پای درد و دل های مربی سال کشتی جهان در کوچه‌های شهر ری/(مشرق نیوز)

وقتی پای حرف هایش می نشینی، از دیروزها می گوید تا برسد به امروز و چقدر لحظه ها در کنارش سریع می گذرند؛ گپی خواندنی با حاج عبدا.. زارع. به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، المپیک 2012 لندن به پایان رسید. اولین مدال طلای کاروان ورزش ایران را حمید سوریان در کشتی فرنگی بدست آورد تا به قول قدیمی ها، چراغ اول را روشن کند. نمی خواهم درباره المپیک یا حمید سوریان صحبت کنیم چرا که به اندازه ای کافی رسانه ها به این موضوع پرداخته اند. می خواهیم از مردی به نام حاج عبدا.. زارع بگوییم؛ اولین مربی حمید سوریان که به تازگی از چنگال بیماری و عارضه ای مغزی فرار کرده و هنوز در جمع ما حضور دارد. مردی که هنوز در جمع ما است؛ ولی هیچکدام از مسئولین و حتی مردان کشتی در خانه ای او را باز نکرده اند و چه بسا نمی دانند خانه او کجا است.

205520_989.jpgخبرنگارمشرق از نزدیک و برای اولین بار به سراغ حاج عبدا.. زارع رفت؛ مربی که اولین بار حمید سوریان را در سالن کشتی دید. حاج عبدا.. بود که رخصت داد تا او پا روی تشک کشتی بگذارد و الفبای این ورزش را به این قهرمان آموخت.
سوریان اولین مدال تاریخ المپیک کشتی فرنگی را برگردن آویخت؛ ولی وقتی مراسم تجلیل با حضور رئیس جمهوری برگزار شد، تنها روی سکو رفت و جای خالی او در کنار حمید بسیار احساس می شد. نه فقط حاج عبدا..، هیچ یادی از مربی یا مربیان سازنده دیگر هم نشد. مگر تعداد این مربیان چند نفر بود که مسئولین به خود زحمت ندادند حتی یک دعوت کوچک از آنها بکنند؟ شاید اگر این عزیزان می آمدند، جای برخی در سالن وزارت کشور تنگ می شد.
برای اینکه حاج عبدا.. را از نزدیک ببینیم، با خانه اش تماس گرفتیم و راهی شهر ری شدیم؛ خیابان هلال احمر، کوچه شهید عاصمی، پلاک 14. این آدرس را دادیم تا اگر از مسئولین تا امروز آدرسی از این استاد ندارند، داشته باشند. او در المپیک و روزی که حمید سوریان روی تشک بود، دچار عارضه مغزی شده و راهی بیمارستان شد و از روی تخت بود که مسابقات را تماشا می کرد ...

خودتان را برای ما معرفی کنید؟
عبدا.. زارع. متولد 1304 در شهرری. ساکن شهر ری هستم.

چی شد سراغ کشتی آمدید؟
در سال 1324 شدیدا"به ورزش علاقه داشتم. ورزش آن روزها در ایران زورخانه ای و کشتی بود. در شهر ری محلی بود به نام قلعه گبری؛ هنوز هم این مکان در شهر ری وجود دارد. الان جزو آثار باستانی و املاک آستان عبدالعظیم حسنی است. در حوالی خیابان حرم مدرسه ای بود که قرار شد در حیاط این مدرسه که موزاییک نبود و شنی، تمرینات را شروع کنیم. الان خوشبختانه در سطح شهر ری بیش از 10 سالن کشتی سر پوشیده وجود دارد.

از زندگیتان بیشتر تعریف می کنید؟
پدر من کارگر ساده بود. در خانواده 5 بچه بودیم. بعد از ازدواج صاحب یک پسر شدم و دو دختر. هفت نوه و دو نتیجه از فرزندانم دارم. هیچ کدام از اعضای خانواده ام کشتی گیر نشدند چون بیشتر فرزندان دختر هستند ؛ تنها پسرم هم جوان مرگ شد.

از سالن کشتی آن روزها بگوید؟
تشک پنبه ای داشتیم که بسیار فرسوده بود. انداخته بودیم کنار دیوار و تمرین می کردیم. شخصی به نام علایدین معینی (شهردار وقت شهر ری) آمد و تمرین ما را دید. او که به ورزش علاقه مند بود، دستور داد این تشک را برای ما تعمیر کنند و رویش برزنت کشیدند.

در مورد حبیب اله بلور و سید محمد خادم صحبت کنید.
سردمداران آن موقع کشتی بلور بود؛ ولی سید محمد خادم هنوز کشتی می گرفت. بعدا خادم دبیر فدراسیون شد و بعد نایب رئیس و در آخر هم رئیس فدراسیون. این طوری نبود که یک نفر یک شبه رئیس فدراسیون شود. زمانی که قره گزلو رئیس فدراسیون بود، خادم نایب رئیس ایشان در فدراسیون بود.

با کدام کشتی گیرها هم دوره بودید؟
خیلی ها. اسم ها زیاد یادم نمانده. امثال خادم که پدر این خادم ها است. حتی یک شب پدر خادم ها از مشهد آمد خانه من در شهر ری و فردایش با هم رفتیم دارالفنون تمرین کردیم. عباس حریری، ضیا میر قوامی ... یادشان بخیر. چند سال از آن روزها گذشته! اگر کامپیوتر هم بودم، تا الان نمی توانستم این همه اسامی را به خاطر بسپارم.

آزاد کار بودید یا فرنگی کار؟
در ابتدا آزاد کار بودم. بعدا آمدم فرنگی که در آن سال ها یک تیم از هر جا در مسابقات کشوری حضور داشت و مثل الان مسابقات استانی نبود. شهر ری خودش یک تیم منتخب داشت و تهران هم یک تیم می داد. آن موقع این همه استان نداشتیم. کرجی وجود نداشت که الان شده استان البرز.

از عناوین خود بگوید؟
من در کشوری سوم شدم و در انتخابی تیم ملی هم سوم. نمی دانم چرا هیچ وقت به تیم ملی دعوت نشدم. آن موقع هم مثل الان از ما بهترون بودن. همیشه رابطه بازی وجود داشت؛ چه در زمان ما وچه همین الان. آن موقع رابطه ها اینطوری بود که بلور به من گفت داریم می ریم آبادان، بیا بریم آنجا قضاوت کن چون با من آشنا بود و رفاقت داشت. گفتم می خوام کشتی بگیرم.

داور شدید؟
بله داور شدم؛ اما خیلی سخته بود. آن موقع در روزنامه پرونده ای را خواندم که یازده سال بود در دادگستری از این اتاق به آن اتاق فرستاده می شد و هیچ قاضی نمی توانست تصمیم بگیرد. انگار چیزی که حق شما بوده را داده بودند به من. به خاطر همین موضوع قضاوت خیلی سخته و من که این پرونده را در روزنامه خواندم، به خودم گفتم که توانایی انجام داوری را ندارم. به بلور گفتم داوری نمی کنم و وارد مربیگری شدم. بعضی مواقع نه گفتن خیلی سخته؛ اما آن روز نه گفتم و الان هم وجدانم راحت است.

از کی وارد دنیای مربیگری شدید؟
از سال 1338 به عنوان مربی در خدمت کشتی گیرهای علاقه مند شهر ری بوده ام.

در این 52 سال چندتا شاگرد داشتید؟
نمی دانم چندتا کشتی گیر تربیت کردم؛ ولی نام اولین شاگردی که داشتم را به خاطر دارم؛ قاسم بابا جعفری بود. الان هم از او خبر دارم که در کرج مشغول کار مربیگری است.

205519_740.jpg

چند تا مثل حمید سوریان داشتید؟
برادران سوریان همه شاگردان من هستند؛ حتی پدرشان هم پیش من تمرین می کرد. هیچ وقت یکی مثل دیگر نمی شود. غیر ممکن است که دو نفر مثل هم باشند. همین مسئله نشان دهنده قدرت خداوند است. خداوند هیچ وقت دو نفر را مثل هم نمی آفریند؛ ولی می توانیم بگویم که شبیه هم هستند.
در مسابقات مجارستان محسن سوریان سوم شد. تنها سفر برون مرزی ام بود. محسن در جوانان جهان در ایران اول شد. مرتضی و مصطفی هم در تورنمت های خارجی دوم و سوم شده اند. بهترین کشتی گیر خانواده سوریان حمید بود که زحمت کشید و رکاب زد و خودش را پیش انداخت. قهرمان جهان شد و قهرمان المپیک را کم داشت که بدست آورد. حمید اولین نفری است که در کشتی فرنگی ایران طلای المپیک را به دست می آورد. به نظر شما این اتفاق کوچکی است؟ در آزاد مرحوم تختی، حبیبی و رسول خادم بودند؛ اما در فرنگی هیچ وقت نداشتیم. زحمات بنا در کسب این عنوان بسیار کارساز بود.

از مرحوم تختی چیزی به یاد دارید؟
خدا بیامرزه تختی رو. او بسیار مردم دار بود و همه ای زندگی اش وقف مردم بود. تختی از من 5 سال هم کوچکتر بود؛ اما هرکی با او رفت و آمد داشت، خیلی چیزها یاد می گرفت. تختی اول در خانی آباد زندگی می کرد و الان هم آن کسی که خانه او را خریده، آن را نوسازی کرده و 2 واحدی ساخته. بعد هم تختی به باغ فردوس در شمیران رفت؛ نرسیده به تجریش. چند وقت نبود به آن منطقه رفته بود که اتفاق برایش افتاد.

چرا ورزش دیگری انتخاب نکردید؟
در زمان ما این همه رشته نبود. الان بیش از 30 رشته ورزشی در المپیک حضور دارند. آن موقع 10 رشته هم نمی رفت المپیک.

استعداد در ورزش مهم است؟
حمید سوریان استعداد خدادادی دارد. بعضی ها استعدادشان آدم را واقعا شگفت زده می کند. این استعداد زیاد باعث شده تا این همه افتخار کسب کند. امیدوارم با این حرفم به خود مغرور نشود که بخواهد از اهدافش دورشود.

حمید سوریان چطور شاگردی بود؟
حمید سوریان تا این لحظه هیچ وقت بدی در حق من نکرده که بخواهم از او ناراحت یا دلگیر باشم. حتی من یک چشمم معیوب شد. این اتفاق بر اثر سانحه ای برایم رخ داد. یک روز حمید سوریان پس از مدت ها رفت و آمد به باشگاه، می خواست برود خانه که از من سوال کرد چرا چشمم اینطور شده است؟ حمید سوریان آنقدر نجیب بود که حتی تا آن لحظه به صورت من نگاه هم نکرده بود و در مقابل من سرش را بالا نمی گرفت.

از حمید سوریان چه انتظاری دارید؟
الان مردم گرفتارند و نمی توان از آنها انتظار داشت. خانواده سوریان خانه شان را از شهر ری برده اند به بالا و نزدیکی های شمرون زندگی می کنند. هروقت که پایین می آمد، او را می بینم. اگر اردوی تیم ملی باشد که در اردو تمرین می کند و اگر هم اردو نباشد، در همین باشگاه کوثر خودمان تمرین می کند. حمید سوریان بلافاصله بعد از المپیک برای دیدن من به خانه ام آمد.

تا این لحظه حمایتی از فدراسیون کشتی داشتید؟
تا این لحظه فدراسیون حمایتی از من نداشته است. الان هم که خطیب رئیس است و از خانواده ورزش .

درآمدی دارید؟
من بازنشسته ای برق منطقه ای هستم و حقوق بازنشستگی می گیرم. کشتی چیزی ندارد که درآمد داشته باشیم. یک سالن را در اختیار دارم که ماهیانه 650هزارتومان بابت آن اجاره می دهم. این در حالی است که باید از من اجاره نگیرند چون قهرمان تربیت کرده ام. سالن کوثردر ساختمان تربیت بدنی شهر ری است. آقای رسته هم رئیس هستند.

جدایی بنا از تیم ملی خوبه؟
رفتن بنا از تیم ملی اشتباه بزرگی است. باید او را حفظ کنیم. نباید اجازه دهند برود؛ اما نباید فراموش کنیم که این مربیان هم با این همه تلاش خسته می شوند. اگر خدا در کارها مد نظرباشد و فقط به خشنودی او فکرکنیم، باید بنا و امثال بنا پشت کار را بگیرند و جوان ترها را تنها نگذارند. باید بنا بماند. فراموش نکنید که هنوز خیلی جوان است و جای کار دارد. محمد بنا بچه بود، در باشگاه من تمرین می کرد. او شاگرد من نبوده؛ اما در باشگاه من خیلی تمرین کرده. بارها میهمان من بوده.

از کشتی امروز رضایت دارید؟
کشتی امروز راضی کننده است. نسبت به شوروی و آذربایجانی ها جلوتر هستیم چرا که برای فیلا پول خرج می کنند ولی با زحمت و تلاش کشتی گیران و مربیانمان در مجامع بین المللی موفق می شویم. آمریکا با آن همه دستگاهش چیزی برای گفتن مقابل ما ندارد.

در سال 2009 مربی برتر دنیا شدید؛ ولی کمتر کسی فهمید؟
وقتی که شاگرد من برای 5 سال روی سکوی جهانی قرار می گیرد، فیلا کارشناسان خودش را دارد و این موضوع را می فهمند و تحقیق می کنند که مربی این ورزشکار چه کسی است. کسانی که بیشتر سرشناس هستند، موفقیتشان بیشتر چشمگیرمی شود. وقتی هم برای همدیگر رابطه بازی کنیم، موفقیت یکی پر رنگ می شود و دیگری هم کمرنگ. یکی را آنقدر می برند بالا؛ ولی دیگری را اصلا اهمیت نمی دهند. رفاقت ها و باند بازی ها را هیچ وقت نباید در موفقیت بی اثر دانست.

تحصیلات شما چیست؟
من نظام قدیم درس خواندم 1310 یا 1311 ششم ابتدایی درس می خواندم. آن سال ها در کل شهر ری یک مدرسه وجود داشت. بچه پولدارها که پدرشان دوست داشت فرزندش دیپلم بگیرد، برای درس خواندن فرزنداشان را می فرستادند تهرون. بالاتر از میدان قیام دبیرستانی بود به نام دبیرستان پهلوی که در آنجا درس می خواندم.

از کشتی های حمید سوریان در المپیک بگویید؟
چند تا از کشتی های حمید سوریان را در المپیک دیدم. من هم مثل تمام مردم خوشحال بودم؛ شاید این خوشحالی کمی بیشتر بود.

چی شد رفتید بیمارستان؟
نمی دانم که چی شد. فقط چشم که باز کردم دیدم روی تخت بیمارستان هستم. در روزهایی که المپیک برگزار می شد، متاسفانه دچار عارضه ای مغزی شدم و در بیمارستان بستری بودم. الآن خیلی بهتر هستم.

چرا کسی به عیادت شما نیامد؟
هیچ کسی از مسئولین یا از خانواده کشتی برای عیادتم نیامدمد. اصلا یادم نکردند و این موضوع کمی برایم دلگیر کننده بود. شاعر قشنگ گفته که قهرمان زنده را عشق است. قطعا دلگیرم. من هیچ توقع مالی از این عزیزان ندارم که بگویند به خاطر پول است. فقط دلم می خواهد تا زنده ام حالم را بپرسند. (دانم که به دل دوست نداری قربان محبت زبانی) با زبان هم حالم را بپرسند کفایت من را می کند. خودش کلی ارزش دارد.

205524_973.jpg
دوست داشتید در مراسم تجلیل بودید؟
باید در مراسمی که رئیس جمهوری از قهرمانان تجلیل می کرد، من رو هم دعوت می کردند. آیا این حق من نیستَ؟ آیا حمید سوریان به تنهایی قهرمان شد؟ این موضوع مربوط به تمام مربی های سازنده ای است که الان شاگردانشان افتخار آفرین شده اند. اگر کمک نمی کردم که حمید سوریانی پا نمی گرفت. ما باید در درجه اول توجه باشیم تا بقیه هم به سمت آموزش بروند.

چه انتظاری از مسئولین فدراسیون دارید؟
هیچ وقت مسئولین فدراسیون سراغی از من نگرفته اند. فقط یک بار یزدانی خرم قبل از برکناری اش به دیدنم آمد. خدا را شکر که در این سن مستاجر نیستم. در محل زندگی می کنم که بومی اینجا هستم و بیشتر عمرم را در همین کوچه ای شهید عاصمی گذرانده ام. دوران کودکی در خیابان حرم سکونت داشتیم که از دوران جوانی به این کوچه آمدیم. بیش از 40 سال است.

نظر شما درباره فوتبال؟
اسم فوتبال را که می آورند حالم بد می شود. فوتبال فقط ورزش سیاسیون است. ما در کشتی بهترین نتایج تاریخ ورزش کشور را رقم زده ایم؛ چه در جام های جهانی و چه در المپیک. بهترین افتخاری که فوتبال ما در جهان یا آسیا کسب کرده چه بوده که بخواهیم به آن افتخار کنیم؟ چند بار فوتبال ایران در آسیا اول شده است؟ وقتی در فوتبال آسیا هیچی نمی شویم؛ ولی در کشتی بارها در دنیا اول می شویم، نشان می دهد حمایت از فوتبال سیاسی است که الان به اینجا رسیده و این پول های هنگفت در آن بی حساب و کتاب خرج می شود.

جایزه ای که تا الآن گرفتید چه بوده؟
یک مجسمه از فیلا بهم داده اند و یک مجسمه از طرف شورای شهر.

ماجرای گوش شکسته چیست؟
کسی که گاردش در کشتی سمت راست است، پای راست را می گذارد جلو و گوش سمت چپ می شکند. کشتی گیری که گاردش سمت چپ است، پای چپ را می گذارد جلو و گوش سمت راستش می شکند. یادش بخیر؛ مرحوم تختی جفت گوش هایش شکسته بود و ماشاالله مثل قطاب بود که نشان از این داشت که گاردش از دو طرف بود؛ بازم یادش بخیر. خیلی تمرین می کرد. بعضی ها هم متاسفانه تا اینکه گوششان می شکست، دیگر تمرین نمی کردند و از کشتی فقط گوش شکستن یرایشان مهم بود.

چرا فوتبالیست نشدید؟
فوتبال تازه اختراع شده بود و زمینی هم آن موقع نبود. باید به کشتی بیشتر از فوتبال پول بدهند چراکه این حق کشتی است. مگر کشتی و سایرین ورزش نیستند؟ فوتبال چون برای سیاسی ها است، حال و روز این مدلی دارد. از نظر سیاسی برخی خودشان را می چسبانند به فوتبال و کلی هم به سودشان است.

طرفدار آبی هستید یا قرمز؟
من طرفدار هیچ کدام از این تیم های فوتبال نیستم (با عصبانیت)

چرا؟
پول را آنها می گیرند اعصاب خوردی اش برای من باشد؛ صد سال سیاه.

رنگ دوبنده شما؟
من از 2 بنده آبی و قرمز هم خوشم نمی آمد. در زمان ما که دو بنده آبی و قرمز که نبود. باندی بود که به دور مچ پا می بستند. بعدها فیلا این اختراعات را کرد. (با تذکر به خبرنگار مشرق که اگر درمورد فوتبال حرف بزند او را ناراحت می کند.)

شیرین ترین خاطره ای ورزشی شما؟
تنها خاطره شیرین ورزشی ام لحظاتی است که نتیجه زحماتم روی سکوهای بین المللی دیده شد.

اگر به گذشته برگردید بازهم کشتی گیر می شوید؟
چون در حاشیه شهر زندگی می کردیم، خطرات زیادی برای ما جوانها وجود داشت. محله هایی که حاشیه شهر هستند وجوان های بیشتری دارند، خطرپذیرتر هم هستند. اگر بنده آن موقع قمار باز می شدم، بهتر بود یا حالا که آمد کشتی گیر شدم؟ لات و چاقوکش می شدم بهتر بود یا کشتی گی؟ عرق خور می شدم بهتر بود یا کشتی گیر؟

آخرین جمله؟
ورزش، ورزش، ورزش، بهترین حرکت.

گفت و گو از حامد شیرزاد


مطالب مشابه :


اعلام نتايج آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان (سمپاد)و نمونه دولتی در سال91 استان مازندران

دانشگاه علوم پزشکی اهواز. ورودی مدارس استعدادهای درخشان نتایج دبیرستان




اعلام نتايج آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان (سمپاد)و نمونه دولتی در سال91 سایر استانها

دانشگاه علوم پزشکی اهواز. شیمی دبیرستان رضوان نتایج درخشان,




جدول ظرفیت پذیرش مدارس راهنمایی تحصیلی نمونه دولتی شهرستان ها

دانلود سؤالات آزمون ورود به مدارس استعدادهای درخشان 5 اهواز ناحیه 1 22 سوسنگرد ستارگان




شاهکار دانش اموزان شهرستان گرمی در کنکور 91

صنعت نفت اهواز. قبولی درخشان شما را در مدیر محترم دبیرستان نمونه دولتی




پای درد و دل های مربی سال کشتی جهان در کوچه‌های شهر ری/(مشرق نیوز)

دايره طلايى اهواز. بود به نام دبیرستان پهلوی که در ستارگان درخشان کشتی این




بابک بختیاری جوان ترین کار افرین ایرانی

در سال 1357 دوران دبیرستان را در *ز اهواز تا شوشتر وکارنامه ی درخشان دارد چرا امروز




شهدای کردستان/شهید علی اکبر قربان شیرودی

، در نظر دارد تا به معرفی مفید و مختصر شهدای شاخص با عنوان "ستارگان دبیرستان (اهواز




معنی ابیات و عبارات کتاب ادبیات فارسی 1(اول دبیرستان)

(اول دبیرستان) ستارگان که بر روی امواج که وزیر پادشاه اهواز که به او ابوالفتح




برچسب :