استاندارد (1)

از طرفي شناخت مفاهيم اوليه مرتبط با يادگيري الکترونيکي و تفکيک آن از مفاهيم يادگيري باز
(Open Learning)، آموزش از راه دور (Distance Learning)، يادگيري بر خط (On-Line Learning) و مواردي از اين قبيل مي تواند در انتخاب يا توسعه ابزار يادگيري الکترونيکي و نگاه به سوابق و تجارب مربوطه بسيار تأثيرگذار باشد. براي آشنايي بيشتر خوانندگان مي توانند به ( سبا 2000 يا جانسون و همکاران 2000 ) رجوع نمايند. در اينجا براي روشن تر شدن بحث، هدف اوليه و اساسي از يادگيري الکترونيکي خصوصا جهت کشور ايران را مي توان چنين بيان نمود: "گسترش وايجاد تنوع در ظرفيت آموزش كشور بكمك فنآوري اطلاعات و ارتباطات و پاسخگوئي به نياز جامعه امروز و فردا براي كيفيت و انعطاف پذيري بهتر و هزينه كمتر در ارائه آموزش". اين تعريف مي تواند هم ديدگاه و جهت گيري مناسبي را براي سياستگذاران يادگيري الکترونيکي ارائه نمايد و هم نوع توقعات و انتظارات از اين فنآوري جديد را روشنتر نمايد. در گام بعد همزباني با معاني و تعريف اين نو ع آموزش شايد مفيد باشد. آموزش (يادگيري) از راه دور: ” روشي از آموزش ( يادگيري) است که در آن در حالي که ياد گيرنده در فاصله اي از ياد دهنده قرار دارد (معمولا) بکمک بسته هاي آموزشي از قبل تهيه شده مورد آموزش ( يادگيري) قرار مي گيرد. در اين حالت گرچه ياد گيرنده در فاصله اي زماني-مکاني از ياد دهنده قرار دارد ولي هنوز توسط وي هدايت و راهنمايي مي گردد" . در عين حال بايد توجه کرد که ويژگيهاي بسته هاي آموزشي چگونه بايد باشد. انتظار مي رود که بسته آموزشي تمام عملکرد هاي يک معلم يا آموزش دهنده خوب در محيطهاي سنتي آموزش را بتواند ارائه کند از قبيل: راهنمايي، ترغيب ، تشريح ، برانگيختن، ياد آوري ، پرسيدن ، بيان گزينه هاي مختلف جواب، تحسين کردن ، ارائه کمک هاي مناسب، وغيره. آموزش ( يادگيري) الکترونيکي را مي توان روش يا الگويي تعريف کرد که اهداف و برنامه هاي فوق را با کمک فنآوري اطلاعات و ارتباطات فراهم مي سازد. امروزه منظور از آموزش الکترونيکي (مجازي) يا به بياني يادگيري الکترونيکي آنست که يادگيرنده در هر زمان و مکان با داشتن يک خط تلفن و يک کامپيوتر به اين نوع سيستم آموزشي يا يادکيري و مطالب درسي دسترسي خواهد داشت، مطالب درسي در محيط چند رسانه اي ارائه مي شود، گفتگو و مذاکره با مربي و سايرين بصورت همزمان ( On-Line) و غير همزمان (Off-Line ) انجام مي گيرد . با اينحال برخي کلاسهاي رفع اشکال حضوري مي تواند برگزار شود که البته از نظر تعريف صحيح تر عملا مي تواند نوعي ترکيب از سيستم آموزشي الکترونيکي و سنتي (يا Blended) استفاده شود که موضوع بحث اين مقاله نيست.

تجربه يادگيري الکترونيکي در ايران بسيار محدود است. در ايران اولين دانشگاه رسمي الکترونيکي(مجازي) کشور توسط دانشگاه شيراز افتتاح گرديد (www.shirazu.ac.ir ) و در سال 1382 عملا شروع به پذيرش دانشجو نمود و در حال حاضر در چهار رشته کارشناسي ارشد تجارت الکترونيک، کارشناسي ناپيوسته کنترل و ابزار دقيق، کارشناسي ناپيوسته الکترونيک کاربردي، و کارشناسي حقوق با حدود 800 دانشجو فعاليت مي نمايد و اولين دانش آموخته گان الکترونيکي کشوراسفند ماه 1385 از دانشگاه شيراز فارغ التحصيل گرديدند. در حال حاضر چند دانشگاه ديگر ايران نيز در اين زمينه فعاليت دارند. بنابراين هم بسياري از سوالات موجود در اين زمينه که در جهان مطرح مي شود در ايران هم مطرح مي باشد و هم نياز به مطالعه و بررسي هر چه بيشتر در اين مباحث در ايران و جود دارد.

در مقالات و گزارشهاي علمي روز افزوني که در جهان امروزه ارائه مي گردد تأکيدات فراواني وجود دارد که بين دستاوردهاي آموزشي دانشجويان از طريق آموزشي از راه دور و آموزش رو در رو (Face-to-Face) فرق چنداني وجود ندارد ولي هنوز آموزش از راه دور از نظر تعداد بسياري کيفيت پايين تري نسبت به آموزش حضوري در يک محل و زمان دارد. بنابراين برنامه هاي آموزش از راه دور و الکترونيکي لازم است شاخص هاي کيفي مناسبي را ارائه دهند و در عين حال مهارتها و توانمنديهاي فراگيران اين نوع آموزش بايد بيشتر معرفي شوند تا مردم و دستگاههاي علاقمند به اين باور برسند که جاي نگراني (در صورت حفظ استانداردها و شاخص ها) نخواهد بود. بهمين دليل بنظر مي رسد هم موسسات آموزشي درگير يا در حال شکل دهي سيستم هاي يادگيري الکترونيکي، هم شرکتهاي مرتبط با تأمين ابزارهاي اين نوع يادگيري، و هم فراگيران يا سياستگذاران علاقمند يا مرتبط با اين نوع سيستم آموزشي و يادگيري، از نگاه به مسئله کيفيت، معيارها و استانداردها از ديدگاه آموزشي و صنعتي و مباحث اشاره شده در اين مقاله بتوانند استفاده نمايند.

اين مقاله ابتدا به مقايسه تعبيرهاي صنعتي و موسسات آموزشي در مورد کيفيت خواهد پرداخت. سپس به تفاوتها و تشابه هاي مشخصه ها و راهبردهاي آموزشي از اين دو ديدگاه اشاره مي گردد. اين مباحث به گروههاي مختلف در انتخاب فاکتورهاي کليدي براي تعيين راهبردها و يا ابزارها و يا محتواهاي الکترونيکي مورد نياز با توجه به اهدافي چون غيروابسته بودن، هزينه پايين، موثر بودن آموزش يا يادگيري و مواردي از اين قبيل کمک خواهد نمود. همچنين در اين مقاله اشاره اي به موسسات و سازمانهاي رسمي جهاني که پيشنهاد دهنده استانداردها و ويژگيها و راهبردهاي مرتبط با اين نوع سيستم يادگيري هستند با تاکيد بر محتواي الکترونيکي انجام خواهد شد و استانداردهاي موجود و در حال شکل گيري بصورت مختصر تشريح مي گردند. در پايان پيشنهادات و راهنمايي هاي لازم جهت تصميم گيري هاي مرتبط و يا مطالعات بيشتر در اين زمينه ها نيز ارائه مي گردد.

2. مروري بر مباحث اوليه
کيفيت ( Quality ) چيست؟
در ابتدا لازم است اشاره شود که کيفيت چيست و چگونه بايد از کيفيت در برنامه ريزي محتواهاي آموزشي خود اطمينان حاصل کرد. در اين راستا دو ديدگاه صنعت آموزشي و ديدگاه سنتي (يا دستگاههاي آموزشي) وجود دارد. از ديدگاه سنتي کيفيت با مفاهيمي از جمله تأثيرگذاري، راندمان و مواردي از اين قبيل سر و کار دارد.

روشها يا تکنيک هاي آموزشي تأکيد بر افزايش دستاوردهاي آموزشي يادگيرنده، جذب ياد گيرنده بيشتر و تقويت رضايت يادگيرندگان ارتباط پيدا ميکند. از طرف ديگر در ديدگاه صنعت آموزشي، بهبود کيفيت به معني کاهش تغييرات نسبت به استانداردهاي صنعت تعيين شده مي باشد.

هر دو ديدگاه از نظام هاي آموزشي، دولت و صنعت ورودي مي گيرند و در زمينه هاي مورد نظر و علاقه آنها گام بر مي دارند. هر دو ديدگاه تلاش دارند تا يادگيري الکترونيکي به اهداف مرتبط با بهترين راندمان و حداقل هزينه دست يابد. در عين حال بعنوان يک تفاوت اساسي بايد ذکر کرد که راهبردهاي آموزشي بر کيفيت برنامه ها و دوره ها تأکيد دارند در حاليکه استانداردهاي صنعت بر کيفيت فني، قابليت استفاده مجدد و قابليت انتقال اجزاء محتواهاي آموزشي بين محيط هاي مختلف تمرکز مي نمايد.

راهبردهاي آموزشي (Education Guidelines ):
شاخص هاي سنتي از قبيل تشخيص معلم يا ميزان زمان صرف شده در کلاس و غيره ممکن است براي ارزيابي کيفيت برنامه هاي آموزش از راه دور مناسب نباشند. در واقع سئوالات جديد مطرح مي شود و برخي از فرضيات قبلي برقرار نخواهد بود و لذا لازم است ارزيابي و حمايتهاي جديدي براي برنامه هاي از راه دور تعيين شود. تمام مراجع ذکر شده با تميز دادن اين واقعيت که فناوري چهره آموزش هاي باز و از راه دور را تغيير داده است به بازنگري استانداردها و ويژگيهاي کيفي خود و انتخاب معيارهاي جديدتر پرداخته اند. هيرومي (2003) به بحث و بررسي پيرامون معيارها و راهبردهاي پيشنهادي شش مرجع مهم فوق الذکر مي پردازد. در اين مقاله تنها به بخشي از اين يافته ها اشاره ميگردد.

بررسي راهبردهاي پيشنهادي مراجع معرفي شده بحث هاي مهمي در ارتباط با اطمينان از کيفيت برنامه ها و دوره هاي يادگيري الکترونيکي را آشکار مي سازد که بايد مورد توجه کساني قرار گيرد که در حال تأسيس يا راه اندازي اين دوره ها و يا در حال بهبود دوره هاي خود مي باشند. يک توافق کلي که بين اغلب مراجع ذيربط وجود دارد آن است که راهبردها عمدتاً حول پنج ساختار اصولي تمرکز دارد که عبارتند از: موسسه، برنامه، دوره درسي حمايت دانشجو و حمايت کادر آموزشي. جزئيات بيشتر اجراي هر يک از موارد مربوط به اين راهبردها نيز قابل تعريف بصورت کمي و يا با تشريح بيشتر مي باشد (هيرومي 2003).

در اينجا بايد مجدداً تأکيد نمود که هر کدام از معيارها و استانداردهاي مولفه هاي آموزشي تنها در همان محدوده قابل استناد يا توجه است. بعنوان نمونه استانداردها يا ويژگيهاي محتواي درسي تعيين کننده اصول فن يا روش آموزشي نيست، و يا معيارها يا راهبردهاي آموزشي مشخص کننده مباحث فني مهم توليد محتواي دروس نيست.


ويژگيهاي صنعتي (Industry Specifications ):
هنگاميکه با نگاه صنعت آموزشي به بحث کيفيت پرداخته مي شود، بايد توجه نمود که استانداردها تنها مي توانند از طريق مراجع معتبر از قبيل IEEE، ISO و غيره تعيين شوند. اغلب موارد که اصطلاحاً "استاندارد" ناميده مي شوند در واقع راهبردها، ويژگيها، و يا اصول عملکرد خوب مي باشند.

بطور خلاصه بايد گفت که يک استاندارد يک ويژگي تصويب شده مي باشد. اين تصويب از طرف مرجع تعيين استاندارد پس از بررسي هاي لازم توسط کميته هاي مربوطه در آن مرجع انجام مي گردد. بنابراين تا قبل از اينکه يک معيار يا راهبرد به يک استاندارد تبديل شوند، ويژگي (Specification) ناميده مي شود. سازمانهايي که در زمينه معيارهاي يادگيري الکترونيکي فعاليتهاي کليدي داشته اند عبارتند از:
IMS (www.imsproject.org/). ADL (www.adlnet.org ), IEEE (itsc.ieee.org), AICC (www.aicc.org/), ARIADNE (www.ariadne-eu.org ). DCMI (www.dublincore.org).
OKI (www.okiproject.org ).
جهت اطلاعات بيشتر به (صفوي و همکاران ، 2006) مراجعه كنيد. در ابتدا هر يک از گروههاي فوق الذکر روي زمينه هاي مختلف استاندارد هاي يادگيري الکترونيکي کار مي کردند ولي هماهنگي با يکديگر نداشتند. در اين ميان ADL که وابسته به سازمانهاي دفاعي آمريکاست بدون اينکه بخواهد تاکيدي بر تحميل تعاريف ويژگيها يا معيارها نمايد با بکارگيري و يکپارچه کردن استانداردهاي پراکنده تعيين شده توسط اغلب مراجع رسمي مربوطه يک مدل مشترک و مفيد براي محتوايهاي الکترونيکي تعريف نمود. اين مدل که همان SCORM (Sharable Content Object Reference Model ) است خود (حداقل در حال حاضر) يک استاندارد نيست و بلکه يک مدل عملي است که از يکپارجه نمودن مجموعه اي از ويژگيهاي کليدي و استانداردهاي محتواي الکترونيکي, فناوري و خدمات مربوطه تشکيل شده است تا امکان مديريت ،استفاده مجدد و قابليت انتقال محتواهاي ديجيتالي مختلف توليدي را بصورتي عملي فراهم سازد.

در حال حاضر مراجع تعيين کننده استاندارد که فوقا" ذکر گرديد در حال همکاري مشترک بر روي SCORM براي زمان حال و آينده هستند. بهمين دليل مي توان SCORM را بعنوان يکي از بهترين و تازه ترين کاربردهاي ويژگيهاي مرتبط با يادگيري مورد توجه قرار داد و به همين دليل در ادامه بحث به اين مدل بيشتر پرداخته مي شود.

3. نگاهي دقيق تر به استانداردها و ويژگيهاي صنعتي
چرا استاندارد؟
قبل ازهر چيز بدنيست تاملي شود که اصلا" چرا رسيدن به استانداردها و يا ويژگيهاي مورد توافق ملي و يا جامعه بين الملل اهميت دارد. بدون شک هزاران موسسه آموزشي و غير آموزشي در زمينه تدوين و توليد محتواهاي الکترونيکي تلاش کرده و يا خواهند کرد. با توجه به ماهيت علوم و بسياري از زمينه هاي تخصصي, بخش قابل توجهي از قطعات محتوايي الکترونيکي توليد شده براي سايرين قابل استفاده مي باشند. از طرفي هزينه توليد محتواي الکترونيکي يکي از اساسي ترين هزينه اي مرتبط با اجراي برنامه هاي يادگيري الکترونيکي است. بنابراين اين امري کاملا" طبيعي و منطقي است که بجاي توليد هزاران قطعه محتواي الکترونيکي مشابه در يک کشور و يا در جهان بتوان تنها به تعداد بسيار محدودي از توليدات انجام شده و يا در حال انجام اکتفا نمود و سپس از ترکيب اين قطعات محتوايي, دروس يا دوره هاي مختلف و متنوعي ايجاد شوند. اين موضوع را مي توان از ديدگاههاي مختلف چنين عنوان نمود:
• اگر به عنوان يک مشتري به يادگيري الکترونيکي توجه کنيم با استاندارد واحد از انحصاري شدن محصولات الکترونيکي (محتواي ديجيتال) جلوگيري به عمل مي آيد.
• اگر از منظر فروشنده خدمات و آموزشهاي الکترونيکي به مسئله نگاه کنيم، وجود استانداردها باعث مي گردد، نياز به برنامه هاي جداگانه و يک سري واسطهاي ويژه براي هر مشتري حذف گردد که اين خود سبب کاهش هزينه هاي شرکت خدماتي و به دنبال آن افزايش پتانسيل ارايه محصولات آنان مي گردد.
• اگر به ديدگاه آموزش دهندگان به مسئله نظر بياندازيم، وجود مطالب الکترونيکي متنوع و با شکلهاي گوناگون ولي با يک استاندارد واحد، به آنان کمک مي کند که با توجه به نوع رشته مورد نظر بهترين گزينش خود را درقالبهاي الکترونيکي ارائه شده، انجام دهند.
• اگر به عنوان توليد کنندگان محتواي الکترونيکي به مسئله نگاه کنيد، به دليل وجود يک استاندارد واحد؛ نگراني تطبيق محصولات خود براي سيستمهاي آموزشي مختلف را نداريد و به راحتي مي توانيد محصولات خود را به هر واحد آموزشي ارايه دهيد.
• اگر به عنوان آموزش گيرنده به مسئله نظر بيفکنيم، به دليل يکساني و استاندارد بودن کليه محتواها دانشجو با يک انتظار مشخص به محصولات الکترونيکي خو مي گيرد، که اين مطلب در طول تحصيل به دانشجو خيلي کمک مي کند.

SCORM چيست ؟
SCORM يک سري عمليات است که بر روي اجزاء محتواي الکترونيکي صورت مي گيرد تا آنها را به يک شکل واحد در آورد. هدف اصلي و تأکيد ويژه آن بر همسوسازي ويژگيهاي معين شده توسط ساير گروههاي استاندارد سازي يادگيري الکترونيکي ( که قبلاً از آن سخن به ميان آمد) و همچنين طراحي و پياده سازي محيط زمان اجرا (RTE) براي يادگيري الکترونيکي و مطالب و محتويات ديجيتال (digital content) مي باشد.

بطور خلاصه علت بکارگيري SCORM را مي توان چنين بيان نمود:
1. استفاده از SCORM باعث مي گردد که اجزاء محتواي الکترونيکي از منابع مختلف بتوانند در يک محيط يکسان استفاده گردند اين مطلب که در اصل مهمترين قابليت SCORM است باعث مي گردد تا بتوان يک سري محتوا از فرمتهاي مختلف و از منابع متفاوت را بارها مورد استفاده قرار داد.
2. SCORM يک مدل داده ايي يکسان براي کليه محتواها بوجود مي آورد. اين مزيت باعث ميگرد تا محتواها مستقل از LMS مورد استفاده توليد گردند، همچنين خود LMS نيز مي تواند از محتواهاي متفاوتي که متعلق به LMS هاي ديگر مي باشد نيز استفاده نمايد.
3. SCORM يک بسته بندي يکسان (common packaging) ارايه مي دهد. که اين بسته بندي يکسان امکان انتشار آن را ساده مي سازد.


SCORM بعنوان اسکلت بندي محيط هاي آموزشي تحت وب (Web Based) شامل سه بخش زير است:
Content aggregation model (CAM)مدل تجمع محتوا -
Sequencing and navigation (SN) ترتيب و هدايت -
Run-Time environment (RTE) )Content و LMS -محيط زمان اجرا (برقراري ارتباط بين

تا نسخه ي 1.2 SCORM، تمرکز اصلي بر دو زمينه ي اصلي مدل تجمعي مطالب و محتويات و محيط زمان اجرا قرار داشت.

از ديد SCORM ، کوچکترين واحد مستقل مطالب آموزشي، SCO ( Sharable Content Object - جزء مطالب و محتويات به اشتراک گذاردني محتواي ديجيتال) مي باشد.

مدل تجمع محتوا (CAM )
فعاليت اصلي SCORM در اين قسمت صورت مي گيرد که شامل گردآوري و جمع کردن اجزاء تشکيل دهنده محتوا است که براي ايجاد محتواي ديجيتال اصلي که نياز به سازماندهي براي منابع و اجزاء آموزشي دارد استفاده مي شود.

در اين بخش سه مسئله اساسي سازماندهي خواهد شد که عبارتند از:
- موجودي ها (Assets) (شامل هر نمايش الکترونيکي از رسانه ها نظير متن، عکس، صدا، صفحه وب، اشياء ارزشيابي و يا هر شکل ديگري از داده pdf، swf، pdf و html و ...)
- بسته بندي مطالب و محتويات (content packaging)
- کوچکترين جزء محتواهاي درسي sco ها

بسته بندي مطالب و محتويات خود شامل سه قسمت عمده به شرح زير مي باشد:
1- منابع فيزيکي اشياء يادگيري ( learning objects) (که شامل کليه اجزاء تشکيل دهنده محتواي اصلي است).
2- ابر داده (Metadata ) (که در رابطه با اجزاء تشکيل دهنده محتوا توضيح مي دهد)
3- اظهار نامه ( Manifest ) (که محتواي بسته و ساختمان آنرا توصيف مي کند)

SCO نمايانگر مجموعه اي از يک يا چند شکل محتوا است که شامل يک خصيصه ويژه با قابليت آغاز شدن است و از محيط زمان اجراء SCORM استفاده مي نمايد تا با LMS (سيستم مديريت يادگيري) ارتباط برقرار نمايد. يک SCO نمايانگر پايين ترين سطح از جزء جزء بودن منابع يادگيري است که مي تواند بوسيله LMS و با استفاده از محيط زمان اجراء پيگيري شود.
براي قابليت استفاده مجدد، مي بايست يک SCO از مفاهيم يادگيري، مستقل باشد. بعنوان مثال يک SCO مي بايست در تجربيات يادگيري مختلف براي تکميل اهداف مختلف يادگيري، مجدداً استفاده شود. بعلاوه يک يا چند SCO مي توانند جمع شده تا يک واحد سطح بالاي يادگيري يا تمرينهايي را که اهداف يادگيري سطح بالا را تکميل مي نمايند، تشکيل دهند.
SCORM اندازه ي مشخصي را براي SCO تحميل نمي نمايد. در طول فعاليت هاي طراحي و تأليف مطالب و محتويات (زماني که اندازه SCO تعيين مي شود) تفکر مي بايست بر روي کوچکترين اندازه ي منطقي مطالب و محتويات که ممکن است بوسيله LMS و در زمان اجرا پيگيري شود، قرار داشته باشد. از توسعه دهندگان مطالب و محتويات خواسته شده است که اندازه ي SCO را، نسبت به حجم اطلاعات مورد نياز براي بدست آوردن نتيجه ي يادگيري و ميزان نرخ استفاده ي مجدد که مد نظر مي باشد، تعيين کنند تا حتي الامکان بر روي Web مشکلي براي نمايش نداشته باشند.
يک SCO مي تواند بوسيله ابر داده ي SCO شرح داده شود تا بتوان آنرا جستجو و از درون مخازن بر خط( online ) بازيابي نمود. با اينکار امکان قابليت استفاده مجدد افزوده مي شود يا به عبارت ساده تر يک روش براي جستجوي SCO هاي موجود در LMS (سيستم مديريت يادگيري) در نظر گرفته مي شود. ابر داده ( Meta Data) فايلي حاوي تمام اطلاعات مربوط به اجزا هاي محتوايي است که توسط LMS استفاده مي شود. جهت اطلاعات بيشتر در مورد ساخت نمونه SCO ( در شکل SCORM) توسط دو نرم افزار FlashMX 2004و Reload Editor به (صفوي و همکاران ، 2006) مراجعه شود.

محيط زمان اجرا (RUN Time Environment)
اجزايي که در محيط زماني اجراي SCORM وجود دارند شامل موارد زير مي باشند.
• آغاز (Launch) : هر محتوا بايد يک آغاز داشته باشد که توسط آن LMS بتواند تشخيص دهد ابتداي محتوا کجاست.
• واسط برنامه کاربردي (API- Application Program Interface): براي اينکه محتوا بتواندبا LMS ارتباط برقرار کند و اطلاعاتي شامل آغاز و ... مبادله کند به يک برنامه واسطه نيازمند است.
• مدل داده ( Data Model ): در حقيقت قوانين مربوط به API را روشن مي کند و يک زبان از پيش تعريف شده را براي API در نظر مي گيرد.

اين تعاريف و مشخصات مربوط به SCORM بود اما بايد به اين نکته توجه داشت که هيچ يک از عوامل بالا توسط کاربر بصورت جدا جدا انجام نمي پذيرد بلکه نرم افزارهاي موجود خود کليه مراحل بالا را انجام مي دهند.

مقايسه SCORM با ساير استانداردها
استانداردهاي IEEE ,IMS ,ADL تنها در مورد اجزا مولفه هاي يک سيستم قابل اندازه گيري بحث مي کنند
(بارون (2000. تاکيد اين مراجع استاندارد روي ويژگي هايي از اين اجزا سيستم يادگيري است که توسط هر فردي ممکن است استفاده شود، اما SCORM روي هماهنگي و همخواني تمام اجزا يک سيستم يادگيري الکترونيکي با هم ديگر و نيز با سيستم و مديريت يادگيري بحث مي کند . در اصل هر يک از استانداردها را به عنوان يک بسته بندي کوچک بصورت هماهنگ و مناسب در يک بسته بندي بزرگتر بنام SCORM قرار مي دهد تا جابجايي و حمل و نقل و ايجاد ارتباط با همه اجزا کوچکتر به روشي ساده تر و هماهنگ تري انجام گيرد. اما اينکه اين مسئله چقدر عملا اهميت دارد ذيلا بيشتر تشريح مي شود.

بر اساس اظهارات بارون ((2000 ، SCORM براي دولتها ، شرکتهاي بزرگ و يا دانشگاههايي بسيار مناسب است که مي خواهند يک حرکت فراگير و قابل بسط به ساير دانشگاهها و سازمانها در زمينه محتواي آموزشي انجام دهند. بنابرين اگر شما در صدد انتخاب معيارها و ويژگي هاي اجزا محتواهاي الکترونيکي هستيد، بايد در ابتدا تصميم بگيريد که مي خواهيد ويژگيها را براي تمام اجزا سيستم يادگيري الکترونيکي خود تعيين کنيد (مانند کاري که SCORM مي کند) يا براي مولفه هايي از اين سيستم مي خواهيد ويژگي تعيين کنيد (مانند کاري که IEEE,IMS,ARIANDE مي کنند).

از طرف ديگر با يک نگاه عملي به آثار استفاده و عدم استفاده از SCORM در بحث محتواهاي آموزشي مي پردازيم. از بعد اول اگر شما محتواهاي آموزشي را با هر يک از ابزارهاي توليد محتوا مانند Word,AdobeAcrobat,Flash و... توليد کرده ايد و يا ميکنيد جاي هيچ نگراني نيست زيرا بسادگي به کمک نرم افزارهاي مناسب همانگونه که ذکر شد (صفوي و همکاران ، 2006،، را ببينيد) ميتوانيد اين اجزا را به نمونه هاي SCORM تبديل کنيد. از بعد دوم بايد توجه نمود که اگر مثلا همه اجزا را با Flash يا صورت هاي ديگري(غير از SCORM ) در سيستم يادگيري الکترونيکي خود بکار گيرد با هيچ مشکل جدي روبرو نخواهيد شد و تنها برخي انعطاف پذيري يا آمارگيري يا نظارت هاي مربوط به نوع استفاده و ميزان استفاده يادگيرنده از محتواهاي آموزشي بصورت معمول قابل دسترس نمي باشد. ولي يادگيرنده مي تواند به راحتي از همه محتواهاي مورد تظر شما استفاده کند، با سيستم مديريت يادگيري و ساير اجزا سيستم يادگيري شما کار کند و مشکلي هم نداشته باشد. حتي نقل و انتقال اجزا محتواهاي آموزشي شما به محيطهاي مختلف بدليل نبود حجم هاي متمرکز بزرگ بسيار راحتر از وقتي است که همه بصورت بسته بندي بزرگ SCORM در آمده اند. اما اگر از SCORM استفاده شود تقريبا اغلب سيستمهاي مديريت يادگيري موجود (چه سيستمهاي منبع باز(Open Source)و چه ديگران براحتي از اطلاعات و تسهيلاتي که SCORM فراهم کرده استفاده مي کنند و مي توانند نظارت و جمع آوري داده، و گزارش دهي هاي بسيار دقيق را براي شما فراهم کنند. پس تبديل محتواها به SCORM براي موسسات آموزشي کوچک و متوسط خوب و مناسب مي تواند باشد اما اجباري نيست.

نکات زير هم قابل تامل است. راهبردهاي آموزشي معمولا اشاره اي به مباحث فني مهم (سخت افزاري و نرم افزاري) ندارند. ويژگيهاي صنعتي روي اجزاء محتوا، قابليت استفاده مجدد و قابليت بکارگيري و انتقال محتوا بين محيطهاي نرم افزاري مختلف تاکيد مي کنند وتوجهي به اينکه محتوا چيست و به چه کاري مي آيد نمي نمايد. بنابراين بطور مشخص اين دو راهبرد با هم تفاوتهاي اصولي دارند. نکته ضعف ديگري که در استانداردهاي صنعتي وجود دارد آنست که براي اجزاء محتواي آموزشي از نظر فيزيکي يا زماني تعيين حد و مرز نمي کنند. اينکه مثلا يک قطعه محتوا يک دقيقه طول مي کشد و دو پرده نمايش را شامل مي شود و يا يک ساعت طول بکشد و يکصد پرده نمايش را شامل مي شود فرقي نمي کند در حاليکه اين از نظر آموزش بسيار مهم است.

آنچه تاکنون در قالب ذکر استانداردها بيان گرديد اساسا نگاه فني براي نوع ارتباط اجزا مختلف محتوا، چگونگي ارتباط اجراء با سيستم مديريت يادگيري ( LMS ) و غيره بود. اما اينکه اين محتوا از نظر علمي يا موضوعي چيست و يا اينکه اصلا با هدف درس و غيره ارتباط دارد يا خير و مباحثي از اين قبيل مورد بحث و اقع نشد. در حاليکه از نظر کيفيت درس و دوره و از ديدگاه موسسات آموزشي اين گونه مباحث اهميت بالاتري دارند. در ادامه بحث به اين موضوع پرداخته مي شود.

4. معيارهاي ارزيابي کيفيت دروس الکترونيکي
در اين بخش به بيان معيارها يا راهبردهايي براي توليد و ارزيابي دروس الکترونيکي با نگاه جامع آموزشي پرداخته خواهد شد. اين معيارها از ميان انواع معيارهاي پيشنهادي توسط گروهها مختلف و پس از مرور و تاييد توسط برخي متخصصين انتخاب شده اند. با اينحال ممکن است فرد يا گروه ديگري اين معيارها را با بسط يا تقسيم بندي کمتر يا بيشتر پيشنهاد نمايد. با توجه به تجربه نويسندگان اين مقاله و نيز محدوديت هاي محتوايي تشريح مطلب در اين مقاله, اين معيارها بصورت مختصر اما روشن ارائه شده اند.

از جانب ديگر گرچه ممکن است توجه به همه اين معيارها کمي سخت و طاقت فرسا بنطر آيد ليکن واقعيت آنست که هر کدام از اين موارد از ابعاد کيفي يا اجرايي بخش يا بخشهايي از محتواي توليدي را مورد توجه قرار مي دهد. با اينحال جهت بهتر درک کردن و بکارگيري معيارها, لازم است ابتدا به سئوال يا سوالات کلي تحت هر عنوان توجه شود، سپس در حين توليد يا بررسي محتوا به هر يک از موارد جزئي نيز پرداخته شود. همچنين در ابتداي بحث تاکيد مي شود که در اين بخش بيان کلمه "استاندارد" با توجه به نگاه صنعتي نيست و منظور همان ويژگي يا معيار است که بعضا با کلمه استاندارد بيان مي گردد.

هر درس يا محتواي الکترونيکي لازم است داراي ويژگيهاي کيفي باشد تا اهداف و راهبردهاي آموزشي را بتواند تامين نمايد. اين ويژگيها بصورت دسته بندي ذيل ارائه مي شوند.

اطلاعات کلي-General Information :
يک سري اطلاعات عمومي وجود دارد که کاربر قبل از شروع به فراگيري از طريق محتواهاي ديجيتال بايد از آنها اطلاع داشته باشد:
-يک خلاصه از درس شامل هدف از آن درس و محتويات آن.
-يک روال منطقي از ارتباط اين درس با ديگر درسهاي رشته مربوطه.
-يک ليست کامل از کليه منابع شامل کتابها، منابع اينترنتي و منابع موجود در کتابخانه هاي ديجيتال.
-ابزارهاي لازم براي مشاهده راحت محتوا، شامل نرم افزارهاي لازم، سرعت Internet لازم، سخت افزار مورد نياز و ...
-زمان تقريبي لازم براي فراگيري محتوا
-راهنمايي هاي لازم در رابطه با بحث هاي online و تماسهاي online مربوط به محتوا و تشکيل گروه و تيم هاي درسي.
-برنامه استاد راهنماي محتوا براي در دسترس بودن در Internet بصورت کامل و مشخص براي مراجعه کاربران براي بحث و سئوالات احتمالي.
-شرح کامل حق و حقوق دسترسي کاربر به محتوا و همچنين مطالبي که احياناً روي سايت قرار مي دهد.
-اختصاص قسمتي از سايت به بررسي اين موضوع که اين محتوا تا چه حد به کاربر در رشته مربوطه کمک مي کند.
-مولف و مولد محتوا به طور واضح و مشخص با ذکر مهارت و درجه علمي آنها معرفي شوند.
-ذکر مسائل مربوط به حق انتشار و صاحب يا صاحبان قانوني محتواهاي ديجيتال.

دسترسي-Accessibility :
-درس مورد نظر چقدر قابل دسترس است و آيا کاربر مي تواند به راحتي اطلاعات مورد نياز خود را بيابد.
-دستورالعمل و کار هر کليد يا آيکون استفاده شده در محتوا بايد کامل روشن و مشخص باشد.
-يک فهرست موضوعي شامل موضوعات تدريس شده، اهداف و نتايج حاصله بعد از يادگيري بايد موجود باشد.
-هر قسمت و بخش درس حتماً بايد با يک چکيده و خلاصه از آن قسمت شروع شود.
-هر صفحه بايد به صفحه هاي بعدي و قبلي خود لينک داشته باشد، همچنين لينکي براي ارتباط دانشجو با استاد از طريق email، براي بحث و سئوالات احتمالي در مورد آن صفحه.
-اطلاعات جانبي که نشان دهد کاربر در يک صفحه کجاي کل درس قرار گرفته و در کدام بخش است.
-يک فرهنگ لغات که اصطلاحات فني و دشوار در آن توضيح داده شده باشد که همواره در دسترس کاربر باشد.

سازماندهي - Organization:
-آيا مطالب به شکلي سازمان يافته اند که کاربر بتواند ارتباط بين قسمتهاي مختلف محتواهاي درس را تشخيص دهد؟
-آيا سازماندهي و ترتيب بندي محتواي درس به شکل مناسب براي درس مربوطه و کاربر مربوطه قرار داده شده؟
-آيا بخشهاي مختلف درس خود به زير بخشهاي مناسب تقسيم بندي شده اند و نمونه هاي آنها با عنوان اصلي درس همخواني دارند؟
-آيا ارجاعات به مطالب ديگر بنحو صحيحي انجام گرفته است؟
-آيا گسستگي در مطالب و بخشها وجود ندارد؟

زبان -Language:
-آيا زبان علمي استفاده شده در محتوا مناسب کاربران مورد نظر است؟
-آيا روش استفاده شده در نگارش درس روشن و مستقيم است؟
-آيا صداي استاد براي ضبط شدن مناسب است و از تون هاي مناسب در قسمتهاي مختلف استفاده مي کند.
-آيا روش گويش استاد از لحاظ قواعد دستوري صحيح مي باشد؟
-آيا حتي المکان از جمله هاي کوتاه استفاده شده اند و پاراگرفها مختصر شده اند؟
-آيا براي فهم بيشتر مطالب بصورت شماره بندي يا حروف بندي دسته بندي شده اند؟
-آيا سمبل ها و واژه هاي استفاده شده توضيح داده شده اند (حداقل در پاورقي)
-نوع گويش کاربر را به وجد مي آورد يا به عبارت ديگري وي را براي يادگيري درس تشويق مي کند و وي را به پيگيري درس وادار مي کند؟

صفحه آرايي- Layout:
-مطالب بصورتي جالب ارائه شده باشند و مناسبتي با نوع درس و کاربر آن داشته باشند.
-آيکون ها و کليد هاي راهنما به مقدار کافي استفاده شده باشد.
-فونتهاي استفاده شده قابل مشاهده در همه محيط باشد.
-تاکيدها و برجسته سازي براي مطالب مهم صورت گرفته باشد.
-نحوه آمدن مطالب بصورت جذاب و مرتبط انجام شده باشد.
-اندازه نوشته ها و صفحه و تيترها و مطالب مهم بطور مطلوب و معقولي آمده باشد.
-رنگ ها به شکل موثر استفاده شده و به عبارتي ديگر از روانشناسي رنگها در انتقال مطالب استفاده گرديده باشد.
-انيميشن، دياگرام، جداول و اشکال بطور مناسب در محتوا قرار گرفته باشد.
-يک بستر مناسب براي محتوا انتخاب شده تا تمامي اجزاء تشکيل دهنده محتوا يکسو و هماهنگ شده و براحتي قابل نمايش باشند.
-کل مطلب استحکام و پيوستگي مطلوبي داشته باشد.

ارزيابي - Assessment:
-به کاربران معياري مشخص براي امتحان از بحث هاي مختلف محتوا داده شود.
-حجم محتواي موجود با زمان خواندن و يادگيري و سپس آزمون آن هماهنگي داشته باشد.
-يک قسمت براي نحوه نمره دهي و مقدار حجم نهايي دروس براي آزمونها در نظر گرفته شود.
-ارتباط بين محتواهاي آماده شده سئوالات آزمون وجود داشته باشد.

منابع - Resources:
-محتواي موجود مناسب و کافي براي موضوع بحث باشد.
-ليست منابع درسي شامل بخش "لازم" و بخش "امتحاني" يا "منابع جانبي" باشد(شامل کتابها, CDها, لينکهاي اينترنتي و...).
-تنوع مناسبي از منابع وجود داشته باشد تا همخواني با علاقه, توانايي و سبک يادگيري فرد مشاهده شود.
-قطعات چند رسانه اي متناسب با ابزار و امکانات سخت افزاري و نرم افزاري موجود يا اعلام شده براي ياد گيرنده ارائه شده باشد.
-منابع به روز, دقيق و مرتبط به محتوا مورد نظر درس باشد و در صورت نياز نوع نگاه يا ديدگاه منابع مختلف روشن شود.


در پايان لازم است محتوا و باز خورد موفقيت و کار آمدي آن بنحوي بررسي شده و توسط گروههاي مرتبط مورد ارزيابي و بهبود قرار گيرند. در هر مرحله ممکن است نياز به بهبود يا تغييرات محدود در محتوا وجود داشته باشد.


5.راهكارهاي تعيين کيفيت محتواهاي الکترونيکي در دانشگاه ميشيگان

آنچه در قالب معيارهاي فوق الذکر بيان شد گرچه کاملا روشن و مهم است ليکن از نظر عملي ممکن است بصورت کمي شاخصهايي را تعيين نکرده باشد و بهمين دليل براي اجرا و بکارگيري نياز به کار بيشتر باشد. دانشگاه ميشگان
(ميشگان 2005) براي آن دانشگاه استانداردها يا معيارهاي کاملاً عملي و با جزئيات کاملي را تنظيم کرده است که مي تواند بعنوان گامهاي عملي تر مورد استفاده قرار گيرد. اين اقدام عملي و ارزشمند مجموعه اي از معيارها را در قالب استانداردهاي (يا ويژگيهاي) تعريف شده توسط آن دانشگاه براي دوره هاي الکترونيکي ارائه کرده است. اين اقدام مي تواند هم به عنوان الگوي عملي براي ساير دانشگاهها قرار گيرد و هم مي تواند روشي براي تعيين دقيقتر شاخص ها ي عملي براي معيارهايي که در بخش قبل ارائه گرديد استفاده شود. به همين دليل در اين بخش به نمونه اي از اين معيار بندي همراه با شاخص گذاري براي يک ويژگي خاص اشاره مي گردد. ولي گزارش کامل شاخص هاي دانشگاه ميشيگان به دليل حجم زياد در گزارشهاي علمي بعدي توسط نويسندگان ارائه خواهد شد.

مباني راهکارها
اين راهکارها ( در دانشگاه مجازي ميشيگان) در حقيقت مشخصات استاندارد (مطابق تعريف آن دانشگاه) يک محتواي ديجيتال را بيان مي نمايد که قابل ارزيابي نيز باشد. روال کار در اين بررسي به صورت مختصر در شکل 3 آمده است که به اين روش به دستور العمل طراحي (محتواي) بر خط (Online Instructional Design - OID) نزديک مي شود. اين دياگرام نشان مي دهد که چگونه يک تئوري برخواسته از OID بصورت عملي قابل اجرا مي گردد.


مولفه هاي اين استاندارد:
اجزاء تشکيل دهنده اين استاندارد  به چهار دسته بندي تقسيم مي گردد: فنآوري(Technology)، قابليت استفاده ( Usability) ، قابليت دسترسي (Accessability) و دستورالعمل آموزشي (Instructional). هر دسته بندي نيز به نوبه خود به زير شاخه هايي تقسيم مي گردد که شامل استاندارد و زير مجموعه هاي استاندارد ( Standards & Sub-standards) مي باشد. در اصل براي فهم بيشتر استانداردهاي اصلي مورداستفاده با دقت به زير استانداردهايي تقسيم گرديده اند، که در دنباله مشاهده خواهيد نمود.

معيارهاي اندازه گيري- Measurement criteria:
براي هر استاندارد يک معيار اندازه گيري نيز قائل مي شوند تا بتوان فهميد که چگونه بايد با آن استاندارد برخورد گردد.
محک ها -Benchmarks :
هر معيار اندازه گيري استاندارد خود يک محک نيز دارد که بحث معيار اندازه گيري را عملي مي سازد.
ارزش گذاري - Rating:
هر استاندارد شامل يک ارزش گذاري نيز مي باشد که روشن مي کند که يک محتواي ديجيتال به چه ميزان با معيارهاي مختلف استاندارد همخواني دارد.
وزن - Weight:
هر استاندارد يک وزن نيز دارد که اهميت آن استاندارد در محتواي ديجيتال را نشان مي دهد. کلاً سه وزن براي هر استاندارد در نظر گرفته شده:
•معتدل - Mild: که نشان مي دهد که آن استاندارد ضرورتي به عملکردن در يک محتوا را ندارد.
•جدي - Serious : که نشان مي دهد آن استاندارد بطور جدي نياز به استفاده در محتوا را دارد.
•مهلک - Fatal : که نشان مي دهد آن استاندارد براي محتوا کاملاً حياتي است.
•توصيه - Prescription: دستور العملي است که بايد در صورت استفاده نشدن از يک استاندارد پيروي شود.

استاندارد فنآوري - Technology Standards:
در اين تقسيم بندي بيشتر در رابطه با عملکرد مناسب فناوري در محتواي ديجيتال بحث مي گردد و در حقيقت راهکاري نشان نمي دهد بلکه عنوان مي کند که آيا يک فناوري خاص براي محتواي بر خط ( on-line content) عمل مي کند يا خير و آيا آنرا براي کاربر مناسب مي سازد . استانداردهاي فناوري به سه بخش زير تقسيم مي شوند:

: شناسايي نيازهاي فناوريهاي (Identification of Technology Requirements)
اين بخش به بررسي نيازهاي محتواي الکترونيکي در رابطه با تکنولوژي قابل دسترس مي پردازد که شامل:
1-شناسايي حداقل Internet Browser
2-شناسايي سرعت اتصال به اينترنت
3-شناسايي امکانات صدايي
4-شناسايي امکانات تصويري
5-شناسايي نيازمنديهاي plug-in مربوط به Browser مورد نظر
6-شناسايي plug-inهاي در دسترس
7-شناسايي نزم افزارهاي مورد نياز
8-شناسايي نرم افزارهاي در دسترس
9-شناسايي سيستم گرداننده
10-شناسايي سخت افزار مورد نياز
11-شناسايي سخت افزاردر دسترس

: شناسايي توانايي هاي کاربر:
در اين بخش بررسي مي شود که چگونه تکنولوژي مورد استفاده با مهارت کاربر سازگاري دارد:
1-مهارت اوليه اينترنت مورد نياز
2-مهارت پيشرفته اينترنت مورد نياز
3-مهارت هايplug-in مورد نياز
4-مهارت هاي نرم افزارهاي مورد نياز

عامل هاي تکنيکي:
اين بخش به عملکرد تکنيکي محتواي الکترونيکي مي پردازد و بررسي مي نمايد که خطاهاي تکنيکي چگونه با توانايي هاي کاربر مواجه مي شود که شامل موارد زير است.
1- خطاي هايپر لينک ( Hyperlink )
2- خطاي برنامه نويسي
3- خطاي تصوير
4- خطاي چند رسانه اي
5- خطاي سرور ( Server)

استاندارد قابليت استفاده- Usability Standard:
اين تقسيم بندي بررسي مي کند که آيا تکنولوژيهاي مورد استفاده کارايي دارد و محيط استفاده شده براي محتوا عملکرد مناسبي دارد. اين استاندارد نيز به پنج زير شاخه تقسيم مي گردد.
: وجه مشترک سازگاري:
اين استاندارد هماهنگي بين اجزاء استفاده شده در محتوا و قابل فهم بودن آن براي کاربر را مورد بررسي قرار مي هد.
1- هماهنگي فونت
2- هماهنگي متن
3- هماهنگي مکانهاي اجزاء استفاده شده در محتوا

 پشتيباني کاربر:
اين نوع استاندارد در مورد پشتيباني کاربر در موارد مختلف محتوا صحبت مي کند.
1- ارائه منابع مکمل
2- ارائه پشتيباني کاربر
3- ارايه فرهنگ لغات

 راهنمايي و راهبري موثر و مکفي:
نحوه راهنمايي هاي سيستم به کاربر در بکارگيري محتوا و مطالب مربوط به آن در اين استاندارد مطالعه مي گردد:
1- نقشه درس راهنما و قابل دسترس
2- رهنماي موجود در داخل هر محتوا
3- کليد هاي راهنما و نوار نشان دهنده پيشرفت محتوا
4- قابليت تعيين موقعيت محتوا (زماني)

 عملکرد گرافيک وچند رسانه اي:
اين استاندارد در مورد عملکرد و موثر بودن يا نبودن گرافيک ها و چند رسانه اي ها در محتوا مطاللعه مي نمايد:
1- عملکرد تصوير
2- عملکرد صدا
3- عملکرد تصوير
4- عملکرد شبيه سازي
: يکپارچگي ارتباطات:
اين استاندارد به بررسي يکپارچگي ارتباطات در محتوا (در رابطه با محتواهايي که لينک هاي ارتباطي دارند) مي پردازد:
1- انتظارات مربوط به ارتباطات
2- در دسترس بودن کانالهاي ارتباطي
3- عملکرد بحثها
4- عملکرد گفتگو (chat)

استاندارد قابليت دسترسي - Accessibity Standards:
اين استاندارد در رابطه با موارد قابل دسترسي در محتوا تحقيق مي نمايد و کلاً مشخصات عمومي يک محتوا را مورد بررسي قرار مي دهد.

- محتواي اوليه (Basic Content):
استانداردهاي مربوط به محتواي اوليه شامل متن، ارايه زبان و بنيان و بستر ارائه محتواي درسي است:
1- تعادل متني براي اجراء غير متني
2- تناوب استفاده در رنگها
3- زبان علمي استفاده شده
4- سبک صفحه مورد استفاده
5- قابليت به روز شدن محتوا
6- اجزايي که در صفحه به اصطلاح چشمک مي زنند و در حرکت مداوند.

- جداول و پنجره ها:
اين استاندارد به بررسي کاربرد جداول و پنجره ها در محتوا مي پردازد که چگونه با استفاده از اين اجزا قابليت استفاده محتوا افزايش مي يابد:
1- شناسايي سطر و ستون ها در جداول و پنجره ها
2- بررسي تفاوت جدول (تو در تو) چند سطحي با ديگر جداول
3- عنوان بندي پنجره ها

- محيط رسانه( Media):
چگونگي تأکيد مثبت، گرافيک، صدا و تصوير و متحرک سازي، در جهت قابليت استفاده بالا را مطالعه مي کند.
1- نحوه ارتباط عکسها به مطلب
2- نحوه ارائه چند رسانه اي

طراحي دستورالعملي – Instructional Design:
اين تقسيم بندي با تقسيم بندي هاي قبلي متفاوت است از اين جهت که آنها يک سري استانداردهاي گسسته و مجزا بودند و بر کل محتوا قابل اجرا بودند در صورتي که اين استاندارد وابسته به نوع و تعداد روشهاي ارائه مطالب درس مي باشد.

ادراک استاندارد آموزشي يا تعليمي:
پروسه طراحي و ارزيابي استاندارد تعليمي محتواي ديجيتال از ديدگاه نحوه ارائه به شکل زير حاصل گرديده است:
تمام دستورالعمل هايي که قابليت نگاشته شدن به عنوان يک هدف عملي را دارند به عنوان يک نوع دانش– اجرا (Performance/Knowledge) يا PK مطرح مي شوند.

با توجه به نوع اجرا و دانش که براي آن هدف خاص مورد نياز است، اين استاندارد يک سري استاندارد واحد را براي آن هدف خاص ارايه مي دهد، که اين روش، پروسه استاندارد تعليمي در مورد محتواي ديجتيال را به برتري مي بخشد.

Elearning-Info Group


مطالب مشابه :


خطای استاندارد برآورد و تفسیر آن

سنجش و اندازه گیری - خطای استاندارد برآورد و تفسیر آن - پارادایم پژوهش بین رشته‏ ای (09122263167)




‌توابع كاربردي در صفحه گسترده اكسل

تابع محاسبه خطاي استاندارد. تابع Steyx براي محاسبه خطاي استاندارد y پيش بيني شده هر « است.




آزمایشگاه آنالیز و تجزیه

6-وزن مولكولي نسبتاً زياد كه در نتيجه ي خطاي قدري بزرگتر از خطاي استاندارد كردن




استاندارد EN81 نگارش دوم

سلطان آسانسور - استاندارد en81 نگارش دوم - الم یعلــــــــــــــم بأن الله یری




آزمون T

همچنين اين آزمون مواقعي كه خطاي استاندارد جامعه نامعلوم و خطاي استاندارد




استاندارد (1)

آموزش الکترونیکی - استاندارد (1) - تحقیق، توسعه، مشاوره و پیاده 1- خطاي هايپر لينک ( Hyperlink )




آزمون T

همچنين اين آزمون مواقعي كه خطاي استاندارد جامعه نامعلوم و خطاي استاندارد




آزمون های آماری

همچنين اين آزمون مواقعي كه خطاي استاندارد جامعه نامعلوم و خطاي استاندارد نمونه معلوم




دلائل خطا هاي مرسوم و معمول در اينترنت

1 - هنگام Connect شدن مرتب خطاي ( 900 ) را پبغام مي دهد مشكل چيست؟ اداره كل استاندارد استان




تعيين و بازنگري فاصله زماني كاليبراسيون

(مطابق استاندارد din837-1) (خطابيشتر از80%خطاي مجازباشد) دستور العمل زير مي بايست انجام




برچسب :