ها كم كم سیلك از روستا به یك شهر تبدیل شد.
انسان ها با ساختن ظروف ساده و ابتدایی كم كم توانستند به مهارت خاصی در این زمینه دست پیدا كنند به طوری كه سفالینه هایی با طرح ها و رنگ های منحصر بفرد باعث شهرت این شهر شد بطوری كه در بین آبادی ها و تمدن های اطراف به نام شهر سفالگران یا شهر سیلك مشهور شد. (سیلك = سیاله = سفال پیدا شدن دوك های بافندگی در سیلك نشان از آشنایی مردمان این دیار با صنعت ریسندگی و بافندگی در هزاره های پیش از میلاد دارد. با شناخت فلزات و ذوب آن ساكنان سیلك توانستند ابزار و لوازم زندگی را كه قبلاً از سنگ و چوب بدست می آوردند این بار با فلزات بسازند . كشف كوره های ذوب فلز در قسمتی از تپه جنوبی سیلك را در زمره صنعتی ترین شهرهای زمان خود قرار داد.
نتایج بدست آمده از كاوش ها و لایه نگاریهای صورت گرفته توسط گیرشمن بدین قرار می باشد:
1- از همان آغاز استقرار در تپه های شمالی ، اقوام ساكن در این محل ، استقرار دایم در روستا را آغاز كردند.
2- صنعت سفالگری از تكامل تدریجی برخوردار بوده است.
3- خانه های آن ها ابتدا با چینه ساخته می شد و بعدها با خشت دست ساز و سپس با خشت های قالب ریزی شده.
4- سنت تدفین ابتدا زیر خانه های محل سكونت، بعدها در خارج محل سكونت و در قبرستان های ویژه انجام شده است.
5- رگه های طبیعی مس را شناخته و استخراج نمودند.
6- از گل اخری برای تدفین اجساد استفاده كرده اند.
7- ارتباط اقتصادی و اجتماعی با تمدن های اطراف داشته اند.
بعد از اتمام فعالیت های گیرشمن و چاپ گزارش های آن تا سال 1380 ش توجهی به سیلك نشد بطوری كه بسیاری از اراضی سیلك تبدیل به زمین های كشاورزی شد و با گسترش شهر و خانه سازی تا خود سیلك چیزی نمانده بود كه از این محوطه باستانی جز نام و خاطره ای دیگر باقی نماند. سرانجام در سال 1380 ش از طرف سازمان میراث فرهنگی دكتر صادق ملك شهمیرزادی جهت بررسی و ادامه حفاری به سیلك اعزام گردید و ایشان با انجام 5 فصل كاوش كه تا سال 1385 طول كشید توانستند نتایج كارهای خود را در چند مجلد به رشته تحریر درآورند كه تاكنون این عناوین منتشر شده است : زیگورات سیلك (نتایج فصل اول كاوش) ، سفالگران سیلك ، نقره كاران سیلك و شكارچیان سیلك.
نكته حائز اهمیت در گفته های دكتر شهمیرزادی پیرامون سازه خشتی بزرگ تپه جنوبی این است كه ایشان آنرا به عنوان زیگورات یا عبادتگاهی كه انسان های سیلك آنرا برای پرستش خدایشان ساخته بودند ؛ می دانست. تاكنون 32 زیگورات در ایران و عراق شناسایی شده كه 11 عدد بر اساس متون تاریخی و 21 عدد بر اساس كشفیات باستان شناسی می باشد. از این تعداد 5 زیگورات در ایران و 27 زیگورات در عراق واقع شده است كه زیگورات سیلك كهن ترین آنها می باشد.
محوطه سیلك در سال 1997 میلادی در فهرست ثبت آثار موقت جهانی قرار گرفت.
سیلک کاشان در یک نگاه:
مسکن انسان در این ناحیه نخست به صورت کوهها، یا خانههای محقری که از نی و شاخههای درخت ترکیب یافته بود، ساخته شد، و بعدها روی نی و شاخههای درخت گل مالیدند،و یا دیوارهای خانه را با چینه بالا بردند ولی خیلی زود برای بالا بردن دیوارها از خشت خام استفاده کردند. در ابتدا خشتها را بدون قالب میساختند،ولی بعداً برای ساختن آن قالب به کار بردند، و توانستند خشتها را یک اندازه و منظم بسازند. در داخل خانهها دیوارها را با گل اخری رنگ میکرند. و مردگان را در زیر کف اطاقها که آجر فرش یا سنگ فرش نبود، دفن مینمودند. مردگان را در این قبرها به صورت «چمپاته» به خاک میسپردند، و همراه آنها در گورشان اشیایی قرار میدادند و این اشیا در بعضی از گورها پر ارزش و زیاد بود، و در بعضی دیگر کم و بی ارزش. ذوق و سلیقه هنری این مردم از روی حکاکیهای آنها که نخستین بار روی استخوان انجام گردیدهاست، و از روی نقوش سفالشان ظاهر میگردد. در خانه زن که نگهبان آتش است، مدتها کار کوزهگری بدون چرخ را انجام میدهد. علت دیرکرد بهکار گیری چرخ را نیز همین دانستهاند. تنها در هزاره چهارم پیش از میلاد اختراع شد. در آن موقع کوزهگر با بهکار گیری چرخ تکمیل شده سفالگری، توانست انواع گوناگون سفالهایی را که از دید هنری به درجه بلندی رسیده بودند به مشتریان بدهد. این سفال اطلاعات بسیار زیادی راجع به هنرمندان در آن زمان در دسترس ما میگذارد. سیلک یکی از مکانهای تاریخی پس از تمدن جیرفت کرمان در فلات ایران است که مدارک نوشته از دوران پیش از هخامنشی در آن پیدا شده ولی خطی که همزمان با آغاز تاریخ در ایلام به وجود آمدهبود،تحت نام پرتو ایلامی شناخته شده پس از رها شدن این
مطالب مشابه :
ويژگي هاي شهر زيباي يزد...
پزشکی علی ابن ابیطالب یزد 90 (ترمه یا انگشت بافت، زری، مخمل * حسینی نسب یزدی
نوروز و سفر ما در ایران ( 3 )
ترمه حسینی یزد که واقعا کارهای ترمه شان عالی بود و جیب خالی را به سخره می گرفت و بر
ادامه برنامه 9 ترمه رشته مدیریت دولتی
[email protected] - ادامه برنامه 9 ترمه رشته مدیریت دولتی وبلاگ شرکت دکتر حسینی گل
یادمان باشد........
پزشکی علی ابن ابیطالب یزد 90 - یادمان باشد محمد جواد ترمه باف; مینا حاجی حسینی;
سفرنامه یزد قسمت اول (میدان امیرچخماق - مسجد جامع کبیر - باغ دولت آباد)
حوالی ظهر است که به یزد میرسیم و تا عزاداران حسینی حمل میشود زربفت و ترمه و
برچسب :
ترمه حسینی یزد