گل مامان خرید

سلام به همه اهالی محترم وبلاگستان. روز زن و مادر رو به همتون تبریک میگم حتی به شما آقابونی که زن ارزش مندی در زندگیتون در نقش مادر همسر دوست و یا حتی معشوقه وجود داره.

البته می دونم که دیر شده و به قول اصفهانی های محترم!!!! رخت بعد از عید برای گل منار خوبه اما چه کنم که طبق آنچهاینجانوشته بودم دخترم مریض شد بالاخره چند روز تعطیل بود و خدای نکرده نباید یه جورایی بشه که یه وقت من یکم در تعطیلات خوش بگذرانم.

این هدیه های روز مادر هم کم کم داره رسم بدی پیدا می کنه. یه جورایی زشت شده و بی روح. منظورم اینه که کمتر در این روز هدیه هایی می دهیم که تمام قلب و روحمان همراهش باشد.

گاهی اوقات می خواهیم رو کم کنی کنیم. مثلا داماد تصمیم می گیرد روی پسر خانواده را کم کند و هدیه گرانتری بدهد.

گاهی اوقات می خواهیم فرق بگذاریم مثلا اغلب سعی می کنیم هدیه مادر خودمان بهتر و قیمتی تر از هدیه مادر همسرمان باشد. حالا فرقی نمی کند زن باشیم یا مرد.

گاهی اوقات می خواهیم دهن طرف را ببندیم.

ولی من امسال بهترین هدیه دنیا را گرفتم.اصلا بذارید از خیلی اولش تعریف کنم.

امسال طبق روال سنواتی برادر ها تهیه هدیه مامان را به عهده من سپردند البته بنده های خدا گفتند که چون شما بچه کوچک داری هر وقت خواستی بری خرید خودمون می بریمت. اما کو وقت که داشته باشند.

چند مناسبت قبل ما برای مامان کارت هدیه می گرفتیم اما از آنجا که تا حالا به هیچکدومشون دست نزده پسرا گفتند این دفعه کارت ندهیم و برایش هدیه بگیریم.

اول فکر کردم یه جفت کفش طبی بهترین هدیه ممکن است و پس از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیدم که یه جفت کفش طبی اکو براش بگبرم.

به چند تا از نمایندگی هاش یعنی تقریبا تمام نمایندگی های تهران زنگ زدم و پرسیدم که آیا می تونم بدای مامان یه کفش بخرم و بعدا خودش بره سایزشو درس کنه که همشون گفتند نه.

برادر بزرگم گفت خودشو ببر و جوری که نفهمه سایزشم اکی کن به من زنگ بزن من میرم می خرم

منم مامان با هزار مکافات راه انداختم بردم شعبه کارگر شمالی اما نه تنها هیچ کدومو نپسندید بلکه هی گفت: " کدوم دیوونه برای این کفشا این همه پول میده مردم عقلشون کم شده".

کلا مادر من به صنایع کیف و کفش کشور علاقه خاصی داره و به نظر من در راستای حمایت از اوناس که برای یه کیف چرم دست دوز حاضره دو برابر قیمت کفشای اکو پول بده و یا بده برای کفشاش یه کفاش تو باغ سپهسالار قالب درس کنه ولی تا حالا ندیدم که کفش خارجی بخره.

خلاصه نشد و ما دست از پا دراز تر ضمن گوش دادن به نصایح مامان درباره قلب دوم بدن و اهمیت کفش و اینکه اگه می خوای این همه پول بدی بده برات بدوزن و من نمی دونم چرا مردم لباساشونو میدن خیاط بدوزه ولی کفش که مهمتره رو نه.

حالا...

خلاصه موندم چیکار کنم که خدا عمرش بده همسرمو پیشنهاد داد یه عطر خیلی خیلی شیک براش بخریم و دیدم چه فکر بکری ولی خوب عطر خریدن برای مامان یکی از مشاغل سخت و زیان آوره که به خاطرش میشه بازنشستگی پیش از موعد گرفت . البته تقریبا تمام عطر های ایشون با همراهی من خریده شده و اگه من نتونم براش عطر انتخاب کنم دیگه هیچکس نمی تونه.

خلاصه ۵ شنبه صبح دخترمو به همسرم سپردم و رفتم تا با فراغ بال برای مامان عطر بخرم و خدا رو شکر راحت و بی دردسر پیدا شد و یهفلوراگوچی خریدم ولی اصل قصه بعد از این بود وقتی برگشتم خونه دیدم برعکس هر سال که یه سبد بزرگ گل روی میز بود امسال فقط یه شاخه ژرورا قرمز رو میزه.

همسرم دخترم رو برده بود گل فروشی و بهش گفته بیا برای مامان گل بخریم و دختر من این گلو انتخاب کرده واقعا خودش با دستای خودش این گلو برداشته داده به باباش و از ۵ شنبه هی میگه : گل مامان خرید و البته با لحن خودش.

خوشبختانه دخترم علیرغم اینکه کمی دیر زبون باز کرد روند صبحت کردنش خیلی خوب و بی غلطه و همین الان ۷۵ کلمه رو بدون غلط میگه و زمان افعال رو درست استفاده میکنه. اونوقت دکترش در کمال بدجنسی یه چشمک به همسرم میزنه و به من میگه : ۷۵ کلمه توهم زدی خانوم بعدشم میگه اگه اینجور باشه خدا به داد شوهرش برسه غش میکنه از این حرف بیمزه خودش.

همراه این گل دو تا کارت کوچیک بود روی یکیش نوشته بود. تقدیم به مادرم برای قدردانی از زحماتت و روی اون یکی نوشته بود تقدیم به همسرم برای قدردانی از زحماتت.

به هر حال جای همتون خالی این هدیه خیلی به من چسبید و واقعا خستگیمو در کرد و حتی اون یکی هدیه همسرم این جوری به من مزه نداد.

گل مامان خرید

مطالب مشابه :

کفش پرفکت استپس

نمایندگی برندهای لباس در تبریز

زیر و بم کالج پوشیدن

گل مامان خرید

پیشنهاد طراحان برای لباس زمستان

دعوت به برنامه : صعود به قله درفک

لوازم مورد نیاز یک کوهنورد